دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

زنده شدن مردگان در روز رستاخیز

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

زنده شدن مردگان در روز رستاخیز

عـقـیـده بـه رسـتـاخـیـز و زنـده شـدن مـردگـان ، اصل خدشه ناپذیرى است که از اصول دین شمرده شده است و تصور نمى کنم هیچ فردى ، مسلمان و مؤ من به قرآن و اسلام باشد و آنگاه با وجود صدها آیه قرآن و صدها روایت و دلایل مسلم عقلى ، باز هم به رستاخیز و مساءله معاد ایمان نیاورد.

ما اینک در اندیشه طرح بحث ((معاد)) نیستیم بلکه تنها به نکات مهم و خدشه ناپذیرى از آن براى ورود به بحث ((رجعت )) اشاره مى کنیم :

1 ـ واقـعـیـت ایـن اسـت کـه تـمـامـى مـسـلمـانـان از هـر مـذهـب و گـروهـى کـه بـاشند، در این اصـل ، اتـفـاق نظر دارند که خداوند، تمامى بندگان خویش را از آغاز تا فرجام گیتى ، همه و همه ، حتى جنینهاى سقط شده را، در روز رستاخیز زنده مى سازد.

قرآن شریف در این مورد مى فرماید:

((وَ حَشرْناهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنهُمْ أَحَداً.)) (35)

یعنى : و همه را براى حسابرسى گرد مى آوریم و یک تن از ایشان را رها نخواهیم ساخت .

شـایـد بـسـیـارى از دیـن بـاوران و پـیـروان مـذاهـب نـیـز در ایـن اصل با مسلمانان هم عقیده و همگام باشند؛ چرا که زنده شدن مردگان به فرمان خدا و اراده او در روز رسـتـاخـیـز از دیـدگـاه مـسـلمـانـان از مسایل قطعى و تردیدناپذیر است و اگر دیـگـران آن را بـعید بشمارند هیچ مسلمانى آن را نمى تواند دور از انتظار شمرده و بدان تردید ورزد.

آرى ! مـشـرکان و مادیگرایان ، برانگیخته شدن در روز رستاخیز و حساب و کتاب را انکار نموده و مى گویند:

((أَ اِذَا مِتْنَا وَ کُنّا تُرَاباً وَ عِظاماً أَ اِنّا لَمَبْعُوثُونَ .)) (36)

یعنى : آیا هنگامى که ما مردیم و تبدیل به خاک و استخوان شدیم ما را زنده خواهند ساخت ؟

مـا در ایـنـجـا، در فـکـر پـاسـخ گفتن به این پندار مادیگرایان نیستم بلکه تنها این سؤ ال را طـرح مـى کـنـیـم کـه زنـده شـدگـان مـردگـان در روز رسـتـاخـیـز، یـک اصل قطعى اسلامى است . اینک ، آیا خداوند قبل از رستاخیز نیز کسى را زنده ساخته است ؟

واقـعیت این است که : هر کس ایمان به معاد دارد و باور مى کند که خداوند در روز رستاخیز تـمـامـى انـسـانـهـا را زنـده مـى سـازد، بـر چـنـیـن انـسـان بـا ایـمـانـى ، مشکل نیست که ایمان بدین واقعیت نیز بیاورد که خداوند بر هرکارى تواناست و مى تواند برخى از بندگانش را بیافریند همانگونه که بر آفرینش دگرباره همگى آنان در روز رستاخیز تواناست .

نه خرد و اندیشه این واقعیت را ناممکن مى شمارد و نه کتاب و سنت .

قرآن و....

قـرآن بـیانگر این واقعیت است که نه تنها احیاى مردگان پیش از معاد ممکن است ، بلکه بـارهـا انـجـام شده است . اینک از آیاتى که براى منصفان بسنده است ، نمونه هایى را مى آوریـم و حـق سـتـیزان هم که به بیان قرآن : هر آیه و معجزه اى که بنگرند، بدان ایمان نمى آورند:

((.... وَ إِن یَرَوْا کلّ ءَایَةٍ لا یُؤْمِنُوا بهَا...)) (37)

نمونه آیات

1ـ قرآن در این مورد مى فرماید:

((... وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادّارَأْتُمْ فِیهَا وَ اللّهُ مخْرِجٌ مّا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ * فَقُلْنَا اضرِبُوهُ بِبَعْضِهَا کَذَلِک یُحْىِ اللّهُ الْمَوْتى وَ یُرِیکمْ آیاتِهِ لَعَلّکُمْ تَعْقِلُونَ . )) .(38)

یـعـنـى : و بـه یاد آورید هنگامى را که کسى را کشتید و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید در حالى که خدا آنچه را پنهان مى کردید آشکار ساخت . پس گفتیم پاره اى از آن مـقـتـول بـزنـیـد، خـدا مـردگان را اینگونه زنده مى سازد و نشانه هاى قدرت خویش را اینگونه به شما مى نمایاند.

در آیه شریفه ، روى سخن با بنى اسرائیل است ، چرا که یکى از آنان در زندگى خویش فـردى از نـزدیـکـانـش را کـشـت آنـگـاه پـیکر او را بر سر راه گروهى از گروههاى بنى اسرائیل افکند و سپس همان قاتل فریبکار خودش آمد و خونخواهى نمود.

مـردم از مـوسـى پـرسـیـدنـد کـه : ((قـاتـل ایـن بـنـده خـدا کـیـسـت کـه در مـورد قاتل آن اختلاف مى کنند؟))

مـوسـى فـرمـود گـاوى را بـکـشـنـد و بـا جـزئى از اجـزاى آن ، مـقـتـول را بـزنـنـد و آنـگـاه کـه بـه دسـتـور آن حـضـرت عمل کردند مرده زنده شد و قاتل خویش را معرفى کرد و بار دیگر از دنیا رفت .

قـرآن پس از ترسیم این داستان شنیدنى مى فرماید: ((خداوند اینگونه مردگان را زنده مى سازد.))

از آیـه شـریـفـه ، ایـن واقـعـیـت دریـافـت مـى گـردد کـه خـداونـد، مـقـتـول بنى اسرائیل را در همین جهان و پیش از روز رستاخیز زنده ساخت . این نمونه اى از رجعت یا بازگشت به دنیا.

2ـ (( أَ لَمْ تَرَ إِلى الّذِینَ خَرَجُوا مِن دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُوا ثُمّ أَحْیاهُمْ إِنّ اللّهَ لَذُو فَضلٍ عَلى النّاسِ وَ لَکِنّ أَکثرَ النّاسِ لا یَشکرُونَ .)) (39)

یـعـنـى : آیـا آن هزاران تن را ندیده اى که از بیم مرگ از خانه هاى خویش بیرون رفتند؟ سپس خدا به آنان گفت : بمیرید! آنگاه همه را زنده ساخت . خداوند به مردم نعمت مى دهد اما بیشتر مردم ، سپاس نعمتهاى خدا را بجا نمى آورند.

تفسیر آیه :



خرید و دانلود  زنده شدن مردگان در روز رستاخیز


روز قیامت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

روز قیامت

روز قیامت پروردگار متعال اعمال و رفتار افراد بشر را با معیار عدل و یا فضل خود بررسی می کند و به آنان برطبق آنچه انجام داده اند کیفر و پاداش می دهد و این مسأله به قدری مهم است که در آیات و روایات از روز رستاخیز به «یوم الحساب» تعبیر شده است. ولی برخی از مردم به مقتضای حکمت بالغه الهی و فضل عظیمش بی حساب به بهشت قدم می گذارند از جمله افرادی که اعمال آنان بررسی نمی شود و اهل نجات هستند انسان های بردبارند.

امام باقر(ع) در این مورد می فرمایند: هرکس هنگام دلدادگی، و به گاه ترس و زمان خشم بر خود چیره باشد خدا پیکرش را بر آتش حرام فرماید. امام صادق نیز در همین باره می فرماید: هرکس خشم خویش را از مردم باز دارد خداوند هم عذاب روز قیامت را از او باز می دارد.

علائم قیامت

هنگامی که موئمنان به بهشت, نزدیک می شوند درهای آن گشوده می شود و فرشتگان رحمت به استقبال آنان میآیند و با سلام و احترام, مژده سعادت ابدی به ایشان می دهند.

از قرآن کریم استفاده می شود که بر پایی جهان آخرت, تنها به زنده شدن مجدد انسانها نیست بلکه اساساً نظام این جهان, دگرگون می شود و جهان دیگری با ویژگیهای دیگری بر پا می گردد, جهانی که برای ما قابل پیش بینی نیست و طبعاً شناخت دقیقی هم از ویژگیهای آن نمی توانیم داشته باشیم. و آنگاه همه انسانها از آغاز تا پایان خلقت با هم, زنده می شوند و به نتایج اعمالشان می رسند و جاودانه در نعمت یا عذاب می مانند.

و چون آیات مربوط به این بحث, فراوان است و بررسی آنها به درازا می کشد از این رو, تنها به ذکر فشرده مضامین آنها بسنده می کنیم .

● وضع زمین و دریاها و کوهها

در زمین, زلزله عظیمی پدید میآید۱ و آنچه در اندرون آن است بیرون می ریزد۲ و اجزای آن, متلاشی می گردد,۳ و دریاها شکافته می شوند,۴ و کوهها به حرکت در میآیند۵ و درهم کوبیده می شوند۶ و مانند تل شنی می گردند۷ و سپس به صورت پشم حلاجی شده در میآیند۸ و آنگاه در فضا, پراکنده می شوند۹ و از سلسله کوههای سر به آسمان کشیده, جز سرابی باقی نمی ماند.۱۰

● وضع آسمان و ستارگان

ماه۱۱ و خورشید۱۲ و ستارگان عظیمی که بعضی از آنها میلیونها بار از خورشید ما بزرگتر و پر فروغتر است به تیرگی و خاموشی می گرایند,۱۳ و نظم حرکت آنها به هم می خورد,۱۴ و از جمله ماه و خورشید به هم می پیوندند۱۵ و آسمانی که هم چون سقف محفوظ و محکمی بر این جهان, احاطه کرده است سست و متزلزل می شود۱۶ و می شکافد و از هم می درد۱۷ و طومار آن درهم می پیچد,۱۸ و اجرام آسمانی به صورت فلز مذابی در میآید۱۹ و فضای جهان پر از دود و ابر می شود.۲۰

● شیپور مرگ

در چنین اوضاع و احوالی است که شیپور مرگ, نواخته می شود و همه موجودات زنده می میرند۲۱ و در جهان طبیعت, اثری از حیات نمی ماند, و وحشت و اضطراب بر جانها سایه می افکند۲۲ مگر کسانی که از حقایق و اسرار هستی, آگاهند و دلهایشان غرق معرفت و محبت الهی است .

● شیپور حیات و آغاز رستاخیز

سپس جهان دیگری که قابلیت بقا و ابدیت داشته باشد, بر پا می شود,۲۳ و صحنه گیتی با نور الهی روشن می گردد,۲۴ و شیپور حیات به صدا در میآید۲۵ و همه انسانها (بلکه حیوانات نیز)۲۶ در یک لحظه, زنده می شوند۲۷ و سراسیمه و هراسان۲۸ همانند ملخها و پروانگانی که در هوا منتشر می شوند۲۹ با سرعت,۳۰ به سوی محضر الهی روانه می گردند و همگی در صحنه عظیمی فراهم میآیند۳۲ و غالباً می پندارند که توقفشان در عالم برزخ به اندازه یک ساعت یا یک روز و یا چند روز بوده است .۳۳

● ظهور حکومت الهی و انقطاع سببها و نسبها

در آن عالم, حقایق آشکار می شود۳۴ و حکومت و سلطنت الهی, ظهور تام می یابد۳۵ و چنان هیبتی بر خلایق, سایه می افکند که هیچ کس را یاری بلند سخن گفتن نیست,۳۶ و هر کسی به فکر سرنوشت خویش است و حتی فرزندان از پدر و مادر; و خویشان و نزدیکان از یکدیگر, فرار می کنند,۳۷ و اساساً رشته نسبها و سببها می گسلد۳۸ و دوستیهایی که بر پایه منافع و معیارهای دنیوی و شیطانی بوده تبدیل به دشمنی می گردد,۳۹ و حسرت و پشیمانی از تقصیرهای گذشته, دلها را فرا می گیرد.۴۰

● محکمه عدل الهی

آنگاه دادگاه عدل الهی, تشکیل می شود و اعمال همه بندگان حاضرمی گردد۴۱ و نامه های اعمال, توزیع می شود۴۲ و انتساب هر کاری به فاعل آن, چنان آشکار است که دیگر نیازی نیست که از کسی بپرسند چه کرده ای؟۴۳

در این دادگاه, فرشتگان و پیامبران و برگزیدگان خدا به عنوان شهود, حضور دارند۴۴ و حتی دست و پا و پوست بدنها گواهی می دهد۴۵ و حساب همه مردم به دقت, رسیدگی و با میزان الهی, سنجیده می شود۴۶ و براساس عدل و قسط درباره ایشان داوری می گردد,۴۷ و هر کس نتیجه سعی و کوشش خود را می یابد,۴۸ و به نیکوکاران, ده برابر پاداش داده می شود,۴۹ و هیچ کس بار دیگری را نمی کشد,۵۰ اما کسانی که دیگران را گمراه کرده اند علاوه بر گناهان خودشان, معادل گناهان گمراه شدگان را نیز بر دوش می کشند.۵۱ (بدون اینکه از گناهان آنان کاسته شود) هم چنین عوض و بدلی ازکسی پذیرفته نمی شود۵۲ و شفاعت کسی مقبول نمی گردد۵۳ مگر شفاعت کسانی که از طرف خدای متعال, ماذون باشند و براساس معیارهای مرضی خدا شفاعت کنند.۵۴

● بسوی اقامتگاه ابدی

سپس حکم الهی اعلام شده۵۵ نیکوکاران و تبهکاران از یکدیگر جدا می شوند۵۶ و موئمنان, روسفید و شاد و خندان بسوی بهشت ۵۷; و کافران و منافقان, روسیاه و



خرید و دانلود  روز قیامت


تقوی و متقین در نهج البلاغه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

برنامه روز و برخورد با مردم

و اما النهار فحلماء علماء ابرار اتقیاء قد براهم الخوف بری اقداح ینظر الیهم الناظر فیحسبهم مرضی و ما بالقوم من مرض و یقول : لقد خولطواولقد – خالطهم امر عظیم لایرضون من اعمالهم القلیل و لایستکثرون الکثیر فهم لانفسهم متهمون و من اعمالهم مشفقون .

اما روز ، پس دانایان با حلم اند ، نیکوکاران پارسایند ، خوف و خشیت خدا آنان را چوبین کرده که قدشان همچون تیر تراشیده است . بیننده ای به خدا می نگرد ،‌پس بیمارشان می پندارد ؛ اما ابداً بیماری و ناخوشی ندارند . بیننده ای می گوید : اینان قاطی کرده اند . آری ، امر عظیمی در درون انان خلجان دارد :‌به عمل اندک و کم خشنود نیستند و کار زیاد را هم زیاد نمی دانند ؛‌خود را در انجام مسؤولیتها متهم می دارند و از پذیرفته نشدن اعمالشان خائف و بیمناک اند.

امیرالمومنین (ع) دراین بخش از کلامش نیز به بیان چند صفت فضیلت برای متقین پرداخته است :

1.حلم ( یا حکمت )‌.

2. علم و دانش و آگاهی .

3. احسان و نیکوکاری .

4. تقوی .

5. خوف .

6. راضی و خشنود نبودن به عمل اندک .

7. عمل خیر هر چند زیاد را زیاد ندانستن.

8. خود را در انجام وظایف و مسؤولیتها متهم دانستن.

9. از پذیرفته نشدن عملهای خیر بیمناک بودن.

و سرانجام بیان قضاوت مردم عامی و عادی است که تصور می کنند ایشان مریض اند و یا دچار اختلال هستند که لاغر اندام و آشفته خاطرشان می بینند. در حالی که چنین نیست و نه تنها آنان بیمار و رنجور نیستند بلکه تندرست تر و سالم تر از سایرین اند ، و نه تنها اختلال ندارند بلکه حواسی جمع تر از حواس مردم عادی دارند چون عواقب امور و نتایج اعمال را به دقت تمام و با دیدی الهی می نگرند.

صفت حلم ، فضیلتی است میان دو رذیله مهانت و غضب که یکی تفریط است و دیگری افراط .

«مهانت » یعنی پستی و حقارت، که انسان هرگز در برابر هیچ امری خشونت و تندی نکند و در برابر هر عملی عکس العمل متناسب نشان ندهد و به اصطلاح آنچنان لین العریکه باشد که با هم ، اعم از خوب و بد ، و در برابر هر عملی ، چه صلاح و چه فساد ، یکسان برخورد کند و انعطافی و انفعالی عمل نماید- و متقین ، ابداً چنین نیستند – و « غضب » عبارت است از اینکه انسان با هم کس و درهمه جا خشونت و تندی به کار برد و هرگز مورد را ارزیایب نکند ، که پارسایان از این افراط نیز به دورند و صفت و خصلتی متعادل میان آن دو دارند؛ ی عنی حلیم اند ، بجا و بموقع نرمش و انعطاف دارند و در جای خود هم خشونت و تندی می کنند .

از سوی دیگر اگر نسخه بدل « حکما » را در نظر بگیریم – که در بعضی نهج البلاغه ها چنان آمده – حکمت نیز فضیلتی است از فضایل پارسایان که ایشان حکیمان اند و همه چیز و همه کس را در جایگاه متناسب خود می بینند و رعایت می نمایند مضاف بر اینکه حکمت هم مانند حلم از جنود و لشکریان عقل محسوب می شد.

متقین ، عالم و دانشمند و خبیر و آگاه اند و از جنبه نیروی عقلانی و حکمت نظری و در تحلیل مسائل فکری و عقیدتی سرآمدند، که آنان با دانش و نظر و استدلال به معارف توحید و شناختهای الهی رسیده اند نه از روی تقلید و پیروی کورکورانه و بدون تفکر و اندیشه .

متقی ، آدمی نیکوکار و اهل احسان و نیکی است ،‌که آن از صفات بارز مؤمن است و مؤمنان ، محسنان و نیکوکاران و ابرارند.

4.تقوی در این مورد به معنای خاص آن به کار رفته است ، یعنی ترس از خدا و مجازات او ،‌و لذا متقی و پارسا از کلیه قبایح کرداری و سیئات نفسانی می هیزد.

5. وصف خوف . در مورد متقیان به طور مکرر صحبت از خوف و بیم به میان می آید و نیز از هویدایی و بروز آثار این خوف در سیما و جنات ایشان و درتن و اندامشان و در نفسیات و روحیاتشان صحبت می شود و با ملاحظه متعلقات خوف صفات دیگری برای پرواپیشگان و پارسایان ذکر می گردد مانند بیم از مردودی اعمال و عبادات و امثال آن.

امیر المؤمنین می فرماید : شخص متقی و پرهیزگار ، از خوف خدا و از ترس نافرمانی او و از بیم ارتکاب گناه و انجام موجبات خشم و غضب الهی ، شدیداً نگران است و لذا اندامی لاغر و باریک دارد.

امام سجاد علی بن الحسین (ع) وقتی می خواست وضو بگیرد رنگ رخسارش می پرید . خانواده اش می گفتند :‌چه امری پیش آمده است ؟ می فرمود : می دانید که در برابر چه ذاتی می خواهم بایستم ؟ 1

خوف یکی از درجات عالی عرفانی است و مقام خائفان بس ارجمند و والاست . خوف یک صفت اثباتی است که به مؤمن جرأت ،‌شهامت و شجاعت می بخشد ، زیرا او تنها از مجازات و کیفر الهی می ترسد و از ما سوی الله واهمه ای ندارد و به همین سبب همه از او بیم دارند و برایش حساب بازمی کنند.

و امام صادق (ع) فرمود :

من خاف الله اخاف الله منه کل شی و من لم یخف الله اخافه الله من کل شی.2

هر کس از خدا بترسد ، خداوند همه چیز را از او می ترساند و هر کس از خدا نترسد ، خداوند او را از همه چیز می ترساند.

شارح بحرانی در اینجا از شرح خطبه چنین می نویسد : خوف و ترس آنچنان متقی رامشغول می کند که او بر بدن و صلاح آن نمی پردازد و در نتیجه ،‌اشتها و قوه غازیه از ایجاد بدل ما یتحلل باز می ماند و اندامش لاغر و باریک می گردد ،‌همچون چوبی تراشیده و دراز ، و به سبب همین وضع بیننده او را مریض می پندارد ، در صورتی که او اصلاً مریض نیست ،‌و بیننده چنین می انگارد که او گرفتار اختلاس حواس است و این اشاره به حالتی است که برای برخی عارفان به هنگام ارتباط بامبداء اعلی رخ می دهد که به بدن خود نمی رسند و حرکات و سخنان خود را نمی توانند ضبط کنند و در نتیجه سخنی نامتعارف و ناخوشایند برای ظاهر بینان شریعت به



خرید و دانلود  تقوی و متقین در نهج البلاغه


دانلود تخقیق در مورد ناتورالیسم ِ (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

ظاهرا ً نامگذاری ِ «مکتب ِ ناتورالیست» روز ِ 16 ِ آوریل ِ 1877 در رستوران ِ «تراپ» بر سر ِ میز ِ شامی که گوستاو فلوبر، ادمون دوگنکور، امیل زولا و گروه ِ آینده ی «مدان» گرد آمده بودند صورت گرفت و این عنوان که از زبان ِ علم و فلسفه و نقد ِ هنر گرفته شده بود وارد ِ ادبیات شد.

از قرن ِ هفدهم، آکادمی ِ هنرهای زیبای فرانسه، عقیده ای را که تقلید از طبیعت را در هر چیزی ضروری می شمرد، ناتورالیستی می نامید. این اصطلاح به ویژه در مورد ِ نقاشی به کار رفته بود. بودلر معتقد بود که: «انگرIngre مشهورترین نماینده ی مکتب ِ ناتورالیست در طراحی است.»

در فلسفه، ناتورالیسم نظام ِ کسانی است که طبیعت را به عنوان ِ اصل ِ اوّلیه قبول دارند و همه چیز را به آن حمل می کنند. از اپیکوریان گرفته تا پوزیتیویست ها و از جمله گاسندی Gassendi و اصحاب ِ دائرة المعارف را می توان در این طبقه بندی قرار داد.

این کلمه سرانجام در قاموس برخی از منتقدان مفهومی قیاسی می گیرد و به کوشش ِ نویسنده ای اطلاق می شود که به گفته ی ویکتور هوگو (افسانه ی قرون ِ 1859) « می کوشد با مسائل ِ اجتماعی همان رفتاری را بکند که دانشمند ِ علوم ِ طبیعی با جانور شناسی می کند... » بودلر در سال ِ 1848، بالزاک را « دانشمند... مشاهده گر... و ناتورالیست.» می خواند.

ناتورالیسم ِ زولا درعین ِ حال نوعی زیبا شناختی ِ وفاداری ِ بی گذشت به حقیقت است و دادن ِ ضرورت ِ ادبی به فلسفه ی تحققی ( پوزیتیویسم) و بالاخره نوعی انتقال ِ روش های تاریخ ِ طبیعی است به رمان.

ناتورالیسم از نظر فلسفی به قدرت کامل و محض طبیعت که نظم بی نظیری داشته باشد گفته می شود. از جهت ادبی تقلید موبه مو و دقیق از طبیعت را گویند.

برخی از نویسندگان ناتورالیست معتقدند که ادبیات و هنر بایستی جنبه علمی داشته باشد. به گفته امیل زولا همانطور که زیست شناس درباره موجود جاندار به بررسی می پردازد نویسنده باید شیوه یک زیست شناس را پیروی کند و روش تجربی باید مورد توجه نویسندگان قرار گیرد. اختصاصات سبک ناتورالیسم عبارتند از:

فرد و اجتماع دارای هیچگونه امتیاز خارجی نمی باشد قانون تنازع بقاء در کلیه کارها و اتفاقات به چشم می خورد، پس اگر موجودی کار خوب یا بدی دست بزند نتیجه اراده اش نیست بلکه جبر و قوانین طبیعت او را به این کار وادار می کند.

در نوشته های ناتورالیستی بیش از حد و اندازه به جزئیات توجه می شود. این باریک بینی و ریزه کاری و ذکر عوامل و حوادث بسیار جزئی گاهی خسته کننده و بیهوده می شود. این ذکر جزئیات شامل کوچکترین حرکات قهرمان داستان تا جزئی ترین چیز در محیط او و فرعی ترین حادثه را شامل می شود.

در این سبک، جسم بیش از روح ارزش دارد یعنی هر نوع نظم یا بی نظمی مربوط به جسم آدمی است که آن هم نتیجه توارث است و روان و روح فقط حکم سایه را دارد.

در سبک ناتورالیسم مکالمه های طولانی و بی مورد چنان موضوع رمان و نمایشنامه را اشغال می کند که آن را از حقیقت نمایی و لطف می اندازد این مکالمه به صورت عامیانه یا به هر صورتی که گوینده مناسب می داند آورده و گفته می شود.

/

امیل زولا

شاعران و نویسندگان ناتورالیست برخی از کشورها

عبارتند از:

امیل زولا پیشوای ناتورالیست های فرانسه

جرج مور از انگلستان

وان لانپ امانتس از هلند

کرتزر، هولتس شلاف، هوپتمان از آلمان

ناتورالیسم زاده فلسفه اثباتی "اگوست کنت" و شارح و مفسر آن هیپولیت تن نقاد معروف فرانسوی است. تن می گوید همان طور که زندگی به وسیله علوم طبیعی مورد مطالعه قرار می گیرد، هنر و ادبیات نیز باید به قوانین علمی تطبیق کند. او معتقد است آنچه نویسنده به وجود می آورد اجباراً به عواملی وابسته است و فکر انسان از قوانین نیرومندی که رفتار او را تعیین می کند اطاعت می نماید.

ناتورالیسم پا به پای رئالیسم به وجود می آید. بزرگ ترین نماینده ناتورالیسم فرانسه امیل زولا است. او و یارانش سعی دارند به هنر و ادبیات جنبه علمی بدهند.

به عقیده او نویسنده باید تخیل را کنار بگذارد و دارای حس واقع بینی باشد و مانند یک شیمی دان یا فیزیک دان که درباره مواد بی جان کار می کند و یا چون فیزیولوژی دان که اجسام زنده را مورد آزمایش قرار می دهد، نویسنده هم باید راجع به صفات و مشخصات و رفتار و عادات افراد و اجتماعات بشری به همان طریق کار کند.

ناتورالیسم معتقد به جبر علمی است و می گوید حوادثی که در دنیا اتفاق می افتد، مطابق قوانین علمی و تحت تأثیر علل جبری است و مطابق این جبر از شرایط معین نتایج معین به دست می آید. به عقیده این گروه کیفیت روانی و رفتار اشخاص را در اجتماع، شرایط جسمی آنها تعیین می کند. زولای دنیای بشیری را تابع همان جبری می داند که بر سایر موجودات طبیعت حکمفرماست. وی رمان نویس را تشریح کننده ی وضع فردی و اجتماعی بشر می داند و تاثیر وراثت را در تکوین شخصیت می پذیرد. شخصیت در رمانهای زولا تحت تاثیر وضع مزاجی و ارثی و عوامل دیگری از این قبیل است از این رو مجبور به انجام دادن کارهایی معین می شود.

نویسنده ناتورالیسم به توصیف جزئیات می پردازد و این جزئیات را برای اثبات نظر علمی خاص خودش مورد توجه قرار می دهد.

او وضع روانی را نتیجه مستقیم وضع جسمی می داند. وضع جسمی هم از نظر او چیزی است که به ارث به او رسیده است. از نکات مهمی که در شیوه ناتورالیسم هست یکی توجه به آنها زبان است و دیگر توجه به توصیف زشتیها، نویسنده سعی می کند در نقل گفتار هر یک از شخصیت های داستانی همان جملات و عباراتی را بیارود که طبعاً باید به زبان آورد. اگر چه آن عبارات و کلمات زشت و ناهنجار باشد.

از کسانی که با طولا دوست و همکار هستند و تا حدی شیوه او را می پسندند یکی "گوستاو فلوپر" است و دیگر "موپاسان". با این همه فلوبر در بسیاری موارد با زولا موافق نیست و به او اعتراضی دارد و "گی دو ماپاسان" که در واقع نخستین بار داستان کوتاه را در ادبیات فرانسوی وارد می کند، هر چند با زولا دوست و هم عقیده است اما ناتورالیسم او نوعی رئالیسم اغراق آمیز است و با آنچه زولا می گوید تفاوت دارد.



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد ناتورالیسم  ِ (با فرمت word)


مقاله درباره عید قربان باروز قربانی کرد هر غیر خدا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

عید قربان یا روز قربانی کردن هرغیرخدا

لکم دینکم ولی دین1

« بگو : نه من می توانم در عبادت بتها با شما همگام شوم وپندارهای شما را بپذیرم ونه شما توفیق پرستش خدای حقیقی را دارید وخواهید داشت پس دین شما برای خودتان ودین من برای خودم » .

 

این سوره مبارکه مسلمانها را از مداهنه با دشمنان دین منع کرده ودستور صراحت ودرس شجاعت وقاطعیت می دهد . به همه آنها می آموزد که با کافران سازش وهمکاری در امر دین نکنند بلکه با کردار خود به مخالفت بپردازند ودر گفتار از آنها بیزاری جویند. مثال بارز آن اجتماعات عمومی مسلمانان در مراسم برائت از مشرکین در ایام حج می باشد.  

هیچ ملتی به اندازه ملت مسلمان نسبت به مخالفانشان وسعت نظر وگذشت نداشته است وهیچ دینی مثل اسلام تا این حد با پیروان ا دیان دیگر مدارا کننده وبی آزار نیست وبه اصطلاح تساهل مذهبی ندارد. قران به صراحت بیان می دارد که خداوند شما را از نیکی کردن وعدالت نمودن در حق کفاری که با شما مقاتله نکرده اند وشما را از دیارتان خارج- نکرده اند نهی نمی کند ولی دوستی وهمکاری وسازش امر دیگری است ومحبت ونیکی وعدالت با آنها چیزی دیگر. قران به صراحت می فرماید: یهود ونصاری را دوست خود نگیرید که هرکس چنین کند از آنهاست نه از مسلمانها .

اقلیتهای دینی که در پناه حکومت اسلامی زندگی می کنند ، در صورتی که نظام اسلامی را محترم شمرده، وعلیه رهبری وحکومت ومردم مسلمان توطئه نکنند، مورد احترام بوده، ودارای حقوق ویژه ای هستند، قران مجید با صراحت تمام به حقوق طبیعی آنان اعتراف کرده، وآنان را از عدل وقسط بهره مند می داند .

لا ینهاکم عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم وتقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین2

خدای متعال شما را  منع نمی کند از اینکه نسبت به کفاری که با شما برسر دین نمی جنگند، واز وطنتان بیرونتان نمی کنند، نیکی کرده وعادلانه رفتار کنید، همانا خداوند دادگران را دوست دارد .

آری قران مسلمین را به معاشرت وارتباط دوستانه وعادلانه با اقلیتها فرمان می دهد :

«انما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین واخرجوکم من دیارکم وظاهروا علی اخرجوکم ان تولوهم ومن یتولهم فاولئک هم الظالمون » 3

خداوند شمارافقط از دوستی وپیوند صمیمانه با کسانی که بخاطردینتان جنگیده وازوطن بیرونتان کرده اند بازمی دارد وآنها که با آنان دوستی کنند از ستمگران می باشند.

 

اهل کتاب یعنی مسیحیان ویهودیان ، در صورتی که حقوق اکثریت مسلمان را محترم شمرده وضدیت ومبارزه با اسلام نداشته باشند می توانند در رفاه وآسایش کامل بسر برده واز امن وآسایش واقعی برخوردار



خرید و دانلود مقاله درباره عید قربان باروز قربانی کرد هر غیر خدا