لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
چرا آموزش گرما برای ما جالب است ؟
نگاهی به رشد جمعیت نشان می دهد که آهنگ ازدیاد جمعیت در طی هزاران سال به کندی صورت می گیرد, حال آنکه از سالهای 1750 به بعد بر شماره افراد بشر به سرعت افزوده می شود . این افزایش ناشی از تاثیری است که علم و صنعت بر سرنوشت آدمی گذاشته است . قرن هیجدهم دوره انقلاب صنعتی بوده . علوم طبیعی که وارد عصر تجدد شده بود , اثرات خود را بر زندگی انسان ظاهر می نمود . پیشرفتهای پزشکی عمرها را دراز کرد و در نتیجه بر تعداد مردم افزود . تکنیک امکان داد, تا برای جمعیت به سرعت روز افزون مواد خوردنی و پوشیدنی تهیه شود. یکی از ثمرات مهم این پیشرفت ساختمان ماشیهای پر قدرت بخار بود که تحقیق یافت. این نوع ماشینها در سالهای 1370 ابتدا در انگلستان ساخته شد به این منظور که آبهای رخنه کرده را با پمپ از معادن خارج کنند. این ماشینهای پر سرو صدا در ابتدای امر طبعاً مقداری هنگفت جسته و سنگ می بلعیده که برای تهیه آن باز نیروهای انسانی می بایست به کار رود . در آن هنگام جسته و گریخته این سئوال پیش می آید که : آیا ساختن ماشین بخار می تواند در امر اقتصاد عملی و مقرون به صرفه باشد ؟چون همان طور که در مورد این ((ماشینهای جهنمی )) مزاح می کرده اند برای جا دادن این ماشینها نخست لازم بود که محوطه ای را بکنند و سپس تازه کار حفاریهای اصلی را آغاز کنند . مختصر اینکه بالا بردن کیفیت ماشینهای مزبور یک مسئله حاد و فوری روز شده بود جیمز وات انگلیسی موفق شد در این راه قدمی قاطع بردارد. وی در سال 1769 ماشین بخاری ساخت که برای نخستین بار حقیقتاً یک ماشین پرقدرت بود . این ماشین در ازای هر تن زغال که مصرف می کرد پنچ برابر ماشینهای قبلی کار انجام می داد . عصر ماشین طلوع کرده بود به دنبال این طلوع فکر و سرعت صنعتی کردن بر اهمیت ماشین بخار افزود و وجود این نوع ماشینها را برای امر اقتصاد یک عامل حیاتی ساخت . بازده کارها براثر اختراعات جدید همواره بیشتر می شد و رفته رفته این سئوال پیش می آمد که : این بهتر کردن ها سرانجام به کجا خواهد کشید آیا به مرزی می رسد که گذشتن از آن , به علت طبیعت چیزها , غیر ممکن گردد ؟ اما پیش از آنکه به پاسخ این سئوال برسند لازم بود که بسیاری ازمسائل مبهم فیزیکی را روشن نمایند: گرما چیست ؟ گرما را چگونه می توان اندازه گرفت ارتباط گرما با انرژی به چه صورت است ؟ پاسخ این پرسشها در طور قرن نوزده داده شد . آموزش گرما , تقریباً همزمان با آموزش الکتریسیته , تا آن وقت رشد یافته و یک بخش مهم علم فیزیک شده بود . ولیکن علم شیمی هم به نوبه خود پیشرفت کرده بود و اتم را از حالت افسانه ای بیرون می آورد و به صورت یک واقعیت علمی می نمود . اینک از پدیده های طبیعت یک منظره جدید به چشم می خورد . ولیکن در این میان معلوم شد که گرما را نمی توان از طریق کار متناوب ماشینها یکسره به کار مبدل کرد چه انکه بخشی از این گرما به صورت ((اتلاف )) الزاماً به محیط تحویل می شود . در واقع بر اثر همین اتلاف گرما است که میزان انرژی مصرفی امروزه بسیار بالاست و با موانع بی شمار مواجه است . پایه های فنی نیروگاه های جدید نیز بر آموزش گرما نهاده شده است . خواه نیروگاههای سوختی و خواه نیروگاههای اتمی که تا چند سال آینده بخشی از انرژی مصرفی را باید تامین کنند , هر دو نوع با ماشینهای نیرو عمل می کنند , و کارشان تماماً بر اساس قوانین آموزش گرما صورت می گیرد . بدون اطلاع از پایه های آموزش گرما امکان ندار که بتوان به مشکلات انرژی عصر حاضر پی برد .
1-جنبش گرمایی مولکول ها
ما تا کنون فقط به ساختمان ماده پرداختیم . اما وارد این موضوع نشدیم که در فرایند گرم شدن یک جسم چه اتفاقی در جسم روی می دهد و وجه تمایز بین یک جسم سرد و جسم گرم چیست ؟ پاسخ این پرسشها را به کمک میکروسکوپهای الکترونی اختراع شده امروزی به آسانی می توان داد همین قدر کافی است که یک قطعه بلور را که تصویر اتماهایش زیر میکروسکوپ میلیونها بار بزرگ می شوند گرم بکنیم و زیر میکرسکوپ قرار بدهیم در این صورت می بینیم که لرزشهای خفیف تصاویر اتمی شدت می یابد و هر قدر بلور گرم تر شود بر شدت این لرزشها نیز افزوده خواهد شد به این ترتیب اتمهای بلور بر اثرگرما حرکات بی قاعده و نا منظم از خود ظاهر می سازند بنابراین لرزشهای تصاویر اتمی بر صفحه میکروسکوپ از نقص دستگاه ناشی نمی شود بلکه از یک پدیده اساسی سر چشمه می گیرد و معرف (( جنبش گرمایی )) اتما و مولکول ها است . این حرکات را به ویژه در مایعات به روشنی می توان مشاهده کرد . مثلاً اگر چند قطره مرکب را در آب بریزیم حتی با کمک یک میکروسکوپ عادی نیز می توانیم حرکات بی قاعده ذرات سیاه و معلق مرکب را در آب مشاده کنیم . این پدیده که (( حرکت براونی )) خوانده میشود , 150 سال پیش توسط رابرت برون گیاه شناس انگلیسی به هنگام آزمایش میکروسکوپی هاگها و نطفه ها کشف شد .شناسایی علت این قسم حرکات مدتها به طول انجامید و کلیه توجیهاتی که قبلاً در این خصوص داده می شد اقناع کننده نبود . ابتدا در قرن ما معلوم شد که در اینجا مسئله برسر جنبش گرمایی مولکولهای مایعات است . در همان حال که مولکول های آب ضربه های بی قاعده بر ذرات معلق مرکب وارد می آورند تاثیر این ضربه ها گاهی به این سو و گاهی به آن سو می چربد و در نتیجه ذرات مرکب به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
یک مدرسه خوب دارای چه ویژگی هایی است. مدرسه ای که مایلید فرزند شما در آنجا درس بخواند؟
مدرسه خوب و مطلوب مدرسه ای است که دارای ویژگی های خاصی باشد شاید بتوانم فهرست وار این طور خدمتتان عرض کنم که یک مدرسه خوب مدرسه ای است که:
اول) مدیر مدرسه یک رهبر آموزشی است و کارها را از طریق مشارکت جلو می برد.
دوم) معلم خود را وقف بچه ها می کند.
سوم) در این مدرسه به توانمندی ها و علایق بچه ها توجه می شود.
چهارم) مدرسه دارای برنامه است و همه تلاش ها در جهت و همسو با همان برنامه است.
پنجم) مدرسه ای شاد و بانشاط است.
ششم) فضایی زیبا و آرام بخش و نظافت و تمیزی قابل توجه دارد.
هفتم) در این مدرسه همه همدیگر را دوست دارند و برای یکدیگر احترام قائلند.
هشتم) مدرسه ای که فرزندم را درگیر یادگیری می کند.
نهم) مدرسه ای که معلم فرزندم شیفته کارش است.
دهم) مدرسه خوب مدرسه ای است که کوشش و تلاش فراگیران در این مدارس نادیده گرفته نمی شود و آنها موردتشویق و تحسین قرار می گیرند.
یازدهم) در چنین مدرسه ای آموزش معلمان به کارآیی فراگیران منجر می شود.
دوازدهم) ارتباط رضایت بخش بین معلم و والدین برقرار است.
سیزدهم) در مدرسه مطلوب، فرآیند یادگیری ثمربخش است و همه عوامل مدرسه در خدمت فرآیند یادگیری هستند.
چهاردهم) در این مدرسه معلم صلاحیت لازم علمی، اعتقادی، عاطفی و اجتماعی لازم را دارد.
پانزدهم) مدرسه برای دانش آموزان جاذبه دارد.
شانزدهم) دانش آموزانی که از این مدرسه فارغ التحصیل می شوند مطالعه کنندگان خوب و شهروندانی مطلوب هستند.
فکر می کنم در این مختصر به پاره ای از ویژگی های یک مدرسه مطلوب اشاره شد هرچند که ممکن است بتوان فاکتورهای دیگری به آن افزود. به هرحال من امیدوارم که روزی فرا برسد که بتوانیم بگوییم همه مدارس کشور ما در زمره مدارس خوب و با ویژگی های مطلوب قرار دارند.
ویژگی های مدرسه هوشمند
مدرسه هوشمند مدرسه ای است که کنترل و مدیریت آن مبتنی بر فناوری رایانه ای و شبکه ای انجام می شود و محتوای اکثر دروس آن الکترونیکی و سیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند است.
در مدرسه هوشمند، برنامه درسی محدودکننده نیست و به دانش آموزان اجازه داده می شود از برنامه های درس خود فراتر گام بردارند. در این مدرسه، روش تدریس براساس دانش آموز محوری است.
تاکید بر مهارت های فکر کردن و فراهم ساختن محیط یاددهی ـ یادگیری، از راهبردها و خط مشی های مدرسه هوشمند است.
● هفت اصل کلیدی در مدارس هوشمند عبارتند از:
۱- دانش خلاق،
۲- استعداد یادگیری،
۳- توجه به فهم مطالب،
۴- آموختن با هدف تسلط و انتقال آن،
۵- ارزیابی آموخته ها به شکل متمرکز،
۶- غلبه بر مشکلات،
۷- مدرسه به عنوان یک سازمان آموزشی.
مدرسه هوشمند مدرسه ای است که کنترل و مدیریت آن مبتنی بر فناوری رایانه ای و شبکه ای انجام می شود و محتوای اکثر دروس آن الکترونیکی و سیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند است.
در مدارس هوشمند کامپیوتر جایگزین تخته سیاه و سی دی جای دفتر مشق را می گیرد. دانش آموزان می توانند از طریق اینترنت اطلاعات بسیاری درباره هر موضوع که بخواهند بدست آورند. در این سیستم، معلم و شاگرد هر دو تولید محتوای الکترونیکی و درس را به صورت سی دی ارائه می کنند.
در مدارس هوشمند آموزش منحصر به معلم نیست بلکه یاددهی و یادگیری کاملاً تعاملی است و دانش آموزان نقش اساسی در آموختن مباحث علمی دارند.
در مدارس هوشمند، دبیران با استفاده از محتوای درسی الکترونیکی موجب تفهیم بهتر مطالب درس و صرفه جویی در وقت می شوند و دانش آموزان هم این فرصت را دارند که توانایی و قابلیت های خود را آشکار و به تولید محتوا بپردازند.
در این گونه مدارس، کسب موفقیت دست یافتنی است و میزان آن به تلاش و پیگیری دانش آموزان و هدایت صحیح و جهت دار بستگی دارد. در این روش روح پژوهش و جستجوگری قطعاً جایگزین روحیه بی هدف دانش آموزان خواهد شد.
در این سیستم رکن اصلی برای هر گونه تغییر، تغییر در فکر است و ابزار و امکانات تنها وسیله ای برای جامه عمل پوشاندن به افکار هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
اطلاعات مالی حسابرسی شده مهمترین نیاز بازار سرمایه است
از جمله توقعات سازمان بورس و اوراق بهادار از این حرفه شفافیت اطلاعات است که این موضوع با کارایی بازار سرمایه ارتباط تنگاتنگی دارد و کارایی بدون اطلاعات محقق نمی شود. علاوه بر اطلاعات تاریخی ، اطلاعات آتی شرکت هاکه مهمترین بخش است در قیمت سهام بسیار مؤثر است و باتوجه به امکان دستکاری این نوع اطلاعات باید استاندارد 330 مورد توجه ویژه ای قرار گیرد.
در بحث الزامات صورتهای آتی باید توسعه و ارتقا شفافیت حرفه حسابداری و حسابرسی مدنظر قرار گیرد تا همزمان با توسعه بازار و راه اندازی محصولات جدید مانند صندوق های سرمایه گذاری این حرفه نیز همگام با بازار سرمایه حرکت کند.
نقش اطلاعات شفاف در ارزش جاری و حباب قیمت ها سهام شرکتهای سرمایه گذاری محسوس است. این نوع از شرکت ها در دوران رونق با اقدام به تجدید ارزیابی ، سود بیشتری شناسایی و تقسیم می کنند که همین مسئله در دوران رکود مشکلات متعددی را برای این دسته از شرکت ها ایجاد می کند.
هدف سازمان بورس از ایجاد بازار شفاف بدون منصفانه و با کارآیی بالا استباید در دو حوزه معاملات و اطلاعات شفافیت به وجود آید که این مهم ازطریق دریافت اطلاعات مالی شرکتها به دست می آید.
مهمترین نیاز بازار سرمایه اطلاعات مالی حسابرسی شده و بررسی و اظهارنظر و اعتباردهی حسابرسان و حسابداران است.
از دیگر توقعات سازمان بورس از این حرفه دقت و رعایت آیین رفتار حرفه ای است تا مواردی چون دستکاری گزارش های مالی و تزلزل و کاهش کیفیت صورت های مالی به وجود نیاید.
در گزارش های مالی شرکت های بورسی بسیارمهم هستند. به دلیل اینکه اطلاعات لازمه قیمت گذاری سهام شرکتهای بورسی است و بازار فرابورس هم راه اندازی خواهد شد صراحت در گزارش های مالی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
نحوه گزارشگری مالی در صنایع خاصی چون بانکها ، بیمه ها ، لیزینگ ها شرکت های و سرمایه گذاری متفاوت است به همین منظور کمیته استانداردسازی در حال اصلاح و تهیه گزارشگریهای خاص است.
از جمله اقدامات مهم برای جهانی شدن بورس ایران رعایت و تطابق حرفه حسابداری حسابرسی با استانداردهای جهانی است و برای ارتباط بورس کشور با دیگر بورسها باید به سمت استانداردسازی و کسب اعتبار جهانی حرکت کنیم.
اساس قیمت گذاری سهام شرکت برپایه سودآوری شرکتها است که محصول فرایند گزارشگری مالی استوی به ورود ابزارهای جدید به بورس اشاره کرد و گفت: باتوجه به اتمام طراحی قراردادهای آتی (فیوچر) و آماده بودن این ابراز جدید برای حضور در بورس باید چگونگی ثبت و گزارشگری این محصول و دیگر ابزار مالی به نام صکوک که در 8 نوع در کمیته فقهی طراحی شده مشخص شود.
راه اندازی شبکه اطلاع رسانی ناشران (کدال) :با راهاندازی این شبکه کاغذ حذف و نحوه اطلاع رسانی متحول خواهد شد و به همین منظور حرفه حسابداری و حسابرسی باید استانداردهای مورد نیاز این شبکه را تهیه کند.
ترازنامه
ترازنامه یا بیلان عبارتست از صورتی که وضع مالی یک موسسه را در یک تاریخ معین ( غالبا آخرین روز ماه یا سال ) نشان می دهد و به همین دلیل به آن صورت وضعیت مالی نیز گفته می شود . ترازنامه در واقع همان معادله حسابداری است که در آن ارقام مربوط به هریک از دو طرف معادله تفکیک و با طبقه بندی جزییات نمایش داده شده است . به عبارتی ترازنامه صورتی از مایملک و بدهیهای یک موسسه می باشد . عنوان ترازنامه شامل سه سطر است که سطر اول نام موسسه ای می باشد که ترازنامه جهت نشان دادن وضعیت مالی آن تهیه می گردد در سطر دوم نام صورت مالی تهیه شده که همان ترازنامه است ذکر می شود . در سطر سوم تاریخ تنظیم ترازنامه که معمولا یک روز معین است نوشته می شود و این بدان معنی است که ترازنامه نشاندهنده وضع مالی موسسه در یک روز معین است و نه در یک دوره مالی . ضمنا ترازنامه وضعیت مالی یک موسسه را نشان می دهد و نه وضعیت مالی شخصی صاحب یا صاحبان موسسه را چرا که ممکن است ایشان منابع ایجاد درآمد دیگری نیز داشته باشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
قرآن خانهی من استهرمنوتیک صوفیانهی غزالی[1]ترجمهی اسماعیل یزدانپور
همهی متون برای خواندن نیستند. البته خود کلمهی متن این نظر را نقض میکند. از دیدی متنی، سخن بیشتر رمزبندی و پوشندگی است تا بیان. مجازهایی از قبیل طرحبندی و پیچیدن، لایهلایه کردن و تا کردن، ساختاردهی و فصلبندی، همه خواندن را طلب میکنند ــ خواندنی قوی، مدرنیست، و تحلیلی. متون تکلیفهایی را تحمیل میکنند که توصیفهای مشخص در زبانِ خردِ ابزاری را موجه میرساند. تکلیفِ به چنگ انداختن و نفوذ، چیره شدن و خُرد کردن، باز کردن و پرده برانداختن. متن مفعول شناسایی است که توان ما تعریفش میکند: توان ما در تقلیل و تبیین متن، در هدایتِ فرآیندها و نتایجش، و در بافتن و بازـبافتنش، آنگونه که میخواهیم. درحالیکه، بر عکس، زمانی بود که کار هرمنوتیک مثل کارِ قهرمانِ قصههای پهلوانیـعاشقانه بود. خواننده در عالمی بود پر از خطر، با دیوارهای نفوذناپذیر، غارهای مخوف، جنگلهای انبوه، باغهای جادوئی، صداهای بیصاحب، گردابها، هزارتوها، معماها، نفرینها، مه و پوشش چندین رنگ. قرآن، نیز، دریایی بیساحل است. نمیتوان بر چنین متنی چیره شد.در واقع، صحبت از قرآن به مثابه یک متن حق مطلب را ادا نمیکند. قرآن تنهاـقرائتی است از متنی که نزد خداست: امالکتاب، مادرِ کتاب.[2] خدا جبرائیل را فرستاد تا این کتاب آسمانی را برای محمد(ص) قرائت کند. محمد(ص) طی دورهای بیش از بیست سال قرآن را به تدریج دریافت کرد. قرآن حفظ میشد و احتمالاً بخشی از آن نوشته میشد. گرچه پیامبر نمیتوانست بخواند و بنویسد اما کاتبی به نام زیدبنثابت داشت. محمد(ص) قرآن را برای اصحابش قرائت میکرد و آنها نیز قرائت را حفظ، و بعضیها مکتوب، میکردند. اما پس از رحلت پیامبر اغلب صحابه در جنگها کشته شدند و خطر از دست رفتن قرآن جدی شد. به همین خاطر ابوبکر به زیدبنثابت دستور داد که پارههای مکتوب و غیرمکتوب موجود را گردآوری کند تا متنی کامل تدوین شود. این متن بروی قطعههای صفحه مانندی از پوست آهو، برگ خرما و استخوان کتف شتر نوشته میشد. اما تدوینهای دیگری نیز در جریان بود و تفاوتهای میان آنها به این بلاتکلیفی منتهی شد که پس قرآن واقعی کدام است. از این رو خلیفه دوم، عثمان، از زید خواست که روایات مختلف را با مجموعه ابوبکر مقایسه کند و با استفاده از همه مواد موجود متنی رسمی ارائه دهد که "بازبینی عثمانی" نام گرفت. بعد عثمان دستور نابودی همه متنهای غیررسمی را صادر کرد.اما قرآن عثمانی متنی صامت بود و این سئوال پیش آمد که چگونه باید حرکت گذاری شود. در واقع چون برخی حروف صامت از یکدیگر قابل تشخیص نبودند، سنتهای متفاوت "قرائت" بهوجود آمد. ابوبکرمجاهد در سال 322 بعد از هجرت (932 میلادی) نظامهای مختلف اعراب را به هفت نظام کاهش داد: مدینه، مکه، دمشق و بصره هر کدام یک نظام و سه نظام قرائت کوفی. دو روایت از این هفت روایت رسمی شدند، البته دیگر نسخ نیز در کنارشان مجاز بودند. اما اساساً به تبع این عقیده که خدا قرآن را با هفت لهجه عربی نازل کرد، هفت سبک معتبر قرائت باقی ماند. این سنتهای "قرائت" در مدارس رسمی که ریشه در قرن دوم و سوم هجری داشتند حفظ شدند و موثقترین متون در تعیین روایت رسمی قرآنند. بنابراین وقتی روایت معیار و معتبر در سال های 24ـ1923 در مصر بوجود آمد، بر خلاف همه قوانین و روشهای کتاب نگاری، براساس "علم القرائه" بود و نه بر حسب سنتهای حاکم بر تصحیح متون. علاوه بر این خود متن چگونگی اعراب را تعیین نمیکند، یعنی نقاط و علاماتِ تفکیک دهنده به تنهایی تعیین کننده نیستند. به همین علت است که برای حفظ قرآن باید یک یا چند قرائت موثق را حفظ کرد نه متن مکتوب را. همچنین قرائت قرآن بر اساس رشتهای به نام "تجوید" است. این قوانین روالهای غنهای شدن، تنفس، وقف، ادغام، طول هجاها و غیره را در بر میگیرند. بر حسب اینکه قرائت با ترتیل یا صوت باشد رشتههای دیگری نیز وجود دارد.[3]به عبارتی صریح، قرائت شیوه وجودی قرآن را تشکیل میدهد. قرآن، به عنوان یک متن، همیشه در علامت نقل قول قرار دارد. حتی اگر متون ثابت و به نحو قابل ملاحظهای با هم یکسان باشند، قرآن نمیتواند مثل یک متن ثابت بماند. نتایج هرمنوتیکی این شفاهی و شنیداری بودن پیچیده و بسیار است. برای مثال، ترجمه قرآن ممنوع نیست، چون از لحاظ ماده و از لحاظ وجودی اصلاً امکان ندارد. زبان عربی فقط زبان نوشتار نیست که زبانی بومی و زنده است و قرآن را نمیتوان از آن جدا کرد. به همین ترتیب، تفسیر و تأویل (exegesis) قرآن در ذات خود تفسیری وابسته به گوش است. چشم به تنهایی نمیتواند آنچه را میخواند بازشناسد. این گفته بدان معنی نیست که قرآن برای مطالعه نیست و نباید در متن جستجو کرد یا نباید درباره جزئیاتش به تأمل نشست. بلکه هر امر جزئی فقط از طریق گوش فرادادن قابل دریافت است. ازاینرو تعیین این امر که خواندنی همراه با سنجشگری و نقد از قرآن چگونه خواهد بود دشوار است. در خواندن سنجشگرانه، فرد خود را در فضایی خارج از متن میانگارد و متن را در فضایی از خویش قرار میدهد: در برابر نگاه خویش، تحت تفحص خویش، موضوع شک خویش.اما پر واضح است که نمیتوان قرآن را در دست ـو به دور از خویشـ گرفت. قرآن قرائتی است که ما را در خود میپیچد، فضایی که در آن سکنی داریم را پر میکند، فتحش میکند، و ما یک جزء. کلّ حرکت خواندن که درونی کردن یا تصرف در متن است، معکوس میشود. اینجا دیگر به چنگ انداختن و باز کردن و پرده برانداختن از متن وجود ندارد. برعکس، خواندن حضور است و مشارکت. فهم قرآن مساوی است با گم شدن در قرآن.میتوان معنایی از این مفهوم را در هرمنوتیک ابوحامد محمد غزالی، که در کتاب هشتم احیاء علوم الدین توسعه داده است، یافت. غزالی (وفات 505 هجری / 1111 میلادی) محققی در فقه اسلامی و الهیات بود. شهرتش در غرب بیشتر بهخاطر مهارتش در فلسفه یونان و ردّ آن است که در کتاب مشهور تهافت الفلاسفه آمده است.[4] زندگی غزالی قصه انسان فرزانهای است که به بیاساسی شناخت مدرسهای پی میبرد و شغل آب و ناندار تعلیم را در عوض عمری خلوت، تأمل و زیارت رها میکند. او در زندگینامهی فکری خود، المنقذ من الضلال، شرحی از بحران روحیاش و سیر از الهیات، فلسفه، "تعلیم" تا "طریقه" صوفیه بدست میدهد.[5] در تصوف هدف رابطهای ناب و بیواسطه با خدا و تجربهی توحید است.قطعه مرکزی المنقذ من الضلال شرحی از الهامی است که در آن طبیبی حاذق به مداوای امراض فکری و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
تاریخ دانش یا تاریخ علم رشتهای از تاریخ است که به بررسی چند و چون تغییر درک انسان از دانش و فناوری در درازنای هزارهها میپردازد. و اینکه چگونه این درک دستیابی به فناوریهای نوین تر را برای ما ممکن ساخته است. از جمله زمینههای پژوهش در این رشته میتوان به تأثیرات فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی نوآوریهای دانشی اشارهکرد.
نوآوریهای دانش و فناوری در بسیاری از نقاط جهان پیشینه دارند و هند، ایران، یونان، چین و مصر در این زمینه سهم بسزایی دارند.
تاریخ علم دانشی است در راستای بررسی و بیان چگونگی وقایع علمی و نیز، تبیین چرایی وقوع آنها. در اینکه علم و دانش بعلت عجین بودن با نطق بشری عمری تقریباْ به اندازه نوع بشر دارد شکی نیست. خاستگاه علم بشر مطابق با حضور او در هر نقطهٔ کره زمین بوده است. اما آنچه میتوانیم به آن استناد کنیم مکتوباتی است که تاریخ ثبت بسیاری از وقایع علمی را از سدههای ۶ قبل از میلاد مسیح در مناطق مصر و بابل و در میان فنیقیها گزارش مینماید. ما به منظور نظم دهی به مطالعات تاریخی، بررسی خود را به چهار دوره اساسی پیشرفت علمی تقسیم مینماییم. این دورهها خود به دورههای دیگری منقسم میشوند که عبارتاند از:
۱) دوره یونیانیان - اسکندرانی ۲) دوره انقلاب علمی در سده ۱۷ ۳) دوره مادیگرایی در سده ۱۹ ۴) دوره نوین
علم
واژۀ علم معانی گوناگون و متعدّدی را در طی تاریخ طولانی تمدّن و علم در خود جایداده است. نوشتن پیرامون علم در حوزۀ زبان فارسی از امور دشوار بوده، و انجام آن به ظرافت و توجه ویژهای نیازمند است. به منظور آشکارایی و وضوح مفاهیم مربوطه، بررسی سیر تاریخی استفاده از واژههای علم و دانش در هرکدام از دو حوزۀ فلسفه غرب، و نیز حکمت و فلسفۀ شرق، و سپس مطالعۀ اجمالی فرایند و دینامیک پیچیدۀ تعامل و درهمآمیزی آنها با یکدیگر از جملۀ گامهای ضروری آغازین در این مسیر است.
یکی از اهداف رشتهی فلسفه علم تشخیص نظریات و روشهای عملی از روشهای غیر علمی میباشد. برای مثال برخی از نظریهپردازان حوزهی فلسفهی علم مانند کارل پوپر اعتقاد دارند که یکی از معیارهای تمییز علم از شبه علم، ابطالپذیری ادعاهای مطرحشده میباشد. گزارههای شبه علم معمولاً ابطالناپذیر هستند، در حالی که ادعاهای علمی ابطالپذیرند.
تقسیم بندی
در حوزۀ زبان فارسی، کلمهٔ علم برای بیان دو معنای متفاوت، ولی کاملا مرتبط به کار گرفته می شود:
۱. معنای عام، اصلی، بلندتراز، و نخستین علم که به زبان ساده دانستن در برابر ندانستن است.
از این منظر کلاننگر، به همهٔ دانستنیهای انسان صرف نظر از طبیعت و نوع آنها علم گفته شده، و مطابق آن، اخلاق، هنر، فرهنگ، زبان، ریاضیات، زیستشناسی، ستارهشناسی، فیزیک، و نظائر آنها، همه و همه علماند.
کلمات Knowledge در زبان انگلیسی و Connaissance در زبان فرانسوی معادل این معنای عام از کلمهٔ علم در زبان فارسی میباشند.
۲. معنای خاص، انحصاری، و کوتاهتراز علم که منحصراً به دانستنیهایی اطلاق میشود که بر تجارب مستقیم حسی مبتنی بوده، به طوری که تکرار آن تجارب و آزمونها در عمل نتیجه واحد داشته باشد.
عاماندیشیدن، و فراگیر انگاشتن این تعریف خاص و محدود از علم میتواند این شبهه را سبب شود که علم در این معنا در مقابل سایر دانستنیهایی قرار میگیرد که عینی و آزمونپذیر نیستند.
کلمات Science در زبان انگلیسی و Science (با تلفظ سیانس) در زبان فرانسوی معادل این معنای خاص از کلمهٔ علم در زبان فارسی میباشند.
نگاهی به تاریخچه اینترنت
در سال 1990 ، ان اس اف نت* جای ارپانت را به عنوان ستون اصلی اینترنت گرفت . دیگر ارپانتی وجود نداشت .از ان موقع تا به حال کلمه " شبکه " به طور رسمی نمایانگر اینترنت شد.
در این سال اوّلین سرور وب* و کلاینت* ها در ازمایشگاه سرن ساخته شد. اولین موتور جستجو گر با نام آرچ ای برای پیدا کردن فایل های کامپیوتری در دانشگاه مک گیل ساخته شد.
در این سال اینترنت دارای 300،000 میزبان و 1،000 گروه خبری بود. ( در این زمان 92 میلیون کامپیوتر در امریکا وجود داشت)