لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
عوامل مؤثر در رکود تمدّن اسلامی
جنگهای صلیبی
برخی علت این جنگ ها را افزایش جمعیت ممالک غربی اروپا به شمار آورده اند که این جمعیت در صدد پیدا کردن سرزمینهای تازه برای مبادلات اقتصادی خود بودند.
این گروه مدعی هستند که به همین علت در اروپای غربی، در آن زمان، جنبش اجتماعی وسیعی پیدا شد که شرایط دعوت پاپ اوربانوس دوم را در ۴۶۸ق∕ ۲٧ نوامبر ۱۰٩۵، در شهر کلرمون فرانسه، برای نجات بیت المقدس، تسهیل کرد.
گروهی تصور می کردند که پاپ این دعوت را به منظور دست یابی به سرزمین پطرس حواری، که میهن دوم وی تلقی می شد، انجام داده است.
در آن زمان زیارت مرقد عیسی مسیح )ﻉ( شدیداً مورد توجه مردم اروپای غربی بود و هر ساله عده زیارت کنندگان آن افزایش می یافت.
برخی علت جنگ را رقابت پاپ با امپراتوران می دانند.
اما بسیاری از مورخان براین باورند که علت اصلی این جنگها جلوگیری از پیشرفت ترکان سلجوقی در آسیای صغیر و سقوط قسطنطنیه و ورود آنان به شبه جزیره بالکان بوده است.
اما علت واقعی را باید در ساختار اجتماعی و سیاسی کشورهای اروپایی جست و جو کرد و از همه مهم تر، نتایج این دو قرن جنگهای صلیبی برای اروپا، به ویژه برای فرانسه، بود.
روم در سال ۳٩۵ﻡ به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد، بخش غربی شامل ایتالیا با ناحیه بزرگی از فرانسه و آلمان و اتریش و قسمتی از آفریقای شمالی بود و روم شرقی متشکل از آسیای صغیر، سوریه، فلسطین، مصر و شبه جزیره بالکان می شد.
مورخان اروپایی این تاریخ را آغاز تاریخ قرون وسطا (سده های میانه) نام نهادند.
مردم اروپای غربی دریافتند که جهان بسیار بزرگتر از دایره دید آنان است و از این رو، عده ای به سفرهای اکتشافی روی آوردند.
صنایع و بازرگانی نیز به مراحل جدید و پرسودی رسید و افزایش دانش موجب بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی شد، چنان که، بسیاری از تاریخ نگاران، دوره پس از جنگهای صلیبی را آغاز واقعی تجدد و نوآوری فرهنگی دانسته اند که در قرن پانزده و شانزده به حد اعلای خود رسید
تمدن خاور نزدیک که در ابتدای جنگهای صلیبی برتر از تمدن اروپا بود، پس از اولین برخورد، اروپاییان نه تنها با آن تمدن آشنا شدند، بلکه افزون بر اخذ آن در تکامل آن نیز کوشیدند.
در خاور نزدیک، دولت بیزانس در ۳۵۸ﻖ∕٩۶٩ﻢ سوریه را تصرف کرد و در 4٧٩ق∕١٠۸۶ﻢ سلجوقیان سوریه را بازپس گرفتند و در آنجا مستقر شدند و امیرنشینهای دمشق و حلب را در آنجا برپاکردند و، در 4۸٠ق∕١٠۸٧ﻡ، اورشلیم به دست ترکان افتاد و بدین ترتیب خاور نزدیک در اختیار ترکها قرار گرفت و اعراب زیر سلطه آنها رفتند.
چگونگی شکل گیری جنگهای صلیبی
پاپ اوربانوس دوم، هنگامی که در صومعه کلونی بود، از طریق زائران مطلع شد که چگونه ترکان سلجوقی توانسته اند سرزمین ارمنیها را از دولت بیزانس جدا کنند.
سپس خبر تکان دهنده تری از شکست سپاه بیزانس به دست آلب ارسلان در ملازگرد به او رسید.
شکــست دیــوژن در 4۶4ق∕١٩اوت ا٠٧ا در ملازگرد (شمال دریاچه وان) یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ اروپاست.
در 4۸٨ق∕۲٧نوامبر٠٩5ا، که دهمین انجمن اسقفها در کلرمون فرانسه برگزار شد، اوربانوس دوم همه مسیحیان را به مسلح شدن و دفاع از مسیحیت در مقابل مسلمانان دعوت کرد.
مردم از هرسو، با جمله «این خواست خداست» دعوت پاپ را اجابت کردند و اوربانوس دوم از آنان خواست که علامت صلیب قرمز را بر جامه خود نصب نمایند.
جنگ صلیبی بدین گونه آغاز شد و شاهزادگان، فئودالها و مردم عادی به سوی شرق به حرکت درآمدند.
فکر جنگهای صلیبی در انجمن اسقفها در کلرمون را می توان با اندیشه هلنیستی اسکندر مقدونی مقایسه نمود، که در ۳۳۶ق م، در کنگره کورنت، یونانیان را برای لشکرکشی به آسیا تهییج کرد.
در حقیقت، جنگ صلیبی دنباله پیروزی مسیحیان در اسپانیا به شمار آمد و، گذشته از اشراف جنوب فرانسه که به مبارزه با مسلمانان اسپانیا عادت کرده بودند، اوربانوس دوم می توانست متکی به نورماندهای سیسیل باشد که ماجراجویانی بودند که از صدسال پیش در جنوب ایتالیا مستقرشده بودند.
در واقع، آغازگر و پیشگام جنگهای صلیبی آنها بودند که بر بیزانسها و اعراب، که جنوب ایتالیا را در دست داشتند پیروز شدند.
پایان آن نیز زمانی بود که روبرگیسکار آخرین اعراب را از پالرمو بیرون راند.
در این میان، مسیحیان در اثر موعظه های پی یر لرمیت (پی یر منزوی)، سرشناس ترین واعظ و سخنران جنگهای صلیبی، تحریک شدند و از شهر بری در شمال فرانسه به سوی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
عصر محنه در تمدّن مسلمانان
محمد رضایى
بررسى تاریخ جریانهاى فکرى نقش مهمى در شناختِ تحولاتِ سیاسى و اجتماعى تاریخ اسلام ایفاء مىکند. معتزله یکى از مهمترین گرایشهاىِ فکرى قرون اولیه اسلامى هستند که ویژگى برجسته ایشان عقلگرایى آنها بود. ایشان که نقش بهسزایى در بارورى اندیشه اسلامى بازى کردند در بخشى از عصر عباسیان یعنى دوران خلافتِ مأمون، معتصم و واثق به عنوانِ ایدئولوژى حاکم بر مخالفانِ خود که عمدتا فقها و محدثان اهل سنت بودند سختگیرى آغاز کرده و با ابزار قدرت، سعى در اشاعه تفکر خود نمودند که واکنشهایى در پى داشت. دوره مورد بحث که به «محنه» معروف گشت موضوع بررسى مقاله حاضر است.
واژههاى کلیدى: عباسیان، مأمون، معتصم، واثق، معتزله، محنه، اهل حدیث، فقها.
مقدمه
محنه یا محنت، عنوانى است که اکثر نویسندگان و مورخانِ متقدم و متأخر، براى محاکم تفتیشِ عقاید عصر مأمون، معتصم و واثق به کار مىبرند. این دوره، عموما دامنگیر فقها و محدثانِ اهل سنت شده و بدین خاطر جمهور اهل سنت، آن را شرّ و بلایى براى اسلام و مصیبتى براى مسلمین مىدانند.1 محنه، پىآمدهاى دیگرى نیز در پى داشت که چندان توجهى بدان نشده است و کسانى که در نوشتههاى خود بدان اشاره کردهاند، بدون بررسى علل و عواملِ ایجاد آن، تنها به سیر حوادث تاریخى توجه داشتهاند.
با نگاهى به تاریخ، روشن مىگردد که تفتیش عقاید ـ انگیزیسیون ـ سابقهاى طولانى دارد و از دورهى باستان به یادگار مانده است، و یادآور شکنجههاى هولناک، کتابسوزان، در آتش افکندن جسم مردم و مهمتر از همه، در هم شکستن روح و عزّت انسانها و به سخره گرفتن فکر و آزادىشان است.2
وقتى سخن از تفتیش عقاید به میان مىآید، آدمى بىاختیار، قرون وسطاى اروپا را به یاد مىآورد، و این سؤال مطرح مىشود که آیا محنه و جریان آن، نوعى تفتیش عقاید بود؟ آیا بین آنچه در اروپاى مسیحى گذشت با آنچه در عصر عباسى روى داد، شباهتى وجود دارد؟
این دوره، با صدور حکمى از جانب مأمون، که به معتزله اجازه مىداد تا به تفتیش عقاید مردم پرداخته، هر کس از قضات، محدثین و کارکنان دیوان که به خلق قرآن ـ مخلوق و محدث بودن قرآن ـ معتقد نبود را از مشاغلِ خود اخراج نمایند؛ آغاز گردید.3
اکثر پژوهشگرانِ معاصر که در نوشتههاى خود، اشارهاى به این جریان نمودهاند، از آن با عنوان نوعى تفتیش عقاید نام بردهاند. نویسندهى کتاب عصرالمأمون از محنه، با عنوان دادگاهِ تفتیش عقاید نام مىبرد.4
فیلیپ حتّى در این زمینه مىنویسد:
قضیهى خلق قرآن، محک عقیدهى مسلمانان شد و قاضیان نیز باید شخصا این امتحان را مىگذرانیدند، که این خود نوعى تفتیش عقاید بود و همهى کسانى را که منکر این عقیده بودند به محاکمه مىکشیدند... .5
همچنین دکتر مشکور آورده است:
ادارهى ویژهاى به نام محنه که گونهاى انگیزیسیون بود، تأسیس شد و عدهاى از علما براى بازجویى، به آن احضار شدند.6
پژوهشگران غربى که به بررسى این دوره علاقه نشان دادهاند، این مقطع از تاریخ اسلام را دورهى تفتیش عقاید مىدانند.7 تفتیش عقاید در جهان اسلام، تنها به این مورد، محدود نمىشود بلکه در عصر اموى نیز اقداماتى در زمینهى مقابله با عقایدِ تشیع صورت گرفته بود، ولى باید اذعان نمود که محاکمِ محنه، نخستین محکمههاى منظم، در تاریخ اسلام مىباشند که براى محاکمهى مخالفان و سرکوب ایشان توسط دستگاه خلافت عباسى، ایجاد شد.
معناى لغوى و سیر تاریخى محنه
محنه در لغت به معنى آزمایش، بلیّه، بلا، داهیّه، آفت، فتنه، سختى و... مىباشد،8 مانند سختى و شکنجهاى که پیروان على علیهالسلام و اهل بیت علیهمالسلام ، دچار آن شدند.9 هم چنین از کلمهى محنه،10 آزمون یا محاکمه، آزردن، ضایع کردنِ شخصیّت، شلاق زدن، تهدید کردن نیز استنباط مىشود.11
محنه در معناى دیگر، به آزمون عقیدهى قضات، شهود و محدثین، با قوانین و سؤالاتِ کلامى نیز گفته مىشود و12 اسمى شده براى عملِ تفتیش و آزمون عقیدهى قضات و شهود و محدّثین، در امر محدث و مخلوق بودن یا ازلى و قدیم بودن قرآن.13
منظور از محنه در اینجا، عبارت از دستگاه تفتیش عقایدى است که با همکارىِ معتزله، توسط مأمون در اواخر حکومتش، براى امتحان مخالفانِ عقیدهى رسمىِ حکومت به وجود آمد و تا زمان روى کار آمدن متوکل، ادامه یافت.
با توجه به گزارشهاى منابع موجود، مأمون در سال 212 قمرى نظریهى مخلوق بودنِ قرآن را اعلام کرد و قائل به مخلوق بودن آن شد، ولى به این علت که زمینه مساعد نبود، به اعلام و تبلیغ رسمى آن اقدام نکرد. او نیاز به زمان داشت تا رسما عقیدهى خود را در این مورد ابراز نماید. بالاخره مأمون در اواخر حکومت خود، چهار ماه قبل از مرگش، طى نامهاى که به بغداد فرستاد، آن را رسما اعلام و قواى حکومتى و لشکرى خود را، براى پیشبرد آن به کار بست. این جریان مخالفان این عقیده و حتى کسانى که در مقابل آن سکوت کرده بودند را به سختى و گرفتارى دچار ساخت. این جریان، با تبعیّت معتصم و واثق، تا سال (234 ق) ادامه یافت.14 منابع تاریخى رسمیت عقیدهى خلق قرآن را، در ذیل حوادثِ سال 218 ق، ذکر کردهاند.
مأمون از زمان اعلام این دستور تا زمان مرگش، در بغداد حضور نداشت و درگیر جنگ با امپراتورى بیزانس بود. از برخى منابع، بر مىآید که وى قبل از آن که رسما دستور محنت را صادر نماید، به امتحان در مورد قرآن مىپرداخت. از برخى گزارشهاى تاریخى این گونه به دست مىآید که محنه از رقه یا دمشق آغاز شده است.15 در ربیعالاول سال 217 قمرى، ابو مسهر دمشقى، که از فقهاى دمشق بود در مورد خلقِ قرآن، مورد امتحان قرار گرفت و نظر رسمى حکومت را پذیرفت و اقرار به مخلوق بودن قرآن نمود.16
جریان رقه بدین صورت بود که در سال 218 قمرى مأمون از رقه، نامهاى حاوى دستورالعمل ایجاد محکمهاى براى امتحان، به حاکم بغداد نوشت که محنه نام گرفت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
عوامل مؤثر در رکود تمدّن اسلامی
جنگهای صلیبی
برخی علت این جنگ ها را افزایش جمعیت ممالک غربی اروپا به شمار آورده اند که این جمعیت در صدد پیدا کردن سرزمینهای تازه برای مبادلات اقتصادی خود بودند.
این گروه مدعی هستند که به همین علت در اروپای غربی، در آن زمان، جنبش اجتماعی وسیعی پیدا شد که شرایط دعوت پاپ اوربانوس دوم را در ۴۶۸ق∕ ۲٧ نوامبر ۱۰٩۵، در شهر کلرمون فرانسه، برای نجات بیت المقدس، تسهیل کرد.
گروهی تصور می کردند که پاپ این دعوت را به منظور دست یابی به سرزمین پطرس حواری، که میهن دوم وی تلقی می شد، انجام داده است.
در آن زمان زیارت مرقد عیسی مسیح )ﻉ( شدیداً مورد توجه مردم اروپای غربی بود و هر ساله عده زیارت کنندگان آن افزایش می یافت.
برخی علت جنگ را رقابت پاپ با امپراتوران می دانند.
اما بسیاری از مورخان براین باورند که علت اصلی این جنگها جلوگیری از پیشرفت ترکان سلجوقی در آسیای صغیر و سقوط قسطنطنیه و ورود آنان به شبه جزیره بالکان بوده است.
اما علت واقعی را باید در ساختار اجتماعی و سیاسی کشورهای اروپایی جست و جو کرد و از همه مهم تر، نتایج این دو قرن جنگهای صلیبی برای اروپا، به ویژه برای فرانسه، بود.
روم در سال ۳٩۵ﻡ به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد، بخش غربی شامل ایتالیا با ناحیه بزرگی از فرانسه و آلمان و اتریش و قسمتی از آفریقای شمالی بود و روم شرقی متشکل از آسیای صغیر، سوریه، فلسطین، مصر و شبه جزیره بالکان می شد.
مورخان اروپایی این تاریخ را آغاز تاریخ قرون وسطا (سده های میانه) نام نهادند.
مردم اروپای غربی دریافتند که جهان بسیار بزرگتر از دایره دید آنان است و از این رو، عده ای به سفرهای اکتشافی روی آوردند.
صنایع و بازرگانی نیز به مراحل جدید و پرسودی رسید و افزایش دانش موجب بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی شد، چنان که، بسیاری از تاریخ نگاران، دوره پس از جنگهای صلیبی را آغاز واقعی تجدد و نوآوری فرهنگی دانسته اند که در قرن پانزده و شانزده به حد اعلای خود رسید
تمدن خاور نزدیک که در ابتدای جنگهای صلیبی برتر از تمدن اروپا بود، پس از اولین برخورد، اروپاییان نه تنها با آن تمدن آشنا شدند، بلکه افزون بر اخذ آن در تکامل آن نیز کوشیدند.
در خاور نزدیک، دولت بیزانس در ۳۵۸ﻖ∕٩۶٩ﻢ سوریه را تصرف کرد و در 4٧٩ق∕١٠۸۶ﻢ سلجوقیان سوریه را بازپس گرفتند و در آنجا مستقر شدند و امیرنشینهای دمشق و حلب را در آنجا برپاکردند و، در 4۸٠ق∕١٠۸٧ﻡ، اورشلیم به دست ترکان افتاد و بدین ترتیب خاور نزدیک در اختیار ترکها قرار گرفت و اعراب زیر سلطه آنها رفتند.
چگونگی شکل گیری جنگهای صلیبی
پاپ اوربانوس دوم، هنگامی که در صومعه کلونی بود، از طریق زائران مطلع شد که چگونه ترکان سلجوقی توانسته اند سرزمین ارمنیها را از دولت بیزانس جدا کنند.
سپس خبر تکان دهنده تری از شکست سپاه بیزانس به دست آلب ارسلان در ملازگرد به او رسید.
شکــست دیــوژن در 4۶4ق∕١٩اوت ا٠٧ا در ملازگرد (شمال دریاچه وان) یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ اروپاست.
در 4۸٨ق∕۲٧نوامبر٠٩5ا، که دهمین انجمن اسقفها در کلرمون فرانسه برگزار شد، اوربانوس دوم همه مسیحیان را به مسلح شدن و دفاع از مسیحیت در مقابل مسلمانان دعوت کرد.