لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گفتار اول- تعریف نفقه:
بند اول- معنای لغوی نفقه:
برای نفقه معانی مختلفی در کتاب های لغت بیان شده است از جمله:
ریشه ی معنای نفقه را صرف و خرج و آنچه که از دراهم کم و فانی شود، می دانند. همانگونه که در المنجد آمده «نفق ، ینفِقُ ، نفقاً = فقد و فنی و قُل » (چیزی کم و فانی شد).
بعضی دیگر نفقه را به معنای آنچه که از دراهم بخشیده شود بیان کرده اند مثل اقرب الموارد که می نویسد: « اسمٌ مِن الاِنفاق و ما تَنفُقُه مِن الدّراهَم و نَحوِها»
و برخی کتب لغت علاوه بر معانی بالا به معنای زاد و توشه و همچنین آنچه که زوج برای همسرش خرج می کند مثل طعام و لباس و مسکن و غیره اشاره دارد.
بالاخره گفته اند نفقه به فتح نون و فاء و قاف مصدر است از باب افعال و جمع آن نفاق و انفاق و نفقات است.
و در فرهنگ لغات فارسی هم به معنی هزینه و خرج و خرجی و روزی و مایحتاج آمده است
بند دوم- معنای اصطلاحی نفقه:
تعریف اصطلاحی نفقه را از دو منظر مورد بررسی قرار می دهیم، ابتدا نظر فقهای اسلام را در ارتباط با نفقه بیان می کنیم و سپس به مواد قانونی مرتبط و بحث در این خصوص می پردازیم.
الف- نفقه از نظر فقهای اسلام:
اکثر فقهای شیعه نفقه را به معنای «لباس، غذا، مسکن و ... » می دانند. همچنین علمای عامه و حقوقدانان اسلامی نیز نفقه را همان لوازم ضروری زندگی و احتیاجات مادی که فرد برای همسر و بستگان خود انفاق می کند، می دانند.
در اسلام، موجبات نفقه ، در زوجیت، قرابت و ملک احصاء شده است و از نظر فقهی و حقوقی، تأمین مخارج و هزینه های خانواده به عهده ی مرد است ولذا هزینه ها و مخارج متعارف زن هم به عنوان بخشی از خانواده به عهده ی مرد است و در عین حال مرد حق سلطه و استثمار زن را ندارد.
ب- نقه از نظر قانون مدنی:
قانون مدنی ایران در ماده 1106 مقرر می دارد: «در عقد دائم نفقه زن به عهده ی شوهر است.» و ماده 1107 می گوید: «نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه ی مرض یا نقصان اعضاء»
بنابراین این مزیتی است که قانونگذار ایران برای زن قایل شده است و به موجب آن زن می تواند از شوهر مطالبه ی نفقه کند.
در مورد زوجه ی غایب نیز ماده 1205 قانون مدنی مقرر می دارد:
« در موارد غیبت یا استنکاف شوهر از پرداخت نفقه ، چنانچه الزام کسی که پرداخت نفقه به عهده ی اوست ممکن نباشد، دادگاه می تواند با مطالبه ی افراد واجب النفقه به مقدار نفقه از اموال غایب یا مستنکف در اختیار آنها قرار دهد...»
این حکم قانون مدنی مبتنی بر دلایل متعددی به شرح ذیل می باشد:
یک علت واجب بودن نفقه زن بر مرد احتباس زن است، همچنین به این علت که زن از مرد تمکین می کند و بدون اجازه ی او حق خارج شدن از منزل را ندارد و هر کسی که تحت اراده ی دیگری زندگی کند، نفقه اش بر عهده ی او خواهد بود و در مورد زوجه هم همین امر صادق است.
مسئولیت رنج و زحمات طاقت فرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت بر عهده ی زن گذاشته شده و آنچه در این کار از نظر طبیعی برعهده ی مرد است یک عمل لذت بخش آنی بیش نیست.
زن و مرد از نظر نیروی کار و فعالیت های خشن تولیدی اقتصادی مشابه و مساوی آفریده نشده اند بلکه مرد قوی تر از زن است، همچنانکه بعضی در تفسیر آیه ی « الرّجال قوامون علی النساء» علت قوام بودن مرد را برتری قدرت بدنی او می دانند.
باقی ماندن زن یعنی باقی ماندن جمال و نشاط و غرور زن، مستلزم آسایش بیشتر و تلاش کمتر و فراغ خاطر زیادتری است.
زن از جنبه ی مالی و مادی متکی به مرد آفریده شده و مرد از جنبه ی روحی متکی به زن و زن بدون اتکاء به مرد، نمی تواند نیازهای فراوان مادی خود را رفع کند ، از این رو اسلام، همسر قانونی را نقطه ی اتکاءِ زن معین کرده است.
احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد زیادتر است ، زیرا تجمّل و زینت جزء زندگی زن و از احتیاجات اصلی اوست.
لذا یکی از وظایف مهمی که در دوران زناشویی متوجه مرد است ، همانا وظیفه ی انفاق و تکفّل معیشت زن است ، محروم نمودن زن از حق انفاق و مکلف نمودن او به شرکت در تهیه ی مایحتاج زندگی مستلزم آن است که زن در امور اجتماعی و مشاغل عمومی شرکت جوید و این الزام موجب آن است که زن از کارهای اختصاصی خود مانند بارداری، وضع حمل ، پرورش کودک و انجام امور خانه بازماند ، این است که شریعت اسلام زن را از شرکت در پرداخت هزینه ی زندگی معاف کرده است و نفقه او را در هر حال به عهده ی مرد گذارده است. و این امر هم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن .doc :
1 . تعریف روستا :
از آنجایی که محدوده ی مطالعاتی ما در این تحقیق واحد روستا می باشد ، در ابتدا لازم است تعاریفی از روستا را بیان کنیم :
مرکز آمار ایران در تعریف خود در آمارگیری جاری جمعیت 1370 ، آبادی (نقطه روستایی ) را به ( مجموعه یک یا چند مکان و اراضی به هم پیوسته ( اعم از کشاورزی و غیر کشاورزی ) اطلاق می کند که خارج از محدوده شهر ها واقع شده است و دارای محدوده ثبتی یا عرفی مستقل باشد ) و می افزاید که اگر آبادی در زمان آمار گیری ، محل سکونت خانوار یا خانوار هایی باشد ، دارای سکنه و در غیر این صورت ،خالی از سکنه تلقی می شود .
دکتر ید الله فرید روستا را این گونه تعریف می کند : ( روستا عمدتا یک واحد همگن طبیعی اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و کالبدی است ، که از یک مرکز جمعیت و محل کار و سکونت ( اعم از متمرکز پیوسته و یا پراکنده ) با حوزه و قلمرو معین ثبتی و یا عرفی تشکیل می شود و اکثریت ساکنان شاغل آن بطور مستقیم یا غیر مستقیم به یکی از فعالیتهای اصلی زراعی ، باغداری ، دامداری ، صیادی ، صنایع روستایی ، و یا ترکیبی از این فعالیت ها اشتغال دارند و از آن ارتزاق می نمایند و پیوند فرهنگی و اجتماعی عمیق ما بین جامعه آن برقرار است و در عرف به عنوان آبادی ، دهکده ،قریه ، و نهایتا ً روستا یا ده نامیده می شوند . )
2 . مفهوم مسکن و توسعه روستایی :
مقوله مسکن ، گستر ده و پیچیده است و ابعاد متنوعی دارد . از این رو نمی توان تعریف جامع و واحدی از آن ارائه نمود .مسکن به عنوان یک مکان فیزیکی و به عنوان سر پناه نیاز اولیه و اساسی خانوار به حساب می آید . در این سر پناه برخی از نیاز های اولیه خانوار یا فرد تا مین می شود ، مانند خواب ، خوراک ، استراحت ، حفاظت در برابر شرایط جوی و شرایط زیست در مقابل طبیعت .
بر اساس تک نگاری سازمان ملل متحد که در مصر صورت گرفته است ، مجموعه ای از تسهیلات که به منظور ارائه خدمات فشرده در یک مکان فیزیکی قرار دارد ، می باشد .
طبق این تعریف مسکن در مفهوم محیطی ا ش نه به عنوان یک سر پناه ، بلکه به مثابه وسیله ای در نظر گرفته شده است که می بایست معیار های اساسی لازم برای ایجاد پیوند بین زندگی خانواده و محیط را دارا باشد . براساس تعریف دیگر مسکن ، کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستی انسان است .
یکی از اندیشمندان علوم اجتماعی ، مسکن را یک عنصر فرهنگی می نامد و می نویسد : ( هر جامعه ای دو نوع فرهنگ را پوشش می دهد : مادی و غیر مادی . مسکن جزء فرهنگ مادی است و بدون فرهنگ غیر مادی که چگونگی استفاده از آن را تبین می کند ، ارزش وجودی ندارد . تاثیر مسکن بر فرهنگ براساس نوع رفتار اجتماعی تغییر می کند و بسته به گروههای اجتماعی که آن را اشغال می کنند ، متفاوت است .
بر اساس تعریف مرکز آمار ایران ، واحد مسکونی مکانی است که در زمان سر شما ری ، یک یا چند خانوار در آن سکونت دارد . منظور از مکان ، فضا یا محوطه ای محصور است که یک یا چند ورودی به شارع عام ( کوچه ، خیابان ، بازار ، میدان، ... ) و یا شارع خاص ( راهروی مشترک ، راه پله مشترک و ... ) داشته باشد .
اهمیت نگرش به مفاهیم مسکن ، در تعریف آن از نظر بعد ، نقش و کاربرد آن است ، مسکن که یکی از نیاز های اولیه انسان است ، نقش های متعددی از جمله نقش های زیر را عهده دار است :
1 . مسکن به عنوان استرا حتگاه و محلی برای رفاه و امنیت
2 . مسکن به عنوان کارگاه
3 . مسکن به عنوان انبار
4 . مسکن به عنوان نگهداری دام و طیور
نقشهای بالا در جوامع گوناگون و موقعیت های مختلف ، متفاوت است . به دیگر سخن ، انتظار طبقات و گروه های گوناگون با مشاغل مختلف ، از مسکن یکنواخت نیست . به عنوان مثال برخورد و انتظار دو جامعه شهری و روستایی با مسکن به یک گونه نیست . معمولا در شهر ها قطع نظر از نقش انبار که در همه منازل کم و بیش وجود دارد ، بیشتر نقش استراحتگا هی مسکن در نظر است . امروزه در شهر های بزرگ مانند توکیو ،پاریس ، لندن ، نیویورک و ... بسیاری از مسا کن فقط نقش خو ا بگا هی دارند .
بر خلاف نقاط شهری ، مردم روستایی انتظار بیشتری از مسکن دارند ف برای مرد روستایی ، مسکن فقط یک استراحتگاه صرف نیست ، بلکه کارگاه ، انبار و محل نگهداری دام نیز می باشد . به عبارت دیگر واحد مسکونی در روستا ها علاوه بر یک واحد استراحتگاهی – رفاهی یک واحد یک واحد اقتصادی نیز هست . می بینیم که دید گاه و انتظار روستاییان از مسکن با دیدگاه شهری ها از آن یکسان نیست .
مسکن روستایی به عنوان ما من زندگی خانوادگی و کانون تربیت و محل فعل و انفعالات زندگی اقتصادی روستا ، علاوه بر آنکه نمودی عینی و قابل مشاهده روستا را متجلی می سازد ، بلکه به مثابه بستر و عنصر بسیار مهم حیات اقتصادی و هویت یابی فرهنگی آن ایفای نقس می نماید . مسکن دارای ابعاد گوناگون اقتصادی _ اجتماعی است و می بایست از تمامی ابعاد مورد توجه قرار گیرد و برنامه ریزان و طراحان در امر مسکن در پاسخگویی به نیاز های مسکن در جستجوی راه حلهایی باشند که مناسب شئون اجتماعی خانواده بوده و بتواند حد اقل شرایط ضروری برای زیست و رشد و کرامت والای انسانی را برای افراد خانوار فراهم آورد . در اصل سی و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ( داشتن مسکن متناسب با نیاز را ، حق هر فرد و خانوار ایرانی دانسته و دولت را موظف کرده که با رعایت الویت برای آنها که نیازمند ترند به خصوص روستانشینان و کارگران که اکثریت افراد جامعه را تشکیل می دهند ، زمینه اجرای این اصل را فراهم کند . )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
تجلی قرآنی در اشعار عارفانه ایرانی
تهیه کننده: مهشید امیدان
حکیم ابوالمجد، مجدود بن آدم سنایی غزنوی از عارفان و شاعرانی است که علاوه بر مهارت بالا در شعر و شاعری؛ با قرآن و حدیث و معارف دینی نیز، هم آشنایی بسیاری داشت و هم ایمان و اعتقادی استوار. از این روی نشانههای بسیاری از تجلّی قرآن، حدیث و معارف دینی به زبانی شیوا و ساختاری هنری، در سرودههای او دیده میشود.
اینک نمونههایی از اثر پذیرهای قرآنی او:
غفلت خوش همینمایاند
مهر جاه و زر و زن و فرزند
کی بود کاین نقاب بردارند تا بدانی تو طعم زهر از قند
دیوان، ص154
ابیات، گویای این نکته قرآنی هستند که: مهر جاه، زن، زر، فرزند و دیگر دل بستگیهای دنیایی، نقاب غفلت بر چهره و چشم آدمی میزند و او را از هدف اصلی زندگی بیخبر میسازد و پس از مرگ است که این نقاب را از چهره و چشم او بر میدارند و تازه میفهمد که در چه غفلت و خسارتی بوده است.
این نکته، آشکار را در آیه شریفه ذیل آمده است:
«لَقَد کُنتَ فی غَفلَةً مِن هذا فَکَشَفنا عَنکَ غِطاؤَکَ فَبَصَرُکَ الیومَ حَدید؛ [به او خطاب میشود:] تو از این صحنه [و دادگاه بزرگ] غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملاً تیز بین است.»(سوره ق، آیه22)
طمع و حرص و بخل و شهوت و خشم حسـد و کبر و حفد به پیوندهـفـت در دوزخـنــد در تــن تـو ساخته نفسـشان در و دربندهمین که در دست تو است قفل امروز در هر هفت محکم اندر بنددیوان، ص153
در این ابیات؛ طمع، حرص، بخل، شهوت، خشم، حسد و کبر؛ هفت در دوزخ شمرده شدهاند که در وجود آدمی جای گرفتهاند و باز کردن آن درها و وارد شدن بدانها سرانجام، آدمی را به دوزخ میکشاند و راه رهایی از دوزخ قیامت، بستن و قفل زدن به این درها در همین دنیاست. هفت در داشتن دوزخ، نکتهای است که در آیه شریفه ذیل آمده است:«وَ إِنّ جَهَنَّمَ لَمَوعِدُهُم أَجمَعینَ . لَها سَبعَةُ اَبوابً لِکُلِّ بابً مِنهُم جُزء مَقسُوم؛ و همانا که دوزخ وعدگاه همه آنان (گمراهان) است. هفت در دارد و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شدهاند.» (سوره حجر، آیات43و44)
نبینی طبع را طبعی چو کرد انصاف رخ پنهان نیابی دیو را دیوی چو کرد اخلاص رخ پید
دیوان، ص56
بیت بالا بیانگر این واقعیت است که چون انصاف و راستی در کار نباشد، طبیعت و فطرت آدمی دگرگون میشود و کار خود را به درستی انجام نمیدهد، ولی هنگامی که اخلاص و انصاف در کار باشد، دیو (شیطان، نفس) کار خویش را از دست میدهد و وسوسههای او در مخلَصان نمیگیرد (اثر نمیکند.)
این نکته دوم (بیتأثیری وسوسههای نفسانی و شیطانی در مخلَصان) برگرفته از آیه کریمه زیر است. آیهای که بیانگر پاسخ انتقام جویانه و کینه توزانه ابلیس به خداوند است، آن گاه که به گناه سجده نکردن بر آدم، از درگاه الهی رانده شد:
«لاَغوینَّهُم أَجمَعینَ . إلاّ عِبادَکَ مِنهُمُ المُخلَصینَ؛ همانا که همه آدمی زادگان را گمراه و گرفتار میکنم، جز بندگان مخلَص تورا.» (سوره حجر، آیات 39و40)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
مقدمه
نیازهای اولیه انسان چیست ؟ می دانیم که دسترسی به آب و غذا مهمترین نیاز بشر از همان ابتدای خلقت بوده است . بشر برای تهیه مایحتاج خود دست به تولید از طرق مختلف به ویژه کشاورزی و دامپروری زده است . انسانهای نخستین نیز می کوشیدند تا برای ادامه ی حیات خود نیازشان را با روشهای ابتدایی برآورند .
گیرشمن باستان شناس و مورخ شهیر فرانسوی در کتاب خود ایران از آغاز تا اسلام در جایی که از انسان غارنشین در ایران گفتگو می کند چنین نگاشته است : در این جامعه بدوی ، وظیفه مخصوصی به عهده زن گذاشته شده بود : وی گذشته از آنکه نگهبان آتش و شاید اختراع کننده و سازنده ظروف سفالین بود ، می بایست چوبدستی به دست گرفته در کوهها به جستجوی ریشه های خوردنی و نباتات یا جمع آوری میوه های وحشی بپردازد . شناسایی گیاهان و فصل روییدن آنها و دانه هایی که می آورند ، مولود مشاهدات طولانی و مداوم بود و او را به آزمایش کشت و زرع هدایت می کرد . نخستین مساعی وی در باب کشاورزی ، در زمینهای رسوبی انجام گرفت و در همان حال که مرد ، اندک پیشرفتی کرده بود ، زن با کشاورزی ابتدایی خود در دوره حجر متأخر – که اقامت در غار متعلق بدان دوره است – ابداعات بسیار نمود .
تاریخ دانان روسی در کتاب تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز آورده اند : شکل گرفتن اقتصاد کشاورزی و دامداری ، زودتر از هر جای دیگر در نواحی کوهستانی « زاگرس» ، « تورس » ، « سوریه » و « فلسطین » انجام پذیرفت .
کشور ایران چون دارای آب و هوای مختلف و زمینهای گوناگون است برای همه گونه دام و گیاه محیط مناسبی دارد و روی این اصل ، بیشتر گیاهان کشاورزی و حیوانات اهلی ، موطنشان ایران است و شماره گیاهان و حیواناتی که از کشورهای دیگر به ایران آمده اند اندک است ، آن هم غالب اصلشان از ایران بوده ، رفته و دوباره با تغییراتی به جای اصل خویش برگشته اند و یا نژاد و رقمهایی از آن ، که اصلشان از کشورهای دیگر بوده به ایران آمده و بر نژاد و رقمهای ایران افزوده شده اند . اما اکنون کشاورزی ایران آنچنان پیشرفته نیست که ایرانیان بدان افتخار کنند و نمی توان به مفاخر گذشته بالید.باید سعی و تلاش کنیم و اگر بخواهیم می توانیم مثل گذشته آغاز گر باشیم .
وضعیت آینده بخش کشاورزی ایران به استفاده صحیح از ظرفیتهای تولیدی موجود در کشور و نیز رفع مشکلات تولید و عرضه محصولات کشاورزی بستگی دارد . در کاهش تولید محصولات کشاورزی عوامل موثری دخالت دارند که چنانچه با این عوامل یا موانع به طور ریشه ای برخورد نشود مشکل بتوان برای رسیدن به خودکفایی از منابع تولیدی در بخش کشاورزی بهره برداری کرد .
از جمله مشکلات تولیدی در بخش کشاورزی در کشور عبارتند از مسئله زمین ، آب ، تکنولوژی و دانش فنی و مبارزه با آفات .
مناطق رویشی ایران
رویش طبیعی تبلور عینی توان و استعداد های طبیعی یک سرزمین به شمار می آید. خوشبختانه غنای اکولوژیک موجود در سرزمین ایران ، موقعیتی بسیار مناسب جهت تشریح هر چه بهتر نکته اخیر فراهم کرده است . این غنای اکولوژیک از جمله در تنوع گونه های بازتاب عینی می یابد . در ایران بیش از 180 خانواده از گیاهان آوندی یافت می شود که این رقم در مقایسه با 360 خانواده موجود در سطح جهان ، رقم قابل ملاحظه ای است . تعداد جنس ها به رقم 1300 رسیده که برخی از آنها دارای 100 گونه می باشند . تعداد گونه های گیاهان آوندی ایران بین 7500 تا 10000 گونه برآورد می شود که تقریباً برابر تمامی گونه های گیاهی قاره اروپا است .
از دیدگاه جغرافیای گیاهی سرزمین ایران را می توان به صورت زیر منطقه بندی نمود :
1- منطقه خزری
2- منطقه منطقه زاگرسی
3- منطقه ایرانو – تورانی که خود به دو ناحیه ایرانو – تورانی دشتی و کوهستانی تقسیم می شود ،
4- منطقه سودانی که شامل دو ناحیه خلیج و عمانی می گردد .
5- منطقه ارسبارانی .
منطقه خزری در بر گیرنده جلگه های جنوبی دریای مازندران و جبهه شمالی رشته کوه های البرز ، از آستارا تا گرگان می باشد . در این منطقه شرایط اقلیمی و ساخت توپوگرافیک موجب آشکوب بندی گیاهان از سمت اراضی پست جلگه به سمت ارتفاعات گردیده اند . در هر یک از آشکوب های گیاهی متناسب با شرایط اقلیمی و ارتفاع از سطح دریاهای آزاد ، اجتماعات خاصی از گیاهان استقرار یافته اند .
در اراضی پست جلگه ای درختانی مانند سفید پلت ، توسکای قشلاقی ، داغداغان ، لرگ و لیکی مشاهده می شوند . از جمله جنگلهای جلگه ای که تا ارتفاعات میان بند نیز پیشروی می نماید ، جنگلهای ارزشمند شمشاد می باشند . در این جنگلها گونه ها ی گیاهی که شمشاد را همراهی می کنند عبارتند از توت ، انجیر ، پلت ، ممرز ، شب خُسب ، بلوط ، اوجا و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
چکیده:
از آنجائیکه فشارهای عصبی ناشی از محیط کاری و کار، تاثیرات زیان آور فیزیولوژیکی و روانشناختی
بر کارکنان سازمان ها دارد و نه تنها سلامت آنانرا به خطر می اندازد بلکه مساعدت و همکاری آنها را در
رابطه با تولید سازمان نیز بگونه ای نامطلوب تحت تاثیر قرار می دهند. لذا آگاهی از استرس مرتبط با شغل
برای مدیران بسیار مهم می باشد. استرس مزمن منجر به نتایج ناگوار فیزیکی و روانی بر افراد می شود.
استرس علت اصلی ترک خدمت، غیبت وکم کاری است و تاثیری نا مطلوب بر اثر بخشی دارد. استرسهای
حاد، نیروی انسانی سازمان را ضایع نموده و هدف سازمان را دستخوش تزلزل می نماید. در این مقوله
الگویی همه جانبه جهت شناخت عوامل استرس زا عرضه می شود.
واژگان کلیدی:
استرس(stress )، سازمان(organization)، اثر بخشی((effectiveness ، رهبری(leadership )
واکنش(reaction) ،توازن(equation) ،ارتعاش(vibration)، تکنولوژی(technology )، تعارض
((contradiction ، توسعه(development)
مقدمه:
در دنیای پر هیاهو و استرس زای امروز فشار عصبی بعنوان یکی از آفات نیروی انسانی شناخته شده است و یکی از مباحث اصلی رفتار سازمانی را بخود اختصاص داده است . متاسفانه ، از اواخر این قرن ، استرس تبدیل به بخشی لاینفک از زندگی انسانها گردیده است .اثرات مخرب فشارهای عصبی بر زندگی فردی و اجتماعی کاملا مشهود است ،بطوریکه گروهی از صاحبنظران رفتار سازمانی ،استرس را بیماری شایع قرن قلمداد نموده اند.هزینه های مالی و انسانی استرسهای ناشی از شغل ،بسیار چشمگیر است،با این حال ،علیرغم تایید تاثیر تعیین کننده استرس روی افراد و سازمانهای،میزان توجه و دقت کارکنان بر این شناخت علل(منابع)
استرس ناشی از کار و کاستن از شرایط کاری استرس زا ، در مقایسه با سایر زمینه ها نظیر نگهداری مناسب
و کارآمد تجهیزات و متوازن ساختن بودجه های مالی ،نسبت ناچیز است. سازمانها هر ساله مقادیر قابل توجهی پول را صرف برنامه های مدیریت استرس (عمدتاً آموزش مدیریت استرس) می نمایند، اما اغلب شناخت ناقصی از آن دسته از منابع استرس که باید با آنها مقابله نمود و همچنین میزان اثر بخشی رویکردها
مدیریت استرس در رویارویی با این عوامل استرس زای خاص ،وجود دارد .لذا چندی است که پژوهشگران استرس
اقدام به بحث و اظهار نظر روی بی نظمی های ظاهری مدیریت استرس در محیط های سازمانی و عدم سازگاری
و تناسب میان اقدامات انجام شده در این زمینه نموده اند. استرس ضعیفترین و آسیب پذیرترین افراد را هدف قرار می دهد، ولی در عین حال قویترین افراد هم از گزند آن در امان نمی باشند. هانس سلیه ابزاری
دارد که انسان پیوسته در حالت استرس بسر می برد، چرا که استرس پاسخی است اختصاصی که بدن در برابر هرگونه درخواستی، از خود نشان می دهد.
فشارهای روانی در زبان فارسی بمعنای فشارهای عصبی و یا فشارهای جسمی، روحی و روانی به کار رفته
است. یکی از کاربردهای این کلمه در زبان انگلیسی، فشارهای فیزیکی، روحی- روانی و هرگونه فشاری
است که بر پیکر انسان وارد شده و بطور ناخواسته، بر جسم و روح و روان فرد اثرات نامطلوبی را به
جا میگذارد.
انسان موجودیست زنده و متفکر، بدیهی است که محرکهای دنیایی خارج از وجود و آنچه که در ذهن
مجسم میکند که ممکن است بنا به تعریف قبلی این برداشتها، خوشایند یا ناخوشایند باشند. به همین جهت
روانشناسان فشارهای روانی را از حالات طبیعی انسان میدانند.
دکتر هانس سلیه، بنیانگذار بحث فشارهای روانی که در دهه 1930 از اروپای مرکزی به کانادا مهاجرت
کرد و تحقیقات خود را در همین زمینه ادامه داد، فشارهای روانی را عکس العمل نامشخص و نامعلوم بدن
در مقابل هر گونه تقاضای وارد شده به آن میباشد. به عبارت ساده به نظر وی ، فشارهای روانی عکس
العمل فیزیکی، روانی یا شیمیایی بدن در مقابل رویدادها، موقعیتهای وحشتناک، هیجان آور، گیج کننده،
خطرناک و یا حساس برای انسان است.
اگر انسان در زمان نسبتاً طولانی تحت فشارهای جسمی، ر.حی و روانی بیش از حد تحمل خویش قرار گیرد،
ممکن است این فشارها او را از پای درآورند و پیامدهای خطرناک و جبران ناپذیری را بدنبال داشته باشد.
بنابراین انسان می تواند در زمانی کوتاه و نه چندان طولانی در مقابل پاره ای از فشار روحی بطور طبیعی
مقاومت نماید. البته این در صورتی است که میزان اینگونه فشارها از حد تحمل شخصی انسان بیشتر نباشد،
حتی گاهی ممکن است برخی از فشارهای جسمی و روحی و روانی باعث پدید آمدن نوعی اراده، تصمیم،
قدرت و انرژی برای مبارزه با علل و عوارض اینگونه فشارها در انسان گردد که حتی ممکن است
عکس العملهایی انجام دهد که برای خودش یا دیگران، غیر قابل تصور و غیر ممکن نموده است.
به نظردکتر هانس سلیه، انسانها به مقداری از فشارهای جسمی، روحی و روانی برای زندگی سالم نیازمندند.
و این نوع فشارهای روانی را فشارهای روانی مثبت می خواند.
تعیین حداکثر میزان تحمل انسانها در مقابل فشارهای عصبی استاندارد پذیر نیست و به بسیاری از عوامل جسمی، روحی- روانی و غیره بستگی دارد. بطور خلاصه می توان گفت که تمام انسانها در مقابل انواع فشارهای روانی، مناسبترین عکس العملها و رفتارها را از خود نشان میدهند و لیکن، چنانچه میزات اینگونه فشارها بیش از حد باشد نتایج نامطلوب و حتی خطرناک و غیر قابل جبرانی را در بر خواهد داشت. (ابطحی 1374 )
بنا به تجربه عوامل بسیاری برای تحمیل فشار و اضطراب وجود دارد. با این حال شاید اضطراب از
فشار تاثیر نامطلوبی داشته باشد، زیرا به تشدید فشار نیز کمک می نماید. متاسفانه فشار و اضطراب
موجد افسردگی است و افسردگی در معنایی گسترده شامل: یک موقعیت حسی آزار دهنده، اختلال
در تمرکز حواس، رنجیدگی دائم و ناامیدی است. به هر حال هرگاه نشانه های یاد شده را در کار خود
یا کارمندان مشاهده کردید باید به سرعت بر آنها غلبه کنید. آیا شما در تعدیل این وضعیت بویژه در
مواردی که به شخص شما مربوط میشود، توانیی کافی دارید ؟ که یقیناً باید داشته باشید. بی شک،
بخشی از وظایف سرپرستان، کاهش فشار و اضطراب در محدوده شغلی آنهاست و موفقیت در این کار
به بهبود شرایط کار در کل سازمان می انجامد. چنانچه بتوانیم از گرفتار شدن به فشار و اضطراب
جلوگیری نمائیم، آرامش بیشتری خواهیم داشت و کارهای روزمره از جذابیت بیشتری برخوردار
خواهند بود.
استرس چیست؟
استرس نظریه نیست، بلکه کشف علمی است. امروزه واژه«استرس» رواج زیادی یافته است. مفهوم آن گسترده است و شاید اندکی نیز گمراه کننده باشد. به نظر عامه، استرس حادثه یا موقعیت است که به لحاظ
روانشناختی خصلت تهاجمی دارد و دارای عوارض عضوی است. هانس سلیه معتقد بودکه جنبه روانشناختی
استرس در زمینه علل و پیامدهای ناشی از آن باید بوسیله روانپزشکان(PSYCHIATIES) و متخصصان اعصاب
(NEUROLOGIST) مورد مطلعه قرار گیرد. اما او در کتاب خود تحت عنوان«استرس بدون پریشانی»
که در سال 1974 منتشر شده شخصاً همچون دیگر پژوهشگران بر نقش مهم عوامل روانشناختی موثر در
علل، مکانیسم و پیامدهای استرس تاکید می کند. وی استرس را«یک پاسخ غیر اختصاصی»
(RESPONSE NON SPECIFIQUE ) که بدن در مقابل درخواستهایی که با آن مواجه می شود، از خود نشان می دهد تعریف نمود. اگر چا مساله تاثیر عوامل محیطی بر بیماریها از قدیم مورد توجه بوده است و در پزشکی قدیم ایران نیز تحت عنوان«اعراض نفسانی» و تاثیر آنها بر بیماریها سخن گفته شده است، اما
فرضیه های مربوط به رابطه میان محرکهای محیطی و بیماری از ابتدای قرن حاضر بطور جدی مورد بحث قرار گرفته اند.
واژه استرس امروزه چنان نقل هر هر زبانی است که گویا استرس مساله ای همگانی و همه گیر و مبتلا به
انسان امروز و مسخصه زندگی اوست. در اینجا هر چند با اصطلاحی روبرو هستیم که گاه افراد گوناگون
به معنی و منظورهایی متفاوت بکار می برند، اما قدر مسلم اینست که در تمام این معنی ومنظورها، عناصر
مشترکی وجود دارد که وجوه گوناگون همان واقعیتی را نشان می دهند که استرس نامیده اند، حال این
استرس چیست؟ استرس واژه ای است که در اصل به معنی فشار و نیرو می باشد. در جهان فیزیکی، هرگاه
فشاری بر چیزی وارد شود، کنشی را بر آن وارد می کند، ثبات اجزای درونی آن را بر هم می زند و تنشی
(TENSION ) در آن پدید می آورد و بر آن می آشوبد و سرانجام آن شیء یا دستگاه را به واکنش می اندازد.
در مهندسی گفته می شود که هرگاه فشار وارده از میزان مقاومت شیء بیشتر باشد. آن شیء متلاشی می شود
و از وضعیت موجودش خارج می شود.
روانشناسان و دیگر صاحبنظران استرس نیز ابراز می دارند که روی هم جمع شدن رویدادهای
(دگرگونیهای) که زندگی سازگاری افراد را با وضع موجودش بر هم می زند، موجب استرس می شود. و این تشابه نزدیکی با مفهوم فیزیکی یا مهنسی استرس مورد بحث ما، مفهوم بسیار گسترده تر از فشار
فیزیکی یا مادی است و مصداق های گوناگون بسیار نیز دارد. در اینجا بطور کلی گفته می شود، هر