لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
چکیده:
در این تحقیق به تعریف اضطراب و عملکرد خودم در مورد دانش آموزی که در امتحان اضطراب داشت وراهکارهایی که برای درمان این دانش آموز انجام دادم اشاره خواهم داشت.
نگرانی واضطراب لازمۀ ادامه حیات و تضمین کننده سعی وتلاش انسانهاست. اما هنگامی که آنقدر شدت می یابدکه منجر به کاهش عملکرد فرد می شود به عنوان یک اختلال مطرح می گردد.
نگرانیها در مورد مسائل متعدد رخ می دهد و از جمله آنها اضطراب امتحان است که یکی از عوامل افت تحصیلی دانش آموزان نیز محسوب می شود. در این تحقیق به تعریف اضطراب و علائم نشانه های آن اضطراحب امتحان از نتایج بدست آمده از این تحقیق می توان دریافت که آشنایی با علل ودلایل بوجودآمدن اضطراب امتحان می تواند ما را در بررسی هر چه بهتر این علل و پیشگیری و درمان یاری سازدکه علل اضطراب این فرد عبارتند از 1- عوامل فردی و شخصیتی 2- عوامل خانوادگی 3- عوامل آموزشگاهی و در آخر راهکار هایی به والدین و دبیران و خود فرد توصیه شده است.
مقدمه:
انسان از دیر باز تلاش کرده است با کلمات و واژه های مختلف حالات ،احساسات،هیجانات خویش را ابراز دارد به همین منظور ،درهنگام کشمکشهای درونی از اصطلاحاتی چون دلهره،دلشوره ونگرانی استفاده کرده است که در زبان کنونی روان شناسی اضطراب نامیده میشود.اضطراب است که استعداد ها را تخریب می کند،مشکلاتی را در تمرکز و حافظه به بار می آوردو باعث رفتارهای ناپخته می شود وفرد مبتلا نمی تواند با شرایط موجود و محیطش روبرو شود و با آنها کنار بیاید . بعضی از افراد در این موقعیت ها کنترل خود را از دست می دهند و دچار مشکلاتی اعم از جسمانی ،رفتاری و شناختی می شود و در نتیجه اضطراب در عملکرد تحصیلی آنها تأثیر میگذارد و مشکلاتی برای آنها فراهم می سازد حتی باعث شکست آنها در امتحان می شود اضطراب یک حالت بهنجار و امر ضروری در زندگی انسانهاست اما آنگاه که شدت اضطراب و نگرانی به حدی می رسد که بیشتر باز دارنده می شود تا برانگیزاننده و عملاً کارکرد فرد را تحت الشعاع قرارداده و آن را کاهش می دهد دیگر یک حالت بهنجار نیست.
بیان مسئله:
اصولاً هر امتحان و آزمونی هیجان و اضطراب خاص خود را دارد . همۀ هنر انسان در این است که با حداقل اضطراب از عهدۀ انجام بزرگترین امتحانات بر آید. بطور کلی انسان دوست ندارد رفتارهایش همواره مورد ارزیابی دیگران واقع گردد. به همین دلیل هر زمان که در موقعیت امتحان و آزمون قرار می گیرد به گونه ای دچار اضطراب می گردد .البته بدیهی است که وجود اضطراب به خودی خود امری غیر عادی نیست اما آنچه باید به عنوان یک عامل آزاردهنده و بازدارنده مورد توجه قرار گیرد شدت هیجان زدگی و اضطراب فوق العاده ای است که به هنگام حضور در محافل اجتماعی یا شرکت در آزمونهای مختلف دامنگیر بعضی از افراد می شود .بنابر این یکی از رسالتهای مهم مربیان توجه به عامل اضطراب و اتخاذ تدابیر لازم برای کاهش آن دربین نوجوانان مبتلاست .زمانیکه دانش آموز من بطور چشمگیری دچار اضطراب شد و چنین اضطرابی می تواند آثار زیستی و روانی زیانباری را به همراه داشته باشد .اضطراب امتحان می تواند به عنوان یک وضعیت و حالت جسمی و روانی باشد که نشانه های آن عبارتند از :عرق کردن ،پریدگی رنگ ،تنگی نفس و......می باشد.
با توجه به تعاریف اضطراب می توان این حالت را در ارتباط با آینده و فاقد یک عامل عینی و مشخصی دانست که در عین حال می توان سه جنبه اصلی را در آن مشخص نمود:
1-جنبه فیزیولوژیکی
2-جنبه حرکتی
3-جنبه شناختی روانی
بطور کلی اضطراب از امتحان فرد را دچار اختلالات عاطفی و روانی می نماید و باعث می شود که فرد از نظر روانی و حتی جسمانی نامتعادل شود و در نتیجه نتواند به خوبی از عهده امتحان برآید فردی که مضطرب است به خوبی نمی تواند هر آنچه را آموخته است بوسیله امتحان نشان دهد.و چون قضاوتی که معلم درمورد یادگیری می کند بر اساس پاسخ فرد به سؤالات امتحان است بنابراین دانش آموز مبتلا به اضطراب حد نصاب نمره را برای قبولی بدست نمی آورد لذا با توجه به اهمیت موضوع لازم دانستم عملکرد خود را درمورد دانش آموزی که اضطراب در امتحان داشت را ارائه دهم چه عواملی دربوجود آمدن اضطراب امتحان دراین فرد مؤثر بودند؟
اهمیت و ضرورت پژوهش:
امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنها را در مواجه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره آسیب پذیر کرده است .پژوهشهای بیشمار نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی –عاطفی ریشه های روانی اجتماعی دارند.
هدف از نوشتن این تحقیق و انتخاب موضوع آن بحثی است که دربین مباحث روانشناسی بیش از سایر مباحث مورد توجه می باشد و غفلت از آن باعث بیماریهای روانی میگردد.و درمورد دانش آموزان کاربرد بیشتری دارد و با توجه به شغل و حرفه شخصی دانستن بعضی از این نکات برای مقابله و برطرف ساختن مشکلات دانشآموزان مؤثر است. آشنایی با دلایل بوجود آمدن اضطراب ما را در بررسی این علل و درمان هر چه بهتر آن یاری خواهد رساند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
مدیریت دانش knowledge management
مفهوم دانش :
دانش ،نه داده است و نه اطلاعات ،هر چند که به هر دو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوما ماهوی نیست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند .
سردرگمی درباره مفهوم داده ،اطلاعات و دانش – تفاوتها و مفاهیم آنها هزینه های زیادی را بر مبتکران طرحهای فنی تحمیل کرده است و در عین حال نتایج مورد نظر آنان را محقق نکرده است. گاهی ،شرکت ها تا پیش از سرمایه گذاری وسیع در زمینه سامانه ای خاص ،اصولا به درستی نمی دانند چه می خواهند.
جان استوارت میل اقتصاددان انگلیسی معتقد است که بین افزایش تولید و علم رابطه وجود دارد. فرض وی این بود که دانش مهم ترین عامل ایجاد پویایی اجتماعی – اقتصادی و توسعه ثروت است.
هدف اولیه علم یا محقق ،روشن ساختن مسئله ای است که با آن مواجه شده است و هدف غایی او دست یابی به نظریه یا قانون علمی جهان شمول است.
علم در لغت به معنی معرفت و دانش است و به هر نوع آگاهی انسان نسبت به پدیده ها اطلاق می شود. علم دارای دو مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام علم،Knowledge به معنی دانستن در مقابل جهل است. این واژه وقتی به کار می رود که انسان نسبت به موضوعی آگاهی پیدا می کند که از قبل این آگاهی را نداشته است. مفهوم خاص علم (Science) به معرفتی اطلاق می شود که با روشهای تجربی اثبات و تایید شده باشد.
کارل پوپر ،فیلسوف علم ،استدلال کرد که علم از طریق ابطال پذیری داعیه های دانشی خود (که نظریه ها ،پیش بینی ها ،و حدس ها را در معرض آزمونهای متوالی قرار می دهد. )پیشرفت می کند.
تعریف کاربردی دانش :
برخی محققان،علاوه بر"اطلاعات" و " دانش " که کم و بیش القا کننده مفهوم آگاهی و دانش هستند، از واژه های دیگری نیزاستفاده می کنند. مثلا به تشریح مفاهیمی نظیر : عقل َ،بصیرت ،اراده ،عمل و نظایر آنها می پردازند.
دانش:
اکثر مردم ،بطور شهودی فکر می کنند که دانش ،وسیع تر ،عمیق تر و غنی تر از داده ها و اطلاعات است.مردم معمولا هنگام گفت و گو درباره صاحبان دانش ،تصویر کسانی را ارائه می دهند که در زمینه ای خاص دارای اطلاعاتی زیاد ،عمیق و قابل اعتماد بوده و اشخاصی هوشمند و تحصیل کرده اند. مردم غالبا لفظ " دانشمند " یا دانشور" را برای یادداشت ،کتاب راهنما " و یا پایگاه اطلاعاتی به کار نمی برند،حتی اگر این موارد به وسیله افراد صاحب دانش تدوین شده باشند.
از آنجا که معرفت شناسان ،تمام عمر خود را صرف درک و فهم واقعیت "دانستن و دانشمندی " می کنند،ما را از پرداختن به این امر بی نیاز می سازند.
دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده ها ریشه می گیرند. تبدیل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است. این تبدیل ها از طیف واژه های زیر –که در انگلیسی همگی با حرف (C)شروع می شوند- صورت می پذیرند:
مقایسه Comparison
عواقبConsequences
ارتباطات Connections
گفت و گوConversation
دانش در عمل :
دلیل ارزشمند دانستن دانش ،عملی تر بودن آن در مقایسه با داده و اطلاعات است. دانش را می بایستی با اعمال و تصمیم گیری هایی که به بار آورده است ارزشیابی کرد . مثلا دانش بهتر از داده و اطلاعات می تواند تاثیر چشمگیری بر کاهش هزینه ها و طراحی محصولات جدید داشته باشد. از دانش می توان در تصمیم گیری های موثر تر در مورد راهبرد ها ،رقبا ،مشتریان ،کانالهای توزیع ،تولیدات و چرخه های حیات خدمات استفاده کرد .
دانش دارای قابلیت حرکت در مسیر عکس خود است،یعنی با از دست دادن ارزش ،به اطلاعات و سپس داده تبدیل می شود. یکی از دلایل اصلی این اتفاق که آن را دانش زدایی می نامیم ،حجیم شدن دانش است.
ویژگیهای دانش
علم ،معرفتی است منظم که با روشهای معین به دست می آید و قوانین یا روابط پایدار بین پدیده ها را بیان می کند.
علم و معرفت علمی تصادفی حاصل نمی شود،بلکه با روشهایی منظم و سنجیده به وجود می آید. بنابراین معرفت علمی اختصاص به فرد یا افرادی معین ندارد و کسی که مبادی و روشهای علمی بیاموزد و به کار بندد ،می تواند علم را دریابد.
قانون علمی می تواند معتبر ترین تکیه گاه انسان باشد. هیچ حقیقتی مانند علم ،مورد توافق مردم مکانها و زمانهای گوناگون قرار نمی گیرد.
با این وصف ،هر قانون علمی در عین حال که انعکاس دهنده واقعیتهاست به مرور زمان تکامل می یابد و هستی را وسیع تر ،دقیق تر و عمیق تر آشکار می کند.
ارزشها و باورها
گنجاندن ارزشها و باورها در مباحث دانش سازمانی ممکن است عجیب جلوه کند. عده ای ،سازمانها را پدیده هایی عینی و خنثی پنداشته و هدف آنها را صرفا تولید کالا و یا ارائه خدمات می دانند. این هدفها شاید با ارزشها در ارتباط باشند،اما باورها و ارزشها تاثیر بسزایی دردانش شرکتها و سازمانها دارند. به هر حال ،سازمانها از افرادی تشکیل شده اند که باورها و ارزشهای آنها به ناگزیر بر رفتار و اعمال آنها موثر خواهد بود. شرکتها ،دارای سوابقی هستند که تحت تاثیر رفتارها وگفتارهای ناشی از ارزشها به وجود آمده اند.
ارزشها و باورها از عناصر پدید آورنده دانش به شمار می آیند. ارزشها و باورها زوایای نگرش ما را به وجود می آورند و در واقع حکم می کنند که چه پدیده هایی را مشاهده و جذب کنیم و از فرایند به چه نتایجی برسیم . انسانها با باورهای متفاوت ،مسائلی متفاوت را در شرایط و موقعیتهای یکسان،ملاحظه کرده و دانش خود را بر اساس باورهای خویش سازماندهی می کنند. کسی که برای هیاهوی زندگی شهری ارزش قائل است،ممکن است تنوع و جنبش را در خیابانهای شلوغ شهر مشاهده کند،اما کسی که سکوت زندگی روستایی را ترجیح می دهد،ممکن است همان صحنه را بی نظم و خطرناک ببیند.
اندوخته غنی دانش
بازارهای دانش بر خلاف بازارهای کالا، با هر مبادله ای که صورت می گیرد بر سرمایه کلی دانش سازمان می افزایند. فروشنده دانش با عرضه کالای خود، دانش خویش را از دست نمی دهد. او با عرضه دانش نه تنها بر اندوخته کلی دانش سازمان می افزاید، بلکه چه بسا برخی از کاستی های علمی خود را اصلاح کرده و در عین حال باعث دانش آفرینی یا دانش زایی می شود. دانش دریافتی در کنار دانش موجود، تعامل، تفکر و نظرات جدیدی را ایجاد می کند که نه خریدار و نه فروشنده قبلاً احاطه ای بر آنها نداشته اند. یکی از منابع اصلی دانش جدید تحت عنوان «دانش آفرینی» است.
دانش آفرینی
لحظه های تلخ، ارزش علمی دارند. یادگیرنده خوب، هیچ گاه این لحظه های ناب را از دست نمی دهد.
ralph waldo emerson رالف والد و امرسون
همه سازمان های سالم دانش را خلق و از آن استفاده می کنند. سازمان ها بر اثر تعامل با محیط پیرامون خود، اطلاعاتی را جذب و آن ها را به دانش تبدیل می کنند. سپس این دانش را با تجربیات، ارزش ها مقررات داخلی خود درهم می آمیزند تا به این ترتیب مبنایی برای اقدامات خود به دست آورند. سازمان های سالم، مسائل را حس می کنند و به شرایط پاسخ می دهند. سازمان بدون دانش نمی تواند خود را سازمان داده و به عنوان شرکتی زنده و پویا، حفظ کند.
آن چه که بسیار مهم است (آگاهی) و(دانش آفرینی آگاهی) و (دانش آفرینی آگاهانه) است، یعنی همان فعالیت های مشخصی که انجام می دهند و طرح هایی که برای افزایش سرمایه دانش شرکت اجرا می کنند. به طور کلی، این امور کمترین فعالیت های نظام یافته در زمینه (مدیریت دانش) بوده اند.
کسب دانش
به هنگام صحبت درباره (دانش آفرینی)، به همان اندازه که منظور (دانش کسب شده) به وسیله شرکت است، (دانش خلق شده) در درون آن نیز مدنظر است. (دانش کسب شده) حتماً نباید دانشی تازه خلق شده در جهان باشد، بلکه ممکن است صرفاً برای سازمان دانشی نو به شمار آید. شرکت ها به دلایلی مختلف شرکت های دیگر را می خرند؛ مثلاً به منظور کسب درآمد بیشتر، رسیدن به اندازه ای راهبردی، یافتن ترکیب محصولات جدید، دستیابی به بازارهای جدید و بهره برداری از تخصص مدیران ارشد (البته با توجه به مقوله کسب دانش). شرکت های خریدار گاهی با توقع کسب سود بیشتر از طریق افزایش دانش شرکت خریداری شده به سرمایه دانش خود، بها و قیمت بیشتری بابت خرید شرکت پرداخت می کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
پرورش خلاقیت تحصیلی در دانش آموزان
Tuesday, 15 April 2008
برخلاف یادگیری از طریق مهارت های فکری مثل استدلال، درک و حفظ کردن، در تفکر و یادگیری خلاق، توانایی هایی چون ارزشیابی (توانایی حس کردن مشکلات و تناقضات) و ارایه اطلاعات به صورت های متفاوت (به طور مثال رعایت فصاحت، انعطاف پذیری، ابتکار شرح و توضیح) به کار گرفته می شود. بچه ها ترجیح می دهند به جای حفظ کردن، اطلاعات را به روش های خلاق یاد بگیرند که در این صورت بهتر و بیش تر هم یاد می گیرند. این سوال نشان دهنده تفاوت بین یادگیری از طریق کتاب های درسی یا یک بزرگ تر و یادگیری خلاق است:
-کریستف کلمب در چه سالی آمریکا را کشف کرد؟ 1492. پاسخ نیازمند تشخیص و حفظ کردن اطلاعات است.
-کریستف کلمب و ستاره شناسان چه تفاوت و چه شباهتی دارند؟ پاسخ نیازمند درک بیش تر است نه حفظ کردن و این سوال دانش آموزان را به فکر درباره دانسته هایشان وا می دارد.
فرض کنید که کریستف کلمب در ابتدا وارد کالیفرنیا می شد، زندگی و تاریخ، چگونه عوض می شد؟
پاسخ این سوال نیازمند تفکر خلاق مثل: تخیل، تجربه، کشف، شرح و توضیح ابتکار عمل، آزمایش راه حل ها و کشف ارتباطات است.
رفتار خلاق در نوجوانان
نوجوانان طبیعتی کنجکاو دارند، آن ها با سوال کردن، جست وجو، آزمایش و بازی یاد می گیرند.آن ها نیاز به فرصت هایی دارند تا جهان را از نزدیک تر ببینند، نیاز به لمس کردن دارند و نیاز به زمان تا تجربه ای خلاق داشته باشند و ما میل کودکان به کنکاش در جهان را محدود می کنیم.ما با گفتن «کنجکاوی گربه را به کشتن می دهد» آن ها را ناامید می کنیم. اگر صادق تر بودیم تصدیق می کردیم که کنجکاوی یک گربه خوب می سازد و گربه ها مهارت بسیار زیادی در آزمایش کردن و فهمیدن خطرناک یا بی خطر بودن چیزها دارند و به همان اندازه بچه ها هم تمایل بسیار زیادی به کند و کاو دارند که این تمایل اساس کنجکاوی و خلاقیت نوجوانان است.
رفتار خلاق در کودکان مدرسه ای
بچه ها در سن مدرسه دارای خلاقیت بسیار بالاو تخیل فعال بوده و با کنکاش، خطر کردن، شرح دادن، آزمایش و تعریف نظرهای خود یاد می گیرند.محققان پیشنهاد می کنند که بسیاری چیزها را از طریق نیروهای خلاقیت، موثرتر و اقتصادی تر می توان آموخت.
نقش معلم ها چیست
معلمان هوشمند با به کارگیری یک برنامه درسی مناسب می توانند فرصت های زیادی را برای ایجاد رفتارهای خلاق پدید آورند. آن ها با محول کردن تکالیف خاص، بچه ها را به انجام کار خلاق، یادگیری مستقل و انجام پروژه های فردی و آزمایش فرا می خوانند.
معلم ها می توانند با استفاده از مواد برنامه درسی خود تمرین های مقدماتی را برای بچه ها و فرصت هایی را برای تفکر خلاق بچه ها به صورتی قانونمند و ارزشمند فراهم کنند.
موارد زیر به پرورش خلاقیت نوجوانان کمک می کند:
-به کودکان آموزش دهیم که از تلاش های خود راضی بوده و به ارزش آن پی ببرند.
-به سوالات غیرعادی کودکان احترام بگذاریم.
-به نظرات و راه حل های عجیب آن ها احترام بگذاریم چرا که کودکان بسیاری از ارتباطات را می بینند که والدین و معلمان آن ها را نمی بینند.
-به کودکان نشان دهیم که نظراتشان ارزش شنیدن و فکر کردن را دارد و آن ها را به آزمایش کردن نظراتشان تشویق کرده و با ایجاد رابطه میان کودکانمان و دیگران به نظراتشان اعتبار دهیم.
-فرصت هایی را برای آن ها فراهم کنیم که به ابتکارهای فردی آن ها ارزش و اعتبار می دهد.
-نظارت بر کودکان و وابستگی زیاد به یک برنامه آموزشی معین یادگیری و ابتکار عمل را در کودک از بین می برد.
-استفاده از مطالب آموزشی بسیار زیاد و بدون در نظر گرفتن فرصت هایی برای فکر کردن شدیدا مانع یادگیری کودک می شود.
-می توانیم فرصت هایی را فراهم کنیم تا کودک بدون ترس از ارزیابی فوری فکر وکشف کند.ارزشیابی مکرر به خصوص در هنگام تمرین، یادگیری و ابتکار و استفاده از روش های خلاق کودک را نگران می سازد.ما باید اشتباهات صادقانه آن ها را به عنوان بخشی از جریان خلاقیت بپذیریم.
والدین چه نقشی دارند
کودکان به صورت طبیعی با رقصیدن، آواز خواندن، قصه گفتن، بازی و... به صورت خلاق یاد می گیرند.یکی از چالش های خلاقیت، مدارس رسمی هستند. چرا که در دوره تحصیل والدین هم مانند معلم ها بچه ها را تشویق می کنند که رفتارهای مودبانه داشته باشند، مطیع باشند، از قوانین پیروی کنند و مانند دیگران باشند، در حالی که این گونه برخوردها تا حدی استعداد و خلاقیت را در کودکان نابود می کند.والدین با رعایت موارد زیر می توانند خلاقیت را در کودکانشان پرورش دهند.
-تشویق کودکان به کنکاش، کنجکاوی، آزمایش،تخیل، سوال کردن و گسترش استعدادهای خلاق.
-فراهم کردن فرصت برای بیان خلاق و حل مسایل به صورت خلاق.
-آماده کردن بچه ها برای تجربیات جدید.
-یافتن روش های مناسب در تغییر رفتارهای مخرب به رفتارهای سازنده و خلاق و استفاده نکردن از روش های کنترل تنبیهی.
-یافتن راه حل هایی برای حل تضاد بین نیازهای هر یک از اعضای خانواده.
-اطمینان از توجه و احترام به تمام اعضای خانواده و ایجاد فرصت برای شرکت خلاق تمام اعضا در رفاه خانواده به عنوان یک کل.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
چکیده
تغییرات سریع در دنیای امروز، سازمانها را با چالشهای مختلفی روبرو کرده است؛ اما در این میان سازمانهایی موفق هستند که به کمک ابزارهای مدیریتی و فناوریهای نوین، از فرصتهای ایجادشده به نفع خود استفاده کنند. مدیریت دانش یکی از این ابزارهاست. مدیریت دانش فرایند ایجاد ارزش از داراییهای نامرئی سازمان (سرمایه انسانی است). بخش خصوصی اولین قدمها را در زمینه پیاده سازی مدیریت دانش برداشته است اما دولت با یک قدم فاصله به دنبال بخش خصوصی در حرکت است. باتوجه به اهمیت مدیریت دانش و کاربرد آن در بخش خصوصی و کسب نتایج مطلوب، این سوال مطرح می شود که آیا مدیریت دانش در بخش دولتی کاربرد دارد یا نه؟
مقدمه
ما در دنیایی زندگی می کنیم که به خاطر پدیده جهانی شدن، دچار تغییرات سریع و اجتناب ناپذیری است. در این دنیا، اقتصاد به سمت اقتصاد دانش محور حرکت کرده و بسیاری از معادلات کنونی کشورها را با چالش مواجه ساخته که این امر، خود حاصل فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این تغییرات اگرچه ما را با مشکلاتی مواجه می کند اما فرصتهایی را نیز پیش روی بخش خصوصی و دولتی قرار می دهد.
به منظور کسب مزیت رقابتی و جهت ادامه بقا و مقابله با شرایط متغیر محیطی، بسیاری از شرکتهای بخش خصوصی به استفاده از ابزارهای مدیریتی نوین، تکنیک ها و اصول نو رو آورده اند. تجربه نشان داده که اکثـــر تئوری های مدیریتی و تکنیک های نوین، ابتدا در بخش خصوصی مورد استفاده قرار گرفته اند و پس از اثبات کارایی و اثربخشی، به بخش دولتی راه یافته اند.(1) طرح ریزی منابع سازمان، مهندسی مجدد فرایندها و مدیریت کیفیت جامع بسیاری تکنیک های مشــابه دیگر، نمونه هایی از این دست هستند. آنچه مشخص است، مدیریت دانش از این امر مستثنی نیست.
اگر کمی دقت به ماهیت سازمانهای دولتی در خواهیم یافت که طی چند سال آینده، بخش اعظمی از کارمندان دولت بازنشسته خواهند شد.(1) مشخصاً تعداد زیادی از این افراد از مدیران و متخصصان رشته های مختلف هستند و دراختیار گرفتن، تسهیم و استفاده از دانش این افراد قبل از بازنشسته شدن، یکی از مخاطرات و مشکلات اصلی دولتها خواهد بود. در همین راستا، مدیریت سرمایه های انسانی به عنوان یکی از مهمتریـــــن استراتژی های هر د ولت شناخته می شود و مدیریت دانش به عنوان یکی از آخرین ابزارها و تکنیک های مدیریتی، نقش مهمی را به عنوان بخشی از استراتژی های مدیریت سرمایه های انسانی بازی می کند.
مفهوم مدیریت دانش
مفهوم مدیریت دانش برای مدتهای مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است.(2) فقدان یک توافق عمومی در ارائه تعریف مشخصی از این مفهوم، به ایجاد آشفتگی و اغتشاش منجر شده است که در مطالعات مختلفی که در این زمینه انجام گرفته به خوبی منعکس گردیده است.
بنابراین، به منظور درک بهتر مفهوم مدیریت دانش باید ابتدا به بررسی مفاهیم داده(DATA)، اطلاعات (INFORMATION) و دانش (KNOWLEDGE) و تفاوت و ارتباط میان آنها بپردازیم. عبارات اطلاعات و داده، اغلب به جای عبارت دانش به کار برده می شوند. اما در واقع آنها مفاهیم متفاوتی دارند و درک تفاوت آنها برای انجام یک کار دانش محور بسیار مهم و حیاتی است.
داده : داده یک واقعیت از یک موقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط با دیگر چیزهاست. در حقیقت، داده ها حقایق و واقعیتهای خام هستند. داده ها منعکس کننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد و منسجمی هستند که تحت عنــوان جزء ناچیز از آنها یاد می شود. این اجزاء در پایگاههای داده، ذخیره و مدیریت می شوند.
داده ها حداقل متن را دارند وبه تنهایی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمی کنند، تا زمانی که مورد پردازش واقع شوند. 12 و 100110 و JAN نمونه هایی از داده هستند. بدون ارائه توضیحات بیشتر، هیچ برداشتی از این سه داده صورت نمی پذیرد. هریک از این داده ها ممکن است بیانگر زمان، مقدار، وزن، مبلغ، اندازه، ماهی از سال و... باشند.
اطلاعات : اضافه کردن زمینه و تفسیر به داده ها و ارتباط آنها به یکدیگر، موجب شکل گیری اطلاعات می شود. اطلاعات داده های ترکیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است. ارتباط داده ها ممکن است بیان کننده اطلاعات باشد. ممکن است صرفاً ارتباط داده ها به اطلاعات منجر نگردد. مگر اینکه موجب درک مفهوم آنها باشد. اطلاعات در حقیقت داده های خلاصه شده را در بر می گیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند. می توان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت. اطلاعات معمولاً شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزاره های انباشته شده را به خود می گیرند و اعداد و گزاره ها را به صورت خلاصه شده ارائه می کنند.
دانش : اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعــــــات می گردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجـــــر می شود. دانش را در این حالت می توان بینشهای حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف کرد که می تواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات. دانش کارآمد کمک می کند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند.
دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل می شود.
زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک می گذارند، دانش هریک افـــزایش می یابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل می شود. (شکل 1)
خرد (WISDOM) : آخرین مرحله، حرکت از دانش به خرد و کمال است. خرد همان کاربرد دانش است. اگر شخصی اثر غذای پرچرب را در چاقی بداند اما بدون توجه به آن در خوردن پرهیز نداشته باشد، فرد خردمندی نیست، چرا که از دانشی آگاهی داشته که آن را به کار نگرفته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
تأثیر شغل والدین بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان
مقدمه:
نظام هستی بر اساس مهرو محبت پروردگار به انسان پدید آمده است . اگر عشق و محبت نبود ، نه طلوعی بود و نه غروبی ، نه بهاری بود و نه شکفتن گلها و نه نغمه های شورانگیز بلبلان شنیده می شد. نه کوهساری وجود داشت نه آبشاری نه امواج غلتان دریاها به چشم می خورد و نه ستارگان درآسمان ها چشمک می زدند. اگر می خواهید کودکان ما با نشاط و خرّمی زندگی کنند ، اگر می خواهید استعدادهای خداوندی درآن ها شکوفا شود واگر می خواهید روح امید ، اعتماد وتلاش در آن ها زنده شود زندگی خانوادگی را از مهر و محبت سرشار نمائیم و در و دیوارخانه را با صفا و صمیمت آذین کنیم .
رسول خدا ( ص ) می فرماید : هیچ بنایی نزد خداوند محبوب تر از بنای خانواده نیست .
مهّم ترین نهادی که وظیفه آماده کردن افراد جامعه را به عهده دارد خانواده است. والدین هستند که امکانات مادی تحصیلی مانند غذا ، لباس ، لوازم التحریر را برای فرزندان فراهم و در جهت رفع نیازهای جسمی و روحی آن ها می کوشند . اگر فرزندان در این جامعه کوچک یعنی خانواده سالم متکی به نفس ، مسئولیت پذیر ، منظم و با ایمان بارآمدند ، هنگامی که وارد اجتماع می شوندجامعه هم آنها را خواهد پذیرفت . بنابراین مسئولیت پدر ومادر در دوران کودکی فرزندان خیلی سنگین است وغفلت وعدم توجه در پاکی وکامل بودن غذای جسم و روح کودک عوارض غیر قابل جبرانی به بار خواهد آورد.
برقراری ارتباط صحیح و مطلوب با کودکان ، نظم بخشی به رفتار و ایجاد عادت های خوب در آنان مستلزم نگرش درست و وجود ارتباط مستمر میان والدین و معلمان و داشتن اطلاعات واقع بینانه از وضعیت رفتار و نحوه ی انجام تکلیف توسط دانش آموزان درخانه است. براساس این بینش و با استفاده از روش های دینی می توان در طول سال تحصیلی برنامه ریزی صحیح تدارک دید تا دانش آموز از شخصیتی والاتر برخوردار باشد و به منش ها و عادت های ارزشمند و پسندیده مجهز گردد. این امر زمینه تجلی ایمان و گرایش به عزمی خلاق را در دانش آموز فراهم خواهد ساخت.
آنان پیش ازآن که با مشکلات و دشواری های رفتاری بزرگترها روبرو شوند ، از همان اوان کودکی می توانند با برنامه ریزی صحیح والدین در زندگی به تدریج به رفتار خود نظم و ترتیب دهند و زمینه رعایت مقررات را در خویشتن به وجود آورند و این برنامه ریزی به والدین ومربیان آگاه ، مدیر و مدبّر نیاز دارد تا بتوانند این اهداف را اجرا و تحقق بخشند.
بیان مسئله:
قدم اول در موفقیت این است که پیروز شدن را بخواهیم ، تنها به این صورت است که اصول موفقیت را به آسانی خواهیم آموخت. پیروزی در تحصیل به عوامل گوناگونی بستگی دارد و این عوامل درمجموعه ای فردی ، آموزشگاهی ، خانوادگی و اجتماعی طبقه بندی می شود.
بی تردید پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به عوامل مختلفی نظیر درآمد ، سطح تحصیلات والدین ، رفتار والدین ، فضای خانواده ، شبکه ارتباطی ، نوع مدرسه ، امکانات آموزشی ، رفتار معلم و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد.
در این تحقیق من عامل دوم یعنی سطح تحصیلات والدین را مورد بررسی قرار می دهم.
سطح تحصیلات و فرهنگ خانواده ، همانند سایر عوامل مرثر بر پیشرفت تحصیلی به اشکال مختلف در پیشرفت تحصیلی و یا افت تحصیلی تأثیر می گذارد.
نحوه برخورد والدین ، فرزندان برخوردار از نعمت پدر ومادر ، تشویق یا تنبیه ومنعیت اقتصادی و محیط عاطفی خانواده ، میزان سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان خود تاثیر بسزایی دارد. و سرنوشت کودک را تغییر داده و در شکوفایی یا پس ماندگی استعداد و هوش او تأثیر انکار ناپذیری دارد.
یکی از وقایع دردناک که از مطالعه روی رشد کودکان با توانایی های بالقوه یکسان به عمل آمده است. این است که رشد وپرورش وکسب اطلاعات در این کودکان خیلی متفاوت است . کودکانی که درخانواده هایی تحصیل کرده وفرهنگی بارمی آیند، معمولاً نسبت به کودکانی که از ین نظر کمتر حمایت شده اند، پیشرفت مداوم و پیوسته تری دارند.
پیشینه ی تحقیق :
اکبری (1356) در تحقیقی در مورد « علل ترک تحصیل در استان سیستان و پلوچستان » دریافت که بین سطح تحصیلات والدین و ترک تحصیل فرزندان آن ها رابطه ی معکوس وجود دارد. به این صورت که 74% ترک تحصیل کنندگان در گروه مورد مطالعه دارای پدران بی سواد ، 33% دارای پدران با مدرک ابتدایی و فقط 2% مدرک متوسطه داشته اند و 89% مادران نیز بی سواد هستند.
محمودی نسب (1364) در تحقیق خود با عنوان « بررسی علل مردودی دانش آموزان سال سوم راهنمایی در کرج » به این نتایج دست یافت که 39% از مردودین دارای پدران بی سواد و بیش از 50% آن ها دارای مادران بی سواد بوده اند ، در حالی که سواد پدران 48% از افراد موفّق بین سوم راهنمایی تا لیسانس و سواد مادران 35% از آن ها در همین حد بوده است.
محبی (1377) در تحقیقی دیگر پیرامون « سواد والدین و عمل کرد تحصیلی دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی منطقه ی چهار کرج » به این نتیجه رسیده است که بین عملکرد دانش آموزانی که دارای والدینی باسواد هستند و دانش آموزانی که والدین بی سواد دارند تفاوت معناداری وجود دارد ؛ به این معنا که سواد والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان اثرات مثبتی دارد.
کاووسی (1382) در تحقیقی پیرامون « تأثیر مطالعه ی والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان » به این نتیجه رسیده است که میزان علایق والدین به مطالعه و توجّه به علم از جمله عوامل انگیزشی مؤثر در پیشرفت تحصیلی فرزندان است ؛ یعنی اگر در خانواده ای والدین به مطالعه بپردازند به مرور علاقه ی دانش آموز به مطالعه نیز افزایش می یابد و این امر باعث می شود فرزندان در امر تحصیل پیشرفت کنند.
سؤال های تحقیق :
الف - سؤال اصلی :
شغل والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چه تأثیری دارد؟
ب - سوالات فرعی :
1- بین تحصیلات والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چه رابطه ای وجود دارد؟
2- اشتغال مادران می تواند بر پیشرفت تحصیلی فرزندان مؤثر باشد؟
3- وضعیّت اقتصادی خانواده بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چه تأثیری دارد؟
4- آیا بی سوادی والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد؟
فرضیه های تحقیق :