دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

عصر محنه در تمدّن مسلمانان 19 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

عصر محنه در تمدّن مسلمانان

محمد رضایى

بررسى تاریخ جریان‏هاى فکرى نقش مهمى در شناختِ تحولاتِ سیاسى و اجتماعى تاریخ اسلام ایفاء مى‏کند. معتزله یکى از مهمترین گرایش‏هاىِ فکرى قرون اولیه اسلامى هستند که ویژگى برجسته ایشان عقل‏گرایى آنها بود. ایشان که نقش به‏سزایى در بارورى اندیشه اسلامى بازى کردند در بخشى از عصر عباسیان یعنى دوران خلافتِ مأمون، معتصم و واثق به عنوانِ ایدئولوژى حاکم بر مخالفانِ خود که عمدتا فقها و محدثان اهل سنت بودند سخت‏گیرى آغاز کرده و با ابزار قدرت، سعى در اشاعه تفکر خود نمودند که واکنش‏هایى در پى داشت. دوره مورد بحث که به «محنه» معروف گشت موضوع بررسى مقاله حاضر است.

واژه‏هاى کلیدى: عباسیان، مأمون، معتصم، واثق، معتزله، محنه، اهل حدیث، فقها.

مقدمه

محنه یا محنت، عنوانى است که اکثر نویسندگان و مورخانِ متقدم و متأخر، براى محاکم تفتیشِ عقاید عصر مأمون، معتصم و واثق به کار مى‏برند. این دوره، عموما دامن‏گیر فقها و محدثانِ اهل سنت شده و بدین خاطر جمهور اهل سنت، آن را شرّ و بلایى براى اسلام و مصیبتى براى مسلمین مى‏دانند.1 محنه، پى‏آمدهاى دیگرى نیز در پى داشت که چندان توجهى بدان نشده است و کسانى که در نوشته‏هاى خود بدان اشاره کرده‏اند، بدون بررسى علل و عواملِ ایجاد آن، تنها به سیر حوادث تاریخى توجه داشته‏اند.

با نگاهى به تاریخ، روشن مى‏گردد که تفتیش عقاید ـ انگیزیسیون ـ سابقه‏اى طولانى دارد و از دوره‏ى باستان به یادگار مانده است، و یادآور شکنجه‏هاى هولناک، کتاب‏سوزان، در آتش افکندن جسم مردم و مهم‏تر از همه، در هم شکستن روح و عزّت انسان‏ها و به سخره گرفتن فکر و آزادى‏شان است.2

وقتى سخن از تفتیش عقاید به میان مى‏آید، آدمى بى‏اختیار، قرون وسطاى اروپا را به یاد مى‏آورد، و این سؤال مطرح مى‏شود که آیا محنه و جریان آن، نوعى تفتیش عقاید بود؟ آیا بین آن‏چه در اروپاى مسیحى گذشت با آن‏چه در عصر عباسى روى داد، شباهتى وجود دارد؟

این دوره، با صدور حکمى از جانب مأمون، که به معتزله اجازه مى‏داد تا به تفتیش عقاید مردم پرداخته، هر کس از قضات، محدثین و کارکنان دیوان که به خلق قرآن ـ مخلوق و محدث بودن قرآن ـ معتقد نبود را از مشاغلِ خود اخراج نمایند؛ آغاز گردید.3

اکثر پژوهش‏گرانِ معاصر که در نوشته‏هاى خود، اشاره‏اى به این جریان نموده‏اند، از آن با عنوان نوعى تفتیش عقاید نام برده‏اند. نویسنده‏ى کتاب عصرالمأمون از محنه، با عنوان دادگاهِ تفتیش عقاید نام مى‏برد.4

فیلیپ حتّى در این زمینه مى‏نویسد:

قضیه‏ى خلق قرآن، محک عقیده‏ى مسلمانان شد و قاضیان نیز باید شخصا این امتحان را مى‏گذرانیدند، که این خود نوعى تفتیش عقاید بود و همه‏ى کسانى را که منکر این عقیده بودند به محاکمه مى‏کشیدند... .5

هم‏چنین دکتر مشکور آورده است:

اداره‏ى ویژه‏اى به نام محنه که گونه‏اى انگیزیسیون بود، تأسیس شد و عده‏اى از علما براى بازجویى، به آن احضار شدند.6

پژوهش‏گران غربى که به بررسى این دوره علاقه نشان داده‏اند، این مقطع از تاریخ اسلام را دوره‏ى تفتیش عقاید مى‏دانند.7 تفتیش عقاید در جهان اسلام، تنها به این مورد، محدود نمى‏شود بلکه در عصر اموى نیز اقداماتى در زمینه‏ى مقابله با عقایدِ تشیع صورت گرفته بود، ولى باید اذعان نمود که محاکمِ محنه، نخستین محکمه‏هاى منظم، در تاریخ اسلام مى‏باشند که براى محاکمه‏ى مخالفان و سرکوب ایشان توسط دستگاه خلافت عباسى، ایجاد شد.

معناى لغوى و سیر تاریخى محنه

محنه در لغت به معنى آزمایش، بلیّه، بلا، داهیّه، آفت، فتنه، سختى و... مى‏باشد،8 مانند سختى و شکنجه‏اى که پیروان على علیه‏السلام و اهل بیت علیهم‏السلام ، دچار آن شدند.9 هم چنین از کلمه‏ى محنه،10 آزمون یا محاکمه، آزردن، ضایع کردنِ شخصیّت، شلاق زدن، تهدید کردن نیز استنباط مى‏شود.11

محنه در معناى دیگر، به آزمون عقیده‏ى قضات، شهود و محدثین، با قوانین و سؤالاتِ کلامى نیز گفته مى‏شود و12 اسمى شده براى عملِ تفتیش و آزمون عقیده‏ى قضات و شهود و محدّثین، در امر محدث و مخلوق بودن یا ازلى و قدیم بودن قرآن.13

منظور از محنه در این‏جا، عبارت از دستگاه تفتیش عقایدى است که با هم‏کارىِ معتزله، توسط مأمون در اواخر حکومتش، براى امتحان مخالفانِ عقیده‏ى رسمىِ حکومت به وجود آمد و تا زمان روى کار آمدن متوکل، ادامه یافت.

با توجه به گزارش‏هاى منابع موجود، مأمون در سال 212 قمرى نظریه‏ى مخلوق بودنِ قرآن را اعلام کرد و قائل به مخلوق بودن آن شد، ولى به این علت که زمینه مساعد نبود، به اعلام و تبلیغ رسمى آن اقدام نکرد. او نیاز به زمان داشت تا رسما عقیده‏ى خود را در این مورد ابراز نماید. بالاخره مأمون در اواخر حکومت خود، چهار ماه قبل از مرگش، طى نامه‏اى که به بغداد فرستاد، آن را رسما اعلام و قواى حکومتى و لشکرى خود را، براى پیش‏برد آن به کار بست. این جریان مخالفان این عقیده و حتى کسانى که در مقابل آن سکوت کرده بودند را به سختى و گرفتارى دچار ساخت. این جریان، با تبعیّت معتصم و واثق، تا سال (234 ق) ادامه یافت.14 منابع تاریخى رسمیت عقیده‏ى خلق قرآن را، در ذیل حوادثِ سال 218 ق، ذکر کرده‏اند.

مأمون از زمان اعلام این دستور تا زمان مرگش، در بغداد حضور نداشت و درگیر جنگ با امپراتورى بیزانس بود. از برخى منابع، بر مى‏آید که وى قبل از آن که رسما دستور محنت را صادر نماید، به امتحان در مورد قرآن مى‏پرداخت. از برخى گزارش‏هاى تاریخى این گونه به دست مى‏آید که محنه از رقه یا دمشق آغاز شده است.15 در ربیع‏الاول سال 217 قمرى، ابو مسهر دمشقى، که از فقهاى دمشق بود در مورد خلقِ قرآن، مورد امتحان قرار گرفت و نظر رسمى حکومت را پذیرفت و اقرار به مخلوق بودن قرآن نمود.16

جریان رقه بدین صورت بود که در سال 218 قمرى مأمون از رقه، نامه‏اى حاوى دستورالعمل ایجاد محکمه‏اى براى امتحان، به حاکم بغداد نوشت که محنه نام گرفت



خرید و دانلود  عصر محنه در تمدّن مسلمانان 19 ص