لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
بررسی شرایط هم اقلیمی گندم و جو و تعیین مناسبترین تاریخ کشت در شهرستان بجنورد
خلاصه
عمده ترین عوامل و متغیرهایی که برای تعیین رشد گندم و جو به کار برده می شود ، شامل نزولات جوی و توزیع آن ،متوسط درجه حرارت ، نور خورشید و نوع خاک هستند. مقدار بارشی که می تواند در کشت و رشد غلات دیم به کار آید حدود 500 تا 250 میلیمتر است ، لذا میزان بارش سالیانه بجنورد بیش از 250 میلیمتر است که قدرت تامین رطوبت خاک برای تغذیه و رشد محصول را دارد . از طرف دیگر درجه حرارت مطلوب ، که تهویه مناسب را به وجود می آورد ، بین 22 تا 20 درجه سلسیوس است ، زیرا دمای بالاتر از 22 درجه ، باعث نامنظمی جوانه زدن محصول و دمای کمتر از 4 درجه، سبب توقف جوانه زدن می شود .
پس در شهرستان بجنورد درجه حرارت مطلوب برای رشد و جوانه زدن فراهم شده است. همچنین غلات از گیاهان نورپسند به شمار می روند وبرای رسیدن به نور اشباع به 6000 تا 5000 فوت شمع نیاز دارند . البته نور اشباع از طریق پرتوهای خورشید در دوره رشد محصولات گندم و جوی دیم بجنورد به وجود می آیند . پس می توان گفت : بجنورد از نظر شرایط اقلیمی محل و مکان مناسبی برای کشت محصولات دیم ، بالاخص گندم و جو است .
مقدمه
شهرستان بجنورد در شمال غربی استان خراسان قرار دارد که از شمال به ارتفاعات کپه داغ و ادامه آن از جنوب به کوهستانهای آلاداغ و کورخود محدود می شود . این شهرستان در طول جغرافیایی َ59، ْ57 و َ2، ْ56 و عرض جغرافیایی َ20،ْ38 و َ45، ْ36 واقع شده است و حدود 17245 کیلومتر مربع وسعت دارد ، که 354606 هکتار از وسعت آن قابل بهره برداری است . از این وسعت اراضی قابل بهره برداری ،203191 هکتار درسال 1368 زیر کشت بوده است و معادل 169839 هکتار آن ، یعنی 5/83 درصد آن به کشت گندم و جو اختصاص یافته که 5/70 درصد آن را کشت دیم و 5/29 درصد دیگر آن را کشت آبی تشکیل داده است .
پس علت توسعه و کشت گندم و جو در شهرستان بجنورد سازگاری نبات با اقلیم و خاک آن سامان است ، ولی از راندمان کمتری ، یعنی حدود 670 کیلوگرم در هر هکتار ، برخوردار می باشد . هرچند در افزایش بازده محصول عواملی چند موثرند ، ولی نقش زمان کشت در افزایش راندمان را نمی توان نادیده گرفت ؛ لذا هدف از این مقاله بیان سازگاری گندم و جو با شرایط محیطی ، بالاخص اقلیم بجنورد و نیز تعیین مناسبترین تاریخ کشت گندم و جو دیم در آن شهرستان است .
سازگاری ( بیولوژی گندم و جو )
گندم و جو ، که از نظر شرایط اقلیمی دارای رشد شبیه به هم هستند ، در مناطقی که میزان بارش سالانه آن بین 250 تا 750 میلیمتر است ، به خوبی رشد می کنند ، اما بهترین محصول در شرایطی تولید می شود که بارش سالانه از 750 میلیمتر کمتر باشد . از نظر فصل کشت ، گندم به دو نوع بهاره و زمستناه تقسیم می شود که گندم بهاره در مناطق نسبتاً مرتفع بجنورد ، که دارای زمستان تقریباً سخت و طولانی است ، کشت می شود که در مرحله اولیه رشد می تواند حرارت کمتر از 10- درجه سلسیوس را تمل کند . در حالی که گندم زمستانه در نقاطی از بجنورد ، که دارای زمستان نسبتاً ملایم است کشت می گردد و در صورتی که سخت شده باشد قادر است در زیر برف تا سرمای 30- درجه سلسیوس را تحمل کند .
گندم یک گیاه روز بلند است ؛ البته ممکن است در روزهای با طول 8 ساعت نیز گل کند، ولی روزهای بلند ، گل کردن آنرا تسریع می کند . روز کوتاه به افزایش رویشی گیاه کمک کرده ، سبب به تاخیر افتادن خوشه می شود . همچنین گندم محصولی است که به 50 تا 1000 گرم آب در مدت طول رویش خود نیاز دارد . عدم وجود رطوبت از تشکیل جوانه جلوگیری می کند . بنابراین با توجه به شرایط بیولوژیکی محصول ، می توان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
عنوان آزمایش : تعیین درصد رطوبت مصالح سنگی
هدف دامنه کاربرد : هدف از انجام آزمایش پی بردن به میزان آب در لحاظ نمودن سیمان در تهیه بتن
تعیین درجة پوکی سنگدانه ها – تعیین تخلخل و فضای خالی سنگدانه ها –
وسایل آزمایش : دستگاه اون – ترازو – سرکاس – تاوه مخصوص gr574 = وزن ظرف خالی برای ش
شرح انجام آزمایش : gr 500 = وزن ماسه و kg 3 = وزن ش
برای تهیه تعیین اقتلاط مناسب نیاز به داشتن اطلاعات مناسب داریم لذا باید ابتدا به مواردی متذکر شویم که سنگدانه ها دارای یک سری تخلخل و فضای خالی در جسم خود دارند که باعث نفوذپذیری و جذب آب دانه ها بر روی چسبندگی بین آنها و ضمیر پنهان ، مقاومت در برابر یخ زدن و آب شدن ، پایداری شیمیایی ، مقاومت در برابر سایش .... تاثیر می گذارد. خلل و فرج دانه ها در اندازه های بسیار متغیری وجود داشته ولیکن حتی کوچکترین آنها از اندازه حفرات ژلی داخل سیمان بزرگتر می باشد . میزان سرعت نفوذ آب در دانه های فوق به اندازه حفره ها ، پیوستگی ، و حجم کل آنها بستگی دارد که به آن حالت اشباع با سطح خشک در سنگدانه ها وجود دارد . که برای تعیین میزان آب مصالح سنگی ابتدا ، یک وزن مشخصی از آن مصالح را وزن کرده و در داخل تاوه مخصوص قرار می دهیم و به مدت 2 ساعت در داخل اون تحت دمای 5± 110 درجه سانتی گراد خشک نموده و مجدداً وزن می نمائیم باید توجه داشته باشیم که هنگام وزن کردن وزن تازه مخصوص را از وزن کل کم کرده باشیم
محاسبات و نمودارها :
وزن خشک مصالح - وزن مرطوب مصالح = وزن آب تبخیر شده
gr 574 = وزن ظرف خالی برای ش
204/0 = 796/2 - 3 = وزن آب تبخیر شده 574/3 = وزن کل برای ش طبیع
29/7 = 100 = درصد رطوبت kg 370/3 = وزن خشک با ظرف
796/2 = 574/ -370/3 = وزن خشک شن
gr 475 = وزن ظرف خالی برای محاسبه
gr 50 = 450-500 = میزان آب تبخیر شدهgr 500 = وزن نمونه
gr 975 = وزن کل
gr 925 = وزن خشک با ظرف
11/11 = 100 = درصد رطوبتgr 450 = 475-925 = وزن خشک ماسه
نکته : برای تعیین درصد رطوبت مصالح سنگی از یک آزمایش سریع می توان بدین نحو استفاده نمود که بجای دستگاه اون جهت خشک شدن مصالح سنگی از چراغ الکلی استفاده کنیم و نفت هنگامی کاملاً خشک شده است که گرمادهی بیشتر فقط کمتر از اره درصد وزن نمونه را کاهش دهد .
آزمایش دوم :
آزمایش شماره 2
بعنوان آزمایش : آزمایش استاندارد مصالح ریزدانه طبق 136-Astme
هدف و دامنه کاربرد : هدف از این آزمایش نحو یقین توزیع اندازد . دانه ها در مصالح ریزدانه و درشت دانه به کمک الک می باشد و دانة کاربرد آن بررسی دانه بندی مصالح و تطبیق آنها با نمودارهای استاندارد جهت تهیه بتن و آسفالت می باشد .
وسایل آزمایش : ترازو با دقت 10/1% باربرده آزمایش یا 1/0 گرم (هر کدام که بزرگتر است)
سری دیسک های استاندارد – لرزاننده مکانیکی دیسک ها – کوره یا اون به اندازه مناسب که قادر باشند دمای یکنواخت 5±110 درجه سانتی گراد را حفظ کند .
نمونه برداری مصالح سنگی : وزن نمونه مصالح ریزدانه بعد از خشک کردن باید بصورت زیر باشد .
مصالحی که حداقل 95 درصد آن از الک شماره 8 عبور کند .
مصالحی که حداقل 85 درصد آن از الک شماره 4 (mm75/4) عبور کرده و بیش از 5 درصد آن روی الک شماره 8 باقی بماند .
روش انجام آزمایش :
نمونه آزمایش را تا رسیدن به وزن ثابت در دمای 5±110 سانتی گراد خشک می کنیم و الکها را به ترتیب از بزرگ به کوچک و از بالا به پائین روی هم قرار داده و نمونه را روی الک بالائی بریزید . الکها را به کمک دست یا به کمک ماشین ، مدت کافی تکان دهید .
نکته : مقدار مصالح را روی الک ها تا حدی محدود کنیم تا نمای دانه ها فرصت داشته باشند . چندین مرتبه در داخل سوراخهای الک قرار بگیرند . برای الک هایی که سوراخهای آنها کوچکتر از 75/4 میلی متر باشد . نباید وزن مصالح باقی مانده روی الک بیش از kg/m26 سطح الک باشد . در مورد الکهایی که سوراخهای آنها بزرگتر 75/4 میلی متر یا مساوی با آن باشد .
وزن مصالح روی الک بر حسب کیلوگرم بر متر مربع باید از دو و نیم (5/2) برابر اندازه سوراخهای الک (بر حسب میلی متر) بیشتر نباشد . در هیچ موردی نباید وزن مصالح روی الک به اندازه باشد که قسمت فوری الک تغییر شکل دائمی بدهد .
تعریف حد الک کردن :
الک کردن را تا هنگامی ادامه می دهیم که پس از آن به ازای هر یک دقیقه الک کردن کمتر از یک درصد وزن مصالح باقی مانده روی الک از آن عبور کند وزن مانده روی هر الک را با ترازو وزن می نمائیم .
میزان خطای توزین : وزن کل مصالح بعد از الک کردن باید با وزن اولیه کنترل شود و در صورتیکه اختلاف این دو بیش از 3/0 باشد نتایج قابل قبول نیست .
تعریف ضریب نرمی : ضریب نرمی را از جمع درصدهای مصالح درشت تر از الک های زیر
100،30،50،16،8،4،8/3 No =
و تقسیم حاصل جمع بر 100 بدست می آید . ضریب نرمی باید با دقت 01/0 گزارش شود .
محاسبات و نمودارها :
درصد عمود هرالک
درصد تجمعی ماندن هر الک
درصد مانده روی دارالک
وزن مانده روی هر الک
اندازه الک
شماره الک
6/99
4/0
4/0
2
5/9
8/3
52
48
6/47
238
75/4
4
4/8
6/91
6/43
218
36/2
8
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
ACO Based Algorithm for Distributed for Distributed generation Sources Allocation and sizing in Distribution Systems.
مقدمه:
در این مقاله، مدلی جهت تعیین مکان و اندازه DG را در یک سیستم توزیع معرفی می گردد که حل با استفاده از بهینه سازی اجتماع مورچگان (ACO) به عنوان یک ابزار بهینه سازی صورت می گیرد. در این الگوریتم DGها به عنوان منابع توان ثابت(نظیر پیلهای سوختی) در نظر گرفته می شوند. بنابراین، اپراتور سیستم توزیع فقط می تواند منابع DG را روشن و خاموش کند و نمی تواند توان خروجی آنها را کم و زیاد کند.
II. فرمولبندی مساله:
در تابع هدف پیشنهادی برای یافتن اندازه و مکان مناسب منابع DG، موارد زیر در نظر گرفته می شود:
- هزینه سرمایه گذاری منابع DG.
- هزینه نگهداری و تعمیر و هزینه عملیاتی منابع DG.
- هزینه تلفات.
- هزینه خرید انرژی در شبکه انتقال.
تابع هدف به شکل معادله زیر فرمول بندی می شود:
(1)
(2)
(3)
که:
Z: مقدار تابع هدف ($)
ncd: شمار مکانهای کاندید برای نصب DG در شبکه.
nld: شمار سطح بار در سال
nss: شمار پستهای HV/MV در سیستم
nyr: دوره برنامه ریزی(سال)
CDGi: ظرفیت انتخاب شده DG برای نصب در گره i(MVA)
KIDG: هزینه سرمایه گذاری منابع DG($/MVA)
Pssl,j: توان ارسالی از پست j به باد را شامل تلفات شبکه(MV)
Cj,l: توان تولیدی توسط مبلغ DG نصب شده در گره j در سطح بار را(MV)
PW: ضریب ارزش فعلی
IntR: نرخ بهره
InrR: نرخ تورم
تابع هدف(1) ضمن رعایت محدودیتهای زیر حداقل می گردد:
- ظرفیت بخشهای فیدر:
توان انتقالی با هر بخش فیدر باید مساوی یا کمتر از ظرفیت حرارتی رساناهای آن باشد.
(4)
که حدهای پخش بار و حرارتی خط بخش i هستند.
- حد دامنه ولتاژ:
الگوریتم پخش بار وفقی اصلاح شده برای ارزیابی رفتار سیستم استفاده شده است. اول ولتاژ گره ها محاسبه می شود. معادله زیر محدودیت متناظر را توصیف می کند:
(5)
که Vi,l دامنه ولتاژ محاسبه شده i امین گره در سطح بار l است.
Vmax , Vmin، مینیمم و ماکزیمم ولتاژ عملیاتی مجاز است.
- حد کل ظرفیت DG:
این محدودیت، کل ظرفیت واحدهای DG نصب شده در سیستم توزیع را محدود می کند.
که CDGi ظرفیت DG انتخاب شده در iامین محل کاندید است. CDGi کل ظرفیت مجاز منابع DG است که در سیستم نصب می شود.
III. بهینه سازی اجتماع مورچه گان(ACO):
A. وجه عمومی الگوریتم ACO از رفتار مورچه ها به دست آمده است، همانطور که شکل 1 نشان می دهد. پروسه الگوریتم ACO زمانبندی سه عمل را مدیریت می کند.
گام اول ارزش دهی فرومن دنباله دار را شامل می شود. در تکرار(دومین بار) گام، هر مورچه یک حل کامل مساله را مطابق یک قانون حالت گذاری احتمالاتی می سازد. قانون حالت گذرا، اساسا به حالت فرومن وابستگی دارد. سومین گام، به روز کردن مقادیر فرومن است. به روز کردن فرومن در دو فاز اعمال می شود. اول فاز تبخیر است که کسری از فرومن تبخیر می شود(خشک می شود، بر باد می رود)، و سپس فاز تقویت شمار فرومن ها را روی مسیر با تعداد راه حل های بالا افزایش می دهد. این پروسه تکرار می شود تا به ملاک توقف برسد.
راه های مختلفی برای تفسیر اصول بالا به پروسه کامپیوتری جهت حل مساله بهینه سازی پیشنهاد می شود. روش بهینه سازی پیشنهادی برای این مقاله براساس الگوریتم ACO پیشنهاد شده در[18] است.
B. اعمال ACO با مساله جایابی DG
مراحل اصلی الگوریتم ACO پیشنهادی به شرح زیر است:
گام اول) نمایش گراف فضای جستجو
قبل از هر چیز، ما به دنبال تدبیری هستیم که ساختاری را نشان دهد که مناسب برای مورچه ها باید تا برای حل مساله جستجو کنند. فضای جستجوی مساله در شکل 2 آمده است.
همه مقادیر ظرفیت کاندید محتمل در مکان n با طبقانی در فضای جستجو تا طبقه n با طبقاتی در فضای جستجو تا طبقه n معرفی می گردند. شمار طبقات برای هر سطح بار مساوی شمار گره های کاندید سیستم توزیع برای مکان DG است. بنابراین، شمار کل طبقات(nldxncd) است. یک حل مساله بعد از فرآیند تصمیم گیری مورچه برای شکل گیری زیر مسیرهای یک نوبت تکمیل می گردد.
گام 2) ارزش دهی ACO
در آغاز الگوریتم ACO، مقادیر فرومن کناره ها در فضای تحقیق، همه به یک مقدار ثابت() ارزش دهی می شوند. این مقدار دهی باعث می شود که مورچه گان مسیر خودشان را به صورت اتفاقی انتخاب کنند و بنابراین، فضای حل به طور موثرتری جستجو می شود.
گام 3) پخش شدن مورچه گان
در این مرحله، مورچه ها پخش می شوند و راه حل ها براساس سطح فرومن لبه ها شکل می گیرد. هر مورچه تور خود را از خانه شروع می کند و یکی از حالتها را در طبقه بعدی انتخاب می کند تا احتمال جهش زیر: (7)
که کل فرومن های امانی روی کناره ij در تکرار t، و مجموعه لبه های در دسترس که مورچه در حالت i می تواند انتخاب کند می باشد.
بعد از اینکه هر مورچه تور خود را به انتها برد، یک راه حل جدید برای مکان DG تولید می شود که با استفاده از تابع برازندگی ارزیابی می گردد.
گام 4) تابع برازندگی
در این گام، برازندگی تورهای تولید شده توسط مورچه ها براساس تابع برازندگی ارزیابی می شود. تابع برازندگی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
چکیده
تعیین محتوای دوره های آموزشی
امروز ثابت شده است که توفیق یک کشور در زمینه های فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی در گرو برخورداری از یک نظام آموزشی منسجم و پویا است و تنها با داشتن چنین نظامی، می تواند با تحولات و پیشرفت های اجتماعی و صنعتی همگام و در میان کشورهای موفق جهان از جایگاه شایسته ای برخوردار شود. هرگز نمی توان ادعا کرد که آموزش به خودی خود سودمند است ، مگر از آموزشهای ارائه شده ارزشیابی به عمل آید. همان طور که در بیشتر کتابها و مقالات آموزشی و مدیریتی بیان شده است برای تعیین ارزش دوره های آموزشی مدل ها و الگوهای متعددی وجود دارد ، که از مهمترین آنها می توان به مدل ارزشیابی کرک پاتریک (KIRK PATRICK) اشاره کرد.
مقدمه
گسترش روز افزون علم و فناوری باعث شکل گیری ساختارهای سازمانی متفاوت نسبت به گذشته شده است و هر سازمانی برای هماهنگ شدن با این تغییرات سریع و رو به رشد کانال های ارتباطی درون سازمانی خود را مناسب با این تحولات تغییر داده است. در چنین شرایطی سازمان موفق، سازمانی است که با توجه به دانش روز و فناوری پیشرفته خود را به سوی ترقی و پیشرفت هدایت کند.
تغییرات سریع و فناوری در همه سازمانها به خصوص بر سازمانهای بزرگ صنعتی تاثیر بسیاری می گذارد و غفلت از آن باعث سقوط سریع سازمان می شود. سازمانها از ارکان مهمی از قبیل سرمایه ، نیروی انسانی ، فناوری و مدیریت تشکیل یافته اند که به زعم بسیاری از صاحبنظران نیروی انسانی مهمترین رکن در این بین است زیرا کارآیی سازمان منوط به انجام وظایف درست و صحیح این نیروها در دایره صفی و ستادی است. از آنجایی که حدود 70 درصد از منابع و سرمایه سازمانها را منابع انسانی تشکیل می دهد لذا تامین این سرمایه انسانی مستلزم انجام فعالیتهای آموزشی منظم و مستمر در تمامی سطوح سازمانی است. پرورش انسانهای زبده و ماهر که از آن به عنوان توسعه منابع نیروی انسانی یاد می شود ضرورت اجتناب ناپذیری است که سازمانها برای بقا و پیشرفت در جهان پر تغییر و تحول امروزی سخت بدان نیازمندند . با توجه به نکات بیان شده این نکته قابل تامل است که صرفا آموزش و اجرای دوره های آموزشی نمی تواند به سازمان در راه رسیدن به اهداف خویش کمک کند. آموزشها باید با توجه به اصول و روشهای علمی بنا گذاشته شوند تا نتیجه به دست آمده نیازهای موجود را برطرف سازد در غیر این صورت آموزشها بی فایده و حتی در مواردی باعث هدر دادن سرمایه ها ی سازمان نیز می شوند. حال این سئوال پیش می آید که چگونه می توان پی برد نتایج به دست آمده از اجرای دوره های آموزشی در راستای تحقق اهداف مورد نظر بوده است؟ جواب این سئوال را بیشتر صاحبنظران به صراحت داده اند. « یک ارزشیابی جامع و کامل می تواند ما را از اثربخش بودن نتایج آموزشها آگاه کند ارزشیابی بازخوردی را ایجاد میکند که می توان با توجه به آن فهمید آموزشهای داده شده در رسیدن به اهداف مورد نظر اثربخش بوده اند یا خیر»(1)
مفهوم ارزشیابی
فرهنگ روان شناسی آرتوربر (1985) ارزشیابی را در معنای عام آن « تعیین ارزش و یا اهمیت یک چیز می داند » و به صورت خاص تر ارزشیابی را تعیین میزان موفقیت یک برنامه یک درس ،یک سلسله آزمایش یک دارو .. در رسیدن به هدفهای اولیه آنها می داند(2)
اولین تعریف ارزشیابی به نام «رالف تایلر» ثبت شده است .وی ارزشیابی را وسیله ای برای تعیین میزان رسیدن برنامه به هدفهای آموزشی می داند ، تایلر معتقد بود که پیش نیاز یک ارزشیابی دقیق تعیین اهداف کلی و ویژه است و وظیفه ارزشیابی سنجش این موضوع است که آیا اهداف تحقق یافته اند یا خیر. (3)
«ایزریل» ارزشیابی را به عنوان یک گام پایانی در فرایند آموزش ، با هدف بهبود آموزش ویا انجام قضاوت در مورد ارزش و اثربخشی برنامه های آموزشی تعریف می کند. ارزشیابی، اطلاعاتی رابرای توجیه اثربخشی برنامه آموزش فراهم می سازد که با توجه به این اطلاعات است که استمرار آموزش برای زمانهای بعدی منظور می شود .بسیاری از صاحبنظران معتقدند ارزشیابی یک فرایند منظم برای تعیین ارزش ، مقصود یا بهای چیزی است یا به بیان دیگر ارزشیابی جمع آوری منظم از توضیحات و اطلاعات ،قضاوت برای تصمیم گیری در مورد چیزی است( 4).
ارزشیابی آموزشی
ارزشیابی بنابر نظر «دمینگ» پاسخ به سوال « چه چیزی می خواهید درباره آموزش بدانید؟ » بیان می شود. ارزشیابی آموزشی توجیه وجودی بخش آموزش و فراهم آوردن شواهدی برای هزینه وفایده سازمان است که هدف آن قضاوت درباره کیفیت و ارزش برنامه و شناسایی فواید آموزش است. (5)
ارزشیابی چنانکه درارتباط با آموزش باشد به معنای فرایند قضاوت درباره جنبه هایی از رفتار یادگیرنده است وشامل مجموعه ای از مهارتهاست که به کمک آنها مشخص می شود یادگیرنده به اهداف تعیین شده دست یافته است یا خیر. ارزشیابی جز جدایی ناپذیر یک نظام آموزشی است. (6)
ارزشیابی آموزشی فرآیند تفسیر نتایج از طریق سنجش اطلاعات برای قضاوت در مورد اهداف کلی آموزش یا میزان موفقیت شرکت کنندگان در دوره آموزشی است. به طور کلی، ارزشیابی آموزشی رویکرد منظم برای جمعآوری داده است که به مدیران برای رسیدن به تصمیمات مفید و با ارزش در مورد برنامه آموزش کمک میکند. در اجرای یک برنامه آموزشی ارزشیابی از نتایج آن برنامه ها بسیار مهم است به اعتقاد «ترسی و تئو» (1995) برنامه آموزشی زمانی موفق خواهد بود که اطلاعات حاصل از ارزشیابی در مورد برنامه نشان دهند که:
1- نیازهای زمانی ، تیم یا افراد ذی نفع رفع شده باشد؛
2- به بهترین ارزش ها رسیده باشد؛
3- باعث بهبود مهارت و کسب نتایج مثبت در محل کار شود.
و اشاره می کنند که ارزشیابی یک روش ثابت و یک فرآیند آسان برای انجام دادن نیست بلکه روشهای پیچیده برای انجام آن وجود دارد.
ارزشیابی و ابراز آن به ما در تعیین اثربخش بودن برنامه های آموزشی کمک فراوان می کند، ارزشیابی از برنامههای آموزشی با توجه به یادگیری، انتقال و تاثیرات سازمانی شامل یک تعداد از فاکتورهای پیچیده است. این فاکتورها پیچیده با واکنشهای پویا ، ابعاد گوناگون بوده که مشخصه هایی از اهداف آموزش ،کارآموزان راه حل آموزشی و فناوری آموزشی را در بر می گیرد.
ارزشیابی آموزشی می تواند ابزار مهمی دربهبود کیفیت برنامه های آموزشی باشد اگر به صورت منسجم بعد از اجرای برنامه آموزشی انجام پذیرد.دست اندرکاران برنامه آموزشی احتمال دارد بیشترین استفاده را از ارزشیابی زمانی بکنند که نقش یک تصمیم گیرنده را بازی می کنند .کرک پاتریک سه دلیل اساسی برای ارزشیابی آموزشی بیان می کند) 7)
1- توجیه دلایل وجودی واحد آموزش با نشان دادن نقش و اهمیت آن در تحقق اهداف و رسالتهای سازمان؛
2- تصمیم گیری نسبت به ادامه برنامه آموزشی؛
3- بهبود آموزش.
الگوهای ارزشیابی آموزشی
در دیدگاههای صاحبنظران نسبت به ارزشیابی آموزشی اختلاف نظروجود دارد. معمولا رویکردهای متفاوتی برای ارزشیابی آموزشی ( عمومی) در بسیاری ازکتابها عنوان شده است که می تواند در ارزشیابی آموزشی ( کارکنان) مورد استفاده قرار گیرد. این رویکردها توسط صاحبنظران در سال 1950 و 1960 پیشنهاد شده اند که در تحقیقات «جاجنی» و «بریگز» (1974) ، «گلدستان» (1993) و «میگر» (1942) نیز دیده می شوند.
در راستای اعتقادات این صاحبنظران «برملی» (1991) شش رویکرد عمومی برایارزشیابی آموزشی عمومی را شناسایی کرده است که عبارتند از :
1- ارزشیابی هدف مدار؛
2- ارزشیابی هدف آزاد؛
3- ارزشیابی پاسخگو؛
4- ارزشیابی سیستمی؛
5- ارزشیابی براساس نظر متخصصان؛
6- ارزشیابی شبه قانونی.
به عقیده «برملی» رویکردهای هدف مدار و سیستماتیک به طور گسترده ای در ارزشیابی از آموزش کارکنان به کار میروند.
چهارچوب های فراوانی برای ارزشیابی از برنامه های آموزش بیان شده است که از دو رویکرد پیش گفته تاثیر پذیرفتند. در ذیل چند الگو بیان می شوند که به این دو رویکرد تعلق دارند.
رویکرد سیستماتیک
در این رویکرد تمام الگوهابر اساس یک سیستم مراحل درونداد، فرایند و برونداد را در برمی گیرند و در انتها با جمع بندی این مراحل نسبت به تصمیم گیری در مورد برنامه آموزشی اقدام می کنند. در ذیل چهار الگوی ارزشیابی با رویکرد سیستماتیک نام برده شده است:
1- الگوی ارزشیابی سی.ای. پی .او؛
2- الگوی بررسی آموزش،مداخله واثربخشی؛
3- الگوی ارزشیابی موقعیت، مداخله،تاثیر و ارزش؛
4- الگوی ارزشیابی دورنداد- فرایند – پیامد.
رویکرد هدف مدار
دررویکرد هدف مدار( نتیجه مدار) بر عکس رویکرد پیشین، صرفا نتیجه و پیامد حاصل شده از برنامه آموزشی مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به آن تصمیمات در مورد برنامه آموزشی اخذ می شود. دربین الگوهای موجود با توجه به این رویکرد می توان به الگوی ارزشیابی تایلر، الگوی ارزشیابی دفیلیپس و الگوی ارزشیابی کرک پاتریک اشاره کرد.
الگوی ارزشیابی کرک پاتریک
بیشتر مدل های ارزشیابی مشهور در سال های گذشته براساس الگوی ارزشیابی آموزشی چهار سطحی بنا شده اند که اولین بار توسط کرک پاتریک(1959) ارائه شده بود. (8)
این الگو به عنوان الگویی جامع ، ساده و عملی برای بسیاری از موقعیتهای آموزشی توصیف شده بود و به وسیله بسیاری از متخصصان به عنوان معیاری در این حوزه شناخته می شود. کرک پاتریک ارزشیابی را به عنوان تعیین اثربخشی در یک برنامه آموزش تعریف کرده و فرایند ارزشیابی را به چهار سطح یا گام تقسیم می کند.
1- واکنش: منظور از واکنش میزان عکس العملی است که فراگیران به کلیه عوامل موثر در اجرای یک دوره آموزش از خود نشان می دهند. این واکنش را می توان از طریق پرسشنامه و یا روشهای معمول دیگر به دست آورد.
واکنش چگونگی احساس شرکت کنندگان را در موردبرنامه آموزش ( رضایت) اندازه گیری می کند، این پیمایشها به دنبال دریافت نظرات شرکت کنندگان نسبت به آموزش، برنامه درسی تکالیف درسی ، مواد و تجهیزات آموزش ، کلاس یا وسایل، ارزش و عمق محتوای دوره های آموزشی و غیره هستند .
اخذ جوابهای درست و معنادار از شرکت کنندگان در این مرحله بسیار مهم و حیــــاتی است، بدین منظور کرک پاتریک پیشنهادهــایی را در این رابطـــه ارائه میکند ( 9)
* تهیه و تنظیم فرمی برای سنجش واکنش شرکت کنندگان؛
* نوشتن یک پیام تشویق کننده برای پاسخ دهندگان؛
* اطمینان دادن به پاسخ دهندگان ازناشناخته ماندن آنها؛
جدول بندی و تجزیه و تحلیل پاسخها.
واکنشهای مناسب باعث انجام دورههای آموزشی بعدی گردیده و کارکنان دیگر را تشویق به شرکت در این دورهها می کند و علی رغم نظر مدیران ارشد درباره استمرار یک دوره آموزش ، نتایج ارزشیابی واکنش نیز میتواند در این استمرار تاثیر داشته باشد.
2- یادگیری (دانش): یادگیری عبارت است ازتعیین میزان فراگیری ، مهارتها ، تکنیک ها و حقایقی است که طی دوره آموزشی به شرکت کنندگان آموخته شده و برای آنان روشن گردیده است و می توان ازطریق آموزشهای قبل، ضمن و بعد از شرکت در دوره آموزشی به میزان آن پی برد.
کرک پاتریک به راهبردهایی برای ارزشیابی یادگیری اشاره می کند:
* سنجش مهارت ،دانش و نگرش قبل و بعد از آموزش ( پیش آزمون و پس آزمون)؛
* به کارگیری گروه کنترل در صورت امکان؛
* تجزیه و تحلیل آماری نتایج به منظور ربط دادن یادگیری و آموزش؛
* به کارگیری نتایج برای انجام رفتار مناسب.
به اعتقاد پاتریک اگر آزمونها ، دارای روایی و پایایی باشند و در آن صورت اثربخشی آموزش را می توان به وسیله مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون تعیین کرد.
3- رفتار : منظور از رفتارچگونگی و میزان تغییراتی است که در رفتار شرکت کنندگان در اثر شرکت در دوره آموزشی حاصل می شود و آن را می توان با ادامه ارزیابی در محیط واقعی کار روشن ساخت. این سطح نسبت به سطح قبلی بسیار چالش برانگیز و حساس است که کرک پاتریک بدین منظور سه دلیل را در این مورد ذکر می کند: اولا شرکت کنندگان باید فرصتی را برتغییر رفتارشان به دست آورند. ثانیا : زمان تغییر در رفتاررا به صورت واقعی نمی توان پیش بینی کرد ثالثا جو سازمانی است که می تواند بر تغییر کردن یا نکردن رفتاردرحین کار تاثیر داشته باشد.
کرک پاتریک برای انجام ارزشیابی سطح سوم نیز راهبردهایی را پیشنهاد می کند :
* منظور کردن زمان مفیدی برای شرکت کنندگان تا فرصت عمل به رفتار مورد انتظار را داشته باشند.
* تکرار ارزشیابی در زمانهای مناسب به منظور کسب اطمینان از وجود تغییرات رفتاری دائمی و همیشگی.
* به کار بردن گروه کنترل، در صورت امکان به منظور حذف عاملهای مزاحمی، که شاید در رفتار تاثیر داشته باشند.
* مقایسه شقوق مختلف روشهای ارزشیابی به منظور استفاده مناسب و بهینه از آنها.
4- نتایج: منظور از نتایج میزان تحقق اهدافی است که به طور مستقیم به سازمان ارتباط دارد. اندازه گیری سطح چهارم بسیار مشکل است و در آن شواهدی از نتایج از قبیل کاهش هزینه ،دوباره کاری نسبت جابه جایی یا سوانح و افزایش کیفیت تولیدات ، سود و فروش بررسی می شود.
کرک پاتریک برای انجام این سطح ارزشیابی نیز راهبردهایی را پیشنهاد داده است:
* منظور داشتن زمان مناسب بعداز آموزش برای رسیدن به نتایج؛
* اندازه گیری نتایج سازمانی از طریق مصاحبه یا پیدایش قبل و بعداز آموزش؛
* تکرار اندازه گیری در فواصل مناسب.
به عقیده کرک پاتریک چهار سطح مدل او، یک چارچوب منطقی را برای ارزشیابی فراهم می کند او این الگو را در یک هرم منظور داشته و بیان می دارد که هر چهار سطح ارائه شده در الگوی او مهم هستند و نباید نادیده گرفته شوند. زیرا می توان از طریق سنجش نتایج هر سطح تفسیر مطمئنی از سطوح دیگر این مدل داشته باشیم. (شکل 1)
در این الگو ارزشیابی ، به صورت پیش رونده به سمت بالا یعنی حرکت از سطح واکنش به سطح نتایج مشکل تر می شود ، به علاوه سطوح بالاتر این مدل اطلاعات با ارزش تری را فراهم می کند . دو سطح اولیه ارزشیابی دردرون محیط آموزشی صورت می گیرد و در حالی که دو سطح پایانی در محل کار کارکنان اندازه گیری میشوند.
«هال» در تحقیقی که درشرکتهای صنعتی انگلستان انجام داد به این نتیجه رسید که در استفاده از الگوی ارزشیابی آموزشی کرک پاتریک ، برنامه های آموزشی بیشتر در سطح واکنش مورد ارزشیابی قرار گرفته اند و کمتر به سطوح بالایی ارزشیابی یعنی تغییر رفتار و نتایج پرداخته شده است.
الگوی چهار سطحی کرک پاتریک یک چارچوب عملی را برای دست اندرکاران آموزش به منظور ارزشیابی اثربخشی برنامه های آموزشی فراهم می کند.
موفقیت یک کشور در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درگرو برخورداری از یک نظام آموزشی منسجم و پویاست.
الگوی کرک پاتریک یک سری محدودیتها را داراست ولی تا آنجا که امکان دارد می توان از این الگو استفاده کرد. اگر یک سازمان از انجام یک چهارچوب چهارسطحی ارزشیابی برای سنجش تاثیرات آموزش ناتوان باشد، آیا میتواند یک مدل جامع و هماهنگ را در ارزشیابی برنامه های آموزشی خود به کار برد؟ همچنین تا زمانی که یک الگوی جامع و هماهنگ عملی از ارزشیابی آموزشی مفهوم سازی نشده است الگوی کرک پاتریک یک چارچوب عملی را برای دست اندرکاران آموزش به منظور ارزشیابی اثربخشی برنامه های آموزشی فراهم می سازد
نتیجه گیری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
عنوان کامل مقاله:
تعیین ارتباط بین سلامت روان و شیوههای مدارا در دانشجویان جدیدالورود
دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
«چکیده»
سابقه و هدف:
سلامت روان از موضوعات بحثانگیز در روانپزشکی است. از جمله عوامل مرتبط با آن توانایی مدارای افراد با تغییرات و استرسها میباشد. این پژوهش با هدف بررسی سلامت روان و شیوههای مدارا در دانشجویان جدید الورود (مهرماه 83) دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام پذیرفت.
مواد و روشها:
این پژوهش بر روی 249 نفر از دانشجویان پنج دانشکدة دندانپزشکی، پزشکی، پرستاری و مامایی، تغذیه و توانبخشی به شیوة مقطعی و با استفاده از پرسشنامههای سلامت عمومی 28 سؤالی (GHQ-2-8)، پرسشنامه مدارای بلینگز و موس و یک پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک انجام و با شیوههای آماری کایدو و T-Student Test تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها:
در کل 1/36% از دانشجویان مورد مطالعه امتیاز بزرگتر یا مساوی نمرة برش در GHQ (نمره 23) را بدست آوردند که بین دو جنس تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P>).
افرادی که با استفاده از GHQ به عنوان مشکوک به اختلالات روانپزشکی تلقی میشوند (نمره بالاتر یا مساوی با نمرة برش)، بیش از بقیه از راهبرد مدارای جسمانی کردن و مهار هیجانی استفاده مینمودند (05/0P<) و افراد با امتیاز کمتر از نمرة برش در GHQ (افراد با سلامت روان بیشتر) از توانایی حل مسأله و ارزیابی شناختی بیشتری برخوردار بودند (05/0P<).
از نظر جلب حمایت اجتماعی بین دو گروه با امتیاز GHQ کمتر از نمرة برش (نمره 23) و امتیاز بالاتر یا مساوی نمره برش تفاوت معناداری بدست نیامد.
وضعیت سلامت روان افراد با متغیرهای جنس، تأهل، رشته تحصیلی، تعداد دفعات شرکت در کنکور، وضعیت رضایتمندی از رشته تحصیلی و عوامل مؤثر در انتخاب رشته تحصیلی ارتباط معنادار آماری نداشت.
نتیجهگیری:
افراد با سلامت روانی بیشتر از شیوههای مدارای فعال و مؤثرتری استفاده کرده، بیشتر اقدام به ارزیابی شناختی مشکلات و یافتن راهحل مینمایند. باتوجه به جدایی ناپذیری استرسها از روند زندگی و تحصیل، آموزش شیوههای مؤثر مدارا به دانشجویان خصوصاً در ابتدای دوران تحصیل میتواند مصونیت آنها را در برابر پریشانی روانی افزایش دهد.
واژگان کلیدی: سلامت روان، مدارا، GHQ
«مقدمه»
موضوع سلامت روان از موضوعات بحثبرانگیز در روانپزشکی است. از جمله عوامل مرتبط با سلامت روان، توانایی مدارای افراد با تغییرات و استرسها میباشد که به نظر میرسد این دو رابطهای دوجانبه با یکدیگر داشته باشند. یعنی برخورداری از توانایی انطباق و مدارای بهتر، در حفظ سلامت روان افراد دخیل است و از طرفی برخورداری از سلامت روان، اتخاذ شیوههای انطباقی را در پی خواهد داشت.(1)
از جمله مهارتهای مدارا (Coping) میتوان به شیوههای مدارای مشکلمدار (Problem-focused) و مدارای هیجانمدار (Emotion-focused) اشاره کرد که در شیوههای مشکلمدار شخص میتواند به مسأله یا وضعیت خاصی که پیش آمده بپردازد و به دنبال راهی باشد برای تغییر دادن وضعیت و اجتناب از آن در آینده. در شیوة هیجانمدار، شخص میتواند حواس خود را بر تسکین و تخفیف هیجانات همراه با موقعیت پرفشار متمرکز میکند، حتی اگر نتواند آن موقعیت پرفشار را تغییر دهد. اکثر مردم در مواجهه با استرس از هر دو نوع مدارا استفاده میکنند.(1)
چهار نوع اساسی فرایند مدارا وجود دارد که عبارتند از (2):
الف) مدارای رویآوری- شناختی (Cognitive-approach coping): تجزیه و تحلیل شناختی و ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش مسئولیت و خویشتنداری.
ب) مدارای رویآوری- رفتاری (Behavioral-approach coping): شامل جستجوی راهنمایی و حمایت و به کارگیری عمل معینی متناسب از قبیل مدارای مبتنی بر حل مسأله در رویارویی مستقیم با یک رویداد و پیامد آن است.
ج) مدارای اجتنابی- شناختی (Cognitive-avoidance coping): شامل پاسخهایی که هدف آن انکار یا به حداقل رساندن جدیت یک بحران یا پیامدهای آنست.
د) مدارای اجتنابی- رفتاری (Behavioral-avoidance coping): شامل مشوقهای جایگزین است که در آن شخص سعی میکند درگیر فعالیتهای جدید شود و آنها را به عنوان جایگزین فقدانهای ناشی از بحرانها تعیین کند. افرادی که در موقعیتهای پرفشار از مدارای مشکلمدار استفاده میکنند کمتر دچار افسردگی میشوند.(1)
در پژوهشی در سال (3 و1992) مشخص شد که دانشجویانی که از مکانیسمهای مدارای درگیر شدن یا روی آوردن (Engagement) استفاده میکنند از میزان افسردگی کمتری نسبت به گروهی که از مکانیسمهای اجتنابی استفاده میکنند برخوردارند(3) در مطالعهای دیده شد که شیوههای فعالمدارا (Active coping styles) دارای ارتباط منفی با پریشانی روانی بود.(4) در بررسی دیگری مشخص شد که نمرات کسب شده در آزمونهای مشکلمدار تحت تأثیر افسردگی و مدارای هیجانمدار تحت تأثیر میزان اضطراب واقع میشوند ولی شیوههای مدارای اجتنابی بطور قابل توجهی از میزان اضطراب و افسردگی افراد متأثر نمیشوند.(5)
در بررسی دیگری در انگلستان دیده شد، افراد مشکوک به ابتلا به اختلالات روانپزشکی (براساس آزمون GHQ) از مکانیسمهای مدارای رفتاری- اجتنابی و انکار بیش از سایر افراد استفاده میکنند.(6)