لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
اگر انحراف اشعه از محوری در سطح کانونی باشد ما از انحراف کروی عرضی و متقاطع صحبت میکنیم. دسته شعاعی از اشعهها موازی با محوری است که پس از شکست دوباره نور و مجموعهای از مخروطها شکل میگیرد و روی محور عدسیها قرار دارد (شکل 82).
سطحی که این مجموعه از مخروطها را در بر گرفته است سطح خورنده نام دارد. و برش عرضی این سطح توسط هر سطح صافی که از این اشعه میگذرد منحنی خورنده نام دارد. شکل 82 نشان دهنده این منحنی در انحراف گوی است. اگر برش عرضی توسط سطوح صاف عمود بر محور دوائری از پرتو مختلف باشند موج موازیشکلی از اشعهها توسط نقطه درخشندهای روی محور به وجود میآید که از سطح عدسی دور است. در اینجا دائرههای روشن نقش مهمی را در عکسهای آن نقطه در سطوح مختلف ایفا میکنند. کانون F در تقریب نسبی تعیین میشود و نقش کانون فقط برای اشعهها است. به عنوان مثال اشعههایی که از طریق عدسیهای نزدیک محور میگذرند اینطور هستند. کوچکترین و روشنترین تصویر از آن نقطه توسط عدسیهایی در سطح m به وجود میآید که از کانون F نمیگذرد.
بنابراین برای کاهش انحراف عرضی کروی یا گوی مانند در عدسیها، ما باید کانون مناسبی از این عدسیها را تعیین کنیم که به عنوان مثال توسط در نظر گرفتن کانون در نه در F عکس به وجود میآید. عدسیهای همگرا دارای انحراف طولی منحنی گوی مانند است. به عنوان مثال اشعههای غیر paraxial در محور در نقطهای نزدیک عدسی از کانون paraxial همدیگر را قطع میکنند. عدسیهای واگرا دارای انحراف گوی مانند در جهت مخالف هستند. انحراف گوی مانند از لحاظ عملی توسط انتخاب مناسب سطوح و دستگاههایی از عدسی حذف میشوند. و همان برای انحراف گوی مانند آینهها هم صحت دارد.
Coma
اگر یک لکه روشن روی امواج گستردهای که روی محور نوری سیستم قرار ندارند تشکیل شود عکس آن دایره روشن نیست همان طوریکه در مرحله قبل هم بیان شد و شکل آنان نامتقارن فرض میشود. برخی اوقات این شکل، یادآور ذوزنب است گرچه نام این انحراف میباشد. coma به طور قابل توجهی توسط انحنای درست مشخصههای سیستم ضعیف میشود.
انحرافی که توسط اشعه های مایل محور فرعی به وجود میآیند
این سطوح از طریق محور سیستم نوری میگذرد که سطوح جنوبی نام دارد. اگر امواج استوانهای شکل اشعه در این سطح صاف در یک زاویه کاملاً بزرگ با محور وجود داشته باشند آنگاه پس از پرتو دوباره برای طولانی مدت باقی نمیمانند. اشعههایی که در سطح جنوبی قرار دارند به روشی که متفاوت از شکست نور اشعههایی است که موازی با آنها هستند شکسته میشوند. بدین ترتیب اشعههای موج پس از شکست نور موازی نیستند. بنابراین موج برش عرضی متفاوت از فاصلهای از عدسیها پس از انکسار نور است. در همان فاصله مشخص از عدسیها، برش عرضی بخشی از مسیری (خطی) است که بر سطح جنوبی عمود و قائم است.
پس از این، این خط به یک قرینه تبدیل میشود که پارامترها با فاصله از عدسی تغییر میکنند. در یک فاصله مشخص از عدسیها، برش عرضی دائرهای شکل است دوباره بیضی شکل میشود و در نهایت بخشی از خط در سطح جنوبی قرار دارد. یک اینچنین انحرافی آستیگماتیسم امواج متمایل نام دارد. ابتدا اجازه دهید تا نمونهای از انکسار نور موج را که در بالا بدان اشاره شد تفسیر کنیم. پس از عبور از طریق یک عدسی، موج در سطح جنوبی و در سطحی عمود بر سطح جنوبی و موازی محورها قرار میگیرد که به عبارت دیگر سطح SAGITTAL است. کانون برای این سطوح متفاوت است.
در شکل 80، کانون جنوبی روی سطح I و کانون SAGITTAL روی سطح III قرار دارد. در سطح II اشعهها نیمه بالایی موج استوانهای شکل درنیمه پائین موج دائره شکل قرار دارند. در حالی که این متعلق به نیمه پائینی موجی است که در نیمه بالایی دائره قرار دارد. اشعههایی که از نیمه راست به موج استوانهای شکل میرسند روی نیمه راست دائره در سطح II قرار دارند. در حالی که اشعههایی که از نیمه چپ موج میآیند روی نیمه چپ دائره قرار میگیرند. مکان سطوح درکانون جنوبی و sagittal بستگی به زاویه انحراف موج در محور نوری دارد. بنابراین سطوحی که شامل کانون هستند توسط کانون جنوبی و sagittal شکل میگیرند و بر هم منطبق نیستند. واضح است که این سطوح فقط در نقطه F روی محور نوری به هم میرسند در این نقطه متعامد نیستند (شکل 83). این نوع انحراف انحنای سطح عکس (تصویر) نام دارد. این کجراهی (انحراف) زمانی از بین میرود که وضعیتpetzval ارضا کننده باشد و ما در این کتاب راجع به آن بحث نمیکنیم.
میزان بزرگنمایی سیستم معمولاً به زاویه انحراف اشعه در محور نوری بستگی دارد. در زوایای بزرگتر، این مشهودتر است و تصویر تشابهش را با جسم از دست میدهد. در نتیجه یک شبکه (توری) توسط خطوط راست شکل میگیرد که به داخل شبکه توری مانند با خطوط قوس دار انتقال مییابد. (شکل 84). این نوع انحراف و کجراهی کجی نام دارد. انحراف هندسی توسط انتخاب درست عدسیها، مشخصات آنها و غیره کاهش مییابد. در حال حاضر، این امکان وجود دارد که همه انحرافات و کجراهی را حداقل برای ترسیم آنها در یک سطح قابل قبول از بین ببریم.
انحراف رنگی
این انحراف با انتخاب ترکیبی از عدسیهایی که عدم انطباق تصاویر در طول موجهای مختلف کاهش میدهد از بین میروند. ولی ممکن است که توان انطباق دقیقی از تصویر را برای همه طول موجهای طیف به دست آوریم. معمولاً انطباق دقیق تصویر برای 2 طول موج مختلف در نظر گرفته شده است و انطباق برای طول موجهای باقی مانده دارای میزان خاصی از صحت و درستی است، این فرایند تابرنگسازی سیستم نوری نام دارد. تصاویری با 2 طول موج متفاوت بر هم منطبق هستند اگر سیستم دارای عناصر یکسانی برای این طولهای موج باشد. و این به مقدار یکسانی از 3 مقدار ثابت حدسی میرسد. به عبارت دیگر، حداقل دارای پارامترهای مستقلی به منظور رسیدن به رنگسازی هستیم.
مقادیر این پارامترها به عنوان راه حلی برای 3 معادله بیان شده از عضوهای مهم برای هر دو طول موج در نظر گرفته شدهاند و همیشه این امکان وجود دارد که یک سیستم نوری انتخاب کنیم که نیاز به 3 پارامتر جداگانه دارد. این مسئله توسط این حقیقت که فقط کافی است تا به رنگسازی نسبی در اهداف عملی برسیم حل میشود. واضح است که رنگ سازی می تواند در اصل برای 3 یا طول موجهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
شیوه هاى استعمار براى انحراف جوانان
الحمدلله رب العالمین و العاقبة للمتقین و الصلوة و السلام على خیر خلقه محمد و آله و اصحابه اجمعین.
سلام و درود بى کران به روح پرفتوح رهبر فقید و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، رهبر انقلاب و ارواح طیّبه شهدا و جانبازان.
هزار و چهارصد و اندى سال پیش از آن قرآن از ظهور فساد در دریا و خشکى خبر داده است آنجا که مى گوید: (ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس) فساد در دریا و خشکى به علت آنچه که انسان با دست هاى خود به دست آورده آشکار شده است.
هنگام نزول قرآن سخن از ظهور فساد بود اما امروزه سخن از لجام گسیختگى و به اوج رسیدن آن است یعنى همان گونه که دنیاى ما به واسطه ارتباطات به دنیاى بى مرزى بدل شده فساد نیز مرزها را در نوریده است و همچون اژدهایى لجام گسیخته بشریت را در خود بلعیده و از گزند آن حتى دور افتاده ترین قریه ها و روستاها نیز در امان نیست.
امروز مصداق همان زمانى است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره آن فرمودند: «یأتى على الناس زمان الصابر فیهم على دینه کالقابض على الجمر»; زمانى برامت من فراخواهد رسید که پایبندى و پایدارى بر دین همانند به دست گرفتن اخگر سوزان و پاره آتش است. آن حضرت(صلى الله علیه وآله)در فرازى دیگر چنین مى فرماید: «یوشک ان یکون خیر مال المسلم غنم یتبع بها شعف الجبال و مواقع القطر یفرّ بدینه من الفتن»[1]; نزدیک است بر امت من زمانى فرا برسد که بهترین دارایى براى مردم آن زمان تعدادى گوسفند است که انسان با آنها در کوه پایه ها، و دره ها و جاهایى که باران مى بارد زندگى کرده و خویشتن را از فساد و فتنه ها باز دارد.
باید اعتراف کرد که امروز در دنیاى غرب و حتى در بسیارى از کشورهاى اسلامى اگر مسلمانى بخواهدواقعاً دین خود را حفظ کرده و خویشتن را از فساد و فتنه دور نگاه دارد، باید چنان کند که حضرتش فرمود زیرا امروز در بسیارى از کشورهاى جهان حتى هواى استنشاقى نیز متعفن و آکنده از فساد است.
در روایتى دیگر آن حضرت9 مى فرماید: «انکم فى زمان من ترک منکم عُشر ما امر به هلک ثم یاتى زمان من عمل منهم بعشر ما امر به نجا»;[2] شما در زمانى زندگى مى کنید که اگر یکى از شما یک دهم آنچه را که به او امر شده است ترک کند هلاک مى شود سپس زمانى خواهد آمد که اگر یکى از اهل آن زمان به یک دهم آنچه که به آن دستور داده شده عمل کند رستگار خواهد شد.
پر واضح است که در چنین شرایطى و با وجود این همه فتنه جوانان و نوجوانان در معرض خطر بیشترى قرار دارند زیرا نوجوانانى که تازه از سنین کودکى پا به سن بلوغ نهاده اند، دوست دارند در جامعه مطرح شوند و سعى مى کنند اعلام وجود کنند بنابراین از آنجایى که داراى احساساتى لطیف هستند که خود نشات گرفته از غرور جوانى آنهاست بیشتر از دیگر اقشار دستخوش تغییرات قرار مى گیرند و در مقابل مظاهر فریبنده و زرق و برق دنیاى پرآشوب فریفته مى شوند و استعمار به این نکته توجه فراوان نموده و آن را هدف تیرهاى زهرآگین و متعفن خود قرار داده است و با تمامى توان خود سعى بر آن دارد که جوانان ممالک اسلامى بویژه جمهورى اسلامى ایران را از اسلام دور کند تا بتوانند با از کارانداختن نیروى فعال جامعه ثروت هاى ملى آنها را به یغما ببرد و سرانجام آنان را بردهوار، زیر یوغ استیلاى خود در آورند ; غافل از این که در جامعه اسلامى بیدار دلانى هستند که خطر را حس کرده و برایش چاره جویى مى نمایند همان گونه که رهبر معظم انقلاب با شناسایى این فتنه از آن به «تهاجم فرهنگى یا شبیخون فرهنگى» یاد کردند.
ولى باید توجه نمود که استعمار هرگز از پاى ننشسته و موج گسترده اى از تهاجم فرهنگى را با سرازیر کردن فیلم هاى مبتذل، مجلات و نوارهاى مستحجن و طرح شعارهایى از قبیل جدایى دین از سیاست، اسلام افیون ملت هاست و.... به راه انداخته و سعى بر آن دارد که جوانان ما را از اسلام جدا کند. از این رهگذر است که ما باید مشکلات و نیازهاى جوانان را شناخته و با درایت و برنامه ریزى دقیق، در رفع آنها کوشیده و همچنین راه ها و شیوه هاى مبارزه با تهاجم غرب را بازشناخته و با تمامى قدرت به مبارزه با آن برخیزیم. عمده ترین شیوه هاى استعمار براى انحراف جوانان عبارتند از:
الف) اسلام زدایى
از روزگاران بسیار دور دشمنان مسلمانان و در عصر ما استعمار غرب اسلام را بزرگترین دشمن خود مى دانسته اند و همواره سعى بر آن داشته اند که مسلمانان را از اسلام دور نگاه دارند تا بدین وسیله به اهداف شوم خود نایل آیند. امروزه نیز طرح شعارهایى چون جدایى دین از سیاست، اسلام افیون ملت هاست و غیره در این راستاست تا شاید بتوانند بدینوسیله اسلام را از صحنه سیاست و زندگى عملى مردم رانده و آن را در چهارچوب مسجد و محراب و نماز و عبادات محصور کنند و اذهان جوانان ما را نسبت به اسلام که کامل ترین دین آسمانى است مخدوش کرده و موجبات تشویش و نگرانى آنان را فراهم آوردند.
ب) اشاعه مواد مخدر
یکى دیگر از راه هایى که استعمار سعى دارد به وسیله آن به جوامع آزاد و بویژه اسلامى ضربه بزند، اشاعه مواد مخدر است و از آنجایى که جوانان از تجربه و پختگى کافى برخوردار نیستند خیلى زود در دام این هیولا گرفتار مى آیند و طبیعى است که اگر جوانان که فعال ترین نیروى هر جامعه اى به شمار مى آیند فلج شوند و کارآیى خود را از دست بدهند، آن جامعه فلج شده و زمینه تسلط و سیطره استعمارگران بر آن فراهم مى آید. بنابراین بر کلیه ممالک اسلامى واجب و لازم است که همانند جمهورى اسلامى ایران با پدیده شوم اعتیاد با تمامى قدرت به مبارزه برخاسته و ریشه آن را بخشکانند و شدیداً کسانى که به آن آلوده اند، چه فروشنده ها و چه مصرف کنندگان برخورد نمایند.
ج) انتشار فیلم هاى مبتذل
یکى دیگر از راه هاى تهاجم غرب نشر و اشاعه فیلم هاى مبتذل است. آنها سعى دارند که اهداف شوم و اغراض پلید خود را در قالب فیلم ها و حرکات و سکنات هنرپیشگان سینماها به دنیا عرضه نمایند. بدون تردید فیلم تاثیرى بسزا در روان بیننده مى گذارد و زمینه ذهنى او را براى پذیرش استعمارگران فراهم مى نماید چنان که ممکن است این پندار در جوانان ما به وجود آید که غرب و غربیان مظهر موفقیت هستند، غافل از اینکه غربیان بدبخت ترین انسان هاى روى زمین هستند که در منجلاب فساد غوطه مى خورند. بنابراین بر کلیه ممالک اسلامى لازم است که از نشر و انتشار این گونه فیلم هاى مبتذل با تمامى قدرت جلوگیرى کنند و همچنین نسبت به شبکه هاى ماهواره اى را که برنامه هاى مخرب دارند چاره اندیشى کنند.
دکتر عبدالله ناصح علوان مى گوید: «یکى از عوامل بسیار مهم در انحراف جوانان که آنان را به بدبختى و شقاوت مى کشاند مشاهده فیلم هاى پلیسى و مبتذل بویژه در سنین کودکى است. این تصاویر در ذهن کودکان نقش مى بندد و آنها سعى در تقلید آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
عـلـل روانـى : یعنى انگیزه هایى که ممکن است براى بى دینى و گرایش به الحاد در شخص وجود داشـتـه بـاشـد , هر چند خودش از تاثیر آنها آگاه نباشد و مهمترین آنهاراحت طلبى ( در مقابل زحـمت تحقیق و پژوهش در دین ) و میل به بى بند و بارى ( درمقابل قبول مسئولیتهایى که دین به عهده انسان گذاشته , و جلوگیرى دین ازهواپرستى ) است . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : علل اجتماعى انحراف از دین را شرح دهید ؟جواب : عـلـل اجـتـماعى : یعنى اوضاع و احوال اجتماعى نامطلوبى که در پاره اى از جوامع پدیدمى آید و متصدیان امور دینى نقشى در پیدایش یا گسترش آنها دارند , در چنین شرایطى بسیارى از مردم کـه از نظر تفکر عقلانى ضعیف هستند و نمى توانند مسائل رابدرستى تجزیه و تحلیل کنند و علل واقـعـى رویـدادهـا را تـشخیص دهند , این نابسامانیها را به دلیل دخالت دینداران در وقوع آنها , بـحساب مکتب و دین مى گذارند و چنین مى پندارند که اعتقادات دینى , موجب پیدایش اینگونه اوضـاع واحوال نامطلوب شده است لذا از دین و مذهب بیزار مى شوند !مثلا در عهد رنسانس اروپا رفتارهاى ناشایست کلیسائیان در زمینه هاى مذهبى و حقوقى و سیاسى , عامل مهمى براى بیزارى مردم از مسیحیت و بطور کلى از دین و دیندارى گردید . پـس بـراى همه دست اندرکاران امور دینى ضرورت دارد تا حساسیت موقعیت و اهمیت مسئولیت خـودشـان را درک کنند و بدانند که لغزشهاى آنان مى تواند موجب گمراهى وبدبختى جامعه اى بشود . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : علل فکرى انحراف از دین و شاخه هاى آن را بیان کنید . جواب : عـلـل فـکرى یعنى اوهام و شبهاتى که به ذهن شخص مى آید یا از دیگران مى شنود و دراثر ضعف نـیـروى تـفـکر و استدلال , قدرت بر دفع آنها را ندارد و کمابیش تحت تاثیرآنها قرار مى گیرد و دست کم موجب تشویق و اضطراب ذهن و مانع از حصول اطمینان ویقین مى گردد . ایـن دسـتـه از عـوامـل نـیز بنوبه خود قابل تقسیم به دسته هاى فرعى است مثل شبهات مبنى بر حـس گـراى , شـبـهـات ناشى از عقاید خرافى , شبهات ناشى از تبیینهاى نادرست و استدلالهاى ضـعـیـف , شـبهات مربوط به حوادث و رویدادهاى ناگوارى که پنداشته مى شودخلاف حکمت و عدل الهى است . شـبهات ناشى از فرضیه هاى علمى که مخالف با عقاید دینى تلقى مى شود و شبهاتى که مربوط به پاره اى از احکام و مقررات دین بخصوص در زمینه مسائل حقوقى و سیاسى است . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : راه مبارزه با علل انحراف چیست ؟جواب : با توجه به تنوع و گونه گونى علل و عوامل انحراف , روشن مى شود که مبارزه وبرخورد با هر یک از آنها شیوه خاص و محل و شرایط ویژه اى مى طلبد مثلا علل روانى واخلاقى را باید بوسیله تربیت صحیح و توجه به ضررهاى مترتب بر آنها , و براى جلوگیرى از تاثیر سوء عوامل اجتماعى علاوه بر جـلـوگـیـرى عـملى از بروز چنین عواملى , مى بایست فرق بین نادرستى دین با نادرستى رفتار دیـنـداران را روشـن سـاخـت و نـیـز براى جلوگیرى از تاثیرات سوء عوامل فکرى باید شیوه هاى مـتـنـاسـبـى را اتخاذ کرد از جمله اینکه عقاید انحرافى را از عقاید صحیح تفکیک کرد وو از بکار گـرفـتن استدلالات ضعیف و غیر منطقى براى اثبات عقاید دینى اجتناب ورزید و نیز باید روشن کرد که ضعف دلیل نشانه نادرستى مدعى نیست . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انحطاط 1
علت انحطاط مسلمین -----
سئوال : چـرا روزى مسلمانان بر اکثریت مردم متمدن روى زمین حکومت مى کردند و قافله سالارکاروان تمدن بودند ; ولى امروز دنباله رو ملل پیشرفته جهان شده اند ؟! جواب : به راستى این سوال از پرسشهاى جالب و حساس است ; شایسته است کتابى پیرامون آن نوشته شود . دانشمند معروف مصرى , فرید وجدى در دائره المعارف خود در ماده علم علل ده گانه اى براى پـیشرفت مسلمانان یادآور شده و دانشمندان دیگرى نیزدر این باره به بحث و گفتگو پرداخته اند (1) ولـى در حـقـیـقـت علت اساسى آن پیشرفت و این عقب گرد , چیزى جز پیروى و انحراف از تعالیم عالى اسلام نبوده است ;مسلمانان در صدر اسلام - در تمام شوون زندگى - از تعالیم اسلام الـهـام مـى گـرفتندولى امروز در غالب نقاط , مسلمانان از راه صحیح اسلام منحرف گردیده و مـى تـوان گـفـت کـه گـروهى در حقیقت مسلمان جغرافیایى هستند نه مسلمان واقعى ; علت اسـاسـى همین است و بس , ولى مع الوصف به برخى از علل ترقى و تعالى و یا تنزل و انحطاطآنان اشاره مى کنیم :1 - فداکارى همه جانبه : مسلمانان صدر اسلام به تمام معنى فداکار بودند . دین وآیین اسلام در نظر آنها از برادر , زن , مقام , ثروت و منصب گرامى تر بود ; همه منافع مادى را فـداى اسـلام مـى کـردند و صفحات تاریخ اسلام خصوصا جنگهاى پیامبر اسلام گواه زنده این گفتار است , ولى امروز براى بیشتر افراد , دین در حاشیه زندگى قرار گرفته و دیگر آن فداکارى کـمـتر وجود دارد ; براى گروهى اسلام تا آنجا محترم است که با مال و مقام آنها مزاحمت نداشته باشد و در صورت تزاحم , کمتر فردى است که به خاطر اسلام دست از منافع مهمى بکشد . از آنـجـا کـه اسـلام براى آنها گران تمام شده بود و آن را به قیمت جان عزیزان خودخریده بودند ارزش آن را مى دانستند . 2 - اتـحـاد و اتـفاق : در صدر اسلام , مسلمانان متحد و متفق و به حکم قرآن برادربودند و پس از وفـات پـیـامـبـر با اختلافى که پیش آمد , بر اثر حسن سیاست امیرمومنان علیه السلام و فرزندان گرامى او لطمه اى به پیشرفت اسلام و ترقى مسلمانان وارد نشد , آنان از حقوق مسلم خود دست کشیدند که لااقل اصول اسلام محفوظ بماند ;ولى امروز نفاق و اختلاف در میان مسلمانان و سران آنـهـا بـه سـر حـد کـمـال رسیده است ,
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 139
همگام با جنبش
مجموعه مقالات هاتف رحمانی
1384-1381
نگاهی به ( چه باید کرد ؟) م.چشمه
شرایط پر التهاب کنونی جامعه ایران افراد بسیاری را به صحنه حضور کشانده است . همه با سعی در پاسخ ((چه باید کرد؟)) مطالب وراهکارهایی را پیشنهاد می نمایند . سنجه ی این ((چه باید کرد ها ))در حوزه نقدی اگاهانه وصادق شاید راه گشای حل بسیار از گره هایی باشد که تاریخ تلنباری دیرینه ای دارند .
یکی از آخرین این ((چه باید کردها؟)) نوشته م .چشمه است که در سایت اخبار روز انعکاس یافته است . مواضع نویسنده درمسائلی که بدان پرداخته است قابل توجه وتاملند . اشاره ای هرچند کوتاه به برخی نکات این نوشته شاید خالی از لطف نباشد .
1ـ نویسنده محترم به درستی پس از احصائ شرایط کنونی نتیجه می گیرد که درشرایط کنونی آنچه که امروز میتوان بعنوان یک اقدام عملی و عاجل پیشنهاد نمود، ایجاد جبهه واحدی است که کلیه نیروهای ترقی خواه را با مرام های متفاوت بدور یک رشته مبارزات عملی ، و در این مرحله مسالمت آمیز، بمنظور سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در درون خود گرد آورد. ایشان نیروهای شرکت کننده در این جبهه واحد را سه طیف و یا نحله فکری مهم که میبایست در این جبهه شرکت داشته باشند عبارت می دانند از: یکم ، جریانات چپ. دوم ، جریانات مذهبی آزادیخواه ، از جمله بدنه اصلی جبهه دوم خرداد و نیروهای ملی- مذهبی و سوم ، جریانات جمهوریخواه ملی و طرفداران مشروطه سلطنتی.
حال ببینیم نظر ایشان در مورد سه نیروی تشکیل دهند جبهه واحد چیست ؟ نیروهای چپ طیف وسیعی را در داخل و خارج تشکیل میدهند. اشکالات و انحرافات سیاسی این طیف را میتوان چنین خلاصه کرد: جناحهائی از چپها بخاطر جزم اندیشی و عدم استقلال فکری ، در گذشته همواره بصورت آلت دست سیاست خارجی ابر قدرت سابق در آمده بودند و در اوایل انقلاب اسلامی نیز خمینی و رژیم او را "ضد امپریالیست" و مترقی ارزیابی نموده، در صدد سازش و همکاری با او بر آمدند؛ و البته بخاطر این اشتباه بهای سنگینی نیز پرداختند یعنی این طیف ول معطلند والبته چند سطر پیش تر هم ایشان حکمشان را درمورد برخی از این طیف چنین فورموله کرده اند در مورد ایران معاصر، بدلایلی که بحث آن از حوصله این مقاله خارج است سازمانهای مترقی ، تجدد گرا، منسجم و گسترده وجود نداشته و کماکان وجود ندارند. دو سازمان سیاسی مهم یعنی حزب توده و سازمان مجاهدین خلق که هر یک دردورانهای گذشته شانس نزدیک شدن به چنین تشکیلانی را داشتند، بخاطر مشی سیاسی نادرست و انحرافات عمیق رهبری ، یکی عملا متلاشی و دیگری با طرح ادعاهای باورنکردنی و مضحک خود را از بدنه جنبش آزادیخواهانه جدا کرده است.نویسنده محترم درحالیکه حزب توده ایران را عملا متلاشی می نامد وتلاشی ان راهم ناشی از مشی سیاسی نادرست وانحرافات عمیق رهبری می شمارد تاوان پرداختی راهم که بالغ بر ده هزار زندانی وبیش از سیصد اعدامی است به گردن رهبری ومشی نادرست می اندازد . شگفتا از این تحلیل .!نویسنده محترم شعاری راکه بعنوان اخرین دستاورد یافته هایش در تغییرات اجتماعی موثر می داند اگاهانه ویا نا اگاهانه فراموش می کند که طرح این شعار متعلق به حزب توده ایران انهم نه امسال وپارسال وبعد از دوم خرداد بلکه بیش از یازده سال قبل است . شعارجبهه واحد ضد دیکتاتوری برای طرد رژیم ولایت فقیه همانیست که از ابتدا هم با مخالفت ومقاومت های بسیار همراه بود ولی گذشت زمان حقانیت ودرستی ان را برهمگان اشکار کرده است . بگذریم !
طرح یک سئوال بد نیست ایا به زعم اقای نویسنده همه گروه هایی که در تور سرکوب وقهر رژیم گرفتار شدند همانند حزب توده ایران دارای مشی نادرست وانحرافات عمیق در رهبری بودند ؟
دیگر انکه نقش نیروی سرکوبگر در این میان چه بوده است ؟ ایا فقط برای اینکه مشی نادرست این نیروهارا اصلاح کند به سرکوب وانهدام انها دست زده است ؟ ایا شما روش بهتری برای دفاع از دیکتاتوری عریان قهروسرکوب وجنایت سراغ دارید ؟ به راستی که خود سردمداران رژیم هم چنین بی پروا قادر به دفاع از عملکرد خود نیستند و حتی اقایان
محترم اصلاح طلب هم علیرغم گذشت پنج سال از دوم خرداد جسارت نزدیکی به تاریخ وشرایط حاکم بر سرکوب هارا نداشته اند وبه عنوان سال های مقدس ترجیح داده اند سکوت نمایند .
حزب توده ایران در انقلاب 57 از موضع تعمیق انقلاب وفرارویاندن انقلاب سیاسی به انقلاب اجتماعی تعریف مشخصی از جبهه خلق داشت وبر اساس همین تعریف سیاست های ویژه ای را هم تدوین وبه اجرای انها می پرداخت .حزب توده ایران هیچگاه از تمامیت رژیم دفاع نمی کرد ودرست در همان زمان وشرایط پس از پیروزی انقلاب با صداقت تمام به طرح نظر گاه های خویش می پرداخت وسهم عمده واساسی در افشالیبرال ها، بورژوای بازاروهمپالگیهایش از قبیل احمد توکلی ها وعسگر اولادی ها داشت . تمام مواضع حزب توده ایران گویای واضح جهت گیری طبقاتی وانقلابی حزب بود . حزب در همان زمان از کسانی حمایت وپشتیبانی میکرد که امروز از خواب جستگانی که صابون دیدن واقعیت های اجتماعی به دور از اراده گرایی به تنشان خورده است پس از گذشت بیست سال از انها حمایت وانهارا رکنی از جبهه واحد ضد استبدادی معرفی می کنند . حمایت حزب توده ایران از انان زمانی بود که هنوز دستی الوده به جنایات رژیم نداشتند واز موضع دموکرات های انقلابی خواهان تعمیق انقلاب وحفظ دستاوردهای ان در مقابل یورش بورژوازی بازار بودند . وامروز نیز درگیرند وشاید یاداوری این نکته خالی از لطف نباشد که در فردای پیروزی اقای خاتمی هم حزب توده ایران صریحا اعلام کرد که هرگونه تغییرات واصلاح بنیادی در چهارچوب رژیم ولایت فقیه انجام گرفتنی نیست .
واما طیف دیگر از نگاه اقاویا خانم چشمه طیف اصلاح طلب که کماکان خود را دوم خردادی مینامد، آشکارا تمایلات متفاوتی را نشان میدهد، و در گذشته و حال نظرات منسجم و پایداری نداشته است. جناح راست آن یعنی مجمع روحانیون مبارز برهبری خاتمی و کروبی امروز عملا در اردوگاه خامنه ای-رفسنجانی خیمه زده است. جناح دیگری از آنان یعنی کارگزاران و برخی روشنفکران از جمله آقای شمس الواعظین، کماکان دل در گرو آقای رفسنجانی و "مدل چینی" او دارند. اما جناحهای میانه رو و چپ اصلاح طلبان چندی است با طرفداری از تز سکولاریسم و یا بزعم آنان سکولاریزاسیون و فاصله گرفتن از مواضع و عملکرد ارتجاعی و خونبار خود در اوایل انقلاب، اکنون کاندیدای بالقوه مهمی برای شرکت در این جبهه وا حد میباشند. وجالب انکه در سطر های قبل از این طیف چنین یاد شده است: خاتمی و سایر رهبران دوم خردادی در دوران پنج سال گذشته با پی بردن باینکه هر گونه اصلاحات بنیادی رژیم اسلامی را با خطر فروپاشی روبرو میکند و در نتیجه خود آنانرا نیز با خطر روبرو میکند، در عمل به وعده های خود به مردم پشت کردند و با استفاده از شیوه های "گفتار درمانی " در صدد آرام کردن مردم و منحرف کردن اذهان آنان از توجه به ارکان و مبانی استبدادی و مرتجعانه رژیم ولایت فقیه بر آمدند. آقای خاتمی که اکنون مدتهاست نقش بیمقدار مشاطه گری مافیای حاکم را بازی میکند، از همان آغاز در میان نا باوری عمومی از جلادی مانند لاجوردی با حرارت تقدیر کرد، تغییر قانون اساسی را خائنانه خواند، از پیگیری قتلهای زنجیره باز ایستاد و در سرکوب جنبش دانشجوئی با جناح تمامیت خواه هم نوائی کرد، در مقابل "حکم حکومتی " بستن مطبوعات و قلع و قمع روزنامه نگاران عکس العملی نشان نداد، و بالاخره با مشاهده کلیه تباهیها و جنایات جناح طالبانی حتی با نادیده گرفتن قانون اساسی خود رژیم در مقابل جامعه سکوت نمود؛ سکوتی مرگبار که در فرهنگ ما به علامت رضایت شناخته شده است.راستی ایا این چنین طیفی قابلیت حداقل ریسک را برای مشارکت در سر نگونی رژیم ولایت فقیه دارد .؟
واما طیف سوم : طیف طرفداران سلطنت در ایران عمدتا به دو جناح تقسیم میشوند. یکم، جناحی که آرزوی بازگشت به "دوران طلائی " گذشته و استقرار سلطنت استبدادی را در سر میپروراند. پایگاه اجتماعی اینان اساسا ثروتمندان و برخی از بوروکراتهای رژیم گذشته میباشد. دوم ، جناحی که خود را مشروطه خواه میداند و باطنا به این نتیجه رسیده است که سلطنت استبدادی پهلوی زمینه ساز و عامل اصلی روی کار آمدن رژیم ملایان است؛ لیکن هنوز شهامت انتقاد از خود و انتقاد صریح از استبداد سلطنتی را نداشته است. این جناح خواهان تعیین رژیم آینده ایران توسط یک رفراندوم است، و اعلام میکند که نتیجه این رفراندوم هر چه باشد بدان گردن خواهد نهاد. طرح چنین موضعی در صورتی که جنبه تبلیغاتی نداشته باشد البته مثبت است. آقای رضا پهلوی در واقع فعلا مابین این دو جناح قرار گرفته است و سعی بر آن
دارد که هر دو جناح را راضی نگاه دارد. ایشان دائما عنوان میکنند که نبایست به گذشته بازگشت. اما از آنجا که گذشته چراغ راه آینده است ، موضع گیری ایشان بر علیه سیاستهای استبدادی هر دو پادشاه پهلوی بدون شک با استقبال قشر روشنفکر و سایر مبارزین روبرو خواهد شد و به تشکیل جبهه واحد ضد استبداد ملایان کمک شایانی خواهد نمود. این انتقاد البته به معنای نفی پاره ای از دست آوردهای اقتصادی- اجتماعی دوران پهلوی از قبیل ایجاد دانشگا، اصلاحات ارضی ، پیشرفت در زمینه حقوق زنان و غیره نیست.اقای چشمه درگیر تناقضات بیشماریست . دلش ! میخواهد همه باهم رژیم را سرنگون کنند حال چه فرقی می کند که کی باشد . اقای چشمه فراموش کرده اند که مردم ایران یکبار با مشت ودندان رژیم اقتدارگرا وتوتالیتر وتمامیت خواه پهلوی را به زانو دراورده وبه زباله دان تاریخ انداخته اند . وامروز هم در مبارزه پیشاروی به باز تولید شرایط نا معاصری که دران به سر می برند چه از نوع سلطنتی وچه از نوع اسلامی ان تمایلی ندارند . گذشت 24سال از تجربه عظیم انقلاب وبازشناخت نیروهای درگیر در معادلات قدرت این همه سالها نتایج مبارکی به بار اورده است که فقط کمی تیز هوشی ودل سپردگی به ازادی وعدالت اجتماعی می تواند عینیت این نتایج را در روند مبارزه روزمره اشکار سازد !.
تناقض اصلی در تحلیل م. چشمه عدم باور به این نکته باریکتر ازموست که انحصار طلبی ، تمامیت خواهی واستبداد نه ناشی از تمایلات ذهنی افراد درگیر معادله قدرت بل نتیجه محتوم وضعیت طبقاتی ای است که دران به سر می برند .
اما درمورد اجرای جبهه واحد ضد استبداد مذهبی ( که اگر مثلا استبداد غیر مذهبی بود حرفی نیست ؟) م . چشمه پیشنهاد می کنند که : نگارنده معتقد است که در شرایط حساس کنونی ، کلیه مبارزین و سازمانهای سیاسی، بویژه آنان که در این زمینه تجربه دارند، میبایست در جهت پاسخگوئی به سوال فوق قدم بردارند.
نکات زیر نظراتی است در این زمینه که با جمع بندی از مبارزات یکی دو سال گذشته مردم ایران از جمله، تظاهرات چهارشنبه سوری ، فوتبال ، و سومین سالگرد سرکوب جنبش دانشجوئی عنوان شده اند:
ارتجاع طالبانی روز به روز حلقه اختناق را در ایران تنگتر میکند، و ما فاصله زیادی با توقیف کردن کلیه روزنامه های اصلاح طلب و منحل کردن مابقی سازمانهای اصلاح طلب نداریم. در چنین شرایطی اجبارا وزنه مبارزات مخفی سنگین تر خواهدشد. تصور اینکه یک تشکیلات مخفی سرتاسری و مرتبط بتواند با ساختار هرمی عمودی در زیر چتر اختناق رژیم فعالیت کند و رهبری آن از آسیب نیروهای سرکوبگر مصون بماند غیر واقع بینانه بنظر می آید. فاشیسم مذهبی در ایران ایجاب میکند که ساختار تشکیلاتی در ایران عمدتا دارای هسته های کوچک، بصورت افقی، غیر مرتبط، پراکنده و گسترده باشد و بخشی از رهبری آن نیز در خارج از کشور، مصون از دسترسی ارتجاع وظیفه ارتباط با سلولها و هسته های پراکنده را از طریق رادیو، فاکس، اینترنت و تلویزیون ماهواره ای بعهده گیرد. جامعه ایران در حال حاضر تشنه آگاهی سیاسی است. درست در چنین دورانی است که اگر روشنفکران مترقی بتوانند مکانیزم های صحیح ارتباطی و تشکیلاتی با مردم را بمنظور ارتقاء آگاهی سیاسی آنان پیدا کنند به سر چشمه عظیمی نقب زده اند و سیلی که در نتیجه کاربرد چنین مکانیزمی براه خواهد افتاد، بدون شک طومار ارتجاع را در هم خواهد نوردید. وظیفه هسته ها و سلولهای کوچک که با رهبری سیاسی از طریق ارتباطات مدرن فوق الذکر در تماس اند، حول دو محور دور میزند: یکم ، ارتقاء آگاهی سیاسی خود این هسته ها، و دوم، بردن این آگاهی سیاسی بدرون توده های پیرامون خود، متشکل کردن آنان و بسیج آنان برای دست زدن به مبارزه علیه رژیم. در شرایط اختناق آخوندی ، مبارزات گسترده و توزیع شده ، بصورتی که ارتجاع نتواند نیروهای سرکوبگر خود را برای سرکوب آنان در یک مکان بسیج کند، شاید شانس بیشتری داشته باشند.
بی رودر بایستی باید گفت که دل اقای چشمه برای دوش فنگ کردن وپافنگ کردن در خانه های تیمی لک زده است . ارزویشان مبارکشان باشد . مردم اتفاقا در طی دوسال گذشته شیوه های نوینی از مبارزه را به نمایش گذاشته اند که تانگردی اشنا زین پرده رازی نشنوی .اقای چشمه بحران عمیق تر از انست که به یاد پادگان های دو یا سه نفره باشیم . فقط در بسیج میلیونی مردم در راستای خواسته های مشخص اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی است که میتوان دم از سرنگونی مسالمت امیز زد . اطلاعات کارکشته رژیم که در 24سال گذشته کاری جز پاییدن محافل ومجالس مردم نداشته