لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
جایگاه آموزش و پرورش ( تعلیم و تربیت ) در تولید علم
در این مقاله راهکارهای برای پیشرفت و تولید علم ارائه شده و نقش تعلیم و تربیت به عنوان عامل رشد و تحول اساسی مورد بررسی قرار گرفته است.
در اسلام «تفکر» زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است. زیرا انسانیت انسان و ادراک او از عالم و آدم پروردگار عالمیان اتصالی که با حق برقرار میکند به نحوه ی تفکر اوست. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا میشود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم می گردد لذا به همراه علم آموزی و تفکر تربیت یا پرورش اخلاقی و تهذیب نفس نیز مطرح میشود که در اسلام بر این امر بسیار تاکید شده و از همان ظهور اسلام مبادی و مبانی تعلیم و تربیت به عنوان یک علم بنا نهاده شده است. تعلیم و تربیت نه تنها میتواند در رشد اخلاقی، عقلانی، رفتاری و حتی جسمانی فرد موثر باشد بلکه وسیله ای در جهت رفع نیازهای حقیقی و مصالح اجتماعی، به شمار میآید، و عامل رشد و تحول اساسی جامعه میگردد و مسلمانان که در ابتدا به این ضرورت پی برده بودند توانستند در مدت کوتاهی گوی سبقت در زمینهی تولید علم از تمدن های مطرح آن روز بربایند و به دلیل مشکلات و حوادثی که در تاریخ مسلمانان به وقوع پیوست این حرکت سریع آنها را به شدت کند نمود به طوری که تا این قرن مسلمانان جهان در کشورهای مختلف نتوانستند مجددا عرض اندام نمایند و امروز وقت آن رسیده که عوامل محدود کننده و موانع پیشرفت بررسی شود و با دلسوزی و دور از نفع طلبیهای فردی راهکارهای موثر ارائه و جامه ی عمل پوشیده شود. که در این مقاله بعضی از این راهکارهای ارائه شده است که عبارتند از: استقلال فکری- فکر دینی- توسعه ی آموزشی- رفاه مادی و معنوی- تبادل اندیشه و آزادی خرد ورزی که با توجه به اهمیت موارد در قسمت راهکارها و نتیجه آورده شده اند.
مقدمه:
نظام تربیتی اسلام بر تفکر صحیح استوار است و مقصد آن است که تربیت شدگان این نظام اهل تفکر صحیح باشند و پیوسته بیندیشند؛ چنانکه آن نمونه ی اعلایی که همه جهت گیری های تربیتی باید به سوی او باشد این گونه عمل میکرد از امام مجتبی (ع) از هند ابن أبی هاله تمیمی آمده است: «رسول خدا همواره تفکر میکرد». بنابراین سیر تربیت باید به صورتی باشد که متربّی به تفکر صحیح راه یابد و اندیشیدن درست شاکلهٔ او شود تا زندگی حقیقی به او رخ نماید. زیرا نیروهای باطنی انسان و حیات حقیقی او با تفکر فعال میشود و با گشودن دریچه تفکر درهای حکمت و راهیابی به حقیقت بر او گشوده میشود. از این رو در اسلام تفکر، زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است. زیرا انسانیت انسان و ادراک او از عالم و آدم و پروردگار عالمیان و اتصالی که با حق برقرار میکند به نحو تفکر اوست. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا می شود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم میشود. (۱). امام خمینی میفرماید: «تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است. و مقدمه ی لازمه حتمیه ی سلوک انسانیت است». از نظر علامه طباطبائی: « زندگی انسان یک زندگی فکری است و جز با ادراک که فکر می نامیم قوام نمی یابد و از لوازم بنای زندگی بر فکر این است که هرچه پایبند باشیم و در هر راه رفته شده و یا ابتدائی که قدم برداریم، زندگی پابرجا مربوط به فکر صحیح و قیم و مبتنی به آن است و به هر اندازه که فکر صحیح باشد و از آن بهره گرفته شود، زندگی هم اقوام و استقامت خواهد داشت. (۲) تفکر تجزیه و تحلیل معلوماتی است که ذهن اندوخته است. تفکر سیر در فراورده هایی است که ابتدائاً برای ذهن پیدا شده است. اهل منطق فکر را چنین تعریف میکنند: فکر عبارت است از اجرای عملیات عقلی در معلومات موجود برای رسیدن به مطلوب و مطلوب همان علم به مجهول غائب است. (۳) انسان هیچ وقت خالی و فارغ از تفکر نیست، و از همین روست که میگوئیم تفکر فطری انسان است و قرآن انسان را به روش فطری صحیح تفکری میخواند و سبک خود قرآن و سیره ی معصومین چنین است. در انسان گرایش فطری به حقیقت جوئی و کشف واقعیتها- آن سان که هستند- ودرک حقایق اشیا وجود دارد. یعنی انسان می خواهد جهان را و هستی اشیا را آنچنان که هستند دریابد، دعایی از حضرت محمد روایت شده است که:
پروردگارا موجودات را آنچنان که هستند به ما بنمایان
انسان به ذات خود در پی آن است که حقایق جهان را درک کند و به راز هستی دست یابد. رفتن انسان در پی حکمت و فلسفه تلاشی است در جهت پاسخگوئی به حقیقت جوئی آدمی.(۴) براساس همین میل وگرایش است که نفس دانائی و آگاهی برای انسان مطلوب و لذت بخش است. انسان به فطرت خود از جهل بی زار است و دوستدار دانائی و بینائی است. البته با وجود آنکه حقیقت جوئی امری فطری است اما در تمام انسانها به یک میزان نیست و در نتیجه تاثیر برخی عوامل درونی مانند نفس پرستی و خودخواهی و صفات منفی موروثی و اکتسابی و برخی عوامل بیرونی مانند القائات منفی گوناگون از طرف محیط و اجتماع ، شدت و اصالت خود را از دست میدهد و در بعضی انسانها به حداقل می رسد.
ضرورت تعلیم و تربیت:
تعلیم و تربیت صحیح میتواند فرد را به اوج ارزشها برساند و یا اینکه وی را به سقوط بکشاند.
«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی دانستید و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد تا شکرگزار باشید.»(۶)
از این رو مکتب اسلام برای تربیت در تمام مراحل و مقاطع زندگی دستورهای ویژهای داده است تا انسان از کدر کانون خانواده و در آغوش والدین و معلم و فرهنگ تعلیم و تربیت مناسب و لازم را ببیند و برای مراحل عالی تر زندگی انسانی آماده شود و پرورش یابد . تعلیم و تربیت از آغاز زندگی بشر بر فراز کره خاکی و تصرف او در طبیعت و تاثیر وی در جامعه وجود داشته است و همواره شناسایی نیازهای مادی و معنوی انسان و روش ارضای آنها از طریق تعلیم و تربیت به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
توصیه امام خمینی ( ره ) به جوانان
جوانان و دام منافقان
تفسیرهای شیطانی و تحمیل خواستههای خود بر مفاهیم نورانی مانند قرآن و نهجالبلاغه، یکی از شیوههای گمراهسازیِ منافقان بوده و هست. بر این اساس حضرت امام خمینی رحمهالله پس از پیروزی انقلاب، به تمامی جوانان هشدار دادند: «جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه کنند که سران و سردمداران گروهها که میخواهند به اسم اسلام پایههای آن را سست کنند و جوانان را به دام اندازند، هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف قوانین آن ندارند، و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهجالبلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط، نمیشود اسلامشناس شد. در حقیقت تمسک به قرآن و نهجالبلاغه، برای کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را برای رهبران غربی و شرقی خود باز کنند و شما جوانان عزیز و سرمایههای کشور را بر ضد مصالح کشور خودتان بسیج نمایند. ای جوانان عزیز! هوشیار باشید [و] با تفکر و تعقل، فعالیت این منافقینِ بلندگوی غرب و منحرفین... را بررسی نمایید».
وظیفه جوانان مسلمان
راهزنی فرهنگی و انحراف فکری انسانها، جنایتی بزرگ و جبرانناپذیر است. این عمل ناجوانمردانه، با هجوم اندیشههای شوم و هجوم سپاه نامرئی دشمن، به صورت ویروسهای فکری و شبهههای ویرانگر عقیدتی پدید میآید؛ شبیخونی که تنها راه رهایی از آن، فراگیری دانشهای دینی و قوی ساختن بنیانهای اعتقادی است. حضرت امام رحمهالله در این باره فرموده است: «توجه نسل جوان به شناسایی و شناساندن چهره واقعی اسلام، موجب تقدیر است. ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم تبلیغات اجانب و عمال استعمار را خنثی کنیم. شما نسل جوان موظف هستید غرب زدهها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومتهای ضد انسانی آنها و عمال آنها را برملا نمایید». ایشان در جای دیگری میفرماید: «در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید. تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمانهای بزرگ اسلام بکوشید».
جوانان و خطر اندیشههای وارداتی
هدف دشمنان اسلام و استقلال ما آن است که افق نگاه جوانان را به سوی خواستههای شیطانی خویش تنظیم کنند و با عناوین فریبنده، جوانان را منحرف سازند. حضرت امام خمینی رحمهالله با اشاره به این نکته مهم فرموده است: «عوامل و ایادی استعمار که میدانند با آشنایی ملتها، به خصوص نسل جوان تحصیلکرده به اصول مقدسه اسلامی، سقوط و نابودی استعمارگران وقطع دست آنان از منافع ملتها و کشورهای استعمار شده قطعی خواهد بود، به کارشکنی پرداخته و میکوشند که با سمپاشی و آلوده ساختن اذهان و افکار جوانان، از جلوهگر شدن چهره تابناک اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتبهای رنگارنگ، جوانان ما را منحرف سازند».
جوانان؛ نقطه امید
جوانان متعهد و دینباور ایران اسلامی، نقشی اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی و حفظ استقلال و آزادی ملت رشید ایران داشته، در صحنههای مختلف از کیان اسلام و انقلاب دفاع و پاسداری کردهاند. بر همین اساس، امام خمینی رحمهالله جوانان را نقطه امید و پاسدار مکتب معرفی کرده، چنین فرموده است: «اینجانب در این نفسهای آخر عمرم، امیدم به طبقه جوان، عموما دانشجویان خارج و داخل، اعم از روحانی و غیره میباشد. امید است دانشمندان و متفکران روشنضمیر، مزایای مکتب نجاتبخش اسلام که کفیل سعادت همه جانبه بشر و هادی سُبُل خیر در دنیا و آخرت، و حافظ استقلال و آزادی ملتها، و مربی نفوس و مکمل نقیصههای نفسانی و روحانی و راهنمای زندگی انسانی است، برای عموم بیان کنند».
امام خمینی رحمهالله و چشم امید به جوانان
امام خمینی رحمهالله حکیمی ژرفاندیش بود که از آغاز نهضت اسلامی، با نگاه اندیشمندانه خود، موجب بیداری دینیِ قشر عظیم جوانان این مرز و بوم شد. ایشان در آغاز حرکت الهی خود در نجف اشرف، تمامی جوانان روحانی و دانشجو را با نگاهی نو، همه سویه، ژرف و جامع به دین فراخوانْد و فرمود: «حس مسئولیت نسل جوان و کوششهای بیشائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید، در خور تقدیر و امیدواری است. این جانب در این تبعیدگاه ثانوی، چشم امیدم به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنه داری را در زمینه شناخت احکام اسلامی و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند؛ اسلام واقعی را بشناسید و بشناسانید».
جوانان و مقوله آزادی
در نگاه اسلام، آزادی، مایه کمال و رشد جامعه است. البته اسلام، استفادههای خیانتآلود از واژه آزادی را مجاز نمیداند؛ زیرا در این صورت، جامعه دچار انحطاط و انحراف شده، به سقوط کشیده میشود. بر همین اساس است که امام راحل رحمهالله با هوشیاری، جوانان را از آزادی غربی که به بیبند و باری و لجام گسیختگی میانجامد، منع فرموده است: «اینها که آزادی میخواهند، اینها که میخواهند جوانهای ما آزادباشند، قلمفرسایی میکنند برای آزادی جوانهای ما، چه نحو آزادی را میخواهند؟ میخواهند جوانان ما آزاد بشوند، قمارخانهها باز باشد، به طور آزاد مشروبخانهها باز باشد، به طور آزاد عشرت خانهها باز باشد. این چیزی است که از غرب دیکته شده است.... باید همه بدانیم آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلاتِ بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود».
جوانان و اصلاح نفس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تعلیم و تربیت کودکان ( اصول و مبانی آموزش و پرورش )
اصل فعالیت :
اولین و مهمترین اصل در تعلیم و تربیت، اصل فعالیت است. دانش آموز ، باید در تمام مراحل یادگیری فعال باشد و هیچگاه منفعل و منزوی باقی نماند. بلکه در تمام زمینه ها مشارکت فعال داشته باشد تا موجب یادگیری بیشتر او گردد . بنابراین ، اصل فعالیت به نشاط فعلی دانش آموز می پردازد.
اصل کمال :
ما باید دانش آموز را از آنچه که هست ، به حد کمال برسانیم. اصل کمال به آینده کودک توجه دارد و رسیدن از نقصان به کمال است. در اینجا ، زمان حال کودک نادیده گرفته می شود و برای رسیدن به کمال، باید سختی ها را تحمل کند.
اصل آزادی :
دانش آموز باید به ویژه در دوره پیش دبستانی و دبستان ، در برخی از زمینه ها به فعالیت آزاد بپردازد . او نباید همیشه به فعالیتهای هدایت شده بپردازد، بلکه باید فرصت فعالیتهای آزاد را نیز داشته باشد ، تا از طریق آزادی ، به کمال و پیشرفت نائل گردد .
اصل سندیت :
اصل سندیت ، در برابر اصل آزادی قرار دارد و بیانگر این است که دانش آموز باید در مقاطع مختلف تحصیلی ، بر اساس برنامه درسی از پیش طراحی شده، آموزش ببیند . سندیت، یعنی تعلیم و تربیت دارای نظام ساختاری می باشد. مثال های سندیت برنامه درسی ، سندیت معلم و سندیت علم می باشد.
اصل تناسب وضع و عمل :
بر مبنای این اصل ، فعالیتهای مربیان باید متناسب با میزان رشد فکری، عاطفی ، ذهنی ، اجتماعی و نیازهای فراگیران باشد .
یکی از مربیان معروف آلمانی به نام استنبرگ گفته است :
فعالیتهای مربیان باید منطبق بر وضعیت عقلانی، عاطفی، اجتماعی، درجه رشد ذهنی و میزان درک و تجارب گذشته دانش آموز باشد و نیازها و علائق دانش آموز، اساس عمل مربی قرار گیرد .
اصل تفرد :
در آموزش باید به تفاوتهای فردی و وضعیت دانش آموز توجه کرد و نباید نسبت به همه فراگیران یک نگاه کلی داشت. همه باید در جهت رشد همگام با وضع موجود خود، تشویق شوند. در تعلیم و تربیت، دانش آموز باید منفرد و مشخص بوده، با دیگری تفاوت داشته باشد و در نتیجه، آموزش و پرورش فردی و تفرد مدنظر می می باشد.
اصل اجتماع :
در تعلیم و تربیت ، فراگیران باید اجتماعی و اجتماع پذیر شوند و با ارزشها و هنجارهای اجتماعی آشنا گردند. بر اساس این اصل، دانش آموز باید از اهداف فردی چشم پوشی کرده، به اهداف گروهی بیندیشد و به دنبال منافع اجتماعی باشد. به همین دلیل، این اصل در مقابل اصل تفرد قرار می گیرد.
اصول تعلیم و تربیت، اصول موضوعه هستند. این اصول، در علوم دیگر شکل می گیرند و در تعلیم و تربیت به کار گرفته می شوند.
مبانی اصول تعلیم و تربیت، روانشناسی رشد، روانشناسی یادگیری (قوانین و قواعد یادگیری )، جامعه شناسی فرهنگی و مباحث دینی می باشد.
تعلیم و تربیت به عنوان یک علم ( علوم تربیتی ) دارای مبانی و علوم پایه است . مبانی آن به دو قسمت تقسیم می شود :
1-مبانی علم که مشتمل بر سه شاخه است :
الف ) مبانی زیست شناختی
ب ) مبانی جامعه شناختی
ج ) مبانی روانشناختی
2-مبانی فلسفی که شامل فلسفه و اخلاق می باشد
مبانی زیست شناختی، به اندام داشن آموز بر می گردد. برای مثال، پرورش ماهیچه ها و عضلات بزرگ و کوچک دانش آموز را مورد توجه قرار می دهد.
در مبانی جامعه شناختی، به مطالعه تأثیر گروهها، فرهنگ، عوامل اجتماعی و تشخیص رفتار دانش آموز در دوره پیش دبستانی و دبستان پرداخته می شود.
در مبانی روانشناختی، به مطالعه ماهیت انسان، انگیزه خواهی، انگیزه یادگیری، نیازها، علائق فرد و ارتباط روانشناختی آنها پرداخته می شود. در اینجا، هر چه ما خودپردازنده مثبت دانش آموز را بیشتر تقویت کنیم، به همان نسبت، انگیزه یادگیری وی قوی تر می گردد.
مبانی فلسفی، در مورد ارزش ها و اهداف تعلیم و تربیت به مطالعه می پردازد. برخی معتقدند که مبانی فلسفی، از سایر مبانی علمی مهمتر می باشند، زیرا اهداف، فقط در فلسفه تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار می گیرند و تعلیم و تربیت بدون غایت ، ممکن نیست . در تعلیم و تربیت، انتقال ارزشها از اهمیت بسزایی برخوردار است و هدف ، تشکیل یک نظام ارزشی در فرد می باشد . اما بحث درباره اینکه ارزشها کدامند ؟ چه منابعی دارند ؟ چگونه شکل می گیرند ؟ چگونه انتقال داده می شوند ؟ و ... ، در مبانی فلسفی مورد مطالعه و پژوهش قرار می گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
خطبهاى از آن حضرت ( ع ) آن را خطبه غرّاء نامیدهاند که از خطبههاى شگفتانگیز آن حضرت ( ع ) است .
حمد خدایى را که به قدرت خود برتر است و پیروز و ، به فضل و بخشایش خود بر همگان نزدیک . بخشنده هر فایدتى است و دفع کننده هر سختى و بلایى است .
سپاس مىگویم او را ، به سبب بخششهاى عطوفتآمیزش و نعمتهاى او که همگان را از آن نصیب است . ایمان مىآورم به او ، که مبدأ همه چیزها و آغاز کننده آفرینش است و از او هدایت مىطلبم ، که هم نزدیک است و هم راه نماینده . از او یارى مىخواهم ، که هم قاهر است و هم قادر و بر او توکل مىکنم ، که هم کفایتکننده است و هم یارى دهنده و شهادت مىدهم ، که محمد ( ص ) بنده و رسول اوست ، او را فرستاده است تا فرمانهایش را روان دارد و حجت را بر همه تمام کند و مردمان را از عذاب او بترساند ، پیش از آنکه روز رستاخیز فرا رسد .
اى بندگان خدا ، شما را به ترس از خدا سفارش مىکنم . خداوندى که برایتان مثلها آورده و مدت عمر هر یک از شما را معین کرده است . آنکه پیکرهاى شما به جامهها بیاراسته و اسباب معیشتتان فراهم ساخته و به کردارهایتان احاطه دارد و پاداش هر یک از شما را بر سر راه مهیا داشته . خداوندى که نعمتهاى فراوان و عطایاى بىشمار خود را خاص شما گردانید و به حجتهاى آشکارتان هشدار داد . یک یک شما را بر شمرد و براى هر یک مدت عمرى مقرر داشت . بدانید ، که شما را در این جهان که سراى آزمایش و عبرت است مىآزمایند و به حساب آنچه گفتهاید یا کردهاید خواهند رسید . دنیا آبشخورى تیره است و گل آلود . ظاهرش دلفریب است و باطنش هلاک کننده . فریبى است زودگذر و فروغى است غروبکننده و سایهاى است ناپایدار و زوال یابنده و تکیهگاهى است فرو ریزنده . فریبندگى کند تا انس گیرد به او ، کسى که از آن گریزان است و دل بندد به او ، آنکه او را ناخوش دارد . آنگاه چموشى کند و لگد پراکند و دامهاى خود بگسترد و تیرهاى خود در کمان راند و آدمى را در کمند مرگ افکند و به خوابگاهى تنگ و بازگشتگاهى دهشتآورش کشد تا به عیان پاداش اعمال نیک و کیفر کردارهاى بد خویش بنگرد . و اینچنیناند کسانى
[ 155 ]
که پس از این مىآیند و جانشین گذشتگان مىشوند ، زیرا مرگ از هلاک کردنشان باز نایستد و بازماندگان نیز از ارتکاب گناه دست باز ندارند و از کرده پشیمان نشوند ، بلکه از رفتار پیشینیان پیروى کنند و پى در پى مىگذرند و مىروند تا به سر منزل فنا رسند .
چون رشته کارها از هم گسست و روزگاران سپرى شد و رستاخیز مردم فرا رسید ،
خداوند آنها را از درون گورها یا آشیانههاى پرندگان یا کنام درندگان یا هر جاى دیگر که مرگ بر زمینشان زده است ، بیرون آورد ، در حالى ، که در انجام فرمانهاى خداوندى شتاباناند و بیدرنگ به سوى بازگشتگاه او به پیش مىروند و خاموش ، صف در صف ، در منظر الهى ایستاده . آنگاه بانگ منادى حق به گوششان رسد . جامه خضوع و فروتنى و فرمانبردارى و ذلّت و خوارى بر آنان پوشیده شود . در آن روز ، هیچ حیلهاى به کار نیاید و آرزوها منقطع شود و دلها غمگین و از حرکت ایستاده ، آوازها به خشوع آمیخته و به پستى گراییده ، سر و روى غرق عرق ، وحشت بر آنها چیره .
بانگ مهیب آن منادى که تمیز دهنده حق از باطل است و آنان را فرا مىخواند که براى گرفتن جزاى اعمال خویش از ثواب یا عقاب در حرکت آیند ، لرزه بر اندامها اندازد . بندگانى هستند ، آفریده شده به قدرت قاهره او و پرورش یافته در تحت سیطره او نه به دلخواه خود . در چنگال مرگ گرفتار آمده در گورها جاى گرفته .
پیکرهایشان پوسیده گردیده ، تنها و بىکس از گورها بیرونشان آورند تا پاداش عمل خود ببینند و آن وام ، که به گردن دارند ، بگزارند و چون به حسابشان برسند ، نیکان و بدانشان از یکدیگر جدا شوند . در این جهان ، مهلتشان دادند تا راه رهایى خویش بیابند و از گمراهى به در آیند همانگونه که کسانى را که خواستار خشنودى و آشتى آنان باشند مهلت دهند و ظلمت شبهات از آنان زدودهاند . به حال خود رهایشان کردهاند تا خود را مهیا کنند همانند اسبانى که خواهند به میدان مسابقت روند . و بیندیشند که چسان حقیقت را بازجویند و اعمال نیک را بشناسند و در ایام زندگى و فرصتى که حاصل کردهاند از نور معرفت پرتوى برگیرند . چه زیبا و شگفتانگیز است این مثلهاى راست و درست و این اندرزهاى شفابخش ، اگر به دلهاى پاک و گوشهاى شنوا و رأیهاى ثابت و خردهاى دوراندیش راه یابند .
پس از خداى بترسید همانند کسى که شنید و خاشع شد و چون از روى نادانى گناهى کرد به گناه خویش اعتراف نمود و از سرانجام کار خود بیمناک گردید و عمل
[ 157 ]
کرد و از عقوبت پروردگار به هراس افتاد و به اطاعت شتافت و به مرحله یقین رسید و کارهاى نیکو کرد . چون اندرزش دادند ، اندرزها را پذیرا آمد و چون بر حذرش داشتند ، حذر نمود و باز گردید و توبه کرد و به خدا روى آورد و به دوستان خدا اقتدا کرد که بر مثال ایشان رود . چون راه راست را به او نشان دادند او نیز بدید و بشناخت و چابک وار قدم در راه طلب نهاد . و تا در گناهان نیفتد ، از هر گناه بگریخت . اندوخته سراى آخرت به دست آورد و باطن خویش پاکیزه ساخت و سراى آخرت بیاراست ،
براى روزى که از این جهان رخت برمىبندد و بدان راه پرخطر گام مىنهد و براى هنگام نیازمندى و جاى تنگدستى ، تا سبب پشتگرمى او شود ، زاد راه مهیا ساخت و براى آن سراى ، که جاى اقامت ابدى اوست ، پیشاپیش بفرستاد . پس اى بندگان خداى ، از خداى بترسید و آن کنید که شما را براى آن آفریده است و از او بیمناک باشید بدان حد که شما را از خود بیم داده است . تا شایسته آن نعمت جاوید شوید ،
که براى شما مهیا کرده است تا وعدهاى که به بندگان خود داده برآورد ، که وعده او همواره راست است ، و از بیم رستاخیز او دور باشید .
و از این خطبه خداوند شما را گوش عطا کرد ، تا آنچه را که درخور شنیدن و نگهداشتن است بشنوید و نگه دارید . و چشم داد تا ظلمت نابینایى را فروغ بینایى بخشد . و اندامهایى بخشید که خود اجزایى در بر دارند و هر یک از اندامها را در جاى مناسب خود قرار داد ، در ترکیب خاص خود و بر دوام . و کالبدى در رسانیدن منافع خود همچنان بر پاى . و دلهایى که روزى خود مىطلبند . همه در نعمتهاى او غرقهاند و رهین منت او هستند . و ارزانى داشت ، آنچه عافیت را عطا کند و بلا را مانع آید .
خداوند براى هر یک از شما زمانى معین کرده که پایان آن بر شما پوشیده داشته . و برایتان از آثار گذشتگان عبرتها بر جاى نهاده ، چیزهایى که از آنها بهره مىیافتند و نصیب خویش بر مىگرفتند . بسى مهلتشان داد تا بهره خویش برگرفتند و مرگ شتابان بر سرشان تاخت و میان آنها و آرزوهایشان جدایى افکند در حالى که ، در ایام تندرستى براى روز بازپسین توشهاى فراهم نکردند و در اوان جوانى در اندیشه
[ 159 ]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .Doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .Doc :
زردی (یرقان) چیست؟
زردی یک بیماری نیست اما نشانه ای است که در بعضی بیماریهای مختلف ممکن است اتفاق بیافتند. زردی باعث زرد رنگ شدن رنگ پوست و صلبیه چشم می شود که این زردی به علت میزان بالای بیلی روبین شیمیایی در خون است. بیلی روبین (رنگدانه ای است که از انحطاط هموگلبین ایجاد می شود و در سرم خون یافت می شود و به دو شکل طبقه بندی نشده ، آزاد یا درهم نپاهیخته و دی گلوکورنور بیلیروبین) بسته به میزان بیلیروبین رنگ پوست و صلبیه تغییر می کند. وقتی میزان بیلیروبین کمی افزایش می یابد آنها زرد می شوند و وقتی میزان بیلی روبین خیلی زیاد بالا رود پوست و صلبیه قهوه ای می شوند.
چه عواملی باعث زردی می شوند؟
بیلی روبین از سلولهای قرمز خون ناشی می شود. وقتی سلول های قرمز خون پیر می شوند از بین می روند. هموگلوبین ماده ای شیمیایی حاوی آهن در سلول های قرمز خون است که اکسیژنی را که از سلول های قرمز خون بعد از اینکه آهن آن کنده شد انتقال می دهد . بیلی روبین ماده ای شیمیای است که بعد از اینکه آهن هموگلوبین کنده شد در خون باقی می ماند.
کبد نقش های زیادی در بدن دارد. یکی از عملکردهای کبد این است که در روده صفرا تولید کرده و ترشح می کند که این صفرا به هضم چربی در رورده کمک می کند. یکی دیگر از عملکردهای کبد این است که مواد شیمیایی سمی یا تولیدات ضایع را از خون دور کرده و بیلی روبین یک تولید ضایع است. کبد بیلی روبین را از خون دور می کند. بعد از اینکه بیلی روبین وارد سلولهای کبد شد این سلول ها بیلی روبین را به دیگر مواد شیمیایی که عمدتاً اسید گلوکرونیک این ماده شیمیایی است می چسباند و سپس ترکیب بیلی روبین /اسید گلوکرونیک را در صفرا ترشح می کند. ترکیبی که در صفرا ترشح می شود بیلی روبین آمیخته پادی گلوکورنور بیلیوربین نامیده می شود.
این بیلی روبین یا مدفوع دفع می شود. (رنگ قهوه ای مدفوع به خاطر وجود بیلی روبین است) بیلی روبین آمیخته از بیلی روبینی که از سلول های قرمز خون آزاد می شوند و هنوز از خون بیرون نرفته است و در اصطلاح بیلی روبین آزاد یا درهم نیامیخته قابل تشخیص است.
زردی هنگامی ایجاد می شود که 1)بیلی روبین خیلی زیادی برای کبد تولید شود تا از خون بیرون رود. برای مثثال بیماران دارای کم خونی تخریب عناصر یاخته ای به طور غیر طبیعی میزان تخریب سلول های قرمز خون شان سریع است و باعث می شود مقدار زیادی بیلی روبین در خون رها شود. 2)نقصی در کبد که از بیرون رفتن بیلی روبین از خون جلوگیری می کند و همچنین از تبدیل آن به اسید گلوکرونیک / بیلی روبین آمیخته یا ترشح شده در صفرا جلوگیری می کند 3)امتداد مجاری صفرا که حرکت صفرا و بیلی روبین را از کبد به روده ها کاهش می دهد به عنوان مثال مجاری صفراوی توسط غده های سرطانی،سنگ های صفرا یا التهاب مجاری صفرا انسداد پیدا می کند. کاهش آمیختی و ترشح یا حرکت کند صفرا می تواند منجر به زردی شود.
به عنوان گلستار (اقتباس و جمع نشدن صفرا در کبد عوامل داخلی کبدی یا عوامل خارجی کبدی) م اشاره شده است. با این وجود گلستار نمی تواند همیشه منجر به زردی شود.
زردی با عث چه مشکلاتی می شود.
زردی پاگستاز به تنهایی باعث مشکلات کمی می شود((به جز در نوزادی و زردی در نوزادی با انواع دیگر زردی تفاوت دارد.)) زردی رنگ پوست و صلبیه را زرد می کند علاوه بر آن رنگ مدفوع زرد می شود. حتی به رنگ خاک رس در می آید به علت اینکه بیلی روبین به طور طبیعی باعث رنگ قهوه ای مدفوع می شود در مدفوع وجود ندارد. رنگ ادار هم ممکن است قهوه ای یا سیاه نشود. این زمانی است که بیلی روبین موجود در خون از طریق ادرار دفع می شود. مانند رنگ مدفوع بیلی روبین ادرار را هم قهوه ای می کند. به جز پیامدهای ظاهری و زردی سیاهی رنگ ادرار و مدفوع به رنگ روشن نشانه های مکرر دیگر که همراه با زردی است. بیماری پوستی فارنشی که از نظر پزشکی به عنوان خازش شدید شناخته می شود زردی همراه با خازش و گلتاز گاهی اوقات می تواند آنقدر شدید باشد که بیماران زخم پوست نشان را بخارند و بکنند. مشکلات وخواب و حتی بندرت مبادرت به خودکشی می کند.
بیماریهایی که باعث زردی می شود دلیلی برای اکثر مشکلات همراه با زردی است مخصوصاً اگر زردی به علت بیماری های کبدی باشد. بیمار هم ممکن است که نشانه ها یا اثرات بیماری کبدی یا تشمع کبدی داشته باشد. نشانه ها و اثرات بیماری کبدی و تشمع کبدی شامل خستگی-ورم مچ پا –تحلیل ماهیچه ها – آب آوردن شکم((تجمع مایع در حفره شکمی)) اختلال روانی یا عماد و خونریزی روده می باشد. اگر زردی به علت انسداد مجاری صفرا باشد هیچگونه صفرایی وارد روده نمی شود. صفرا برای هضم چربی در روده و آزاد کردن ویتامین ها در آن به منظور آنکه بتواند در بدن جذب شود لازم است. بنابراین انسداد حرکت صفرا می تواند منجر به کمبود شود که برای انتعقاد طبیعی خون لازم است . و در نتیجه خونریزی غیر قابل کنترل رخ می دهد.
چه بیماری هایی باعث زردی می شود؟
چندین شرایط نامتعارف وجوددارد که تولید بیش از حد بیلی روبین را بالا می برد. در این شرایط بیلی روبین در خون معمولاً فقط کمی افزایش می یابد و زردی ناشی از آن هم خفیف است و شناسایی و تشخیص آن مشکل است. این شرایط شامل 1)تخریب سریع سلول های قرمز خون(خون کاوی) 2)نارسایی در تشکیل سلولهای قرمز خون که منجر به تولید بیش از حد هموگلوبین در مغز استخوان می شود. 3)جذب مقدار زیادی هموگلوبین وقتی که در بافت ها خونریزی زیادی وجوددارد برای مثال هماشوماز : توده ای از لخته خون که به علت عبور خون از دیواره رگها و تجمع آن در بافت ایجاد نشده.
التهاب شدید کبد :
هر وضعیتی که در آن کبد ملتهب می شود می تواند توانایی کبد را برای آمیختگی اسید گولوکورنیک و بیلی روبین ترشحی کاهش دهد. نمونه هایی معمول شامل هپاتیت ویروسی هپاتیت الکلیک و مسمویت کبدی . )
بیماریهای مزمن کبدی التهاب مزمن کبد می تواند منجر به جای زخم و تشمع کبدی شده و سرانجام منجر به زردی شود. نمونه های معمول شامل هپاتیت مزمن B,C بیماری الکلیک کبدی و هپاتیت خود ایمن می باشد.
C
بیماریهای ارتشامی ( جایگزین شدن یک ماده (جامد یا مایع ) در یک بافت کبد : بیماری ارتشامی کبد به بیماریهایی اشاره دارد که کبد با سلول ها یا موادی که متعلق به آنجا نیست پر شود .معمول