دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

حضرت زینب (س) پیام آور کربلا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

حضرت زینب (س) پیام آور کربلا

حضرت زینب (س) درپنجم جمادی الاول سال پنجم هجری از مادری چون فاطمه زهرا (س) متولد شد و در دامان ایشان، پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) پرورش یافت.

حضرت زینب (س) درپنجم جمادی الاول سال پنجم هجری از مادری چون فاطمه زهرا (س) متولد شد و در دامان ایشان، پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) پرورش یافت. ستاره درخشانی در آسمان تقوا طلوع کرد; گوهر گران‏بهایی در معدن فضیلت و انسانیت‏تکون یافت و در اصلاب شامخه وارحام مطهره نگه‏داری شد. نوگلی بویا در گلستان شرافت‏و بزرگواری نمو یافت; نوزادی پاک در آغوش پاکیزه‏ترین‏مادران چشم گشود. کودکی در دامان با فضیلت‏ترین بانوی عالم پرورش یافت. دختری که‏دانشمندترین اساتید به تربیتش همت گماردند.

بانویی که در ساده‏ترین و بی‏آلایش‏ترین‏زندگی‏ها رشد کرد و در تمام شؤون زندگی، پیوسته با واقعیت و حقیقت‏سروکار داشت وهرگز با زندگی خیالی و پنداری ارتباطی حاصل نکرد و در مکتب مقدسی‏که در جهان بشری‏نظیر نداشت، عالی‏ترین تعلیمات را فراگرفت و مورد عنایت مخصوص خاتم انبیاء الهی داشت و هر روز درس جدیدی ازدانش و بینش و تقوا و فضیلت می‏آموخت و با هوش سرشار و استعداد فوق‏العاده، همه آن‏تعلیمات مقدس را در خزینه دل می‏اندوخت و پیاپی، خود را برای گرفتن درس‏های بالاتر،آماده می‏نمود; شاگردی که در محیط تحصیلی خود هیچ‏گونه رادع و مانعی نداشت و هر روزبهتر از دیروز بر نردبان ترقی و تعالی صعود می‏کرد. خردمند بانویی که از آغاز عمر در مرکزحوادث بزرگ و پیش‏آمدهایی که در تحولات زندگی بشر، دارای بزرگ‏ترین تاثیر بوده،جای داشت و از نزدیک، با هوشی سرشار و نظری دقیق به‏حقیقت آن حوادث پی‏می‏برد وموقعیت‏شخصیت‏های رحمانی و شیطانی را، که در برابر یک‏دیگر قرار گرفته بود; تشخیص‏می‏داد و تاثیر هرکدام را به خوبی درک می‏کرد و از راز پیروزی این و رمز شکست آن آگاه بودو موفقیت‏های ابدی را که در آغاز با شکست صوری جلوه‏گر می‏شد، از شکست قطعی، که‏در ابتدا با موفقیت پنداری همراه بود، تمیز می‏داد .

حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهای دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده " بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب(س) هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت.

پس از واقعه خونبار کربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمن حضور در کاروان اسرای کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور در کاخ برخی حکمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاکید برحقانیت طریق آل محمد بر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه درباره بنی هاشم خط بطلان کشیدند. حضرت زینب سلام ا... علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در ۱۵ رجب سال ۶۳ هجری قمری در ضمن سفری که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، به شهادت رسیده و بدن مطهر آن بانوی بزرگوار در همانجا دفن گردید.

نقش حضرت زینب (س) در نهضت عاشورا

عفت و پاکدامنی، برازنده ترین زینت زنان است و گرانقیمت ترین چیزی است که یک فرد می تواند به آن ستوده شود. یکی از درس های عاشورا، همین درس عفت و پاکدامنی است.

آنچه در پیش دارید، مطالبی است مختصر، درباره یکی از شخصیت های بی نظیر عالم اسلام. در این نوشته سعی شده است تا درباره نقش حضرت زینب کبری (س) در نهضت ابا عبدالله (ع) با استفاده از منابع موجود، مطالبی تهیه و تنظیم شود.

پیش از ورود در معرض، لازم است در ابتدا مقداری درباره عظمت شأن و قدر این بانوی برگزیده سخن بگوییم. زینب (س)، دختر علی و زهرا (علیهما السلام) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت، در مدینه منوره دیده به جهان گشود. در پنج سالگی مادرش را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا شد. او در دوران عمر بابرکت خویش، مشکلات و رنج های زیادی را متحمل شد.

رحلت پیامبر (ص)، شهادت مظلومانه مادر، فرق خونین پدر، جگر پاره پاره و سر بریده برادران، شهادت فرزندان و برادران و برادرزاده ها و همچنین حوادث تلخی چون اسارت، نمونه هایی از آن است. این سختی ها و مشکلات از او فردی صبور و بردبار ساخته بود. او را ام کلثوم کبری و صدیقه صغری می نامیدند. محدثه، عالمه و فهیمه از القاب او بوده و زنی عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه محسوب می شده است.

نسبت نبوی، تربیت علوی و لطف خداوندی از حضرت زینب (س) فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طوری که به او «عقیله بنی هاشم» می گفتند. او با پسرعموی خود «عبدالله بن جعفر» ازدواج کرد و ثمره این ازدواج، فرزندانی بود که دو تن از آنان در کربلا، در رکاب مولی ابا عبدالله الحسین (ع) شربت شهادت نوشیدند. به خاطر مقام و منزلتش در نظر دیگران، حرمت خاصی داشت. وقتی او وارد می گشت، تمام قامت بلند می شد.

مهمترین و حساس ترین بخش زندگی او، سفر تاریخی اش به کربلا و متعاقب آن اسارت مظلومانه اش است که از این جهت شاید سهم او در نهضت حسین بیشتر از نقش امام حسین (ع) باشد. چون علاوه بر مصیبت هایی که آن دو به طور مشترک متحمل شده اند، داغ از دست دادن برادری چون حسین بن علی (ع) و همچنین رنج سفر و مشکلات اسارت، سرپرستی بیماران و کودکان داغدار و زنان و... را زینب (س) به تنهایی به دوش کشید.

زینب کبری، هم مادر شهید، هم فرزند شهید، هم خواهر شهید و هم عمه شهید است. این ویژگی ها را در کمتر کسی می توان یافت. او حتی در برهه ای از زمان، یعنی پس از شهادت امام حسین (ع)، به دلیل بیماری امام سجاد (ع) و وظیفه سنگین هدایت، رهبری و مدیریت کاروان اسرا را نیز به دوش کشید و با سربلندی این بار سنگین را به مقصد رساند. ما در این مقاله بر آنیم تا سهم آن حضرت را در نهضت عظیم ابا عبدالله الحسین (ع) بررسی کنیم.



خرید و دانلود  حضرت زینب (س) پیام آور کربلا


حضرت داوود

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

حضرت داود(ع)

لقب:نبی ا... الحکام

معنای اسم:داود= محبوب

پدر:ایشی

تاریخ ولادت: ۴۳۳۳ سال بعد از هبوط ادم

مدت عمر:۱۰۰ سال

بعثت:خداوند او را در فلسطین مبعوث کرد و به او سلطنت و حکومت داد

محل دفن: بیت المقدس واقع در قریه داود در کشور فلسطین

نسب:داود بن عوید بن باعز بن سلمون بن نحشون بن عمی نادب ین رام بن حضرون بن فارص ین یهود ین اسحاق بن ابراهیم (ع

تعداد فرزندان:ان حضرت ۸ پسر داشت

مختصری از زندگینامه

حضرت داود یکب از پیمبران بنی اسراییل است که در بیت اللحم متولد گردید در ابتدای جوانی شبانی می کرد و به خاطر شجاعت و دانایی وصدای خوبی که داشت شهرت یافت ودر نزد (شانول)پادشاه وقت تقرب پیدا کرد و دختر او را به همسری گرفت و ورث سلطنت گردبد ان حضرت (مزامیر)را تصنیف کرد و بیت المقدس را پاییتخت خود قرار داد حضرت داود حضرت سلیمان را به عنوان وصی و جانسین خویش معرفی کرد و طرح و نقشه مسجد الاقصی را به حصرت سلیمان داد تا ان را بنا کند

فهرست سورههایی که نام حضرت داود در ان ذکر شده

بقره- نساء- مایده- انعام- اسراء- انبیاء- نمل- سباء- ص



خرید و دانلود  حضرت داوود


حضرت اسحاق علیه السلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

حضرت اسحاق علیه السلام

اسحاق (اسحق) فرزند حضرت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام از انبیای بزرگ الهی بود. مادرش ساره نام داشت. حضرت ابراهیم آن دو را در سرزمین فلسطین به جا نهاد و برادر بزرگتر اسحاق، اسماعیل، را به همراه مادرش، هاجر، به سرزمین مکه برد. حضرت اسحاق نیای قوم بنی اسرائیل و یکی از پیامبران این قوم به شمار می آید.

نقل است که اسحاق در هنگامی که پدرش، ابراهیم، صد سال و مادرش، ساره، نود سال داشت به دنیا آمد، و خداوند قبل از تولد او، آمدنش را به حضرت ابراهیم علیه السلام بشارت داده بود.

بنا بر اخبار و روایات اسلامی، اسحاق در 40 سالگی با رفقه بتوئیل بن الیاس ازدواج کرد و در 60 سالگی از وی صاحب دو فرزند همزاد با نام‌های عیسی و یعقوب شد. وی پس از برادرش، حضرت اسماعیل، به پیامبری مبعوث شد. به فرمان خدا، در شام بر جای برادر نشست، یعقوب را به جانشینی پس از خویش تعیین نمود و همه پیروان ابراهیم و اسماعیل به او پیوستند.

گفتنی است که نام حضرت اسحاق 17 بار در قرآن کریم ذکر شده و به برخی از صحنه های زندگی او اشاره شده است.

اسحق در 160 یا 180 سالگی درگذشت و در فلسطین در کنار آرامگاه ابراهیم و ساره به خاک سپرده شد. وی از انبیاء مورد احترام یهودیان و مسیحیان و مسلمانان است.

منابع:

دایرةالمعارف تشیع ج 2

دایرةالمعارف بزرگ اسلامی ج 8

اعلام قرآن، خزائلی

قصص الانبیاء، رسول محلاتی

تاریخ یعقوبی ج 1 ص 28



خرید و دانلود  حضرت اسحاق علیه السلام


حضرت حجت ومعجزه تولد او

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

حضرت حجت ومعجزه تولد او

قضیه حضرت مهدی(عج)فرزندامام حسن عسگری(ع)قضیه ای دقیق است که ازپیش برای آن خط سیری معین رسم شده که هرکدام ازائمه

معصومین علیهم السلام آن را می دانستندوبرای محقق شدن آن فعالیت می کردند.

وهنگامی که نوبت امام هادی(ع) رسید یکی از یارانش را فرستاد که کنیزی بخرد تا با امام حسن عسگری ( ع) ازدواج کند ومادری برای

امام مهدی (عج) باشد.

و برای آ ن شخص صفت های کنیزرا مشخص نمود: ا ونرجس دختر قیصربن یشوعا پادشاه روم ، مادرش ازنواد گان حواریون که همراه

حضرت عیسی(ع) بودند،می باشد.

زنی ا ست د راوج کمال و نور وعلم . مسلمانان ا و را درجنگشان با

رومیها اسیرکردند.

نرجس با پدرش وسپاهیان برای مداوا کردن زخمی شد گان درمیدان جنگ رفته بود. دررویا دیده بود که حضرت محمد (ص) وهمراهش عیسی(ع) ونیزفاطمه زهرا (س) وهمراهش حضرت مریم (س)همگی با هم آمده تا اورا برای امام حسن عسگری (ع) خواستگاری کنند.

دراین رویا حضرت زهرا (س) برای نرجس چگونگی رسیدن به امام

حسن عسگری (ع ) را توضیح داد تا برای ا وهمسری باشد. بنابراین هما نگونه که حضرت زهرا( س) معین کرده بود نرجس لباس پوشید

سپس به صف اسرا پیوست.

پس کسی اورا اذیت وآزارنکرد تا اینکه همراه اسیران به بغداد رسید ومانند بقیه کنیزان در معرض فروش قرار گرفت.

امام هادی (ع) به ابی هاشم جعفری فرموده بود: درسمت راست پل بغداد

می ا یستی پس می بینی که کنیزان درآنجا ایستاده اند تو نفرسوم ازصف

رااختیارکرده اورا می خری وهمراه خود به اینجا می آوری.

ابی هاشم جعفری رفت ونامه ای ازامام هادی(ع) به آن کنیز داد. نرجس

چون از فرهنگ وعلم بسیاری برخورداربود و پدرش به او زبانهای بسیاری از جمله زبان عربی تعلیم داده بود.

نامه امام هادی (ع) را که به زبان عربی بود گرفت و خواند و بر سر خویش قراردادودرحالیکه چشمانش ازاشک پرشده بودهمراه ابی هاشم نزد امام هادی (ع) آمد.

حکیمه خواهرامام هادی (ع) می فرماید: درخانه امام هادی (ع) بودم

که ابی هاشم همراه نرجس آمد. سپس امام هادی (ع) به اوا شاره کرد وگفت:ای حکیمه این همان زن است.

حکیمه اورا گرفت و به اوخد مت می کرد وامام حسن عسگری (ع) با اوازدواج کرد و نرجس باردار شد.

معجزه د وم این است که خدای تعالی مظاهروآثاربارداری درنرجس را مخفی کرد وهیچ اثری ازآثار بارداری بر او ظاهر نشد تا اینکه فرزنش را به دنیا آورد .

در شب نیمه شعبان امام حسن عسگری (ع) به عمه اش حکیمه فرمود: دراین شب پیش نرجس باش که نرجس به کمکت محتاج خواهد بود. حکیمه گفت : چرامگر خبری شده است ؟ امام فرمود : امشب همان شب

موعود است .امشب فرزند مبارکی به دنیامی آید که زمین مرده راحیات

می بخشد و زنده می سازد. حکیمه گفت : من که هیچ اثری ازبارداری دراونمی بینم. امام فرمود: عمه جان هنگام سپیده دم آثاربارداری دراو ظاهرمی شود.

زیرا مهدی آل محمد شباهتی باموسای پیامبردارد مادرموسی هم آثاری ازبارداری نداشت وتاهنگام به دنیاآمدن موسی هیچکس ازرازاوخبردار نشد .

حکیمه می گوید درآن شب نزداوبودم وتا نزدیک فجربراوچیزی ندیدم تا

اینکه بعد ازمدتی آثاردرد دروجودش ظاهرشد. نزد او رفتم واورا کمک و یاری کردم...خواب مرا فرا گرفت وهنگامی که بیدار شدم وچشمانم را باز کردم حضرت حجت را د ر حالی که بر روی زمین سجده کرده بود دیدم.

فصل اول: میلاد

میلاد

مورخان ومحدثان ولادت ( حجت بن الحسن المهدی) را به سال 255 یا 256هجری- قمری دانسته اند.

گفته اند : حضرت مهدی (ع) در شب جمعه نیمه ماه شعبان سال یا د شده پای به این جهان نهاد.

چونان ابراهیم وموسی

پس ازدوقرن واندی که ازهجرت پیامبر(ص) گذشت وامامت به امام دهم و یازدهم رسید کم کم در میان حکومتگران مسلمین در مرکز خلا فت نگرانیی عمیق جان گرفت.

این نگرانی مربوط به اخبارو احادیث بسیاری بود که درآنها آمده بود: از امام حسن عسگری(ع) فرزندی تولد خواهد یافت که برهم زننده اساس حکومتهاست.

این پیشگویی در کتابهای پیشین آمده بود و به وسیله آگاهان از آن کتابها در میان مسلمین نقل می شد.

به هنگام تولد امام مهدی(ع) در شهر سامرا حدود 35 سال از ساختن آن شهر که در کنار ویرانه های شهر قدیم بنا شده بود می گذشت. و با اینکه به عنوان پایتخت دوم برای خلا فت بغداد ساخته شده بود از همان آغاز مقر خلیفه عباسی شد.

معتصم عباسی هشتمین خلیفه بنی عباس که خلا فت اواز سال 218 آغاز شد به ساختن این شهر فرمان داد و سپس خود بدانجا انتقال یافت وبدین گونه سامرا مرکز خلا فت او گشت.

امام دهم20 سال در این شهر تحت نظرو زندانی بود وسپس امام یازدهم درآنجا تحت نظر و زندانی به سر می برد.

به هنگامی که ولا دت(مهدی) نزدیک گشت و خطروجود اودر نظر جباران قوت گرفت در صدد برآمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند واگرپدید آمد و بدین جهان پای نهاد اوراازمیان بردارند.

بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی دوران حمل و سپس تولد او همه همه از مردم پنهان شده بود وجزچند تن معدود از نزدیکان یا شاگردان واصحاب خاص امام حسن عسگری کسی اورا نمی



خرید و دانلود  حضرت حجت ومعجزه تولد او


حضرت ابراهیم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

حضرت ابراهیم(ع)

ادوار نبوت:دوره ی سوم نبوت

لقب:خلیل ا...

معنای اسم:ابراهیم یا ابرام بزبان عبری به معنی پدر عالی است.

پدر:تارخ

مادر:ورقه

تاریخ ولادت:۳۳۲۳ سال بعد از هبوت آدم.

مدت عمر:۱۷۵ سال

بعثت:آن حضرت دربابل مبعوث شد.

محل دفن:در شهر خلیل الرحمان واقع در کشور فلسطین.

نسب:ابراهیم بن تارخ بن ناحور بن سروج بن رعوبن فالج بن عابربن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح(ع).

تعداد فرزندان:بروایتی آن حضرت ۱۳ فرزند داشت.

مختصری از زندگینامه حضرت‌ ابراهیم‌(ع‌)

آن‌ حضرت‌ در زمان‌ نمرود که‌ در عجم‌ به‌ کیکاوس‌ معروف‌ بود،زندگى‌ مى‌ کرد.نمرود مردى‌ باقوت‌ وحشمت‌ بود.سپاه‌ بسیار داشت‌ ودر سرزمین‌ بابل‌ آن‌زمان‌ وکوفه‌ زمان‌ ما حکومت‌ مى‌ کرد.چهارصد صندلى‌ طلا داشت‌ که‌ برروى‌ هریک‌جادوگرى‌ نشسته‌ وجادو مى‌ نمود.او یکشب‌ در خواب‌ دید که‌ ستاره‌اى‌ در افق‌پدیدار شد ونورش‌ بر نورخورشید غلبه‌ نمود.نمرود وحشت‌ زده‌ از خواب‌ بیدار شدو جادوگران‌ را احضار نموده‌ وتعبیر خواب‌ خود را از آنان‌ جویا شد.گفتند طفلى‌ دراین‌ سال‌ متولد مى‌ شود که‌ سلطنت‌ تو بدست‌ او نابود مى‌ شود.وهنوز آن‌ طفل‌ ازصلب‌ پدر به‌ رحم‌ مادر منتقل‌ نشده‌ است‌.نمرود دستور داد که‌ بین‌ زنان‌ ومردان‌جدایى‌ اندازند و کودکى‌ که‌ در آن‌ سال‌ متولد میشود،اگر پسر است‌،بکشند.واگردختر است‌،باقى‌ بگذارند.تارخ‌ که‌ یکى‌ از مقربّان‌ نمرود بود شبى‌ پنهانى‌ نزدهمسرش‌ رفت‌ ونطفه‌ ابراهیم‌ بسته‌ شد.هنگام‌ تولد کودک‌،مادر ابراهیم‌ (ع‌) به‌ داخل‌غارى‌ رفت‌ وابراهیم‌ (ع‌) در آنجا متولد شد.مادر،کودکش‌ را درغار گذاشت‌ وبه‌ شهرمراجعت‌ نمود.او همه‌ روزه‌ به‌ غار مى‌ رفت‌ وبه‌ فرزندش‌ شیر مى‌ داد وبرمى‌ گشت‌.رشد یک‌ روز آن‌ حضرت‌ مطابق‌ یکماه‌ کودکان‌ دیگر بود.پانزده‌ سال‌ گذشت‌ودراین‌ مدت‌ ابراهیم‌ (ع‌) جوانى‌ قوى‌ شده‌ بود.روزى‌ با مادرش‌ به‌ طرف‌ شهرحرکت‌ کردند .در راه‌ به‌ گله‌ شترى‌ رسیدند.ابراهیم‌ (ع‌)از مادر پرسید:خالق‌ اینهاکیست‌؟گفت‌ آنکه‌ آنهارا خلق‌ کرد و رزق‌ مى‌ دهد وبزرگ‌ مى‌ نماید.ابراهیم‌ (ع‌) درشهر با گروههاى‌ بت‌ پرست‌ وارد بحث‌ مى‌ شد وآنها را محکوم‌ مى‌ نمود.واقرار به‌خداى‌ نادیده‌ کرد.به‌ مصداق‌ آیه‌ شریفه‌ «فلما جن‌ّ علیه‌ اللیل‌ راى‌ کوکباً...» چون‌ مذاهب‌ آنهاراباطل‌ دید وباطل‌ نمود،فرمود: انّى‌ وجهّت‌وجهى‌ ...» بعد ابراهیم‌ (ع‌) را به‌ دربار نمرود بردند.نمرود مرد زشترویى‌ بود ولى‌ دراطرافش‌ غلامان‌ وکنیزان‌ زیبا بودند.ابراهیم‌ (ع‌) از عمویش‌ آذر پرسید:اینها چه‌کسى‌ هستند؟آذر گفت‌ اینها غلامان‌ وکنیزان‌ وبندگان‌ نمرودند! ابراهیم‌ (ع‌) تبسمى‌ کردوگفت‌ چگونه‌ است‌ که‌ بندگان‌ و کنیزان‌ و غلامان‌ از خدایشان‌ زیباترند؟آذر گفت‌از این‌ حرفها نزن‌ که‌ تورا مى‌ کشند.آمده‌ است‌ که‌ آذر بت‌ مى‌ ساخت‌ وبه‌ ابراهیم‌ (ع‌)مى‌ داد تا بفروشدوابراهیم‌ (ع‌) هم‌ طناب‌ به‌ پاى‌ بتها مى‌ بست‌ ومى‌ گفت‌:بیاییدخدایى‌ را بخرید که‌ نمى‌ خورد و نمى‌ بیند و نمى‌ آشامد و نه‌ نفعى‌ مى‌ رساند ونه‌ضررى‌ !با این‌ تعریف‌ ابراهیم‌ (ع‌) کسى‌ بتها را نمى‌ خرید.وبتها را به‌ نزد آذر برمى‌ گرداند.

بت‌ شکن‌ دربتخانه‌

نمرودیان‌ سالى‌ دوبار در فروردین‌ جشن‌ مى‌ گرفتند.در یکى‌ از جشنها موقع‌خروج‌ از شهر،آذر به‌ ابراهیم‌ (ع‌)پیشنهاد نمود که‌ او هم‌ به‌ جشن‌ برودتا شاید جشن‌آنهارا تماشاکرده‌ وزبان‌ از بدگویى‌ بتها بردارد.ولى‌ روز بعد موقع‌ رفتن‌،ابراهیم‌(ع‌)گفت‌ من‌ مریض‌ هستم‌!لذا همه‌ با زینت‌ تمام‌ از شهر بیرون‌ رفتند بجز ابراهیم‌ (ع‌)که‌ تبرى‌ برداشت‌ و به‌ بتخانه‌ رفت‌ وهمه‌ بتهارا شکست‌.سپس‌ تبر را بر دوش‌ بت‌بزرگ‌انداخت‌. «فجعلهم‌ جُذاذاً الاّ کبیراً لهم‌» همه‌ بتهارا خورد کرد مگر بُت‌بزرگ‌ را.وقتى‌ نمرود ونمرودیان‌ باز گشتند وبه‌ بتخانه‌ آمدند تا خود را تبرک‌کنند،همه‌ بتهارا شکسته‌ دیدند غیر از بُت‌ بزرگ‌.به‌ روایتى‌ شیطان‌ به‌ آنها اطلاع‌ دادکه‌ ابراهیم‌ (ع‌)خدایان‌ شمارا شکسته‌ است‌.صداى‌ ناله‌ وفریاد مردم‌ بلند شد.نزدنمرود رفتند که‌اى‌ نمرود!خدایان‌ مارا شکسته‌اند.نمرود دستور داد تا به‌ هرکه‌ شک‌دارید نزد من‌ بیاورید.همه‌ گفتند کار ابراهیم‌ (ع‌) است‌.حضرت‌ را احضار کردندوبه‌او گفتند: «أ انت‌ فعلت‌َ هذا بآلهتنا یاابراهیم‌قال‌ بل‌ فعلهم‌ کبیرهم‌ هذافاسئلوهم‌ اِن‌ کانوا ینطقون‌»» آیا تو این‌ عمل‌ را نسبت‌ به‌ خدایان‌ مابجاآوردى‌ ؟گفت‌ بت‌ بزرگ‌ این‌ کار را کرده‌ است‌ از او بپرسید اگر حرف‌ مى‌ زند!نمرودیان‌ گفتند اى‌ ابراهیم‌ (ع‌) این‌ بتها سخن‌ نمى‌ گویند.سپس‌ همگى‌ خجل‌وشرمنده‌ و سر به‌ زیر انداختند.بعد ابراهیم‌ (ع‌)فرمود چیزى‌ را عبادت‌ مى‌ کنید که‌نه‌ نفعى‌ مى‌ رساند ونه‌ ضررو نه‌ حرف‌ مى‌ زند.چون‌ نمرودیان‌ از جواب‌ عاجزشدند،همگى‌ گفتند اگر کمک‌ کار خدایان‌ خود هستید،ابراهیم‌ (ع‌) رابسوزانید.نمرود دستور داد دیواره‌اى‌ در دامنه‌ کوه‌ درست‌ کردند وبمدت‌ یکماه‌هیزم‌ آورده‌ ودر آن‌ قرار دادند تا پرشد.بعد گفتند چگونه‌ ابراهیم‌ (ع‌) رادر آتش‌بیاندازیم‌؟شیطان‌ بصورت‌ آدمى‌ ظاهر شد وگفت‌ منجنیق‌ بسازید!تا آن‌ زمان‌منجنیق‌ نساخته‌ بودند وشیطان‌ هنگامیکه‌ به‌ آسمانها راه‌ داشت‌ از جهنم‌ دیدار کرده‌ودیده‌ بود جهنمیان‌ را با منجنیق‌ درون‌ آتش‌ مى‌ اندازند،یاد گرفته‌ بود.لذا به‌ آنها یادداد که‌ چگونه‌ این‌ وسیله‌ را بسازند.چهارصد نفر آمدند وهردونفر یک‌ طناب‌ راگرفتند و ابراهیم‌ (ع‌) را بالا بردند.در این‌ هنگام‌ در میان‌ فرشتگان‌ غلغله‌اى‌ افتاد وبه‌پیشگاه‌ الهى‌ عرضه‌ کردند که‌ خدایا از شرق‌ تا غرب‌ یکنفر،تورا عبادت‌ مى‌ کندواوراهم‌ که‌ مى‌ خواهند بسوزانند.دستور بده‌ تا اورا یارى‌ کنیم‌.خطاب‌ آمد:بروید اگراز شما یارى‌ خواست‌ اورا کمک‌ کنید.ابتدا ملک‌ باد نزد ابراهیم‌ (ع‌) آمد وگفت‌:من‌موکل‌ باد هستم‌.اگر امر بفرمائید به‌ باد امر کنم‌ تا آتش‌ را به‌ خانه‌ نمرود ببرد ونمرودیان‌ را بسوزاند.ابراهیم‌ (ع‌)فرمود پناه‌ من‌ خداست‌ وبتو نیازى‌ ندارم‌.ملک‌ ابرآمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!اجازه‌ بده‌ تا به‌ ابر امر کنم‌ آتش‌ را خاموش‌ کند.ابراهیم‌(ع‌)گفت‌ امر خود را به‌ خداى‌ نادیده‌ واگذاردم‌.ملک‌ کوه‌ آمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!اجازه‌ بده‌ کوه‌ بابل‌ را بر سرشان‌ خراب‌ نمایم‌ وهمه‌ را هلاک‌ کنم‌.ابراهیم‌ (ع‌)گفت‌ بتو نیز محتاج‌ نیستم‌.بعد جبرئیل‌ آمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!هیچ‌ احتیاجى‌ ندارى‌ ؟گفت‌ دارم‌ اما نه‌ بتو.گفت‌ به‌ که‌ دارى‌ ؟گفت‌ او از همه‌ بهتر به‌ حال‌ من‌ آگاه‌است‌.بعد از آن‌ از طرف‌ خدا ندا آمد: «یانار کونى‌ برداً وسلاماً على‌ ابراهیم‌»

ابراهیم‌ از پیامبرانى‌ است‌ که‌ خداوند او را بیش‌ از دیگران‌ با عظمت‌ یاد نموده‌است‌ واو را با القابى‌ چون‌ :حنیف‌،مسلم‌، حلیم‌، اوّاه‌، منیب‌،صدیق‌یاد کرده‌ و بااوصافى‌ چون‌:شاکرو سپاسگزار نعمتهاى‌ خداوند،قانت‌ و مطیع‌ خالق‌ توانا،داراى‌ قلب‌ سلیم‌،عامل‌ و فرمانبردار



خرید و دانلود  حضرت ابراهیم