لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
شیوه هاى استعمار براى انحراف جوانان
الحمدلله رب العالمین و العاقبة للمتقین و الصلوة و السلام على خیر خلقه محمد و آله و اصحابه اجمعین.
سلام و درود بى کران به روح پرفتوح رهبر فقید و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، رهبر انقلاب و ارواح طیّبه شهدا و جانبازان.
هزار و چهارصد و اندى سال پیش از آن قرآن از ظهور فساد در دریا و خشکى خبر داده است آنجا که مى گوید: (ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس) فساد در دریا و خشکى به علت آنچه که انسان با دست هاى خود به دست آورده آشکار شده است.
هنگام نزول قرآن سخن از ظهور فساد بود اما امروزه سخن از لجام گسیختگى و به اوج رسیدن آن است یعنى همان گونه که دنیاى ما به واسطه ارتباطات به دنیاى بى مرزى بدل شده فساد نیز مرزها را در نوریده است و همچون اژدهایى لجام گسیخته بشریت را در خود بلعیده و از گزند آن حتى دور افتاده ترین قریه ها و روستاها نیز در امان نیست.
امروز مصداق همان زمانى است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره آن فرمودند: «یأتى على الناس زمان الصابر فیهم على دینه کالقابض على الجمر»; زمانى برامت من فراخواهد رسید که پایبندى و پایدارى بر دین همانند به دست گرفتن اخگر سوزان و پاره آتش است. آن حضرت(صلى الله علیه وآله)در فرازى دیگر چنین مى فرماید: «یوشک ان یکون خیر مال المسلم غنم یتبع بها شعف الجبال و مواقع القطر یفرّ بدینه من الفتن»[1]; نزدیک است بر امت من زمانى فرا برسد که بهترین دارایى براى مردم آن زمان تعدادى گوسفند است که انسان با آنها در کوه پایه ها، و دره ها و جاهایى که باران مى بارد زندگى کرده و خویشتن را از فساد و فتنه ها باز دارد.
باید اعتراف کرد که امروز در دنیاى غرب و حتى در بسیارى از کشورهاى اسلامى اگر مسلمانى بخواهدواقعاً دین خود را حفظ کرده و خویشتن را از فساد و فتنه دور نگاه دارد، باید چنان کند که حضرتش فرمود زیرا امروز در بسیارى از کشورهاى جهان حتى هواى استنشاقى نیز متعفن و آکنده از فساد است.
در روایتى دیگر آن حضرت9 مى فرماید: «انکم فى زمان من ترک منکم عُشر ما امر به هلک ثم یاتى زمان من عمل منهم بعشر ما امر به نجا»;[2] شما در زمانى زندگى مى کنید که اگر یکى از شما یک دهم آنچه را که به او امر شده است ترک کند هلاک مى شود سپس زمانى خواهد آمد که اگر یکى از اهل آن زمان به یک دهم آنچه که به آن دستور داده شده عمل کند رستگار خواهد شد.
پر واضح است که در چنین شرایطى و با وجود این همه فتنه جوانان و نوجوانان در معرض خطر بیشترى قرار دارند زیرا نوجوانانى که تازه از سنین کودکى پا به سن بلوغ نهاده اند، دوست دارند در جامعه مطرح شوند و سعى مى کنند اعلام وجود کنند بنابراین از آنجایى که داراى احساساتى لطیف هستند که خود نشات گرفته از غرور جوانى آنهاست بیشتر از دیگر اقشار دستخوش تغییرات قرار مى گیرند و در مقابل مظاهر فریبنده و زرق و برق دنیاى پرآشوب فریفته مى شوند و استعمار به این نکته توجه فراوان نموده و آن را هدف تیرهاى زهرآگین و متعفن خود قرار داده است و با تمامى توان خود سعى بر آن دارد که جوانان ممالک اسلامى بویژه جمهورى اسلامى ایران را از اسلام دور کند تا بتوانند با از کارانداختن نیروى فعال جامعه ثروت هاى ملى آنها را به یغما ببرد و سرانجام آنان را بردهوار، زیر یوغ استیلاى خود در آورند ; غافل از این که در جامعه اسلامى بیدار دلانى هستند که خطر را حس کرده و برایش چاره جویى مى نمایند همان گونه که رهبر معظم انقلاب با شناسایى این فتنه از آن به «تهاجم فرهنگى یا شبیخون فرهنگى» یاد کردند.
ولى باید توجه نمود که استعمار هرگز از پاى ننشسته و موج گسترده اى از تهاجم فرهنگى را با سرازیر کردن فیلم هاى مبتذل، مجلات و نوارهاى مستحجن و طرح شعارهایى از قبیل جدایى دین از سیاست، اسلام افیون ملت هاست و.... به راه انداخته و سعى بر آن دارد که جوانان ما را از اسلام جدا کند. از این رهگذر است که ما باید مشکلات و نیازهاى جوانان را شناخته و با درایت و برنامه ریزى دقیق، در رفع آنها کوشیده و همچنین راه ها و شیوه هاى مبارزه با تهاجم غرب را بازشناخته و با تمامى قدرت به مبارزه با آن برخیزیم. عمده ترین شیوه هاى استعمار براى انحراف جوانان عبارتند از:
الف) اسلام زدایى
از روزگاران بسیار دور دشمنان مسلمانان و در عصر ما استعمار غرب اسلام را بزرگترین دشمن خود مى دانسته اند و همواره سعى بر آن داشته اند که مسلمانان را از اسلام دور نگاه دارند تا بدین وسیله به اهداف شوم خود نایل آیند. امروزه نیز طرح شعارهایى چون جدایى دین از سیاست، اسلام افیون ملت هاست و غیره در این راستاست تا شاید بتوانند بدینوسیله اسلام را از صحنه سیاست و زندگى عملى مردم رانده و آن را در چهارچوب مسجد و محراب و نماز و عبادات محصور کنند و اذهان جوانان ما را نسبت به اسلام که کامل ترین دین آسمانى است مخدوش کرده و موجبات تشویش و نگرانى آنان را فراهم آوردند.
ب) اشاعه مواد مخدر
یکى دیگر از راه هایى که استعمار سعى دارد به وسیله آن به جوامع آزاد و بویژه اسلامى ضربه بزند، اشاعه مواد مخدر است و از آنجایى که جوانان از تجربه و پختگى کافى برخوردار نیستند خیلى زود در دام این هیولا گرفتار مى آیند و طبیعى است که اگر جوانان که فعال ترین نیروى هر جامعه اى به شمار مى آیند فلج شوند و کارآیى خود را از دست بدهند، آن جامعه فلج شده و زمینه تسلط و سیطره استعمارگران بر آن فراهم مى آید. بنابراین بر کلیه ممالک اسلامى واجب و لازم است که همانند جمهورى اسلامى ایران با پدیده شوم اعتیاد با تمامى قدرت به مبارزه برخاسته و ریشه آن را بخشکانند و شدیداً کسانى که به آن آلوده اند، چه فروشنده ها و چه مصرف کنندگان برخورد نمایند.
ج) انتشار فیلم هاى مبتذل
یکى دیگر از راه هاى تهاجم غرب نشر و اشاعه فیلم هاى مبتذل است. آنها سعى دارند که اهداف شوم و اغراض پلید خود را در قالب فیلم ها و حرکات و سکنات هنرپیشگان سینماها به دنیا عرضه نمایند. بدون تردید فیلم تاثیرى بسزا در روان بیننده مى گذارد و زمینه ذهنى او را براى پذیرش استعمارگران فراهم مى نماید چنان که ممکن است این پندار در جوانان ما به وجود آید که غرب و غربیان مظهر موفقیت هستند، غافل از اینکه غربیان بدبخت ترین انسان هاى روى زمین هستند که در منجلاب فساد غوطه مى خورند. بنابراین بر کلیه ممالک اسلامى لازم است که از نشر و انتشار این گونه فیلم هاى مبتذل با تمامى قدرت جلوگیرى کنند و همچنین نسبت به شبکه هاى ماهواره اى را که برنامه هاى مخرب دارند چاره اندیشى کنند.
دکتر عبدالله ناصح علوان مى گوید: «یکى از عوامل بسیار مهم در انحراف جوانان که آنان را به بدبختى و شقاوت مى کشاند مشاهده فیلم هاى پلیسى و مبتذل بویژه در سنین کودکى است. این تصاویر در ذهن کودکان نقش مى بندد و آنها سعى در تقلید آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
به نام خدا
/
ایران و سایه شوم استعمار انگلیس
مرجع : سیاست روز
با وجو تلاش علما، مردم و مجلس در 5 دهه پیش، برای ملی کردن نفت، امروزه نیز شاهد حضور شرکت های نفتی غربی در حوزه های نفتی ایران میباشیم. با وجود بسیاری از تلاشهای مذبوحانه استعمار پیر برای تسلط بر نفت ایران هنوز دست انگلیس از سفره نفت ایران کوتاه نشده است.
محمدحسین دلواری از جمله عوامل افتخار هر کشور اقتدار و استقلال مرزی و معنوی آن میباشد. ایران اسلامی با توجه به خاستگاههای مذهبی و ملی همواره در گذر تاریخ جهت دستیابی به آزادی و استقلال و رهیدن از چنگال اسنعمار و استبداد بارها و بارها شاهد قیام و دفاع ملی بوده است. آنچه نمیتوان درخصوص ایران اسلامی نادیده گرفت این است که این کشور در پاسداری از حدود و ثغور خود اهتمام فراوانی داشته و در یک جمله هیچگاه طعمهای آسان و سهل برای دشمنان نبوده و نخواهدبود. از جمله کشورهای استعمارگر که در گذشته تلاش عمدهای را برای بهرهکشی از نعمتهای خداوندی ایران اسلامی انجام داده است، استعمار پیر انگلیس است. بررسی سوابق حضور انگلیس در ایران موید خوی فرصت طلبانه، استعماری و مداخله جویانه این کشور در ایران میباشد. در اینجا نگاهی گذرا به حضور انگلیس در پای سفره نفت کشورمان داریم تا بیشتر با این دشمن قدیمی ایران اسلامی آشنا شویم. آغازسوگنامه در ابتدای کار، انگلیس در ایران نماینده سیاسی نداشت. تمام کارهای اداری که ممکن بود پیش آید به وسیله نمایندگان کمپانی هند شرقی حل و فصل می شد. این نمایندگان از طرف فرمانفرمای کل هندوستان به حضور شاه و دربار ایران میرسیدند. درآن دوره علایق مقامات کمپانی هند شرقی در ایران کاملا تجاری بود. ولی با افزایش گرفتاری ها و مسئولیت های کشورداری، ایشان ناگزیر شدند به فکر حفظ قلمرو خویش از دشمنان خارجی باشند. ایران در دروازه باختری هند در چشم کسانی که در کلکته و لندن با مسایل کمپانی هند شرقی سروکار داشتند، به صورت فرصت و تهدیدی نوظهور جلوه می کرد.
افغانستان، فرانسه و روسیه هم به نوبه خود نسبت به استیلای انگلیس بر هند، عکسالعمل نشان دادند و از سال 1798 م به بعد انگلیس را به دخالت روزافزون در ایران واداشتند. بدین سان، هر چند انگلیس هرگز به امکانات بازرگانی خود بیاعتنا نماند، اما توجه عمده اش به تسلط بر ایران، با وجود حفظ استقلال و تمامیت ایران بود تا عاملی حیاتی برای دفاع از قلمرو امپراتوری انگلیس باشد. "هارفورد جونز" انگلیسی قریب بیست سال در بصره و بغداد در خدمت کمپانی هندشرقی بوده است. در این اثنا دو بار به ایران سفر کرده و زبان فارسی را آموخته بود. هنگامی که او نماینده مقیم کمپانی در بغداد بود، فتحعلی شاه نخستین تقاضای کمک از حکومت هند را به او نوشت. در ادامه "سرگور اوزلی" که عنوان نماینده تام الاختیار انگلیس در ایران را با خود همراه داشت و ایران نیز به عنوان پل
به موازات مذاکرات نماینده دارسی در تهران با دربار قاجار، از سوی وزارت خارجه انگلیس به "سر آنتون هاردینگ"، وزیر مختار آن کشور در تهران دستور داده میشود تا از طریق رشوه به مظفرالدین شاه و وزرای دربار و دادن قول واگذاری سهام، به هر طریق ممکن قرارداد دارسی را به کرسی نشانند. شخص شاه پس از اعطاء قرارداد، مبلغ 50 هزار پوند دریافت میکند
ارتباطی انگلیس و هند بود، در ایران حضور یافت. به همین جهت منافع جدید دولت انگلیس در ایران در تعلیماتی که از لندن به اوزلی داده شد کاملاً مشهود است. امتیازاتی همچون خطوط تلگراف و امتیاز شصت ساله رویترز برای تاسیس بانک نقطه عطفی در روابط ایران و انگلیس بود و همین آغاز راهی بود که سیطره اقتصادی و منافع انگلیس به سرعت افزایش یابد. یکی از علل علاقه انگلیس به ایران این واقعیت است که در تثبیت همه مرزهای آن؛ جز مرز شمالی با روسیه در شمال دریای خزر، دست داشته است و حتی در آنجا هم انگلیس سعی کرد دخالت کند، ولی روسیه موافقت نکرد. انگلیس و حضور در صنعت نفت ایران: از دیرباز نفت از جمله مهمترین عوامل جاذبه دار برای انگلیسی ها برای حضور در ایران بودهاست. برای استعمار پیر که ادامه حرکت ماشین استعمار کهنه کارش نیازمند سوختی مناسب بوده، سفره نفت ایران طعمه چشمگیری بوده است.
تا قبل از جنگ جهانی اول اهمیت صنعت نفت برای زمامداران ایران و کشورهای دیگر روشن نشده بود و شاید به همین علت بود که در دادن امتیاز نفت به دیگر کشورهای دنیا حساسیتی نشان نمیدادند. با وقوع جنگ جهانی اول، مسئولین ایران و دیگر کشورهای دنیا به اهمیت این صنعت پی بردند. در جنگ جهانی اول نفت ایران سهم عمدهای را در پیروزی متفقین داشت. زیرا اگر نفت ایران در اداره ماشین جنگی آنها مورد استفاده قرار نمیگرفت، شاید پیروزی آنها در جنگ غیرممکن بود. اولین بار امتیاز نفت در سال 1872 م 12500 ش) توسط "میرزا حسن خان سپهسالار"، صدراعظم ناصرالدین شاه به "بارون جولیوس دو رویتر" واگذار گردید. گرچه این امتیاز مخصوص نفت نبود، ولی در ماده یازده این قرارداد نفت نیز در ردیف واگذاری ذغالسنگ، آهن، مس، سرب و غیره قرار گرفت. امتیاز بانک شاهنشاهی جایگزین تاراج نفت: گرچه ناصرالدین شاه در آن دوران به دلیل مخالفت علما و رقابتهای دول روس و انگلیس در دربار قاجار و نیز مخالفتهای گسترده آزادیخواهان که در نهایت به لغو این امتیاز ضد ملی منجر گردید، نتوانست از منابع نفتی ایران بهره برداری نماید، اما این امر خود دلیلی برآن شد تا رویتر به عنوان "غرامت" امتیاز بانک شاهنشاهی ایران را بدست آورد. این امتیاز در اصل پاسخی بود به لغو امتیاز قبلی که به مدت 60 سال به انگلیس داده شد که بر اساس آن حق انتشار اسکناس در سراسر ایران و درآمدهای کشور و عوارض گمرکی تماما در اختیار این بانک و صاحب امتیاز آن قرار میگرفت. در پی انتشار خبر تاسیس بانک شاهنشاهی، یک ایرانی به نام "کتابچی" که در آن زمان رئیس اداره گمرک جنوب بود و از آثار نفت در مناطق جنوبی ایران اطلاع داشت، به اروپا رفته و نظر به وابستگیاش به دولت انگلیس، ملاقاتی با وزیر امور خارجه این کشور به عمل میآورد. وی در این ملاقات دولت انگلیس را به سرمایهگذاری برای اکتشاف نفت در ایران ترغیب مینماید. این رایزنیها همزمان با دو اتفاق مهم در آن دوران صورت میگیرد که خود عاملی برای تشدید فرآیند اکتشاف نفت در ایران میباشد.نخست ویلیام ناکس دارسی، سرمایه دار استرالیایی- از عمده سهام داران معادن طلا و نقره- وارد انگلیس میشود و با مشورت و راهنماییهای وزیر خارجه آن کشور، نماینده خود به نام "ماریوت" را به همراه کتابچی برای اخذ امتیاز نفت و حصول توافق با مظفرالدین شاه
در این مقطع از تاریخ است که نواب صفوی و فداییان اسلام تصمیم میگیرند تا با یک اقدام انقلابی، سد راه نهضت ملی، یعنی رزم آرا را از میان بردارند. در روز 16 اسفند 1324، خلیل طهماسبی، وی را مورد هدف سه گلوله قرار داده و نخست وزیر در دم جان میبازد و بزرگترین مانع ملی شدن صنعت نفت از سر راه برداشته میشود
به تهران گسیل میدارد. موضوع دوم اینکه نیروی دریایی انگلیس تصمیم میگیرد تا سوخت کشتی ها و ناوگان دریایی خود را از زغال سنگ به نفت تبدیل کند. در این تاریخ که مصادف با جنگ جهانی اول است، نیروی دریایی انگلیس برنامهیی برای ساختن و به راه انداختن 54 کشتی جنگی و 74 زیر دریایی که با نفت کار کنند را در دستور کار خود قرار میدهد. دلیل آن نیز عقب ماندگی ناوگان انگلیس از نیروی دریایی آلمان بوده است. چرچیل، وزیر دریاداری وقت انگلیس بر این اعتقاد بوده که با این طرح عظیم، شعاع عملیاتی کشتی های نفت سوز نسبت به کشتی های زغالی قریب 40 درصد افزایش خواهد یافت. برای این پروژه عظیم می بایست نفت مورد نیاز ناوگان دریایی انگلیس از یک منبع غنی و مطمئن تامین گردد و چون دولت انگلیس، ایران را به عنوان مستعمره خود می پنداشته، لذا به شرکت نفت ایران و انگلیس روی آورده و بدین وسیله ثروت ملی ایرانیان به منبع نفت خام و تامین سوخت نیروی دریایی انگلیس تبدیل میگردد. به موازات مذاکرات نماینده دارسی در تهران با دربار قاجار، از سوی وزارت خارجه انگلیس به "سر آنتون هاردینگ"، وزیر مختار آن کشور در تهران دستور داده میشود تا از طریق رشوه به مظفرالدین شاه و وزرای دربار و دادن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
استعمار فرانو و خاور میانه
طرح ایجاد خاورمیانه بزرگ چندی است که به طور جدی نقل محفل برجستگان سیاسی، اجتماعی و مذهبی منطقه و آن سوی آب های آتلانتیک گشته است.در این میان، ایالات متحده در رأس جبهه موسوم به غرب، طی نخستین سال های سده بیست و یکم میلادی به همراهی متحدان اروپایی خود، دم از لزوم اجرای این طرح در منطقه حساس و سرنوشت ساز خاورمیانه می زند. البته در این میان، از چاشنی اجبار استفاده کرده با برشمردن مزیت های اجرای این طرح برای کشورهای عرب و غیرعرب منطقه، نسخه ای عجولانه برایشان پیچیده است.
به عقیده بسیاری از آگاهان و کارشناسان مسایل سیاسی و ژئوپلتیک در این که کشوری با مختصات و ویژگی های ایالات متحده با آن پیشینه استکباری و کشورهای همیشه استعمارگر اروپای غربی همچون انگلیس که به کفتار پیر جهان غرب معروف است، حامی و پشتیبان بلامنازع اجرای طرح خاورمیانه بزرگ شده اند، باید در پی کشف اغراض ناگوار آنها در پس این قضا بود با این وجود، بی گمان تبعات و تأثیرات نامطلوب سیاسی- اجتماعی به همراه این موضوع خواهد بود. تأثیراتی که در صورت اجرای این طرح ناپخته و نسنجیده، پیامدهای مخرب و ویران کننده ای برای کشورهای اسلامی منطقه خواهد داشت و چه بسا به مقدمه ای برای بازگشت استعمار فرانو به منطقه خاورمیانه مبدل گردد.
با این مقدماتی که گفته شد بیش از پیش اهمیت تحولات اخیر در خاورمیانه مشخص شده و ذهن تحلیل گران را با ابعاد آشکار و پنهان این پروژه آشنا خواهد شد.دقت در این مسئله بسیار مهم که جهان غرب به سردرگمی آمریکا امروزه با جدیت خواستار پیاده شدن این طرح در منطقه بسیار حساس و پرمناقشه خاورمیانه است و کشورهای منطقه، به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را مجبور به تبعیت از این طرح و فراهم کردن مقدمات اجرای آن می کند، ما را به جواب بسیاری از معماهای پیچیده این قضیه نزدیک تر می کند. آن گونه که به نظر می رسد، هدف اصلی ایالات متحده و جامعه اروپایی از پیگیری اصلاحات در خاورمیانه و پافشاری نامعقول آن ها بر این امر چیزی نخواهد بود جز تأمین منافع خود در این منطقه ویژه جهان و در مرحله بعد حفظ امنیت و ثبات رژیم صهیونیستی و رفع نگرانی این رژیم غاصب. آن ها در این امر سعی دارند با استفاده از نمونه های رسانه ای خود زمینه اجرای این طرح را در منطقه و در ذهن ساکنان آن فراهم سازند.
اصولا از اواسط قرن پرهیاهوی بیستم میلادی که جهان سرمایه داری(لیبرالیسم) از یکسو و جهان کمونیستی (شوروی سابق) از سویی دیگر، هر یک به دنبال تحقق گلوبالیسم (جهانی سازی) مطلوب خود بوده اند و از آن زمان و حتی سال های قبل تر نظر ویژه ای نسبت به منطقه استراتژیک خاورمیانه داشته اند هر یک از دو بلوک شرق و غرب، دست یابی به این نقطه از جهان را پیروزی حقیقی می دانستند و به حق نیز این چنین بود و چانه زنی ها و تکاپوهای بی امان این دو ابرقدرت طی سال های متمادی تا اوایل دهه 90 میلادی، خود مؤید این مطلب است پس از سقوط و فروپاشی قطب کمونیسم در اوایل این دهه که جهان غرب به ویژه ایالات متحده یک تاز عرصه جهانی شد، این آمریکایی ها بودند که با جدیت هر چه تمام، خواستار تحقق جهانی سازی مدل غربی با اتاق فرمان آمریکایی در سطح کره خاکی شدند و در این میان برای خاورمیانه طرح های ویژه ای در سرداشته و دارند و از هر فرصتی برای تحقق اهداف خود استفاده می کنند.
ایالات متحده که خودمحوری و منفعت طلبی از خصایص جدایی ناپذیرش محسوب می شود، با تأکید بر لزوم اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و با استراتژی برقراری اصلاحات فرمایشی در این منطقه می خواهد ضمن حفظ منافع خود، تهدیدات بر سر راه سلطه خود در خاورمیانه را برطرف کرده و به عنوان سیاست اصولی خود، فضای امنیتی برای رژیم غاصب اسراییل فراهم سازد و از طریق اجرای اصلاحات آمریکایی در منطقه، بتواند صلح همیشگی برای اسراییل فراهم آورد.
البته ناگفته نماند که اسراییل با وجود این فضای امنیتی خواهد توانست با حمایت مادی و معنوی غرب، حاکم بر منطقه شود و تز استعماری خود مبنی بر نیل تا فرات را جامه بپوشاند.
اصلاحاتی که آمریکاییان در منطقه مسلمان نشین خاورمیانه در پی آن هستند، چیزی جز استحاله مبانی دینی و فرهنگی جهان اسلام و تغییر آن به فرهنگ لیبرال سرمایه داری نیست. حذف آیات جهادی از قرآن مسلمانان، حذف عنوان بسم الله الرحمن الرحیم از سخنرانی ها و مراسم های کشورهای اسلامی، حضور بی قید و شرط بانوان در تمام عرصه های حاکمیتی و اجتماعی این کشورها، و تاکید بر دموکراسی و آزادی غربی که باحه گری جزو لاینفک آن است، اگرچه به نظر غربی ها و عده ای روشنفکرنمای مسلمان، اصلاحات عنوان دارد، لیکن اگر واقع بینانه به آن بنگریم چیزی جز ارتجاع آشکار از اصالت آزادی و عدالت طلبی واقعی نیست.
طرح اصلاحات غربی در خاورمیانه که شمه ای از آن توانست بلوک شرق را با مشکل روبه رو سازد و در نهایت به برچیده شدن اتحاد جماهیر شوروی منجر شود، چنانچه به طور کامل در کشورهای عربی- اسلامی منطقه اعمال شود، پس از گذشت یک نسل، چیزی به نام هویت دینی و اسلامی برای مردم جهان اسلام و شیخ نشین های عرب باقی نمی گذارد و این بزرگ ترین خطر است. اصلاحاتی که آمریکا می خواست در ایران هم پیاده شود، اما به دلیل ساختار نظام ایران و چینش ساختار فکری و اعتقادی ملت ایران عمل نشد و با بن بست روبه رو گشت. اگر طرح خاورمیانه بزرگ را حلقه کوچکی از سلسله طرح های جهانی سازی بدانیم، عنصر فرهنگ در آن مورد توجه جدی خواهد بود. فرهنگ و مذهب اسلامی در پروژه خاورمیانه بزرگ و اصلاحات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بررسی تطبیقی خانواده در استعمار فرانوین و تفکر دینی
مقاله –مریم معین الاسلام
مقدمه
خانواده، واحد بنیادین جامعه، کانون اصلی رشد و تعالی انسان و مؤثرترین عامل در انتقال فرهنگ اسلامی است که در شرایط مختلف در تأثیر و تأثر متقابل با فرهنگ و عوامل اجتماعی است. انسان در خانواده به هویت و رشد شخصیت دست می یابد و در خانواده های سالم و رشید به تکامل معنوی و اخلاقی نائل می شوند.
از این رو، خانواده نه تنها عامل کمال یابی و سکونت و آرامش و بالندگی اعضای خویش است، بلکه در تحولات اساسی جوامع نقش عمده ای ایفا می کند و مذهب و آموزش و حکومت نیز از عملکرد خانواده متأثرمی شود و این تأثیر به صورت متقابل باعث ایجاد تغییرات اساسی می گردد.
اگر خانواده محیط سالم و سازنده ای داشته باشد و به نقش کلیدی و جایگاه زن در تحکیم و تقویت خود خانواده آگاه باشد، مسلماً پر برکت و ماندگار خواهد بود و بهره های فراوانی نصیب اجتماع خواهد کرد.
بالاخره نظر به کارکرد بسیار محوری و فردی و اجتماعی خانواده در حفظ و انتقال ارزش ها و همچنین حفظ سلامت فردی و اجتماعی، همواره مهاجمان فرهنگی درصد تضعیف خانواده وانحلال آن می باشند. همان طور که « الوین تافلر» در کتاب « موج سوم » خود بیان می کند جز از طریق به نابودی کشاندن خانواده و تضعیف این نهاد، فرهنگ سازی صورت نمی پذیرد، از این رو کلیه تلاش دشمن مصروف به از هم پاشیدن نظام خانواده است و جا دارد که متولیان و صاحبنظران به این مسئله توجه داشته باشند و جهت مقابله اصولی با تهاجم فرهنگی به تقویت و استحکام نظام خانواده بپردازد و صاحب نظران در این عرصه با تنویر افکار، رسواگر توطئه های شوم دشمن شوند.
از این روبه نظر می رسد که پرداختن به مسأله خانواده و تلاش جهت استحکام بنیان های این نهاد مقدس، مؤثرترین گام جهت حفظ فرهنگ ملی و ارزش های مذهبی است.
با اولویت ترین رسالت مسئولان ذیر بط می باشند، چرا که بستر رشد و تعالی و توسعه جامعه خانواده است و بدون برخورداری از جامعه سالم امکان دسترسی به رشد و توسعه وجود ندارد.
جایگاه رفیع خانواده
بخش قابل توجهی از شکل گیری شخصیت، تبلور رفتارهای اجتماعی، تعاملات بین فردی و مسئولیت پذیری انسانها حاصل چگونگی بازخوردها، بینش ها و تجارب فرد در زندگی خانوادگی است.
برای کودک، پدر و مادر کامل ترین و خوشایندترین موجود هستی و کامل ترین الگو برای همانند سازی است.
ارضای عاطفی، اجتماعی کودک در خانواده صورت می پذیرد، بسیاری از تخلفات، پرخاشگری ها کجروی ها و بزهکاری ها از مشکلات خانواده نشأت می گیرد. فقر عاطفی در خانواده زمینه ساز تبهکاری ها است. رمز پیشرفت تحصیلی، سلامت روانی اجتماعی و رشد و تعالی یک یک اعضای جامعه، نقش بنیادین دارد.
تلاش در جهت استحکام خانواده و استوارسازی روابط درون این سیستم، زمینه را برای سلامت اخلاقی و سعادت عموم مردم یک جامعه فراهم می سازد. گروهی از کارشناسان خانواده و مسایل اجتماعی به سرپرستی بری ( bray ) در آمریکا در سال 1988 پس از یک مطالعه طولانی سیستماتیک طی 9 سال به این نتیجه رسیدند که بحرانهای اجتماعی و روانی در جهان معاصر به جهت تضعیف و تزلزل و در نهایت سقوط خانواده می باشد. بحرانهایی چون، استرس رو به تزاید در زمینه های تحصیلی و شغلی، ناشی از زندگی ماشینی و پیشرفت تکنولوژی، تغییر بنیادین در الگوهای تولید، تغییرات در شیوه های زندگی افراد، تورم و بحرانهای شدید اقتصادی، کاهش یا سقوط ارزش های مذهبی و اخلاقی، از جمله بحرانهای ناشی از تزلزل خانواده در جهان معاصر است.
نهاد خانواده به خودی خود یک جامعه کوچک است و هر گونه تغییر مثبت یا منفی در آن، در جامعه بزرگ انسانها تأثیر مستقیم و مؤثر دارد.ثبات یا بی ثباتی خانواده مستقیماً بر ثبات و بی ثباتی جامعه تأثیر گذار است. جوامعی که برخوردار از خانواده متزلزل است، ارزشهای اخلاقی در سطح کلان سقوط می کند.
کنفوسیوس می گوید :
«وقتی زناشوئی با عشق و علاقه باشد، هماهنگی در خانه و خانواده به وجود می آید و هنگامی در خانه مستقر باشد، رضایت در جامعه حاصل می شود و وقتی خشنودی در جامعه حاصل باشد، آبادانی و رفاه در آن جامعه موجود خواهد بود و بالاخره هنگامی که رفاه وآبادانی در جوامع فراهم باشد صلح جهانی بیشتر تأمین خواهد شد.»
خانواده نخستین بستر، فعلیت یافتن استعدادهای بشر است و اصلی ترین پایگاه رشد و شکوفایی شخصیت و پرورش مهارت های اجتماعی کودکان و نوجوانان میباشد . و اساسی ترین سهم را در سلامت و سعادت و تعالی جوامع بشری به عهده دارد.
زیانهای فروپاشی خانواده
تضعیف بنیانهای خانواده و فروپاشی آن، خسارت های زیادی را برای جامعه بشری به ارمغان می آورد که در این بخش از نوشتار به برخی از آنها به صورت اجمالی پرداخته می شود.
1-اختلال در جامعه
نخستین اختلالی که در زندگی اجتماعی با فروپاشی خانواده ایجاد می شود، اختلال در جمعیت است. رشد جمعیت مختل می شود.
2- فقدان عواطف
جامعه ای که خانواده نداشته باشد از کانون اصلی پیدایش محبت و عاطفه بی بهره است.
« و من آیاته أن خلق لکم من انفسکم ازواجاً و جعل بینکم موده و رحمته »؛ مودت یعنی محبت شدید مربوط به اوایل زندگی و رحمت برای زن و شوهر سالخورده .
3- از بین رفتن آداب و سنن
خانواده یک بستر و جویبار طبیعی است برای انتقال تدریجی سنت ها، ارزشها و آداب و رسوم و فرهنگ از نسلی به نسل دیگر، و اگر این جویبار قطع شود، فرهنگ نیز منتقل نمی شود و جامعه دچار مشکل هویت می گردد. فرهنگ برای جامعه در حکم حافظه است برای فرد، جامعه ای که فرهنگ خود را از دست بدهد حافظه جمعی تاریخی خود را از دست داده است و دچار بحران شدید می شود.
با توجه به جایگاه بلند خانواده و کارکرد بسیار محوری و مؤثر آن در جوامع بشری جا دارد که به بررسی تطبیقی بین نگاه استعمار فرانوین نسبت به خانواده و جایگاه آن و مقایسه آن با دیدگاه اسلام بپردازیم.
خانواده در منظر استعمار نوین
انسان معاصر در پناه برنامه های استعمار فرانوین که منجر به فروپاشی نهاد خانواده شد، دچار سردرگمی و مشکلات زیادی شده است. استعمار فرانوین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شهید مطهری و استعمار و غرب زدگی
دین مبین اسلام پس از ظهور در شبه جزیره عربستان ونشو ونما در سایر بلاد ، در مسیر هدایت انسانها و بنیان گذاردن تمدن مهم از آرا ء وافکار دینی ، با موانع و مشکلات عدیده ای مواجه شده است . اسلام در مقابله با این موانع وخطرات ، ساز وکارهای متفاوتی با توجه به نوع خطر وزمان ومکان اتخاذ نموده است . یکی از مهمترین سازوکارها ، تربیت شخصیتهایی است که تعالیم الهی را به خوبی فهمیده وبا توجه به الگوها وآموزهای دینی به دفاع از حریم مقدس آن بپردازند . مجاهدت این شخصیت ها وتلاش فکری واجتهادی ، افکار وآثار و کردار آنها به نوبه خود به غنای هر چه بیشتر این دین ، چه در مرحله اندیشه وچه در سطح عمل کمک کرده است . اساسا مکانیزم ایجاد رویه ،الگو وبرنامه عقلایی در پیش پای نسلهای آینده درباره چگونگی حفاظت از ساحت دین می نهد . در قرن نوزدهم با ظهور استعمار در سطح پیشرفته ورسیدن امواج جدی مدرنیته ومدرنیسم به مرزهای جهان اسلام وایران ، تهدیدات مضاعف گردید . تهدیدی که مسبوق به سابقه نبود والگوی مبارزه ای نیز از گذشتگان به نسل آن عصر به یادگار نبود . اگر قبلا مردم ونخبگان دینی در تضاد با استبداد وحکام جور بودند ، آن روز استعمار نیز به عنوان پدیده ای پیچیده وفریبکار ، دغدغه خاطر آنها شد .استعمار همراه با اندیشه ها ومظاهر عملی مدرن بود که محصولاتی از قبیل غرب زدگی ، خود با ختگی فکری وفرهنگی ویا سئوالات جدی علمی ومعرفتی را به ارمغان آورد . صاحبان اندیشه وفعالان سیاسی ومذهبی دنیای اسلام عکس العمل متفاوتی در مقابل این پدیده نشان دادند . از جمله اینکه عده ای درپی ایجاد پلی بین غرب و بلاد اسلامی بودند . اینها غرب را به به کلی نفی نمی کردند و از طرف دیگر مظاهر منفی فرهنگی وتمدن آن را نمی پذیرفتند . آنها نظام فکری را عرضه می کردند که هم دقایق مدرنیته در آن بگنجد و هم دقایق مکتب اسلام . جریان دوم در نسبت با غرب مدام در داشته های خود تردید کردند ودر صدد جستجوی حقیقت در ماورای مرزها برآمد . آنها هیچگونه اعتقادی به توانایی آموزه های اسلامی در قبال اندیشه غرب نداشته واین نسخه را برای خویش وهموطنان می پیچند که از سرتاپا باید غربی شد . جریانی دیگر که از آن به اسلام گریان یا احیاگران دینی تعبیر می شود ، توانای فکر دینی در حل مشکلات ، رد شبهات واداره اجتماع را باور داشته اند . آنها بازگشت به اسلام اصیل را حلال تمام مشکلات ومعضلات عصر حاضر دانسته ومی دانند ومعتقدند اسلام هیچ گونه نیاز معرفتی به مدرنیسم ولیبرالیسم ندارد ومدرنیته فقط سئوال زا است نه معرفت زا (1) در اوج قله این مسلک در عصر فعلی حضرت امام (ره) قرار دارد وشهید مطهری از تغذیه کننده گان این اردوگاه است در این جا سعی داریم ابعاد وزوایای نسبتا پنهان روش شناختی وروش فکری وشخصیتی این متفکر را فراتر از ورود به مباحث فلسفی ویا روشی کلیشه ای مورد مدلقه قرار دهیم . هر چند بیان کردن وبویژه مکتوب نمودن این مقولات بسیار سخت است اما توجه به آنها از نیاز های جدی اثر حاضر به شمار رفته ومارا به سوی جهتی عقلایی در مسیر سیاست پردازی رهنمون می سازد . استاد از متفکرین برجسته ای است که با مجاهدت وتلاشی کم نظیر در شناخت اسلام اصیل و درک خطرات آرا وافکار غیر دینی ، خدمات قرین موفقیتی به خواص وعوام ومذهب نشیع نمود . وی در زمانی می زیست که تاریخ شوخی های زشتی با فرهنگ این مرز وبوم می کرد . حیات وی مصادف با ظهور ایدولوژی های چپ وراست بود. ایندو با پروراندن افراد ماتر یالیست وروشنفکران غرب زده ، جوانان را هدف قرار دادند . آموزه های ماتر یالیستی به طرز عجیب وفریبنده ای با حمایت بلوک شرق سعی در منزوی کردن اسلام گرایی داشت . با این وضعیت کسی مثل مطهری احساس می کند که کلیت ایدولوژی اسلامی در خطر است وباید ایدولوژی اسلامی را بنویسد.(2) وی اسلام را هدف می دانست نه وسیله بنابراین تلاش داشت همه افکار را با اسلام بسنجد . متفکرین اولیه اسلامی ، اسلام را با غرب توضیح می دادند در حالی که می بایست این کار را بر عکس انجام می دادند . یعنی مدرنیته ومدرنیسم را با اسلام توضیح دهند.(2) مطهری با زیرکی وعمق اندیشه ، بین بیان دین به زبان معاصر که بادرک معاصر مناسبت داشته باشد و ترجمه دین به زبان تجدد تفاوت قایل بود . ایشان توانایی اسلام در اداره اجتماع را باور داشت . می توان گفت آفت عدم اعتماد به اسلام واعتماد به نفس ، بزرگترین سد راه نهفته های اسلامی بوده وهست . این مشکل اساسی پیشروی انقلاب اسلامی به شمار می رود استاد ، با آسیب شناسی دینی واجتماعی ، درک صحیح از زمان ، نگرش منتقدانه به حال وپیش بیبی آینده ، در پی حل مشکلات بر آمد . در میدان کار زار از نقد سخت وشجاعانه تحجر و جمود فکری نیز غاض نشده وبا شجاعتی تمام وبا پیبندی به تقوای ستیز به مقابله با تقوای گریز پرداخت . مطلب بسیار مهمی که نباید به خاطر قضاوتهای شتابزده وسطحی از آن غافل شد ، این است که استاد قبل ازآنکه به روشنگری بپردازد ، خود به مرحله روشنفکری ( این اصطلاح با تسامع به کار می رود ) رسیده بود . به تعبیری وی به علم نه صرفا به خاطر استفاده دیگران ، بلکه اصالتا ارزش قایل بود . امام صادق (ع) می فرماید : طالبان علم سه دسته اند ، ایشان وصفتشان را بشناسد . دسته ای دانش رابرای نادانی وستیزه جویند . دسته ای برای بلندی جستن وفریفتن جویند و گروهی برای فهمیدن وخرد ورزیدن ( فقه وعقل ) ، برای گروه سوم علم ، مطلوب با لذات است نه وسیله ای برای غرایز دیگر . امام صادق (ع) می فرماید که علم واقعی آن است که انسان برای فقه و عقل دنبال آن رود .(4) بلاشک استاد شهید جزو گروه سوم است . ماکس وبر می گوید : عالم به ما می گوید که فقط به اعتبار خود علم است که به علم می پردازد ونه صرفا به این واسطه که دیگران بتوانند ازآن بهره های کاسبکارانه یافنی بگیرند یا اینکه انسانها بتوانند بهتر تغذیه کنند ، بهتر بپوشند ، تنویر شوند وخود را هدایت کنند (5)استاد ، علم را که اصالتا برای آن ارزش قایل بود ، در مسیری جهت دار برای هدایت دیگران به کار گرفت . مگر نه این است که علم هم وظیفه ای دارد ؟ وبر می گوید : وظیفه علم روشنگری است (6) موضوعات انتخابی استاد شهید برای قلم زدن وسخن گفتن با توجه به ارزشها وباید ونباید های مذهبی ، سیاسی ، اجتماعی وفرهنگی بود . لکن بعد از انتخاب موضوع و ورود در آن به تمام معنا علمی وبی طرفانه قضاوت کرده است و همین ویژه گی از وی منتقدی منصف ومبتکری تا ثیر گذار ساخته است . استاد در این باره می نویسد : این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته ، مقاله یا کتاب نوشته ام تنها