لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
عصر محنه در تمدّن مسلمانان
محمد رضایى
بررسى تاریخ جریانهاى فکرى نقش مهمى در شناختِ تحولاتِ سیاسى و اجتماعى تاریخ اسلام ایفاء مىکند. معتزله یکى از مهمترین گرایشهاىِ فکرى قرون اولیه اسلامى هستند که ویژگى برجسته ایشان عقلگرایى آنها بود. ایشان که نقش بهسزایى در بارورى اندیشه اسلامى بازى کردند در بخشى از عصر عباسیان یعنى دوران خلافتِ مأمون، معتصم و واثق به عنوانِ ایدئولوژى حاکم بر مخالفانِ خود که عمدتا فقها و محدثان اهل سنت بودند سختگیرى آغاز کرده و با ابزار قدرت، سعى در اشاعه تفکر خود نمودند که واکنشهایى در پى داشت. دوره مورد بحث که به «محنه» معروف گشت موضوع بررسى مقاله حاضر است.
واژههاى کلیدى: عباسیان، مأمون، معتصم، واثق، معتزله، محنه، اهل حدیث، فقها.
مقدمه
محنه یا محنت، عنوانى است که اکثر نویسندگان و مورخانِ متقدم و متأخر، براى محاکم تفتیشِ عقاید عصر مأمون، معتصم و واثق به کار مىبرند. این دوره، عموما دامنگیر فقها و محدثانِ اهل سنت شده و بدین خاطر جمهور اهل سنت، آن را شرّ و بلایى براى اسلام و مصیبتى براى مسلمین مىدانند.1 محنه، پىآمدهاى دیگرى نیز در پى داشت که چندان توجهى بدان نشده است و کسانى که در نوشتههاى خود بدان اشاره کردهاند، بدون بررسى علل و عواملِ ایجاد آن، تنها به سیر حوادث تاریخى توجه داشتهاند.
با نگاهى به تاریخ، روشن مىگردد که تفتیش عقاید ـ انگیزیسیون ـ سابقهاى طولانى دارد و از دورهى باستان به یادگار مانده است، و یادآور شکنجههاى هولناک، کتابسوزان، در آتش افکندن جسم مردم و مهمتر از همه، در هم شکستن روح و عزّت انسانها و به سخره گرفتن فکر و آزادىشان است.2
وقتى سخن از تفتیش عقاید به میان مىآید، آدمى بىاختیار، قرون وسطاى اروپا را به یاد مىآورد، و این سؤال مطرح مىشود که آیا محنه و جریان آن، نوعى تفتیش عقاید بود؟ آیا بین آنچه در اروپاى مسیحى گذشت با آنچه در عصر عباسى روى داد، شباهتى وجود دارد؟
این دوره، با صدور حکمى از جانب مأمون، که به معتزله اجازه مىداد تا به تفتیش عقاید مردم پرداخته، هر کس از قضات، محدثین و کارکنان دیوان که به خلق قرآن ـ مخلوق و محدث بودن قرآن ـ معتقد نبود را از مشاغلِ خود اخراج نمایند؛ آغاز گردید.3
اکثر پژوهشگرانِ معاصر که در نوشتههاى خود، اشارهاى به این جریان نمودهاند، از آن با عنوان نوعى تفتیش عقاید نام بردهاند. نویسندهى کتاب عصرالمأمون از محنه، با عنوان دادگاهِ تفتیش عقاید نام مىبرد.4
فیلیپ حتّى در این زمینه مىنویسد:
قضیهى خلق قرآن، محک عقیدهى مسلمانان شد و قاضیان نیز باید شخصا این امتحان را مىگذرانیدند، که این خود نوعى تفتیش عقاید بود و همهى کسانى را که منکر این عقیده بودند به محاکمه مىکشیدند... .5
همچنین دکتر مشکور آورده است:
ادارهى ویژهاى به نام محنه که گونهاى انگیزیسیون بود، تأسیس شد و عدهاى از علما براى بازجویى، به آن احضار شدند.6
پژوهشگران غربى که به بررسى این دوره علاقه نشان دادهاند، این مقطع از تاریخ اسلام را دورهى تفتیش عقاید مىدانند.7 تفتیش عقاید در جهان اسلام، تنها به این مورد، محدود نمىشود بلکه در عصر اموى نیز اقداماتى در زمینهى مقابله با عقایدِ تشیع صورت گرفته بود، ولى باید اذعان نمود که محاکمِ محنه، نخستین محکمههاى منظم، در تاریخ اسلام مىباشند که براى محاکمهى مخالفان و سرکوب ایشان توسط دستگاه خلافت عباسى، ایجاد شد.
معناى لغوى و سیر تاریخى محنه
محنه در لغت به معنى آزمایش، بلیّه، بلا، داهیّه، آفت، فتنه، سختى و... مىباشد،8 مانند سختى و شکنجهاى که پیروان على علیهالسلام و اهل بیت علیهمالسلام ، دچار آن شدند.9 هم چنین از کلمهى محنه،10 آزمون یا محاکمه، آزردن، ضایع کردنِ شخصیّت، شلاق زدن، تهدید کردن نیز استنباط مىشود.11
محنه در معناى دیگر، به آزمون عقیدهى قضات، شهود و محدثین، با قوانین و سؤالاتِ کلامى نیز گفته مىشود و12 اسمى شده براى عملِ تفتیش و آزمون عقیدهى قضات و شهود و محدّثین، در امر محدث و مخلوق بودن یا ازلى و قدیم بودن قرآن.13
منظور از محنه در اینجا، عبارت از دستگاه تفتیش عقایدى است که با همکارىِ معتزله، توسط مأمون در اواخر حکومتش، براى امتحان مخالفانِ عقیدهى رسمىِ حکومت به وجود آمد و تا زمان روى کار آمدن متوکل، ادامه یافت.
با توجه به گزارشهاى منابع موجود، مأمون در سال 212 قمرى نظریهى مخلوق بودنِ قرآن را اعلام کرد و قائل به مخلوق بودن آن شد، ولى به این علت که زمینه مساعد نبود، به اعلام و تبلیغ رسمى آن اقدام نکرد. او نیاز به زمان داشت تا رسما عقیدهى خود را در این مورد ابراز نماید. بالاخره مأمون در اواخر حکومت خود، چهار ماه قبل از مرگش، طى نامهاى که به بغداد فرستاد، آن را رسما اعلام و قواى حکومتى و لشکرى خود را، براى پیشبرد آن به کار بست. این جریان مخالفان این عقیده و حتى کسانى که در مقابل آن سکوت کرده بودند را به سختى و گرفتارى دچار ساخت. این جریان، با تبعیّت معتصم و واثق، تا سال (234 ق) ادامه یافت.14 منابع تاریخى رسمیت عقیدهى خلق قرآن را، در ذیل حوادثِ سال 218 ق، ذکر کردهاند.
مأمون از زمان اعلام این دستور تا زمان مرگش، در بغداد حضور نداشت و درگیر جنگ با امپراتورى بیزانس بود. از برخى منابع، بر مىآید که وى قبل از آن که رسما دستور محنت را صادر نماید، به امتحان در مورد قرآن مىپرداخت. از برخى گزارشهاى تاریخى این گونه به دست مىآید که محنه از رقه یا دمشق آغاز شده است.15 در ربیعالاول سال 217 قمرى، ابو مسهر دمشقى، که از فقهاى دمشق بود در مورد خلقِ قرآن، مورد امتحان قرار گرفت و نظر رسمى حکومت را پذیرفت و اقرار به مخلوق بودن قرآن نمود.16
جریان رقه بدین صورت بود که در سال 218 قمرى مأمون از رقه، نامهاى حاوى دستورالعمل ایجاد محکمهاى براى امتحان، به حاکم بغداد نوشت که محنه نام گرفت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
در قرن 19 ابتدا یوهان دوبراینر خواص مجموعه ای از عناصر را به صورت 3 تایی مورد بررسی قرار داد.سپس جان نیولندز قانون 8 تایی خود را تنظیم و ارائه کرد.طبقه بندی نوین تناوبی عناصر از کایولیوس لوتامیر به ویژه مندلیف نشات میگیرد.هنری موزلی توانست بر پایه طیف خطی پرتو ایکس هر عنصر عدد اتمی صحیح آن را تعیین کند.بنا بر این توانست مشکل عناصری را که بر اساس وزن اتمی در جای درست خود قرار نمیگرفتند حل کند
تاریخ ها نیز برای سالی هستند که جدول خودشون رو ارائه کردند .
لاووازیه ۱۷۸۹
برزیلیوس ۱۸۰۸
دوبرامیز ۱۸۱۷
لوشان کورتوا ۱۸۶۲
نیولندر ۱۸۶۳
ادلینگ ۱۸۶۴
مندلیف ۱۸۶۹ : (جدول)
لوتارمیر ۱۸۷۰
بوهر ؟ : (جدول)
و اینم یه جدولی هست که نمی دونم که کی اون رو درست کرده :
در سال ۱۸۷۱ دیمتری ایثوانوویچ مندلیف (۱۹۰۷- ۱۸۳۴) دانشمند نابغه روسی طرح جدول تناوبی خود را مطرح نمود.جدول تناوبی مندلیف بر پایه ویژگی های شیمیایی و فیزیکی ۶۳ عنصر کشف شده تا آن زمان استوار بود. قبل از مندلیف دانشمندانی چون دوبرنیر، نیولندز و می یر نیز سعی کرده بودند تا عنصرهای کشف شده را به صورتی طبقه بندی نمایند که از روی موقعیت آنها در جدول تناوبی بتوان خواص شان را پیشگویی نمود. اما دسته بندی مندلیف به دلیل ابتکاراتی که مندلیف در تهیه آن بکار برده بود بسیار موفق تر از سایر دسته بندی ها بود.
مندلیف با بررسی عناصر مختلف متوجه شد که یک نظام و الگوی مشخص در تکرار تناوبی خواص عناصر وجود دارد. این نظام که بر پایه آن گفته می شد، هرگاه عنصرها را بر اساس افزایش جرم اتمی مرتب نماییم، خواص شیمیایی و فیزیکی آن ها به طور تناوبی تکرار می شود، اساس طبقه بندی مندلیف گردید.
مندلیف در تنظیم جدول خود از دو اصل زیر استفاده نمود:
۱- عنصرها برحسب افزایش تدریجی جرم اتمی آن ها در ردیف هایی کنار یکدیگر قرار می گیرند.
۲- عنصرهایی که در یک گروه قرار می گیرند، باید خواص مشابهی داشته باشند.
وی در مواردی مجبور شد برخی از خانه های جدول تناوبی خود را خالی بگذارد، تا سایر عناصر با خواص مشابه در یک گروه قرار بگیرند. در توجیه این مسئله مندلیف معتقد بود که هنوز تعدادی از عناصر کشف نشده اند. او خواص این عناصر را پیش از کشف آنها پیش بینی نمود و همین مسئله سایر دانشمندان را در کشف این عناصر مشتاق کرد. از جمله عناصری که مندلیف جای آنها را خالی گذاشت می توان به عناصری با عدد جرمی ۴۴، ۶۸و ۷۲ اشاره کرد، که بعدها این عناصر کشف شده و باعث شهرت و اعتبار هرچه بیشتر مندلیف شدند.
علاوه بر سه عنصر فوق مندلیف خواص ۷ عنصر دیگر را نیز به همین ترتیب پیشگویی کرده بود که بعدها یکی پس از دیگری کشف شده و باعث شهرت یافتن جدول تناوبی مندلیف شدند.
از دیگر خلاقیت هایی که مندلیف در تنظیم جدول خود بکار برد می توان به ترجیح دادن شباهت خواص عناصر یک گروه بر افزایش تدریجی جرم اتمی اشاره نمود. وی در مورد عناصری مانند تلور با عدد جرمی ۱۲۷.۶۰ و ید با عدد جرمی ۱۲۶.۹ با اینکه می بایست ید را را در گروه ششم و قبل از تلور قرار می داد با توجه به خواص آنها برعکس عمل نموده و ید را علیرغم کم بودن جرم اتمی آن بعد از تلور در گروه هفتم قرارا داد. او در مورد کبالت(۵۸.۹۳) و نیکل (۵۸.۶۹) و همچنین آرگون (۳۹.۹۵) و پتاسیم ( ۳۹.۱) نیز اصل شباهت خواص را بر افزایش جرم اتمی ترجیح داد تا اینکه عناصر دارای خواص شیمیایی و فیزیکی مشابه در یک گروه قرار بگیرند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
پیشگفتار
عروض فارسی از جهت دقیق وتنوع وتعدد وخوش آهنگی اوزان در ادب جهان بی نظیر است عروض است دقیق و منظم و ریاضی وار با حدود سیصد وزن گوناگون وسخت زایا ، چندان که مرتب بر تعداد اوزان آن افزوده میشود .
این است که ارزش واهمیت خاصی دارد واز جهتی سبب اعتلای شعر فارسی شده است ، مثلا شور و جذبه ای که در غزلیات شمس هست بیشتر مرهون اوزان خاص آنهاست و اگراین اشعار در ین اوزان سحر انگیز سروده نشده بود مسلما نمی توانست این همه شور وهیجان و جذبه و اشتیاق برانگیزد ، صلابت و کوبندگی که در کلام فردوسی است وروح حماسی و پهلوانی که بر می انگیزد تا حدود زیادی برخاسته از اوزان حماسی بحر متقارب است ، دلنشینی و شور انگیزی و شیرینی مثنویها و ترانه های عاشقانه ناشی از بحر هزج است ، متانت و سنگینی بسیاری از اشعار ناصر خسرو و اندوه جانکاه شعر مسعود سعد مرهون اوزان با وقار و متین وبا صلابت اشعار آنان نیز هست وشادی ونشاط اشعار خوب ومناسب کودکان به سبب اوزان ضربی و رقص انگیز آنهاست .بنابراین جای آن دارد که وزن شعر فارسی را که مایه افتخار ما در ادب جهان است – ازهر جهت بخوبی بشناسیم .
متاسفانه منشا وزن شعر فارسی روشن نیست . به عبارت دیگر نه تنها منشا آن روشن نیست بلکه بنابر عقیده ای رایج ، منشا آن عروض عرب است.
همه علما و محققان معاصر اعم از ایرانی و خارجی چندین عقیده ای دارند جز معدودی که در این قضیه شک کرده اند یا باور دارند که وزن شعر فارسی منشا ایرانی دارد وهر گروه وهر فرد بنابر دلیل واحیانا دلایلی از اعتقاد خود دفاع ، و عقیده ونظر گروه دیگررا رد می کنند و حقیقت همچنان مستور مانده است و کسی همت نکرده تار نج تحقیق را برخود هموار نماید وحقیقت این راز قرنها را آشکار سازد .
نگارنده از سالها قبل در این اندیشه بوده و تحقیقاتی در این زمینه انجام داده است در سال 1356 در هشتمین کنگره تحقیقات ایرانی تحقیقات خود را تحت عنوان « وزن شعر فارسی ماخوذ از وزن شعر عرب نیست » ارائه داد .
که سخت مورد توجه قرا رگرفت و مخالفان وموافقان درباره آن سخن گفتند و عالمان بی تعصب آن راتایید کردند گرچه نگارنده با دلایلی مستند موضوع را ثابت کرد اما بعد ها پی برد که قضیه پیچیده تر از آن است که بشودآن را طی خطابه ای برای همگان بویژه مخالفان که معتقدان دیرین این نظر سنتی هستند روش ساخت و ضرور می نمود که تحقیقی گسترده و همه جانبه در این مورد صورت بگیرد زیرا عقاید مخالفان به نوبه خود مستدل نماست .
از طرفی منشا عربی داشتن وزن شعر فارسی قرنها مورد قبول علما و ادباست و تغییر عقیده همه علما جز با براهین علمی و دقیق و همه جانبه و مشروح میسر نیست . لذا برآن شدم که تحقیق گسترده ای درین باره انجام دهم و قضیه را از دیدگاههای مختلف بررسی کنم . اسناد و مدارک زیادی که طی سالها مطالعه وبررسی گرد آورده بودم همه را منظم کردم وبرای این که بررسی با تعمق هر چه بیشتر صورت بگیرد ناچار شدم عروض عرب را از منابع فارسی و عربی مطالعه و بر آن تسلط پیدا کنم . واز عروض هندی و یونانی که هر دو کمی هستند نیز تا آنجا که منابعی در اختیار داشتم ، و برایم میسر می بودآگاه شوم وزن شعر عامیانه فارسی رانیز بررسی کنم ( این تحقیق درکتابی به چاپ رسید به نام « بررسی وزن شعر عامیانه فارسی » ) در اوزان نوحه ها نیز ناچار به تحقیق پرداختم تامساله رااز هر جهت بویژه از دید ساخت عروض فارسی وعربی و تطبیق آنهانیز بررسی نمایم همچنین هر کتابی که تصور می رفت ودر آن بحثی یا اشاره ای درباره وزن شعر فارسی رابطه آن با وزن شعر عرب باشد مطالعه کردم ونظرات مختلف مخالفان و موافقان را مورد بررسی قرار دادم .
به هر حال در این راه از هیچ کوششی فرو گذار نکردم . ضمنا در این تحقیق همواره کوشیده ام که از هرگونه تعصب و پیشداوری بر کنار بمانم وهمیشه ضمن تحقیق ،از دید مخالفان نیز به قضیه بنگرم تا قضاوت علمی و درست باشد .
ضمنا باید دانست که عقیده مخالفان این نظر – معتقدان به عربی بودن منشا وزن شعر فارسی – نیزچندان بی پایه نیست . بطور کلی آنها به این دلایل معتقدند که منشا وزن شعر فارسی وزن شعر عرب است .
از اشعار فارسی پیش از اسلام چیزی در دست نیست که به وضوح بر مبنای عروض کمی باشد واز این مهمتر این که قبل از اسلام شعر وشاعری اهمیتی نداشته وبه همین دلیل نامی از هیچ شاعری از آن دوره برده نشده و حال آن که از موسیقدانانی مانند باربد ، بامشاد ، ونکیسا ، یاد شده است وهم ازاهمیت موسیقی ونام دستگاههای مختلف وغیره بحث کرده اند .
چند اثر باز مانده از فارسی میانه هم که گمان می کنند شعر باشدوزن آنها مشخص نیست چندان که بعضی آنها را در وزن عددی دانسته اند و بعضی ضربی حال آن که هیچ دلیل قانع کننده ای نیست که دقیقا نوع وزن آنها را در تمام شعر نشان بدهد .
البته اشعاری هم هست که در شعر بودن آنها جای شبهه نیست مانند سرود آتشکده کرکوی ، اما ، اینها مربوط به دوره متاخر ترست چندان که بعضی آنها را مربوط به اوایل اسلام می دانند ، به علاوه وزن این اشعار گرچه کمی است اما با وزن اشعار کمی عرب و فارسی دقیقا مطابقت ندارد.
دلیل دیگر این که کلیه اصطلاحات عروض فارسی از عروض عرب گرفته شده و اوزان شعر فارسی بر مبنای عروض عرب تدوین یافته است .
دلیل دیگری که بعضی آورده اند این است که وزن کمی بر مبنای هجای کوتاه وبلند است و حال آن که در زبان فارسی سه گونه هجا وجود دارد کوتاه و بلند و کشیده ، لذا معتقدند که زبان فارسی مستعد وزن کمی نیست . با این ترتیب چگونه می توان ادعا کرد که وزن شعر فارسی از وزن شعر عرب گرفته نشده باشد ؟
درپاسخ باید گفت که راست است که شعر و شاعری در ایران پیش از اسلام هرگز اهمیت موسیقی را نداشته است اماهمیشه موسیقی همراه با شعر است وهر جا موسیقی اهمیتی نداشته ، شعر نیز رواج داشته است بنابراین در ایران پیش از اسلام نمی توانسته که شعر نباشد . شعر بوده ، اما شعر همراه با موسیقی ، به عبارت دیگر ، شعر نسبت به موسیقی جنبه فرعی داشته است و چون شعر وشاعری به صورت مستقل وجود نداشته دارای ارج والایی نبوده است و کسانی که به عنوان شاعر شناخته نمی شدند وبه عبارت دیگر موسیقیدانان خود شعر وسرود نیز می گفته اند ودر حقیقت شعر در خدمت موسیقی بوده است همچنان که امروز باهمه اهمیتی که شعر وشاعری بطور مستقل دارد باز شعری که برای آهنگی ساخته می شود معمولا اهمیتش خیلی کمتر از آهنگ واصل ، آهنگ است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
صائب تبریزی :
زندگینامه
میرزا محمدعلی فرزندمیرزا عبدالرحیم معروف به صائبا در سال 999 درتبریز متولد شد . پدرش بازرگانی معتبر بود و خاندان او از اعقاب شمس الدین محمد شیرین مغربی تبریزی شاعر مشهور قرن هشتم ونهم بوده است .
صائب از خاک پاک تبریز است هست سعدی گرازگل شیراز
شاه عباس کبیر درسال 1000 اصفهان را به جای قزوین پایتخت ایران قرار داد و برای رونق پایتخت خود در سال 1012، هزار ودویست خانوار از صنعتگران وبازرگانان را از آذربایجان به اصفهان منتقل کرد .خانواده ی صائب هم یکی از آنها بود که در اصفهان درمحله ی عباس آباد سکنی گزید . صائب در اصفهان نشو و نما یافت و دانش های ادبی ، عقلی و نقلی را نزد استادان همان شهر آموخت .
به همین جهت است که او را تبریزی اصفهانی می دانند . صائب درجوانی بخشی از آسیای صغیر ، نجف و بغداد را گشت . به زیارت مکه و مدینه توفیق یافت و پس از بازگشت از این اماکن مقدسه به پابوس امام رضا شتافت .
شکرلله که بعد از سفر حج صائب عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم
سفر صائب به هند
تاثیر فرهنگ وتمدن ایرانی درهندوستان به نفوذ اسلام آغاز شد ولی در دوران صفوی به اوج خود رسید . بنیاد فرمانروایی امپراتوران گورکانی هند با کمک شاه اسماعیل و شاه طهماسب مستحکم شده بود و بسیاری از امرای ایرانی در هند ماندگار شده و در اداره آن کشور دخالت داشتند .
وجود بلند پایگانی چون بیرام خان ، حکیم ابوالفتح گیلانی اعتماد الدوله ی طهرانی ، خواجه ابوالحسن تربتی و فرزند او ظفر خان و کسان دیگر در جلب هنرمندان وفضلای ایرانی به هندوستان بسیار موثر بود . بعلاوه محیط آزاد و عدم تعصب ، تجارت و کسب منفعت و تماشای عجایب و احیانا خوشگذرانی ایرانیان را به هند ترغیب می کرد .
حبذا هند کعبه ی حاجات خاصه یاران عافیت جورا
هر که شدمستطیع فضل و هند سفرهند واجب است اورا
این شعر فیاض لاهیجی زبان حال همه ی هنرمندان و ادبای ایرانی قرن دهم و یازدهم است
صائب در سال 1034 اصفهان را به قصد هندوستان ترک گفت وی در کابل به دیدار ظفر خان متخلص به احسن رفت . وی صائب را بسیار اکرام کرد . پس از مدتی با جلوس شاهجهان به جای پدرش جهانگیر ظفر خان عازم دکن شد و صائب را نیز همراه خودش برد . صائب اولین دیوان خود را به خواهش ظفرخان ترتیب داد . شاهجهان از شناخت صائب بسیار خشنود شد و به خاطر قطعه ای که وی در تاریخ جلوس او سرود 12000روپیه به او صله داد و وی را به لقب مستعد خانی مخاطب ساخت . البته در خیر البیان آمده است حق الله نام درویشی صائب را به لقب مستعد خانی مخاطب ساخت . البته صله ی شاهجهان جای سوال و تردید است و در مورد لقب مستعد خانی هم نسخه ای از خیر البیان از حسن تصادف به دست صائب رسید که صائب مستعد خان را قلم گرفت و در بالای آن محمد علی نوشت .
در سال 1039 درحالی که صائب در التزام شاهجهان در برهان پور اقامت داشت به او خبر رسید که پدرش به دنبال او آمده است تا او را با خود به ایران بازگرداند . وی قصیده ای در مدح خواجه ابوالحسن تربیتی سرود واز او اجازه بازگشت به وطن خواست .
شش سال پیش رفت که از اصفهان به هند افتاده است توسن عزم مرا گذار
هفتاد ساله والد پیری است بنده را کز تربیت بود به منش حق بیشمار
سرانجام صائب پس از حدود 9 سال اقامت در هند در سال 1042 ه .ق پس از مدتی اقامت در کشمیر عازم ایران شد .
وفات صائب
بیشتر تذکره نویسان سال وفات صائب را 1081 ه . ق ذکر کرده اند و از ماده تاریخ سرخوش و اشرف مازندرانی هم همین تاریخ اخذ می شود .
اما نصر آبادی که تذکره اش را در سال 1083 نوشته است از حیات صائب در آن سال سخن گفته است . به سنگ قبر صائب تاریخ 1087 ذکر شده است و واعظ قزوینی شاعر هم عصر صائب هم همین تاریخ را در مرثیه ی در مرگ مولانا عنوان کرده است .
شد صائب از این جهان ویران صد حیف زآن در ثمین بحر عرفان صد حیف
گفتند به ناله بلبلان تاریخش ای حیف از آن هزاردستان صد حیف
به نظر می رسد تاریخ قطعی فوت صائب واپیسین روزهای سال 1086 یا نخستین روزهای سال بعد باشد .
مذهب صائب
صائب شیعه ای امامی اثنی عشری بود . وی مردی دیندار، مواظب فرایض و واجبات و معتقد به اصول و مبادی بوده است . قصایدی در مدح ائمه دارد و ابیات حاکی از دینداری و مواظبت در اعمال شرعی در دیوان او بسیار است .
سعی کن در عزت سی پاره ی ماه صیام کز فلک از بهر تعظیمش فرود آمد کلام
خلق و خوی صائب
صائب به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش فرشته خو ، کم آزار ومتواضع بود .تمام تذکره نویسان در ستایش او سخن گفته اند حتی دشمنش آذر در آتشکده می نویسد :
''در اصفهان کسب کمالات صوری و معنوی کرد "
صائب بر خلاف غالب شعرا که میانشان حسد موج می زد همه ی شاعران معاصر خود را به نحوی مورد ستایش قرارمی دهد و شاعران را به تعاون وهمکاری و محبت فرا می خواند .
خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند زجوش فکر می ارغوان یکدگرند
در دیوان صائب شاید به نام بیش از پنجاه شاعر بر سیم که وی شعرشان را استقبال کرده و از آنان تجلیل کرده است :
این آن غزل که فیضی شیرین کلام گفت در دیده ام خلیده و در دل نشسته ای
این جواب مصرع نوعی که خاکش سبز باد سایه ی ابر بهای کشت را سیراب کرد
ممدوحان صائب
صائب پس از بازگشت به ایران مورد قدردانی شاهان صفوی قرار گرفت . خصوصاً شاه عباس دوم که به او منصب ملک الشعرایی داد .
صائب سه قصیده در مدح شاه صفی و قصیده ای در رثای او و تهنیت شاه عباس دوم دارد
وی بیست قصیده در مدح شاه عباس دوم دارد و مثنوی مختصر و ناقص قندهار نامه را نیز در مورد او سروده است . صائب دو قصیده درمدح شاه سلیمان و قطعه پنج بیتی و تاریخ دار درباره ی جلوس دوباره و تغییر نام او ساخته است . در ضمن وی غزلی طولانی به التزام مردمک ساخته که آن هم به دستور این شاه بیمار بوده است .
گفته اند صائب در جلوس شاه سلیمان قصیده ای سرود که به علت نو خط بودن وی چندان به مذاق او خوش نیامد .
احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را گرفت خیل پری در میان سلیمان را
که البته این ماجرا درست بنظر نمی رسد . البته استاد امیری فیروز در مقدمه ی دیوان صائب نوشته اند :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
پیوند زدن یک تکنیک ساده است که به کشاورزان کمک کند تا بدون بکارگیری گندزداهای شیمیایی و آفت کشها ، ازآن برای افزایش مقاومت گیاه در برابر بیماری های ناشی از خاک بهره گیرند . گوجه فرنگی به لحاظ ژنتیکی نمی تواند در برابربیماری مقاومت کند و به راحتی در معرض بیماری های همه گیر در زمین قرار میگیرد . کشاورزان به این بازار پر درآمد ( گوجه فرنگی ) علاقه دارند و نمی خواهند میوه های با کیفیت را از دست بدهند . پیوند زدن راهی است برای تلفیق ایجاد مقاومت در برابر بیماری های ناشی از خاک و افزایش استحکام گوجه فرنگی دو رگه با کیفیت بالای میوه .
پیوند زدن : یک فناوری قدیمی با یک تکنیک جدید
پیوند زدن سبزیجات برای کنترل بیماری های ناشی از خاک ، فرآیند آسانی است . بدین منظور بخش زیرین گیاه که در داخل زمین است یعنی ریشه اندوخته به خاطر توانایی ژنتیکی اش برای مقاومت در برابر بیماری انتخاب می شود . پیوند زدن به روش ژاپنی یا پیوند از طریق گیره های لوله ای تکنیک جدیدی است که برای تولید گوجه فرنگی در گلخانه های تجاری در سر تا سر جهان مورد استقبال زیادی قرار گرفته است دلیلش این است که این فرآیند بسیار سریع بوده و از طریق آن می توان تعداد زیادی از گیاهان پیوندی را در سرتاسر دوره پیوند به آسانی مدیریت ( مراقبت ) کرد . هر گیاه بذری درست از بالای لپه جدا می شود . آن بخش از گیاه که روی زمین قرار گرفته یعنی همان شاخه پیوندی یا قلمه به ریشه گیاه مقاوم در برابر بیماری متصل می شود . به محض اینکه بخش های پیوندی به هم جوش خوردند می توان آنها را در زمین کاشت و طبق سیستم تولیدی زارع مدیریت نمود .
گرچه پیوند زدن سبزیجات یک تکنیک نسبتا جدید است امابر یک اصل قدیمی استوار است . قرنهاست که در صنعت باغبانی از پیوند زدن برای انواع گونه های درختی مثل سیب و انگور استفاده می شود . عمل پیوند زدن برای اولین بار در دهه 1900 جهت ریشه کن کردن بیماری های ناشی از خاک و کاهش فرسودگی فوراریوم ( نوعی قارچ ) برای هندوانه استفاده شد . اخیرا این تکنیک در سیستمهای تولید گیاهانی به کار می رود که خصلت ژنتیکی برای مقاومت در برابر بیماری در آنها به شدت مرتبط با یک ویژگی منفی مثلا کوچکی اندازه میوه است . به عنوان نمونه از پیوند زدن ، اغلب جهت کاهش پوسیدگی باکتریایی ( بوسیله باکتری رالشتونیا سولاناسیاریوم ) در گیاه گوجه فرنگی استفاده می شود . کنترل این باکتری به علت فراوان بودن میزبانهای آن و توانایی ماندگاری اش در چندین دوره برداشت محصول ، بسیار دشوار است . به علاوه نشاء گوجه فرنگی هایی که در برابر پوسیدگی باکتریایی مقاومند معمولا قادر به تولید میوه هایی بزرگ و در اندازه بازاری نیستند . استفاده همگانی از عمل پیوندزدن با ریشه مقاوم تا حد زیادی شیوع پوسیدگی باکتریایی را در عین حفظ کیفیت میوه حتی در خاکهای شدیدا آلوده ، کاهش داده است .
مزایا
کشاورزان می توانند از پیوند زدن برای افزایش مقاومت گیاه در برابر بیماریهای ناشی از خاک و حفظ کیفیت میوه برای رقابت در بازار تولید میوه استفاده نمایند . قلمه زدن می تواند در عین حفظ کیفیت میوه مقاومت در برابر بیماری را کاهش داده ، تحمل در برابر فشار و استحکام ریشه اندوخته را افزایش دهد ( جهت دسترسی به جزئیات بیشتر مبنی بر اینکه پیوند زدن چگونه برای افزایش تولیدات گیاهی در سر تاسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است به توصیه های خواندنی در آخر این نشریه مراجعه کنید )
مقاومت در برابر بیماری
بنا به نظر محققان در سر تا سر جهان پیوند زدن راهی مؤثر برای کاهش انواع بسیاری از بیماری های قارچی ، باکتریایی ، ویروسی و انگلی است . از این روش مدتهاست که برای ریشه کن کردن پوسیدگی های قارچی همچون فوزاریوم و ور تیئولوم در گیاه گوجه فرنگی در کشورهایی چون ژاپن ، کره و یونان استفاده می شود . در کشور نیوزیلند نیز این تکنیک جهت کاهش مقادیر پوسیدگی ریشه چوب پنبه بکار می رود .
در مراکش و یونان برای از بین بردن نخسانه های ( انگل های ) متصل به ریشه ( گونه ملوئیدوکین ) ، هم در گیاه گوجه فرنگی و هم کدو از عمل پیوند زدن استفاده می شود . محققان استفاده از گیاهان پیوندی ر ابه جای متیل بروماید برای کنترل بیماری های ناشی از خاک در این مناطق از جهان توصیه کرده اند . در صنعت باغبانی کشورهای آسیایی جهت توقف شیوع پوسیدگی باکتریایی در محصولات سولاناسه همچون گوجه فرنگی و فلفل استفاده از پیوند زدن امری ضروری است .
در اقلیمهای گرمسیری مثل پادشاهی برونئی در جنوب آسیا که در آنجا شیوع پوسیدگی باکتریایی آنقدر فراوان است که فقط در صورت استریلیزه کردن خاک یا استفاده از ریشه های مقاوم می توان به کاشت گوجه فرنگی پرداخت ، نیز این روش کاربرد دارد . در کشور هندوستان در آزمایشی جهت کاهش پوسیدگی باکتریایی گیاه گوجه فرنگی ، از ریشه های مقاوم در برابر پوسیدگی استفاده شد تا آخر فصل هیچکدام از گیاهان گروه کنترل ( غیر آزمایشی ) باقی نماندند اما 100 در صد گیاهان پیوندی به رشد خود ادامه دادند . به علاوه بازدهی محصولات گوجه فرنگی با اندوخته ریشه مقاوم ، چهار برابر گیاهان غیر پیوندی مستعد