دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تخقیق در مورد طرح یک پرسش پیرامون میزگرد تعامل دین و ادبیات داستانی 7 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

طرح یک پرسش پیرامون میزگرد تعامل دین و ادبیات داستانی

مقدمه میزگرد را می توان از دو منظر به داوری نشست:

الف) شیوه گفتگو و تعامل بین اعضا و چگونگی پیش رفت بحث

ب) محتوای مباحث مطرح شده

نگارنده قصد ورود به قضاوت پیرامون بند الف و چند و چون ورود و خروج اعضای جلسه در بحث را ندارد، هر چند برای او باور کردنی نیست بزرگان عرصه معرفت در تعاملات یک جلسه نقد و بررسی،از عبارت های «تو سرم نزن» اینجا «بحث ریاکارانه است»، «مغالطه نکن»،«اینها یک خطابه بیش نیست» بهره گیرند. نکته جالب این است که گاه لحن کلام در این میزگرد به گونه ای که حکایت از نوعی گفتگوی ماقبل میزگرد می کند و همین امر خواننده را دچار مشکل می سازد و شواهدی دال بر این موضوع در متن پیداست مثلاً: ابک: مستور تعریف خود را از ادبیات دینی... بگوید و این که آیا مؤلفه هایی را می تواند بر آن چه در جلسه قبل به آن اشاره شد، اضافه و طرح کند.

مستور: متن تنظیم شده جلسه قبل را با دقت مطالعه کردم.

ابک: آقای دینانی در اینجا می خواهیم نظرشما را بدانیم، در جلسه پیش یک پرسش استفهامی مطرح کردید...

با تأمل بر چنین نکاتی است که می توان فهمید بخشی از بر افروختگی حاکم بر جلسه ناشی از تعارضات جلسه قبلی است بهتر بود جلسه به گونه ای اداره نمی شد که تا آنجا پیش برود که کار به استفاده از [.....] بکشد،و خواننده از خود بپرسد که سوابق بحث چیست؟

دغدغه اصلی

به نظر می رسد که دغدغه اصلی این جلسه جستجوی نوعی تعریف برای دین است که از آن منظر بتوان ادبیات دینی را از میان دیگر اقسام ادبیات بازشناسی کرد:

در این میزگرد پیداست که تعامل اصلی میان جناب آقای دکتر دینانی و جناب آقای مستور اتفاق افتاده است، و دیگر عزیزان شرکت کننده به گونه ای نظاره گرانی در تعریف دین گاه فعال و گاه خاموشند و همین امر روند غنایی جلسه را دچاربحران فقدان دیدگاههای متنوع نموده است.

آقای دکتر دینانی می فرمایند:

«دین از نظر من نزول غیب است، ما باید به لحاظ تکیه بر برهان عقلی، به یک عالم غیبی برسیم... و آن غیب حاکم است بر شهادت»....

که این تعریف استاد به نظر ناظر است بر استنباطی از آیه 3 سورة بقره:

الذین یؤمنون بالغیب...

و اما آقای مستور با رویکرد تحلیلی و فروکاهنده، دین را به سه مقوله «ایمان، معنویت و اخلاق معطوف به خداوند» می کاهد که البته همانطور که خودشان می فرمایند گویی پیش از دغدغه دریافت صحیح از دین، نگرانی دیگری دارند و آن دستیابی به پاسخی برای به این سؤال است که آیا ادبیات دینی وجود خارجی دارد یا نه؟ و بر این باورند که اگر این تقسیم بندی را بپذیریم «آن وقت می توانیم به تعریفی از ادبیات دینی برسیم»

ابهام در مؤلفه های دین

به نظر می رسد که در این گفتگو مؤلفه های آقای مستور باید مورد تحلیل حاضران قرار می گرفت تا در فضای مفهومی این مؤلفه ها قلمروهایی برای تبیین داستان دینی فراهم آید. بطور گذرا از آن رد شده است:

1) باید دانست که معنویت معادل دین نیست، معنویت نوعی گرایش آدمی به مطلق است که می تواند بقول سپهری نوعی گوش دادن به «ترنم مرموزی» باشد که در عالم زمزمه می شود، گرایشی که انسان را جستجوی «هیچ ملایم» بکشاند یا روح ویژگیهای طبیعت که «تائو» باشد، این گرایش ضرورتاً در چارچوب تعالیم وحیانی انبیاء نیست. در جهان امروز،بسیار کوشیده می شود که نیاز به مطلق گرایی با صورتبندی تکنیکی از روشهای ذن و یوگا... بصورت آئین های مدرن جایگزین دین شود.

2) ایمان را دو نوع می توان معنی کرد:

اصولاً ایمان و کفر در فضای عقیده به وحی الهی معنا پیدا می کند و در ادیان غیر وحیانی این مفاهیم معنا ندارد البته متکلمان اسلام در همة مواردی که به کتاب و سنّت استناد کرده اند، آگاه یا ناآگاه بر یک سلسله مقبولهای پیشین تکیه داشته اند ولی این مطلب که یک امر گریز ناپذیر در تفسیرهر متنی است در اینجا مورد نظر ما نیست. و امّا عرفای اسلام، آنان از «ایمان» به گونه ای کاملاً متفاوت با متکلمان سخن گفته اند. در نظر آنان جوهر ایمان نه «شهادت دادن» است نه«عمل به تکلیف» و نه«معرفت فلسفی». آنان می گویند: جوهر ایمان عبارت است از «اقبال آوردن به خداوند و اعراض نمودن از همة اغیار».

این اقبال عبارت است از گونه ای جهت گیری وجودی که سراسر هستی آدمی را فرا می گیرد و زیستن جدیدی را برای وی به ارمغان می آورد.

1-2) نوعی اعتراف به ادعای یک نبی و اخباری که از تماس با غیب می گیرد. این چنین تعریفی،خواسته خداوند متشخص در حیطه ادیان است.

2-2) ایمان، پذیرش نوعی جهان ماورای ماده که ضرورتاً ممکن است تماس روشن و واضح و مشخصی را با انسان برقرار نکند و این مؤمنان باورمند به تعالیم هیچ پیامبری هم نباشد.

3) اخلاق

در بحث با اخلاق برخوردی عام صورت گرفته و معلوم نیست که منظور از اخلاق کدام یک حالت های زیر است:

1-3) هنجاری (Normative)

در این نوع اخلاق هدف فراهم آوردن اصول و احکام اخلاقی است و گزاره های آن توصیه و ترغیب یا نهی و منعی اخلاقی را در بر دارند، مانند: راست گویی خوب است، راست بگو

2-3) توصیفی (Descriptive)

اخلاق توصیفی عبارت است از تحقیق تجربی، توصیفی، علمی، تاریخی که هدف آن توصیف یا تبیین نظام ها و اصول اخلاقی موجود و متبع از سوی افراد و جوامع و از رهگذر آن دستیابی به نظریه ای در باب سرشت اخلاقی انسان است، مانند اینکه بنظر این یا آن مکتب یا شخص ، دزدی بد است.

در تعریف آقای مستور از مؤلفه های دین، معلوم نیست که آیا احکام جایی دارند یا نه؟ و آیا ایشان احکام دینی را صرفاً در حیطه های باید و نباید اخلاقی محصور می دارند؟ که در چنین حالتی باور ایشان به نسبی بودن اخلاق کار را دشوار می کند؟

دین، مقوله ای چند لایه ای

اگر دین را مجموعه تعالیم انبیاء بدانیم که رنگ مکان و زمان را به خود گرفته است می توان دین را در سه لایه (نه مؤلفه) سطح بندی کرد،لایه هایی که از هم مجزا نیستند و نوعی رابطه تابعی و متقابل دارند.

الف) لایه نمادی

این لایه شامل مناسک، شعائر و مراسمی است که پیروان یک دین و آئین را از دیگران مجزا می کند و بواسطه خاستگاه تشریعی که دارند انجام آنها وجوب پیدا می کند و در موردی انکار هر یک از آنها به معنای خروج از آن دین محسوب می شود، مانند فروع دین در اسلام (البته باید فراموش نکرد که این لایه در بستر تاریخ رنگ فرهنگها را به خود می گیرد و باید آن اشکال اولیه و اصیل را از حالت تاریخی آنها تفکیک نمود)

ب) لایه اعتقادی

این لایه مجموعه ای از باورها و اعتقادات عقلی است که یک فرد طی استنتاج عقلی خود به آن می رسد، این لایه می تواند به دو طریق حاصل شود:

v از طریق تعقل فلسفی،با بهره گیری از عقل غیر مقید به باورهای وحیانی

v رویکرد کلامی، و آن عقلانی کردن باورهای از پیش پذیرفته شده است.

ج) لایه گوهری



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد طرح یک پرسش پیرامون میزگرد تعامل دین و ادبیات داستانی 7 ص (با فرمت word)


تحقیق در مورد طرح یک پرسش پیرامون میزگرد تعامل دین و ادبیات داستانی 7 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

طرح یک پرسش پیرامون میزگرد تعامل دین و ادبیات داستانی

مقدمه میزگرد را می توان از دو منظر به داوری نشست:

الف) شیوه گفتگو و تعامل بین اعضا و چگونگی پیش رفت بحث

ب) محتوای مباحث مطرح شده

نگارنده قصد ورود به قضاوت پیرامون بند الف و چند و چون ورود و خروج اعضای جلسه در بحث را ندارد، هر چند برای او باور کردنی نیست بزرگان عرصه معرفت در تعاملات یک جلسه نقد و بررسی،از عبارت های «تو سرم نزن» اینجا «بحث ریاکارانه است»، «مغالطه نکن»،«اینها یک خطابه بیش نیست» بهره گیرند. نکته جالب این است که گاه لحن کلام در این میزگرد به گونه ای که حکایت از نوعی گفتگوی ماقبل میزگرد می کند و همین امر خواننده را دچار مشکل می سازد و شواهدی دال بر این موضوع در متن پیداست مثلاً: ابک: مستور تعریف خود را از ادبیات دینی... بگوید و این که آیا مؤلفه هایی را می تواند بر آن چه در جلسه قبل به آن اشاره شد، اضافه و طرح کند.

مستور: متن تنظیم شده جلسه قبل را با دقت مطالعه کردم.

ابک: آقای دینانی در اینجا می خواهیم نظرشما را بدانیم، در جلسه پیش یک پرسش استفهامی مطرح کردید...

با تأمل بر چنین نکاتی است که می توان فهمید بخشی از بر افروختگی حاکم بر جلسه ناشی از تعارضات جلسه قبلی است بهتر بود جلسه به گونه ای اداره نمی شد که تا آنجا پیش برود که کار به استفاده از [.....] بکشد،و خواننده از خود بپرسد که سوابق بحث چیست؟

دغدغه اصلی

به نظر می رسد که دغدغه اصلی این جلسه جستجوی نوعی تعریف برای دین است که از آن منظر بتوان ادبیات دینی را از میان دیگر اقسام ادبیات بازشناسی کرد:

در این میزگرد پیداست که تعامل اصلی میان جناب آقای دکتر دینانی و جناب آقای مستور اتفاق افتاده است، و دیگر عزیزان شرکت کننده به گونه ای نظاره گرانی در تعریف دین گاه فعال و گاه خاموشند و همین امر روند غنایی جلسه را دچاربحران فقدان دیدگاههای متنوع نموده است.

آقای دکتر دینانی می فرمایند:

«دین از نظر من نزول غیب است، ما باید به لحاظ تکیه بر برهان عقلی، به یک عالم غیبی برسیم... و آن غیب حاکم است بر شهادت»....

که این تعریف استاد به نظر ناظر است بر استنباطی از آیه 3 سورة بقره:

الذین یؤمنون بالغیب...

و اما آقای مستور با رویکرد تحلیلی و فروکاهنده، دین را به سه مقوله «ایمان، معنویت و اخلاق معطوف به خداوند» می کاهد که البته همانطور که خودشان می فرمایند گویی پیش از دغدغه دریافت صحیح از دین، نگرانی دیگری دارند و آن دستیابی به پاسخی برای به این سؤال است که آیا ادبیات دینی وجود خارجی دارد یا نه؟ و بر این باورند که اگر این تقسیم بندی را بپذیریم «آن وقت می توانیم به تعریفی از ادبیات دینی برسیم»

ابهام در مؤلفه های دین

به نظر می رسد که در این گفتگو مؤلفه های آقای مستور باید مورد تحلیل حاضران قرار می گرفت تا در فضای مفهومی این مؤلفه ها قلمروهایی برای تبیین داستان دینی فراهم آید. بطور گذرا از آن رد شده است:

1) باید دانست که معنویت معادل دین نیست، معنویت نوعی گرایش آدمی به مطلق است که می تواند بقول سپهری نوعی گوش دادن به «ترنم مرموزی» باشد که در عالم زمزمه می شود، گرایشی که انسان را جستجوی «هیچ ملایم» بکشاند یا روح ویژگیهای طبیعت که «تائو» باشد، این گرایش ضرورتاً در چارچوب تعالیم وحیانی انبیاء نیست. در جهان امروز،بسیار کوشیده می شود که نیاز به مطلق گرایی با صورتبندی تکنیکی از روشهای ذن و یوگا... بصورت آئین های مدرن جایگزین دین شود.

2) ایمان را دو نوع می توان معنی کرد:

اصولاً ایمان و کفر در فضای عقیده به وحی الهی معنا پیدا می کند و در ادیان غیر وحیانی این مفاهیم معنا ندارد البته متکلمان اسلام در همة مواردی که به کتاب و سنّت استناد کرده اند، آگاه یا ناآگاه بر یک سلسله مقبولهای پیشین تکیه داشته اند ولی این مطلب که یک امر گریز ناپذیر در تفسیرهر متنی است در اینجا مورد نظر ما نیست. و امّا عرفای اسلام، آنان از «ایمان» به گونه ای کاملاً متفاوت با متکلمان سخن گفته اند. در نظر آنان جوهر ایمان نه «شهادت دادن» است نه«عمل به تکلیف» و نه«معرفت فلسفی». آنان می گویند: جوهر ایمان عبارت است از «اقبال آوردن به خداوند و اعراض نمودن از همة اغیار».

این اقبال عبارت است از گونه ای جهت گیری وجودی که سراسر هستی آدمی را فرا می گیرد و زیستن جدیدی را برای وی به ارمغان می آورد.

1-2) نوعی اعتراف به ادعای یک نبی و اخباری که از تماس با غیب می گیرد. این چنین تعریفی،خواسته خداوند متشخص در حیطه ادیان است.

2-2) ایمان، پذیرش نوعی جهان ماورای ماده که ضرورتاً ممکن است تماس روشن و واضح و مشخصی را با انسان برقرار نکند و این مؤمنان باورمند به تعالیم هیچ پیامبری هم نباشد.

3) اخلاق

در بحث با اخلاق برخوردی عام صورت گرفته و معلوم نیست که منظور از اخلاق کدام یک حالت های زیر است:

1-3) هنجاری (Normative)

در این نوع اخلاق هدف فراهم آوردن اصول و احکام اخلاقی است و گزاره های آن توصیه و ترغیب یا نهی و منعی اخلاقی را در بر دارند، مانند: راست گویی خوب است، راست بگو

2-3) توصیفی (Descriptive)

اخلاق توصیفی عبارت است از تحقیق تجربی، توصیفی، علمی، تاریخی که هدف آن توصیف یا تبیین نظام ها و اصول اخلاقی موجود و متبع از سوی افراد و جوامع و از رهگذر آن دستیابی به نظریه ای در باب سرشت اخلاقی انسان است، مانند اینکه بنظر این یا آن مکتب یا شخص ، دزدی بد است.

در تعریف آقای مستور از مؤلفه های دین، معلوم نیست که آیا احکام جایی دارند یا نه؟ و آیا ایشان احکام دینی را صرفاً در حیطه های باید و نباید اخلاقی محصور می دارند؟ که در چنین حالتی باور ایشان به نسبی بودن اخلاق کار را دشوار می کند؟

دین، مقوله ای چند لایه ای

اگر دین را مجموعه تعالیم انبیاء بدانیم که رنگ مکان و زمان را به خود گرفته است می توان دین را در سه لایه (نه مؤلفه) سطح بندی کرد،لایه هایی که از هم مجزا نیستند و نوعی رابطه تابعی و متقابل دارند.

الف) لایه نمادی

این لایه شامل مناسک، شعائر و مراسمی است که پیروان یک دین و آئین را از دیگران مجزا می کند و بواسطه خاستگاه تشریعی که دارند انجام آنها وجوب پیدا می کند و در موردی انکار هر یک از آنها به معنای خروج از آن دین محسوب می شود، مانند فروع دین در اسلام (البته باید فراموش نکرد که این لایه در بستر تاریخ رنگ فرهنگها را به خود می گیرد و باید آن اشکال اولیه و اصیل را از حالت تاریخی آنها تفکیک نمود)

ب) لایه اعتقادی

این لایه مجموعه ای از باورها و اعتقادات عقلی است که یک فرد طی استنتاج عقلی خود به آن می رسد، این لایه می تواند به دو طریق حاصل شود:

v از طریق تعقل فلسفی،با بهره گیری از عقل غیر مقید به باورهای وحیانی

v رویکرد کلامی، و آن عقلانی کردن باورهای از پیش پذیرفته شده است.

ج) لایه گوهری



خرید و دانلود تحقیق در مورد طرح یک پرسش پیرامون میزگرد تعامل دین و ادبیات داستانی 7 ص (با فرمت word)


مقاله درباره آیین ها ی دین زرتشت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

آیین ها و رسم های دینی

آیین سدره پوشی

برابر با یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، همه جوانان دختر و پسر باید آیین سدره پوشی را انجام دهند تا زرتشتی شناخته شوند. درباره سنی که آیین باید انجام شود، دیدگاه های چندی وجود دارد. برخی انجام آن را هنگامی که جوان به سن بلوغ رسیده و توانایی شناخت خوب از بد را دارد، سفارش می کنند و برخی دیگر انجام آن را پیش از رسیدن به سن بلوغ لازم می دانند. امروز در ایران کودکان را بین سنینی هفت و یازده سدره پوش می کنند.

سدره پوشی به منزله زایش نوین است در دین. این آیین را «نوزاد» و «نوزات» هم می خوانند. نوزاد یعنی دوباره متولد شدن و نوزات یعنی افزوده شدن یک پرستنده دین، «زات» از یسن به چم پرستش است.

اهمیت سدره پوشی از پیوکانی (ازدواج) کمتر نیست. آیین دینی باید در بامداد انجام شود ولی امروز در ایران، به دلایل عملی، پس از نیمروز برگزار می شود.

سدره و کشتی باید به رنگ سفید باشد، و دگمه و فلز در آن کار نرود. سدره از پارچه نخی نازک فراهم شده و نخستین جامه ای است که بدن را می پوشاند.

سدره پیراهنی است گشاد و بی یقه و با آستین های کوتاه و دارای دو کیسه بسیار کوچک است یکی در جلو سینه و نزدیک قلب است که «گریبان» خوانده می شود و دیگری در پشت که «گُرده» نامیده می شود. این ها نمادی «سمبلیک» هستند.

«گُرده» نشانه مسئولیت ها و وظیفه هایی است که هر کس به عهده دارد و باید به درستی انجام دهد، و «گریبان» که «کنسه کرفه» یا کیسه «کارنیک» هم خوانده می شود. یادآور است که همه کردارهای خوب رویهم انباشته شده و آدمی را به خوشبختی می رساند. نزدیک به قلب بودن آن، نشانه ایست که کارهای نیک باید از روی بارو، و با صفا انجام شود. سفیدی و نبودن هیچ چیز خارجی در آن، نشانه پاکی و سادگی اخلاق است. سدره نُه دَرز دارد. دو درز دو طرف که جای دوخت دو بخش جامه (بخش سینه و بخش پشت) به هم است، نشانه یگانگی میان پدر و مادر.‌نیاکان (پشت آدمی) و فرزندان با یگانگی میان پیران و جوانان است. دو درزی که آستین ها را به پیراهن می دوزد، یادآور کار و کوششی است که باید با هر دو دست و با همه نیرو انجام گیرد. دو درزی که گریبان و گرده را به سدره می چسباند نشانه وظایف و اعمال انسان است. دو درز کوچک در پایین و در کنار دو درزی که پشت و سینه را با هم یکی می کند نشانه همبستگی برتران و کهتران، و چیزداران و بی چیزان است و یادآور آن است که هر کس باید همیشه به یاد کهتران و ضعیفان باشد. سرانجام درزی که در پایین سدره به شکل دایره گرداگر جامه هست، نشانه آن است که ما از سوی اهورامزدا به این جهان آمده ایم و سرانجام به او برمی گردیم. هستی یک مدار بسته و فراگیر است.

کُشتی از پشم بره سفید فراهم آمده و اشاره به آن است که آدمی باید چون بره سودمند، بی گناه و بی آزار باشد. کشتی از هفتاد و دو نخ بافته شده که نماینده 72 بخش گات هاست. هر دوازده نخ به هم بافته شده که نماینده دوازده ماه سال است و شش دسته حاصل از آن، نمادی است از شش امشاسپندان که باید الگوی رفتاری ما باشند. هر دو دسته دوازده نخ در انتهای کشتی با هم جمع شده و در هر انتها، سه منگوله درست می شود که نماینده اندیشه و گفتار و کردار نیک است. بستن کشتی به کمر یادآور اینست که زرتشتی باید همیشه آماده خدمت به مردمان و آفرینش باشد که همان خدمت به خداست. در هنگام بستن کشتی به کمر نماز «یَتااَهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم نماز «یَتااَهو» انجام می شود) و «اَشِم وُهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم صورت می گیرد) زمزمه می شود. کشتی سه بار به نشانه اندیشه و گفتار و کردار نیک دور کمر می گردد. در دور دوم، دو گره در جلو ضمن خواندن «یَتااَهو» و در دوره سوم، دو گره در پشت در ضمن خواندن «اَشِم وُهو» بسته می شود. گره ها نشان استواری در پیمان دین است. هر زرتشتی در هنگام بستن کشتی، پیمان خود را با اهورامزدا به یاد آورده و آن را تجدید می کند.

کودکی که می خواهد سدره پوش شود، باید به موبد نشان دهد که نمازهای «سروش باج»، «کشتی»، گواهی پذیرش دین «تندرستی»، «برساد» و به ویژه بخش های «اشم وهو»، «یتااهووئریو»، «کیم نامزدا»، و … را می تواند از حفظ بخواند.

آیین سدره پوشی وسیله موبدان انجام می گیرد. پیش از آغاز آیین، داوطلب باید همه بدن خود را به خوبی شستشو داده و در آغاز آیین با خواندن نماز کوتاه «پذیرش دین» آمادگی خود را برای پذیرش مسئولیت های دینی به آگاهی حاضرین برساند. پس از آن موبد در حالی که نماز اَهونَوَد (یتااهو ویریو) را می خواند، سدره را به داوطلب می پوشاند. در این مراسم داوطلب و پدر و مادر او و همه کسانی که در آیین حضور دارند نماز یتااهو را با موبد می خوانند. پس از آن داوطلب همراه با موبد نماز «نیرنگ کشتی» را خوانده و موبد کشتی را به کمر داوطلب می بندد. پس از پایان مراسم داوطلب نماز کوتاه «جَسه می اَوَنگَهِه مَزدا» را می خواند، معنی آن این است: «ای اهورامزدا به یاری من آ. من پرستنده یک خدا، اهورامزدا، هستم. من زرتشتی ام و با باور کامل آن دین را می پذیرم. من اندیشه و گفتار و کردار نیک را می ستایم. من دین زرتشتی را که استوارکننده هم آهنگی و آشتی و دورکننده ناهم آهنگی و دشمنی است می پذیرم. دینی که از همه ادیان و روش های زندگی چه آنان که در گذشته بوده و چه آن ها، که در آینده آید بهتر و والاتر است. دینی که زرتشت آورنده آن است.» و خواندن این نماز نشانه آن است که داوطلب رسماً زرتشتی شده و پذیرش مسئولیت کرده است. او پیمان می گذارد که هیچ گاه از «اشا» سر باز نزند، و اندیشه، گفتار و کردار نیک را الگوی رفتاری خود کند. پس از آن موبد نماز تندرستی را برای داوطلب خوانده و دانه های برنج و انار و کشمش و بادام و شیرینی، که همه نمادی از فراوانی، دست فراخی و خوشبختی است روی سر جوان تازه زرتشتی شده می ریزد و خویشاوندان و دوستان او، هدایائی به او می دهند.

بدون دودلی باید گفت و پذیرفت که آیین سدره پوشی، تجسمی از بنیادهای اندیشه ای دین، و پیمانی است که جوان می بندد که نسبت به بنیادها و ارزش های اخلاقی دین پا بر جا و وفادار بماند. آیین سدره پوشی زیباست و به جوان زرتشتی نشان می دهد که در پیمودن راه راستی تنها نیست و دیگر زرتشتیان و اشوان هم، همسفر او هستند.

آیا پوشیدن سدره و کشتی باید اجباری باشد؟

در دین زرتشتی هیچ چیز اجباری نیست. در همه کارها باید با خرد و وجدان رایزنی کرد. باور دارم که هر زرتشتی که در این باره با خرد و وجدان خود مشورت کند، کوشش خواهد کرد تا آن جا که شدنی است سدره و کشتی با خود داشته باشد. «سدره و کشتی» سند ظاهر زرتشتی بودن است، شناسنامه دینی است. همان گونه که «گذرنامه» سند ظاهری وابستگی سیاسی به یک ملت و یا «کارت اقامت» سند ظاهری زیستن در کشور معین است، همان گونه هم «سدره و کشتی» سند ظاهری وابستگی دینی شخص به گروه زرتشتیان است. «سدره و کشتی» نماد استواری در دین است. زرتشتیان، در کشورهای مختلف در همه دنیا اقامت دارند. «گذرنامه» و «کارت اقامت» آن ها با هم تفاوت دارد. بگذارید این «شناسنامه دینی» را حفظ کنیم و یکدیگر را بشناسیم.

آیین پیوکانی

پیوکانی، کاری نیک است. بنیادی است که یک زن و یک مرد با به نام «همسر» به هم وابسته می کند تا توانایی شان در سازندگی و پیشرفت آفرینش رسایی یافته، شادی شان افزوده شود، و



خرید و دانلود مقاله درباره آیین ها ی دین زرتشت


مقاله درمورد آیین ها ی دین زرتشت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

آیین ها و رسم های دینی

آیین سدره پوشی

برابر با یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، همه جوانان دختر و پسر باید آیین سدره پوشی را انجام دهند تا زرتشتی شناخته شوند. درباره سنی که آیین باید انجام شود، دیدگاه های چندی وجود دارد. برخی انجام آن را هنگامی که جوان به سن بلوغ رسیده و توانایی شناخت خوب از بد را دارد، سفارش می کنند و برخی دیگر انجام آن را پیش از رسیدن به سن بلوغ لازم می دانند. امروز در ایران کودکان را بین سنینی هفت و یازده سدره پوش می کنند.

سدره پوشی به منزله زایش نوین است در دین. این آیین را «نوزاد» و «نوزات» هم می خوانند. نوزاد یعنی دوباره متولد شدن و نوزات یعنی افزوده شدن یک پرستنده دین، «زات» از یسن به چم پرستش است.

اهمیت سدره پوشی از پیوکانی (ازدواج) کمتر نیست. آیین دینی باید در بامداد انجام شود ولی امروز در ایران، به دلایل عملی، پس از نیمروز برگزار می شود.

سدره و کشتی باید به رنگ سفید باشد، و دگمه و فلز در آن کار نرود. سدره از پارچه نخی نازک فراهم شده و نخستین جامه ای است که بدن را می پوشاند.

سدره پیراهنی است گشاد و بی یقه و با آستین های کوتاه و دارای دو کیسه بسیار کوچک است یکی در جلو سینه و نزدیک قلب است که «گریبان» خوانده می شود و دیگری در پشت که «گُرده» نامیده می شود. این ها نمادی «سمبلیک» هستند.

«گُرده» نشانه مسئولیت ها و وظیفه هایی است که هر کس به عهده دارد و باید به درستی انجام دهد، و «گریبان» که «کنسه کرفه» یا کیسه «کارنیک» هم خوانده می شود. یادآور است که همه کردارهای خوب رویهم انباشته شده و آدمی را به خوشبختی می رساند. نزدیک به قلب بودن آن، نشانه ایست که کارهای نیک باید از روی بارو، و با صفا انجام شود. سفیدی و نبودن هیچ چیز خارجی در آن، نشانه پاکی و سادگی اخلاق است. سدره نُه دَرز دارد. دو درز دو طرف که جای دوخت دو بخش جامه (بخش سینه و بخش پشت) به هم است، نشانه یگانگی میان پدر و مادر.‌نیاکان (پشت آدمی) و فرزندان با یگانگی میان پیران و جوانان است. دو درزی که آستین ها را به پیراهن می دوزد، یادآور کار و کوششی است که باید با هر دو دست و با همه نیرو انجام گیرد. دو درزی که گریبان و گرده را به سدره می چسباند نشانه وظایف و اعمال انسان است. دو درز کوچک در پایین و در کنار دو درزی که پشت و سینه را با هم یکی می کند نشانه همبستگی برتران و کهتران، و چیزداران و بی چیزان است و یادآور آن است که هر کس باید همیشه به یاد کهتران و ضعیفان باشد. سرانجام درزی که در پایین سدره به شکل دایره گرداگر جامه هست، نشانه آن است که ما از سوی اهورامزدا به این جهان آمده ایم و سرانجام به او برمی گردیم. هستی یک مدار بسته و فراگیر است.

کُشتی از پشم بره سفید فراهم آمده و اشاره به آن است که آدمی باید چون بره سودمند، بی گناه و بی آزار باشد. کشتی از هفتاد و دو نخ بافته شده که نماینده 72 بخش گات هاست. هر دوازده نخ به هم بافته شده که نماینده دوازده ماه سال است و شش دسته حاصل از آن، نمادی است از شش امشاسپندان که باید الگوی رفتاری ما باشند. هر دو دسته دوازده نخ در انتهای کشتی با هم جمع شده و در هر انتها، سه منگوله درست می شود که نماینده اندیشه و گفتار و کردار نیک است. بستن کشتی به کمر یادآور اینست که زرتشتی باید همیشه آماده خدمت به مردمان و آفرینش باشد که همان خدمت به خداست. در هنگام بستن کشتی به کمر نماز «یَتااَهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم نماز «یَتااَهو» انجام می شود) و «اَشِم وُهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم صورت می گیرد) زمزمه می شود. کشتی سه بار به نشانه اندیشه و گفتار و کردار نیک دور کمر می گردد. در دور دوم، دو گره در جلو ضمن خواندن «یَتااَهو» و در دوره سوم، دو گره در پشت در ضمن خواندن «اَشِم وُهو» بسته می شود. گره ها نشان استواری در پیمان دین است. هر زرتشتی در هنگام بستن کشتی، پیمان خود را با اهورامزدا به یاد آورده و آن را تجدید می کند.

کودکی که می خواهد سدره پوش شود، باید به موبد نشان دهد که نمازهای «سروش باج»، «کشتی»، گواهی پذیرش دین «تندرستی»، «برساد» و به ویژه بخش های «اشم وهو»، «یتااهووئریو»، «کیم نامزدا»، و … را می تواند از حفظ بخواند.

آیین سدره پوشی وسیله موبدان انجام می گیرد. پیش از آغاز آیین، داوطلب باید همه بدن خود را به خوبی شستشو داده و در آغاز آیین با خواندن نماز کوتاه «پذیرش دین» آمادگی خود را برای پذیرش مسئولیت های دینی به آگاهی حاضرین برساند. پس از آن موبد در حالی که نماز اَهونَوَد (یتااهو ویریو) را می خواند، سدره را به داوطلب می پوشاند. در این مراسم داوطلب و پدر و مادر او و همه کسانی که در آیین حضور دارند نماز یتااهو را با موبد می خوانند. پس از آن داوطلب همراه با موبد نماز «نیرنگ کشتی» را خوانده و موبد کشتی را به کمر داوطلب می بندد. پس از پایان مراسم داوطلب نماز کوتاه «جَسه می اَوَنگَهِه مَزدا» را می خواند، معنی آن این است: «ای اهورامزدا به یاری من آ. من پرستنده یک خدا، اهورامزدا، هستم. من زرتشتی ام و با باور کامل آن دین را می پذیرم. من اندیشه و گفتار و کردار نیک را می ستایم. من دین زرتشتی را که استوارکننده هم آهنگی و آشتی و دورکننده ناهم آهنگی و دشمنی است می پذیرم. دینی که از همه ادیان و روش های زندگی چه آنان که در گذشته بوده و چه آن ها، که در آینده آید بهتر و والاتر است. دینی که زرتشت آورنده آن است.» و خواندن این نماز نشانه آن است که داوطلب رسماً زرتشتی شده و پذیرش مسئولیت کرده است. او پیمان می گذارد که هیچ گاه از «اشا» سر باز نزند، و اندیشه، گفتار و کردار نیک را الگوی رفتاری خود کند. پس از آن موبد نماز تندرستی را برای داوطلب خوانده و دانه های برنج و انار و کشمش و بادام و شیرینی، که همه نمادی از فراوانی، دست فراخی و خوشبختی است روی سر جوان تازه زرتشتی شده می ریزد و خویشاوندان و دوستان او، هدایائی به او می دهند.

بدون دودلی باید گفت و پذیرفت که آیین سدره پوشی، تجسمی از بنیادهای اندیشه ای دین، و پیمانی است که جوان می بندد که نسبت به بنیادها و ارزش های اخلاقی دین پا بر جا و وفادار بماند. آیین سدره پوشی زیباست و به جوان زرتشتی نشان می دهد که در پیمودن راه راستی تنها نیست و دیگر زرتشتیان و اشوان هم، همسفر او هستند.

آیا پوشیدن سدره و کشتی باید اجباری باشد؟

در دین زرتشتی هیچ چیز اجباری نیست. در همه کارها باید با خرد و وجدان رایزنی کرد. باور دارم که هر زرتشتی که در این باره با خرد و وجدان خود مشورت کند، کوشش خواهد کرد تا آن جا که شدنی است سدره و کشتی با خود داشته باشد. «سدره و کشتی» سند ظاهر زرتشتی بودن است، شناسنامه دینی است. همان گونه که «گذرنامه» سند ظاهری وابستگی سیاسی به یک ملت و یا «کارت اقامت» سند ظاهری زیستن در کشور معین است، همان گونه هم «سدره و کشتی» سند ظاهری وابستگی دینی شخص به گروه زرتشتیان است. «سدره و کشتی» نماد استواری در دین است. زرتشتیان، در کشورهای مختلف در همه دنیا اقامت دارند. «گذرنامه» و «کارت اقامت» آن ها با هم تفاوت دارد. بگذارید این «شناسنامه دینی» را حفظ کنیم و یکدیگر را بشناسیم.

آیین پیوکانی

پیوکانی، کاری نیک است. بنیادی است که یک زن و یک مرد با به نام «همسر» به هم وابسته می کند تا توانایی شان در سازندگی و پیشرفت آفرینش رسایی یافته، شادی شان افزوده شود، و



خرید و دانلود مقاله درمورد آیین ها ی دین زرتشت


تحقیق/ طلاق از منظر دین و حقوق زن در خانواده 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

طلاق از منظر دین

و

حقوق زن در خانواده

طلاق در اصل رها کردن از روی پیمان و قراردارد است ورها کردن از قید زوجیت نیز طلاق نامیده شده است. و در اصطلاح شریعت، همان مفهوم عرفی رایج میان عقلاء را می رساند که شارع مقدس با شرایط خاصّی امضا کرده وبه معنای گشودن پیوند زناشویی با واژه مخصوص یا اشاره و نوشته ای که جایگزین آن باشد، چه پیوند زناشویی بلافاصله گشوده شود و چه بعد از گذشت زمان معین.

و در اصطلاح حقوق نیز طلاق عبارتست از ایقاعی تشریفاتی که به موجب آن مرد به اذن یا حکم دادگاه، زنی را که به طور دائم در قید زناشوئی اوست رها می سازد.

در این جا سئوالاتی مطرح می شود که :

آیا طلاق فقط در دین اسلام مطرح شده است؟

آیا طلاق در اسلام جایز است؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس وضعیت زنان مطلقه چگونه است؟

وظیفه زن ومرد در مدت عدّه چیست؟ بعد از اتمام عدّه چطور؟

با توجهه به آیات و روایات فرزندان چه سرنوشتی پیدا می کنند؟

آیا حد طلاق در اسلام مشخص شده است؟

زن در خانواده از چه حقوقی برخوردار است؟

ابتدا به طور اجمال تاریخچه ی طلاق را بیان کرده آنگاه به بررسی طلاق از منظر دین پرداخته و حقوق زن در خانواده را مورد بررسی قرار می دهیم.

الف- تاریخچه ی طلاق

آنگونه که از قدیمی ترین قانون مدوّن و ساخته ی دست بشر یعنی < قانون حمورابی> استنباط می شود خانواده اساس اجتماعی بوده و مرد قادر بوده در مواردی که زن تا مهلت معینی صاحب فرزند نمی شده وی را طلاق دهد و نیز اگر زنی بیماری مزمن داشت، مرد بدون آنکه او را طلاق دهد می توانست زن دیگری اختیار کند.

در آتن نیز طلاق برای مرد دشوار نبوده و مرد می توانست بدون ارائه دلیل زن خویش را از خانه براند. در مقابل زن نمی توانست به دلخواه، همسر خویش را ترک گوید ولی در صورت ستم شوهر، زن می توانست به < آرخون > مراجعه و تقاضای طلاق کند و با رضایت < آرخون > طلاق زن صورت می گرفت. گاهی نیز طلاق با رضایت طرفین انجام می گرفت، لیکن این توافق باید رسماً طی تشریفاتی در نزد < آرخون > اعلام می شد.

در مصر قدیم نیز شوهر نمی توانست زن خود را طلاق دهد مگر در مورد نازایی و طلاق زن به هر دلیل، شوهر را مکلف می نمود تا قسمت بزرگی از املاک خانواده را به وی واگذارد و در نتیجه طلاق به ندرت اتفاق می افتاد.

در دین زرتشت نیز آیین زناشویی کاری پسندیده و تجرد امری ناپسند و در خور نکوهش بوده است. این تعلیمات به همراه حق برابری زن در زندگی زناشویی موجب می گردید که طلاق امری ناشی از اراده ی بی چون و چرای مرد تلقی نگردد.

در ایران باستان طلاق منوط به رأی دادگاه بود. اگر قاضی دادگاه تشخیص می داد که زوجین می توانند زندگی زناشویی خود را ادامه دهند، آنان را مجبور به زندگی می نمود و شوهر متمّرد را به مجازات سختی محکوم می کرد تا بی جهت متمایل به طلاق نگردد.

در دین یهود نیز طلاق وجود داشته است در صورتی که مرد کجروی در زن خود بیابد برای او نامه ی انفصال (جدایی) بنویسد و به دستش بدهد و از خانه ی خود او را بیرون فرستاده و رهایش سازد.

در انجیل نیز آیات متعددگاه بر عدم قبول مطلق طلاق دلالت دارد (همانند آیات 16:18) و در آیات دیگری از انجیل، طلاق را محدود به زنای یکی از زوجین نموده است(ماندن آیات 15:31) انجیل متی که می گوید: < هر کسی از زن خود مفارقت جوید، طلاق نامه به او بدهد، لیکن من به شما می گویم هر کس به غیر علت زنا، زن را از خود جدا کند باعث زنا کردن او باشد و هر کس زن مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد.>

ب- طلاق از منظر دین(آیات و روایات)

طلاق بر دو نوع است: 1- طلاق بائن 2- طلاق رجعی

در طلاق بائن شوهر بعد از طلاق حق بازگشت ندارد خواه زن در عدّه باشد یا نباشد که طلاق بائن بر 6 نوع است. در طلاق رجعی مرد می تواند تا وقتی که همسرش در عدّه است به او رجوع کند.

قرآن کریم در آیاتی از سوره طلاق و بقره، نساء و احزاب پیرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن گفته است. در اسلام آنچه دارای اهمیت است تشکیل



خرید و دانلود تحقیق/ طلاق از منظر دین و حقوق زن در خانواده  11  ص