لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عصر و دوران ما، عصر قدرت یابى مسلمانان معرفى شده است. نامى که برخى از متفکران بر هزاره سوم نهاده اند تحت عنوان«قرن مسلمانان» هر روز که مى گذرد اعتبار و درستى خود را بیشتر نمایان مى سازد. ۱۹ سال پس از فروپاشى شوروى و ۷ سال پس از واقعه ۱۱ سپتامبر، دو رویدادى که جهان پیرامون ما را دگرگون کردند، در همه محافل سیاسى سخن مسلمانان یا حکایت کشمکش ها و حوادث سرزمین هاى جهان اسلام جارى است. هنوز نظر سنجى ها و برآوردهاى مراکز تحقیقى مى گوید که بیشترین سهم خبرها و گزارش هاى رسانه هاى مغرب زمین را مسائل کشورهاى اسلامى تشکیل مى دهد. و پرواضح است که ایران در مرکز و مصدر مسائل جهان اسلام قرار دارد. آمیختگى و پیوند نام ایران با موج اسلام خواهى آن چنان است که دنیاى رسانه و دیپلماسى در هر مواجهه خویش با جریان هاى اسلامى گوشه نگاهى به ایران دارد.
از دید دنیاى غرب امروز، ایران زادگاه جنبش نوین اسلام خواهى به حساب مى آید و اغلب گروه ها و نیروهایى که پرچم احیاى مذهب یا استقرار نظامات دینى را در دست گرفته اند به طور ملموس و یا نامحسوس از منشأ فکرى انقلاب ایران و تفکرات بنیانگذار این نهضت الهام گرفته اند.
بنابراین موقعیت ما مسلمانان در این عصر و دوران، موقعیتى کاملاً استثنایى است. شرایطى که آحاد ایرانیان همچون سایر مسلمانان با آن روبه رو هستند با هیچ کشور و ملتى قابل قیاس نیست. این دوران وظایف وتکالیف تازه اى بر دوش تابعان دین ابراهیم حنیف قرار مى دهد. آفت ها وتهدیدات تازه اى گریبان جوامع اسلامى را گرفته است. به نظر مى آید که مراقبت حریم مذهب یا آنچه که «اقتدار و عزت مسلمانى» مى خوانیم به تدارک ها و تمهیدات تازه اى نیازمند است. شاید شرط نخست موفقیت در این میدان این باشد که آحاد شهروندان مسلمان و ایرانى شناختى دقیق از موقعیت سیاسى خویش در جهان امروز و آسیب هاى پیش رو داشته باشند. به عبارتى لازمه گذار موفق از گرداب تهدید ها و مشکلات امروز این است که براى پرسش هاى مهمى که در این راستا مطرح است پاسخى دقیق یافت شود. پرسش هایى از این دست که جدى ترین خطرها و تهدیدات علیه کیان اعتقادى مسلمانان چیست واز کدام روش ها و ابزارها مى توان براى دفع این موج تهدید ها و آسیب ها بهره گرفت نیروهاى رقیب یا مخالف مسلمانان از نقطه ضعف هایى براى پیشبرد طرح هاى تهاجمى خویش بهره مى گیرند اکنون و در عصر پویایى اسلامى چه ضعف هایى دامنگیر دولت هاى اسلامى است شاید براى ملموس تر شدن این بحث یادآورى چند نمونه از اتفاقات دنیاى اسلام لازم باشد. اولین و تازه ترین حادثه به ماجراى ترویج دوباره کاریکاتورهاى موهن علیه پیامبر عظیم الشأنمان ( ص) در کشور اروپایى دانمارک برمى گردد. حادثه اى که همه ما گمان مى کردیم فیصله یافته و تکرار نخواهد شد اما انتشار دوباره این ورق پاره هاى زشت واقعیت هاى جدیدى را براى آحاد شهروندان مسلمان در ایران و خاورمیانه روشن ساخت از جمله اینکه جریان اسلام ستیزى هنوز در اروپا و غرب عقب ننشسته است و به محض این که فضا را مساعد ببیند تاخت و تاز دوباره خویش را علیه مرزهاى عقیدتى مسلمانان از سر خواهد گرفت.
و صد البته که این نیروى مهاجم از ضعف و مماشات دولت هاى اسلامى بیشترین بهره را براى ادامه نقشه هاى خویش مى برد. اتفاق دوم در نطق اخیر سراسقف نامدار انگلیس، روان ویلیامز رقم خورد. او که به عنوان چهره اى اندیشمند در محافل دانشگاهى و رسانه اى غرب مطرح است شاید اولین رجل مسیحى بود که از لندن به عنوان مرکز جهان سرمایه دارى خواست تا قوانین اسلامى را به رسمیت بشناسد. سخن کشیش ویلیامز تلاطمى در فضاى سیاسى غرب افکند. گفته هاى او از یک سو مهر تأیید تاریخى بر نفوذ عمیق اسلام و مسلمانان در مغرب زمین بود واز طرف دیگر بایکوت وتحریم نظریه او از جانب طیف وسیعى از دولت ها و احزاب متعصب اروپا وآمریکا روشن ساخت که نظرات آزادى خواهانه و مستقل با چه موانعى روبرو هستند. اتفاق سوم که شاید شکلى متفاوت از دو رویداد نخست دارد در نقطه تلاقى مرز مصر و فلسطین «گذرگاه رفح» رخ نمود. حادثه شکستن دیوار محاصره غزه توسط بیش از یک میلیون فلسطینى ساکن این سرزمین که مدت ها است با بى غذایى و مرگ دست و پنجه نرم مى کنند. اتفاق اخیر غزه نیز هم نشانى از حماسه داشت که در آن جوانان فلسطینى در تصمیمى تاریخى همه تدابیر نظامى رژیم صهیونیستى و متحدان آن را در هم ریختند، هم این که این حادثه افکار عمومى جهان را با واقعیات تازه اى از غائله ۶۰ ساله جهان اسلام (فلسطین) آشنا ساخت.
این رویدادهاى سه گانه را بازگو کردیم از این جهت که حاوى درس هاى مشترک هستند و هر کدام زاویه اى از نقاط ضعف دولت هاى اسلامى را آشکار ساختند. عجیب ترین مسئله در فرداى انتشار کاریکاتورهاى موهن، نطق کشیش ویلیامز و شکستن حصر غزه، سکوت توأم با مماشاتى است که برخى دولت هاى اسلامى پیش مى گیرند. در حالى که همه محافل جهانى این وقایع را به عنوان سه نماد رویارویى جبهه صهیونیسم و صلیبیون متعصب با مسلمانان تعقیب مى کنند اغلب مراکز قدرت عربى به سادگى چشم بر این تحولات بستند.
* ریشه هاى یک رویارویى
در این که چه اندیشه هایى موجب شد که جهان اسلام دستخوش این همه نزاع وکشمکش شود و علت این همه تضاد و ستیز با مسلمانان را کجا باید جست وجو کرد سؤالى است که شاید بیش از دو دهه است که ذهن همه متفکران و صاحبنظران در شرق وغرب به آن مشغول شده است. همچنان که برخى منشأ آن را واقعه ۱۱ سپتامبر خوانده و تأکید مى کنند که این حادثه با دو جنگى که در سرزمین هاى اسلامى برافروخت جهان اسلام را در مسیر مبارزه اى بى انتها با آمریکا و شرکاى آن قرار داد. یا آن که عده اى دیگر پدیده اى به نام برخورد تمدن ها را سرچشمه این نزاع مى دانند و بر این باورند که پشت این درگیرى هایى که در اقصى نقاط جهان میان جبهه مسلمانان ودولت هاى غربى جریان دارد نوعى رقابت و مبارزه جویى تمدن هاى شناخته شده جهان بویژه دو تمدن اسلام و مسیحیت براى اثبات برترى بر جهان جریان دارد. این عده در تأیید دیدگاه خویش به گفته هاى بوش در فرداى ۱۱ سپتامبرو تألیفات اندیشمند آتشین مزاج آمریکایى، ساموئل هانتینگتون استناد مى کنند که هر دو به نحوى نوید شروع نبرد جدید صلیبى علیه مسلمانان را داده اند.
اما واقعیت این است استارت مقابله با جریان هاى اسلامى یک دهه پیشتر از آنکه بوش در اتاق فرمان کاخ سفید بیانیه دوجنگ عراق وافغانستان را امضا کند یا کتاب جنگ تمدن هاى هانتینگتون روانه بازار شود زده شده بود.
این رویارویى درست از سپیده دم تولد جهان پس از جنگ سرد آغاز شد، یعنى از آن هنگام که حریف بزرگ سرمایه دارى، سوسیالیسم فروپاشید واسلام به عنوان تنها ایدئولوژى جایگزین و آلترناتیو عرض اندام کرد. به باور اغلب متفکران سیاسى، هیچ اتفاقى به اندازه خلأ ایدئولوژى چپ و حرکتى که براى پرکردن این خلأ با خروش مسلمانان آغاز شد غرب را نگران نساخت. بنابراین اسلام امروز در چشم عموم سیاستمداران غرب یک رقیب است، رقیبى که همه امیدهاى آنان براى جهانى سازى اندیشه لیبرالیسم را ناکام نهاده است. در این وضعیت هر جنبش تازه اسلامى که جوانه بزند در نگاه دولت هاى غربى تهدیدى تازه براى حیات مکتب فکرى آنها محسوب خواهد شد. درست از همینجاست که پدیده «اسلام هراسى» در محافل دیپلماسى و رسانه اى غرب پدیدار مى شود.
تصور «اسلام هراسى» مصدر و سرچشمه همه سیاست هاى سازمان یافته اى است که امروز براى منکوب کردن مسلمانان جریان دارد. سیل کمک هایى که دولتها و محافل غرب سخاوتمندانه تقدیم رژیم اسرائیل مى کنند از این اندیشه نشأت مى گیرد که غرب مى پندارد که قویترین بازوهاى رشد اسلام گرایى در مرزهاى فلسطین و لبنان جریان دارد و موفقیت دو جنبش پرآوازه اسلامى یعنى حزب الله و حماس خون تازه اى در کالبد کشورهاى عربى و اسلامى دمیده است. کارناوال مبارزه اى که بوش هشت سال است با عنوان تعقیب تروریسم والقاعده به راه انداخته است این هدف را دنبال مى کند که با مترادف قراردادن تروریسم و اسلام چهره این دین را در نظر خیل مشتاقان آن مخدوش کند و بالاخره اگر در سال ۲۰۰۸ کتاب آیات شیطانى و کاریکاتورهاى موهن دانمارکى همچنان روانه بازار نشر مى شوند ازآن روست که همه نظر سنجى هاى مؤسسات غرب مسیحى گواهى مى دهند که حضرت محمد(ص) و قرآن کریم در میان ادیان و مذاهب محبوبترین نام ها و کتاب ها شناخته شده اند.
* کدام راه و روش ها کارساز است
اکنون که بیش از دو دهه از رویارویى سازمان یافته جهان غرب و اسلام مى گذرد، متفکران مسلمان روش هاى بسیارى را در این میدان مبارزه آزموده اند. هنوز این بحث که در برابر موج برخوردها و تهاجمات غرب چه باید کرد مسئله اصلى جهان اسلام است. بى گمان تصمیمگیران و نخبگان ایران به دلیل آن که کشورما آماج اصلى این هجمه سیاسى - فکرى است بیش از همه رسالت چاره جویى براى مسائل را دارند.
آنچه روشن است دروهله نخست باید به تحکیم مبانى انقلاب و تفکر امام راحل تلاش کرد یعنى همان چیزى که چاشنى موج بیدارى اسلامى واقع شده است. حضرت امام(ره) به وضوح یک نقشه راه براى حاکمیت اسلام ارائه کرده است، توسعه و تثبیت این میراث فکرى نیازمند دو حرکت جدى است: نخست این که باید مراقب بود که در تفسیرها و تحلیل ها این عناصر و اصول فکرى بنیانگذار نهضت دستخوش تحریف و تأویل نشود و دوم این که با نگاهى هوشیارانه مى بایست براى پیاده کردن این اندیشه ها در رفتار کارگزاران جامعه اعم از مسئولان سیاست داخلى و خارجى اهتمام ورزید.
مسئله دیگرى که موقعیت انقلاب اسلامى و موج نوین اسلام گرایى را تهدید مى کند نحله ها و فرقه هاى مجهول الهویه اى است که به صورت نیروى موازى در جهان اسلام سر برآورده اند. این فرقه ها که اغلبشان از دامن سلفیون برخاسته اند دستور کار اصلى خویش را سوار شدن برموج اسلام خواهى قرار داده اند. ضربه اى که از ناحیه این جریان بویژه در ۷ سال پس از ۱۱ سپتامبر برپیکره اسلام وارد شد کمتر از زخم حملات بوش و آمریکا نبود. در این وضعیت ارائه تصویر شفاف از اسلام و اصول جهادى آن لازم است تا منطق نیرومند این مذهب در مبارزه با جریان سلطه از مدعیات سلفیون القاعده تفکیک شود. و این امر، امروز رسالت مهم و آنى آحاد نخبگان ایرانى است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
((دوران زندگانی حضرت علی (ع) ))
دوران زندگانی 63 ساله حضرت علی (ع) را می توان به پنج بخش تقسیم کرد :
1-از ولادت تا بعثت پیامبر اکرم (ص)
2-از بعثت تا هجرت
3-از هجرت تا رحلت پیامبر گرامی (ص)
4-از رحلت نبی اکرم (ص) تا خلافت ظاهری
5-از خلافت تا شهادت
از ولادت تا بعثت
حضرت علی (ع) در سال سی ام عام الفیل ( ده سال قبل از بعثت ) در خانه خدا چشم به جهان گشود . پیامبر اکرم (ص) ، علی (ع) را برای تربیت از شش سالگی به منزل خود آورد و هیچ گاه آن حضرت را از خود جدا نکرد. امام (ع) در توصیف این دوران می فرماید :
«... من در آغوش پر مهر او بزرگ شده ام . به هنگام کودکی ، پیامبر مرا به دامان می گرفت ، به سینه می چسبانید و در بستر خویش جای می داد ، بدنش را به بدنم می چسباند و من بوی خوش او را استشمام می کردم ، غذا را می جوید و در دهانم می گذاشت ...»
از بعثت تا هجرت
در این دوره نقش امام (ع) در دو حادثه مهم می درخشد :
نخست اسلام آوردن امام به عنوان اولین مسلمان است که قرآن چنین پیشگامی را می ستاید . و پیامبر اکرم (ص) نیز به چنین سبقتی تصریح می فرماید :
«نخستین کسی که ( در روز رستاخیز ) با من در کنار حوض کوثر ملاقات می کند ، پیشقدم ترین شما در اسلام ، علی بن ابی طالب است.»
دیگری ، خوابیدن حضرت علی (ع) در بستر پیامبر(ص) در « لیله المبیت » است . امام با جانبازی خویش ، جان پیامبر مکرم (ص) را – که دلیران قریش تصمیم داشتند وی را در آن شب بکشند و لذا به خانه او هجوم آورده بودند – حفظ کرد و خطر کرد و خطر ها و پیامدهای آن را بر خویش هموار ساخت.
از هجرت تا رحلت پیامبر (ص)
امین رسول الله (ص) : رسول اکرم (ص) پس از تصمیم بر هجرت به مدینه ، امین تر از علی (ع) برای جانشینی خود در مکه نیافت ، از این رو ، حضرت را مأمور دو کار کرد :
امانت های مردم را – که نزد حضرت بود – به صاحبانش بازگرداند و قرضهایش را ادا کند و دخترش زهرا (ع) و برخی دیگر از زنان را به مدینه آورد.
علی (ع) برای انجام سفارش های پیامبر (ص) سه روز در مکه ماند . سپس به اتفاق همراهان در قبا به پیامبر (ص) ملحق شد.وقتی دیدگان رسول خدا (ص) به علی (ع) افتاد ، دید پاهای آن حضرت در اثر پیاده روی زیاد تاول زده و خون از آن می چکد ، در حالی که اشک از دیدگانش می ریخت ، علی (ع) را در آغوش گرفت و برایش دعا کرد ، سپس از آب دهان مبارک بر پاهای علی (ع) کشید و آثار جراحت بر طرف شد .
برادر رسول خدا (ص) : علی (ع) به خاطر فداکاری ها و جانبازی هایش در راه حق ، چهره ای بی نظیر است .وی بجز غزوه تبوک – که به امر پیامبر در مدینه ماند – در بقیه غزوات حضور فعال داشت و غالبا در اثر ایثار و دلاوری های آن حضرت ، سپاه اسلام بر شرک غلبه می نمود و اگر جانبازی های این پیشتاز اسلام نبود ، چه بسا مشرکان و کفار چراغ رسالت را به آسانی خاموش و پرچم حق را سرنگون می کردند . پیکار های بدر، احد ، خندق ، خیبر و ... یادآور رشادت های مخلصانه آن امام همام است.
جانشینی پیامبر (ص) : پیامبر (ص) از آغاز دعوتش ، ولایت را با توحید و نبوت بیان فرمود و از جانب خدا مأمور بود که ولایت علی (ع) را بر امور دین و دنیای مسلمانان و جانشینی وی را پس از خود ، اعلام نماید. این رسالت بارها توسط آن عزیز اعلام شد که تفصیل آن در زندگی پیغمبر (ص)گذشت.
از رحلت پیامبر تا خلافت ظاهری
سقیفه و غصب خلافت : لحظاتی که علی (ع) مشغول غسل رسول خدا (ص) بود و مسلمانان در انتظار پایان مراسم غسل کفن بودند ، خبر آوردند که جمعیتی از انصار در « سقیفه بنی ساعده » جمع شده و درباره انتخاب خلیفه بحث می کنند . عمر و ابوبکر با نگرانی همراه عبیده وارد سقیفه شدند . عمر خواست زمینه را برای خلافت ابوبکر آماده سازد ولی ابوبکر مانع شد و خود به سخن پرداخت و انصار را به بیعت با عمر و ابوعبیده فرا خواند اما عمر متقابلا ابوبکر را بر خود ترجیح داد و او را شایسته تر دانست.
سرانجام پس از کش مکش های فراوان بین مهاجران و انصار ، کفه ترازو به نفع ابوبکر سنگین و وی با پنج رأی به عنوان خلیفه برگزدیده شد.
عکس العمل امام (ع) : اجتماع سقیفه با بیعت عده ای از انصار و مهاجران با ابوبکر به پایان رسید و برای بیعت عمومی رهسپار مسجد شدند . عمر در بین راه در پیشاپیش جمعیت حرکت می کرد و به هر کسی می رسید ، او را وادار به بیعت با ابوبکر می کرد.
علی (ع) از سر و صدای جمعیت از حادثه مطلع شد و با شنیدن استدلال مهاجران برای شایستگی ابوبکر به خلافت فرمود : اینها به درخت استناد کردند ، ولی میوه و ثمره آن را نابود ساختند .
دومین عکس العمل امام(ع) زمانی بود که عده ای از افراد بیعت کننده با ابوبکر ، دور حضرت و بنی هاشم را در مسجد گرفتند و آنان را تهدید کردند که اگر بیعت نکنید ، با شمشیر درباره شما حکم می کنیم . حضرت در پاسخ فرمود :
«من برای این بیعت سزاوارترم .شما باید بامن بیعت کنید . شما به موجب قرابت با رسول خدا (ص) ، خلافت را از انصار گرفتید ... من نیز با شما چنین استدلال می کنم ... من وصی و وزیر و حامل علم او هستم ... »
سومین عکس العمل آن حضرت خطابه ای است که در برابر انصار و مهاجران ایراد فرمود . این خطبه آنچنان قوی و مستدل بود که جماعتی از انصار گفتند : ای ابوالحسن ! اگر انصار این سخنان را قبل از بیعت با ابوبکر می شنیدند ، حتی دو نفر درباره تو اختلاف نمی کردند( همه تو را به خلافت بر می گزیدند. )
موقعیت حساس :موقعیتی که امام (ع) در آن قرار گرفته بود ، بسیار حساس بود . از یک سو خلافت از مسیر خود بیرون رفته و از دیگر سوی اختلافات بین مسلمانان رایج شده بود و تنها دو راه برای امام وجود داشت : قیام و بازپس گیری حق خود با سکوت برای حفظ اسلام . و امام راه دوم را برگزید راهی که مورد رضایت الهی و تأمین کننده مصالح امت بود ، چرا که با اتخاذ روش نخست اصل اسلام ضربه می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
دوران پیغمبری عیسی
عیسی مانند کودکان دیگر نشو و نما کرد و همچون پسران دیگر بحدجوابی رسید ، ذولی نور فضیلت در سیمایش میدرخشید ، و آثار نبوت در رفتار و کردارش نمودار بود ، از جمله آنکه چون با همسایگان و همگنان خود ببازی می پرداخت ایشان را از آنچه می خورند و در خانه های خود ذخیره می کنند خبر می داد ، و چون نزد معلم دهکده می رفت و در حضورش می نشست سلوکش با شاگردان دیگر متفاوت بود ، بلکه با توجه مخصوص و اهتمام تمام بسخنش گوش فرا می داد و پیش از آنکه معلم درسی را آغاز کند درباره آن درس سخن می گفت ، و مسائلی در آن خصوص از او می پرسید ، و هیچ نکته را از یاد نمی برد و هیچ مسئله را از نظر دور نمی داشت .
عیسی هنوز از سن دوازده ، یالگی در نگذشته بود که همراه مادرش به بیت المقدس رهسپار شد . ولی اوضاع شهر و جمعیتهای گوناگون و مناظر با شکوه ، و اوضاع فریبنده اجتماع او را شیفته و مفتون نمی ساخت ، و با وجود آنکه حد عمرش بر حسب عادات مستلزم بازی و کارهای کودکانه بود ، از بازی چشم می پوشید ، و در حوزه های درس و علم وارد می شد و از سر چشمه معرفت و منبع حکمت می نوشید و پیوسته وقت خود را با دانشمندان ، و بشنیدن سخنان ایشان می گذرانید .
عیسی چون بحلقه علماء بنی اسرائیل در آمد ، با دقت تمام سخنان کاهنان را ضبط می کرد ، و آراء افکارشان را بخاطر می سپرد همچنین ایشان نیز در سخنان و آراء افکار او توجه و دقت می کردند ، تا کار بجائی کشید که چون عیسی لب بگفتار می گشود ، سخنش را تصدیق می کردند و با افکار و آرائش میگرویدند و در حضورش چنان ساکت می نشستند که گوئی مژه بر هم نمی زنند .
طلولی نکشید که عیسی با قوم بحتجاج پرداخت و در برابر عقائد باطلشان تیغ حق از نیام بر آورد . و این جرات و شجاعت ، کینه و خشم بعضی از قوم را برانگیخت و علماء بنی اسرائیل چون در برابر دانش و حجتش فروماندند بدشمنی و آزارش برخاستند زیرا پیش از آن سابقه نداشت که احدی بمناظره و احتجاجشان اقدام کند یا شنونده ای در حضورشان لب بچون و چرا بگشاید .
عیسی از خشم و کینه قوم نیندیشید بلکه سوالات مشکل ومسائل معضل خود را مانند باران بر سرشان می بارید و عرصه را برایشان تنگ می ساخت یکروز احتجاج و مناظره عیسی با علمای بنی اسرائیل چنان او را سر گرم و شیفته کرد که او را از یاد صرف طعام و نوشیدن آب منصرف ساخت مادرش مدتی در انتظار بماند ولی عیسی برنگشت پس در همه جا از او جستجو کرد ولی اثری از او ندید و سرانجام با یاس و نومیدی بقرگشت .
چون مریم از زحمت جستجو خسته و آزرده شد فکر کرد که شاید عیسی همراه یکی از خویشن و آشنایان بدهکده باز گشته ، پس در پی او بدهکده رفت ، وهر سو بتفحص پرداخت و از حال و کارش جستجو کرد ولی هیچ خبر و اثری از او نیافت ، پس بناچار به بیت المقدس بازگشت تا دوباره در آنجا کاوش و تفحص کند ، و با دقت بیشتری بجستجو پردازد .
این دفعه مریم کار تحقیق و تفحص را کامل ساخت و از همه جا خبر گرفت و در همان حال که از اینسو به آن سو و از این کو به آن کو به سراغ فرزندش می رفت ، او را بدید که در سلک علماء و زمره دانشمندان در آمده و در دریای بحث و احتجاج و مناظره و محاوره غوطه ور است و قوم را زیر ساعقه بیان و در میان طوفان حجت و برهان خود قرار داده است مریم از دیدن آن منظره مدهوش و متعجب شد ، و او را پیش خود خواند و از علت بخانه نیامدنش بپرسید و بر غیبت بیسابقه توبیخش کرد ، و شرح پریشانی خود را برایش توضیح داد ، و چون توبیخ و مواخذه را بپایان برد عیسی در جواب گفت : من شیفته مناظره و سرگرم مجادله با علماء بودم و از تو پوزش می طلبم .
پس از آن همراه مادرش بناصره برگشت ، و چون سی سال از عمرش بگذشت ، فرشته وحی بر او نازل شد ، و دوره نبوت و مرحله رسالتش آغاز گشت . سپس انجیل را که مصدق تورات بود از پروردگار دریافت کرد ، و پیغمبری خود را بر مردم اعلام نمود و ایشان را بشریعت خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مسائل دوران بلوغ
منظور ما از بلوغ سنین طبیعی دوران بلوغ است که برای دختران حدود 14 و برای پسران حدود 16 است. ولی به تناسب شرایط عوامل زیستی، اجتماعی ، جغرافیائی ممکن است این دوره بین سنین 12-20 سالگی دور زند.
این مرحله از سن را بحرانی ترین مراحل زندگی میدانیم و انسان در جریان زندگی خود به ناچار از این مرحله میگذرد و چنانچه با مراقبتها و پیش بینی هایی همراه نباشد ممکن است همراه با خطر و طوفان باشد.
در این مرحله از سن، رشد بدن و به تبع آن رشد روان وارد مرحله خروشانی میشود. تحولات سریع و غافلگیر کننده بگونه ای هستند که در مواردی ممکن است عارضه ایجاد کنند. گسترش این عوارض به عوامل متعددی چون زمینه های تربیتی ، غذایی، معاشرتها، تنهایی ها ، محرومیت ها و امکانها باشد.
در مرحله بلوغ فرزندان ما وارد دنیای دیگری میشوند . رفتار و گفتار، آمد و شده ایشان، خواسته ها و تمایلات شان در برخی از موارد مساله ساز است. آنچه مهم است این است که این دوره میگذرد و باید بگونه ای کج دار و مریز با او رفتار شود.
مربی و نوجوان
سن بلوغ برای مربی، از والدین و معلمان و حتی مسئولان جامعه سن مزاحمی است و چه بسیار از آنان که قدرت تحمل این نسل را ندارند و میکوشند همه مسائل و دشواریهایشان را از راه خشونت و اعمال قدرت حل کنند، امری که در مواردی بسیار با شکست مواجه میشود.
چه بسیاری از مربیان که نگران وضع آینده او هستند و گمان میکنند این حالت طوفانی همچنان در آنها باقی مانده و ریشه دار خواهد شد. البته چنانچه مراقبت و هدایتی در میان نباشد و شاید به چنین خطری مواجه گردیم. در مقابل، چه بسیاری از نوجوانان که از وضع موجود احساس نگرانی کرده و گمان دارند که آزادی آنها در خطر است و والدین و مربیان قصد آزار او را دارند. در حالیکه بعدها در می یابند چنین قصد و مرضی در کار نبوده .
آنچه ممکن است حفظ و مراقبت فرزند از خطراتی است که در کمین آنهاست، خواه خطر جسمی و خواه خطر فکری و روانی. از دشواریهای تربیت این است که کیفیت و چند و چون تفکر او شناخته شده نیست و مربیان نیکو نمیدانند که آنان در معرض هجوم چه خطراتی هستند.
ویژگیهای این دوره
آنچه که درباره ویژگیهای این دوره میتوان گفت این است که : سن طغیان است، سن ماجراجوئی است، سن عدم از اطاعت از والدین و مربیان است، سن هرج و مرج و بینظمی در همه شئون زندگی است، سن عصیان علیه جریانات مخالف میل و نظرشان است، و چه بسیار از آنان که هوس اصلاح جهان را در سر میل و نظرشان است، و چه بسیار از آنان که هوس اصلاح جهان را در سر می پرورانند.
صفات شاخص برای بلوغ. آمیخته بودن تفکر با خیالبافی، فرو رفتن در رویاها، تعقیب ایده آل های غیر قابل وصول، گرفتار شک و وسواس تلاش به اثبات ذات خود بنحوی مبالغه آمیز، تشخیص طلبی، تقلید افراطی، قهرمان جوئی افراطی، غرابت در رفتار، تکبر و خودپسندی، بیهوده کاری و هوسبازی، افراط در دوستی، کاهش حس جهت یابی در مورد زمان و مکان ، تلون فکر و مزاج، انعطاف پذیری، نوسان شدید نیرو، ایفای نقشهای دراماتیک، حساسیت نسبت به انتقاد درباره خود و ... است .
حالت خیالبافانه و شاعرانه در آنها قوی است آنچنان که در مواردی مدعی الهام میشوند و حساسیت و شور در آنها قوی است بگونه ای که در مواردی جان خود را به خطر میاندازند و از عزیزترین موجودی خود درباره امری مایه میگذارند.
تغییرات در جسم و روان
بلوغ را میتوان از یک دید، تولدی جدید دانست. در آن تغییراتی چشمگیر در بدن و به تبع آن در درون و رفتار پدید می آید. ترشحات سریع غدد داخلی و فعالیت بیشتر برخی از غدد داخلی در این مرحله موجبات رشد، افزایش طول قد، دوکی شدن قامت، پیدایش تغییرات در صدا، احساس مردانگی و زنانگی را در افراد پدید می آورد.
برخی از نابسامانیها و آشفتگیهای در رفتار مربوط به همین امر است. اخلاق او و نحوه موضعگیری او در برابر مسائل عوض میشود و در کل حالتی پدید می آید که آنرا به غرور جوانی و یا جنون جوانی تعبیر میکنند.
این تحولات و دگرگونی ها فکر و ذهن نوجوان را متوجه خود میکند آنچنان که در بسیاری از موارد حواسش جمع نیست. در کلاس درس می نشیند ولی حرف معلم را نمیفهمد، شما با او صحبت میکنید ولی او حضور ذهن ندارد. گاهی برخی از نوجوانان را در این سنین می بینیم که بخشی از فعالیتهای فکری ای اخلاقی خود را از دست میدهند و حالت خمودی پیدا میکنند.
رفتار آنها
آنچه مایه نگرانی والدین و مربیان است تغییرات در رفتار است. آنها دیگر پدر و مادر خود را قبول ندارند. گمان میکنند سطح فکر والدین شان پائین است و قادر به درک مسائل نیستند. اندیشه های خود را فوق العاده مهم می پندارند آنچنان که گمان میرود از عالم غیب به آنها الهام شده است.
اینان برعکس نسبت به معاشران و همسالان خود خوش بینند، زیرا آنان را همفکر خود می یابند و حتی در کلاس بصورت دسته های چند نفری طرح توطئه ای را برای معلم خود در کلاس می چینند و باصطلاح میکوشند او را مسخره کرده و بصورت دلقکی در آورند.
انجام عملیات شگفت انگیز، شرکت در مسابقات و رکودهای خطرناک، لاف و گزاف گوئی، اغراق در تعریف، یا تحقیر، کوشش بی حد برای پر کردن خلاء شخصیت، میل به مباحثه، نه برای اثبات حق، بلکه برای محکوم کردن، آرزوی موفقیت های باد آورده او را در وضعی قرار میدهد که از نظر ما آشفتگی به حساب می آید.
گستاخی آنها
از دشواری های مهم گستاخی آنها در برابر بزرگترها و اولیایشان است. میدانیم که به همراه رشد، افزایش نیروی بدن، فرزی و چابکی پدید می آید ولی او در مصرف این نیرو وامانده است و نمیداند که آنرا چه کند و در چه راهی مصرف نماید.
از سوی دیگر او غرور دارد و نمیخواهد که آن شکسته شود. به همین نظر از حرف و رای خود پایین نمی آید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
برنامه عملی شیعیان و یاوران حضرت در دوران غیبت
اشاره:بزرگان و دانشمندان شیعه به ویژه صاحبان قلم که درمورد وجود حضرت مهدی کتاب نوشته اند، با بهره گیری از کلمات نورانی و روایات وارده در این باب ، برای شیعه و دوستان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) تکالیف ووظایفی را مقرر داشته اند ، تکالیفی که یک فرد شیعه باید درعصر غیبت نسبت به آنها اهتمام ورزد . البته هر کسی در حد وسع خود اموری را به عنوان وظایف تعیین کرده اند . در این مورد ، بهترین کتاب ، «مکیال المکارم » است که مؤلف آن (سید محمد تقی موسوی ) در باب هشتم کتاب ، هشتاد امر را به عنوان تکالیف عباد نسبت به امام عصر ، بر شمرده است . ما در این نوشتار درصدد بررسی و جمع تمامی تکالیف نیستیم ، بلکه تنها به برخی تکالیف ووظایف عباد مخصوصاً شیعه اشاره می کنیم ، چرا گه بررسی تمام وکمال آن نه در وسع فهم مؤلف است و نه در این نوع نوشتار می گنجد . البته معلوم است که این تکالیف ، دستوراتی هستند که از طرف مبادی عالیه و ائمه معصومین : صادر شده اند که عبارتند از : 1- یاد امام زمان (علیه السلام) وظیفه ی یک شیعه و یک عاشق دلسوخته قبل از هر چیز یاد امام زمان است نه در هر صبح و شام ، بلکه درتمایم ساعات عمر خود و درهر حال ازحالات و در هر مکانی از مکانها باید به یاد امام زمام باشد ، نه آنکه هر گاه مریض یا گرفتار شد ویا در مرکزی از مراکزدینی ، مانند حرم ائمه (علیه السلام) قرار گرفت به یاد امام بیافتد ، زیرا عاشق آن است که آنی از یاد معشوق غافل نشود . تأسف آن است که نه تنها دیگران به یاد امام نیستند . بلکه شیعیان نیز امامشان را به فراموشی سپرده اند ، در حالی که از یاد بردن ولی نعمت عیب و زشت است . یاد اما نه تنها یک وظیفه است که آرام بخش و نشاط آور ، سازنده و تربیت کننده ، اصلاح گر وشور آفرین ووسیله تقرب به خدا و توشه لحظه پر وحشت مرگ نیز هست . بنابراین ، ای دوستان امام زمان اگر صفای روح می طلبید ، اگر تزکیه نفس می خواهید . اگر قدرت مبارزه با تمایلات نفسانی ووسوسه های شیطانی را جویا هستید ، اگر از گناهان و خطاها پشیمان شده در پی وسیله استغفار به فکر درمان بیماری های روحی وناهمواریهای معنوی افتاده اید ، اگرتعالی روانی و نور باطنی می خواهید و بالاخره اگر کامیابی دنیا و آخرت را خواستارید ، راه اصلی و مسیر حقیقی آن است که به یاد امام زمان باشید و به او روی آورید ودست به دامان او شوید ، در تمام ساعات عمرتان به یاد او باشید ، از او بخواهید ، او را بجوئید ، راه او را به پیمائید و در خانه او را بزنید ، چرا که همه چیز انجاست و همه کمالات در سایه مهر او و در پرتو اطاعت و کسب خوشنودی او و سرانجام از یاد اوست . شما در هر مقام و موقعیتی که هستید ، اگر می خواهید در تمام شئون زندگی و در همه مسائل اجتماعی ، به خصوص سازندگی روح انسانی وشکوفایی اندیشه ، به جائی برسید و به موقعیتهائی نایل شوید پیوسته به یاد او باشید و پیوندتان را با او محکم کنید که در غیر این صورت . تلاشها بی ثمر می ماند . راههای به یاد امام بودن ، تکالیف بعدی است که ذیلاً اشاره می شود . 2- دعا برای شناخت امام زمان (علیه السلام) معرفت و شناخت امام زمان ، امری حتمی و ضروری است ، چرا که طبق حدیث نبوی مرگ کسی که نسبت به امام زمانش آگاهی ندارد ، مرگ جاهلیت است . بنابراین یکی از وظایف مسلم عبد این است که امام زمانش را بشناسد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزد . از جمله کوششها دعا و مسئلت شناخت امام از حضرت حق تعالی است که از خدا استعانت بجوید و بخواهد که معرفت امام را برای اومیسر و مقدورنماید . در این مورد دعای معروفی است که مرحوم کلینی در باب غیبت ازکتاب الحجه اصول کافی و نعمانی در کتاب غیبت خود و شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و سید بن طاووس در جمال الاسبوع و شیخ طوسی در مصباح المتهجد نقل کرده اند .در این دعا پس از درخواست معرفت خدا ومعرفت رسول خدا . معرفت امام مسئلت می شده ودستور مواظبت آن به مؤمنان و منتظران ظهور حضرت داده شده است : «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک ( لم ارعف رسولک ) اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفتی رسولک لم اعرف حجتک . اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی ؛ خداوندا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی رسولت رانخواهم شناخت، خداوندا رسولت را به من بشناسان ، چرا که اگر رسولت را به من نشناسانی ، حجتت را نخواهم شناخت . خداوندا حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی ، در دین گمراه خواهم شد .» بزرگان دین به دوستان و مؤمنان و عاشقان حضرت مهدی دستور مواظبت این دعا را برای همیشه داده اند ، بنابراین می توان آن را یکی از وظایف شمرد . 3- دعا برای سلامت امام زمان (علیه السلام) : یکی ازوظایف دوستان امام این است که برای سلامت و صیانت حضرت از خطرات و بلایایی که جان امام را تهدید می کند ، با هر زبانی که بدان مسلطند ، دعا کنند و بهتر آن است که دعاهای مأثور را بخوانند ،مانند : « اللهم کن لویک الحجه بن لحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قائداً وناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعاً وتمتعه فیها طویلاً »1. یا مانند « اللهم اعده من شر جمیع ما خلقت و ذرات و برات و انشات و صورت . و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن عینه و عن شماله و من فوقه ومن تحته بحفظک الذی لا یضیع من حفظته و احفظ فیه رسولک و وصی رسولک علیهم السلام . اللهم ومد فی عمره وزد فی اجله و اعنه علی ما ولیته و استرعیته ...»2 البته کل این دعا را محدث قمی درمفاتیح الجنان در ملحقات آن تحت عنوان دعا در غیب امام زمان آورده است . و مانند دعایی که تحت عنوان « صلوات بر ولی امر منتظر (عجل الله تعالی فرجه) » در مفاتیج الجنان در ضمن صلوه بر حجج طاهره : آمده است : « ... اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء ...» . و یا مانند دعایی که با این عبارت شروع می شود : « اللهم ادفع عن ولیک و خلیفتک ...» که مرحوم محدث قمی آن را از سید ین طاووس در جمال الأسبوع و شیخ الطایفه در مصباح المتجهد نقل کرده و درامر چهارم از دعا برای امام عصر (علیه السلام) قرار داده است . طالبان می توانند به مفاتیح الجنان مراجعه کنند . در اینکه به دوستان توصیه شده برای سلامتی امام زمان (علیه السلام) دعاکنند و اینکه دعاهای بسیار در مورد این مورد ثبت و ضبط شده ، تا آنجا که در دعاهایی که برای امام زمان نقل شده به این موضوع توجه شده ، بحثی نیست و کسی نمی تواند در آن تردید کند ، حتی دستور داده شده که دوستان برای حفظ جان امام صدقه بدهند، نخست قصد و نیتش سلامتی امام زمان ، سپس سلامتی خود و اعضای خانواده اش ، آنهم در پناه امام زمان را لحاظ کند که این به قبول نزدیکتر است تا آنکه بخواهد صرفاً برای سلامتی خود صدقه بدهد .