لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
مدیریت ژاپنی – مدیریت آمریکایی – مدیریت Z و بحث در مورد امکان اعمال آنها در سیستم مدیریتی جامعه ایرانی
ابتدا در ورود به بحث لازم است به خصوصیات ویژه هر یک از شیوه های مدیریتی فوق اشاره شود.
مدیریت ژاپنی
مدیریت آمریکایی
(برنامه ریزی)
1- جهت گیری بلندمدت است.
2- انجام تصمیم گیری بصورت گروهی از طریق همراهی جمعی است.
3- همکاری جمعی فراوان در آماده سازی و تصمیم گیری وجود دارد.
4- مسیر تصمیمات از پایین به بالا و برعکس صورت می گیرد.
5- روند تصمیم گیری کند است اما بسرعت و بدون مقاومت اجرا می شود.
1- جهت گیری اصولاً کوتاه مدت است.
2- تصمیم گیری فردی انجام می شود.
3- همکاری مردمی اندک در تصمیم گیری و آماده سازی وجود دارد.
4- تصمیمات در بالا گرفته شده در سطوح پایین جاری می شود.
5- روند تصمیم گیری سریع است اما اجرای آن کند و با مقاومت صورت می گیرد.
مدیریت ژاپنی
مدیریت آمریکایی
(سازمان دهی)
1- مسئولیت پذیری گروهی است و پاسخگویی نیز گروهی میباشد.
2- مسئولیت تصمیم گیری روشن و آشکار نیست.
3- سازمان ساختاری غیررسمی دارد.
4- فلسفه و فرهنگ سازمان هماهنگ با روح جمعی بوده و فرد هویت سازمانی دارد.
5- سازمان در رقابت با سازمانهای دیگر است.
1- مسئولیت پذیری فردی است و مشخصاً فرد باید پاسخگو باشد.
2- مسئولیت تصمیم گیری شفاف وآشکار است.
3- ساختار سازمان رسمی و دیوانسالارانه است.
4- فلسفه و فرهنگ سازمانی خاصی وجود نداشته و هویت فرد با رشته کاری و تخصص او شکل می گیرد.
5- فرد در رقابت با افراد دیگر است.
مدیریت ژاپنی
مدیریت آمریکایی
(استخدام نیروی انسانی)
1- استخدام نیروی کار او میان نیروهای جوان فارغ التحصیل بوده و جابجایی مستخدمین از سازمان استخدامی اولیه بندرت صورت می گیرد.
2- ترفیع در پایه های سازمانی کند بوده وعمدتاً براساس ارشدیت صورت می گیرد.
3- تقویت فرهنگ وفاداری به شرکت و سازمان غالب است.
4- ارزیابی کار کارمندان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 96
طرح امکان سنجی
"چراغ جلوی 206"
فهرست
فصل اول
بررسی بازار..........................................................................................................4
مقدمه..............................................................................................................................................4
دلایل انتخاب محصول............................................................................................4
نقش محصول در زنجیره تولید................................................................................5
زنجیره تولید چراغ خودرو........................................................................................6
معرفی محصول.......................................................................................................6
شناخت عوامل موثر بر تقاضا....................................................................................7
بخش بندی بازار ....................................................................................................7
انتخاب روش پیش بینی..........................................................................................8
فصل دوم
طرح فنی............................................................................................................12
ارزیابی روش های مختلف تولید.............................................................................14
تشریح فرایند تولید................................................................................................14
دستگاه و تجهیزات خط تولید.................................................................................17
فرایند تولید قطعات چراغ پژو 206..........................................................................27
تشریح عملیات ورد نیاز ساخت قطعه.......................................................................................27
بررسی ایستگاه ها و شیوه های کنترل کیفیت.......................................................................28
کنترل مواد اولیه.....................................................................................................30
کنترل عملیات تولید................................................................................................30
محاسبه ظرفیت برنامه تولید شرایط عملکرد...........................................................................33
مواد بسته بندی.....................................................................................................37
نقشه استقرار ماشین الات........................................................................................37
نقشه جریان مواد.....................................................................................................40
آزمایشگاه...............................................................................................................43
تعمیرگاه................................................................................................................43
تأسیسات برق.......................................................................................................43
برق مصرفی سالیانه................................................................................................46
تأسیسات آب.........................................................................................................47
تأسیسات سوخت رسانی........................................................................................47
تجهیزات حمل و نقل............................................................................................48
سوخت مورد نیاز وسایل حمل و نقل.......................................................................................49
تأسیسات گرمایش ..........................................................................................49
تأسیسات سرمایش.................................................................................................49
سیستم اتفأ حریق...............................................
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
«من یک اسپانیایی تمام عیارم و امکان ندارد که بتوانم بیرون از مرزهای جغرافیایی اسپانیا زندگی کنم . با این همه ، از هر اسپانیایی که فقط به سبب زاده شدن در اسپانیا خود را اسپانیایی می داند ، متنفرم . من برادر همة انسان ها هستم و از کسی که چشم بسته خودش را قدای یک ایدة ناسیونالیستی انتزاعی کند نفرت دارم . یک انسان چینی خوب ، از یک اسپانیایی بد به من نزدیک تر است . من در کارهایم اسپانیا را میسرایم و آن را تا مغز استخوانم احساس میکنم ، اما پیش از آن و مهم تر از همه ، یک جهان وطن هستم . و خود را برادر همة انسان ها می دانم . »
بیوگرافی
فدریکو گارسیا لورکا ، یکی از بلند آوازه ترین اعضای نسلی از شاعران و نویسندگان اسپانیا است که همگی در آغاز قرن بیستم به دنیا آمدند و در ادبیات اسپانیا به عنوان « نسل 27 » شهرت یافتند . هنر لورکا ، نحوة نگرش و برداشت های او از زندگی با آن که خیلی دور از دیدگاه های سنتی به نظر می آمد ، برای نسل بعد از جنگ داخلی اسپانیا از همان جاذبه یی برخوردار بود که برای نسل پیش از آن . از دیدگاه روشنفکران هر دو نسل ، لورکا نماد جوانی و بلوغ دایمی بود و همواره در شعر او به چشم یک آیین مذهبی / هنری قابل ستایش نگریسته می شد . اما پس از پایان یافتن جنگ های داخلی اسپانیا و به قدرت رسیدن ژنرال فرانکو ، پرداختن به آثار لورکا ممنوع شد . آخرین کلمه یی که « مادر » ، در پایان نمایشنامة « خانة برناردا آلبا » برزبان می آورد ، « سکوت» است . و همین «سکوت » آخرین واژه یی بود که لورکا در آفرینش آثار هنری خود بر کاغذ آورد . لورکا بعد از نوشتن « خانه برناردا آلبا » دیگر مجال نیافت که شعر عاشقانه بگوید و در 19 اوت 1936 به دست فالانژها و مزدوران فرانکو کشته شد . نزدیک به بیست سال پس از ترور لورکا نام او در اسپانیای دوران فرانکو با احتیاط برده می شد و چاپ اشعار و اجرای نمایشنامه هایش ممنوع بود. تقریباً چهل سال سپ از نوشتن واژة « سکوت » ، و در تمام طول حکومت دیکتاتوری فرانکو، آن چه بر زندگی و آثار لورکا سایه می انداخت ، سکوت بود . لورکا اسپانیایی بود ،اما به سبب محدودیت هایی که از سوی حکومت خودکامة فرانکو اعمال می شد ، در آرژانتین و اوروگوئه و کوبا شناخته تر از سرزمین مادری خود بود .
از نیمه های دهة 1970 و پس از گذشت فرانکو ،رفته رفته شعرها و نمایشنامه های لورکا از زیر غبار سانسور بیرون آمد و زندگی تراژدیک و آثارش به شکلی باز و گسترده مورد بحث و نظر قرار گرفت . لورکا از معدود شاعران و نویسندگانی است که « جهانی» نامیده شده اند . توجه جهانیان نسبت به آثار او به اندازه یی است که به جرأت می توان گفت در بیست سال گذشته ،روزی نبوده که یکی از نمایشنامه هایش در گوشه یی از جهان اجرا نشود و یا شعر و هنرش موضوع سمینارها و بحث های فرهنگی قرار نگیرد . دربارة لورکا بیش از هر شاعر و نویسندة دیگر اسپانیا مطلب نوشته شده است و شاید تنها میگل د . سروانتس ،خالق « دون کیشون » ،از این قاعده مستثنی باشد آن هم به این سبب که سروانتس ،کیشوت »، از این قاعده مستثنی باشد آن هم به این سبب که سروانتس ، سیصد و پنجاه سال پیش از تولد لورکا به دنیا آمد . هجده قطعه از شعرهای « ترانة کولی » که لورکا آن ها را در فاصلة سالهای 1923 تا 1927 سروده ، تقریباً به تمام زبان های زندة جهان ترجمه شده اند و بی تردید می توان گفت که شمار خوانند گان آن ها بیش از هر شعر دیگرِ ادبیات اسپانیا بوده است.
لورکا با آن که عمری کوتاه و شهاب گونه داشت ، از نوابغ انگشت شماری است که دستگاه فکری و اندیشگی اش به یک قلمرو خاص محدود نبود . او از این توانایی استثنایی برخوردار بود که احساسات و احوال آفاقی و انفسی خود را غیر از شعر و ادبیات ،با ابزارهای دیگر نیز بیان کند . استعداد آهنگ سازی و نوازندگی اش بدان حد بود که شرکت صفحه پرکنی HMV چند اجرای پیانوی او را ضبط کرد . گیتار می نواخت ، آواز می خواند ، د رکارگردانی تئاتر کارنامة پرباری داشت و نقاشی و طراحی هم می کرد ،اما در بررسی زندگی این هنرمند « رنسانس نوین » به طراحی های او توجه چندانی نشده است . از آنجا که هر یک از این طرح ها در پیوند با شعر و نمایشنامه های لورکا شکل گرفته و می تواند به مثابه کلیدی برای راه یابی به ذهنیت و دریافت دستاودهای ادبی او مورد مطالعه قرار گیرد ، درون مایة بیشتر این طراحی ها نیز همانند دیگر آثار لورکا ، بزرگداشت زندگی و سوگواری به علت چاره ناپذیری و حتمیت مرگ است . در زمان و مکانی که لورکا زندگی می کرد ،آگاهی از مرگ ریشه در تجربیات زندگی روزمره داشت و از همان کودکی چهرة کریه خود را در هیأت « آمارگو » و مرگ برادر و دوستان و آشنایان به او نمایانده بود . ایماژ مرگ ، به ویژه مرگ قاهر و جابرانه یی که به تکرار در آثار لورکا حضور خود را به رخ می کشد و بخش تفکیک ناپذیری از ذهنیت مرگ اندیش او را شکل می دهد ، در راستای همان وسوسة سیاه و مصیبت بار همیشگیِ فرهنگ اسپانیا در پیوند با این واقعیت تلخ است . با این همه ،در آثار لورکا نشانه های زندگی هم به آن اندازه هست که انکار زندگی را ناممکن کند . به بیان دیگر ،مفهوم مرگ تأکیدی است برحضور زندگی و همان واقعیتی که اسپانیا در مراسم آیینیِ « گاوبازی » به بزرگداشت آن می پردازد . شاید به همین اعتبار هم بود که لورکا ، چند ماه پیش از رویارویی با مرگ جابرانه و ناگزیر خودش ، گاوبازی را «فرهنگی ترین جشنوارة جهان امروز و سرچشمة شعر و زندگی اسپانیا » نامید.
بافت درونی و ساخت عمقیِ اشعار و نمایشنامه های لورکا ، دو بُعد اصلی هنر او زندگی اش یک سره شعر گونه بود . هر نامه و یادداشتی که می نوشت و هر حرفی که به زبان می آورد ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
«من یک اسپانیایی تمام عیارم و امکان ندارد که بتوانم بیرون از مرزهای جغرافیایی اسپانیا زندگی کنم . با این همه ، از هر اسپانیایی که فقط به سبب زاده شدن در اسپانیا خود را اسپانیایی می داند ، متنفرم . من برادر همة انسان ها هستم و از کسی که چشم بسته خودش را قدای یک ایدة ناسیونالیستی انتزاعی کند نفرت دارم . یک انسان چینی خوب ، از یک اسپانیایی بد به من نزدیک تر است . من در کارهایم اسپانیا را میسرایم و آن را تا مغز استخوانم احساس میکنم ، اما پیش از آن و مهم تر از همه ، یک جهان وطن هستم . و خود را برادر همة انسان ها می دانم . »
بیوگرافی
فدریکو گارسیا لورکا ، یکی از بلند آوازه ترین اعضای نسلی از شاعران و نویسندگان اسپانیا است که همگی در آغاز قرن بیستم به دنیا آمدند و در ادبیات اسپانیا به عنوان « نسل 27 » شهرت یافتند . هنر لورکا ، نحوة نگرش و برداشت های او از زندگی با آن که خیلی دور از دیدگاه های سنتی به نظر می آمد ، برای نسل بعد از جنگ داخلی اسپانیا از همان جاذبه یی برخوردار بود که برای نسل پیش از آن . از دیدگاه روشنفکران هر دو نسل ، لورکا نماد جوانی و بلوغ دایمی بود و همواره در شعر او به چشم یک آیین مذهبی / هنری قابل ستایش نگریسته می شد . اما پس از پایان یافتن جنگ های داخلی اسپانیا و به قدرت رسیدن ژنرال فرانکو ، پرداختن به آثار لورکا ممنوع شد . آخرین کلمه یی که « مادر » ، در پایان نمایشنامة « خانة برناردا آلبا » برزبان می آورد ، « سکوت» است . و همین «سکوت » آخرین واژه یی بود که لورکا در آفرینش آثار هنری خود بر کاغذ آورد . لورکا بعد از نوشتن « خانه برناردا آلبا » دیگر مجال نیافت که شعر عاشقانه بگوید و در 19 اوت 1936 به دست فالانژها و مزدوران فرانکو کشته شد . نزدیک به بیست سال پس از ترور لورکا نام او در اسپانیای دوران فرانکو با احتیاط برده می شد و چاپ اشعار و اجرای نمایشنامه هایش ممنوع بود. تقریباً چهل سال سپ از نوشتن واژة « سکوت » ، و در تمام طول حکومت دیکتاتوری فرانکو، آن چه بر زندگی و آثار لورکا سایه می انداخت ، سکوت بود . لورکا اسپانیایی بود ،اما به سبب محدودیت هایی که از سوی حکومت خودکامة فرانکو اعمال می شد ، در آرژانتین و اوروگوئه و کوبا شناخته تر از سرزمین مادری خود بود .
از نیمه های دهة 1970 و پس از گذشت فرانکو ،رفته رفته شعرها و نمایشنامه های لورکا از زیر غبار سانسور بیرون آمد و زندگی تراژدیک و آثارش به شکلی باز و گسترده مورد بحث و نظر قرار گرفت . لورکا از معدود شاعران و نویسندگانی است که « جهانی» نامیده شده اند . توجه جهانیان نسبت به آثار او به اندازه یی است که به جرأت می توان گفت در بیست سال گذشته ،روزی نبوده که یکی از نمایشنامه هایش در گوشه یی از جهان اجرا نشود و یا شعر و هنرش موضوع سمینارها و بحث های فرهنگی قرار نگیرد . دربارة لورکا بیش از هر شاعر و نویسندة دیگر اسپانیا مطلب نوشته شده است و شاید تنها میگل د . سروانتس ،خالق « دون کیشون » ،از این قاعده مستثنی باشد آن هم به این سبب که سروانتس ،کیشوت »، از این قاعده مستثنی باشد آن هم به این سبب که سروانتس ، سیصد و پنجاه سال پیش از تولد لورکا به دنیا آمد . هجده قطعه از شعرهای « ترانة کولی » که لورکا آن ها را در فاصلة سالهای 1923 تا 1927 سروده ، تقریباً به تمام زبان های زندة جهان ترجمه شده اند و بی تردید می توان گفت که شمار خوانند گان آن ها بیش از هر شعر دیگرِ ادبیات اسپانیا بوده است.
لورکا با آن که عمری کوتاه و شهاب گونه داشت ، از نوابغ انگشت شماری است که دستگاه فکری و اندیشگی اش به یک قلمرو خاص محدود نبود . او از این توانایی استثنایی برخوردار بود که احساسات و احوال آفاقی و انفسی خود را غیر از شعر و ادبیات ،با ابزارهای دیگر نیز بیان کند . استعداد آهنگ سازی و نوازندگی اش بدان حد بود که شرکت صفحه پرکنی HMV چند اجرای پیانوی او را ضبط کرد . گیتار می نواخت ، آواز می خواند ، د رکارگردانی تئاتر کارنامة پرباری داشت و نقاشی و طراحی هم می کرد ،اما در بررسی زندگی این هنرمند « رنسانس نوین » به طراحی های او توجه چندانی نشده است . از آنجا که هر یک از این طرح ها در پیوند با شعر و نمایشنامه های لورکا شکل گرفته و می تواند به مثابه کلیدی برای راه یابی به ذهنیت و دریافت دستاودهای ادبی او مورد مطالعه قرار گیرد ، درون مایة بیشتر این طراحی ها نیز همانند دیگر آثار لورکا ، بزرگداشت زندگی و سوگواری به علت چاره ناپذیری و حتمیت مرگ است . در زمان و مکانی که لورکا زندگی می کرد ،آگاهی از مرگ ریشه در تجربیات زندگی روزمره داشت و از همان کودکی چهرة کریه خود را در هیأت « آمارگو » و مرگ برادر و دوستان و آشنایان به او نمایانده بود . ایماژ مرگ ، به ویژه مرگ قاهر و جابرانه یی که به تکرار در آثار لورکا حضور خود را به رخ می کشد و بخش تفکیک ناپذیری از ذهنیت مرگ اندیش او را شکل می دهد ، در راستای همان وسوسة سیاه و مصیبت بار همیشگیِ فرهنگ اسپانیا در پیوند با این واقعیت تلخ است . با این همه ،در آثار لورکا نشانه های زندگی هم به آن اندازه هست که انکار زندگی را ناممکن کند . به بیان دیگر ،مفهوم مرگ تأکیدی است برحضور زندگی و همان واقعیتی که اسپانیا در مراسم آیینیِ « گاوبازی » به بزرگداشت آن می پردازد . شاید به همین اعتبار هم بود که لورکا ، چند ماه پیش از رویارویی با مرگ جابرانه و ناگزیر خودش ، گاوبازی را «فرهنگی ترین جشنوارة جهان امروز و سرچشمة شعر و زندگی اسپانیا » نامید.
بافت درونی و ساخت عمقیِ اشعار و نمایشنامه های لورکا ، دو بُعد اصلی هنر او زندگی اش یک سره شعر گونه بود . هر نامه و یادداشتی که می نوشت و هر حرفی که به زبان می آورد ، شعری ناب بود . پابلو نرودا می گوید : « هر چه لورکا می نوشت ، برای من جاذبه داشت .»هنگامی که لورکا شعری از مجموعة « آوازهای ژرف » را به خوان بروآ پیشکش کرد ، او را آوازخوانی نامید که «صدایش به دریایی بی آفتاب و نارنجی می ماند که آب آن را فشرده باشند . « لورکا در جایی دیگر خوان بروآ را اندوهی توصیف کرد که « در پشت نقاب خنده آواز می خواند » آن چه امروز از شعر لورکا می دانیم محدود به همان هایی است که چاپ و منتشر شده است ، حال آن که در 1935 و روزهایی که در اوج شهرت بود در پاسخ روزنامه نگاری که از او پرسید : « از میان آثار خود کدام یک را بیشتر می پسندید ؟ » گفت : « به هیچ کدام از کارهایی که تاکنون کرده ام علاقة خاصی ندارم ، من عاشق آنهایی هستم که هنوز ننوشته ام . »
اجزا و عناصر شعر لورکا چنان در هم تنیده اند که هرگز نمی توان یکی را از دیگری جدا کرد و به عنوان یک سازة مجرد مورد بررسی قرار داد ، با این همه ،هرجا که به برخی از عناصر شعر لورکا نیاز بوده ،به ترجمه های بی بدیلی که شاعر گرانقدرمان روانشاد احمد شاملو به دست داده مراجعه شده است . این شعرها بدون هیچ گونه تغییر در سرم الخط و با نشانة * آورده شده است . شاید این جا اشارة مختصری به این نکته هم ضروری باشد که زبان اسپانیایی که لورکا برای بیان احساسات خود به کار می گرفت زبانی شاعرانه ، پر از تشبیه و استعاره و سرشار از هیجان های عاطفی و شور و شوقی بود که مرزهای میان واقعیت و خیال پردازی را سیال می کرد . از اشارات و تلویحات و نمادهایی سود می جست که سرشار از معانی کنایی بود و هیچ زبان دیگری قادر به القای بار حسی و عاطفی آن نیست . دشواری و ناممکن بودن ترجمة آثار لورکا ، چه شعرها و چه نمایشنامه هایش ، چندین و چند علت دارد و هر تلاش در این زمینه بدون اعتنا و امعان کافی در شاخص های ساختی آثارش ، به سیر و سلوکی بی فرجام شباهت خواهد یافت . یکی از عواملی که سد راه ترجمة آثار لورکا می شود ، تفاوت های زبانی و ناهمگونی های فرهنگی است که هرگز نمی تواند قابل تحویل به تجربیات حسی خواننده باشد . یکی دیگر از علل انکار ناپذیر دشواری ترجمة آثار لورکا در ربط و پیوند با این واقعیت است که صدای آدم های نوشته های او از درونِ مرکزِ هستی و حضور آن ها به گوش می رسد ، ناقل تجربه های روحی پیچیده است و آمیزه یی از شعر و تئاتر و احساس را پیش روی خواننده قرار می دهد . نیروی تصور و ابداع حیرت آور آمیخته با رشته هایی بر آمده از خواننده قرار می دهد . نیروی تصور و ابداع حیرت آور آمیخته با رشته هایی برآمده از نمادگرایی ،بافتِ کلیِ نمایشنامه ها و شعر لورکا را شکل می دهد و دریافت کامل و واقعی آثار او نیز به ادراک نسبیِ این نمادها و نشانه ها موکول است . شعر لورکا آوازی بود که در مرزها خوانده می شد ؛ مرزهایی که در یک طرف آن زندگی بود و در طرف دیگر مرگ . می گفت : « شعر ، ناممکن هایی است که ممکن شده است . » لورکا در کنار این ویژگی ها ، وسواس موسیقیِ شعر و بوطیقای کلی ثر را هم داشت و به این سبب ها است که محتوای کامل نوشته های او ،به ویژه موسیقی شعر ،فولکلور و گفتار نمایشنامه هایش ، فقط به زبان اسپانیایی ، و آن هم با توجه به سنت های اندلسی ، می تواند دریافتنی باشد . به عنوان نمونه ، لالایی که مادر لئوناردو در صحنة دوم پردة اول نمایشنامة « عروسی خون » می خواند ، سایة تلخ و تیرة خود را بر تمامی صحنه می افکند و عناصر دیگر را در سیطرة خود می گیرد . و باز ،عامل دیگری که ترجمة آثار لورکا را دشوار ، بلکه محال می کند بهره جویی های او از عنصری است که اصطلاحاً « سمبولیسم فردی » نامیده می شود . نکتة بسیار مهم دیگری که باید به آن هم اشاره کرد این است که زبان مجازی و استعاری وقتی می تواند موجه و معنادار باشد که ازتوان برگردانده شدن به زبان عادی و حقیقی هم برخوردار باشد . زبان استعاره هرگز نمی تواند شناخت یا تجربه یی را که مخاطب قبلاً نداشته است به او بدهد . به بیان دیگر استعاره فقط می تواند چیزی را که مخاطب دانسته یا آزموده است در ذهن او حاضر و جایگزین کند . اما در سمبولیزم فردی لورکا ، به عناصری اشاره می شود که انگیزه های درونی و محرکاتِ بیرونیِ برخی از آن ها حتی برای اسپانیایی ها شناخته نیست و ادراک روشنی پدید نمی آورد . شاید به همین علت هم بود که پابلو نرودا می گفت : « تسلط شگفت انگیز لورکا بر استعاره مرا از راه به در برد . »
لورکا نمایشنامه نویسی را زمانی آغاز کرد که جنگ جهانی اول پایان یافته بود و بسیاری از شعرا ،در خیال دست یافتن به آن چه شعر ناب نامیده می شد ، تئاتر را به کلی از یاد برده بودند . پیش از آن هم فضای تئاتر اسپانیا در انحصار نمایشنامه های سبک و ارضای سلیقة تماشاگران آسان پسندی بود که از کمدی های نویسندگانی همچون مونیوس سکا و خیمه شب بازی های سطحی و ساده نگرانه لذت می برند . شیوه یی که لورکا در نوشتن نمایشنامه به کار بست ،از بدیهه و بدعت و نیروی تصور او جدا نبود و درتوازی با سبک و سیاقی بود که برای شعر و شاعری برگزیده بود . می خواست نمایشنامه هایش نیز همان سامان و سرشت شعر را داشته باشد و تأثیری ماندگار و درازآهنگ در ذهن تماشاگر برجا بگذارد . درون مایة نمایشنامه هایش را به یاری همین زبان شاعرانه می پرورد و به همین اعتبار هم هست که او را «نمایش نویسِ شاعر » لقب داده اند . انگار از همان آغاز در شعرهایش جنس زبانی را که باید بعدها در نمایشنامه نویسی به کار گرفته شود تمرین و تجربه می کرد . لورکا در آخرین نمایشنامة خود ، «خانة برناردا آلبا » اندکی از زبان شعر جدا شد ،اما مرگ نابهنگام و زودرس اش به او مجال نداد تا این شیوة تازه را به تمامی بیازماید . لورکا از نویسندگانی همچون چخوف و ایبسن تأثیر پذیرفته بود ،اندیشه های چخوف در نمایشنامة «دُنیا روسیتا » و بهره جویی از نظریات ایبسن دربارة ساختار کلاسیک و پیروی از قواعد وحدت زمان و مکان در « خانة برناردا آلبا » چهره یی آشکار دارد و یادآور آثاری همچون « خانة عروسکها» و « ستون های جامعه » است که بر شرایط نامطلوب زمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
ترتیب نزول سوره های قرآن و در صورت امکان ترتیب نزول آیات آن را بیان کنید.السور المکیهترتیب النزول السوره ترتیب المصحف1 العلق 962 القلم 683 المزمل 734 المدثر 745 الفاتحه(1) 16 المسد 1117 التکویر 818 الاعلی 879 اللیل 9210 الفجر 8911 الضحی 9312 الشرح 9413 العصر 10314 العادیات 10015 الکوثر 10816 التکاثر 10217 الماعون 10718 الکافرون 10919 الفیل 10520 الفلق 11321 الناس 11422 التوحید 11223 النجم 5324 عبس 8025 القدر 9726 الشمس 9127 البروج 8528 التین 9529 قریش 10630 القارعه 10131 القیامه 7532 الهمزه 10433 المرسلات 7734 ق 5035 البلد 9036 الطارق 8637 القمر 5438 ص 3839 الاعراف 740 الجن 7241 یس 3642 الفرقان 2543 فاطر 3544 مریم 1945 طه 2046 الواقعه 5647 الشعراء 2648 النمل 2749 القصص 2850 الاسراء 1751 یونس 1052 هود 1153 یوسف 1254 الحجر 1555 الانعام 656 الصافات 3757 لقمان 3158 سبا 3459 الزمر 3960 غافر 4061 فصلت 4162 الشوری 4263 الزخرف 4364 الدخان 4465 الجاثیه 4566 الاحقاف 4667 الذاریات 5168 الغاشیه 8869 الکهف 1870 النحل 1671 نوح 7172 ابراهیم 1473 الانبیاء 2174 المؤمنون 2375 السجده 3276 الطور 5277 الملک 6778 الحاقه 6979 المعارج 7080 النبا 7881 النازعات 7982 الانفطار 8283 الانشقاق 8484 الروم 3085 العنکبوت 2986 المطففین 83السور المدنیه87 البقره 288 الانفال 889 آل عمران 390 الاحزاب 3391 الممتحنه 6092 النساء 493 الزلزال 9994 الحدید 5795 محمد 4796 الرعد 1397 الرحمان 5598 الانسان 7699 الطلاق 65100 البینه 98101 الحشر 59102 النصر 110103 النور 24104 الحج 22105 المنافقون 63106 المجادله 58107 الحجرات 49108 التحریم 66109 الجمعه 62110 التغابن 64111 الصف(2) 61112 الفتح 48113 المائده(3) 5114 برائت 9(التمهید، ج 1، صص 135 _ 138)البته اختلاف جزئی در برخی منابع هست که در پی نوشت به آن اشاره شده است.پی نوشت:1. سقطت الفاتحه من روایه ابن عباس، فأثبتناها علی روایه جابربن زید: الاتقان: ج 1، ص 25 و علی نص تاریخ الیعقوبی: ج 2، ص 26.2. جعل الزرکشی فی البرهان سورة الصف بعد التحریم و قبل الجمعة.3. قدم الزرکشی فی البرهان البراءة علی المائدة، و جعل هذه الاخیرة آخر السور.