لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
مقدمه
زن انسانی است شریک زندگی مرد و هر دو چون کشتی و کشتیبان هستند که با همکاری یکدیگر کشتی را به ساحل نجات برسانند. اسلام برای زن ارج و حق و قوانین معتدلی مقرر فرموده تا زندگی مشترک در سلیقه های مختلف و نیروهای متضاد درونی و خواسته ها و تمایلات نفسانی و اصطکاک منافع و مضار با اعتدال مطلوب پایان یابد آن خالقی که بشر را آفرید و زن را به آرامش و آسایشخاطر مرد و کارخانه تولید مثل و انسان سازی خلق کرد خداوند است که بر طبق استعداد و ظرفیت و خواسته های غریزی و طبیعی برای مرد و زن محدودیت های تشریعی و تمایلات قائل شد تا با آزادی مطلق موفقیت های خود را از دست ندهند.
اسلام نظر به این دقایق لطیف داشته که به زن و مرد توصیه و تاکید فرمود باید در محدوده عفاف در حرکت باشند و نسبت به هم طبق تعلیمات عالیه قرآن عمل کنید. اگر مرد یک لحظه از حال زن غفلت نماید و یا زن یک لمحه در وظیفه و کار شوهر داری و بچه داری سهل انگاری کند حیات فردی و اجتماعی آنها به خطر می افتد.
اسلام روابط نامشروع جنسی را حرام و در صورت ثبوت و شهود زنا معلق به هشتاد تازیانه و برجرم سنگباران است نموده تا عفت عمومی زن در جامعه محفوظ بماند و زن مسلمان مطلقا مورد تهمت قرار نگیرد.
عده زنان پیامبر اسلام (ص):
در تعداد زنان پیامبر اختلاف است. برخی 11 تن دانسته اند:
1- ام حبیبه رمله 2- ام سلمه هنه 3- جویریه 4- حفصه
5- خدیجه 6- زینت بنت حجش 7- زینت هلالیه 8- سوده
9- صفیه 10- عایشه 11- میمونه
با همه اینها زفاف شده و نه تن ایشان از خدیجه و زینب هلالیه در حین وفات آن حضرت زنده بودند.
برخی تعداد ازدواج را 12 نفر نوشتهاند و ریحانه بنت یزید را که از قبیله بنی نضیر است و از اسراء بوده و بدان حضرت اختصاص یافته و پس از آن ادا کردن تزویج فرمود.
بعضی شماره ازدواج را 15 نفر دانسته و جمعی 18 نفر نوشته اند. طبری در اعلام الوری 21 زن گفته که ام شریک، اسماء، سینا، عالیه، عمره، فاطمه، قتلیه، لیلی و ملیکه را افزوده و زنی که بدون نام پدرش شکایت به پیغمبر نمود که شوهرش به علت کسالت طلاق داده در حالی که اصلاً مریض نشده است. پیغمبر او را هم گرفت.
ولی آن چه مسلم است با 11 زن شرط زفاف به عمل آورده و بقیه موهبه النفس بوده یا مواصلت نشده است.
علامه مجلسی 22زن برای پیغمبر نقل نموده است که با 12 نفر زفاف نموده و با 10 نفر دیگر زفاف نشده است و در حین وفات فقط 9 نفر زنده بوده اند.
سی زن:
علامه برهان الدین حلبی در سیره الحبیبه می نویسد:
پیغمبر سی زن خطبه کرد که برخی خود را عرضه داشتند و تقاضای همسری نمودند. بعضی خود را به پیغمبر خدا هبه کردند و برخی را که کنیز بودند آزاد ساخته و به مناسبت قومیت با قبایل بزرگ و خویشاوندی که جلب محبت نماید تا اسلام آورند و بعضی را به امر خدای بزرگسبب پیشرفت اسلاموخواهش خاندان آنها در حباله نکاح آورد.
از این 30 زن با 13 زن همبسته شدند و بقیه افتخار خویشاوندی و نسبت او را حفظ می کردند و افتخار داشتند و در حقیقت تمام این زنها در ده سال مدینه بود و با آن گرفتاریهای شگفت انگیز که در 84 جنگ داشتند بنابراین این جنبه شهوت و هوسرانی نبود بلکه از نظر مصالح اجتماعی و دینی و پیشرفت اسلام به امر خدا این زنان را خطبه و نکاح میکرده است.
برخی زنان پیامبر را 15 برخی 18 بعضی 21 نفر را نوشته اند تا 22 نفر هم ذکر شده که با 13 زن همبستر شد که آنها عبارتند از:
1- خدیجه، 2- ام سلیمه، 3- میمونه، 4- زینت بنت حجش، 5- ماریه قبطیه، 6- عایشه، 7- حفصه، 8- ام حبیبه، 9- سوده، 10- جویریه، 11- صفیه، 12- ام شریک، 13- زینت بنت خزیمیه بوده اند و بقیه خدمتگذار موهوبی بوده اند.
رسول خدا پس از رحلت 9 زن در خانه داشت:
1- عایشه، 2- حفصه، 3- ام سلمه، 4- سوده، 5- زینب، 6- میمونه، 7- ام حبیبه، 8- صفیه، 9- جویریه که نکاحیه بوده اند.
ام شریک و ماریه پس از پیغمبر زنده بودند.
زنانی که قبل از رحلت دور شدند:
1- عالیه، 2- قتلیه، 3- فاطمه دختر ضحاک، 4- شیشاً،5- اسماء بنت شراجیل، 6- ملیکه لبثیه، 7- عمره بنت یزید، 8- لیلی بنت حطیم.
امهات المؤمنین:
لقبی که پیغمبر به زبان عربی به زنان خود داد برای 11 نفر بود:
1- خدیجه، 2- عایشه، 3- حفصه دختر عمر، 4- ام حبیبه، 5- ام سلمه، 6- سوده بنت زمعه، 7- زینت بنت حجش، 8- زینب الهلالیه، 9- میمونه، 10- جویریه، 11- صفیه.
6نفر از قریش 4نفر از عرب و یک نفر از اسرائیلیه.
در حین رحلت پیغمبر 9 نفر زن باقی مانده بودند و دو نفر، زینب و خدیجه از دنیا رفته بودند.
1- حدیجه بنت خویلد را در مکه عقد بست در 25 سالگی خود در چهل سالگی خدیجه.
2- عایشه بنت ابی بکر پس از خدیجه در مکه عقد بست و سال اول هجرت در مدینه زفاف نمود.
3- سوده بنت زمعه را پس از خدیجه در مکه عقد بست و قبل از عایشه زفاف کرد و او از بنی بخار بود.
4- ام سلمه بنت ابی امیه در مدینه در شوال سال 4 تزویج کرد، نامش رمله یا هند بنت ابی امیه بود و در 84 سالگی وفات نمود.
5- حفصه بنت عمر را در ماه مبارک رمضان سال 3 تزویج کرد.
6- ام حبیبه بنت ابی سفیان سال 7 عقد بست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
اثر ورزش بر زنان
مقدمه
میتوان گفت که حضور زنان در جوامع ورزشی از سال 1912 میلادی به بعد بوده است که البته به تدریج شاهد آن بودیم که زنان تقریبا در تمام رشتههای ورزشی همچون مردان شرکت کردند. وزنه برداری زنان، بوکس زنان، کشتی زنان و ...
زنان از نظر قدرت بدنی آنقدرها هم که تصورش میرود ضعیف نیستند. در حقیقت بله! زنان به طور کلی از نظر ماهیچهای 30 درصد نسبت به مردان ضعیفترند. اما این ضعف با تمرینهای بدنسازی منسجم و استفاده از پروتئینهای درست قابل جبران است. به طور کلی میتوان گفت که اکثر مردان از اکثر زنان قویترند. یا قویترین مرد جهان از قویترین زن جهان قویتر است. اما موارد زیادی هم دیده میشود که این فرمول کلیت ندارد. مخصوصاً در سنین نوجوانی دختران زیادی هستند از پسرهای همسنشان قویترند.
آیا یک زن میان وزن میتواند یک مرد سنگین وزن را بلند کند ؟ پاسخ مثبت است. موارد زیادی دیده شده که یک زن شصت کیلوگرمی توانسته است که یک فرد صد کیلویی را به راحتی بلند کند. البته یک زن شصت کیلوگرمی گاهی هم میتواند یک فرد فوق سنگین مثلاً 120 کیلوگرمی را نیز روی پشتش کول کند.
آیا یک زن میتواند یک مرد را در کشتی آزاد شکست بدهد ؟ به ندرت اما پاسخ مثبت است. مخصوصا اگر مهارتهای کشتی زن بالاتر باشد این امر امکانپذیر است. در کشورهایی مثل آمریکا در مسابقات کشتی آزاد دبیرستانی، گاهی دخترانی هم پیدا میشوند که در مسابقات پسرانه شرکت میکنند و عنوان میآورند .
کلیات
از آنجا که برروی ورزشکاران زن تحقیقات دقیق و گسترده ای صورت نگرفته است،یک اتفاق نظر کلی در مورد سطح عملکرد آنها وجود ندارد.وجود اختلافات فیزیولوژیک و نیز ساختاری بین جنس زن و مرد هم مزید بر علت شده است.اما با توجه به آنچه که تا به امروز میدانیم،به تعدادی از خصوصیات و ویژگی های جنس مونث در ارتباط با ورزش و فعالیت بدنی اشاره میکنیم.
اگر چه بر اساس نظر سنجی ها،اکثر ورزشکاران زن معتقد به افت عملکرد بدنی در جریان دوران قاعدگی هستند،اما از لحاظ فیزیکی زنانی بوده اند که در طی زمان قاعدگی قادر به شکستن رکورد های جهانی شده اند.
فعالیت ورزشی شدید باعث کاستن سطح استروژن خون میشود،اما لزوماً روی سطح عملکرد بدنی اثری نمی گذارد.
در تمرینات با شدت برابر،اختلافی در میزان بروز آسیبهای ناشی از ورزش در زن ومرد دیده نمیشود.
قرص های ضد بارداری احتمالاً سبب تغییرات چشمگیر فیزیولوژیک در بدن زن می شوند،اما تاثیر عمده ای روی عملکرد فرد نخواهند گذاشت.
حاملگی در 2 تا 3 ماه اول،اثر منفی روی عملکرد نمی گذارد.لابد میدانید در المپیک سال 1956 ملبورن،3 تن از برندگان مدال طلا حامله بودند.حتی بعد از طی حاملگی اگر وضعیت جسمی و شکل پیش از حاملگی زن بازگردد،مشکلی در رقابتهای ورزشی نخواهد داشت.
ورزش سبب بهبود دانسیته(تراکم)استخوانی زنان نمیشود بلکه فقط سبب حفظ آن میگردد.در صورت مصرف مقادیر کافی کلسیم،ورزش احتمالاً در شکل گیری استخوانهای قویتر کمک خواهد کرد.هیچ محدودیت سنی برای شرکت در ورزشهای استقامتی وجود ندارد.حتی زنان80 ساله هم توانایی شرکت منظم در دوهای ماراتن را دارند،گرچه که مدت زمان طی شده بیشتر خواهد بود.دقیقاً معلوم نیست که آیا زنان سریعتر می دوند یا مردان،فقط می دانیم که در ازای هر دهه عمر،زنان توانایی سرعت بخشی در دویدن به میزان 14 متر در دقیقه دارند.در حالیکه این رقم برای مردان 7 متر در دقیقه است البته با توجه به اختلافات فیزیکی به نظر نمیرسد که زنان توانایی غلبه بر مردان در مسافتهای کوتاه را داشته باشند.اما عکس این موضوع در دوهای در مسافت طولانی صدق می کند که به نظر میرسد به علت چربی بالاتر موجود در بدن زنان است که به عنوان منبع انرژی عمل میکند.به علاوه تعریق ران در دماهای بالاتر،سبب حفظ و نگهداری بیشتر آب بدن خواهد شد.
آیا بین مردان و زنان ورزشکار اختلافات فیزیولوژی وجود دارد؟
بله این اختلافات در زمینه سیستم اسکلتی و عوامل بیومکانیکی نمود دارند.ورزشکاران زن بطور معمول(ولی نه همیشه)کوچکتر و کوتاهتر بوده،لگنی پهن تر دارند،زانوها به داخل متمایل شده و ساق پاها انحنای کمتری دارند.این خصوصیات از جمله مواردی است که احتمال ایجاد بعضی از آسیبها مانند دردهای کشککی-رانی را بالا میبرد.ورزشکاران زن درصد بالاتری از چربی بدن داشته و حدود30 درصد قدرت عضلانی کمتری نسبت به مردان دارند که خصوصاً مربوط به اندام فوقانی است.اما در هر صورت به رشته ورزشی خاص است تا اینکه جنسی خاص عاملشان باشد.
آیا ورزش کردن برای زنان سودمند است؟
تمرینات منظم ورزشی دارای فواید مشابهی در زنان و مردان است.یعنی کاهش فشار خون،پایین آوردن تعداد ضربان قلب و افزایش ظرفیت هوازی همراه با کاهش درصد چربی بدن،تمام تمام موارد فوق به پیشگیری از آترواسکلروز و بیماریهای قلبی کمک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد رودهن
موضوع :
وضعیت و وظیفه زنان مسلمان ورزشکار در مجامع ورزشی
استاد :
جناب آقای جواد نعمتی
محقق:
نامیرا رحام
معارف اسلامی 2
زمستان 86
فهرست مطالب
موضوع : 1
مقدمه 3
ورزشکاران زن ایران و نگاهی به دو دهه حضور آنان در ورزش 4
محدودیتهای تازه برای ورزشکاران زن در ایران 7
تناقضات موازین داخلی و موازین بینالمللی 8
محدودیتهای تازه 9
حجاب اسلامی و ورزشکاران زن ایرانی 10
حضور زنان ورزشکار ایران با لباس های اسلامی 13
مقدمه
"حجاب" و"حفظ شئونات اسلامی" ارزشهای والایی است که زن مسلمان و ایرانی ارج نهادن به آن را به عنوان سرلوحه فعالیتهای خود انتخاب کردهو اساس را بر رعایت این دو مهم گذاشته است. "ورزش"یکی ازعرصههاییاست که زنان کشورمان با پایبندی بهمعیارهای اسلامی پای در آن گذاشته وفعالیتهای کمی وکیفی گستردهای را دراین عرصه داشتهاند. کارشناسان ورزش بانوانمیگویند:بانوان ورزشکارایران پس از سالها فعالیت و تلاش برای ارتقاء جایگاه خود در میادین مختلف،در سالهای اخیر توانستهاند با حفظ ارزشهای اسلامی پا به میادین مختلف داخلی وخارجی گذاشته و در برخی از رشتهها هم به موفقیتهای خوبی دست یابند. کسب سهمیه حضور در المپیک ۲۰۰۸پکن در رشته تکواندو و دو مدال در همین رشته دربازیهای آسیایی دوحه، مدال آوری شطرنجبازان دربازیهای آسیایی دوحه وبازیهای آسیایی داخل سالن ماکائو،نایب قهرمانی تیم فوتبال زنان در رقابت های غرب آسیاوراهیابی آن به مرحله دوم جام ملتهای آسیاکه در یک سال گذشته صورت گرفتهودستیابی به چندین مدال رنگارنگ از مسابقات آسیایی و بینالمللی دررشتههای مختلف وهمچنین صعود زنان ایرانی به قلهاورست ازجمله این موفقیت هاست. به گفته آنان، این موفقیتها نه تنها در داخل بلکه در خارج از ایران و برای بدخواهان که قصد دارند وضعیت زنان مسلمان و ایرانی را بد جلوه دهند، جواب بسیار قاطعی است. مسوولانورزش بانوان کشورمعتقدند:نگاهی اجمالی به فعالیتهایزنان ورزشکار ایران دردو دهه اخیر نشان میدهد که همواره گسترش و توسعه ورزش زنان در دو بعد همگانی و قهرمانی با در نظر گرفتن ملاحظات و سیاستهای رایج در ورزش کشور هدف اصلی بوده است.
ورزشکاران زن ایران و نگاهی به دو دهه حضور آنان در ورزش
مسوولان رشتههای مختلف ورزشی بانوان میگویند: اگر امروز شاهد حضور زنان ورزشکار ایران دربرخی از رشتهها در رویدادهای مختلف ورزشی هستیم، حاکی از انجام کارهای کارشناسی و گرفتن نظرات افراد ذیصلاح بودهاست. آنان میافزایند:بعد از هموارشدن راه وجلب نظر مجامع بینالمللی و جهانی برای حضور زنان مسلمان در رویدادهای رسمی با حفظ ارزشها و حجاب اسلامی ، باعث شده است که ورزشکاران زن سایر کشورهای اسلامی نیز با الگو گرفتن از زنان ایرانی زمینه حضور خود را در ارکان ورزش جهان آغاز کنند. از سوی دیگر این افراد با اشاره به اینکه در ابعاد اجتماعی نیز "ورزش" عامل مهمی درجهت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
زنان در شاهنامه فردوسی
مقدمه :
فردوسی و اهمیت شاهنامه شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی است، بلکه میتوان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است، و اگر من همیشه در راه احتیاط قدم نمیزدم، میگفتم که شاهنامه معظمترین یادگار ادبی نوع بشر است تاریخ ملی ایرانیان نخستین منت بزرگی که فردوسی بر ما دارد احیا و ابقای تاریخ ملی ماست. هرچند جمع آوری این تاریخ را فردوسی نکرده و عمل او تنها این بوده است که کتابی را که پیش از او فراهم آمده بود بنظم آورده است ولیکن همین فقره کافیست که او را زنده کننده آثار گذشته ایرانیان بشمار آورد. چنانکه خود او این نکته را متوجه بوده و فرموده است: " عجم زنده کردم بدین پارسی " و پس از شمارهء اسامی بزرگانی که نام آنها را ثبت جریدهء روزگار ساخته می گوید چون عیسی من این مردگان را تمام ـ سراسر همه زنده کردم بنام ایرانی بی شاهنامه: چرخ چنبر اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات بحالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در میآمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیلهء ابقای تاریخ ایران همانا منحصر بکتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان میبود که همه بزبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانیها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن میتوانست، شاهنامه را میخواند و کسی که خواندن نمیدانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر میشد. کمتر ایرانی بود که آن داستانها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شدهء فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر میشنوی، از آن است که شداید و بدبختیهای عصر اخیر محور زندگانی ما را بکلی منحرف ساخته و بقول معروف چرخ ما را چنبر کرده بود وظیفه هر ایرانی بعقیدهء من وظیفه هر ایرانی است که اولا خود با شاهنامه مانوس شود، ثانیا ابناء وطن را بموانست این کتاب ترغیب نماید و اسباب آن را فراهم آورد. مختصر، فردوسی قباله و سند نجابت ملت ایران را تنظیم فرموده، و همین کلمه مرا بی نیاز میکند از اینکه در توضیح مطلب و پافشاری در اثبات مقام فردوسی از این جهت بطول کلام بپردازم وقایع تاریخی و اعتقاد به حقیقت بی موقع نمیدانم که جواب این اعتراض را بدهم که: غالب روایاتی که فردوسی در شاهنامه نقل کرده، یا تمام عاری از حقیقت است یا مشوب بافسانه میباشد و درین صورت چگونه میتواند سند تاریخ ما محسوب شود؟ غافل نباید شد از اینکه مقصود از تاریخ چیست و فواید آن کدام است. البته در هررشته از تحقیقات و معلومات حقیقت باید وجهه و مقصود باشد و خلاف حقیقت مایهء گمراهی است. اما در این مورد مخصوص، مطابق واقع بودن یا نبودن قضایا منظور نظر نیست. همه اقوام و ملل متمدن مبادی تاریخشان مجهول و آمیخته بافسانه است و هراندازه سابقهء ورودشان بتمدن قدیمتر باشد این کیفیت در نزد آنها قویتر است، زیرا که در ازمنهء باستانی تحریر و تدوین کتب و رسائل شایع و رایج نبود، و وقایع و سوانحی که بر مردم وارد میشد فقط در حافظهء اشخاص نقش میگرفت و سینه به سینه از اسلاف باخلاف میرسید و ضعف حافظه یا قوت تخیل و غیرت و تعصب اشخاص، وقایع و قضایا را در ضمن انتقال روایات از متقدمین به متاخرین متبدل میساخت و کم کم بصورت افسانه در می آورد. خاصه اینکه طبایع مردم عموما بر این است که در باره اشخاص یا اموری که در ذهن ایشان تاثیر عمیق می بخشد افسانه سرایی میکنند، و بسا که بحقیقت آن افسانه ها معتقد و نسبت بآنها متعصب می شوند مایهء اتحاد: یادگار گذشته حاصل اینکه تاریخ باستانی کلیهء اقوام و ملل بالضروره افسانه مانند است. هر قومی برای اینکه میان افراد و دسته های مختلف او اتفاق و اتحاد وهمدری و تعاون موجود باشد، جهت جامعه و مابه الاشتراک لازم دارد؛ و بهترین جهت جامعه در میان اقوام و ملل، اشتراک در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
زنان در شاهنامه فردوسی
مقدمه :
فردوسی و اهمیت شاهنامه شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی است، بلکه میتوان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است، و اگر من همیشه در راه احتیاط قدم نمیزدم، میگفتم که شاهنامه معظمترین یادگار ادبی نوع بشر است تاریخ ملی ایرانیان نخستین منت بزرگی که فردوسی بر ما دارد احیا و ابقای تاریخ ملی ماست. هرچند جمع آوری این تاریخ را فردوسی نکرده و عمل او تنها این بوده است که کتابی را که پیش از او فراهم آمده بود بنظم آورده است ولیکن همین فقره کافیست که او را زنده کننده آثار گذشته ایرانیان بشمار آورد. چنانکه خود او این نکته را متوجه بوده و فرموده است: " عجم زنده کردم بدین پارسی " و پس از شمارهء اسامی بزرگانی که نام آنها را ثبت جریدهء روزگار ساخته می گوید چون عیسی من این مردگان را تمام ـ سراسر همه زنده کردم بنام ایرانی بی شاهنامه: چرخ چنبر اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات بحالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در میآمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیلهء ابقای تاریخ ایران همانا منحصر بکتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان میبود که همه بزبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانیها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن میتوانست، شاهنامه را میخواند و کسی که خواندن نمیدانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر میشد. کمتر ایرانی بود که آن داستانها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شدهء فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر میشنوی، از آن است که شداید و بدبختیهای عصر اخیر محور زندگانی ما را بکلی منحرف ساخته و بقول معروف چرخ ما را چنبر کرده بود وظیفه هر ایرانی بعقیدهء من وظیفه هر ایرانی است که اولا خود با شاهنامه مانوس شود، ثانیا ابناء وطن را بموانست این کتاب ترغیب نماید و اسباب آن را فراهم آورد. مختصر، فردوسی قباله و سند نجابت ملت ایران را تنظیم فرموده، و همین کلمه مرا بی نیاز میکند از اینکه در توضیح مطلب و پافشاری در اثبات مقام فردوسی از این جهت بطول کلام بپردازم وقایع تاریخی و اعتقاد به حقیقت بی موقع نمیدانم که جواب این اعتراض را بدهم که: غالب روایاتی که فردوسی در شاهنامه نقل کرده، یا تمام عاری از حقیقت است یا مشوب بافسانه میباشد و درین صورت چگونه میتواند سند تاریخ ما محسوب شود؟ غافل نباید شد از اینکه مقصود از تاریخ چیست و فواید آن کدام است. البته در هررشته از تحقیقات و معلومات حقیقت باید وجهه و مقصود باشد و خلاف حقیقت مایهء گمراهی است. اما در این مورد مخصوص، مطابق واقع بودن یا نبودن قضایا منظور نظر نیست. همه اقوام و ملل متمدن مبادی تاریخشان مجهول و آمیخته بافسانه است و هراندازه سابقهء ورودشان بتمدن قدیمتر باشد این کیفیت در نزد آنها قویتر است، زیرا که در ازمنهء باستانی تحریر و تدوین کتب و رسائل شایع و رایج نبود، و وقایع و سوانحی که بر مردم وارد میشد فقط در حافظهء اشخاص نقش میگرفت و سینه به سینه از اسلاف باخلاف میرسید و ضعف حافظه یا قوت تخیل و غیرت و تعصب اشخاص، وقایع و قضایا را در ضمن انتقال روایات از متقدمین به متاخرین متبدل میساخت و کم کم بصورت افسانه در می آورد. خاصه اینکه طبایع مردم عموما بر این است که در باره اشخاص یا اموری که در ذهن ایشان تاثیر عمیق می بخشد افسانه سرایی میکنند، و بسا که بحقیقت آن افسانه ها معتقد و نسبت بآنها متعصب می شوند مایهء اتحاد: یادگار گذشته حاصل اینکه تاریخ باستانی کلیهء اقوام و ملل بالضروره افسانه مانند است. هر قومی برای اینکه میان افراد و دسته های مختلف او اتفاق و اتحاد وهمدری و تعاون موجود باشد، جهت جامعه و مابه الاشتراک لازم دارد؛ و بهترین جهت جامعه در میان اقوام و ملل، اشتراک در