دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

حضرت مهدی 1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

مطلب اول: چرا امام (ع) غائب میشود؟

مطلب دوم: اصولا زمان غیبت امام (ع) چگونه زمانی است؟

مطلب سوم: شیعیان در عصر غیبت چگونه باشند؟

واما توضیح مطلب اول: خداوند متعال رب العالمین است یعنی تربیت کننده همه موجودات عالم و معنی رب العالمین آن است که مخلوق خود راه راست حرکت داده و از صفر به اوج کمال میرساند انسان هم در این زنجیره تربیتی قرار گرفته و خداوند متعال برای تربیت او انسانی را که از علم و عصمت کامل برخوردار است را به عنوان مربی او قرار می دهد که آن انسان کامل را امام و محبت خدا می نامیم و اگر در هر زمانی از اول خلقت تا قیامت اما و الگوی زنده در حیان نباشد خلقت بیهوده خواهد بود حا ل اگر انسانها برنامه های تربیتی پروردگار را بهم زدند و نگذاشتند اما معصوم آنانرا طبق درسهای وحی تربیت نماید خداوند متعال برای آنکه قدر امام شناخته شود و مردم دنیا به جائی برسند که زندگی بدون هدایت و رهبری معصوم را مانند زندگی یک حیوان و یا یک دیوانه بدانند و از خارها و خونریزیها و بی عقلیهای خود خسته شده این حقیقت را لمس نمایند . امام ( ع ) از دسترسی آنان و اینکه او را بشناسند و با او رفت و آمد داشته باشند دور نگه می دارد یعنی امام در بین آنان هست ولی هیچ کس نمی تواند بدون اذن امام ( ع) آنانرا بشناسد و دیدار نماید که در چنین حالتی می گویند امام غایب است. بشریت به خاطر مهبل و خود خواهی و خواسته های دل که همه در جهت فساد حرکت می کنند نپذیرفت امامی معصوم به نمایندگی از طرف پروردگار عالم بر او حکومت کند و مانند یک پدر مهربان او ار چون طفلی شیرخوار در بر گرفته پرورش دهد و به حد بلوغ عقلی و روحی برساند و یا مانند تخم گل او را مبدل به گلی از گلهای زیبای عالم خلقت به نام ( انسان کامل ) نماید .

و باید مدرسه را مثال بزنیم و بگوئیم خداوند متعال مدرسه و دانشگاهی بنام کره زمین تاسیس فرموده و همه امکانات یک زندگی آرام و بی دغد غه که دانشجوی او همین انسان با فکر راحت مشغول تحصیل کمالات روحی شود را برایش آماده فرموده است .

رصول اکرم (ص) و ائمه هدی (ع) را مدیران و اساتید این دانشگاه قرار داد و جحت آنانرا در قلب همه انسانها وارد کرد تا با علاقه و محبت به تعالیم آنان گوش دهند.

کلاسهایی را بنام درجات ایمان و کمالات روحی و معنوی قرار داد تا دانشجویان با ورود در این کلاسها پله های فهم و معرفت و ایمان را طی کرده و به مقام بندگی ( به مانند دیپلم) و سپس به مقام خلیفته الهدی به مانند دکتر و اجتهاد برساند کتاب حقی بنام قرآنرا کتاب در سی همه کلاسهای این دانشگاه و مدرسه قرار داد که هر کلاس و هرمعلمی درس مورد نظر خود را با راهنمایی معلمین و اساتید کل یعنی ائمه هدی ( ع) از آن فرا گیرند و برای آنکه کسی در آن شک و تردید نکند کتابش را با اعجاز تو ا‍م ساخته که جن و انس در برابر آن زانوی عجز به زمین زنند و تسلیم حکم خدا شوند. گر چه انبیا گذشته هر یک تالشی کردند تا زمینه را برای تاسیس این مدرسه فراهم نمایند و تا حدود زیادی ی هم آنرا به ثمر رساندند ولی گشایش اصلی آن توسط رسول اکرم ( ص) صورت گرفت . آن حضرت با اطلاع نور هدایت و اعمال ملکوتی اش و با جمله معروف از آن حضرت که فرمود : ( قولو الا اله الا ... تفلحوا) درب مدرسه وحی را با بیست و سه سال تلاش نمود تا دانش آموزان سر گردان د ربیابان جاهلیت را در حیاط مدرسه جمع نماید .

آن حضرت در همه آن مدت پیوسته جانشین خود علی بن ابیطالب ( ع) را معرفی می فرمود تا کسی دیگری جای آن حضرت را نگیرد و بشر به انحراف کشیده نشود زیرا تنها امام معصوم و تعیین شده از جانب پروردگار که از رموز عالم هستی مطلع است و در عین حال معصوم می باشد می تواند این دانشگاه را اداره کند. آنگاه که رسول اکرم (ص ) می خواست دانش آموزان را سر کلاس اول که استاد آن علی بن ابیطالب ( ع) بود بفرستد حادثه ای مهم پیش آمد که برنامه مقرر مدرسه و کلاسها ار تغییر داد .

شیطان دید اگر علی بن ابیطالب (ع) و سپس یازده امام معصوم مدیر و استاد این دانشگاه باشند و بشریت را در کلاسهای آن رشد داده و به مقام بندگی خدا ( مانند دیپلم) برسانند حداکثر تا دو سه قرن آینده باید برنامه شیطنت خود را بر چیند،زیرا اگر چنین پیش برورد دانش آموزان بوسیله درسهای اهل بیت عصمت (ع) رشد و معرفت یافته و تزکیه نفس خواهند کرد و جزوه بندگان صالح خدا خواهند شد و امام دوازدهم نیز که بشر را آماده در سهای خود می بیند ظهور نموده و لحظه ظهور او پایان کار او ( شیطان ) خواهد بود و سپس شیطان بزرگ چنین نقشه کشید :

پس تنها راه اینست که با استفاده از دو چیز این دانش آموزان را تا سر کلاس نرفته و دستمان از آنها کوتاه نشده را به خارج از مدرسه فرستاده و این بساط را به هم بزنیم.

کسی پیمان گرفتن از افراد شیطان سیرت که واقعا خود خواهی و جهالت شعار و عمل آنان است که با وعده ای مختلف دنیایی و شهوانی و به زور شمشیر مردم را متفرق نمایند و حکومت را از دست اهل بیت خارج سازند .

آنان که همان قاتلین حضرت فاطمه زهرا (ص) بودند قبل از وفات رسول خدا (ص) در مکانی خلوت با حضور ابلیس با هم پیمان بستند که نگذارند نبوت و خلافت در یک خاندان ( یعنی بنی هاشم ) جمع شود که این مطلب نزد آنان بطور سری باقی ماند ولی رسول اکرم (ص) در خطبه غدیر خم با اشاره و کنایه نقشه آنان را سر بسته برملا کرد و به جحت اخلاق کریمانه خود از نام بردن آن

منافقین خودداری نمود و ائمه هدی (ع) برنامه آنان را بعدها برملا نمودند .

و دوم سستی و بی حالی و جهالت مردم که به جای علی بن ابیطالب (ع) مجمعه علم و هدایت و عدالت و مهبت و خوبیها است مجسمه های مبهل و شهوت و خود خواهی و... ر ابپذیرند ( بئس للظالمین بدلا)سوره کهف آیه 50

وقتی مردم با سستی خود راه را برای شیطان سیرتان باز نمودند و آنان دیدند مانعی سر راهشان نیست شمشیر ها را کشیده و مردم را از حیاط مدرسه وحی به بیرون راندند که صد البته چنین مردمی هم لیاقت شرکت در کلاس امیر المومنین (ع) را نداشتند باطن آنان بمانند حیوانی بود



خرید و دانلود  حضرت مهدی 1


حضرت مهدی 50ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

حضرت مهدی ( عج )

به نا م او که ، بی نام او جهان صفا ندارد

بی یاد او جان ها بها ندارد

بی عشق او دل ها نوا ندارد

بیشتر اوقات برایمان راجع به حضرت مهدی (عج) سوالاتی پیش می آید، و با بررسی و جست و جو و کنکاش زیاد به برخی از سوالات خود دست پیدا کرده ، ولی هیچگاه وجود آن را در ادیان مختلف بررسی ننمودم ؛

اساسی ترین سوالاتی که برای من یا هر فرد دیگری ممکن است ، سر آغاز کنکاش پیش آید و ذهن او یا من را به خود مشغول سازد به نظر می رسد موارد ذیل باشد:

عقیده مهدویت یعنی چه؟ چرا بایستی به مهدویت فکر کنیم؟ فوائد آن چیست ؟ آیا منجی عدالت گستر را ادیان دیگر نیز بشارت داده‌اند ، یا تنها در اسلام مورد اعتقاد است؟ ویژگی های منجی و مهدی موعود (عج) در اسلام و به ویژه در تشیع چیست؟ در کتب دیگر ادیان، منجی جه نامیده می شود؟ آیا بایستی خود را تسلیم روزگار نمود؟و…

سوالات خودم ویا هر نوجوانی در این زمینه بسیار است ، ولی هدفی که من را به تحقیق و نوشتن در این راه کشاند؛ شناختن او بود و بس.

با خود گفتم در این عصر آهن، عصر پول ، عصر پوچی و… اگر من با یاد و نام او زنده باشم وبه انتظارش بنشینم و بتوانم ، دانسته‌های خود را به دیگران نیز بگویم وآنان را نیز با این تفکر زیبا و هستی بخش و آینده ساز آ؟شنا سازم، شاید مفید واقع شوم.

آیا رسیدن و دست یافتن به این عقیده‌ بسیار مهم و مفید است؟ زیرا این امام همام می‌تواند منشاء خیرات فراوانی برای آدمیان باشد. همچنین آیا واقعا علاوه بر فوائد وجودی امام زمان ارواحنا فداه که به میمنت وجود مسعودش آسمان و زمین پا بر جا هستند و جنبندگان روزی داده می شوند ، نفس اعتقاد به آن بزرگوار موجب سودهای بسیار و خیرات بیشمار است؟ بلی اگر شما از قرون اولیه اسلام یک سیر اجمالی در تواریخ بفرمائید؛ می‌بینید چگونه بر اثر این عقیده پاک و شریف ارکان ظلم متزلزل و کاخ‌های ستم واژگون گردیده است؟ قیام های مردانه بنی هاشم و پیرواش مانند زید بن علی بن حسین معروف به زید شهید و محمد نفس زکیه و مختار بن ابو عبیده ثقفی و دیگر بنی الحسین و بنی الحسن در برابر بیدادگری‌ها و استبداد حکام جور از بنی امیه و بنی عباس و بسیاری از نهضت های مهم دیگر ، در مقابل دولت های استعمار گر مانند قیام دلیرانه محمد احمد سودانی در اواخر قرن نوزدهم و دولت های شگفت آوری در اثر این عقیده در راستای سعادت افراد و اقوام مختلف بوجود آمده است. همچنین دستیابی به این عقیده که محتوایش بقای اسلام است ، بسیار مهم و ضروری است؛ چرا که در حال حاضر جهان کنونی نیازمند تغییری شگفت آور است؛ هر روزه در نوشته ها و تصاویر روزنامه و… می بینیم منجی و رهبری دروغین پیدا می شود، فرقه های جدیدی در حال گسترش است، همه جا را ظلم و جور و دروغ فرا گرفته و بدتر از همه اذیت و آزار مسلمان وانسان ها با بدترین شرایط و اشکال مذبوح در حال گسترش است و شرایطی بسیار بد و دوزخی برای آزادگان و نیکان در اقصی نقاط دنیا به وجود آمده است ، حال تکلیف چیست؟

اما آینده بشریت؟؟!!

بسی جالب و خوشایند است که انسان نسبت به آینده بشریت خویشتن و به فدای روشن که پرتو امنیت و آسایش و صلح ، انسان را فرا می گیرد، امیدوار باشیم. لیکن خبرهای مربوط به رقابت شدید در زمینه تولید اسلحه های کشنده و ویران گر و… هرگونه امید را که در انسان می پروراند، از بین می برد و تک تک ذرات حاصل در دورنمای دل را متلاشی می سازدو هرگونه نسیم ملایمی که بر ساحل اندیشه و خیال می‌وزد از میان برمی دارد؟!!

ولی آیا بایستی خود را تسلیم حوادث روزگار کرد؟ این چه جاذبه‌ای است که با کشش خویشتن محرومین و مستضعفین جهان را به سوی خود می‌خواند ؟ و آن‌هارا به آینده‌ای نیکوی خویشتن امیدوار می‌سازد؟ این چه پیام و نویدی است که علی رقم همه‌ی ناراحتی ها و مشکلات‌ها و مشکلات هنوز در تفکر انسان ها معتبر و قابل اجراست؟ و در انتظار آن بایستی تمام این لحظات درد آلود را تحمل نمود؟ جز نویدی الهی که پیام آوری آسمانی و پاک آن را بر بشر بشارت داده باشد کدام وعده و بشارت چنین نفوذ و قدرتی خواهد داشت؟ بلی، پیام آوران الهی .

فصل اول

اصالت مهدویت

1ـ مقدمه

2ـ اصالت مهدویت از جهت معقول بودن امکان آن

3- اصالت مهدویت از جهت اتکاء بر مبنای معقول و منطقی

4- اصالت مهدویت از جهت موافقت با فطرت و نوامیس عالم خلقت

5- اصالت مهدویت از جهت قبول و مبتنی بودن آن بر بشارات پیامبران و ادیان آسمانی

6- اصالت مهدویت از جهت ابتنای آن بر آیات قرآن کریم

7- اصالت مهدویت از جهت ابتنای آن بر احادیث آن معتبر و متواتر

8-اصالت مهدویت از جهت اتفاق مسلمانان و اجماع شیعه و اهل سنت

9- اصالت مهدویت از جهت معجزات و کرامات

10- اصالت مهدویت از جهت ابتنای آن بر توحید و یکتا پرستی

11- اصالت مهدویت از جهت نقش آن در عمل و برقراری عدالت و به ثمر رساندن انقلاب اسلام

12ـ نتیجه گیری

1ـ مقدمه

« اصالت مهدویت » از جهت قبول اسم و ابتناء آن بر بشارت ، پیامبران و ادیان آسمانی، تمام ادیان آسمانی به پیامبران به پیروان خود، عصر درخشان و سعادت



خرید و دانلود  حضرت مهدی 50ص


حضرت فاطمه 13ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

چکیده مطالب :

برترین بانو : سرور زنان جهان ، میلاد فاطمه ، بحثی درباره فدک رحلت مظلومانه زهرا (ع)

مسئله :

حضرت زهرا (س) از منزل تعویل آیات فرقانی و روایات قرآنی و نیز مختصری اشاره به وقایع تولد و زندگی ایشان ؟

پیشگفتار :

ولله الحمد والصلاه علی النبی محمد و عترته امناؤ الوحی و هداه الامه .

این تحقیق مجموعه ای است اشاره به پاره ای از فضایل و مناقب و تاریخ ولادت و زندگی و شرح خطبه فدک پاره تن رسول خدا (ص) یعنی صدیقه کبری فاطمه زهرا علیهاالسلام هر چند که ( گنجایش بحر در سبو ممکن نیست ) .

فاطمه زهرا سلام علیها در کمالات نفسانی و تخلق به اخلاق سبحانی و تادب به آداب ربانی مانند پدر بزرگوارش خاتم الانبیاء و همسر عالی مقدارش علی مرتضی علیهما السلام است و مقام ولایت کلی دارد و بعد از پدر و همسر خود برتر از تمام پیامبران است ، چنان که امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند :

« نحن حجه الله علی خلقه و جدتنا فاطمه حجه الله علینا »

فاطمه (ع ) انسانی است بزرگ در هز زمینه که بیندیشی او را سرور و در اعلی نرتبه انسانیت می یابی .

سخن گفتن درباره هر یک از جنبه های شخصیت کامل او مجال بسیار و استعدادی در حد کمال می خواهد که هیچ کدام در این مختصر نمی گنجد . فاطمه موهبتی است که از طرف خداوند به محمد (ص) اعطا شده تا انسان با سر مشق گرفتن از او اوج انسانیت را فهم کند تا بتواند به حقیقت ذاتی خود فعلیت کمال بخشد . فاطمه (ع ) جان خود را در راه اعتقاد و ایمان خویش بر کف نهاد . او چندان پیرو اصول حق و حقیقت بود که هرگز حاضر نشد ، دره ای از آیین و سیره خود منحرف شود .

می خواست حق به کرسی نشیند نفوذ ایمان در فاطمه به درجه ای است که فرزندش محسن را که در شکم داشت در این راه فدا کرد . پیروی از او مایه رستگاری و رسیدن به عرصه کمالات و فضایل و کرامات انسانی است . در شرافت و علو رقبت ، علم و فضیلت و بنالت صدیقه طاهره (ع) هیچ گونه شبهه ای نیست او سیده ی زنان دنیا و آخرت به نص صریح پدر بزرگوارش خاتم الانبیاء (ص) است .

در فضیلت و عظمت روحی فاطمه (ع) همین بس که این وحی جبرئیل بر او نازل می شد و از اخبار آینده به او خبر می داده و این اخبار را ماتب وحی امیر المومنین (ع)

می نوشت و جمع آوری کرد . او درس صداقت و سعادت سعی و کوشش پاکی و پاکیزگی در عمل قدرت و ارزش دانش ، مقاومت در میدان زندگی ، صبر ، و عقل ، استقامت و شهامت بزرگواری و شرافت را از همان سر چشمه ای می نوشید که رسول الله صلی الله علیه واله می نوشیده است .

قولی تعالی : و انزل الله علیک الکتاب و الحکمه و عقلک مالم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما . « و خداوند بر تو کتاب و حکمت نازل کرد و آن چه را نمی دانستی به تو آموخت و لطف خداوند بر تو بسیار است . »

فاطمه (ع) در جایگاه عظیم خود که خداوند به او اختصاص داده با فضایل بسیاری از بدو آفرینش احاطه شده است ، فضایلی که جمیع بشر از توصیف آن ها خودداری کردند و صاحبان اخبار از انتشار شان ناتوان ماندند سفارش فضایل و مناقب او غیر ممکن است ، چون ما را مجال احصا و معرفت آن مراتب و راهی به ساحت مقدس او نیست .

( و ان تعدو نعمه الله لا تحصوها ) «و اگر نعمت های خدا را بشمارید هرگز حساب آن نتوانید کرد . »

گر چه بسیار در این باب بگفتند سخن

اندکی بیش نگفتند هنوز ار بسیار

الهم صل علی افتک و ابنه نبیک و زوجه وصی نبیک صلاه تزلفها فوق زلف عبادک المکرمین من اهل السموات واهل



خرید و دانلود  حضرت فاطمه 13ص


حضرت عیسی 20ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

حضرت عیسی علیه السلام

حضرت عیسی علیه السلام یکی از پیامبران اولوالعزم خداوند است. از ویژگی‌های این پیامبر بزرگ آن است که بدون داشتن پدر، از مادری به نام حضرت مریم به دنیا آمده است. پس از آنکه با اراده خداوند متعال، عیسی چشم به دنیا گشود و تهمت‌های فراوان مردم به سوی حضرت مریم سرازیر شد، مریم مأموریت یافت که پاسخ به هر گونه شبهه و سوالی را به نوزاد در گهواره واگذار کند.

 

با قدرت پروردگار، عیسی از داخل گهواره لب به سخن گشود و خود را چنین معرفی کرد: قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا (من بنده خدا هستم، او به من کتاب آسمانی داده و مرا پیامبر قرار داده است.) در قرآن، حضرت عیسی علیه السلام یکی از بندگان شایسته خدا ذکر شده است که با اراده خداوند در عوالم بالا حضور دارد و در زمان ظهور آخرین امام معصوم شیعه - حضرت مهدی علیه السلام - و در تشکیل حکومت عدل جهانی او شرکت خواهد داشت. گوشه هایی از زندگانی حضرت عیسی علیه السلام در قرآن کریم مطرح شده است؛ به عنوان نمونه آیات 16 تا 36 سوره مریم که بازگو کننده صحنه های پس از ولادت حضرت عیسی است.

آنچه را که درباره ی حضرت عیسی(ع)باید بدانیم

حضرت عیسی (ع) در مسیر دعوت خود با دو مانع و دو گروه مخالف روبه رو بود.

گروه اول برخی از بزرگان دین یهود بودند که حضرت عیسی (ع) را پیامبر نمی دانستند و با سر سختی با ایشان مبارزه می کردند.

گروه دوم حاکمان بت پرست روم شرقی بودند که بر سرزمین فلسطین حکومت می کردند و مانند حاکمان بیش تر سرزمین های اروپایی به دین الهی اعتقادی نداشتند.

کار حضرت عیسی (ع) در مبارزه با این گروه به جایی رسید که سربازان حاکم برای دستگیری و به شهادت رساندن وی،تعقیبش کردند و ایشان ناچار شد از شهری به شهری و از روستایی به روستایی برود.

تا این که به همراه تعدادی از یارانش در باغی مخفی شد.

در این جا بود که یکی از همراهانش به نام ((یهودا)) به طمع جایزه ی حاکمان،مخفی گاه حضرت عیسی (ع) را به آنان خبر داد و سربازان حاکم بت پرست به همراه برخی از بزرگان یهود،شبانه به آن مخفی گاه یورش بردند.

در این هنگام،خداوند حضرت عیسی(ع) را با قدرت لایزال خود از باغ برآورد و به آسمان برد.

سربازان که از این عروج خبر نداشتند و اگر کسی هم به آن ها خبر می داد،نمی توانستند آن را باور کنند،همان یهودای خبر چین را که چهره ای شبیه حضرت عیسی (ع) داشت و شباهت او را به آن حضرت در آن شب بیش تر شده بود،به جای حضرت عیسی (ع) دستگیر کردند و هر چه او عیسی بودن خود را انکار کرد،سربازان نپذیرفتند؛زیرا دیگر حضرت عیسی (ع)در روی زمین نبود تا متوجه اشتباه خود شوند.

یهودای خبر چین پس از تحمل شکنجه های بسیار به جای حضرت عیسی (ع) به صلیب کشیده شد.

یهودیان و بت پرستان و حتی بیشتر یاران حضرت عیسی (ع) گمان می کردند که وی به شهادت رسیده است.

البته برخی از یاران بسیار نزدیک آن حضرت مانند (( بَرنابا )) از عروج ایشان آگاه بودند.

توجه در آیات 156 و 157 سوره ی نساء قرآن کریم دلیل محکمی بر این ادعا است که حضرت عیسی (ع) زنده می باشد و به صلیب کشیده نشده اند بلکه بر دشمنان حضرت مشتبه شد که یهودا،همان حضرت عیسی (ع) است .

حضرت عیسی (ع) و مریم (س) در اسلام (۱)

« حنه » و « اشیاع » دو خواهر بودند ، که اولی به همسری « عمران » که از شخصیت های برجسته بنی اسرائیل بود در آمد و دومی را « زکریا » پیامبر خدا به همسری انتخاب کرد .

همسر عمران ( حنه ) سالها گذشت که فرزندی از او متولد نشد ، روزی زیر درختی نشسته بود ، پرنده ای را دید که به جوجه های خود غذا می دهد ، مشاهده این محبت مادرانه ، آتش عشق فرزند را دل او شعله ور ساخت و از صمیم دل ، از درگاه خدا تقاضای فرزندی کرد و چیزی نگذشت که این دعای خالصانه به هدف اجابت رسید و باردار شد .



خرید و دانلود  حضرت عیسی 20ص


حضرت سلیمان علیه السلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

حضرت سلیمان علیه السلام

حضرت سلیمان یکی از پیامبران الهی است که از طرف پروردگار در این دنیا دارای حکومت و سلطنت بسیار وسیع و با عظمتی بود تا آنجا که چنین سلطنتی برای هیچکس بعد از او پیدا نشد. مجموعه امکانات و توانمندی حکومتی حضرت سلیمان آنچنان بی نظیر و چشمگیر بود که به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام ( اگر کسی راهی برای زندگانی جاویدان در این دنیا می یافت و می توانست با مرگ مبارزه کند این شخص حتما سلیمان بن داوود بود چرا که خداوند حکومت بر جن و انس را همراه نبوت و مقام بلند قرب و منزلت الهی به او عطا کرده بود ) در آیات فراوانی از قرآن کریم نام او برده شده است و نیز نام شخصی که وزیر و خواهرزاده او بوده است به صورت غیر مستقیم مطرح شده است، این شخص نامش آصف بن برخیا می باشد که وزیر حضرت سلیمان بوده و خود دارای مقام والائی است و به تعبیر قرآن از علم الکتاب بهره ای داشته است در ماجرای آوردن تخت بلقیس ملکه سبا از یمن به فلسطین، آصف بن برخیا به حضرت سلیمان گفت که من می توانم در کمتر از چشم بر هم زدنی این کار را بکنم و این کار را انجام داد .

حضرت سلیمان علیه السلام، فرزند و جانشین حضرت داود علیه السلام و از انبیای بزرگ الهی در میان قوم بنی اسرائیل بود. وی همانند پدرش علاوه بر مقام نبوت، حکومت و سلطنت نیز داشت. مورخان نوشته اند که سلیمان در سیزده سالگی به جانشینی پدر انتخاب شد. این انتخاب بر عالمان و عابدان بنی اسرائیل سنگین آمد و آنها زبان به انتقاد گشودند، ولی مدتی بعد، بر خلاف انتظار، وی را پیامبری رئوف، سلطانی عادل و حکمرانی فرزانه یافتند و از رفتار خود پشیمان شدند. بخش هایی از زندگانی این پیامبر بزرگ الهی در قرآن کریم و اخبار و روایات اسلامی بازگو شده است. در قرآن کریم، 17 بار از سلیمان نام برده شده و آمده است که سلیمان پیامبر علم و حکمت بود که جن و انس و پرندگان و حیوانات و باد و حتی شیاطین مسخر و تحت فرمان او بودند. خداوند به او منطق الطیّر و زبان فهم حیوانات را ارزانی فرمود و او با هدهد و مورچه سخن می‌گفت. داستان هدهد و سلیمان و سلیمان و مور در قرآن ذکر شده است. همچنین از قضاوت خردمندانه او درباره از بین رفتن علف‌های تاکستان مردی از بنی اسرائیل به وسیله گوسفندان مردی دیگر، سخن به میان آمده است.( قضاوت سلیمان ). می‌گویند وی انگشتری داشت که اسم اعظم بر آن نقش بسته بود و بسیاری از کارها را با آن سامان می‌بخشید. در تاریخ و ادبیات از انگشتر سلیمان سخن های زیادی گفته شده است. از دیگر حوادث زندگی این پیامبر بزرگ، ماجرای او با ملکه سبا و نیز بنای ساختمان بیت المقدس است. حضرت سلیمان سرانجام در 55 سالگی در حالی که بر عصای خود تکیه داده بود و از درون قصر به رژه لشگریان خود می‌نگریست، جان به جان آفرین تسلیم کرد، و مدتی اینچنین پا بر جا بود تا اینکه موریانه‌ای عصای وی را جوید و پیکر بی‌جان سلیمان نقش بر زمین شد. او را در بیت المقدس در کنار قبر پدرش به خاک سپردند.

قصه حضرت سلیمان

حضرت سلیمان (ع) از بلقیس خواستگارى کرد و بلقیس گفت: اگر مى‌خواهى من با تو ازدواج کنم باید تمام پرندگان، بالاى سرم سایه بیندازند. او نیز پذیرفت. زیرا تمام چرنده‌ها و پرنده‌ها زیر فرمان او بودند. بلقیس گفت: صیغه عقد جارى نمى‌شود تا اینکه همه حاضر شوند. حضرت سلیمان دستور مى‌دهد که همه حضور یابند. همه پرندگان حاضر مى‌شوند. الّا پرنده‌اى به‌نام شوبى (خفاش) که حاضر نشد بیاید. به او گفتند، چرا نمى‌آئی؟ او گفت، من احترام حضرت سلیمان (ع) را دارم ولى براى چه بیایم اما چون بلقیس ایراد گرفته است من نمى‌آیم. من از زنان وفائى ندیده‌ام به همین علت نمى‌آیم. به او گفتند: چگونه این حرف را مى‌زنی؟ گفت: پس قصه مرا گوش کنید که در مورد بى‌وفائى زنان است. فرستاده سلیمان که هدهد بود گفت: من هم قصه‌اى از وفادارى زنان خواهم گفت تا ببینم قصه کدام یک بهتر است اگر داستان من خوب بود بیا و به حضور سلیمان برو.

شوبى (خفاش) قصه‌اش را این‌طور شروع کرد که در زمان‌هاى گذشته یک دخترعمو و پسرعمو با هم زندگى مى‌کردند و هیچ مشکلى نداشتند و با هم شرط کرده بودند که هر کس زودتر بمیرد دیگرى ازدواج نکند. هر دو قبول کردند. بعد از مدتى مرد مى‌میرد و زن از شدت ناراحتى هر شب بالاى قبر شوهرش مى‌رود و گریه مى‌کند و فانوس کوچکى نیز همراه با خود برمى‌دارد و هر شب این کار را انجام مى‌دهد. از قضا دزدى از زندان فرار مى‌کند. نگهبانانى که او را دنبال مى‌کنند به قبرستان مى‌رسند. مى‌بینند وسط قبرها نورى است. جلوتر که مى‌روند مى‌بینند زنى است که بالاى قبر نشسته گریه مى‌کند و فانوسى در کنار اوست. از او مى‌پرسند، چرا گریه مى‌کنی؟ و زن قصه را براى آنها مى‌گوید که شوهرم فوت کرده و پسرعمویم بوده است و من آنقدر گریه مى‌کنم تا من نیز بمیرم. مرد به او گفت: این حرف‌ها چیست خودت اگر مرده بودى شوهرت بعد از چهلم مى‌رفت و زن مى‌گرفت. اگر من دنبال دزد نبودم خودم به خواستگارى تو مى‌آمدم. برو به خانه‌ات.

این کارها چیست که تو مى‌کنی؟ زن به او گفت: مى‌دانى چه کار بکنیم؟ بهتر است مرده شوهرم را از قبر درآوریم و اینجا بگذاریم تا هم فکر کنند دزدى که فرار کرده این مرد است که حال مرده است. مرد نیز قبول کرد و مرده را از خاک بیرون آوردند. وقتى مرده را از خاک درآوردند نگهبان گفت: ولى آنها باور نمى‌کنند، چون سر دزد تراشیده بود زن گفت: اینکه کارى ندارد و تمام موهاى شوهرش را کند، نگهبان گفت: بر پشت دزد علامت داغ بود. آن را چه کار کنیم؟ زن گفت: ناراحت نشو با آتش فانوس پشت او را داغ مى‌کنیم. به هر حال مرده را برداشتند و به داروغه دادند و گفتند: این دزدى است که فرار کرده است. زن نیز چند روز بعد به نزد آن نگهبان رفت و گفت: الوعده وفا. تو قول داده بودى که با من ازدواج کنى نگهبان گفت: این مرد پسرعموى تو بود به او رحم نکردى و به‌خاطر وعده ازدواجى که من به تو داده بودم آن بلا را سرش آوردی. حال من که با تو غریبه هستم با تو ازدواج کنم؟ زن دید علاوه بر اینکه او سر قول نایستاده است بلکه معلوم نیست چه بلائى بر سر جنازه شوهرش آمده است.

هدهد گفت: تو درباره بى‌وفائى زنان داستانى گفتى و من هم برایت داستانى از وفادارى زنان مى‌گویم و شروع به تعریف کردن قصه‌اش کرد به این شرح:

در زمان‌هاى قدیم جوانى زندگى مى‌کرد که بسیار متدین بود و هر چه خانواده‌اش اصرار کردند که چرا زن نمى‌گیری؟ مى‌گفت: من زنى مى‌خواهم که داراى اخلاق و رفتار خوب باشد. اخلاقش با من بسازد و با دین و ایمان باشد. من چنین دخترى را مى‌خواهم. خانواده‌اش نیز آنقدر گشتند تا دخترى را که مناسب پسرشان بود پیدا کردند و او را به عقد پسر درآوردند. مدتى گذشت. روزى دختر به پسر گفت: تو کار و بارى نداری؟ مرد جواب داد: کارم تجارت است و مال مى‌فروشم ولى از وقتى عروسى کرده‌ام دلم نمى‌آید تو را تنها بگذارم زیرا دلم براى تو تنگ



خرید و دانلود  حضرت سلیمان علیه السلام