لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
موضوع :
جزوه ی عربی دوره ی راهنمایی
دبیر مربوطه :
جناب آقای عبدالهی
تهیه کنندگان:
جمال فاطمی
رسول سادات
مصطفی زینلی
بهار 1385
قواعد عربی سال دوم راهنمایی
«صیغه» چیست؟
کلمه برای آن که معنی های گوناگون برساند، شکلهای مختلفی می پذیرد که به هر یک از این شکلها، صیغه گویند. مانند: کَسَبا مثنی مذکر غائب
«غائب» کیست؟
به کسی یا کسانی که درباره آنها صحبت می شود، غائب گویند.
مانند: هُوَ طالِبٌ یعنی او دانش آموز است.
در عربی غائب 6 صیغه دارد که 3 صیغه مذکر و 3 صیغه مؤنث است.
«مخاطب» کیست؟
به کسی یا کسانی که با آنها صحبت می شود، مخاطب یا حاضر گویند.
مانند: أنْتَ طالِبٌ یعنی تو دانش آموز هستی
مخاطب هم مثل غائب 6 صیغه دارد که 3 صیغه مذکر و 3 صیغه مؤنث است.
«متکلّم» کیست؟
به کسی یا کسانی که در حال سخن گفتن هستند متکلّم گویند و بر 2 نوع است:
1-متکلّم وحده 2-متکلّم مع الغیر
«متکلّم وحده» کیست؟
به یک نفر گوینده که در حال سخن گفتن است، متکلّم وحده گویند.
مانند: أنَا طالِبٌ، أنَا طالِبَةٌ یعنی من دانش آموز هستم
«متکلّم مع الغیر» کیست؟
به چند نفر گوینده که در حال سخن گفتن هستند، متکلّم مع الغیر گویند.
مانند: نَحْنُ مُعَلِّمونَ – نَحْنُ مُعَلِّماتُ یعنی ما چند معلم هستیم
توجه: صیغه های متکلّم مذکر ومؤنث ندارند.
«فعل» چیست؟
کلمه ای است که بر انجام گرفتن کاری یا روی دادن حالتی در زمان مشخص دلالت می کند.
مانند: ذَهَبَ یعنی رفت
فعل از نظر زمان عبارت است از : 1- فعل ماضی 2- فعل مضارع
«فعل ماضی» چیست؟
به فعلی می گویند که بر انجام گرفتن کاری یا روی دادن حالتی در زمان گذشته دلالت می کند.
مانند: ذَهَبَ یعنی رفت
فعل ماضی دارای 14 صیغه یا شکل است که 6 صیغه اول، غائب و 6 صیغه دوم، مخاطب یا حاضر و 2 صیغه آخر، متکلّم است.
برای مثال فعل ماضی فَعَلَ را صرف می کنیم.
«ضمیر» چیست؟
ضمیر کلمه ای است که جانشین اسم می شود و از تکرار آن جلوگیری می کند.
مانند: هُوَ ذَهَبَ یعنی او رفت
«ضمیر منفصل» چیست؟
به ضمیری می گویند که در اول کلمه به صورت جداگانه می آید.
مانند: هُوَ ذَهَبَ یعنی او رفت
ضمیر منفصل بر 2 نوع است: 1- منفصل فاعلی(رفعی ـُــٌ) 2- منفصل مفعولی(نصبی ـَــً ،جرّی ـِــٍ)
«ضمیر منفصل فاعلی » چیست؟
به ضمیری می گویند که در اول کلمه جانشین فاعل می شود.
مانند: هُوَ ذَهَبَ یعنی او رفت
«ضمیر منفصل مفعولی(نصبی، جرّی) » چیست؟
این نوع ضمیر نقش مفعولی دارد که در ترجمه «را» می گیرد و مفعولی است.
مانند: ایّاکَ نَعْبُدُ یعنی تنها تو را می پرستم (مفعولی(نصبی ـَــً)) ایّاکَ نَسْتَعین یعنی یاری را از تو می خواهیم. (مفعولی)
«ضمیر متصل» چیست؟
به ضمیری می گویند که در آخر کلمه می آید و به کلمه قبل از خود می چسبد.
مانند: ـهُ در کلمه کِتابهُ یعنی کتابش
ضمیر متصل بر 2 نوع است: 1-متصل فاعلی(رفعی) 2- متصل مفعولی(نصبی،جرّی)
« ضمیر متصل فاعلی» چیست؟
به ضمایری می گویند که فقط به آخر فعل می چسبند.
مانند: تَ در فعل کَتَبْتَ یعنی نوشتن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
خلاصهی درس 12 (گروه اسمی):
گروه اسمی: یک اسم به عنوان یک هسته تشکیل میشود ومیتواند یک یا چند وابسته( داشته باشد.
وابسته میتواند قبل یا بعد هسته بیاید. که که به ترتیب وابستههای پیشین و پسین نامیده میشود.
وجود هسته در جمله اجباری است، ولی وجود وابسته الزامی نیست. اگر هسته از جمله حذف شود جمله معنی کامل ندارد، اما اگر وابسته حذف شود ایرادی ندارد.
تمامی کلماتی که در گروه اسمی همراه هسته بیاید، وابسته نامیده میشوند.
گروه اسمی میتواند در جمله، نهاد، مفعول، متمم، مستندو.... واقع شود.
شناسههای هسته:
اسم، هسته هر گروه اسمی است و میتواند پیش یا پس خود یک یا چند وابسته داشته باشد.
ما میتوانیم با شناسایی وابستهها در جمله هسته را شناسایی کنیم و اگر هیچ یک از وابستهها در جمله نبود، اولین کلمه کسره دارد درجمله هسته است و اگر کلمه کسرهدار در جمله نبود و اسم را از جمله حذف کنیم و معنی جمله عوض شد یا معنی ناتمام ماند، آن را به عنوان هسته بر میگزینیم.
روش شناسایی اسم در جمله یا گروه اسمی:
اسمها نشانه ویژهای با خود ندارند، ا ما با یکی ا ز راههای زیر میتوا ن آنها را شناخت.
1- میتوان آنها را جمع بست: کتاب در کتابخانه بود –کتابها در کتابخانه بودند.
2- میتوان به دنبال آن «ی» نکره آ ورد: شیر به باغبان حمله کرد: شیری به باغبانی حمله کرد.
3- میتوان واژههای این و آن را پیش از آن به کار برد: « ا ین» مطلب را قبلاً از«آن» استاد شنیده بودم.
4- میتوان آن را به جای نهاد، مفعول، متمم و ... در جمله به کار برد: آن ماهیان از دیدن صیاد از آبگیر گریختند.
ویژگی های اسم:
1- شما ر: اسم مفرد است یا جمع یا اسم جمع
مفرد: به یک چیز دلالت میکند : گل- درخت- همسایه
جمع: با یکی از علامتهای جمع فارسی (ها وا ن ) یا علامت جمع عربی (ات- ین- ون)
اسم جمع: بدون دا شتن علامت جمع بر جمع دلا لت
2 – معر فه (شناس) نکره (نا شناس ) اسم جنس :
معرفه:
با علا مت مفعولی که (را)است بیا ید :گل را اب دادیم .
(این، آن، همین، همان) قبل از اسم بیاید :این گل را
مضا ف ا لیه ان اسم خاص میباشد: کتابِ علی .
نکره = پیش شنونده معلوم ومشخص نبا شد، علامتهای آنها عبارتند از:
«ی» بعد از اسم: مردی
( یک یا یکی ) قبل از اسم: «یکی» به خانه آمد
( یک یا یکی ) قبل و«ی» بعد از اسم:
« یکی» روبهی دید بی دست و پای.
جنس: هیچکدام از حالتهای معرفه و نکره را نداشته باشد: کتاب خوب است .
3- عام و خاص :
عام: تمام اسم انسانها و مکانها عام هستند. اگر اسمی علامت جمع یا «ی» نکره قبول کند اسم عام است.
مثا ل: هوای پاک محیط
خاص: اسم چیزهایی که خاص یک نفر باشد. ا سم خاص نه نکره میشود و نه جمع بسته می شود.
مثال: سیمرغ، رخش
4- ساخت:
ساختمان اسم ا ز نظر: ساده، مشتق و مرکب یا مشتق مرکب هست.
ساخت:
ساده: برخی اسمها فقط یک جزء دارند و تقسیم ناپذیرند و فقط یک تک واژه معنی دار.(گوسفند).
مشتق: از دو یا چند تک واژه معنیدار ساخته شده با شد .(یوزپلنگ)
مرکب: از یک تک واژه معنیدار و یک جزء بی معنی سا خته شده باشد.(با غبان)
تمامی صفات،مشتقاند. برخی از مشتق( سازها: بان، گاه، دان، ه، زار، ار، -ِ ش
مشتق مرکب: برخی از اسمها ویژگیهای مشتق مرکب را با هم دارند (دا نش آموز)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
فعل معتل
به فعلی که در ریشة آن حرف علّه (و، ی، ا) وجود داشته باشد «فعل معتل» میگویند.
مانند:«وعد، یسر، قول، بیع، دعو، رمی و …»
انواع فعل معتل
از این جهت که حرف عله چندمین حرف ریشه باشد فعل معتل، به سه دسته تقسیم می شود: مثال، اجوف، ناقص
1-معتل مثال: فعلی است که اولین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الف)مثال واوی مانند:وعد(وعده داد)، وصل(رسید)، ودع(رها کرد، ترک کرد)، وهب(بخشید)…
ب)مثال یائی مانند یقظ (بیدار شد)، یسر(آسان شد)، یئس(ناامید و مأیوس شد)…
2معتل اجوف: فعلی است که دومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الف)اجوف واوی مانند: قول (گفت)، عود(بازگشت)…
ب)اجوف یائی مانند: بیع(فروخت)، سیر(حرکت کرد)…
3-معتل ناقص: فعلی است که سومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الف)ناقص واوی مانند: دعو(دعوت کرد، خواند)، تلو (تلاوت کرد)…
ب)ناقص یائی مانند: رمی (پرتاب کرد)، هدی (هدایت کرد)…
وجود حروف عله در ریشة فعل های معتل باعث می شود که تلفظ بعضی از صیغه ها دشوار یا غیر ممکن باشد به همین دلیل برای حل این مشکل تغییراتی در فعل های معتل به وجود می آوریم که به این تغییرات «اعلال» می گویند.
مثلاُ «قول» برای تلفظ راحت تر به «قال» تبدیل می شود و «یرمی» به «یرمیُ»، «لم تقول» به «لم تقل».
بنابراین به تغییراتی که در فعل معتل ایجاد می شود«اعلال» می گویند.
انواع اعلال
در فعل معتل سه نوع اعلال (تغییر) بوجود می آید:(اعلال به قلب، اعلال به حذف، اعلال به اسکان)
الف)اعلال به قلب:
هرگاه یک حرف عله به حرف علة دیگری تبدیل شود به این نوع تغییر «اعلال به قلب» می گویند.
مانند: قول قال بیعباع یخشیُیخشی
ب)اعلال به حذف:
هرگاه حرف عله حذف شود به این نوع تغییر، «اعلال به حذف» می گویند.
مانند:یدعوون یدعون لم یقول لم یقل
ج)اعلال به اسکان:
هرگاه حرف علة متحرک، ساکن شود به این نوع تغییر «اعلال به اسکان» می گویند.
مانند: یرمی یرمی یقول یقول
سؤال: اعلال فعل های معتل بر چه اساسی و با توجه به چه قواعدی انجام می شود؟
جواب: اگرچه اعلال هریک از سه نوع معتل (مثال، اجوف، ناقص) را باید جداگانه یاد گرفت اما بعضی از قواعد و اصول اعلال وجود دارد که تقریباً در اکثر فعل های معتل اجرا و رعایت می شود.
اصول اعلال
1-معمولاً حرف عله متحرکی که حرف قبلی اش ساکن باشد، حرکتش را به حرف قبلی منتقل می کند(و خودش ساکن می شود)
مانند: یَبِیْعُ یَبِیْعُ یَقْوُلُ یَقُوْلُ (اعلال به اسکان)
2-هرگاه دو حرف ساکن کنار هم قرار گیرند به این حالت «التقای ساکنین» می گویند که باید این حالت را از بین برد بنابراین حرف علة ساکن را حذف می کنیم (برای رفع التقای ساکنین)
یقولن یقلن یقول لم یقول لم یقل
3-معمولاً حرف عله متحرک باید با حرکت حرف قبل از خودش تناسب داشته باشد در غیر این صورت باید به حرف علة متناسب با حرکت ماقبل خود، تبدیل شود.
تناسب حرف با حرکت ماقبلش عبارتست از: فتحه با الف(َ ا)- کسره با یاء(ِ-ی)- ضمه با واو(ُ و)
مانند: قول قال بیع باع
دو تذکر مهم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
فعل معتل
به فعلی که در ریشة آن حرف علّه (و، ی، ا) وجود داشته باشد «فعل معتل» میگویند.
مانند:«وعد، یسر، قول، بیع، دعو، رمی و …»
انواع فعل معتل
از این جهت که حرف عله چندمین حرف ریشه باشد فعل معتل، به سه دسته تقسیم می شود: مثال، اجوف، ناقص
1-معتل مثال: فعلی است که اولین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الف)مثال واوی مانند:وعد(وعده داد)، وصل(رسید)، ودع(رها کرد، ترک کرد)، وهب(بخشید)…
ب)مثال یائی مانند یقظ (بیدار شد)، یسر(آسان شد)، یئس(ناامید و مأیوس شد)…
2معتل اجوف: فعلی است که دومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الف)اجوف واوی مانند: قول (گفت)، عود(بازگشت)…
ب)اجوف یائی مانند: بیع(فروخت)، سیر(حرکت کرد)…
3-معتل ناقص: فعلی است که سومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الف)ناقص واوی مانند: دعو(دعوت کرد، خواند)، تلو (تلاوت کرد)…
ب)ناقص یائی مانند: رمی (پرتاب کرد)، هدی (هدایت کرد)…
وجود حروف عله در ریشة فعل های معتل باعث می شود که تلفظ بعضی از صیغه ها دشوار یا غیر ممکن باشد به همین دلیل برای حل این مشکل تغییراتی در فعل های معتل به وجود می آوریم که به این تغییرات «اعلال» می گویند.
مثلاُ «قول» برای تلفظ راحت تر به «قال» تبدیل می شود و «یرمی» به «یرمیُ»، «لم تقول» به «لم تقل».
بنابراین به تغییراتی که در فعل معتل ایجاد می شود«اعلال» می گویند.
انواع اعلال
در فعل معتل سه نوع اعلال (تغییر) بوجود می آید:(اعلال به قلب، اعلال به حذف، اعلال به اسکان)
الف)اعلال به قلب:
هرگاه یک حرف عله به حرف علة دیگری تبدیل شود به این نوع تغییر «اعلال به قلب» می گویند.
مانند: قول قال بیعباع یخشیُیخشی
ب)اعلال به حذف:
هرگاه حرف عله حذف شود به این نوع تغییر، «اعلال به حذف» می گویند.
مانند:یدعوون یدعون لم یقول لم یقل
ج)اعلال به اسکان:
هرگاه حرف علة متحرک، ساکن شود به این نوع تغییر «اعلال به اسکان» می گویند.
مانند: یرمی یرمی یقول یقول
سؤال: اعلال فعل های معتل بر چه اساسی و با توجه به چه قواعدی انجام می شود؟
جواب: اگرچه اعلال هریک از سه نوع معتل (مثال، اجوف، ناقص) را باید جداگانه یاد گرفت اما بعضی از قواعد و اصول اعلال وجود دارد که تقریباً در اکثر فعل های معتل اجرا و رعایت می شود.
اصول اعلال
1-معمولاً حرف عله متحرکی که حرف قبلی اش ساکن باشد، حرکتش را به حرف قبلی منتقل می کند(و خودش ساکن می شود)
مانند: یَبِیْعُ یَبِیْعُ یَقْوُلُ یَقُوْلُ (اعلال به اسکان)
2-هرگاه دو حرف ساکن کنار هم قرار گیرند به این حالت «التقای ساکنین» می گویند که باید این حالت را از بین برد بنابراین حرف علة ساکن را حذف می کنیم (برای رفع التقای ساکنین)
یقولن یقلن یقول لم یقول لم یقل
3-معمولاً حرف عله متحرک باید با حرکت حرف قبل از خودش تناسب داشته باشد در غیر این صورت باید به حرف علة متناسب با حرکت ماقبل خود، تبدیل شود.
تناسب حرف با حرکت ماقبلش عبارتست از: فتحه با الف(َ ا)- کسره با یاء(ِ-ی)- ضمه با واو(ُ و)
مانند: قول قال بیع باع
دو تذکر مهم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
خلاصهی درس 12 (گروه اسمی):
گروه اسمی: یک اسم به عنوان یک هسته تشکیل میشود ومیتواند یک یا چند وابسته( داشته باشد.
وابسته میتواند قبل یا بعد هسته بیاید. که که به ترتیب وابستههای پیشین و پسین نامیده میشود.
وجود هسته در جمله اجباری است، ولی وجود وابسته الزامی نیست. اگر هسته از جمله حذف شود جمله معنی کامل ندارد، اما اگر وابسته حذف شود ایرادی ندارد.
تمامی کلماتی که در گروه اسمی همراه هسته بیاید، وابسته نامیده میشوند.
گروه اسمی میتواند در جمله، نهاد، مفعول، متمم، مستندو.... واقع شود.
شناسههای هسته:
اسم، هسته هر گروه اسمی است و میتواند پیش یا پس خود یک یا چند وابسته داشته باشد.
ما میتوانیم با شناسایی وابستهها در جمله هسته را شناسایی کنیم و اگر هیچ یک از وابستهها در جمله نبود، اولین کلمه کسره دارد درجمله هسته است و اگر کلمه کسرهدار در جمله نبود و اسم را از جمله حذف کنیم و معنی جمله عوض شد یا معنی ناتمام ماند، آن را به عنوان هسته بر میگزینیم.
روش شناسایی اسم در جمله یا گروه اسمی:
اسمها نشانه ویژهای با خود ندارند، ا ما با یکی ا ز راههای زیر میتوا ن آنها را شناخت.
1- میتوان آنها را جمع بست: کتاب در کتابخانه بود –کتابها در کتابخانه بودند.
2- میتوان به دنبال آن «ی» نکره آ ورد: شیر به باغبان حمله کرد: شیری به باغبانی حمله کرد.
3- میتوان واژههای این و آن را پیش از آن به کار برد: « ا ین» مطلب را قبلاً از«آن» استاد شنیده بودم.
4- میتوان آن را به جای نهاد، مفعول، متمم و ... در جمله به کار برد: آن ماهیان از دیدن صیاد از آبگیر گریختند.
ویژگی های اسم:
1- شما ر: اسم مفرد است یا جمع یا اسم جمع
مفرد: به یک چیز دلالت میکند : گل- درخت- همسایه
جمع: با یکی از علامتهای جمع فارسی (ها وا ن ) یا علامت جمع عربی (ات- ین- ون)
اسم جمع: بدون دا شتن علامت جمع بر جمع دلا لت
2 – معر فه (شناس) نکره (نا شناس ) اسم جنس :
معرفه:
با علا مت مفعولی که (را)است بیا ید :گل را اب دادیم .
(این، آن، همین، همان) قبل از اسم بیاید :این گل را
مضا ف ا لیه ان اسم خاص میباشد: کتابِ علی .
نکره = پیش شنونده معلوم ومشخص نبا شد، علامتهای آنها عبارتند از:
«ی» بعد از اسم: مردی
( یک یا یکی ) قبل از اسم: «یکی» به خانه آمد
( یک یا یکی ) قبل و«ی» بعد از اسم:
« یکی» روبهی دید بی دست و پای.
جنس: هیچکدام از حالتهای معرفه و نکره را نداشته باشد: کتاب خوب است .
3- عام و خاص :
عام: تمام اسم انسانها و مکانها عام هستند. اگر اسمی علامت جمع یا «ی» نکره قبول کند اسم عام است.
مثا ل: هوای پاک محیط
خاص: اسم چیزهایی که خاص یک نفر باشد. ا سم خاص نه نکره میشود و نه جمع بسته می شود.
مثال: سیمرغ، رخش
4- ساخت:
ساختمان اسم ا ز نظر: ساده، مشتق و مرکب یا مشتق مرکب هست.
ساخت:
ساده: برخی اسمها فقط یک جزء دارند و تقسیم ناپذیرند و فقط یک تک واژه معنی دار.(گوسفند).
مشتق: از دو یا چند تک واژه معنیدار ساخته شده با شد .(یوزپلنگ)
مرکب: از یک تک واژه معنیدار و یک جزء بی معنی سا خته شده باشد.(با غبان)
تمامی صفات،مشتقاند. برخی از مشتق( سازها: بان، گاه، دان، ه، زار، ار، -ِ ش
مشتق مرکب: برخی از اسمها ویژگیهای مشتق مرکب را با هم دارند (دا نش آموز)