دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تخقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

فعل معتل

به فعلی که در ریشة آن حرف علّه (و، ی، ا) وجود داشته باشد «فعل معتل» می‌گویند.

مانند:«وعد، یسر، قول، بیع، دعو، رمی و …»

انواع فعل معتل

از این جهت که حرف عله چندمین حرف ریشه باشد فعل معتل، به سه دسته تقسیم می شود: مثال، اجوف، ناقص

1-معتل مثال: فعلی است که اولین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)مثال واوی مانند:وعد(وعده داد)، وصل(رسید)، ودع(رها کرد، ترک کرد)، وهب(بخشید)…

ب)مثال یائی مانند یقظ (بیدار شد)، یسر(آسان شد)، یئس(ناامید و مأیوس شد)…

2معتل اجوف: فعلی است که دومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)اجوف واوی مانند: قول (گفت)، عود(بازگشت)…

ب)اجوف یائی مانند: بیع(فروخت)، سیر(حرکت کرد)…

3-معتل ناقص: فعلی است که سومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)ناقص واوی مانند: دعو(دعوت کرد، خواند)، تلو (تلاوت کرد)…

ب)ناقص یائی مانند: رمی (پرتاب کرد)، هدی (هدایت کرد)…

وجود حروف عله در ریشة فعل های معتل باعث می شود که تلفظ بعضی از صیغه ها دشوار یا غیر ممکن باشد به همین دلیل برای حل این مشکل تغییراتی در فعل های معتل به وجود می آوریم که به این تغییرات «اعلال» می گویند.

مثلاُ «قول» برای تلفظ راحت تر به «قال» تبدیل می شود و «یرمی» به «یرمیُ»، «لم تقول» به «لم تقل».

بنابراین به تغییراتی که در فعل معتل ایجاد می شود«اعلال» می گویند.

انواع اعلال

در فعل معتل سه نوع اعلال (تغییر) بوجود می آید:(اعلال به قلب، اعلال به حذف، اعلال به اسکان)

الف)اعلال به قلب:

هرگاه یک حرف عله به حرف علة دیگری تبدیل شود به این نوع تغییر «اعلال به قلب» می گویند.

مانند: قول قال بیعباع یخشیُیخشی

ب)اعلال به حذف:

هرگاه حرف عله حذف شود به این نوع تغییر، «اعلال به حذف» می گویند.

مانند:یدعوون یدعون لم یقول لم یقل

ج)اعلال به اسکان:

هرگاه حرف علة متحرک، ساکن شود به این نوع تغییر «اعلال به اسکان» می گویند.

مانند: یرمی یرمی یقول یقول

سؤال: اعلال فعل های معتل بر چه اساسی و با توجه به چه قواعدی انجام می شود؟

جواب: اگرچه اعلال هریک از سه نوع معتل (مثال، اجوف، ناقص) را باید جداگانه یاد گرفت اما بعضی از قواعد و اصول اعلال وجود دارد که تقریباً در اکثر فعل های معتل اجرا و رعایت می شود.

اصول اعلال

1-معمولاً حرف عله متحرکی که حرف قبلی اش ساکن باشد، حرکتش را به حرف قبلی منتقل می کند(و خودش ساکن می شود)

مانند: یَبِیْعُ یَبِیْعُ یَقْوُلُ یَقُوْلُ (اعلال به اسکان)

2-هرگاه دو حرف ساکن کنار هم قرار گیرند به این حالت «التقای ساکنین» می گویند که باید این حالت را از بین برد بنابراین حرف علة ساکن را حذف می کنیم (برای رفع التقای ساکنین)

یقولن یقلن یقول لم یقول لم یقل

3-معمولاً حرف عله متحرک باید با حرکت حرف قبل از خودش تناسب داشته باشد در غیر این صورت باید به حرف علة متناسب با حرکت ماقبل خود، تبدیل شود.

تناسب حرف با حرکت ماقبلش عبارتست از: فتحه با الف(َ ا)- کسره با یاء(ِ-ی)- ضمه با واو(ُ و)

مانند: قول قال بیع باع

دو تذکر مهم:



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی 68 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

فعل معتل

به فعلی که در ریشة آن حرف علّه (و، ی، ا) وجود داشته باشد «فعل معتل» می‌گویند.

مانند:«وعد، یسر، قول، بیع، دعو، رمی و …»

انواع فعل معتل

از این جهت که حرف عله چندمین حرف ریشه باشد فعل معتل، به سه دسته تقسیم می شود: مثال، اجوف، ناقص

1-معتل مثال: فعلی است که اولین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)مثال واوی مانند:وعد(وعده داد)، وصل(رسید)، ودع(رها کرد، ترک کرد)، وهب(بخشید)…

ب)مثال یائی مانند یقظ (بیدار شد)، یسر(آسان شد)، یئس(ناامید و مأیوس شد)…

2معتل اجوف: فعلی است که دومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)اجوف واوی مانند: قول (گفت)، عود(بازگشت)…

ب)اجوف یائی مانند: بیع(فروخت)، سیر(حرکت کرد)…

3-معتل ناقص: فعلی است که سومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)ناقص واوی مانند: دعو(دعوت کرد، خواند)، تلو (تلاوت کرد)…

ب)ناقص یائی مانند: رمی (پرتاب کرد)، هدی (هدایت کرد)…

وجود حروف عله در ریشة فعل های معتل باعث می شود که تلفظ بعضی از صیغه ها دشوار یا غیر ممکن باشد به همین دلیل برای حل این مشکل تغییراتی در فعل های معتل به وجود می آوریم که به این تغییرات «اعلال» می گویند.

مثلاُ «قول» برای تلفظ راحت تر به «قال» تبدیل می شود و «یرمی» به «یرمیُ»، «لم تقول» به «لم تقل».

بنابراین به تغییراتی که در فعل معتل ایجاد می شود«اعلال» می گویند.

انواع اعلال

در فعل معتل سه نوع اعلال (تغییر) بوجود می آید:(اعلال به قلب، اعلال به حذف، اعلال به اسکان)

الف)اعلال به قلب:

هرگاه یک حرف عله به حرف علة دیگری تبدیل شود به این نوع تغییر «اعلال به قلب» می گویند.

مانند: قول قال بیعباع یخشیُیخشی

ب)اعلال به حذف:

هرگاه حرف عله حذف شود به این نوع تغییر، «اعلال به حذف» می گویند.

مانند:یدعوون یدعون لم یقول لم یقل

ج)اعلال به اسکان:

هرگاه حرف علة متحرک، ساکن شود به این نوع تغییر «اعلال به اسکان» می گویند.

مانند: یرمی یرمی یقول یقول

سؤال: اعلال فعل های معتل بر چه اساسی و با توجه به چه قواعدی انجام می شود؟

جواب: اگرچه اعلال هریک از سه نوع معتل (مثال، اجوف، ناقص) را باید جداگانه یاد گرفت اما بعضی از قواعد و اصول اعلال وجود دارد که تقریباً در اکثر فعل های معتل اجرا و رعایت می شود.

اصول اعلال

1-معمولاً حرف عله متحرکی که حرف قبلی اش ساکن باشد، حرکتش را به حرف قبلی منتقل می کند(و خودش ساکن می شود)

مانند: یَبِیْعُ یَبِیْعُ یَقْوُلُ یَقُوْلُ (اعلال به اسکان)

2-هرگاه دو حرف ساکن کنار هم قرار گیرند به این حالت «التقای ساکنین» می گویند که باید این حالت را از بین برد بنابراین حرف علة ساکن را حذف می کنیم (برای رفع التقای ساکنین)

یقولن یقلن یقول لم یقول لم یقل

3-معمولاً حرف عله متحرک باید با حرکت حرف قبل از خودش تناسب داشته باشد در غیر این صورت باید به حرف علة متناسب با حرکت ماقبل خود، تبدیل شود.

تناسب حرف با حرکت ماقبلش عبارتست از: فتحه با الف(َ ا)- کسره با یاء(ِ-ی)- ضمه با واو(ُ و)

مانند: قول قال بیع باع

دو تذکر مهم:



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی 68 ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد ساختمان فعل (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

ساختمان فعل :

فعل را در زبان فارسی از جهت ساختمان به دسته های زیر می توان تقسیم

کرد .

فعل های ساده : فعل ساده فعلی است که مصدر آن بیش از یک کلمه

نباشد ، یعنی تنها از بن ماضی و «ن» نشانه مصدر است ساخته شده باشد

مانند آفریدن ، آ لودن ، گرفتن .

فعل پیشوندی : از یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته می شود مانند :

برداشتن ، فروختن ، بازداشتن

فعل مرکب : فعلی است که از یک صفت یا اسم با یک فعل ساده

ساخته می شود مجموعا یک معنی را می رساند مانند: زمین خوردن ،

پراکنده ساختن .

فعل پیشوندی مرکب : این فعل ها از ترکیب اسم ، یک پیشوند و یک

فعل ساده ساخته می شود مانند : دم در کشیدن – سرباز زدن – سر در

آوردن .

عبارت های فعلی : به دسته ای از کلمه ها گفته می شود که از

مجموع آنها یک معنی بدست می آید و اغلب با یک فعل ساده یا فعل

مرکب هم معنی می شود . بیش از دو کلمه اند و معمولا یکی از آن کلمه

ها حرف اظافه است مثل : از پای در آمدن . به کار گرفتن . از چشم افتادن .

فعل های لازم یک شخصه :

فعلی است که نمی تواند مفعول داشته باشد و فقط به صورت سوم شخص

بکار می رود و به جای شناسه ، ضمیر متصل مفعولی و اضافی ، م ، ت

، ش ، مان ، تان ، شان ، شخص فعل را نشان می دهد مانند؛ خوش آمدن

( خوشش آمدن )

زمان فعل ها :

زمان تقویم و زمان دستوری : زمان تقویمی همان زبان اصلی است .

یعنی گذر آنات و لحظه ها که درک می کنیم و به طور کلی به گذشته ،

حال ، و آینده تقسیم می شود . ماضی مطلق جز در سوم شخص مفرد از

بن ماضی با افزودن شناسه ها درست می شود و سوم شخص مفرد آن

همان بن ماضی است یعنی شناسه ندارد .

مهمترین موارد استعمال ماضی مطلق : 1 ) بیان وقوع فعل در زمان

گذشته به طور مطلق یعنی بی توجه به دوری و نزدیکی زمان یا تکرار

و استمرار و ملازمت آن به مفهوم هایی چون تردید و آرزو و جز آنها ؛

مثلا : ابن سینا در همدان در گذشت ( گذشته دور )

بیان وقوع فعل

در حال یا آینده : ساعت 4 در مدرسه منتظرت هستم اگر نیامدی من

رفتم . یعنی ( اگه نیای من می روم ) 3 ) به جای ماضی استمراری در

فعل های بودن و داشتن . مثال : هر روز این درس را داشتم ولی طبیعی

نبود که به او مراجعه کنم .

فعل کامل و ناقص :

همه ساخت ها و همه زمان ها برخی از فعل ها در زبان فارسی به کار

نمی روند مانند : استن که جزء مضارع آن یعنی ام ، ای ، است ، ایم ، اید ،

اند و ساخت های دیگری از آن در زبان وجود ندارد ؛ همچنین از باشیدن

نیز فقط مضارع ساده و اخباری آن یعنی باشم ، باشی ،...... و میباشم ، می

باشی و ..... در زمان به کار می رود. این نوع فعل ها را که همه ساختها و

زمان های آنها موجود یا متداول است فعل ناقص مینامند. در مقابل فعل

هایی را که همه ساختها و زمان های آنها به کار می رود مانند خوردن ،

زدن که به آن فعل کامل گویند بیشتر فعل ها از نوع کاملند . فعل ناقص

مثل : استن ، باشیدن ، بودن ، بایستن ، نهفتن ، خستن ،

فعل های معین :

برای آنکه بتوانیم فعلی را در زمانها و با وجه خاصی کنیم و با از ان ساخت

مجهول بسازیم از فعل های دیگر کمک می گیریم . مثلا اگر بخواهیم از

مصدر فعلی ماضی بعید بسازیم از بودن کمک می گیریم .

فعل های غبر شخصی : فعل های شبه معین توانستن و بایستن و شایستن

گاهی فعلی می سازند که بر شخص معینی دلالت نمی کند مانند نتوان رفت

، نباید گفت .

فعل وصفی آن است که فعل را به صورت صفت مفعولی بیاورند . در این

صورت فعل دیگری در آخر جمله می آورند ارزش فعل وصفی را مشخص

می کند . احمد به خانه رفته

فعل دعا :

برای دعا ساخت خاصی در زبان قدیم وجود داشته است و آن چنان بود که

در ساخت سوم شخص مفرد مضارع ساده یا التزامی پیش از شناسه می

افزودند : آمرزدا ، بیا مرز دا

فعل امر : امر فعلی است که با آن فرمان می دهیم یا از کسی می خواهیم

کاری را انجام دهد یا حالتی را بپذیرد برای فعل امر بیشتر دو ساخت به کار

می رود . دوم شخص مفرد و دوم شخص جمع ، برو ، بروید که دوم

شخص مفرد ماضی است اختصاصی امر و دوم شخص جمع مشترک میان

امر و مضارع التزامی و ساده . دوم شخص مفر همان بن مضارع است که

با جز پیشین ب به کار میرود و گاهی بدون «ب» در دوم شخص جمع

شناسه بدان افزوده می شود .

معیار های شناخت فعل مرکب :

الف ) وقتی فعلی مرکب است که جزء صرفی آن با کلمه همراه رابطه نحوی

نداشته باشد یعنی کلمه همراه فعل متمم ، مسند ،مقعول یا قید نباشد . در فعل

زمین خوردن و جمله پرویز زمین خورد . بین جزء صرفی خود و زمین



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد ساختمان فعل (با فرمت word)


تحقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی (ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

فعل معتل

به فعلی که در ریشة آن حرف علّه (و، ی، ا) وجود داشته باشد «فعل معتل» می‌گویند.

مانند:«وعد، یسر، قول، بیع، دعو، رمی و …»

انواع فعل معتل

از این جهت که حرف عله چندمین حرف ریشه باشد فعل معتل، به سه دسته تقسیم می شود: مثال، اجوف، ناقص

1-معتل مثال: فعلی است که اولین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)مثال واوی مانند:وعد(وعده داد)، وصل(رسید)، ودع(رها کرد، ترک کرد)، وهب(بخشید)…

ب)مثال یائی مانند یقظ (بیدار شد)، یسر(آسان شد)، یئس(ناامید و مأیوس شد)…

2معتل اجوف: فعلی است که دومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)اجوف واوی مانند: قول (گفت)، عود(بازگشت)…

ب)اجوف یائی مانند: بیع(فروخت)، سیر(حرکت کرد)…

3-معتل ناقص: فعلی است که سومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)ناقص واوی مانند: دعو(دعوت کرد، خواند)، تلو (تلاوت کرد)…

ب)ناقص یائی مانند: رمی (پرتاب کرد)، هدی (هدایت کرد)…

وجود حروف عله در ریشة فعل های معتل باعث می شود که تلفظ بعضی از صیغه ها دشوار یا غیر ممکن باشد به همین دلیل برای حل این مشکل تغییراتی در فعل های معتل به وجود می آوریم که به این تغییرات «اعلال» می گویند.

مثلاُ «قول» برای تلفظ راحت تر به «قال» تبدیل می شود و «یرمی» به «یرمیُ»، «لم تقول» به «لم تقل».

بنابراین به تغییراتی که در فعل معتل ایجاد می شود«اعلال» می گویند.

انواع اعلال

در فعل معتل سه نوع اعلال (تغییر) بوجود می آید:(اعلال به قلب، اعلال به حذف، اعلال به اسکان)

الف)اعلال به قلب:

هرگاه یک حرف عله به حرف علة دیگری تبدیل شود به این نوع تغییر «اعلال به قلب» می گویند.

مانند: قول قال بیعباع یخشیُیخشی

ب)اعلال به حذف:

هرگاه حرف عله حذف شود به این نوع تغییر، «اعلال به حذف» می گویند.

مانند:یدعوون یدعون لم یقول لم یقل

ج)اعلال به اسکان:

هرگاه حرف علة متحرک، ساکن شود به این نوع تغییر «اعلال به اسکان» می گویند.

مانند: یرمی یرمی یقول یقول

سؤال: اعلال فعل های معتل بر چه اساسی و با توجه به چه قواعدی انجام می شود؟

جواب: اگرچه اعلال هریک از سه نوع معتل (مثال، اجوف، ناقص) را باید جداگانه یاد گرفت اما بعضی از قواعد و اصول اعلال وجود دارد که تقریباً در اکثر فعل های معتل اجرا و رعایت می شود.

اصول اعلال

1-معمولاً حرف عله متحرکی که حرف قبلی اش ساکن باشد، حرکتش را به حرف قبلی منتقل می کند(و خودش ساکن می شود)

مانند: یَبِیْعُ یَبِیْعُ یَقْوُلُ یَقُوْلُ (اعلال به اسکان)

2-هرگاه دو حرف ساکن کنار هم قرار گیرند به این حالت «التقای ساکنین» می گویند که باید این حالت را از بین برد بنابراین حرف علة ساکن را حذف می کنیم (برای رفع التقای ساکنین)

یقولن یقلن یقول لم یقول لم یقل

3-معمولاً حرف عله متحرک باید با حرکت حرف قبل از خودش تناسب داشته باشد در غیر این صورت باید به حرف علة متناسب با حرکت ماقبل خود، تبدیل شود.

تناسب حرف با حرکت ماقبلش عبارتست از: فتحه با الف(َ ا)- کسره با یاء(ِ-ی)- ضمه با واو(ُ و)

مانند: قول قال بیع باع

دو تذکر مهم:



خرید و دانلود تحقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی (ورد)


تحقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی 68 ص (ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

فعل معتل

به فعلی که در ریشة آن حرف علّه (و، ی، ا) وجود داشته باشد «فعل معتل» می‌گویند.

مانند:«وعد، یسر، قول، بیع، دعو، رمی و …»

انواع فعل معتل

از این جهت که حرف عله چندمین حرف ریشه باشد فعل معتل، به سه دسته تقسیم می شود: مثال، اجوف، ناقص

1-معتل مثال: فعلی است که اولین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)مثال واوی مانند:وعد(وعده داد)، وصل(رسید)، ودع(رها کرد، ترک کرد)، وهب(بخشید)…

ب)مثال یائی مانند یقظ (بیدار شد)، یسر(آسان شد)، یئس(ناامید و مأیوس شد)…

2معتل اجوف: فعلی است که دومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)اجوف واوی مانند: قول (گفت)، عود(بازگشت)…

ب)اجوف یائی مانند: بیع(فروخت)، سیر(حرکت کرد)…

3-معتل ناقص: فعلی است که سومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)ناقص واوی مانند: دعو(دعوت کرد، خواند)، تلو (تلاوت کرد)…

ب)ناقص یائی مانند: رمی (پرتاب کرد)، هدی (هدایت کرد)…

وجود حروف عله در ریشة فعل های معتل باعث می شود که تلفظ بعضی از صیغه ها دشوار یا غیر ممکن باشد به همین دلیل برای حل این مشکل تغییراتی در فعل های معتل به وجود می آوریم که به این تغییرات «اعلال» می گویند.

مثلاُ «قول» برای تلفظ راحت تر به «قال» تبدیل می شود و «یرمی» به «یرمیُ»، «لم تقول» به «لم تقل».

بنابراین به تغییراتی که در فعل معتل ایجاد می شود«اعلال» می گویند.

انواع اعلال

در فعل معتل سه نوع اعلال (تغییر) بوجود می آید:(اعلال به قلب، اعلال به حذف، اعلال به اسکان)

الف)اعلال به قلب:

هرگاه یک حرف عله به حرف علة دیگری تبدیل شود به این نوع تغییر «اعلال به قلب» می گویند.

مانند: قول قال بیعباع یخشیُیخشی

ب)اعلال به حذف:

هرگاه حرف عله حذف شود به این نوع تغییر، «اعلال به حذف» می گویند.

مانند:یدعوون یدعون لم یقول لم یقل

ج)اعلال به اسکان:

هرگاه حرف علة متحرک، ساکن شود به این نوع تغییر «اعلال به اسکان» می گویند.

مانند: یرمی یرمی یقول یقول

سؤال: اعلال فعل های معتل بر چه اساسی و با توجه به چه قواعدی انجام می شود؟

جواب: اگرچه اعلال هریک از سه نوع معتل (مثال، اجوف، ناقص) را باید جداگانه یاد گرفت اما بعضی از قواعد و اصول اعلال وجود دارد که تقریباً در اکثر فعل های معتل اجرا و رعایت می شود.

اصول اعلال

1-معمولاً حرف عله متحرکی که حرف قبلی اش ساکن باشد، حرکتش را به حرف قبلی منتقل می کند(و خودش ساکن می شود)

مانند: یَبِیْعُ یَبِیْعُ یَقْوُلُ یَقُوْلُ (اعلال به اسکان)

2-هرگاه دو حرف ساکن کنار هم قرار گیرند به این حالت «التقای ساکنین» می گویند که باید این حالت را از بین برد بنابراین حرف علة ساکن را حذف می کنیم (برای رفع التقای ساکنین)

یقولن یقلن یقول لم یقول لم یقل

3-معمولاً حرف عله متحرک باید با حرکت حرف قبل از خودش تناسب داشته باشد در غیر این صورت باید به حرف علة متناسب با حرکت ماقبل خود، تبدیل شود.

تناسب حرف با حرکت ماقبلش عبارتست از: فتحه با الف(َ ا)- کسره با یاء(ِ-ی)- ضمه با واو(ُ و)

مانند: قول قال بیع باع

دو تذکر مهم:



خرید و دانلود تحقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی 68 ص (ورد)