لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
کامپیوترهای کوانتومی
رویای محاسبات ماشینی یا ماشینی که بتواند مسائل را در اشکال گوناگون حل کند کمتر از دو قرن است که زندگی بشر را به طور جدی در بر گرفته است. اگر از ابزارهایی نظیر چرتکه و برخی تلاشهای پراکنده دیگر در این زمینه بگذریم، شاید بهترین شروع را بتوان به تلاشهای «چارلز بابیج» و « بلز پاسکال» با ماشین محاسبه مکانیکی شان نسبت داد. با گذشت زمان و تا ابتدای قرن بیستم تلاشهای زیادی جهت بهبود ماشین محاسب مکانیکی صورت گرفت که همه آنها بر پایه ریاضیات دهدهی (decimal) بود، یعنی این ماشین ها محاسبات را همان طور که ما روی کاغذ انجام می دهیم انجام می دادند. اما تحول بزرگ در محاسبات ماشینی در ابتدای قرن بیستم شروع شد. این زمانی است که الگوریتم و مفهوم فرایندهای الگوریتمی (algorithmic processes) به سرعت در ریاضیات و بتدریج سایر علوم رشد کرد. ریاضیدانان شروع به معرفی سیستم های جدیدی برای پیاده سازی الگوریتمی کلی کردند که در نتیجه آن، سیستم های انتزاعی محاسباتی بوجود آمدند. در این میان سهم برخی بیشتر از سایرین بود.
آنچه امروزه آنرا دانش کامپیوتر و یا الکترونیک دیجیتال می نامیم مرهون و مدیون کار ریاضیدان برجسته انگلیسی و یکی از غولهای اندیشه قرن بیستم به نام «آلن تورینگ» (Alan Turing) است. وی مدلی ریاضی را ابداع کرد که آنرا ماشین تورینگ می نامیم و اساس تکنولوژی دیجیتال در تمام سطوح آن است. وی با پیشنهاد استفاده از سیستم دودویی برای محاسبات به جای سیستم عدد نویسی دهدهی که تا آن زمان در ماشین های مکانیکی مرسوم بود، انقلابی عظیم را در این زمینه بوجود آورد. پس از نظریه طلایی تورینگ، دیری نپایید که «جان فون نویمان» یکی دیگر از نظریه پردازان بزرگ قرن بیستم موفق شد ماشین محاسبه گری را بر پایه طرح تورینگ و با استفاده از قطعات و مدارات الکترونیکی ابتدایی بسازد. به این ترتیب دانش کامپیوتر بتدریج از ریاضیات جدا شد و امروزه خود زمینه ای مستقل و در تعامل با سایر علوم به شمار می رود. گیتهای پیشرفته، مدارات ابر مجتمع، منابع ذخیره و بازیابی بسیار حجیم و کوچک، افزایش تعداد عمل در واحد زمان و غیره از مهم ترین این پیشرفتها در بخش سخت افزاری محسوب می شوند. در 1965 «گوردون مور» اظهار کرد که توان کامپیوترها هر دو سال دو برابر خواهد شد. در تمام الین سالها، تلاش عمده در جهت افزایش قدرت و سرعت عملیاتی در کنار کوچک سازی زیر ساختها و اجزای بنیادی بوده است. نظریه مور در دهه های 60 و 70 میلادی تقریبا درست بود. اما از ابتدای دهه 80 میلادی و با سرعت گرفتن این پیشرفتها، شبهات و پرسش هایی در محافل علمی مطرح شد که این کوچک سازی ها تا کجا می توانند ادامه پیدا کنند؟ کوچک کردن ترازیستورها و مجتمع کردن آنها در فضای کمتر نمی تواند تا ابد ادامه داشته باشد زیرا در حدود ابعاد نانو متری اثرات کوانتومی از قبیل تونل زنی الکترونی بروز می کنند. گرچه همیشه تکنولوژی چندین گام بزرگ از نظریه عقب است، بسیاری از دانشمندان در زمینه های مختلف به فکر رفع این مشکل تا زمان رشد فن آوری به حد مورد نظر افتادند. به این ترتیب بود که برای نخستین بار در سال 1982 «ریچارد فاینمن» معلم بزرگ فیزیک و برنده جایزه نوبل، پیشنهاد کرد که باید محاسبات را از دنیای دیجیتال وارد دنیای جدیدی به نام کوانتوم کرد که بسیار متفاوت از قبلی است و نه تنها مشکلات گذشته و محدودیت های موجود را بر طرف می سازد، بلکه افق های جدیدی را نیز به این مجموعه اضافه می کند. این پیشنهاد تا اوایل دهه 90 میلادی مورد توجه جدی قرار نگرفت تا بالاخره در 1994 «پیتر شور» از آزمایشگاه AT&T در آمریکا نخستین گام را برای محقق کردن این آرزو برداشت. به این ترتیب ارتباط نوینی بین نظریه اطلاعات و مکانیک کوانتومی شروع به شکل گیری کرد که امروز آنرا محاسبات کوانتومی یا محاسبات نانو متری (nano computing) می نامیم. در واقع هدف محاسبات کوانتومی یافتن روشهایی برای طراحی مجدد ادوات شناخته شده محاسبات ( مانند گیت ها و ترانزیستورها ) به گونه ایست که بتوانند تحت اثرات کوانتومی، که در محدوده ابعاد نانو متری و کوچکتر بروز می کنند، کار کنند. به نمودار صفحه بعد دقت کنید.
در این شکل به طور شماتیک و در سمت چپ یک مدار نیم جمع کننده را مشاهده می کنید که معادل کوانتومی و نانو متری آن در سمت راست پیشنهاد شده است. نوع اتم های به کار رفته، نحوه چینش اتم ها، چگونگی ایجاد سلول نمایش یافته ( معماری سلولی ) و چند ویژگی دیگر خصوصیات معادل با گیت های به کار رفته در نمونه دیجیتال هستند. یک راه نظری برای پیاده سازی سلول در این طرح، استفاده از «نقاط کوانتومی» (quantum dots) یا چیزی است که در زبان مکانیک کوانتومی آنرا «اتم مصنوعی » می نامیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
قرآن، کتاب آسمانی اسلام، بزرگ ترین سرمشق و راه گشای زندگی انسان ها در همه شوون و امور، تا روز قیامت است. در این کتاب بزرگ و بی نقص- که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد- آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش و نیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد عملی دلالت دارد. ما در این جا به برخی از این آیات- در حد وسع کتاب- اشاره می کنیم، باشد که راه گشای ورزش کاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مومن و مسلمان ما باشد، ان شاء الله.طالوت و نیرومندی جسمانیاز جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طالوت و قوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی علیه السلام از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت وعظمت رسیدند، ولی پس از مدتی دچار غرور شده و دست به قانون شکنی زدند، و به همین جهت، سرانجام از قوم “جالوت”- که در ساحل دریای روم، بین فلسطین و مصر می زیستند- شکست خورده و 440 نفر از شاه زادگانشان نیز به اسارت جالوتیان در آمدند.
این وضع، چندین سال ادامه داشت، تا آن که خداوند پیامبری به نام “اشموئیل” را برای نجات و ارشاد آن ها برانگیخت. بنی اسرائیل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و امیری برای آن ها انتخاب کند، تا همگی تحت فرمان و هدایت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خویش را باز یابند.
اشموئیل به درگاه خداوند روی آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیّت عرضه داشت، به او وحی شد که طالوت را به پادشاهی ایشان برگزیدم:
“وَ قالَ لَهُم نَبِِِیِهُم اِنَّ اللهَ قََََد بَعَثَ لَکُم طالُوتَ مَلِکاً؛
و پیامبرشان به آن ها گفت: خداوند، طالوت را برای زمام داری شما مبعوث [و انتخاب] کرده است.”
از آن جا که طالوت مردی کشاورز بوده و توانایی مالی چندانی نداشت، اشراف با انتخاب وی مخالفت نمودند:
“قالُوا اَنّی یکُونُ لَهُ المُلکُ عَلُینا وَ نَحن اَحَقُّ بِِالمُلکِ مِنُه وَ لَم یُوتَ سَعَةً مِنَ المالِ؛
گفتند: چگونه او برما حکومت داشته باشد، با این که ما از او شایسته تریم؟ و او ثروت زیادی ندارد.”
او نه ثروت و قدرت مالی دارد و نه موقعیت اجتماعی و خانوادگی، زیرا از خاندان نبوت و پیامبری نبوده و از خاندان پادشاهی نیز نیست. اشموئیل در پاسخ گفت:
“اِنَّ اللهَ اصطَفیهُ عَلیکُم وَ زادَهُ بَسطَةً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ
خداوند او را بر شما بر گزیده و علم و [قدرت] جسم او را وسعت بخشیده است.”
چنان که ملاحظه می شود، اشموئیل پیامبر دو خصلت “گسترش علمی و توانایی جسمی” را بر دو خصوصیت دیگر، یعنی قدرت مالی و افتخارات نژادی و نسبی، فضیلت و ترجیح می دهد و دارنده این دو خصلت را برای احراز مقام رهبری شایسته تر می داند، در این جا قدرت بدنی با صراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمی قرار گرفته و با آن مقایسه شده است. هنگامی اهمیت این مقایسه روشن می شود که با اهمیت علم از دیدگاه
اسلام آشنا شویم. در قرآن می خوانیم:
“اِنََّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَموُا؛
در جمع بندگان الهی، فقط علما هستند که ترس و بیم از خداوند دارند [و حس تقوا و پرهیزگاری در دل آن ها راه دارد].”
“مَن یُوتَ الحِکمَةَ فَقَد اُوتِیَ خَیراً کَثیراً؛
کسی که از حکمت [و دانش و استحکام در اندیشه و گفتار و رفتار] برخوردار گردد، به خیر و برکت فراوانی دست یافته است.”
خداوند در مقام بیان منزلت والای حضرت یحیی علیه السلام می فرماید:
“وَاتَیناهُ الحُکمَ صَبِیّاً؛
ما به یحیی علیه السلام، آنگاه که کودکی بیش نبود، حکم و داوری متین و رای و اندیشه ای استوار ارزانی داشتیم. و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.”
“یَرفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنکُم وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلمَ دَرَجات؛
خداوند آن هایی را که ایمان آورده اند و کسانی را که دانش یافته اند، به درجاتی بر افرازد.”
در احادیث نبوی نیز در این خصوص چنین آمده است:
“مِدادُ العُلَماءِ اَفضَلُ مِن دِماء الشُّهَداء؛
مرکّب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است.”
اِنَّ المَلائکَةَ لَتَضَعُ اجنِحَتَها لِطالِبِ العِلم ِرضیً بِما یَِضنَعُ؛
فرشتگان آسمانی برای ابراز رضایت و شادمانی نسبت به دانش آموختن طالبان علم، پرو بال خویش را فرو می نهند.”
“اُطُلُبوا العِلمَ وَلَو بِالصّین؛
جویای دانش و علم باشید، هر چند آن را در چین [و نقاط بسیار دور دست] سراغ گرفته باشید.”
“فَقیهَُ اَشَدّ عَلَی الشّیاطینِ مِن اَلفِ عابِد؛
وجود یک فقیه و فردا واجد بینش و بصیرت دینی، از دیدگاه شیطان ها و اهریمن صفتان، طاقت فرساتر و تحمّل ناپذیرتر از وجود هفتاد عابد است.”
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فوتبال ترکیبی از دو جزء (پا foot) و (توپ ball) می باشد. دو تیم یازده نفر در یک زمین با اندازه های معین، درصدد رساندن توپ به دروازه مقابل اند و هیچ یک از افراد، جز دروازه بانها حق استفاده از دست را ندارند. فوتبالی که امروزه شاهد آن هستیم تاریخی چند هزار ساله دارد. چین، یونان، مصر و روم باستان زادگاه های اولیه فوتبال بوده اند. تحقیقات نشان می دهد که ملل مختلف هزاران سال قبل از میلاد بازیهای شبیه فوتبال داشته اند. کشیشی به نام اشپانوت از اهالی آلمان، پژوهشهایی درباره فوتبال به عمل آورده است. او می گوید: « طبق نوشته های هومر -نویسنده و شاعر یونانی- در قاره گمشده آتلانتیس، ورزشگاه عظیمی بوده که تماشاگران زیادی جهت تماشای توپ گرد در آن جمع می شدند.
تاریخچه اسکی آلپاین:
پیش ازآنکه اسکی برای تفریح وسرگرمی استفاده شود ،برای کار حمل ونقل از آن استفاده میشد.قدیمی ترین نوع شناخته شده آن پهن است .اسکی کوتاه درسوئد پیداشد که نشان می داد بیشتر از 4500 سال سن دارد ونقاشیهای روی غار وصخره ها مشخص میکرد که اسکی قبل ازاین نیز مورد مصرف بوده ، اولین اسکیها ممکن است بوسیله یک شکارچی یا یک مسافر استفاده میشده ،بطوریکه آنها بطور عادی درطول زمستان درشمال روسیه وکشورهای اسکاندیناوی استفاده شده بودند .اسکیهای نخستین برای سرعت ساخته نشده بودند اما بصورتی طراحی شده که افراد را روی برف درحالیکه برای کارشان بروند نگه دارد.
مردم ناحیه تله مارک نروژ دراوایل سالهای 1700 به گسترش اسکی بعنوان ورزش معتقد بودند ، آنها روشهای تله مارک و کریستیانا ( کریستی حالا ) و همچنین روش نمایشی هنری راخلق کردند .آنها غالباً شیفته پرش بودند .بدین گونه که هردو اسکی آلپاین ونوردیک این حالت رادارا بودند.
تفاوتی که حالا ما بین روشهای مختلف اسکی قائل می شویم قرنهای قبل نبود .همه اسکیهای اولیه یک پوتین داشتند که فقط درقسمت پنجه پا روی اسکی نصب شده بود باپاشنه پای آزاد که به بالا وپائین حرکت می کرد که حالا آن را اسکی نوردیک می نامیم .
اولین رویداد سازمان یافته دراسکی ،پرش ومسابقه کراس کانتری بودکه دراوایل سال 1800 شروع شد وهردودررشتهنوردیکبودند.درآنسالهااسکینوردیکتغییراتزیادیداشت.که باوجود تفاوتهای کنونی این دو روش هنوز باهمان اوضاعی که بیش از 150 سال قبلداشتند،وجود دارند .
دراوایل سالهای 1900 محبوبیت اسکی رشد زیادی داشت ،چنانچه اروپائیها همه تفریحاتی که همسایه نروژی آنها داشتند یاد گرفتند .واسکی نوردیک هنوز تا این زمان درآنجا بکاربرده میشود.
این اتفاق با جریاناتی شامل اولین بازیهای المپیک زمستانی مصادف شد .افتتاحیه بازیهای 1924 در چمونیکس / فرانسه ، پنج رشته ورزشی داشت واسکی نوردیک دو نوع بود : اسکی پرش و نوردیک مختلط .
این جریان ادامه داشت تا زمانیکه برای اولین بار اسکی کراس کانتری درطول بازیهای زمستانی 1932 در دریاچه پلاسید جایگاه خودرا پیداکرد .همچنانکه اسکی به اوج خود رسیده بود ، تکنیک وتجهیزات نیز متناسب با مسابقات بهبود پیدا کرد . رشته تله مارک برای جاهای هموار وچرخشهای نمایشی نروژی مناسب بود اما فاقد کنترل لازم برای سطوح شیب دار آلپ وکوههای دیگر اروپا واین منجربه تولد اسکی آلپاین شد .
یکی ازتجهیزات مورد استفاده اسکی آلپاین پوئین بودکه پنجه پا وپاشنه پا بطور کامل بروی اسکی وصل شده بود واسکی باز کنترل بیشتری داشت .وبه شخص اجازه میداد مسیر سرازیری رابا سرعت بیشتری طی کند.
اسکی آلپاین با تجهیزات جدید به دو نوع داون هیل واسلا لوم تقسیم شدو برای اولین بار دربازیهای زمستانی 1936 اینزبراک اتریش اسکی آلپاین معرفی شد.
درطول سالهای 1930 که اسکی آلپاین بعنوان یک ورزش اروپائی مشهور شد ،بالابر اسکی نیز اختراع شد.که فشارو سختی و بالا رفتن ازکوه را قبل یک سر خوردن لذت بخش ازبین می برد .توسعه صنعت اسکی بعداز جنگ جهانی دوم شروع شد وقتیکه برای اولین بار اتریش وسوئیس انواع اسکی آلپاین را تولید کردند.درطی 60 سال گذشته مدارس مختلفی جهت رشد اسکی با تحقیق بروی تکنیکهای مختلف وانواع حالات برای شناسایی بهترین فرم اسکی تشکیل شده .
جینت اسلالوم تلفیقی از هردو حالت قبلی بود ، و اولین بار طی بازیهای المپیک زمستانی 1952 اسلو اجرا شد . سوپرG ، تلفیقی از جینت اسلالوم وداون هیل بودکه به رشته های اسکی آلپاین اضافه شد ، وهمان زمان مسابقات آندر کاپ جهانی سال 1983 والمپیکسال 1988 نیزاجرا شد.
در طی سالها کارخانجات لوازم اسکی ، تجهیزاتی با سرعت بیشتر وایمن تر را تولید کردند و با دانش و تکنیک بهتر تجهیزات جدید رشته های تلفیقی را اصلاح کردند.
زمانیکه بحث راجع به اینستکه کدام نوع اسکی اولین بود یک چیز برای اطمینان وجود دارد : اینکه همه رشته های معروف اسکی رشد کردند ودرحقیقت وررزشهایی هستند که درطول زندگی می توان از آنان لذت برد .
واین بدان معنی است که همه رشته های اسکی رشد داشته اند و هرکدام بوسیله هوادارانشان پذیرفته وپشتیبانی شده اند.
آنچه که ازتاریخ طولانی اسکی نصیب ما میشود اینستکه راههای بیشماری برای لذت بردن از زمستان ومسابقات دیگر روی برف وجوددارد.
تاریخچه بدمینتون:
تاریخچه و ریشه بازی «بدمینتون» امروزی از کشور هندوستان آغاز شدهاست، از بازی که آنها به نام Poona انجام میدادند. این بازی که رقابتی زیبا بود توسط افسران ارتش انگلیس، ازهندوستان به کشورشان انتقال داده شد. اما پیش از پرداختن به بازی کنونی بدمینتون نخست باید پرسید: «بازی که آن را Poona نامیدند خود چگونه و در میان چه کسانی انجام میشد؟» بازی کودکانه : بازی «پونا» از بازیهای کودکانه دیگری آغاز شد. آن بازیها براساس مدت زمان ضربه زدن هرگروه بر شی ءای، بدون برخورد آن به زمین، توسط اسبابی شبیه چوگان یا شیئی پارو شکل انجام میشد. این بازی مشارکتی و نه رقابتی، در اصل بدون وجود تور انجام میشد، و توپ مورد استفاده را «پرنده» مینامیدند چون بیشتر مواقع از پر ساخته شده بود. امروزه برخی از انواع توپهای بدمینتون از پلاستیک درست میشود اما توپهایی که در رقابتهای جدی و رسمی استفاده میشوند از 16 پر واقعی درست شدهاند. کارشناسان ادعا میکنند بهترین توپهای موجود، آنهایی هستند که ازبال چپ غاز برای قسمت پردار توپ استفاده شده است!! (این هم خود معمایی جالب است، خاصیت بال چپ غاز!!) البته پیش از تکامل بازیهای یاد شده هم درجای جای این دنیای بزرگ ، بازیهای مشابه با آن انجام میشد. در قرن پنجم در چین بازی به نام (Ti jian zi) وجود داشت که در آن به توپی در هوا ضربه میزدند.در حدود سال 1600 مردم در اروپا بازی به نام«jeu de Volant» را با استفاده از یک راکت انجام میدادند. زمانی که افسران انگلیسی در هندوستان مستقر شدند با بازی Poona آشنا شدند و خیلی زود از آن یک رقابت ورزشی ساخته شد و آنها در اوایل سال 1870 آن را همراه با وسایل و تجهیزات لازم به کشورشان معرفی کردند. یک مهمانی در بدمینتون: یک «دوک انگلیسی» رسماً این بازی را به انگلستان معرفی کرد. در سال 1873 ، بابرگزاری یک مهمانی درمحل زندگی خود (Badminton) ترتیب برگزاری بازی «پونا» را داد و این بازی از همانجا توجه سایرین را جلب کرد ومیان طبقه مرفه جامعه انگلیس شناخته شد و از آنجا گسترش یافت. آنها بازی جدید را به نام محل زندگی دوک «بدمینتون» نامیدند. (پونای کودکان کوچه و خیابان هندوستان به طبقه مرفه جامعه انگلستان رسید و نامش تغییر پیدا کرد!) بدمینتون قانونمند نخستین بار قوانین این بازی درسال 1877 نوشته شد و طی چند سال شکل زمین بازی تغییراتی کرد تا اینکه در سال 1901 زمین رسمی بدمینتون به شکل مستطیل فعلی تثبیت شد. باشگاههای ورزشی بدمینتون کم کم در سرتاسر انگلستان شروع به کار کردند. تا سال 1893 این بازی تا اندازهای پیشرفت کرد که 14 باشگاه برای ساختن یک اتحادیه به هم ملحق شدند.(سپس وقتی کشورهای بیشتری فدراسیونهای خود را راه اندازی کرد این نام به «انجمن بدمینتون انگلستان تغییر پیدا کرد»). در آن زمان این انجمن یا اتحادیه قوانین مشخص و معینی را برای این بازیها تدوین و نخستین و با ارزش ترین مسابقات بدمینتون که در خود انگلیس و بین ورزشکاران آنجا بود را برگزار میکرد. با گسترش این ورزش در میان سایر کشورها، نیاز به وجود تشکیلات بین المللی برای این ورزش حس شد. فدراسیون جهانی بدمینتون (IBF) در سال 1934 تأسیس شد و درحال حاضر اداره مرکزی آن در (کنت) انگلستان است. این 9کشور نیز نخستین بانیان و اعضای این اتحادیه به شمار میروند:کانادا ،دانمارک، انگلستان ، فرانسه، ایرلند ، هلند، نیوزیلند، اسکاتلند، ولز. امروزه در IBFبیش از 150 کشور عضویت دارند. یک بازی ساده اما جذاب تقریباً هر شخصی میتواند به کمک یک راکت سبک وزن بدمینتون و ضربه زدن به توپی از روی تور از این بازی لذت بخش استفاده کند. چرا که این بازی برای مبتدیان بسیار سادهاست. این بازی در جمعهای خانوادگی ، مهمانیها و... درسرتاسر دنیا پرداخته میشود. اما نباید فراموش کرد که سریع ترین بازی انجام شده با راکت است. یک ضربه محکم به توپ باعث میشود که توپ با سرعت تقریبی 300 کیلومتر در ساعت حرکت کند و در سطوح حرفهای و بالای آن نیاز به سرعت، عکس العمل ، استراتژی و قدرت زیاد بازیکن دارد. چرا که بازیکن برجسته این رقابت حتی تا 2 کیلومتر را طی یک مسابقه در زمین میدود و به این طرف و آن طرف میزند! رقابتها و مسابقات بیشتری در کشورهای مختلف دنیا، با الهام از آنچه در انگلستان شکل گرفت، راه اندازی شد جام "Thomas" یکی از این رقابتها بود که نخست وارد این عرصه شد. «جورج توماس» یک تنیسور انگلیسی بود که به سوی بدمینتون کشیده شد و در 90 مسابقه عنوان کسب کرد (طی 24 سال). او همچنین نخستین رئیس فدراسیون جهانی بدمینتون بود. درسال 1949 جام توماس به عنوان مسابقه جهانی بدمینتون مردان (مانند جام Devis در تنیس) معرفی شد. در سال 1956 نیز رقابتهای جام "uber" برای زنان خلق شد. «Betty uber» انگلیسی یک بازیکن برجسته در بدمینتون دوبل جایزه آن را اهدا کرد. در ابتدا این مسابقات هر 3 سال یکبار انجام میشد. امروزه بازیکنان برجسته این رشته ورزشی برای جوایز مالی با هم در سرتاسر دنیا رقابت میکنند. آسیا و بدمینتون اگرچه بدمینتون در انگلستان متولد شد اما آسیاییها بدمینتون را از آن خودکردند. چین و اندونزی دو کشوری هستند که مقتدرانه درمسابقات بین المللی این رشته شرکت میکنند و مسابقات این رشته مردم زیادی را متوجه خود میکند. این دو کشور مجموعاً بطور اعجاب انگیزی تاکنون 70 درصد از مسابقات IBF را برنده شدهاند و در 23 مسابقه (جام توماس) همواره آسیاییها برنده بودهاند. در جام uber نیز آخرین 15 عنوان برتر جهان را آسیاییها از آن خود کردهاند.و از میان 61 مدال اهدا شده درمسابقات المپیک این رشته آسیاییها 54 عدد آن را تصاحب کرده اند! بعد از آسیاییها، ورزشکاران اسکاندیناوی، بدمینتون را با قدرت و سرعت خوبی بازی میکنند. آیا میدانید که: - وزن توپ بدمینتون بین4/74و 5/50گرم است. - بهترین توپ از پرهای بال چپ غاز درست میشود!!! - 16 پر برای ساخت یک توپ به کار میرود. - بزرگترین توپ بدمینتون درزمین چمن موزه کاتراس سیتی وجود دارد که 48 مرتبه بزرگتر از توپ واقعی است و 18 فوت درازا و 2500 کیلو وزن دارد! - برندگان جام توماس اززمان شروع به کار فقط سه کشور مالزی، چین و اندونزی بودهاند. - و جامuber نیز تنها در سالهای 1957 و 1960 و 1963 در خارج از آسیا برنده داشته است! - Judy Hashman آمریکایی بیشترین عنوان را در مسابقات انگلستان در این رشته داشتهاست (17 مرتبه) . - از شخصیتهای مشهوری که بدمینتون را به خوبی بازی میکنند میتوان به "PaulNewman"و "DiegoMaradonna"و «Nick Faldo» اشاره کرد. و خلاصه اینکه بدمینتون چهارمین ورزش شناخته شده دنیاست! و میتوان گفت: ورزشی ارزان تر از برخی ورزشها
بدمینتون ورزشی است که مردان و زنان در هر ردهای و در هر سنی میتوانند به آن بپردازند. ولی برای بازی کردن در بالاترین ردهها ورزشکاران باید مهارتهای ویژه، استقامت، قدرت و انعطاف پذیری خود را افزایش دهند.
این ورزش در سراسر دنیا و بخصوص در آسیا گسترش پیدا کرده و به جایی رسیده که در مسابقات مهم تعداد تماشاگران به پانزده هزار نفر هم رسیدهاست.
در یونان ورزش بدمینتون به شکل قابل توجهی رو به رشد است. در سال 1995 تنها 9 بازیکن رسمی در یونان وجود داشت در حالیکه تعداد آن امروزه به 3500 نفر میرسد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز
چکیده
فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفههای مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشهورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری میشود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزارههای تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی میکند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت میپردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پیریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.
رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسمها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکردها و دیدگاههای متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزههای معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته است. پس از افلاطون میتوان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابنسینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کردهاند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشتهاند. به بیان روشنتر، برخی از آنان، آرا و اندیشههای تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکردهاند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای میگیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلولهای تربیتی از اندیشههای فلسفی در میآید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالتها" (Ibid) معرفی کردهاند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش مینویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یکدیگر ارتباط عمیقی دارند، بهیقین نظریة جدیدی نیست. ... از آنجا که فلسفه، بهطور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره میکند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار میگیرد، برخی تصور میکنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج میشود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر میکند: از دهة 1930 و در ادامه تا سالهای 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج میشود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم میشوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشتهاند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشتهاند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی] فیلسوفان نیز به شیوهای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشتهاند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که اینگونه عمل کردهاند. کتاب لاک به نام اندیشههایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفیاش مبتنی است. استنتاجهای وی دربارة اولویتهای تربیتی یک اشرافزادة زمیندار نمیتواند نتیجة منطقی نظریات معرفتشناختی و وجودشناختیاش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری میشود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و بهطور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا میدانند. کامینسکی (1988) در این باره مینویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسشهای ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسهای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمانهای معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راهاندازی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیروهای متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمنهای حرفهای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به نام خدا
قاعده غرور: فریب خورده (برای درافت غرامت) به کسیکه فریبش
داده رجوع می کند.
2.از موجبات ومسببات ضمان همین غرور(فریب خوردگی) است.
جمله « المَغرورُ یَرجِعُ إِلی مَن غَرَّهُ » هر چند در متن حدیثی به عینه نیامده است اما بین فقها مشهور است. آری در کتاب مستدرک الوسائل از کتاب دعائم الاسلامدر حدیث امام علی(ع) آمده است که: «مرد برایمهریه به کسیرجوع می کند که او را فریب داده است». همچنین در روایت جمهور از امام علی(ع) چنین آمده است: «مغرور برای مهریه به کسیکه فریبش داده برمیگردد».
قبل از ورود به بحث از قاعده غرور وغرر تحقیق در ماده غرور و غرر و همچنین کلمه « تدلیس» وارتباط آن با غرور مناسب است.
می گوییم: به دلالت کتابهایلغوی، معنیغرور انخداع و فریب خوردگی است. از قاموس: غَرَّهُ غَرواً و غَرّاً و غِرَّهً، مغرور وغریر یعنی: او را نیرنگ داد و به باطل تطمیعش کرد او هم نیرنگ را پذیرفت وگول خورد و غافل شد. در المنجد:هرکس خدعه را بپذیرد پس مغرور است. در مفردات گفته شده: غَرَرتُ فلاناً یعنیبه او نیزنگ ریختم وبه آنچه میخواستم از او رسیدم. وغِرَّه ناآگاهیو غفلتی است که در بیداریاتفاق می افتد. و اصل آن از غُرّ است که در چیزیآشکار میشود. و از همین ماده است غِرّه الفَرَس و الغُرور. هر چیزیانسان را فریب دهد من جمله مال و جاه و شهوت و شیطان و ... گاه آن را به شیطان تفسیر کرده اند چون شیطان خبیث ترین فریب دهندگان است. و گاه به دنیا تفسیر شده چون گفته شده: دنیا می فریبد وضرر میزند ومی گذرد.
و غَرَر خطر است و از غَرّ گرفته شده واز بیع غرر نهی شده است. در صحاح میخوانیم: رجلٌ غَرٌّ و غَریرٌ یعنی بدون تجربه ... و غِرّه غفلت است و غارّ غافل است. و أَغَرَّهُ یعنی: او را به غفلت آوردم ( او را با غفلت فریب دادم). إغتَرَّ بِالشَّیئ یعنیبا آن چیز فریفتم. و غرر خطر است و پیامبر خدا(ص)* از بیع غرر نهیفرمودند مانند بیع ماهی در آب.
و غُرور چیزیاز متاع دنیا است که به وسیله آن میفریبند. غَرَّه یغُرّهُ غُروراً یعنی به او خدعه کرد.
از ابن سکّیت نقل شده: غَرور شیطان است و این آیه از همین باب است: « وَ لا یَغُرَّنَّکُم بِاللّهِ الغَرورِ.
غَرور آن است که ظاهری دوست داشتنی و باطنی مکروه و ناپسند دارد. همچنین غَرور دارویی است که با آن می فریبند. غَرَّهُ یَغُرُّهُ یعنی او را فریب داد و غُرور یعنی متاع دنیا که با آن می فریبند.
از قاموس: أنا غَریرک منه یعنی: من تورا از آن برحذر می دارم. و غَرَّرَ بنفسهِ تغریراً یعنی: نفسش را در معرض هلاکت قرار داد. و غَرَر با حرکت اسم است و اسم غِرّه مکسور میباشد.
در نهایه: الغِرَّه غفلت است و اغترار طلب غفلت است. و در حدیث آمده که پیامبر(ص) از بیع غرر نهیفرموده و آن چیزی است که ظاهرش مشتری را می فریبد و باطنش مجهول است.
ازهریگفته: بیع غرر آْن است که بدون تعهد و مسئولیت وبدون وثیقه باشد و بیعهاییهم که دو طرف معامله به باطن مجهول آن بیعها احاطه ندارند، داخل در همین بیع غرر است. از لغت استفاده می شود که غرر اسمی است از تغریر که معنایآن در معرض هلاکت قرار دادن است. و غرر تفسیر شده است به چیزیکه با ظاهرش مشتری را میفریبد و باطنش مجهول است مانند بیع ماهی درآب. همچنین در مجمع البحرین و نهایه (کتاب لغویاست) تفسیر شده که غرر، خطر است و بحث از قاعده غرر خواهد آمد إن شاء الله.
اما غُرور در لغت همانطور که قبلا اشاره کردیم انخداع است پس هرکس خدعه را بپذیرد مغرور است. غُرور مصدریاست از غَرَّهُ یعنی فریبش داد. از همه سخنان اهل لغت و از موارد استعمال این کلمه ظاهر می شود که غرور به معنی خدعه و نیرنگ و فریب خوردگی به چیزی است که ظاهرش مخالف باطنش می باشد.پس مغرور فریب خورده است و غار کسی است که مغرور را به چیزیوادار می کند که آن شیئ ظاهر فریبنده ای دارد و باطنش اینگونه (فریبنده) نیست.
اما تدلیس: باب تفعیل است از ماده دَلَسَ به معنایتاریکی مانند دُلسَه. گویا مدلِّس با نیرنگ زدنش امر را تاریک کرده و آن را مبهم نموده تا توهم غیر واقع شود(مغرور غیر واقع را توهم کند)
از المنجد: بایع تدلیس کرد یعنی: عیب مبیع را از مشتریکنمان کرد. دالَسَهُ یعنی به او نیرنگ زد. الدَّلس یعنی خدعه و ظلمت.
در لسان العرب(کتاب لغوی): الدَّلَس یعنی ظلمت. و فُلانٌ لایُدالِسُ و لایُوالِسُ یعنی:نیرنگ نمی زند و فریب نمی دهد. و مدالسه مخادعه( یکدیگر را فریب دادن) است. از صحاح و مجمع البحرین و لسان العرب استفاده می شود که تدلیس کتمان کردن عیب کالا از مشتریاست و دُلسه خدیعه میباشد. از سخنان اهل لغت و از موارد استعمال کلمه دُلسه ظاهر می شود که با خدعه و غرور قریب المعنا است. و مراد از قاعده غرور این است که اگر انسان با قولییا فعلی از طرف انسان دیگریفریب خورد و خسارت دید و با آن ضرر کرد حق رجوع به کسیکه او را فریب داده و حق گرفتن خسارت از او را دارد.
مستند قاعده غرور:
1) گاهی برایاثبات این قاعده به این گفته مشهور بین فقها استدلال میشود: « مغرور به کسیکه فریبش داده برمیگردد».اما این جمله در کتب معتبر ذکر نشده است و شهرت آن در زبان فقها حجیتش را ثابت نمی کند. و شاید هم این قاعده از روایات واصله ایبه دست آمده باشد که در مواردی که غرور به آن صدق می کند صادر شده اند.
2)و گاهی به وجود اجماع به رجوع مغرور به غارّ( فریب دهنده) به مقدار ضرریکه غارّ به او تحمیل کرده و استناد فقها به قاعده در ابواب مختلف استدلال می شود و ارسال آن از جمله ارسال مسلمات است. از آنجا که جدا احتمال دارد مجمعین بر این جمله و دیگر مدارک اعتماد کرده باشند. پس اتفاق آنها از اجماع مصطلحیکه کاشف از قول معصوم است نمی باشد.
3)و گاهی به قاعده تسبیب استدلال می شود. با این تقریب که مغرور هرچند مباشر است اما نسبت به غار که سبب می باشد ضعیف است. اما اشکال اینجاست که مغرور که