لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
مترجم آدرسهای شبکهِ ios ِ سیسکو
مترجم آدرس شبکه در ساده ترین حالتش بر روی مسیر یابی که دو شبکه را به هم متصل میکند عمل میکند؛ یکی از این شبکه ها (تعین شده بعنوان داخلی ) بصورت خصوصی یا غیر متداول آدرس دهی میشود که باید این آدرس به یک آدرس قانونی و متداول تبدیل شودقبل از اینکه بسته های اطلاعاتی به سمت شبکه دیگر(تعیین شده بعنوان شبکه بیرونی ) فرستاده شود . ترجمه مرتبط با مسیر یابی عمل میکند ، بطوریکه اگر ترجمه مطلوب باشد مترجم آدرس شبکه براحتی میتواند بر روی مسیر یاب یک سرویس گیرنده اینترنت فعال شود .
استفاده از وسایل ترجمه در RFC 1631 ( request for comment ) ( درخواست برای توضیح ) آمده است - شیوه ترجمه آدرس در مسیر یاب . هدف مترجم آدرس شبکه ایجاد یک عاملیت برای شبکه خصوصی است که عموماً آدرسهای منحصر بفردی دارد و مترجم آدرس شبکه نیز در آن موجود نیست .RFC 1631 یک زیر مجموعه از اصول مترجم آدرس شبکه های IOS سیسکو را ارائه میکند .
مترجم IOS سیسکو ترجمه دوسویه را از طریق استفاده همزمان از منابع داخلی و خارجی ترجمه پشتیبانی میکند .
Terminology : واژگان فنی
شکل 1 – مفاهیم مترجم آدرس شبکه :
Inside ( دا خلی ) :
مجموعه ای از مطالب شبکه برای ترجمه .
Outside ( خارجی ) :
تمام آدرسهای دیگر .معمولاً اینها آدرسهای معتبر در اینترنت هستند .
شکل 2 –
( واژه های فنی مترجم آدرسهای شبکه )
( NAT terminology ) « آدرس دهی داخلی » :
محلی داخلی (inside local ) :
آدرس IP پیکر بندی شده نسبت داده شده به یک میزبان در داخل شبکه .آدرس ممکن است بصورت سراسری منحصربفرد باشد ، که خارج از محدوده آدرس تعریف شده در RFC 1918 اختصاص یافته ، یا باید رسماً به یک سازمان دیگر اختصاص داده شود .
سراسری داخلی ( Inside global ) :
آدرس IP یک میزبان داخلی همانگونه که در یک شبکه خارجی ظاهر میشود، “ آدرس ترجمه شده “ . آدرسها می توانند از یک محدوده آدرس سراسری منحصر بفرد اختصاص داده شوند ، که بطور نمونه بوسیله ISP فراهم میشود ( اگر سازمان به اینترنت سراسری وصل شده باشد ) .
شکل 3 – ( واژه های فنی مترجم آدرسهای شبکه )
( NAT terminology ) « آدرس دهی خارجی » :
● محلی خارجی : آدرس IP میزبان خارجی همانطور که در داخل شبکه ظاهر میشود . این آدرسها اگر مطلوب باشند میتوانند از محدوده تعریف شده در RFC 1918 اختصاص داده شوند .
● سراسری خارجی : آدرس IP پیکربندی شده نسبت داده شده به یک شبکه در شبکه خارجی
مدخل ترجمه ساده :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
ظاهرا ً نامگذاری ِ «مکتب ِ ناتورالیست» روز ِ 16 ِ آوریل ِ 1877 در رستوران ِ «تراپ» بر سر ِ میز ِ شامی که گوستاو فلوبر، ادمون دوگنکور، امیل زولا و گروه ِ آینده ی «مدان» گرد آمده بودند صورت گرفت و این عنوان که از زبان ِ علم و فلسفه و نقد ِ هنر گرفته شده بود وارد ِ ادبیات شد.
از قرن ِ هفدهم، آکادمی ِ هنرهای زیبای فرانسه، عقیده ای را که تقلید از طبیعت را در هر چیزی ضروری می شمرد، ناتورالیستی می نامید. این اصطلاح به ویژه در مورد ِ نقاشی به کار رفته بود. بودلر معتقد بود که: «انگرIngre مشهورترین نماینده ی مکتب ِ ناتورالیست در طراحی است.»
در فلسفه، ناتورالیسم نظام ِ کسانی است که طبیعت را به عنوان ِ اصل ِ اوّلیه قبول دارند و همه چیز را به آن حمل می کنند. از اپیکوریان گرفته تا پوزیتیویست ها و از جمله گاسندی Gassendi و اصحاب ِ دائرة المعارف را می توان در این طبقه بندی قرار داد.
این کلمه سرانجام در قاموس برخی از منتقدان مفهومی قیاسی می گیرد و به کوشش ِ نویسنده ای اطلاق می شود که به گفته ی ویکتور هوگو (افسانه ی قرون ِ 1859) « می کوشد با مسائل ِ اجتماعی همان رفتاری را بکند که دانشمند ِ علوم ِ طبیعی با جانور شناسی می کند... » بودلر در سال ِ 1848، بالزاک را « دانشمند... مشاهده گر... و ناتورالیست.» می خواند.
ناتورالیسم ِ زولا درعین ِ حال نوعی زیبا شناختی ِ وفاداری ِ بی گذشت به حقیقت است و دادن ِ ضرورت ِ ادبی به فلسفه ی تحققی ( پوزیتیویسم) و بالاخره نوعی انتقال ِ روش های تاریخ ِ طبیعی است به رمان.
ناتورالیسم از نظر فلسفی به قدرت کامل و محض طبیعت که نظم بی نظیری داشته باشد گفته می شود. از جهت ادبی تقلید موبه مو و دقیق از طبیعت را گویند.
برخی از نویسندگان ناتورالیست معتقدند که ادبیات و هنر بایستی جنبه علمی داشته باشد. به گفته امیل زولا همانطور که زیست شناس درباره موجود جاندار به بررسی می پردازد نویسنده باید شیوه یک زیست شناس را پیروی کند و روش تجربی باید مورد توجه نویسندگان قرار گیرد. اختصاصات سبک ناتورالیسم عبارتند از:
فرد و اجتماع دارای هیچگونه امتیاز خارجی نمی باشد قانون تنازع بقاء در کلیه کارها و اتفاقات به چشم می خورد، پس اگر موجودی کار خوب یا بدی دست بزند نتیجه اراده اش نیست بلکه جبر و قوانین طبیعت او را به این کار وادار می کند.
در نوشته های ناتورالیستی بیش از حد و اندازه به جزئیات توجه می شود. این باریک بینی و ریزه کاری و ذکر عوامل و حوادث بسیار جزئی گاهی خسته کننده و بیهوده می شود. این ذکر جزئیات شامل کوچکترین حرکات قهرمان داستان تا جزئی ترین چیز در محیط او و فرعی ترین حادثه را شامل می شود.
در این سبک، جسم بیش از روح ارزش دارد یعنی هر نوع نظم یا بی نظمی مربوط به جسم آدمی است که آن هم نتیجه توارث است و روان و روح فقط حکم سایه را دارد.
در سبک ناتورالیسم مکالمه های طولانی و بی مورد چنان موضوع رمان و نمایشنامه را اشغال می کند که آن را از حقیقت نمایی و لطف می اندازد این مکالمه به صورت عامیانه یا به هر صورتی که گوینده مناسب می داند آورده و گفته می شود.
/
امیل زولا
شاعران و نویسندگان ناتورالیست برخی از کشورها
عبارتند از:
امیل زولا پیشوای ناتورالیست های فرانسه
جرج مور از انگلستان
وان لانپ امانتس از هلند
کرتزر، هولتس شلاف، هوپتمان از آلمان
ناتورالیسم زاده فلسفه اثباتی "اگوست کنت" و شارح و مفسر آن هیپولیت تن نقاد معروف فرانسوی است. تن می گوید همان طور که زندگی به وسیله علوم طبیعی مورد مطالعه قرار می گیرد، هنر و ادبیات نیز باید به قوانین علمی تطبیق کند. او معتقد است آنچه نویسنده به وجود می آورد اجباراً به عواملی وابسته است و فکر انسان از قوانین نیرومندی که رفتار او را تعیین می کند اطاعت می نماید.
ناتورالیسم پا به پای رئالیسم به وجود می آید. بزرگ ترین نماینده ناتورالیسم فرانسه امیل زولا است. او و یارانش سعی دارند به هنر و ادبیات جنبه علمی بدهند.
به عقیده او نویسنده باید تخیل را کنار بگذارد و دارای حس واقع بینی باشد و مانند یک شیمی دان یا فیزیک دان که درباره مواد بی جان کار می کند و یا چون فیزیولوژی دان که اجسام زنده را مورد آزمایش قرار می دهد، نویسنده هم باید راجع به صفات و مشخصات و رفتار و عادات افراد و اجتماعات بشری به همان طریق کار کند.
ناتورالیسم معتقد به جبر علمی است و می گوید حوادثی که در دنیا اتفاق می افتد، مطابق قوانین علمی و تحت تأثیر علل جبری است و مطابق این جبر از شرایط معین نتایج معین به دست می آید. به عقیده این گروه کیفیت روانی و رفتار اشخاص را در اجتماع، شرایط جسمی آنها تعیین می کند. زولای دنیای بشیری را تابع همان جبری می داند که بر سایر موجودات طبیعت حکمفرماست. وی رمان نویس را تشریح کننده ی وضع فردی و اجتماعی بشر می داند و تاثیر وراثت را در تکوین شخصیت می پذیرد. شخصیت در رمانهای زولا تحت تاثیر وضع مزاجی و ارثی و عوامل دیگری از این قبیل است از این رو مجبور به انجام دادن کارهایی معین می شود.
نویسنده ناتورالیسم به توصیف جزئیات می پردازد و این جزئیات را برای اثبات نظر علمی خاص خودش مورد توجه قرار می دهد.
او وضع روانی را نتیجه مستقیم وضع جسمی می داند. وضع جسمی هم از نظر او چیزی است که به ارث به او رسیده است. از نکات مهمی که در شیوه ناتورالیسم هست یکی توجه به آنها زبان است و دیگر توجه به توصیف زشتیها، نویسنده سعی می کند در نقل گفتار هر یک از شخصیت های داستانی همان جملات و عباراتی را بیارود که طبعاً باید به زبان آورد. اگر چه آن عبارات و کلمات زشت و ناهنجار باشد.
از کسانی که با طولا دوست و همکار هستند و تا حدی شیوه او را می پسندند یکی "گوستاو فلوپر" است و دیگر "موپاسان". با این همه فلوبر در بسیاری موارد با زولا موافق نیست و به او اعتراضی دارد و "گی دو ماپاسان" که در واقع نخستین بار داستان کوتاه را در ادبیات فرانسوی وارد می کند، هر چند با زولا دوست و هم عقیده است اما ناتورالیسم او نوعی رئالیسم اغراق آمیز است و با آنچه زولا می گوید تفاوت دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
غزلـّیات ِ مولوی
وباز زائی فرهنگ ایران
جـان ِ جـان = بهمن= برهمن
بهمن،جان ناپیدا،درهمه جانهای پیدا
چگونه سرودِعشق،« گیتی» میشود
درفرهنگ ایران
« بُن کل هستی» ، تبدیل به « بینش » میشود
و این« بُن ُِکل هستی»، درهربینشی،« هست »
وسپس،« بینش»، تبدیل به « زندگی» میشود
واین بُن کل هستی، درجان هرانسانی، هست
گیتی ، از« بـُـنی نـاپـیـدا »، « پیدا» میشود
وآن« بُن »، خودش را درگیتی میگسترد
به این روند پیدایش، گفته میشد که :
« بـُن ، سـایـه میـشـود »
« بُن آفریننده کیهان »
«بُن همیشه حاضرو مقیم وذاتی»
دردرون هرانسانی هست
فلسفه Immanence یا ِزهِشی ( انبثاقی) ایران
برضد فلسفه Transcendence درادیان نوری است
درفرهنگ اصیل ِ ایران ،
تصویر« هبوط آدم ازبهشت» نیست
تصویر« هبوط آدم » در تورات وانجیل وقرآن،
در مکاتب فلسفی باختر ،
« فلسفی ساخته شد »
وبنیاد تفکر فلسفی، غرب گردید
وآن را از بُن ، تباه ساخت
به « فرّ سـایـه ات » ، چون « آفـتابـیـم »
همائی تو ، همائی تو ، همائی
« گیتی که مجموعه همه جانهاست » ، سایه هماست . ولی سایه انداختن هما ، هبوط گیتی ازهما و هبوط انسان، ازهما نیست ، بلکه سایه هما ، درفرو افتادن به زمین ، تبدیل به آفتاب وسرچشمه روشنی میشود ! این سخن که به نظرما، غیرمنطقی است ، چه معنائی داشته است ؟ ودرست این، تفاوت کلی فرهنگ ایران ، از فلسفه غربست ، که بجای « اندیشه هبوط » ، « اندیشه تعالی » می نشیند . این سراندیشه فوق العاده مهم را باید بررسی کرد.
« بـهـمـن » ، درفرهنگ اصیل ایران ، تخم درون هرجانی وهرانسانی است. به عبارتی دیگر، بهمن ، « گنج نهفته » یا « کنزمخفی» یا « جان درمیان جان » درهرانسانی است . در هرجانی در گیتی ، « گنج نهفته» هست . درشاهنامه این سراندیشه ، به شکل « دژبهمن که درش ناپیداست ، و با هیچ زوروقهروقدرتی ، نمیتوان « دراین دژ» را یافت و آنرا گشود و آن دژرا تسخیرکرد » و به شکل ِ« پیدایش جهان به صورت ِ بند یا طلسم » عبارت بندی شده است . فردوسی ، پس ازگفتار اندرآفرینش عالم » و بیان پیدایش آسمان و کوه و آب ورستنیها و پویندگان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
غزلـّیات ِ مولوی
وباز زائی فرهنگ ایران
جـان ِ جـان = بهمن= برهمن
بهمن،جان ناپیدا،درهمه جانهای پیدا
چگونه سرودِعشق،« گیتی» میشود
درفرهنگ ایران
« بُن کل هستی» ، تبدیل به « بینش » میشود
و این« بُن ُِکل هستی»، درهربینشی،« هست »
وسپس،« بینش»، تبدیل به « زندگی» میشود
واین بُن کل هستی، درجان هرانسانی، هست
گیتی ، از« بـُـنی نـاپـیـدا »، « پیدا» میشود
وآن« بُن »، خودش را درگیتی میگسترد
به این روند پیدایش، گفته میشد که :
« بـُن ، سـایـه میـشـود »
« بُن آفریننده کیهان »
«بُن همیشه حاضرو مقیم وذاتی»
دردرون هرانسانی هست
فلسفه Immanence یا ِزهِشی ( انبثاقی) ایران
برضد فلسفه Transcendence درادیان نوری است
درفرهنگ اصیل ِ ایران ،
تصویر« هبوط آدم ازبهشت» نیست
تصویر« هبوط آدم » در تورات وانجیل وقرآن،
در مکاتب فلسفی باختر ،
« فلسفی ساخته شد »
وبنیاد تفکر فلسفی، غرب گردید
وآن را از بُن ، تباه ساخت
به « فرّ سـایـه ات » ، چون « آفـتابـیـم »
همائی تو ، همائی تو ، همائی
« گیتی که مجموعه همه جانهاست » ، سایه هماست . ولی سایه انداختن هما ، هبوط گیتی ازهما و هبوط انسان، ازهما نیست ، بلکه سایه هما ، درفرو افتادن به زمین ، تبدیل به آفتاب وسرچشمه روشنی میشود ! این سخن که به نظرما، غیرمنطقی است ، چه معنائی داشته است ؟ ودرست این، تفاوت کلی فرهنگ ایران ، از فلسفه غربست ، که بجای « اندیشه هبوط » ، « اندیشه تعالی » می نشیند . این سراندیشه فوق العاده مهم را باید بررسی کرد.
« بـهـمـن » ، درفرهنگ اصیل ایران ، تخم درون هرجانی وهرانسانی است. به عبارتی دیگر، بهمن ، « گنج نهفته » یا « کنزمخفی» یا « جان درمیان جان » درهرانسانی است . در هرجانی در گیتی ، « گنج نهفته» هست . درشاهنامه این سراندیشه ، به شکل « دژبهمن که درش ناپیداست ، و با هیچ زوروقهروقدرتی ، نمیتوان « دراین دژ» را یافت و آنرا گشود و آن دژرا تسخیرکرد » و به شکل ِ« پیدایش جهان به صورت ِ بند یا طلسم » عبارت بندی شده است . فردوسی ، پس ازگفتار اندرآفرینش عالم » و بیان پیدایش آسمان و کوه و آب ورستنیها و پویندگان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
غزلـّیات ِ مولوی
وباز زائی فرهنگ ایران
جـان ِ جـان = بهمن= برهمن
بهمن،جان ناپیدا،درهمه جانهای پیدا
چگونه سرودِعشق،« گیتی» میشود
درفرهنگ ایران
« بُن کل هستی» ، تبدیل به « بینش » میشود
و این« بُن ُِکل هستی»، درهربینشی،« هست »
وسپس،« بینش»، تبدیل به « زندگی» میشود
واین بُن کل هستی، درجان هرانسانی، هست
گیتی ، از« بـُـنی نـاپـیـدا »، « پیدا» میشود
وآن« بُن »، خودش را درگیتی میگسترد
به این روند پیدایش، گفته میشد که :
« بـُن ، سـایـه میـشـود »
« بُن آفریننده کیهان »
«بُن همیشه حاضرو مقیم وذاتی»
دردرون هرانسانی هست
فلسفه Immanence یا ِزهِشی ( انبثاقی) ایران
برضد فلسفه Transcendence درادیان نوری است
درفرهنگ اصیل ِ ایران ،
تصویر« هبوط آدم ازبهشت» نیست
تصویر« هبوط آدم » در تورات وانجیل وقرآن،
در مکاتب فلسفی باختر ،
« فلسفی ساخته شد »
وبنیاد تفکر فلسفی، غرب گردید
وآن را از بُن ، تباه ساخت
به « فرّ سـایـه ات » ، چون « آفـتابـیـم »
همائی تو ، همائی تو ، همائی
« گیتی که مجموعه همه جانهاست » ، سایه هماست . ولی سایه انداختن هما ، هبوط گیتی ازهما و هبوط انسان، ازهما نیست ، بلکه سایه هما ، درفرو افتادن به زمین ، تبدیل به آفتاب وسرچشمه روشنی میشود ! این سخن که به نظرما، غیرمنطقی است ، چه معنائی داشته است ؟ ودرست این، تفاوت کلی فرهنگ ایران ، از فلسفه غربست ، که بجای « اندیشه هبوط » ، « اندیشه تعالی » می نشیند . این سراندیشه فوق العاده مهم را باید بررسی کرد.
« بـهـمـن » ، درفرهنگ اصیل ایران ، تخم درون هرجانی وهرانسانی است. به عبارتی دیگر، بهمن ، « گنج نهفته » یا « کنزمخفی» یا « جان درمیان جان » درهرانسانی است . در هرجانی در گیتی ، « گنج نهفته» هست . درشاهنامه این سراندیشه ، به شکل « دژبهمن که درش ناپیداست ، و با هیچ زوروقهروقدرتی ، نمیتوان « دراین دژ» را یافت و آنرا گشود و آن دژرا تسخیرکرد » و به شکل ِ« پیدایش جهان به صورت ِ بند یا طلسم » عبارت بندی شده است . فردوسی ، پس ازگفتار اندرآفرینش عالم » و بیان پیدایش آسمان و کوه و آب ورستنیها و پویندگان