لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
جلد طرح
موضوع طرح:
به نام خدا
راهنمای تهیه طرح کسب و کار
(Business Plan)
عنوان کسب و کار
توجه: در صورتی که طرح کسب و کار به صورت گروهی تهیه شده است، مشخصات همکاران اصلی در پیوست آورده شود.
بخش اولیه (نمای ذهنی):
برنامه مدیریتی و سازماندهی
معرفی شرکاء و سهامداران
نام و نام خانوادگی
میزان آورده
درصد سهم
آدرس و شماره تلفن
1- حامد امینی
3 سهم
30 %
2- حسن امینی
4 سهم
40 %
3- محمد امینی
4 سهم
40 %
حجم کل آورده شرکاء
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
مرکز آموزش علمی – کاربردی
فرهنگ و هنر
نام تحقیق :
کمال الملک کمال هنر
تهیه و تنظیم :
الهام دانشور قاسم پور
زهرا حسن زاده – زهرا مسعودی پناه
استاد راهنما :
عباسعلی قربان نژاد
فهرست مندرجات مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 3
بخش اول : زندگی کمال الملک 4
بخش دوم : کمال الملک آفریننده ی زیبائی 8
تابلوی تالار آئینه 10
بخش سوم : هنر کمال الملک 12
بخش چهارم : کمال الملک سنت شکن و سنت گذار 16
بخش پنجم : سفر به اروپا و نتایج آن 21
بخش ششم : آثاری که در بغداد خلق شد 23
بخش هفتم : نقاشی ها و آثار کمال الملک 25
آثار استاد 28
بخش هشتم : اخلاق کمال الملک 31
فهرست منابع و مأخذ 34
مقدمه
محمد غفاری ملقب به کمال الملک مردی از کاشان بود. وی فردی روشنفکر و احساساتی بود و اندیشه های نوینی در سر داشت.
او در خانواده ای هنرمند متولد شده بود که اکثر افراد آن نقاشهای برجسته ای بودند.
کمال الملک نقاشباشی دربار قاجار بود. او تمام تلاش خود را صرف هنر ایران زمین می کرد از جمله کوششهای او در این زمینه، تأسیس مدرسه ی «صنایع مستظرفه» بود. که اکثر رشته های هنری از جمله (نقاشی، مجسمه سازی، منبت کاری، موزائیک و قالی بافی) تعلیم داده می شد.
کمال الملک هنر اصلی را در خلاقیت هنرمند می دانست و اعتقاد داشت که انسان در هر شرایطی باید پشتکار داشته باشد تا به هدفش برسد.
یک هنرمند قبل از آنکه یک هنرمند قابل باشد باید یک انسان با اخلاق باشد. کمال الملک به تعبیر دیگران انسانی فهیم – خوش معاشرت و دوست داشتنی بود و برای کمک به دیگران از هیچ کوشش (مادی و معنوی) فروگذار نبود و در زمان خود محبوب همگان شده بود.
وی جسارت این را داشت که نقاشی و هنر ایران زمین را از پوچی و هم پردازی و تقلیدها رها سازد و شیوه ی نوینی را در عرصه ی نگارگری ابداع کند وضع تازه ای در بخش هنرهای تجسمی بخشد.
آثار کمال الملک در تاریخ هنر ایران از حیث استادی و مهارت با آثار بهترین نقاشان جهان برابری می نمود.
بخش اول
زندگی کمال الملک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
خلاصهی درس 12 (گروه اسمی):
گروه اسمی: یک اسم به عنوان یک هسته تشکیل میشود ومیتواند یک یا چند وابسته( داشته باشد.
وابسته میتواند قبل یا بعد هسته بیاید. که که به ترتیب وابستههای پیشین و پسین نامیده میشود.
وجود هسته در جمله اجباری است، ولی وجود وابسته الزامی نیست. اگر هسته از جمله حذف شود جمله معنی کامل ندارد، اما اگر وابسته حذف شود ایرادی ندارد.
تمامی کلماتی که در گروه اسمی همراه هسته بیاید، وابسته نامیده میشوند.
گروه اسمی میتواند در جمله، نهاد، مفعول، متمم، مستندو.... واقع شود.
شناسههای هسته:
اسم، هسته هر گروه اسمی است و میتواند پیش یا پس خود یک یا چند وابسته داشته باشد.
ما میتوانیم با شناسایی وابستهها در جمله هسته را شناسایی کنیم و اگر هیچ یک از وابستهها در جمله نبود، اولین کلمه کسره دارد درجمله هسته است و اگر کلمه کسرهدار در جمله نبود و اسم را از جمله حذف کنیم و معنی جمله عوض شد یا معنی ناتمام ماند، آن را به عنوان هسته بر میگزینیم.
روش شناسایی اسم در جمله یا گروه اسمی:
اسمها نشانه ویژهای با خود ندارند، ا ما با یکی ا ز راههای زیر میتوا ن آنها را شناخت.
1- میتوان آنها را جمع بست: کتاب در کتابخانه بود –کتابها در کتابخانه بودند.
2- میتوان به دنبال آن «ی» نکره آ ورد: شیر به باغبان حمله کرد: شیری به باغبانی حمله کرد.
3- میتوان واژههای این و آن را پیش از آن به کار برد: « ا ین» مطلب را قبلاً از«آن» استاد شنیده بودم.
4- میتوان آن را به جای نهاد، مفعول، متمم و ... در جمله به کار برد: آن ماهیان از دیدن صیاد از آبگیر گریختند.
ویژگی های اسم:
1- شما ر: اسم مفرد است یا جمع یا اسم جمع
مفرد: به یک چیز دلالت میکند : گل- درخت- همسایه
جمع: با یکی از علامتهای جمع فارسی (ها وا ن ) یا علامت جمع عربی (ات- ین- ون)
اسم جمع: بدون دا شتن علامت جمع بر جمع دلا لت
2 – معر فه (شناس) نکره (نا شناس ) اسم جنس :
معرفه:
با علا مت مفعولی که (را)است بیا ید :گل را اب دادیم .
(این، آن، همین، همان) قبل از اسم بیاید :این گل را
مضا ف ا لیه ان اسم خاص میباشد: کتابِ علی .
نکره = پیش شنونده معلوم ومشخص نبا شد، علامتهای آنها عبارتند از:
«ی» بعد از اسم: مردی
( یک یا یکی ) قبل از اسم: «یکی» به خانه آمد
( یک یا یکی ) قبل و«ی» بعد از اسم:
« یکی» روبهی دید بی دست و پای.
جنس: هیچکدام از حالتهای معرفه و نکره را نداشته باشد: کتاب خوب است .
3- عام و خاص :
عام: تمام اسم انسانها و مکانها عام هستند. اگر اسمی علامت جمع یا «ی» نکره قبول کند اسم عام است.
مثا ل: هوای پاک محیط
خاص: اسم چیزهایی که خاص یک نفر باشد. ا سم خاص نه نکره میشود و نه جمع بسته می شود.
مثال: سیمرغ، رخش
4- ساخت:
ساختمان اسم ا ز نظر: ساده، مشتق و مرکب یا مشتق مرکب هست.
ساخت:
ساده: برخی اسمها فقط یک جزء دارند و تقسیم ناپذیرند و فقط یک تک واژه معنی دار.(گوسفند).
مشتق: از دو یا چند تک واژه معنیدار ساخته شده با شد .(یوزپلنگ)
مرکب: از یک تک واژه معنیدار و یک جزء بی معنی سا خته شده باشد.(با غبان)
تمامی صفات،مشتقاند. برخی از مشتق( سازها: بان، گاه، دان، ه، زار، ار، -ِ ش
مشتق مرکب: برخی از اسمها ویژگیهای مشتق مرکب را با هم دارند (دا نش آموز)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
آموزشگاه سماء مشهد
زیر نظراستاد:
سرکارخانم حسینی
تهیه وتنظیم :
مجتبی فخارزاده
موضوع مقاله :
شریعتی وتاریخ اسلام
آموزشگاه :
سماء مشهد
ورودی84دکتر علی شریعتی در تاریخ 2/9/1382 در روستای کاهک چشم به جهان گشود . پدر او نخستین سازندة ابعاد روحش بود و از همان کودکی او را با کتابهایش و دوستانش آشنا کرده بود. علی در سال 1319 وقتی هفت ساله بود در دبستان «ابن یمین» مشهد ثبت نام کرد.
او در سن سیزده سالگی وارد دبیرستان فردوسی شد و مغزش در آن زمان با فلسفه رشد می کرد و دلش با عرفان داغ می شد. و در شانزده سالگی وارد دانشسرای مقدماتی شد، او در سال اول دانشسرا بصورت جدی در فعالیتهای سیاسی حضور نداشت، اما در سال دوم همه چیز عوض شد. و در سال 1339 انجمن اسلامی دانشجویان را تأسیس کرد. او بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشسرا در روز بیستم مهر 1331 در ادارة فرهنگ آموزش و پرورش استخدام گردید. در مهر ماه سال 1336 بخاطر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود و پدرش به همراه شانزده نفر دیگر دستگیر و به زندان قزل قلعه برده شدند. دکتر شریعتی در اردیبهشت 1338 برای انجام کارهای اداری به خارج اعزام گردید و در آنجا تحقیق درباره حلاج، سلمان و فاطمه (س) را انجام داد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
سال شمار زندگی 2
زندگی نامه 4
مجموعه آثار 28
خلاصه مقاله 30
منابع ومأخذ 31
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
تفسیـر و توضیح شعر صـدای پای آب
اهل کاشانم روزگارم بد نیست شعر با معرفی شاعر آغاز می شود:
شروع انشاء بسیار ساده و روان و بی تقصیر است و با صمیمیت ادامه می دهد.
تکه نانی دارم خرده هوشی سرسوزن ذوقی مادری دارم بهتر از برگ درخت دوستانی بهتر از آب روان
برگ درخت نیمی از هستی درخت است و این جا نیمی از هستی سهراب همان عنصری است از گیاه که از خورشید انرژی می گیرد و کلروفیل می سازد و به درخت سرسبزی و شادابی می دهد, نیم دیگر ریشه است که آب و املاح جذب می کند و به بالا به انتهای ترین بخش درخت می فرستد و بهترین تفسیر سپهری برای مادرش.
آب روان مظهر زندگی, پویایی و روشنی است. چه خرمی می بخشد دوستان که مثل آب روان هستند (و خدای که در این نزدیکی است لای این شب بوها پای آن کاج بلند روی گاهی آب, روی قانون گیاه)
چه تعبیر زیبایی برای خدا که سپهری می خواهد بگوید همه جا هست و پوزخند بزند به آنها که او را فقط در کعبه جستجو می کنند و زحمت این راه را به خود می دهند و حواسشان هم به خدا نیست اول حواسشان این است که زیردست و یا له نشوند, دوم حواسشان به این است که باری به هر جهت مراسم تمام شود بروند بازار و تا دلشان می خواهد و پولشان که به آشکار و پنهان آورده اند کفاف می کند جنس بخرند, مقداری البته برای سوغات و بیشترش برای فروختن و سود کردن و دست مایه ای که از آن به بعد به او بگوید حاجی و او هم به راست و دروغ از آن پس به آن قسم بخورد. سپهری اعتراف می کند که مسلمان است, اما ببینید اجزاء مسلمانی او را چه ها تشکیل می دهند.
قبله ای یک گل سرخ جانمازم چشمه, مهرم نور دشت سجاده ی من
دست سجاده ی من من وضو با تپش پنجره ها می گیرم در نمازم جریان دارد ماه, جریان دارد طیف سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است. و چه زیباست اوقات نمازگذاردنش
من نماز را وقتی می خوانم که اذانش را باد, گفته باشد سر گلدسته می سرود
من نمازم را پی ((تکبیره الاحرام)) علف می خوانم پی ((قدقامت)) موج
و دقت کنید آن کعبه ی سراسر بازار و جای خرید و فروش و قسم خوردن و چانه زدن و بارکردن اشیاء فروختنی برای این شاعر نکته سنج باهوش کجاست. کعبه ام بر لب آب کعبه ای زیر اتاقی هاست کعبه ای مثل نسیم, می رود باغ به باغ, می رود شهر به شهر
این همان تعبیر سپهری است از پاک بودن کعبه اش چون آب و زنده بودن و سرسبز بودن و شادابت بودنش چون اقاقی ها و کعبه اش یعنی خانهی خدایش و یعنی در حقیقت خدایش همه جا هست.
باغ به باغ و شهر به شهر و حتماً خانه به خانه :
کتاب نگاهی به سپرهی اثر دکتر سیروس شمیا تفسیر این بیت را این گونه داریم :
کعبه در بیابان است. اما کعبه ی آمال شاعر کنار آب و زیر اقاقی هاست. اقاقیا از درخت هایی است که در شعر نو برخلاف شعر کهن از آن زیاد نام برده شده است. گل هایی خوشه یی سفید یا صورتی رنگ خوشبویی دارد. شاید فقط جنبه ی زیبایی آن مطرح باشد.
حجرالاسود من روشنی باغچه است:
چرا به یک سنگ سجده کند, سنگ بیجان و بی روح است. و چرا به سیاهی سجده کند او به یک باغچه ی روشن سجده می کند که مظهر زندگی, سرسبزی و شادابی و طراوت است و کار و پیشه اش را چقدر زیبا معرفی می کند. اهل کاشانم. پیشه ام نقاشی است. گاهگاهی قفسی می سازم با رنگ می فروشم به شما, تا به آواز شقایق که در آن زندانیست دل تنهایی تان تازه شود.
قفسی که می سازد یک تابلو نقاشی است که هرچه در آن ترسیم شده زندانی هستند, قدرت فرار از آن پرده را ندارند, زندانی ابدند, ماندگارند, از جمله شقایقی که در آن است, آواز ذهنی و تخیلی آن شقایق که می گوید من هم هستم, ما را از تنهایی در می آورد و خرسند می کند, چقدر آرام و بی دغدغه پیش رفته ایم, چه جاده ای صاف و باصفایی.
دکتر شمیسا در تفسیر این بیت به نکته ای دیگر اشاره کرده او می گوید:
سپهری چند جا به نقاش بودن خود در شعرهایش اشاره کرده است. و معمولاً از نقاشی یک مرغ سخن می گوید: درشعر ((پرهای زمزمه)) می گوید: بهتر آن است که برخیزم رنگ را بردارم روی تنهایی خود نقشه ی مرغی بکشم و در شعر ((ساده رنگ)) می گوید: طرح ریزم, سنگی, مرغی, ابری در این جا می خواهد شقایقی را بکشد که بتواند آواز بخواند. اما در این نقاشی ممکن نیست فقط در قلمرو شعر امکان پذیر است. این غبطه نقاش است که از عهده چنین تصویری برآید. پیکاسو می گوید: ((می خواهم قوطی کبریتی بکشد که هم قوطی کبریت باشد و هم خفاش)) دلی درنقاشی برای این کار ابزار کافی نداریم. از این روست که می گوید: چه خیالی , چه خیالی.... اما خوشبختانه سهراب شاعر هم هست و در شعر برای این کار ابزار کافی وجود دارد.
چه خیالی ... چه خیالی پرده ام بی جان است خوب می دانم, حوض نقاشی من بی ماهی است.
به طور کلی سپهری برای این که نقاشی های او هرچند هم که استادانه باشد باز زنده و جاندار نیست دریغ می خورد تا اینجا شاعر کلاً خود را معرفی کرد مثلاً دانستیم او نقاش است که نقاشی او را ارضاء نمی کند.
اهل کاشانم نسیم شاید برسد به گیاهی در هند, به سفالیته یی از خاک ((سیلک)) نسیم شاید, به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد.
از این جا به بعد شاعر از نسب و حسب خود سخن می گوید. شعر دو سطح دارد, هم از پدر و مادر خود و هم از پدر و مادر انسان نوعی و تاریخی سخن می گوید. اولین انسان کیومرث بود به معنی زنده میرا. وقتی کیومرث مرد, پس از چهل سال از نطفه ی او دو ساقه ی به هم چسبیده ریباس رویید که یکی مشی و دیگری مشیانه (معادل آدم و حوا) شد و بشر از نسل آنان است. این اسطوره آریایی هاست که در هند و ایران معمول بود. از این رو می گوید: به گیاهی در هند و باید توجه داشت که کاشان شهر کاشی ها و نسالینه هاست. و مخصوصاً در دوره سلجوقیان هنرسفالگری در کاشان در اوج خود بود.