دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تفسیر سوره اخلاص 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

به نام خداوند بخشندة مهربان

موضوع تحقیق: تفسیر سورة اخلاص

دبیر مربوطه : سر کار خانم دادرسی

گرد آورنده: عارفه نجفی

کلاس دوم راهنمایی ب

مدرسة راهنمایی فرزانگان

سال تحصیلی 87-86

محتوای سورة اخلاص:

این سوره چنان که از نا مش پیدا است (سورةاخلاص و سورة توحید) از توحید پروردگار و یگانگی او سخن می گوید و در چهار آیة کوتاه چنان توصیفی از یگانگی خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.

در شان نزول این سوره از امام صادق (ع) چنین نقل شده:( یهود از رسول الله (ص) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند پیغمبر (ص) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد ).

در بعضی از روایات آمده : این سؤال کننده (عبدالله بن صوریا) یکی ازسران معروف یهود بود و در بعضی روایات دیگری آمده :( عبدالله بن سلام) چنین سؤالی را در مکه کرد سپس ایمان آورد و ایمان خود را همچنان مکتوم می داشت.

در روایات دیگری آمده است : مشرکان مکه چنین سؤالی را کرده اند. در بعضی از روایات آمده است : سؤال کنندگان گروهی از مسیحیان (نجران) بوده اند. در میان این روایات تضادی وجود ندارد.زیرا ممکن است این سؤال از ناحیه ی همه ی آنها مطرح شده باشد و این خود دلیلی است بر عظمت فوق العادة این سوره که پاسخگوی سؤالات افراد و اقوام مختلف است.

فضیلت تلاوت این سوره :

در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادی در منابع معروف اسلامی آمده است که حاکی از عظمت فوق العادة آن می باشد ازجمله : در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می خوانیم که فرمود : ایعجز احدکم ان یقرا ثلث القران فی لیله؟:(آیاکسی از شما عاجز است ازاین که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند)؟!

یکی از حاضران عرض کرد :ای رسول خدا ! چه کسی توانایی بر این کار را دارد؟!

پیغمبر فرمود : اقروا قل هو الله احد : (سورةقل هو الله احد را بخوانید)

در حدیث دیگری از امام صادق (ع) می خوانیم : (هنگامی که رسول خدا (ص) بر اجازة (سعد بن معاذ) نماز گزارد فرمود :هفتاد هزار ملک که در میان آنها (جبرئیل) نیز بود بر اجازه ی او نماز گزاردند! من از (جبرئیل) پرسیدم : او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ گفت : به خاطر تلاوت (قل هو الله احد) در حال نشستن و ایستادن و سوار شدن و پیاده شدن و رفت و آمد).

ودر حدیث دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم : کسی که یک روزو شب بر اوبگذرد و نماز های پنج گانه رابخواند و در آن (قل هو الله احد)

را نخواند به او گفته میشود : یا عبد الله! لست من المصلین!:(ای بنده ی خدا تو از نماز گزاران نیستی)!

در حدیثی دیگر از پیغمبر اکرم (ص) آمده است که فرموده : ( کسی

کهایمان به خدا و روز قیامت دارد خواندن سورة (قل هو الله احد ) رابعد از هرنماز ترک نکند. چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر دنیا و آخرت را برای اوجمع می کند و خودش و پدر و مادرش و فرزندانش را می آمرزد.)

از روایت دیگری استفاده می شود :( خواندن این سوره به هنگام ورود به خانه روزی را فراوان می کند و فقر را دور می سازد.)

روایات در فضیلت این سوره بیش از آن است که در این مختصر بگنجد و آنچه نقل کردیم تنها قسمتی از آن است .در این که : چگونه سوره ی (قل هو الله احد) معادل یک سوم قرآن است؟ بعضی گفته اند : به خاطر این که قرآن مشتمل بر (احکام) و (عقائد) و (تاریخ) است و این سوره بخش (عقائد)را به طور فشرده بیان

می کند.

بعضی دیگر گفته اند : قران سه بخش است : ( مبدا) و (معاد) و (آنچه در میان این دو ) قرار دارد و این سوره بخش اول را شرح

می دهد. این سخن قابل قبول است که تقریبا یک سوم قرآن پیرامون توحید بحث می کند و عصارةآن در سورة (توحید) آمده است.

این سخن را با حدیث دیگری درباره ی عظمت این سوره پایان

می دهیم :((از امام علی بن حسین (ع ) درباره ی سوره ی توحید سؤال کردند فرمودند : ان الله عز‍وجل علم انه یکون فی آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل الله تعالی قل هو الله احد و الایات من سوره الحدید الی قوله: ( ؤهو علیم بذات الصدور) فمن رام ورا ذلک فقد هلک:(خداوند متعال می دانست : در آخر الزمان اقوامی می آیند

که در مسائل تعمق و دقت می کنند لذا سوره ی (قل هو الله احد ) و آیات آغاز سوره ی (حدید) تا (علیم بذات الصدور) را (پیرامون مباحث توحید و خداشناسی ) نازل فرمود هر کس بیش از آن را طلب کند هلاک می شود.))

تفسیر سوره :



خرید و دانلود  تفسیر سوره اخلاص 20 ص


تفسیر سوره آل عمران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

آیا بهشت و دوزخ الان موجود است؟

اکثر دانشمندان اسلامی معتقدند که این دو هم اکنون وجود خارجی دارند و ظواهر آیات قرآن نیز این نظر را تأیید می کند، به عنوان نمونه: در آیه مورد بحث و در آیات فراوان دیگری تعبیر به«اعدت» (مهیا شده) یا تعبیرات دیگری از همین ماده گاهی در مورد بهشت و گاهی در باره دوزخ آمده است.

از این آیات استفاده می شود که بهشت و دوزخ هم اکنون آماده شده اند اگر چه بر اثر اعمال نیک و بد انسانها توسعه می یابند.

بهشت و دوزخ در کجا هستند؟

به دنبال بحث فوق این بحث پیش می آید که اگر این دو هم اکنون موجودند در کجا هستند؟ پاسخ این سؤال را از دو راه می توان داد:

نخست اینکه:بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود می بینیم اما عوالمی که در درون این جهان قرار دارند نمی بینیم و اگر دید و درک دیگری داشتیم هم اکنون می توانستیم آنها را ببینیم در این عالم موجودات بسیاری هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند. آیه «کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجهیم» که در بالا اشاره شد نیز گواه این حقیقت است.

پاداش شهیدان:

درباره اهمیت مقام شهیدان، سخن بسیار گفته شده و هر قوم و ملتی برای شهدای خود احترام خاصی قائل است ولی بدون اغراق، آن احترامی که اسلام برای شهدای راه خدا قائل شده بی نظیر است، روایت زیر نمونه روشنی از احترامی است که اسلام برای شهدا قائل شده آمده:

پیامبر(ص) فرمودند: هنگامی که جنگجویان تصمیم بر شرکت در میدان جهاد می گیرند خداوند آزادی آنها از آتش دوزخ را برای آنها مقرر می دارد. و هنگامی که سلاح بر می دارند و آماده میدان می شوند فرشتگان به وجود آنها افتخار می کنند.

و هنگامی که با دشمنان روبرو می شدند، مردم جهان، نمی توانند میزان ثواب آنها را درک کنند. و هنگامی که گام به میدان نبرد بگذارند و نیزه ها رد و بدل شود، و جنگ تن به تن شروع گردد فرشتگان با پرو بال خود اطراف آنها را می گردند و از خدا تقاضا می کنند که در میدان ثابت قدم باشند در این هنگام منادی صدا می زند: الجنه تحت ظلال السیوف : بهشت در سایه شمشیرها است.

در این هنگام ضربات دشمن بر پیکر شهید، ساده تر و گواراتر از نوشیدن آب خنک در روز گرم تابستان است.

شکست پس از پیروزی:

در ماجرای جنگ احد مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصی جنگیدند و به زودی پیروز شدند و لشکر دشمن از هم پراکنده شد و موجی از شادی سراسر لشکر اسلام را فرا گرفت ولی نافرمانی جمعی از تیر اندازان که در شکاف کوه «عینین» به سرکردگی عبدالله بن جبیر می جنگیدند و رها کردن آن سنگر حساس و مشغول شدن آنها و دیگران به جمع آوری قناعم ، سبب شد که ورق برگردد و شکست سختی به لشکر اسلام وارد گردد.

گناه سرچشمه گناه دیگر است:

ان الذین تولوا منکم… این آیه که باز ناظر به حوادث جنگ احد است حقیقت دیگری را برای مسلمانان بازگو می کند و آن اینکه: لغزشهایی که بر اثر وسوسه هاس شیطانی به انسان دست می دهد و او را به گناهانی می کشاند نتیجه زمینه های نامناسب روحی است که براثر گناهان پیشین در انسان فراهم شده و راهی را برای گناهان دیگر هموار ساخته است وگر نه وسوسه هاس شیطانی در دلهای پاک که آثار گناهان سابق در آن نیست اثری در آن نمی گذارد و لذا می فرماید: « آنهایی که در میدان احد فرار کردند شیطان آنان را به سبب پاره ای از اعمالشان به لغزش انداخت اما خدا آنها را بخشید. خداوند آمرزنده و حکیم است.» و به این ترتیب به آنها می آموزد که برای کسب پیروزی در آینده باید بکوشند، نخست خود را تربیت کنند و دل را از گناه بشویند.

معروف و منکر چیست؟

« معروف» در این لغت به معنی شناخته شده «از ماده عرف» و « منکر» به معنی ناشناس«از ماده انکار» است. و به این ترتیب کارهای نیک ، اموری شناخته شده و کارهای زشت و نا پسند اموری ناشناس معرفی شده اند چه اینکه فطرت پاک انسانی با دسته اول آشنا و با دوم نا آشناست.

با چه اشخاصی مشورت کنیم؟

مسلم است که هر کس نمی تواند طرف مشورت قرار گیرد زیرا گاه نقاط ضعفی دارند که مشورت با آنها مایه بد بختی و عقب افتادگی است، چنانچه علی علیه السلام می فرماید: با سه طایفه مشورت نکن:

لا تدخلن فی مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل و یعدک الفقر:

با افراد بخیل مشورت نکن زیرا تو را از بخشش و کمک به دیگران باز می دارند و از فقر می ترسانند.

2.ولا جبانا یضعفک عن الامور:

همچنین با افراد ترسو مشورت نکن زیرا آنها تو را از انجام کارهای مهم باز می دارند.

3.ولا حریصاَ یزین مالک الشره بالجور:

و نیز با افراد حریص مشورت نکن که آنها برای جمع آوری ثروت و با کسب مقام، ستمگری را در نظر تو جلوه می دهند.

یک سؤال ناراحت کننده؟

سؤالی که در شأن نزول بالا برای جمعی از مسلمانان عصر پیامبر، مطرح بود یک سؤال عمومی و همگانی برای بسیاری از مردم در هر عصر و زمانی است آنها قالباً زندگی مرفه و پر ناز و نعمت گردنکشان و طغیانگران و فراعنه و افراد بی بند و بار را ، با زندگی پر مشقت جمعی از افراد با ایمان مقایسه می کنند و می گویند چرا آنها با آن همه جنایت و آلودگی زندگی مرفهی دارند و اما اینها با



خرید و دانلود  تفسیر سوره آل عمران


مقاله درمورد تفسیر سوره حدید

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

تفسیر سوره حدید

بسم الله الرحمن الرحیم‏الحمد لله رب العالمین...اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

«یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و امنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته‏و یجعل لکم نورا تمشون به و یغفر لکم و الله غفور رحیم×لئلایعلم اهل الکتاب الا یقدرون علی شی‏ء من فضل الله و ان الفضل‏بید الله یؤتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم (1) ×»

دو آیه آخر این سوره مبارکه است.در آیه اول خطاب به اهل ایمان‏می‏فرماید:ای اهل ایمان تقوای الهی را داشته باشید و به پیامبر خداایمان بیاورید تا خدای متعال دو بهره و دو حظ از رحمت‏خود به شمابدهد و به شما نوری عنایت کند که در پرتو آن نور راه بروید و تا خدای‏متعال شما را بیامرزد و خدا آمرزنده و مهربان است.این ترجمه‏ای بود ازاین آیه.نکاتی که در این آیه هست،یکی نکته‏ای است که در آیات اول‏این سوره هم داشتیم و در واقع به منزله عود بر مطلبی است که درگذشته بود.آن مطلب این است که در آیه هفتم این سوره خطاب به‏مؤمنین داشتیم که «امنوا بالله و رسوله‏» ای مؤمنین ایمان به خدا و رسول‏بیاورید. گفتیم این سؤال قهرا به وجود می‏آید که ایمان اهل ایمان که‏تحصیل حاصل است!فرض این است که مخاطب خود اهل ایمان‏هستند،چگونه به اهل ایمان امر می‏شود به ایمان؟مثل این است که به‏کسی که روزه دارد امر کنیم که روزه بگیر.آن که روزه دارد،دیگر«روزه‏بگیر»یعنی چه؟!امر به کاری به کسی باید کرد که کاری را که نکرده است‏انجام بدهد،و اما اگر کسی چیزی را واجد است امر به ایجاد آن از قبیل‏تحصیل حاصل است.پس چگونه است که در این سوره این تعبیر راجع‏به اهل ایمان آمده است؟

جواب این سؤال واضح و روشن است به حکم‏«القران یفسر بعضه‏بعضا»که از خود آیات کریمه قرآن این مطلب کاملا استفاده می‏شود که‏اموری از قبیل ایمان-و مخصوصا ایمان-تقوا، احسان،حتی صبر،رضا،اموری به اصطلاح یکنواخت و یکدرجه نیستند،اموری هستند صاحب‏درجات.مثلا تقوا یک حقیقت صاحب درجات است‏یعنی یک درجه‏تقوا یک حکم دارد و درجه دیگر حکم دیگری دارد،و حتی این مطلب‏شامل اعمال هم می‏شود و این از آن اصول و حقایق و معارف اسلامی‏است.من از یک امر واضحتر مثال ذکر می‏کنم،از روزه.روزه یک درجه‏عام دارد که آن را صوم عوام می‏گویند.آن درجه عام روزه همین است که‏انسان امساک کند از این امور معروفه‏ای که در روزه هست:امساک کند ازخوردن،از نوشیدن،از جنب شدن عمدی،از داخل صبح شدن در حال‏جنابت،از سر زیر آب کردن،از غبار غلیظ در حلق فرو کردن،از دروغ‏بستن عمدی بر خدا و رسول.این خودش درجه‏ای از روزه است.هرکسی که اینها را رعایت کند آن روزه عوام را گرفته است.اما روزه یک درجه بالاترش این است که با این امساکهای ظاهری(امساک از خوردنهاو آشامیدنها و امثال اینها)توام بشود امساک از گناهان به طور کلی،یعنی‏دهان انسان که روزه می‏گیرد،زبان انسان هم روزه بگیرد،زبان هم درحال روزه امساک کند نه تنها از حرامهایی از قبیل غیبت و دروغ و امثال‏اینها،بلکه امساک کند حتی از سخنان لغو و بیهوده و بی‏اثر و بی‏فایده;

چشم انسان هم امساک کند از نظر به حرام;گوش انسان هم امساک کند ازاستماع امر حرام;دست و پای انسان هم امساک کند از انجام دادن یک‏عمل حرام.حال اگر کسی این کارها را نکرد و زبان و چشم و گوش ودست و پایش صائم نبود،آیا او روزه دارد یا روزه ندارد؟ هم دارد و هم‏ندارد.روزه دارد،آن درجه پایینش را،اولین درجه روزه را،روزه عوام را;

روزه ندارد،یک درجه از آن بالاتر را.مرتبه دیگر روزه این است که انسان‏در حال روزه از پاره‏ای حلالها هم امساک کند.این می‏شود یک درجه‏بالاتر و درجه سوم.بالاترین و چهارمین درجه‏اش امساک از غیر الله‏است،یعنی در حال روزه قلب انسان از غیر خدا به طور کلی خودداری‏کرده باشد و جز خدا در قلب انسان چیزی نباشد.همه اینها روزه است،اما اینها مراتب و درجات یک حقیقت هستند.

یا مثلا طهارت هم همین‏طور است.یک درجه نازل طهارت همین‏طهارت از حدث و طهارت از خبث است،همین که انسان مثلا بدنش‏آلوده به این نجاسات معهود نباشد و طهارت داشته باشد به معنای اینکه‏وضو یا غسل یا تیمم داشته باشد.ولی خود طهارت هم همین‏طوردرجه به درجه دارد تا بالاترین درجات.

اساسا راجع به خود تقوا قرآن می‏فرماید: «...اذا ما اتقوا و امنوا و عملوا الصالحات ثم اتقوا و امنوا ثم اتقوا و احسنوا» (2) ...هنگامی که تقوا پیداکردند و ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند،سپس تقوا پیدا کردندو ایمان آوردند،سپس تقوا پیدا کردند و اهل احسان شدند.پس سخن ازتقوا و ایمانی است و از تقوا و ایمان بعد از تقوا و ایمان و باز از تقوای‏بعد از تقوا و ایمانی و از احسانی.اینها همه مراتب و درجات رامی‏فهماند.راجع به خود ایمان این مطلب خیلی واضحتر و روشنتراست: «یرفع



خرید و دانلود مقاله درمورد تفسیر سوره حدید


دانلود تخقیق در مورد میبدى و تفسیر کشف الاسرار 26ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

ابوالفضل رشید الدین میبدی

صاحب کتاب«کشف الاسرار و عده الابرار» از خاندان اهل علم در میبد در اواخر قرن پنجم دیده به جهان گشود . به جهت رواج فضل و فضیلت در خاندانش مقدمات علوم دینی را فرا خواند . ذوق اموختن او را به هرات، که در آن روزگار از رونق علمی و دینی بهره مند بود کشاندو از محضر خواجه عبدا ... انصاری بهره مند گشت .

میبدى و تفسیر کشف الاسرار

ابو الفضل رشید الدین میبدى

براى شناخت ابوالفضل رشید الدین میبدى مؤلف تفسیر کشف‏الاسرار و عدة الابرار به کتابهاى متعدد و متنوعى مانند طبقات المفسرین سیوطى، طبقات الشافعیه سبکى، طرائق القائق معصوم علیشاه، ریحانة الادب مدرس شذرات الذهب ابن عماد حنبلى، البدایة والنهایة ابن کثیر، العبر ذهبى، روضات الجنات میرزا محمدباقر موسوى، الکنى و الالقاب قمى(ره)، الکامل فى التاریخ ابن اثیر، سیر اعلام النبلاء ذهبى، معجم البلدان و معجم الادباء یاقوت و الانساب سمعانى مراجعه شد، ولى متاسفانه شرح حالى از وى به دست نیامد.

تتبع انجام گرفته، حکایت از آن دارد که ابوالفضل میبدى شخصى است گمنام، که در نزد اکثر قریب به اتفاق ارباب تراجم و شارحان احوال علما و مؤلفان و مفسران و عرفا، شناخته شده نبوده است; زیرا در هیچ یک از کتابهایى که تا قرن یازدهم در شرح حال علما و مؤلفان و مفسران، فقها و محدثان، مشاهیر و بزرگان، ادیبان و عارفان و صوفیان نگاشته شده است از او ذکرى به میان نیامده است، و حتى در کتابهایى مثل معجم البلدان و الانساب با اینکه بعضى از علمایى را که داراى لقب میبدى بوده‏اند ذکر کرده‏اند، از ایشان سخنى به میان نیاورده‏اند. کتابهایى مانند طبقات المفسرین، طرائق الحقائق، العبر، روضات الجنات، الکامل فى التاریخ و البدایة والنهایة با اینکه در شرح حال خواجه عبدالله انصارى مطالبى را یادآور شده‏اند، حتى نام ابوالفضل میبدى را هم ذکر نکرده‏اند.

اولین کسى که نام او را در زمره مؤلفان آورده حاجى خلیفه است که از طریق تحفة الصلاة ملاحسین کاشفى سبزوارى معروف به واعظ از تالیف وى با اطلاع شده است. این کتابشناس معروف اهل تسنن در کتاب کشف الظنون مى‏نویسد: «کشف الاسرار للامام رشید الدین ابى الفضل احمد بن ابى سعید المیبدى ذکره الواعظ فى تحفة الصلاة‏».

کسانى که پس از حاجى خلیفه درباره معرفى میبدى و اثر وى سخنى گفته‏اند، منبع اطلاعشان همان کلام حاجى خلیفه و تفسیر کشف الاسرار و دیباچه و مقدمات آن است. پس شناخت ما از میبدى از طریق غیر کشف الاسرار بسیار اندک و در حد کلام حاجى خلیفه است، و نه تنها میزان دانش و طرز تفکر و بینش او نامعلوم است، بلکه تاریخ تولد و وفات و محل دفن او هم مجهول است و حتى در نام و نسب او هم اختلاف است. راه دیگرى که براى کسب اطلاعات بیشتر سبت‏به میبدى وجود دارد، مطالعه و تتبع در تفسیر کشف الاسرار و مقدمات آن است، زیرا تالیف هر دانشمندى تا حد زیادى معرف شخصیت وى مى‏باشد.

براساس ما در اینجا پس از معرفى تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار و اثبات اینکه مؤلف آن میبدى است، شناسایى او را از طریق اثر مهم او پى مى‏گیریم.

تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار

تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار تفسیر نسبتا مفصلى است‏به زبان فارسى آمیخته به عربى که تا سالهاى اخیر به صورت اجزائى پراکنده با نسخه‏هاى گوناگون در حالت گمنامى به سر مى‏برد. بنابر آنچه آقاى محمد محیط طباطبایى و آقاى على اصغر حکمت اظهار کرده‏اند، قسمتهایى از آن در تهران در کتابخانه شهید مطهرى ره، (سپهسالار سابق) کتابخانه ملى و کتابخانه شخصى مرحوم محیط طباطبایى بوده و قسمتهایى از آن در کتابخانه آستان قدس رضوى، و دو قسمت آن در کابل و نسخه کاملى از آن در استانبول وجود داشته است.

ملاحسین کاشفى سبزوارى مؤلف تفسیر مواهب علیه متوفاى (910 ه) در موارد بسیارى از تفسیر خویش قسمتهاى متعددى از این تفسیر را با اسم و لفظ نقل کرده است و در تفسیر روح البیان تالیف اسماعیل حقى بروسوى، متوفاى (1137 ه) نیز بعضى از عبارات این تفسیر دیده مى‏شود و از این نقلها معلوم مى‏شود که همه یا قسمتى از این تفسیر در نزد آنان هم بوده و مورد استفاده آنان قرار گرفته است.

به هر حال این تفسیر همچنان در گمنامى به سر مى‏برد، تا آنکه در دهه چهارم قرن چهاردهم (1331 - 1339) به سعى و اهتمام آقاى على اصغر حکمت اجزاى پراکنده و نسخ گوناگون آن جمع‏آورى و در ده مجلد به زیور طبع آراسته گردید.

تفسیر یاد شده به خاطر لطافت نثر و ارزش ادبى‏اش مورد توجه دانشگاهیان و دانشمندان فارسى زبان قرار گرفت و تحقیقات متعدد و مختلفى پیرامون آن انجام گرفت که به آن اشاره مى‏شود:

1 - آقاى محمد مهدى رکنى، در سال 1340 هجرى شمسى تحقیق درباره این تفسیر را موضوع پایان نامه خودقرار داده و حاصل پنج‏سال متناوب مطالعه وپژوهش‏خود در مورد آن تفسیر را در کتابى با عنوان لطائفى از قرآن کریم، منتشر نموده است. در دفتر دوم این کتاب 105 قطعه برگزیده از النوبة الثالثه این تفسیر که از نظر ایشان در زیبایى انشا و قدرت بیان برجسته‏ترین قسمتهاى این تفسیر به شمار مى‏آید، نقل کرده و در آخر آن نوشتار، واژه‏نامه‏اى در شرح لغات و اصطلاحات این تفسیر عرضه شده که براى مطالعه‏کنندگان این تفسیر سودمند است.

2 - آقاى حبیب‏الله آموزگار در طول سالهاى 1344 تا 1349 به مطالعه این تفسیر پرداخته و آن را در دو مجلد تلخیص نموده و با نام «تفسیر ادبى و عرفانى قرآن مجید» اثر خواجه عبدالله انصارى، تالیف احمد میبدى معرفى کرده است.

3 - بار دیگر آقاى رکنى آن دسته از روایات این تفسیر را که در فضائل حضرت على علیه‏السلام است، همراه با روایاتى که از ائمه اطهار علیهم السلام در معنى آیات نقل شده، جمع‏آورى نموده و در ده بخش دسته‏بندى کرده ودر مقاله‏اى با عنوان جلوه‏هاى تشیع در تفسیر کشف الاسرار در ضمن یادنامه علامه امینى(ره) در سال 1352 در معرض استفاده شیفتگان ولایت قرار داده است.

4 - آقاى محمد جواد شریعت از سال 1350 ه . ش. براى سهولت استفاده از این تفسیر به تهیه فهرستى همت گماشت و حاصل زحماتش را در سال 1363 در اختیار علاقه مندان به این تفسیر قرار داد.

5 - آقاى رضا انزابى‏نژاد از بخش سوم این تفسیر مجموعه‏اى را برگزیده و در هفده فصل دسته‏بندى کرده وهمراه با اشاره‏اى به جهات صرفى و نحوى، سبک سخن و واژگان این کتاب در نوشته‏اى به نام گزیده تفسیر کشف الاسرار در سال 1363 هجرى شمسى به بازار علم و دانش عرضه نموده است.



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد میبدى و تفسیر کشف الاسرار 26ص (با فرمت word)


تفسیر چند آیه از قران کریم 29 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

آیات :

* افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لاوتین مالا و ولدا

* اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا

* کلا سنکتب ما یقول و نمد له من العذاب مدا

* و نرثه ما یقول و یاتینا فردا

* و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا

* کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا

ترجمه

* آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت:« اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد»؟!

* آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟!

* هرگز چنین نیست! ما به زودی آنچه را می گوید می نویسیم و عذاب را بر او مستمر خواهیم داشت!

* آنچه را او می گوید از او به ارث می بریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!

* و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزتشان باشد! (چه پندار خامی!)

* هرگز (چنین نیست!) به زودی (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدشان قیام می کنند.

تفسیر:

یک تفکر خرافی و انحرافی

بعضی از مردم، معتقدند: ایمان، پاکی و تقوا با آنها سازگار نیست! و سبب می شود که: دنیا به آنها پشت کند، در حالی که با بیرون رفتن از محیط ایمان و تقوا، دنیا به آنها رو خواهد کرد، و مال و ثروت آنها زیاد می شود!

این طرز فکر، خواه بر اثر ساده لوحی و پیروی خرافات باشد، و خواه پوششی برای فرار از زیر بار مسئولیت ها و تعهدهای الهی، هرچه باشد، یک طرز تفکر خطرناک است.

گاه، دیده ایم: این موهوم پرستان، مال و ثروت بعضی افراد بی ایمان، و فقر و محرومیت گروهی از مومنان را مستمسکی برای اثبات این خرافه قرار می دهند، در حالی که: می دانیم، نه اموالی که از طریق ظلم و کفر و ترک مبانی تقوا به انسانمی رسد مایه افتخار است، و نه هرگز، ایمان و پرهیزکاری سدی بر سر راه فعالیتهای مشروع و مباح می باشد.

به هر حال، در عصر و زمان پیامبر (ص)- همچون عصر ما- افراد نادانی بودند که چنین پنداری داشتند و یا لااقل تظاهر به آن می کردند.

قرآن، در آیات مورد بحث- به تناسب بحثی که قبلاً پیرامون سرنوشت کفار و ظالمان بیان شد- از این طرز فکر و عاقبت آن سخن می گوید.

در نخستین آیه، می فرماید:« آیا ندیدی کسی را که آیات ما را انکار کرد و به آن کفر ورزید؟ و گفت: مسلماً اموال و فرزندان فراوانی نصیبم خواهد شد»!

(افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لا وتین مالا و ولدا)

پس از آن قرآن به آنها چنین پاسخ می گوید:« آیا او از اسرار غیب آگاه شده؟ یا از خدا عهد و پیمانی در این زمینه گرفته است»؟! (اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا)

کسی می تواند چنین پیشگوئی کند، و رابطه ای میان کفر، دارا شدن مال و فرزندان قائل شود، که آگاه بر غیب باشد؛ زیرا هیچ رابطه ای میان این دو ما نمی بینیم، و یا عهد و پیمانی از خدا گرفته باشد، که چنین سخنی نیز بی معنی است.

در آیه بعد، با لحن قاطع اضافه می کند:« این چنین نیست (هرگز کفر و بی ایمانی مایه فزونی مال و فرزند کسی نخواهد شد) ما به زودی آنچه را می گوید، می نویسیم» (کلا سنکتب ما یقول).

آری، این سخنان بی پایه که ممکن است مایه انحراف بعضی از ساده لوحان گردد، همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.

«و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت». (عذاب هائی پی در پی و یکی بالای دیگر) (و نمد له من العذاب مدا).

این جمله، ممکن است اشاره به عذاب مستمر و جاویدان آخرت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به عذاب هائی باشد که بر اثر کفر و بی ایمانی در این دنیا دامنگیر آنها می شود، این احتمال نیز قابل ملاحظه است که: این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهی است، خود عذابی است مستمر برای آنها!

«آنچه را او می گوید (از اموال و فرزندان) از او به ارث می بریم، و روز قیامت تک و تنها نزد ما خواهد آمد» (و نرثه ما یقول و یاتینا فردا).

آری، سرانجام همه این امکانات مادی را می گذارد و می رود، و با دست تهی در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر می شود، در حالی که نامه اعمالش از گناهان سیاه، و از حسنات خالی است آنجا است که نتیجه ی این گفته های بی اساس خود را در دنیامی بیند.

آیه بعد، به یکی دیگر از انگیزه های این افراد در پرستش بتها اشاره کرده می گوید:« آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده اند تا مایه عزتشان باشد» (و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا).

تا در پیشگاه خدا آنها را شفاعت کنند، و در مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست و خیال خامی؟‍!

هرگز آن چنان که آنها پنداشتند نیست، نه تنها بت ها مایه عزتشان نخواهند بود، بلکه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همین جهت، «به زودی، یعنی در روز رستاخیز معبودها منکر عبادت عابدان می شوند، و از آنها بیزاری می جویند، بلکه بر ضدشان خواهند بود» (کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا).

این جمله،اشاره به همان مطلبی است که در آیات 13 و 14 سوره «فاطر» می خوانیم:

والذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر* ان تدعوهم لا یسمعوا دعاءکم .... و یوم القیامه یکفرون بشرککم:



خرید و دانلود  تفسیر چند آیه از قران کریم 29 ص