لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
ساختمان فعل :
فعل را در زبان فارسی از جهت ساختمان به دسته های زیر می توان تقسیم
کرد .
فعل های ساده : فعل ساده فعلی است که مصدر آن بیش از یک کلمه
نباشد ، یعنی تنها از بن ماضی و «ن» نشانه مصدر است ساخته شده باشد
مانند آفریدن ، آ لودن ، گرفتن .
فعل پیشوندی : از یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته می شود مانند :
برداشتن ، فروختن ، بازداشتن
فعل مرکب : فعلی است که از یک صفت یا اسم با یک فعل ساده
ساخته می شود مجموعا یک معنی را می رساند مانند: زمین خوردن ،
پراکنده ساختن .
فعل پیشوندی مرکب : این فعل ها از ترکیب اسم ، یک پیشوند و یک
فعل ساده ساخته می شود مانند : دم در کشیدن – سرباز زدن – سر در
آوردن .
عبارت های فعلی : به دسته ای از کلمه ها گفته می شود که از
مجموع آنها یک معنی بدست می آید و اغلب با یک فعل ساده یا فعل
مرکب هم معنی می شود . بیش از دو کلمه اند و معمولا یکی از آن کلمه
ها حرف اظافه است مثل : از پای در آمدن . به کار گرفتن . از چشم افتادن .
فعل های لازم یک شخصه :
فعلی است که نمی تواند مفعول داشته باشد و فقط به صورت سوم شخص
بکار می رود و به جای شناسه ، ضمیر متصل مفعولی و اضافی ، م ، ت
، ش ، مان ، تان ، شان ، شخص فعل را نشان می دهد مانند؛ خوش آمدن
( خوشش آمدن )
زمان فعل ها :
زمان تقویم و زمان دستوری : زمان تقویمی همان زبان اصلی است .
یعنی گذر آنات و لحظه ها که درک می کنیم و به طور کلی به گذشته ،
حال ، و آینده تقسیم می شود . ماضی مطلق جز در سوم شخص مفرد از
بن ماضی با افزودن شناسه ها درست می شود و سوم شخص مفرد آن
همان بن ماضی است یعنی شناسه ندارد .
مهمترین موارد استعمال ماضی مطلق : 1 ) بیان وقوع فعل در زمان
گذشته به طور مطلق یعنی بی توجه به دوری و نزدیکی زمان یا تکرار
و استمرار و ملازمت آن به مفهوم هایی چون تردید و آرزو و جز آنها ؛
مثلا : ابن سینا در همدان در گذشت ( گذشته دور )
بیان وقوع فعل
در حال یا آینده : ساعت 4 در مدرسه منتظرت هستم اگر نیامدی من
رفتم . یعنی ( اگه نیای من می روم ) 3 ) به جای ماضی استمراری در
فعل های بودن و داشتن . مثال : هر روز این درس را داشتم ولی طبیعی
نبود که به او مراجعه کنم .
فعل کامل و ناقص :
همه ساخت ها و همه زمان ها برخی از فعل ها در زبان فارسی به کار
نمی روند مانند : استن که جزء مضارع آن یعنی ام ، ای ، است ، ایم ، اید ،
اند و ساخت های دیگری از آن در زبان وجود ندارد ؛ همچنین از باشیدن
نیز فقط مضارع ساده و اخباری آن یعنی باشم ، باشی ،...... و میباشم ، می
باشی و ..... در زمان به کار می رود. این نوع فعل ها را که همه ساختها و
زمان های آنها موجود یا متداول است فعل ناقص مینامند. در مقابل فعل
هایی را که همه ساختها و زمان های آنها به کار می رود مانند خوردن ،
زدن که به آن فعل کامل گویند بیشتر فعل ها از نوع کاملند . فعل ناقص
مثل : استن ، باشیدن ، بودن ، بایستن ، نهفتن ، خستن ،
فعل های معین :
برای آنکه بتوانیم فعلی را در زمانها و با وجه خاصی کنیم و با از ان ساخت
مجهول بسازیم از فعل های دیگر کمک می گیریم . مثلا اگر بخواهیم از
مصدر فعلی ماضی بعید بسازیم از بودن کمک می گیریم .
فعل های غبر شخصی : فعل های شبه معین توانستن و بایستن و شایستن
گاهی فعلی می سازند که بر شخص معینی دلالت نمی کند مانند نتوان رفت
، نباید گفت .
فعل وصفی آن است که فعل را به صورت صفت مفعولی بیاورند . در این
صورت فعل دیگری در آخر جمله می آورند ارزش فعل وصفی را مشخص
می کند . احمد به خانه رفته
فعل دعا :
برای دعا ساخت خاصی در زبان قدیم وجود داشته است و آن چنان بود که
در ساخت سوم شخص مفرد مضارع ساده یا التزامی پیش از شناسه می
افزودند : آمرزدا ، بیا مرز دا
فعل امر : امر فعلی است که با آن فرمان می دهیم یا از کسی می خواهیم
کاری را انجام دهد یا حالتی را بپذیرد برای فعل امر بیشتر دو ساخت به کار
می رود . دوم شخص مفرد و دوم شخص جمع ، برو ، بروید که دوم
شخص مفرد ماضی است اختصاصی امر و دوم شخص جمع مشترک میان
امر و مضارع التزامی و ساده . دوم شخص مفر همان بن مضارع است که
با جز پیشین ب به کار میرود و گاهی بدون «ب» در دوم شخص جمع
شناسه بدان افزوده می شود .
معیار های شناخت فعل مرکب :
الف ) وقتی فعلی مرکب است که جزء صرفی آن با کلمه همراه رابطه نحوی
نداشته باشد یعنی کلمه همراه فعل متمم ، مسند ،مقعول یا قید نباشد . در فعل
زمین خوردن و جمله پرویز زمین خورد . بین جزء صرفی خود و زمین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
فعل مرکب در فارسی گفتاری معیار
چکیده
مقوله فعل مرکب از جالب ترین، ظریفترین و در عین حال پیچیده ترین بخش های پژوهش های نحوی است که توجه بسیاری از دستور نویسان و زبان شناسان را معطوف به خود نموده است. در این مختصر نگارنده بر آن است که ضمن بررسی جدیدترین تحلیل ها از فعل مرکب فارسی، بسامد وقوع فعل مرکب در زبان فارسی گفتاری معیاررا تعیین نماید، براساس نظریه تتا به بررسی ساخت موضوعی فعل مرکب فارسی گفتاری معیار بپردازد تحلیلی آماری از آن به دست دهد.
واژگان کلیدی :
زبان معیار، ساخت موضوعی، فعل مرکب، نظریه تتا، موضوع X
1- مقدمه
دستور نویسان و زبان شناسان ایرانی وغیر ایرانی توجه ویژهای به مقولة فعل مرکب در زبان فارسی داشته اند و هر یک ضمن از اینکه آن را توصیف و طبقه بندی نموده اند، معیاری نیز برای متمایز ساختن آن از فعل ساده ارائه داده اند. از تحلیل های فعل مرکب فارسی در حیطة دستور سنتی می توان به تحلیل خیامپور (1352/62) ، عماد افشار (1372/8-126) ، نوبهار ( 1372، 162-159) خانلری (1373، 8-176) و لمبتون (1984، 93-84 ) اشاره کرد.
در سال های اخیر در پی پیشرفت هایی که در علم زبان شناسی در سطح جهانی صورت گرفته است و همسو با دستاوردهای نوین زبان شناختی در حیطة نحو و ساختواژه، تحلیل های ارزنده ای نیز از فعل مرکب فارسی ارائه شده است. از جمله این تحلیل ها می توان از تحلیل محمود کریمی (1992)، کریمی (1996) ، دبیر مقدم ( 1376) و زاهدی (1380) نام برد که هر یک با گرایشی متفاوت از دیگری به توصیف فعل مرکب فارسی پرداخته اند.
این پژوهش بر آن است با بررسی و کنکاش در تحلیل های فوق به تعریفی جامع، شفاف و منسجم از فعل مرکب دست یابد و سپس با این فرض که فعل مرکب در فارسی گفتاری معیار بسیار بیشتر از فعل ساده بکار می رود به بررسی پیکرة جمع آوری شده بپردازد. همچنین داده های پیکره حسب نظریة تتا در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و همسو با محمد ابراهیمی ( 1382 ب) طبقه بندی و بسامد هر یک در فارسی گفتاری معیار محاسبه می گردد. در پایان یافته های پژوهش را ذکر نماید و پیامدهای نظری و کاربردی آنها را برشمارد.
3- تحلیل های فعل مرکب فارسی در حیطة دستور سنتی
زبان شناسان بسیاری در حیطة دستور سنتی به بررسی فعل مرکب فارسی پرداخته اند که در این قسمت به بررسی چند نمونه از این آثار بسنده می گردد:
- خانلری در کتاب دستور زبان فارسی ( 1373/8-176) فعل های فارسی را از نظر ساختمان به سه گونه ساده ، پیشوندی و مرکب تقسیم می کند و فعل مرکب را فعلی می داند که از ترکیب یک اسم یا صفت با یک فعل پدید آمده است. وی (1365، ج2، 8-127) می نویسد «اطلاق فعل مرکب به این گونه کلمات از آن جهت است که از مجموع آنها معنی واحدی دریافت می شود. « به باور خانلری در صورتی که هر یک از اجزاء معنی مستقل و اصلی خود را حفظ کرده باشند دیگر نمی توان آن را فعل مرکب دانست. لیکن حسب داده های زبان فارسی علاوه بر اسم یا صفت، مقوله های دیگر نحوی نیز می توانند به عنوان عنصر غیرفعلی در ساخت فعل مرکب شرکت کنند و دیگر اینکه حتی با در نظر گرفتن معیار معنا شناختی فوق برای تشخیص فعل مرکب میتوان فعل پیشوندی را نیز زیر عنوان فعل مرکب لحاظ کرد.
نوبهار (1372، 161-159) فعل را از نظر ساخت به سه دسته ساده، پیشوندی و گروهی تقسیم می کند و فعل مرکب را به همراه فعل مرکب پیشوندی و عبارات فعلی، زیربخش فعل گروهی می داند.
این تحلیل نیز علیرغم گسترده بودن تقسیم بندی دقیقی از فعل مرکب به دست نمی دهند و پاسخگویی مسایل متفاوت مطرح در این زمینه نیست.
2- شیوه پژوهش
برای انجام این پژوهش ابتدا پیکرة زبانی در زبان فارسی گفتاری معیار جمع آوری گردید زبان معیار همسو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
معنای « اخلاقی بودن » یک فعل چیست و چگونه است که یک کار انسان « اخلاقی » می شود ؟
مابجای آنکه اول ملاک های « اخلاقی بودن » را در « مکتبهای اخبلاقی » بیان کنیم . مواد بسیار ساده و روشنی را ذکر می کنیم و سپس به تفسیر می پردازیم چون قبل از آنکه موارد « فعل اخلاقی » روشن بشود ، تفسیر کردن آن صواب نیست .
فرق فعل اخلاقی با دیگر کارها این است که کارهای اخلاقی قابل ستایش و تحسین است و بشر یرای آن کارهال ارزش قائل است . کارهای اخلاقی دارای ارزش و قیمت گرانبهائی است ، ارزشی که در ذهن بشر نمی گنجد و چون نوع ارزش متفاوت است ما هرچه مقیاس بالا هم بگیریم نمی توانیم ارزش های اخلاقی را با مقیاس های مادی سنجش کنیم .
عفو و گذشت
خطاء و جنحه ای که یک شخص مرتکب می شود دو نوع است :
الف – آنکه به شخص مربوط می شود .
ب – خطایی که قسمتی از آن مربوط به شخص می شود و قمسمتی از آن مربوط به جامعه که هم جنبه حیاتی دارد و هم جنبهاجتماعی
متل قاتای که انسانی را می کشد و این دو جمله را دارد :
قسمتی از آن مربوط به اجتماع است و قسمتی از آن مربوط به شخص . در این صورت نسبت به حق شخصی آن شخصی که دربارة او جنایت شده است می تواند اغماز و گذشت کرد یعنی اگر قاتل تقاضای عفو کردو صاحب حق ( پدر و مادر یا فرزند مقتول ) هم او را بخشید این یک عمل اخلاقی و یک نوع عمل قهرمانانه تلقی می شود که مافوق عمل عادی است .
حق شناسی و وفا
عکس العمل انسان در برابر شخصی که به او احساس و نیکی کرده است دو گونه می تواند باشد ، بعضی اشخاص اینطورند که پس از آن که فهمیدند کارشان انجام شده و دیگر احتیاجی به لآن شخص احسان کننده ندارد اصلا اعتناء نمی کند و فراموش می کند ، بعضی دیگر در مقابل احسان ها و نیکی هاءی که به آنها شده است تا آخر عمر حق شناسی می کنند و هرگز آن نیکی ها را فراموش نمی کنند و پس از گذشت سالها هم اگر یک وقتی پیش بیاید که آن انسان احسان کننده احتیاجی داشته باشد فورادر مقام پاداش او بر می آیند که این یک اصل اخلاقی فکری است .
ترحم بر حیوانات
ترحم به حیوانات حتی حیواناتی که از یک نظر پلیدند یک کار اخلاقی است زیرا پلید بودن آن حیوان از یک جهت منافت با ترحم کردن به او ندارد .
در میان مردم ، اصلاح برقرار کردن و خوبی ها را افشاء کردنو بدی ها و عیب های مردم را پوشاندن همة اینها در مسائل اخلاقی است ، شامل مسائل اجتماعی که حق عموم در آنجا پیدا می شود نیست زیرا در آنجا دستورهای دیگری است .
کسانی که دوست دارند زشتی ها دربارة مؤمنین اشاعه پیدا کند برای آنها عذابی دردناک ایت این برای ان زشتی ها و گناهانی است که از انسان های مؤمن صادر شده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
ضمانت اجرای تخلف از شرط ترک فعل حقوقی[1]
سید مصطفی سعادت مصطفوی٭
چکیده: یکی از اقسام شرط فعل، شرط ترک فعل حقوق است، مقصود از آن، انجام ندادن اعمال حقوقی همچون اجاره یا بیع و یا عمل فسخ می باشد که در ضمن عقدی شرط ترک آنها شده است. موضوع اصلی این مقاله بحث از ضمانت اجرای تخلف از این شروط می باشد، در واقع پرسش اصلی این است که اثر حقوقی مخالفت با مفاد چنینی شروطی از نظر فقهی و حقوقی چیست؟ آیا در این موارد باید احکام عمومی ضمانت اجرایی امتناع از شرط فعل را اعمال نمود؟ یا اینکه برای این نوع شروط باید ضمانت اجرایی خاصی در نظر گرفت؟ مدعی این نوشتار این است که در این نوع از شروط، ضمانت اجرایی خاصی وجود دارد که امری متفاوت با احکام عمومی مخالفت با شرط فعل می باشد و این ضمانت اجرا عبارت است از بطلان یا عدم نفوذ عمل حقوقی که شرط ترک آن شده و این ادعا توسط ادله چهارگانه در این مقاله، به اثبات رسیده است. در بررسی حقوقی مسئله مذکور با الغای خصوصیت از مواد قانون مدنی، وجود ضمانت اجرای خاص، به غیر از مواد حاکم بر تخلف از شرط ترک فعل، ثابت گشته است.
واژه های کلیدی : ضمانت اجرا، تخلف، شرط فعل، شرط ترک فعل حقوقی، بطلان، عدم نفوذ، سلب حق
مقدمه
از مباحث مهمی که در قانون مدنی فصل چهارمِ (شروط در ضمن عقد) بابِ عقود و تعهدات مطرح شده، بحث اقسام شروط واحکام آنهاست. از آنجا که شرط،جزئی از قرار داد است لزوم وفای به کل عقد،شامل آن نیز می شود از این رو این پرسش مطرح می شود که چه ضمانت اجرایی برای امتناع از انجام مفاد شروط وجود دارد بنابراین جهت تبیین سوال اصلی این مقاله، نمای کلی از اقسام واحکام شروط مطرح می گردد[2] و سپس به تشریح پرسش اصلی این نوشتار می پردازیم.
شروط در ضمن عقد بر سه قسم می باشند: شرط صفت، شرط نتیجه، شرط فعل. در شرط صفت وجود وصف خاصی در دو عوض یا یکی از آن دو در ضمن عقد شرط می شود لذا شرط صفت همواره به وجود صفتی در موضوع معامله مربوط است نه ایجاد آن ،بنابراین شرط صفت الزام پذیر نیست،در نتیجه اثر تخلف از آن تنها خیار فسخ است نه الزام مشروط علیه به ایجاد آن صفت خاص. (ماده 235 ق.م)
در شرط نتیجه، تحقق اثر یک عمل حقوقی اعم از آنکه آن عمل عقد باشد یا ایقاع،شرط می گردد در این شرط هم نمی توان مشروط علیه را به انجام آن الزام نمود زیرادر صورت وجود شرایط لازم، شرط نتیجه با تحقق عقد حاصل می شود ودر صورت عدم اجتماع شرایط مزبور، شرط مذکور محقق نمی شود. پس مشروط له نمی تواند به جا آوردن مفاد شرط را از مشروط علیه مطالبه نماید زیرا انجام دادن عملی به عهده مشروط علیه نبوده است در نتیجه اثر تخلف شرط برای مشروط له فقط حق فسخ معامله اصلی است.
در شرط فعل، انجام دادن ویا ترک یک فعل مادی یا حقوقی بر یکی از متعاملین ویا بر شخص خارجی شرط می شود.شرط فعل خود اقسام گوناگونی دارد که آثار حقوقی هر یک از دیگری متفاوت است.( شرط فعل مادی،شرط ترک فعل مادی،شرط فعل حقوقی،شرط ترک فعل حقوقی) در شرط فعل مادی انجام دادن یک فعل مادی در ضمن عقد شرط می گرددکه در صورت تخلف از آن مشروط علیه ابتدا مجبور به انجام آن شرط می شود ودر صورت عدم امکان اجبار وقابلیت استنابه در انجام مفاد شرط،به هزینه مشروط علیه،شرط توسط دیگری انجام می گردد ودر صورت عدم امکان انجام آن توسط فرد دیگر، مشروط له حق فسخ معامله اصلی را پیدا می کند(مواد237، 239،238ق.م)
در شرط ترک فعل مادی انجام ندادن یک عمل مادی در ضمن عقد بر مشروط علیه شرط می شود و در صورت تخلف از مفاد شرط،اگر آنچه متعلق اراده قرار گرفته فقط عدم حدوث عمل مادی باشد و مشروط له نشانه های تخلف را ببیند می تواند از دادگاه بخواهد که مشروط علیه را به ترک تخلف اجبار کند ولی اگر عمل انجام شود در این صورت مشروط له خیار تخلف شرط خواهد داشت. اما اگر خواسته مشروط له ترک آن عمل مادی، حدوثاً وبقاءً باشد ومشروط علیه تخلف نماید، مشروط له می تواند اعاده وضعیت سابق را ازدادگاه بخواهد زیرا طبق ادله شروط، مشروط علیه ملزم به انجام مفاد تعهد است ودر فرض عدم امکان الزام،برای مشروط له خیار تخلف شرط ثابت می شود.
در شرط فعل حقوقی،انجام یک عمل حقوقی مثل هبه کردن مال معین به فردی خاص در ضمن عقد برمشروط علیه شرط می گردد در صورت تخلف، مشروط له مانند مورد تخلف از شرط فعل مادی می تواند به حاکم مراجعه کند وهمان ضمانت اجرای تخلف ازشرط فعل مادی را در خواست نماید.
درشرط ترک فعل حقوقی، انجام ندادن یک عمل حقوقی بر مشروط علیه شرط می گردد یکی از مباحث مهمی که در اینجا مطرح می شود مسئله اثرحقوقی تخلف از شرط ترک فعل حقوقی است برای مثالب مستاجری در هنگام اجاره مغازه ای در قرارداد خود شرط می کند که موجر نباید تا مدتی مغازه دیگر خود را به هم صنف او اجاره دهد ولی موجر از این شرط تخلف می نماید، و یا شخصی که عامل فروش محصولات یک کارخانه است درهنگام عقد قرارداد شرط می کند که مالک کارخانه، محصولات خود را تا مدت معین به فرد دیگری نفروشد و او نماینده عرضه انحصاری تولیدات آن کارخانه باشد اما صاحب کارخانه بر خلاف تعهد خود عمل می کند. سوال اصلی این نوشتار با توجه به مطالب بیان شده این است که ضمانت اجرای تخلف از شرط ترک فعل حقوقی چیست؟ ومشروط له در قبال تخلف مشروط علیه از چه حقوقی برخوردار است؟ این مقاله در صدد است به این سوال پاسخ داده و آن را از جهت مبانی فقهی وحقوقی به دقت مورد بررسی قرار دهد.
دربارة سؤال دو راه حل به نظر می رسد :
1. ایجاد خیار تخلف شرط نسبت به قرارداد اول.
2. بطلان یا عدم نفوذ قراداد دوم.
محور مباحث این مقاله پیرامون ادله نظریه بطلان ویا عدم نفوذ عمل حقوقی مخالف با مفاد شرط می باشد،البته نظریه خیار تخلف شرط هم مورد ارزیابی قرار می گیرد.
الف. نظریه بطلان عمل حقوقی مخالف باشرط ترک فعل حقوقی
از آنجا که این مسئله در مباحث فقهی به طور مستقل مطرح نشده لذا می باید موضوع را در ابواب فقهی متفاوت جستجو کرد ومبانی فقهی آن را از میان آرای فقها استنتاج نمود. دلیل اول: شرط ترک فعل حقوقی موجب پیدایش حِق مانع از نفوذ تصرفات منافی با آن ،برای مشروط له می شود .
مواردی در فقه به این دلیل استناد شده است که به بعضی ازآنها اشاره می شود:
1. شرط عدم اعمال خیار مجلس
شیخ انصاری در نحوه اشتراط سقوط خیار مجلس، در مورد عدم تاثیر عمل فسخ بعد از شرط عدم اعمال خیار مجلس می فرماید: (انصاری، 1420ق، ج5، ص 55)[3]
وجوب وفای به شرط مستلزم عدم سلطه مشروط علیه بر ترک آن می باشد به بیان دیگر ادله وجوب وفاء موجب ثبوت حق برای مشروط له می گردد واین حق مانع ازتصرفات منافی با آن می شود در نتیجه عمل او از نظر فقهی بی اثر خواهد بود.
در توضیح این مطلب باید گفت:بنابر نظر ایشان شرط عدم فسخ ایجاد حق برای مشروط له می کند لذا او می تواند مشروط علیه را برانجام آن اجبار کند و این حق همچون حقوق دیگر با اسقاط ذی حق ساقط می شود. بنابراین از آنجا که حقِ اعمال خیار فسخ،خود متعلق حق دیگری واقع شده اجرای آن تاثیری ندارد پس بقای حق همانند بقای ملک(عین مرهونه)، منافاتی با تعلق حق دیگری به آن نداردکه در نتیجه تصرف در آن نافذ نمی باشد.
این نظریه مورد ارزیابی محققان دیگری نیز واقع شده است ودر نقد آن نوشته اند:[4]
حداکثر دلالت ادله وجوب وفای به شرط، اثبات لزوم عمل بر طبق مفادشرط می باشد اما این ادله دلالتی بر پیدایش حقی برای مشروط له نمی کند مانند موردی که در عقدی شرط فروش کالا معینی شود که این شرط ایجادحقی برای مشروط له نمی کند که مانع از فروش آن کالا به دیگری بشود لذا مشروط علیه فقط ملزم به عمل بر طبق آن می باشد نه اینکه این اشتراط مانع از تصرفات منافی با آن بشود.
نقد وبررسی:
درتحلیل این دلیل باید دو موضوع مورد بررسی قرار گیرد (روحانی، 1420ق، ج1، ص 130):
یک. پیدایش حق برای مشروط له بر حسب شرط منعقده.
یکی ازروشهای اثبات حقایق تکوینی و اعتباری از راه وجود آثارآنها می باشد شیخ انصاری هم ازهمین روش استفاده نموده وفرموده است:
وجوب وفای به شرط موجب امکان اجبار مشروط علیه برانجام مفاد شرط می شود (در باب شروط ثابت شده که مشروط له می تواند وفای به شرط را از مشروط علیه بخواهد واگراز انجام آن امتناع ورزید موضوع را به حاکم ارجاع دهد تا مشروط علیه را به انجام آن اجبار نماید) بدیهی است که این مطلب دلالت برثبوت حق برای مشروط له می کند زیرا تا او دارای حقی نباشد نمی تواند آن را مطالبه نماید.[5]
پس آثاری مثل اسقاط شرط ویا جواز اجبار برای مشروط له همگی گویای وجود حقی برای مشروط له می باشد واز ادله اثبات حق محسوب می شوند وحقوق هم در اکثر اوقات از همین طریق شناخته می شوند.[6]
پس در واقع شیخ انصاری بابیان یکی از آثار عمومی شروط ضمن عقد درمقام اثبات حق بودن شرط عدم فسخ، می باشد.[7]
دو. مانع بودن این حق، از تصرفات منافی در متعلق آن
بعد از اثبات وجود حق برای مشروط له نوبت آن رسیده تا ببینیم آیا این حق مانع از تصرف در متعلقش می باشد یا نه؟ ومعیار وضابطه برای تشخیص آن چیست؟ در پاسخ به این
فهرست:
فعل
اسم
صفت
قید
ساختمان جمله
بند
گروه فعلی
گروه اسمی
گروه قیدی
گرامر CFG
منابع
بخشی از پاورپوینت دستور زبان فارسی :
تعریف فعل
معمولا در انتهای جمله می آید و بر خلاف کلمه های دیگر صرف می شود. به تنهایی و یا به کمک وابسته هایی بر چهار مفهوم دلالت می کند:
یکی از مفهوم های زیر به شکل مثبت یا منفی
الف) انجام دادن یا انجام گرفتن کاری
ب) واقع شدن کاری بر کسی یا چیزی
پ) پذیرفتن حالتی یا صفتی
ت) نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی
در فعل مفهوم شخص وجود دارد یعنی گوینده فعل را به خود نسبت دهد یا به شخص دیگری
الف) اول شخص یا متکلم
ب) دوم شخص یا شنونده یا مخاطب
پ) سوم شخص یا غایب یا دیگر کس
در فعل مفهوم مفرد یا جمع بودن وجود دارد
فعل زمان را نیز نشان می دهد
الف) زمان حال
ب) زمان گذشته
پ) زمان آینده