لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 112
برپایی یک سرور وب
در این فصل عناوین زیر را خواهید آموخت:
معرفی سرورهای وب Apache
پیکربندی سرور وب Apache
شروع به کار و توقف سرور
نظارت بر روی فعالیتهای سرور
Worid wide web بخشی از اینترنت است که سریعترین رشد را داشته است . بر طبق نظر Netceraft )www.netcraft.com ( بیش از 54 میلیون سایت وب بر روی اینترنت در سپتامبر سال 2004 وجود داشته است. تجارت الکترونیک یک فروشگاه مجازی جدید را برای اشخاصی که سعی دارند همگان با تکنولوژی به پیش بروند ارائه کرده است.
وب همچنین برای سازمانهایی که سعی دارند بصورت کم خرجی اطلاعات را منتشر و توزیع نمایند , بسیار سودمند بوده است و با افزایش قدرت محاسباتی کامپیوترها , کاهش قیمتها , سیستم عاملهای رایگانی نظیر لینوکس و سرورهای وب رایگانی نظیر Apache و TUX حضور اشخاص بر روی وب برای نشر اطلاعات , حتی ساده تر نیز شده است.
این فصل چگونگی نصب و پیکر بندی سرور وب Apache را نشان می دهد . هر یک از فایلهای پیکربندی سرور با جزئیات تشریح و توضیح داده شده است. شما در مورد گزینه های متنوع مربوط به شروع به کار و توقف سرورها , بعلاوه چگونگی نظارت بر روی فعالیت سرور وب مطالبی را خواهید آموخت . موضوعات امنیتی مرتبط و تمرینات در سراسر فصل با توضیحات و مثالهایی شرح داده می شوند.
نکته:نسخه فعلی لینوکس فدورا همراه با Apache نگارش 2.0 عرضه شده است Apache 2.0 شامل پشتیبانی از یک واسطه برنامه نویسی جدید Apache UNIX threading ( برای multi – processing Internet protocol Version 6(IPv6) و پروتکهای چند گانه می باشد تعداد کمی ماژولهای جدید نیز اضافه شده اند . با توجه به نگارش 2.0 اسامی بسته های Apache,httpd-manual httpd تغییر کرده است.
مقدمه ای بر سرورهای وب
World wide web بصورتی که امروزه شناخته شده است. بعنوان یک پروژه از Tim Bern-lee در مرکز اروپایی فیزیک علمی (cern) شروع شد . عدف اصلی ارائه یک رابط ثابت بود برای محققان و دانشمندانی که بوصرت جغرافیایی در کل گیتی پخش شدهه بودند و سعی داشتند به اطلاعاتی با فرمتهای گوناگون دسترسی پیدا نمایند . از این ایده مفهوم بکارگیری یک سرویس گیرنده (مرور وب) برای دسترسی به داده ها ( متن , تصاویر , اصوات] ویدئو و فایلهای باینری) از نوع سرویس دهنده finger .wais ,NNTP,SMTP,FTP,HTTP) و سرورهای (streaming – media استخراج شد.سرور وب معمولا دارای یک وظیفه مشابه می باشد : درخواستها Hyper Text Transfer Protocol (HTTP) و ارسال یک پاسخ بخ کلانیت ، اگر چه این وظیفه می تواند با انجام کارهای زیر پیچیده تر گردد ( همانند کاری که سرور می تواند انجام دهد):
انجام کنترل دسترسی مبتنی بر مجوزهای فایل , زوجهای نام کاربری / کلمه عبور و محدودیتهای نام میزبان / ادرس IP
تجزیه یک سند ( جایگزینی مقادیر مناسب برای تمامی فیلدهای شرطی موجود در سند) پیش از ارسال آن به کلاینت
ایجاد یک اسکریپیت common Gateway interface (CGI) یا برنامه Application (API) programming interface سفارشی برای ارزیابی محتویات فرم submit شده مایش سندی که بصورت پویا ایجاد شده است یا دسترسی به یک پایگاه داده.
ارسال یک اپلیت جاوا به سرویس گیرنده.
ثبت تمامی دسترسی های موفق, ناموفق خطاها
سرور وب Apache
سرور وب Apache در ابتدا مبتنی بر HTTPd و یک سرور رایگان از (NCSA) National center for
Supercomputing Application بود . در آن موقعHTTPd اولین و تنها سرور وب بر روی اینترنت بود . بدبختانه توسعه سرورها پا به پای نیازهای webmasterرشد نکرده و چندین مشکل امنیتی کشف شده است . اکثرwebmaster ها بصورت مستقل ویژگیها و ترمیمهای مختص به خودشان را بر روی سورس کدApache که به صورت رایگان در دسترس می باشد استفاده کرده اند و ویژگی های امنیتی بهبود یافته ای نظیر (SSL)Layer Secure Sockets را برای انتقال داده های رمزگذاری شده و ماژولهای اعتبار سنجی پیشرفته اضافه کرده اند.
ویژگی های اصلی سرور وب Apache عبارتند از:
قالیت ثبات پذیری (Stability) و چرخه توسعه سریع متناظر با گروه بزرگی از برنامه نویسان داوطلب.
سورس کد کامل و با قابلیت download بدون پرداخت هزینه
پیکر بندی ساده با استفاده از فایلهای متنی ساده
کنترل دسترسی مبتنی بر نام میزبان/ادرس IP سرویس گیرنده یا ترمیبات نام کاربری/کلمه عبور
پشتیبانی از اسکریپت نویسی سمت سرور بعلاوه اسکریپت های CGI
یک API سفارشی مه مازولهای خارجی(برای مثال برای قابلیتهای ثبت وقایع گسترش داده شده اعتبار سنجی بهینه شده caching ردیابی اتصال غیره)را برای بکارگیری بوسیله برنامه پس زمینه ای سرور فعال می نماید.
Apache تنها سرور وب در دسترس برای فدورا سایر سیستمهای لینوکس Red Hat نمی باشد. اما یکی از مرسومترین سرویسهایی است که با لینوکس بکار می رود و محبوبترین سرور بکار رفته بر روی اینترنت بر طبق نظرسنجی جدید .com
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
کارآفرینی یک شغل است یا یک سبک زندگی-Entrepreneurship : A career or a lifestyle
خلاصه : در این مقاله ً کارآفرینی ً از منظر یا رویکرد و روشی دیگر مورد بررسی قرار می گیرد و خواستگاه و قلمرو آن فقط به حوزه کسب و کار محدود نمی شود . در این مقاله نویسنده ، تعریف و تبیین کارآفرینی را با دو روش استقرائی و قیاسی مورد مقایسه قرار می دهد . وی معتقد است مطالعه و پژوهش در خصوص کار آفرینی با روش قیاسی منتهی به شناخت رفتار کارآفرینانه می گردد رفتاری که تمام حوزه های اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی کارآفرینی را در بر می گیرد ، در حالیکه مطالعات استقرائی در خصوص کارآفرینی تنها رفتار کارآفرینان را در حوزه کسب و کار مورد بررسی و شناخت قرار می دهد به عبارت دیگر یکی رفتار کارآفرینانه ( entrepreneurial behaviour) را بطور عام یا مجزا در هر یک از حوزه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی جستجو و معرفی می کند و دیگری رفتار کارآفرینان را یعنی کسانی که فقط در حوزه کسب و کار، رفتار کارآفرینانه داشته اند . نهایتاً نتیجه می گیرد کارآفرینی تنها یک شغل نیست بلکه یک سبک تفکر یا یک فرهنگ و سبک زندگی است و زوایای مختلف آن را شرح می دهد. در پایان زندگی کارآفرینانه در اسلام مطرح و فرد حازم بعنوان کارآفرین معرفی می گردد . خوشبختانه چند سالی است که تب کارآفرینی همچون تب واقعی که علامت دفاع و واکنش طبیعی بدن نسبت به ورود یک میکروب خارجی است بعنوان علامت دفاع و درمان بیکاری و اشتغال زایی در چهره دولتمردان و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی به خوبی و وضوح مشهود است . اگرچه فرصت طلبان و رانتخواران اقتصادی نیز خود را با تب مصنوعی به این چهره نمایان ساخته اند و سیلی های زیادی به تب داران واقعی نظام و کارآفرینان اقتصادی و اجتماعی جامعه زده اند ، اما در مجموع طرحِ موضوع کارآفرینی در دولت و مجلس امری مبارک و خیر است.
در چنین شرایطی چنانچه صاحب نظران کارآفرینی کشور احساس مسئولیت نکنند و با یک همت گروهی ، جایگاه ، رسالت و مفهوم حقیقی کارآفرینی را تبیین و معرفی ننمایتد و از آن حفاظت و صیانت نکنند ممکن است همچون بسیاری از امور ضروری و مفید دیگر به انحراف ، باد فراموشی و نهایتاً به نابودی کشیده شود .
کارآفرینی اگرچه یک شغل نیست و ترویج فرهنگ آن در جامعه ، ابتدا موجب افزایش بیکاری می شود اما موتور توسعه است و بیکاری های پنهان را نه تنها آشکار و درمان می کند ، بلکه باعث پیشگیری از آن نیز می شود . در اینجا این سؤال مطرح می گردد که اگر کارآفرینی یک شغل نیست و اساساً کارآفرین در پی ایجاد شغل نیست و نتیجه کار او نیز ممکن است بیکاری را افزایش دهد، پس کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست ؟ چرا آنها را موتور توسعه اقتصادی نامیده اند ؟ آیا کارآفرینی انواع مختلفی دارد ؟ آیا ویژگیهای روانشناختی و جمعیت شناختی کارآفرینان اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی با هم تفاوت دارند ؟ و ...
واژه « کارآفرینی » در زبان فارسی واژه ای است نو که معنای لغوی آن ، شنونده یا خواننده نا آشنا به مفهوم اصلی آن را ، که ترجمه کلمه انگلیسی Entrepreneurship است به اشتباه می اندازد . این واژه اغلب در اذهان ، مفهوم ’’ اشتغالزائی ’’ و ارتباط مستقیم و ذاتی با کار ( آن هم از نوع فیزیکی آن ) را تداعی می کند ، در حالیکه کارآفرینی به معنی حقیقی خود تعاریف مختلف و متنوعی دارد . بطور کلی می توان گفت که اساس و جوهره اغلب تعاریف ارائه شده در فرهنگ غرب به مفهوم « فرآیند خلق ثروت » یا « تخریب خلاق » می باشد که طبیعتاً چنان فرآیند و چنین تخریبی توأم و همراه با ریسک است .
متأسفانه عده ای در کشور ، کارآفرینی را بعنوان یک شغل معرفی می کنند و آنها را در کنار کارگر ، مدیر ، مهندس ، پزشک ، خلبان ، وکیل ، جوشکار و ... قرار می دهند و عده ای دیگر آنرا شغل آفرینی می دانند، عده ای دیگر کارآفرین را کسی می دانند که فقط بتواند کارگاه یا کارخانه یا شرکتی را تأسیس ، راه اندازی و مدیریت نماید و ریسک آن را متقبل شود . عده ای دیگر فقط صاحبان کسب و کارهای کوچک و نوآور را کارآفرین می دانند و عده ای شالوده کار را در عصر فرا صنعتی « کارآفرینی » و در عصر صنعت « استخدام » معرفی می کنند ، عده ای دیگر کارآفرینی را مترادف با شغل آزاد و کارآفرین را به معنی کارفرما و سرمایه دار تلقی می کنند . علاوه بر برداشتهای غلط فوق که در ایران رایج شده است در جهان نیز وجه مشترک و بستر تمام تعاریف ، تفاسیر و ابعاد مختلف کارآفرینی منحصر به ً کار ً و ً اقتصاد ً می شود به عبارت دیگر تاکنون کارآفرینی ، در جهان فقط در حوزه کسب و کار و آن هم در بعد اقتصادی مطرح بوده است و آنجائی هم که از کارآفرینی اجتماعی (social entrepreneurship) ، سیاسی (political entrepreneurship) و یا فرهنگی (cultural entrepreneurship) صحبت شده است عمدتاً به معنی کشف ، جذب و بهره برداری از فرصت های سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی درآمدزا و سودآور بوده است نه صرف کارآفرینی اجتماعی ، سیاسی یا فرهنگی . به عبارت دیگر وقتی در غرب صحبت از کارآفرینی اجتماعی می شود عمدتاً منظور این است که از طریق کسب و کار ، درآمدی برای امور اجتماعی وعام المنفعه حاصل نمایند و یا ساختار اجتماعی ، سیاسی یا فرهنگی کشورشان را برای تسهیل و حمایت از کارآفرینی اقتصادی تغییر ، اصلاح یا تکمیل نمایند ، ( علاقه مندان می توانند لیست کامل کارآفرینان اجتماعی و نوع فعالیتهای آنها را از طریق مجله الکترونیکی www.changmakers.net بدست آورند).
در فرهنگ غرب وقتی صحبت از کارآفرینی فرهنگی می شود منظور این است که کسب و کار تازه ای در عرصه فرهنگ ایجاد کنند و یا برای افزایش فروش محصولات فرهنگی استراتژی کارآفرینانه را بکار گیرند و ... بهر حال در آن فرهنگ ، هدف از کارآفرینی فرهنگی و اجتماعی یا سیاسی ، تخریب خلاق در اصالت ، رسالت ، روشها ، مؤلفه ها و ساختار فرهنگ ، اجتماع یا سیاست نیست و تقریباً هرآنچه که به این نام مطرح می شود نهایتاً به منظور تقویت کارآفرینی اقتصادی است . برای روشن تر شدن موضوع لازم است بدانیم که ادبیات کارآفرینی نشان می دهد کارآفرینی تاکنون از طریق مدل استقرائی تعریف و تبیین گردیده است یعنی همانطور که در شکل زیر دیده می شود ابتدا شاخصها و ویژگی های شخصیتی و رفتاری افراد موفق در کسب و کار مورد شناسائی قرار گرفته و سپس بر اساس آن مؤلفه ها ، ابعاد ، مفاهیم، فرضیه ها و مدلهایی را برای کارآفرینی طراحی و ارائه نموده اند . بدین ترتیب و با این رویکرد یا روش که مدل استفرائی نامیده می شود کارآفرینی فقط در بعد اقتصادی تعریف و تبین شده است و لذا فقط رفتار کارآفرینانی مورد بررسی و شناخت قرار گرفته است که در حوزه کسب و کار فعال بوده اند .
اما از آنجایی که حوزه فعالیتهای کارآفرینانه محدود به امور کسب و کار نمانده و به مرور این قلمرو گسترش یافته ، وقت آن رسیده است که از روش قیاسی به موضوع کارآفرینی نگاه شود یعنی ابتدا گمانه زنی ، نظریه پردازی ، مدل سازی و فرضیه پردازی شود و سپس مفاهیم و ابعاد و مؤلفه های کارآفرینی شناسایی و تبین گردد تا نهایتاً به رفتار کارآفرینانه برسیم که تنها به حوزه کسب و کار محدود نمی باشد و می توانید رفتار کارآفرینانه را در حوزه سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی نیز به معنی حقیقی و محض آن یعنی بدون زمینه و فعالیتهای اقتصادی و جدا از فرصتهای درآمدزا شناسایی و تعریف نمائید . بعنوان مثال کارآفرینی فرهنگی با این رویکرد یعنی خلاقیت و نو آوری یا تخریب خلاق در فرهنگ جامعه نه در محصولات فرهنگی یا به عبارت دیگر ایجاد چیزی ارزشمند در فرهنگ جامعه ، و کارآفرینی اجتماعی یعنی تخریب خلاق در ساز و کارها، قوانین ، عرف و عادات و رسوم یا مناسبات و روابط اجتماعی و ... بدین ترتیب رفتار کارآفرینان فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی بطور جداگانه شناسائی ، تعریف و با یکدیگر تطبیق داده خواهند شد . بر اساس رویکرد قیاسی تعریف کارآفرینی عبارت است از ارزش آفرینی و کارآفرین کسی است که بتواند ارزشی را در جامعه خلق نماید چه ارزش مادی ، و چه ارزش معنوی ، سیاسی ، فرهنگی یا اجتماعی ، بنابر این کارآفرینان اجتماعی کسانی هستند که در صدد شناسائی و رفع نیازهای اجتماعی جامعه اند و در این راه از اعتبار اجتماعی خود مایه می گذارند و برای رسیدن به هدف و مأموریت خود دست به ایثار و از خود گذشتگی می زنند , همچنانکه کارآفرینان سیاسی در صدد شناسائی نیازها و خلاء های سیاسی جامعه / جهان هستند و می کوشند تا موانع سیاسی موجود را جهت رشد و توسعه جامعه و استقرار عدالت و دموکراسی شناسائی و از سر راه بردارند ، البته از طریقی نو و کارآفرینانه . و بالاخره کارآفرینان فرهنگی افرادی هستند که ارزشهای فرهنگی را در جامعه خلق،کشف و یا احیا می نمایند . در هر صورت هر یک از کارآفرینان اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی همچون کارآفرینان اقتصادی دائماَ در جستجوی نیازها و فرصتها هستند تا از طریق خلاقیت ، ریسک پذیری و رهبری ، ارزشی را در جامعه ایجاد و خلاء یا نقصی را دفع و اصلاح نمایند . بنابراین می توان گفت : کارآفرینی یک شغل نیست که فقط در بعد اقتصادی و آنهم در حوزۀ کسب و کار مطرح باشد بلکه فراتر از آن یعنی یک سبک زندگی یا یک فرهنگ است که همواره همراه کارآفرین است و بر تمام شئونات زندگی او تاثیر می گذارد از جهان بینی و ایدئولوژی و انتخاب دین وی گرفته تا انتخاب همسر ، شغل و حرفه و روش انجام کارهایش .لذا کسی که دارای ویژگیهای کارآفرینانه است الزاماَ نباید وارد حوزه کسب و کار و بعد اقتصادی کارآفرینی شود . همانطور که افراد زیادی در حوزه های فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی فعالیت می کنند و دارای ویژگیهای کارآفرینانه هستند ولی صاحب کسب و کاری نیستند و یا برعکس افراد زیادی هستند که در موقعیتهای کارآفرینانه قرار دارند یعنی صاحب کسب و کاری هستند اما رفتار کارآفرینانه ندارند . لذا یک خانم خانه دار، یک محصل ، یک نویسنده ، یک خبرنگار ، یک استاد دانشگاه ، یک سیاستمدار ، یک کارخانه دار، یک روحانی، یک تاجر یا یک کارگر می تواند رفتار کارآفرینانه داشته باشد یا نداشته باشد . بطور کلی می توان گفت کارآفرینان به سبک خاصی زندگی می کنند ، با عینک خاصی به جهان نگاه می کنند و به روش خاصی با مسائل و مشکلات و پدیده ها برخورد می کنند آنها یک زندگی کارآفرینانه دارند که ممکن است در این زندگی کسب وکار کارآفرینانه ای داشته باشند یا نداشته باشند . مشخصات چنین زندگی ای ذیلاَ توضیح داده می شود .
زندگی کارآفرینانه زندگی ای است که جستجوگری ، تکاپو و تلاش مستمر و بدون وقفه برای رسیدن به کمال ، اساس آن است . زندگی ای که باید دائماً در جستجوی میان برها باشی و خلاقیت جوهره آن است . زندگی ای که هیچ گاه به وضع موجود اکتفا نمی شود و در حالیکه باید با یک چشم به آینده بنگری با چشم دیگرت باید به دنبال شکار ایده ها و فرصتها از گذشته و حال باشی . زندگی ای که در آن شوق و صراحت و نشاط و صداقت و مثبت اندیشی آذوقه راه و سفر است ، سفری سخت و خطرناک و مهیج و پایان ناپذیر . زندگی ای که در آن ارزش فرصتها بسیار بیشتر از ارزش طلاست . زندگی ای که در آن امروزت با فردایت یکسان نیست و هر لحظه باید تصمیمی جدی و سرنوشت ساز بگیری . زندگی ای که بی توجهی به شرایط محیطی هر لحظه نقاط قوتت را تبدیل به نقاط ضعف می کند . زندگی ای که در آن شکست مفهومی دیگر دارد و گاهی باید عمداً راه اشتباه را طی کنی تا به جواب درست برسی . زندگی ای که ارزشها و قوائد، آنرا همواره باید زیر ذره بین قرار دهی و از نو ارزیابی و ارزش گذاری کنی . زندگی ای که اغلب توأم با حیرت و ابهام است و گاهی با وجود آنکه هدف داری اما تا رسیدن به آن ، از آن بیخبری . زندگی ای که در آن باید تا آنجا احساساتی شوی که منطقت اجازه می دهد منطقی که دائماً بازبینی می شود . زندگی ای که در آن باید با کسانی هم اتاق شوی که اغلب تا آنجا منطقی هستند که احساساتشان اجازه می دهد . در این زندگی باید پازلی را حل کنی که تصویر نهایی آن را ندیده ای با این وجود امیدوار هستی و ندائی از دورن همواره تو را به سمت چشم انداز هدایت می کند . زندگی ای که در آن عشق رسیدن به مقصد خواب را از چشمانت می گیرد و برای موفقیت حتما باید اول طعم شکست را بچشی . زندگی ای که اگر برای آینده ات برنامه ای نداشته باشی دیگرن برایت برنامه ریزی می کنند . زندگی ای که برای پول در آوردن اول باید از پول چشم پوشی کنی تا بتوانی نانی به کف آری و به غفلت نخوری. زندگی ای که در آن موفقیت بذر شکست را با خود نمی پاشد ، بلکه برعکس شکستها بذر موفقیت با خود می پاشند ، زندگی ای که در آن اساساً شکست به معنی واقعه ای است که هنوز فوائد آن تبدیل به سود نشده است و معیارهای موفقیت با معیارهای رایج سنجیده نمی شود . زندگی ای که در آن شوخی و مزاح و بازی گاهی جدی تر از جدی است و امور بسیار جدی گاهی شوخی تر از شوخی می شوند . زندگی ای که در آن بیشتر فکر می کنی که چطور فکر کنی تا اینکه به چیزی فکر کنی ، یک سئوال خوب و به جا بهتر از هزارها پاسخ خوب و به جا ارزش دارد و بیشتر از آن که به موضوع فکر کنی به انتخاب موضوع و تعریف صحیح آن فکر می کنی . زندگی ای که در آن با وجود اینکه می دانی رسیدن به کمال به کوشش نیست به جوشش است ولی تا می توانی می کوشی و در این راه دو صد گفته ، برایت چو نیم کردار ارزش ندارد .
بله کارآفرینی یک سبک زندگی است ، زندگی ای که در آن خواستنِ چیزی هنگامی خواستن بحساب می آید که آن را بخواهی و برای آن اقدامی بکنی I want what I want when I want It و توانستن هنگامی اتفاق می افتد که نمی توانم را فراموش کرده باشی . زندگی ای که در آن بجز اندیشه هیچ چیز کاملا در اختیار تو نیست و برای مسلمان ماندن باید هر لحظه ایمانت را تازه گردانی . زندگی ای که برای بقا در کسب و کار باید حرف نوئی برای گفتن داشته باشی و بدون خلاقیت محکوم به فنا خواهی بود ضمن اینکه همواره نگران این هستی که مبادا اختراعهایت وسیله ای تکامل یافته برای رسیدن به هدفی تکامل نیافته باشد . زندگی ای که در آن چیز تازه ای بدست نمی آید مگر اینکه تازه ای برایت کهنه شود . بله در این زندگی تصور و خیال برتر از دانش است ، زندگی ای که در آن خلاقیت به معنویت می انجامد و معنویت به خلاقیت . زندگی ای که در آن خود شناسی یعنی خداشناسی و خود شناسی یعنی آگاهی از کارکرد سیستم فراشناختی ذهن و کنترل آن ، در این زندگی است که افراد به فرا آگاهی می رسند و با دقت در فهم خود و رسیدن به خویشتنِ خویش یک ساعت تفکرشان بهتر از سالها عبادت می شود . زندگی ای که در آن سازمانها پاسخهای درست به سئولهای غلط نمی دهند و هر کارمند و مدیری یاد می گیرد که چطور یاد بگیرد و چطور فراموش کند(learning how to learn , learning relearning , learning how to forget) ، در این زندگی سازمانها می دانند که فراتر از کارکنانشان نمی توانند بروند و به خوبی یاد گرفته اند تا زمانی که به روشهای قبلی تفکر می کنند نمی توانند سبک مدیریت و سازمان خود را توسعه و بهبود بخشند، آنها می دانند که مسائل امروزشان با راه حلهای دیروز حل نمی شود و حل مسائل امروز با راه حلهای روز نیز برایشان کارساز نیست چون آنها باید مسائل آتی خود را با راه حلهای آتی اما امروز حل کنند .
بله زندگی کارآفرینانه یعنی زندگی ای که تنها از سمت چپ مغز استفاده نمی شود ، بلکه سمت راست مغز بطور مستمر و فعال مورد استفاده قرار می گیرد و سبکهای مختلف تفکر بطور آگاهانه انتخاب و در حل مسائل بکار می رود . زندگی ای که در آن عقل به اندازه ای رشد می یابد که دست خود را به عاقل تراز خود می دهد و بعضی اوقات دستش را به دل می دهد و می گوید از این جا به بعد کارِ من نیست . زندگی ای که در آن کل نگری و جزء نگری ، محافظه کاری و ریسک پذیری ، وافعیتها و آرمانها ، نظم و نوآوری و بسیاری از این قبیل اضداد با هم جمع می شوند و کارآفرین کامل جمع اضداد نامیده می شود. در این زندگی سازمانها بر اساس شایسته سالاری کارکنان خود را انتخاب می کنند و از بوروکراسی اداری ، مقررات خشک ، و کنترل سخت گیر و جرء نگر و همچنین روابط رسمی و از بالا به پائین و انحصار اطلاعات پرهیز می شود ، ضمن اینکه شکستهای بارور کارکنان و مدیران مورد شناسایی و تشویق قرار می گیرد . در این زندگی شناخت و توسعه قالبهای ذهنی اهمیت خاصی دارد و خردمند به کسی گفته می شود که اندیشه خود را به اصرار صحیح نداند و به آنچه که نفسش ( قالبهای ذهنی اش) برای او می آراید اطمینان نکند ، در این زندگی به اشخاصی گفته می شود که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند که بتوانند :
- با دیگران کار کنند ،
- حداقل برخی از کارها را بهتر از دیگران انجام دهند .
- خود را با موقعیتهای تازه و افراد جدید انطباق دهند ،
- در کارهایی که ابتدا دشوار به نظر می رسد ، مهارت پیدا کنند ،
- در شرایطی که اطلاعات کافی وجود ندارد تصمیم گیری کنند ،
- به دیگرن کمک کنند و از آنها حمایت نمایند ،
- اگر فعالیتهای گذشته شان مطابق انتظارشان نباشد آنها را به طور مؤثری اصلاح کنند.
با این اوصاف است که کارآفرینان می گویند خداوند جسم انسان را حکیمانه طراحی کرده است ، طوری که نه بتواند به خود تیپا بزند و نه دست تائید به پشت خود بزند ، بله زندگی کارآفرینانه زندگی ای است که کانون توجه افراد بیشتر به سمت فرصتها هدایت می شود تا تهدیدها و با مهارتهای خاصی تهدیدها به فرصت تبدیل می شوند و افراد به خوبی می دانند که فرصتها دیر به دست می آیند و زود از دست می روند . در این زندگی همه کارها به نحو احسن انجام می شود حتی اگر آن کار ساختن سنگ لحد باشد و سازمانها حقیقتا مشتریان خود را دوست دارند و در ارضای نیازهای آنها اکتفا به اظهارات آنها نمی کنند بلکه در جستجو و کشف نیازهای پنهان مشتریان خود هستند ، نیازهایی که مشتریان دارند ولی از آن بی خبرند .
زندگی کارآفرینانه به معنی زندگی ای است که در آن دیدن یعنی تجربه تفسیر نشده واقعیت و افراد می دانند که نیست بینایی با دیده ها و چشمها ، که گاهی چشمها به دارنده خود دروغ میگویند وخرد خیانت نمی کند کسی را که از او پند و اندرز بخواهد ، به عبارت دیگر افراد مراقب هستند تا فقط چیزهایی را نبینند که دلشان می خواهد ببینند یا آمادگی دیدن آن را دارند ، بلکه با چشمان خود بدون تعبیر و تفسیر ببینند .
در این زندگی مغز مزرعه آخرت است و دروغگو دشمن خدا ، ضمیر ناخودآگاه منبع بسیار با ارزشی است که ارتباط با آن و استفاده از اطلاعات نهفته در آن یک مهارت محسوب می شود ، البته مهارتی قابل آموزش . در این زندگی افراد می دانند که نمی توانند باد را کنترل کنند اما می توانند بادبانشان را تنظیم کنند و با پوست و گوشت و استخوان معنی این جمله را درک کرده اند که : در بند آنی که در پی آنی .
بله کارآفرینان در این زندگی گاهی تقلید را بدتر از اشتباه می دانند و برعکس دیگران اگربه حد کافی به مشکل نزدیک شوند خود را قسمتی از مشکل نمی بینند ، چون با ذهنی آگاه مسائل و مشکلات را شناسائی و تعریف کرده اند .
در زندگی کارآفرینانه حتماً حق با اکثریت نیست و وقتی همه بر ضد شما هستند شما یا کاملا برحق هستید یا کاملاً در اشتباه . در این زندگی معیار موفقیت در کسب و کار با معیارهای رایج تفاوت دارد یعنی اگر پولی از کارتان بدست نیاورید تا زمانی که کاری را انجام می دهید که آن را دوست دارید یک موفق حقیقی محسوب می شوید و گاهی در این زندگی می توانید بدون سخت کار کردن ، شرافتمندانه پولدار شوید . در این زندگی انسان برای موفقیت آفریده شده است و اشتباهات و شکستها ، موفقیتهایی برای آموختن محسوب می شوند وموفقیت به عنوان یک سفر تلقی می گردد نه یک مقصد .
بله در زندگی کارآفرینانه ، حقیقت از اشتباه بهترکشف می شود تا از سردرگمی و اغتشاش و 75% موفقیت در چنین زندگی ای “ به موقع حاضر شدن است “ . در چنین زندگی ای انسان تا خود را شکست خورده نپندارد شکست نمی خورد و شکستها بهای پیروزی ها محسوب می شوند ، به همین دلیل کارآفرینان می گویند : وقتی می توانی موفق شوی چرا می خواهی انسان باشی ؟!
از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
جمله دیگر بمیرم از بشر تا سرآرم از ملک بال و پر
وز ملک هم بایدم جستن زجو کل شی هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک پران شوم آنچه ناید اندر وهم آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم کانا الیه راجعون
. در این زندگی همواره باید در تلاش برای تشخیص و تفکیک واقعیتها از واقعیت نماها بود و جائی که مدارا درشتی باشد ، درشتی باید کرد و جایی که عقل به کار ناید دیوانگی . در زندگی کارآفرینانه کسی از ریسکهای معقول و متوسط نمی ترسد چون همه برای بارش باران دعا کرده اند و لذا از رعد و برق یکه نمی خورند ، آنها فقط وقتی جهت و مسیری موجود باشد حرکت نمی کنند بلکه خیلی اوقات صرفا ً حرکت می کنند تا یک جهت و مسیری را تولید کنند آنها می گویند : تو پای در راه بنه هیچ مگوی خود راه گویدت چون باید رفت . در این زندگی تولید راههای جدید از انتخاب راههای موجود مهمتر است و علاوه بر درست بودن موضوعات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
خداوند انسان را آفریده و از یک طرف به او توانایی تعقّل واندیشیدن را داده و از طرف دیگر انگیزه ها و اسباب خواسته های نفسانی و حیوانی را در اختیارش قرار داده است. وبه همین خاطر دو نیروی درونی عقلانی و خیر خواهی، نفسانی و شرارت، هر یک او را به طرف خویش می کشانند. ودر همین ارتباط است که اسلام به نقش و منزلت علم در جهت تقویت جنبۀ عقلانی وخیرخواهی انسان اشاره نموده ومی فرماید:(تنها آگاهان و دانشمندانند که براستی از خداوند می ترسند ) -«فاطر:28» بدین معنی که تنها عالمان و آگاهانی که به مقام و منزلت خداوند آگاهی راستینی دارند، هراس ( انحراف از دین او را) در دل دارند. زیرا آگاهی حقیقی خشیّت را در پی دارد.قرآن در حرمت نهادن به علم و علما و بلندی بخشیدن منزلت صاحبان علم و اندیشه پیشگام و پرچمدار همۀ کتابهای ادیان آسمانی است.همچنین خداوند متعال در جای دیگر می فرماید: (بگو: آیا آنهایی که می دانند و آنهایی که نمی دانند مساویند؟ این تنها اندیشمندانند که متذکر می شوند) «زمر:9»اسلام رفتن به دنبال کسب علم ودانش را یکی از واجبات به شمار می آورد، و اوّلین آیاتی از قرآن که نازل شده اند با «خواندن و قلم و علم» آغاز شده است.احادیث نبوی همۀ آیات قرآنی را که به جایگاه علم و منزلت علما مربوط می شود مورد تأکید قرار میدهند. از رسول خداصلی الله علیه وسلم روایت شده است: ( چنانچه خداوند به کسی ارادۀ خیر داشته باشد او را در دین آگاه می سازد.) «رواه البخاری و مسلم»(1037)و از ابوهریره روایت شده است که: (هرگاه عمر انسان خاتمه پیدا نماید، کار وعمل او بجز در سه مورد پایان می پذیرد: یکی صدقه واحسانی که ادامه پیدا کند ، دوم : علمی که مورد استفاده قرار بگیرد، سوم: فرزند پاک وپرهیزگاری که برای او دعای خیر بنماید).« رواه مسلم»(1631)یکی از ویژگیهای علم و دانش دوام و ماندگاری منافع آن است. و اجر و پاداش آن هم حتی پس از مرگ برای انسان همچنان ادامه پیدا خواهد نمود. حافظ المنذری می گوید: ( کسی که علم سودمندی را به دیگری می آموزد و نسخه برداری می نماید پاداش خود و پاداش همه کسانی که آن را می آموزند یا نسخه برداری می کنند و آنهایی که به آن پس ازاو عمل می کنند، تا زمانی که آن علم باقی می ماند و به آن عمل می شود، پاداش نویسنده و نقل کنندۀ آن باقی خواهد ماند. همچنین کسانی که چیزهای غیرمفید را می نگارند و به طرق مختلف آن را در اختیار مردم قرار می دهند، گناه آن و گناه کسانی که آن را می خوانند ونسخه برداری می کنند و پس از او به آن عمل می نمایند، تا زمانی که آن دانش و وسیله زیانبار و عمل به آن وجود داشته باشد، ادامه پیدا خواهد کرد). « المنتقی من الترغیب والترهیب ج1 ص125».اما منزلت وجایگاه علم در نزد بزرگان اسلام به اینگونه بیان شده که حضرت علی رضی الله عنه خطاب به کمیل بن زیاد می فرماید:(ای کمیل! بدان که: علم نگهبان توست و تو نگبهان مال و ثروت، علم حاکم و داور است و دارایی محکوم و مورد قضاوت قرار می گیرد، خرج و هزینه نمودن از مقدار ثروت می کاهد، اما انفاق و دادن علم به دیگران آن را بیشتر و خالص تر می گرداند).امام ابن القیم جوزیه این سخنان سنجیدۀ حضرت علی کرّم الله وجهه را که در واقع گلی بر گرفته از گلستان نبوّت می باشد، در کتاب «مفتاح دار السّعادة» بسیار زیبا تشریح نموده است.ودیگر فضایل و ارزشی که علم دارد اینست که در پیشاپیش عمل قرار دارد، و انسان را به عملگرایی راهنمایی می نماید.در حدیثی مشهور که از معاذ در مورد فضیلت علم ابن عبدالبرّ آن را روایت می نماید چنین آمده است: (علم را بیاموزید! زیرا فراگیری آن خداگرایی، و کسب آن عبادت، و مدارسه اش ذکر وتسبیح، و تحقیق و بررسیش جهاد، و آموزش آن صدقه، وبخشش از آن موجب نزدیک شدن به خداوند می شود). یکی دیگر از فضایل علم بر اساس آنچه در احادیث به اثبات رسیده، برتری و فضل آن بر عبادت ومقدم بودن عالمان برعابدان است. در حدیث مشهور ابودرداء آمده است که: (فضل و برتری عالم بر عابد، مانند برتری ماه شب چهارده بر دیگر ستارگان است.«رواه احمد واصحاب السنن».ودر روایتی که ابو امامه نقل می نماید آمده است: (فضلیت عالم بر عابد مانند فضیلت من بر پایین ترین شماست).«صحیح الجامع الصغیر» (4213) از این جهت علم و دانش بر عبادت برتری داده شده که منافع علم شامل عالم ودیگران نیز می شود، و منافع عبادت منحصر به خودعبادت گذار است. و به عبارت دیگر خیر و دستاورد عبادت تنها متعلق به عبادت کننده و منافع علم فراگیر و همگانی است.( برگرفته از بیداری اسلامی )
نشانه دینداران
- قالَ علیٌّ (ع): اِنَّ لِاَهلِ الدّینِ عَلاماتٌ یُعرَفوُنَ بِها: صِدقُ الحَدیثِ وَ اَداءُ الاَمانَةِ، وَ وَفاءٌ بِالعَهدِ، وَ صِلَةٌ لِلاَرحامِ، وَ رَحمَةٌ لِلضُّعَفاءِ وَ قِلَّةُ مُؤاتاةٍ لِلنِّساءِ وَ بَذلُ المَعروُفِ، وَ حُسن الخُلقِ، وَ سَعَةُ الحِلمِ وَ اتِّباعُ العِلمِ وَ ما یُقَرِّبُ مِنَ اللهِ زُلفی، فَطوُبی لَهُم وَ حَسنُ مَآبٍ.علی (ع) فرموند: همانا برای دینداران نشانه هایی است که به آنها شناخته می شوند: راستگویی و ادای امانت (امانت را به صاحبش پس دادن)، و وفاء به عهد و پیمان، و صله و ارحام، و پیوند با خویشان و ترحّم بر ناتوانان، و کم در آمیختن با زنان، و بذل احسان و نیکی، و خوش اخلاقی و بردباری کامل، و پیروی از علم و دانش، و آنچه باعث نزدیکی به خداست، پس خوشا به حال آنها و سرانجام خویشان.«تحف العقول /210» «البحار 78/49»
طلب علم واجبتر از طلب مال است
- عن اَبی حَمزَةَ عَن اَبی اِسحاقَ السَّبیعیّ عَمَّن حَدَّثَهُ قالَ سَمِعتُ اَمیرَ المُؤمَنینَ (ع) یَقوُلُ: اَیُّهَا النّاسُ اِعلَموُا اَنَّ کمالَ الدّینِ طَلَبُ العِلمِ وَ العَمَلُ بِهِ اَلا وَ اِنَّ طَلَبَ العِلمِ اَوجَبُ عَلَیکُم مِن طَلَبِ المالِ، اِنَّ المالَ مَقسوُمٌ مَضموُنٌ لَکُم قَد قَسَمَهُ عادِلٌ بَینَکُم وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفی لَکُم وَ العِلمُ مَخزوُنٌ عِندَ اَهلِهِ وَ قَد اُمِرتُم بِطلَبِهِ مِن اَهلِهِ فَطلُبوُهُ.امیر المؤمنین (ع) فرمودند: ای مردم بدانید کمال دین طلب علم و عمل به آن است، بدانید همانا بدست آوردن علم از بدست آوردن مال بر شما واجبتر و لازمتر است، زیرا که مال برای شما قسمت و تضمین شده، عادلی (که خداوند است) آنرا بین شما قسمت کرده و ضمانت نموده است و به شما می رساند ولی علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آنرا از اهلش طلب کنید، پس آنرا بدست آورید.«اصول کافی ج 1 باب فضل علم»
حکمت و دانش گمشده مؤمن است
قالَ علیٌّ (ع): اَلحِکمَةُ ضالَّةُ المُؤمِنِ فَخُذِ الحِکمَةَ وَ لَو مِن اَهلِ النِّفاقِ.«نهج البلاغه فیض حکمت 77»علی (ع) فرمودند: حکمت و دانش گم شده مؤمن است (همیشه باید در پی آن باشد) پس آنرا فراگیر اگرچه از مردمان منافق و دورو باشد.
مردم سه دستهاند
قالَ علیٌّ (ع): اَلنّاسُ ثَلاثَهٌ: عالِمٌ رَبّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ النَّجاةِ وَ هِمَجُ رِعاعٌ اَتباعُ کُلِّ ناعِقٍ، یَمیلوُنَ مَعَ کُلِّ ریحٍ، لَم یَستَضیئوُا بِنوُرَ العِلمُ فَیَهتَدوُا، وَ لَم یَلجَاوُا ِالی رُکنٍ وَثیقٍ فَیَنجوُا.علی (ع) فرمودند: مردم سه دسته اند: عالم ربّانی (دانشمند خداپرست) و دانشجویی که بر راه نجات است (که در مسیر حق است و علم نافع تحصیل می نماید) و (بقیّه مردمی که مانند) پشّه های پراکنده اند که پیروان هر بانگ و صدایی هستند و دنبال هر بادی می روند، در پرتو نور علم و دانش نیستند تا هدایت شوند و راه بجایی برند، و تکیه به رکن محکمی ندارند تا نجات یابند.«سفینه البحار ج 2 ص 224» «تحف العقول 163» «البحار 78/76»
احادیث ( پیامبر اکرم (ص) ) موضوع : علم ودانش
« اَلعِلمُ خَزائِنُ وَمِفتاحُها السُّؤال ، فَسَئَلوا یَرحَمَکُمُ اللهُ فَاِنَّهُ یُو جِرُ فیهِ اَربَعَةٌ :
اَلسّائِلُ وَالمُعَلِّمُ وَلمُسَمِّعُ وَالمُحِبَّ لَهُم . »
علم ودانش گنجینه است وکلید آن سؤال است پس سؤال کنید تا خداوند به شما رحم کند .زیرا خداوند در مورد علم و دانش به چهار گروه پاداش می دهد .
اِنَّما شِفاءُ الجَهل السُّؤالُ .
علاج نادانی ، فقط سؤال است .
حُسنُ السُّؤالِ نِصفُ العِلمِ .
خوب پرسیدن نصف علم است .
احادیث موضوع: المُعَلِّم = مدیریت فعال
« اِنَّ اللهَ تَعالی لَم یَبعَثنی مُعَنِّتآ وَلا مُعَنِّتآ وَ لکِن بَعَثَنی مُعَلِّمآ مُیَسِّرآ »
همانا خداوند بزرگ مرا نفرستاده است در حالی که اشکال گیرو اشکال تراش باشم ولی مرا آموزگاری آسان گیر( برای هدایت بشریت)
فرستاده است ( نهج الفصاحه 124 ص 31)
« عالِمٌ یَنتَفَعُ بِعِلمِهِ خَیرٌ مِن اَلفِ عابِدِ . »
عالمی که علمش مورد استفاده ی ( دیگران) قرار می گیرد از هزار عابد بهتر است .
(نهج الفصاحه 126 ص 32)
« وَ قَّروا مَن تَعَلَّمونَ مِنهُ العِلمَ اوَ قَّروا مَن تُعَلَّمو نَهُ العِلمَ »
کسی که ازاو علم یاد می گیرید وبه کسی که به اوعلم یاد می دهید را احترام بگذارید
( نهج الفصاحه 128 ص 32)
عَلَّموا وَیَسَّروا وَلا تُعَسَّروا وَبَشَّروا وَلا تُنَفَّرُوا .......................
( از علم خود ) بیاموزید و آسان بگیرید وسخت مگیرید و بشاش رو باشید و خشم نگیرید...........
( نهج الفصاحه 95 ص27)
احادیث راجع به علم منبع : کتاب تهذیب وتنظیم علی مشکینی اردبیلی
« پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم )
- آفت علم فراموشی است.
- علما درمیان خلق امین خدایند .
- حکمت گمشده ی مؤمن است .
- علم دوست مؤمن است وحلم مددکار وعقل راهنما ، وعمل پیشرو ومدارا پدرونیکی برادر و صبر امیر لشکرش .
- هر که طلب علم کند خداوند رزقش را کفالت کند .
- هر که علمش به او سود ندهد جهلش به او زیان رساند .
- هر که در طلب علمی رود وبیاید ، دو سهم اجردارد وهرکه برود ونیابد یک سهم .
- احترام عالمی که به علمش عمل کند چون احترام شهدا وصدیقین است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
موسسه آموزش عالی و غیر انتفاعی خراسان
گروه برق
پایان نامه کارشناسی
گرایش الکترونیک
طراحی و ساخت یک کنترل دمای دیجیتالی تابلوهای برق
لیلا حیدری نطر
تابستان 1387
استاد راهنما:
مهندس کارساز
استاد دفاع :
مهندس شعرباف
All religions, arts and sciences are branches of the same tree. All these aspirations are directed toward ennobling man's life, lifting it from the sphere of mere physical existence and leading the individual towards freedom.
Albert Einstein
تقدیم به پدر و مادر بزرگوارم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
کارآفرین Entrepreneur کسی که ریسک و پاداش یک داد وستد تجاری را سنجیده و به سرعت به کار پرداخته تا فرصت ، ایده یا مفهومی خاص را بدست آورده، آنرا سازماندهی و مدیریت نماید.
@ داشتن دورنمای ذهنی
@چشمانی تیز بین برای شکار فرصت ها
@ذهنی که سریعا به قلب موضوع بپرد
@طالب آموختن و از چیزی نترسیدن
@عشق کارکردن خستگی ناپذیر
@توان تلفیق داد و ستد با لذت زندگی
واژگان اصلی مطرح در آفرینی: ریسک و داد و ستد
دانا، توانا است
کار آفرین اغلب بیشتر از افراد عادی که به داد و ستد می پردازند،
*ریسک می کند و نترس است،
*سخت تر کار کرده و مایوس نمی شود،
*از خودش بیشتر انتظار دارد.
از خودتان جدی بپرسید آیا:
برای شما ، وقت این کارها رسیده؟
*رئیس خود شدن،
*ترک شغل فعلی،
*ترک چک حقوق ماهانه،
*ترک منشی توانا،
*ترک احساس امنیت شغلی همراه با نقش سازمانی
مواجهه با چالش و تغییر فضای دائمی
@1967 جوان آمریکایی با تجربه اندک
@تحصیلات و منابع مالی بسیار ضعیف
@ موجودی 1000 دلار Heinecke
@ثبت شرکتهای Inter-Asian Enterprise Inter-Asian Publicity
با 2000 دلار قرض
@ خریدن تعدادی سطل آب و جارو
@چند دقیقه برنامه رادیوی محلی
@تر و تمیز کردن دفاتر کاری
@نوشتن تبلیغات ساده و جذاب
برداشتن اولین قدم به دنیای داد و ستد
@ 30 سال بعد، فرد 50 سالهای، در راس
@موفق ترین تاجر خارجی در تایلند
@زیرک ترین کارآفرین بیگانه آسیا
@متقاعد کردن مردم به پیتزا خوردن
@ساختن هتلهای لوکس
@راه انداختن فروشگاه های خاص (مال)
@شناسایی روندهای موفقیت
@پراکنده شدن زنجیره ای در کشور
@100 پیتزا فروشی 2 فرانشیز بستنی
@رستورانهای استیک فروشی
@کارخانه ساخت دستکش گلف
@سالنهای نمایش مد لباس
@تولید خود نویس شیفر sheafer
@لوازم رایش
@شرکت خدماتی تاسیسات نفتی
@سهامدار اصلی شرکتهای عام 12000
او با مفهوم غذای آماده به موفقیت رسید
@ زمان بندی خوب برای ورود پیتزا
@توان مواجهه با ناملایمات
@بقا یافتن در شرایط خیلی مشکل
@انجام داد و ستد شفاف بی دوز و کلک
@همیشه سربالا و استوار بودن
@بسیار مهاجم بودن ولی با عدالت
@واقعا متخصص بودن
@وقتی اندکی دید. خیلی می فهمد
@ پیش کسوت در تجارت شفاف
@حمایت مهارتهای کارآفرینی با مدیریت برجسته
@واردات، صادرات، تولید، هتل داری، غذا
دست یابی به بدنه ای از آگاهی، قوانین ، خطوط هادی و اصول از طریق:
تدوین، اندازه گیری و الگوگیری آنچه می خواهید
*داشتن یک سرپخته روی شانه ها
*مسئولیت هر چیزی را پذیرفتن
*هرگز راکد نایستادن
*آیا همیشه برنده حتمی است؟
*چطور بر قوی تر از خودت فایق بیایی؟
Deals are like Buses ,there will be another one in a minute.
قانون اول کار آفرینی :
1-خلایی پیدا کرده آنرا پر کن
* فرصت های کوچک،اغلب آغاز کارهای متهورانه اند
*چیزی قوی تر از کل جهان، ایده ای است که موعد آن رسیده باشد
راه اندازی سینما برای بچه محصل ها و مدارس؟
@چقدر در خودتان شهامت می بینید که استعفانامه از شغل جاری تان بنویسید؟
@می توانید کتاب یا بلیط هواپیما از طریق اینترنتفروخته میلیونر شوید؟
@آیا تمایل دارید به جایی بروید که اکثر مردم تمایل ندارند به آنجا بروند؟
*به کفاشی که کنار خیابان کار میکند نگاه کنید چرا اونجاست؟
*کله پاچه فروش و سیرابی شیردانی چکار می کنند؟
*هتل جدیدی که راه افتاده را ببینید؟ چرا کارش گرفته؟
*نرم افزار نویس، چرا این طور در طراحی موفق میشود؟
جواب ساده به همه این سئوالات چیست:
@@@@@@ این حرفه ها هستند،
چون به آنها نیاز هست @@@@@
*موفقیت در داد وستد ، مبتنی به این اصل است: باید خلایی را به دقت یافت و آنرا پر کرد.
بعضی ها با عصبانی شدن از چیزی خلایی را برای تلاش یافته اند
@ ایساک مریت سینگر : چرخ خیاطی
@ هنری فورد: روش مونتاژ اتومبیل معمولی
@جورج ایستمن: دوربین عکاسی پرتابل ساده
@ویلیام اس پالی: تلویزیون تجارتی سرگرمی
@ ری کوک از مکدونالد فرانشیز غذای حاضری
بعضی ها سعی در اصلاح کالاها و خدمات موجود کرده اند