دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مدیر اسلامی کیست و مدیریت اسلامی چیست 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

مدیر اسلامی کیست و مدیریت اسلامی چیست؟

منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.

«صنفان اذا صلحا صلحت الامه و اذا فسدا فسدت الامه، قیل من هم یا رسول الله؟ قال العلماء و الروساء.» (قریب به این مضمون: خصال ج ۱ ص ۳۶)

فرمودند: «دو صنف هستند که هر گاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود؛ و هر گاه فاسد شوند، امت فاسد خواهند شد، سئوال شد: یا رسول الله اینها چه کسانی هستند؟ فرمودند: علماء و امیران جامعه.»

دو دسته نقش اول را در فساد یا اصلاح جامعه ایفا، می‌کنند‎؛ کسانی که رهبری فکری مردم را بر عهده دارند؛ و کسانی که مسئولیت اوضاع اجتماعی و مسایل اجرایی را پذیرا شده اند.

مدیران می توانند با مسلح شدن به فرهنگ قرآنی و با مصمم شدن به پیاده کرده این فرهنگ در جامعه شرایط اساسی اصلاح مدیران را فراهم نمایند به عبارت دیگر، مدیران می‌توانند با تمسک به قرآن به درک عمیقی از قرآن برسند و فرهنگ قرآنی را در جامعه پیاده سازند و این میسر نمی شود مگر اینکه مدیر اسلامی «مرور مکرر به قرآن» یعنی انس عمیق با قرآن‏، و « رجوع مکرر به قرآن» یعنی مرجعیت قرار دادن قرآن در حوزه نظر و صحنه عمل داشته باشد.

در این نوشتار سعی شده است که به صفات و ویژگی های مدیران اسلامی پرداخته شود.

● مدیریت اسلامی

منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.

هدف نهایی در مدیریت اسلامی "تقرب الی الله" است. مدیر اسلامی‏، هم برای خدا کار می کند و هم خلق را به سوی او رهنمون می سازد‏، اگر مدیریت دینی و معنوی مردم را بر عهده داشته باشد هدفش رشد معنویت جامعه است و اگر مدیریتش در جهت سیاسی و اجتماعی باشد هدفش رشد سیاسی و اجتماعی خواهد بود و اگر مدیریتش در جهت اقتصادی باشد هدفش، رشد و شکوفایی اقتصادی است. خلاصه اینکه هدف در مدیریت اسلامی رشد معنوی‏، مادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است، آن هم در جهت رضایت خداوند.

● صفات و شرایط یک مدیر اسلامی

۱) کاردان و آگاه باشد.

۲) نظم و انضباط در مدیریت خود داشته باشد.

۳) تعهد به نظام جمهوری اسلامی و مقام ولایت امر داشته باشد و هر چه این تعهد همراه با عشق باشد اهلیت مدیر را بالاتر می برد و او را برای پست مدیریت شایسته تر می گرداند.

۴) اصالت خانوادگی داشته باشد یعنی از خانواده ای اصیل و صالح باشد‏، دارای حجب و حیا باشد و در فعالیتهای اسلامی پیشگام باشد.

۵) قدرت و توان مدیریت بر حسب نوع مدیریت خویش داشته باشد (هم توانایی فکری و هم توانایی جسمی)

۶) سعه صدر داشته باشد که در این صورت توان انتقادپذیری را خواهد داشت و موفقیت بیشتری را کسب خواهد کرد.

۷) با مردم مهربان و نسبت به زیردستان دلسوز باشد.

۸) شجاع باشد یعنی به موقع سخن خود را بگوید و به موقع عمل کند و به موقع دستور دهد و از هیچ قدرتی خوف و ترس به خود راه ندهد. در این صورت است که پیروزیهای بزرگی نصیب ملت خویش خواهد ساخت و تحولی سازنده به وجود خواهد آورد.

۹) مردمی باشد یعنی دردها و گرفتاریها و مشکلات و نیازهای مردم را بشناسد، با آنان در جهت زدودن گرفتاریها و رفع نیازها همراهی و همدلی کند.

۱۰) علاوه بر موارد فوق مدیر باید دارای هوش و خلاقیت لازم در امور‏، سعی و تلاش در کار و تصمیم گیری‏، قدرت ابداع و ابتکار باشد و صفاتی دیگر از جمله بردباری، حلم، وقار، جذابیت، دافعیت و اعتماد به نفس را دارا باشد.

● ویژگی های اخلاقی مدیر اسلامی

۱) ارتباط با خدا:

اخلاق مدیر اسلامی باید در مسیر تقرب به خدا قرار گیرد که در این صورت هدف مدیریت اسلامی خدمت به خلق خدا خواهد بود که عمده ترین راه تقرب به خدا انجام فریضه دینی نماز است که نقش محوری در مدیریت دارد و بهترین وسیله ای است که یک مدیر را از لغزشگاهها حفظ خواهد کرد و به مدیریت در کاهش فساد‏، و اداره جامعه کمک خواهد نمود.

۲) نگرش اسلامی:

یعنی مدیر، مدیریت را امانتی سنگین بداند که از طرف مردم به او واگذار شده است که در این صورت هیچ گاه به بیت المال تعدی و تجاوز نخواهد نمود.

۳) مشورت خواستن از مردم:

یک مدیر باید بدون مشورت کردن، تصمیم نگیرد اما در این خصوص باید به این نکته توجه داشته باشد که با افراد جاهل، دروغگو‏، بخیل، ترسو، حریص، منافق و دورو، تنبل و ناتوان و کسی که رازنگه دار نیست مشورت نداشته باشد.

۴) امر به معروف و نهی از منکر :

یک مدیر اسلامی باید نیروهای خود را به نیکها و شایستگیها امر و از بدیها و ناشایستگیها نهی کند. که بقا و حیات اسلام و تشکیلات اسلامی که او مدیر آن است بستگی به این دو فریضه دارد.

۵) مردم دار باشد:

یعنی اخلاق اجتماعی داشته باشد. حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن،



خرید و دانلود  مدیر اسلامی کیست و مدیریت اسلامی چیست 10ص


محارب کیست؟ و محاربه چیست؟ 33 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

محارب کیست؟ و محاربه چیست؟

 هدف این بحث، مشخص کردن موضوع حدى است که در شرع بنابه نص قرآن کریم و روایات متواتر، براى محارب معین شده است. در تنقیح موضوع حد محارب سخن بسیار رفته است، آیا موضوع آن فقط کسى است که براى ترساندن مردم سلاح کشیده باشد، یا هر کس به هر نحو حتى مثلا به صورت بغى، محارب با خدا و پیامبر باشد موضوع آن است؟ و یا به طور مطلق هر مفسد فى الارض حتى اگر افساد او به صورت جنگ و محاربه هم نباشد، موضوع این حد است؟ پایه این بحث بر استظهار از آیه مبارکه و روایات مخصوص حد محارب، استوار است. آنچه در آیه و در روایات آمده، عنوان (محاربه با خدا و پیامبر) و عنوان (مفسد فى الارض) است، کدام یک از این دو عنوان موضوع حد محارب است، عنوان (محارب) یا عنوان (مفسد فى الارض) یا مجموع هر دو، یا هر یک از آنها مستقلا -بر این پایه که این دو، یکى نباشند؟ براى روشن شدن مطلب، چند جهت را مورد بحث قرار مى‏دهیم: جهت اول: مفاد آیه محاربه در آیه، دو قید آمده است: (محاربه اللّه والرسول) و(الافساد فى الارض)، که درباره هر یک باید به بحث پرداخت. کلمه (محاربه) از ماده (حرب) گرفته شده و نقیض کلمه (سلم) (صلح) است. محاربه در اصل به معناى (سلب) و گرفتن است و (حرب الرجل ماله) به معناى (سلب الرجل ماله) است، یعنى (مال آن مرد را از او گرفتند). چنین کسى را (محروب) و(حریب) مى‏گویند. اطلاق واژه حرب بر کسى که براى جنگیدن یا ترسانیدن دیگران سلاح کشیده باشد، به این اعتبار است که او مى‏خواهد جان یا مال یا قدرت یا ملک دیگرى را از او بگیرد. به هر حال معناى حقیقى حرب هرچه باشد، اضافه شدن لفظ محاربه به (اللّه) و(الرسول) در آیه مبارکه، قرینه‏اى است بر اینکه معناى حقیقى این کلمه مراد نیست، زیرا محاربه به معناى حقیقى آن، با خدا ممکن نیست و با رسول اگرچه ممکن است اما قطعا در این جا مراد نیست ، زیرا خصوص کسانى که با شخص پیامبر مى‏جنگیدند مقصود آیه نیست، چه در این صورت آیه اختصاص داشت به زمان حیات پیامبر، در حالى که کسانى که با پیامبر مى‏جنگیدند فقط کافران زمان او بودند و چنانکه خواهد آمد، کافران زمان پیامبر قطعا از مدلول این آیه بیرون هستند. بلکه نفس اضافه شدن لفظ محاربه به خدا و رسول باهم، خود قرینه‏اى است بر اینکه مراد از آن، معناى گسترده‏ترى از جنگ مستقیم و شخصى است و آن معنا یکى از این دو امر است: 1 . مراد از محاربه همان‏گونه که در لسان العرب آمده، هر گونه عصیان و مخالفت با حکم خدا و رسول است و ظاهر عبارت علامه طباطبائى در (تفسیر المیزان) نیز همین معنا را مى‏رساند. بر این اساس، استعمال لفظ محاربه در مطلق عصیان و مخالفت، از قبیل مجاز در کلمه است. 2 . مراد از محاربه با خدا ورسول، محاربه با مسلمانان است ولى به منظور بزرگ جلوه دادن آن و توجه دادن به اهمیت امت اسلامى و اینکه جنگ با امت اسلام به منزله جنگ با خدا و رسول است، لفظ محاربه در آیه، به خدا و رسول اضافه شده است. زیرا امت اسلام منتسب به خدا و پیامبر و تحت ولایت آنهاست. چنین معنایى به منزله مجاز در اسناد است. فاضل مقداد در تفسیر خود، همین معنا را برگزیده است. ظاهرا، احتمال دوم متعین است، زیرا عنوان (حرب) در آیه به کار رفته است و مقتضاى آن این است که این کلمه به معناى خود استعمال شده باشد و الغاى معناى اصلى آن، وجهى ندارد. علاوه بر این، پذیرفتن مجاز اسنادى در این جا روان‏تر و رساتر است، زیرا منتسب کردن امت اسلام به خدا و رسول و محاربه با آن را محاربه با خدا و رسول دانستن، بیانگر نکته عرفى روشن و رسایى است. بر خلاف احتمال اول و استعمال لفظ محاربه در مطلق معصیت و مخالفت با امر و نهى شارع. بر این اساس، باید پذیرفت که هر گونه محاربه‏اى با مسلمانان در این معناى مجازى لحاظ شده است. محاربه انواع گوناگونى دارد، گاهى کافران با مسلمانان مى‏جنگند و گاهى گروهى از خود مسلمانان علیه حکومت اسلامى قیام مى‏کنند و با آن مى‏جنگند، و گاهى گروهى از مسلمانان به قصد ایجاد ناامنى و ارعاب و غارت و خون‏ریزى، با گروهى دیگر از ایشان به جنگ مى‏پردازند. هر قسم از این محاربه‏ها را مى‏توان مجازا محاربه با خدا و رسول به شمار آورد و در نتیجه مصداق آیه کریمه دانست، اما با توجه به قراین متعدد، بدون شک محاربه کافران با مسلمانان، مراد آیه نیست. روشن‏ترین این قرینه‏ها، استثنایى است که در آیه بعد آمده است (الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم) ظاهر این آیه آن است که مراد از توبه، توبه از محاربه است نه توبه از شرک، و این خود قرینه‏اى است بر آنکه این محاربان از مسلمانان هستند و به مجرد اینکه قبل از پیروزى بر آنها، دست از محاربه بردارند و توبه کنند، سایر احکام مسلمانى در مورد آنان اجرا مى‏شود -چنانچه در دیگر حدود الهى نیز این چنین است اما اگر محاربان از کافران باشند و جنگ با آنها به سبب کفرشان باشد، در صورتى عفو شامل حال آنها مى‏شود که در حصن اسلام در آیند و صرف دست از جنگ کشیدن کافى نیست. بلکه اساسا تعبیر (توبه) که در آیه آمده است به خودى خود شاهد بر آن است که منظور آیه، محاربان مسلمان است نه کافر، چرا که توبه براى مسلمان است نه براى کافر، کافر ایمان مى‏آورد و داخل حوزه اسلام مى‏شود و براى این حالت، تعبیر توبه به کار نمى‏رود. در هر صورت، تردیدى نیست که آیه محاربه، شامل محاربه کافرانى که از روى کفر با مسلمانان مى‏جنگندند نمى‏شود. بلى اگر کافرى به قصد ارعاب و غارت با مسلمانان بجنگد، مشمول آیه محاربه مى‏شود، ولى مصداق قسم سوم از اقسام محاربه خواهد بود. مقصود بیان این نکته است که محاربه‏اى که به خاطر اسلام و کفر، یا به قصد سرنگون کردن حکومت اسلامى، میان کافران و مسلمانان در مى‏گیرد، قطعا مشمول آیه نیست. پس مراد از محاربه در آیه، یا قسم دوم از محاربه است یعنى محاربه مسلمانانى که از روى بغى و سرکشى علیه حکومت اسلامى شورش کرده‏اند که همان محاربه با امام و حاکم اسلامى است، یا قسم سوم از محاربه است یعنى محاربه به صورت ارعاب و تجاوز به مال و جان مسلمانان. برخى گفته‏اند: (از ظاهر آیه چنین بر مى‏آید که موضوع احکامى که در آیه بیان شده است، خصوص مسلمانانى است که در مقابل دولت اسلامى به قیام مسلحانه برخیزند و شامل کسى که به قصد ارعاب مردم و گرفتن اموال آنها، دست به



خرید و دانلود  محارب کیست؟ و محاربه چیست؟  33 ص


دانلود تخقیق در مورد محاسبه عرفان 14 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

عارف کیست ؟

شیخ بها در کشکول می گوید : عارف کسی است که خدای تعالی او را شاهد صفات و اسماء و افعال خویش فرماید ، پس معرفت حالتی است که از شهود پدید آید .

ارکان اربعه عرفان

سالکین عزیز بدانند که عرفا و اساتید اخلاق برای سلوک الی الله شرایطی و برای سالک وظلیفی مقرر کرده اند . اگر سالک نتواند کسی یا فردی را به استادی خود انتخاب کند , که می گویند :

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

همانطور که می دانید باید دست در دامان رهبری آگاه داشته باشید تا رحمان را از شیطان جدا و سوا نماید . اما اگر نتوانید رهبری آگاه پیدا نمایید می توانید ازمکتوبات این حقیربه عنوان چراغ راهی برای سالکین الی الله استفاده نمایید.

بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است

ور نه لطف شیخ و زاهد گاه است و گاه نیست

و اما ارکان سلوک:

1) مشارطه

شرط کردن با اعضاء و جوارح و نفس خود که امروز نمی توانید مرابه گناه وادار کنید.

ای دست من با تو شرط می کنم که نگذارم امروز گناه کنی و الی آخر

2) مراقبه

یعنی مواظبت کردن و نگهبان شدن فکر و قلب از ارتکاب به گناه که در اعضاء و جوارح اثر می کند( یا مراعات نمودن حضور دوست ) سالک باید توجه داشته باشد که در تمام

طول روز و شب حالت مراقبه را از دست ندهد و مراعات رقیب خود (نفس) را بنماید. که اگر ساعتی از نفس غافل شدید سرمایه خود را ضایع کرده اید .و اگر حال مراقبه ادامه یابد امید زیادی است که درهای ملکوت به روی سالک گشوده گردد.

3) محاسبه

حساب نمودن اعمال روزانه و رسیدگی به اعمال هر روزه چنانچه گویند بنده از زمره متقین محسوب نمی شود تا آنکه به حساب خود برسد .

4) معاتبه ( معاقبه یا مجاهده)

یعنی تنبیه کردن نفس تا بترسد به این نحوکه اگر در محاسبه متوجه گناهی شد یا ترک واجبی نمود خود را تنبیه نماید

مثال : اگر امروز نماز صبحم قضا شد بیست روز روزه می گیرم زیرا تکرار گناه و سستی انس با گناه را بوجود می آورد پس باید تنبیهی در نظر گرفته شود

محاسبه

چهارمین گامی که علمای اخلاق برای رهروان این راه ذکر کرده‏اند، محاسبه است; و منظور این است که هر کس در پایان هر سال یا ماه و هفته و یا در پایان هر روز به محاسبه کارهای خویشتن بپردازد، و عملکرد خود را در زمینه خوبیها و بدیها، اطاعت و عصیان، خدا پرستی و هوا پرستی دقیقا مورد محاسبه قرار دهد، و درست مانند تاجر موشکاف و دقیقی که همه روز یا هر هفته و هر ماه و هر سال به حسابرسی تجارتخانه خود می‏پردازد و سود و زیان خویش را از دفاتر تجاری بیرون می‏کشد و ترازنامه و بیلان تنظیم می‏کند، به یک محاسبه الهی و معنوی دست زند و همین کار را در مورد اعمال و اخلاق خویش انجام دهد.روشن است محاسبه چه در امر دین باشد یا دنیا یکی از دو فایده مهم را دارد: اگر صورتحساب، سود کلانی را نشان دهد، دلیل بر صحت عمل و درستی راه و لزوم تعقیب آن است; و هر گاه زیان مهمی را نشان دهد دلیل بر وجود بحران و خطر و احتمالا افراد مغرض و دزد و خائن و یا خطا کار و ناآگاه در تجارتخانه اوست که باید هر چه زودتر برای اصلاح آن وضع کوشید.در این زمینه نیز در منابع اسلامی اعم از آیات و روایات اشارات پر معنایی دیده می‏شود.آیات زیادی از قرآن خبر از وجود نظم و حساب در مجموعه جهان آفرینش می‏دهد، و انسانها را به دقت و اندیشه در این نظم و حساب دعوت می‏کند; از جمله، می‏فرماید:

«و السماء رفعها و وضع المیزان- ان لاتطغوا فی المیزان; آسمان را برافراشت و میزان و قانون در آن گذاشت، تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت و حساب منحرف نشوید)!» (الرحمن، آیات‏7 و 8).در جای دیگر می‏خوانیم: «و کل شی‏ء عنده بمقدار; و هر چیز نزد او (خدا) مقدار معینی (حساب روشنی) دارد..» (سوره رعد، آیه‏8).و نیز می‏فرماید: «و ان من شی‏ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم; و خزائن همه چیز فقط نزد ما است و ما جز به اندازه معین آن را نازل نمی‏کنیم.» (سوره حجر، آیه‏21)از سوی دیگر قرآن مجید در آیات متعددی از حساب دقیق روز قیامت‏خبر داده است; از جمله، از زبان لقمان حکیم خطاب به فرزندش چنین نقل می‏کند: « یا بنی انها ان تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة او فی السموات او فی الارض یات بها الله ان الله لطیف خبیر; پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد و در دل سنگی یا در (گوشه‏ای) از آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت‏برای حساب) می‏آورد; خداوند دقیق و آگاه است!» (سوره لقمان، آیه‏16).و نیز می‏فرماید: « و ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله; اگر آنچه را در دل دارید آشکار کنید یا پنهان نمایید، خداوند شما را بر طبق آن محاسبه می‏کند.» (سوره‏بقره، آیه‏284).

این مساله بقدری مهم است که یکی از نامهای روز قیامت، «یوم‏الحساب‏» است: «ان ال-ذین یضلون عن سبیل الله له-م عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب; کسانی که از راه خدا منحرف می‏شوند، به خاطر فراموش کردن روز حساب عذاب شدیدی دارند!» (سوره ص، آیه‏26)مساله حساب در قیامت‏بقدری روشن و آشکار است که انسان را در آنجا حسابرس خودش می‏سازند، و به او گفته می‏شود: «اقرء کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا; (در آن روز به انسان گفته می‏شود) نامه اعمالت را بخوان، کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی!» (سوره اسراء، آیه‏14).با این حال و با توجه به این شرایط که همه چیز در دنیا و آخرت دارای حساب است، چگونه انسان می‏تواند از حساب خویش در این جهان غافل بماند; او که باید فردا به حساب خود برسد چه بهتر که در این دنیا ناظر بر حساب خویش باشد; او که می‏داند همه چیز در این جهان حساب و کتابی دارد چرا خود را از حساب و کتاب دور دارد؟!بنابراین، مجموعه آیات فوق و مانندآن این پیام مهم را برای همه انسانها دارد که هرگز محاسبه را فراموش نکنید، و اگر می‏خواهید بارشما فردا سبک باشد، در این جهان به حساب خویش برسید، پیش از آن که در آن جهان به حساب شما برسند.

در روایات اسلامی، مساله از این هم گسترده‏تر است; از جمله:

1- درحدیث معروف رسول‏خدا صلی الله علیه و آله‏می‏خوانیم:«حاسبوا انفسکم قبل ان‏تحاسبوا و زنوها قبل ان توزنوا و تجهزوا للعرض الاکبر;خویشتن‏را محاسبه‏کنید پیش‏از آن‏که به حساب شما برسند و خویش را وزن کنید قبل از آن که شما را وزن کنند! (و ارزش خود را تعیین کنید پیش‏از آن‏که ارزش شما را تعیین نمایند) و آماده شوید برای عرضه بزرگ (روز قیامت)!» (12)2- در حدیث دیگر از همان حضرت خطاب به ابوذر می‏خوانیم: « یا اباذر حاسب نفسک قبل ان تحاسب فانه اهون لحسابک غدا وزن نفسک قبل ان توزن ...; ای ابوذر! به حساب خویش برس، پیش از آن که به حساب تو برسند، چرا که این کار برای حساب فردای قیامت تو آسانتر است، و خود را وزن کن پیش از آن که تو را وزن کنند!» (13)3- در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السلام می‏خوانیم که فرمود: « ما احق للانسان ان تکون له ساعة لایشغله شاغل یحاسب فیها نفسه، فینظر فیما اکتسب لها و علیها فی لیلها و نهارها; چقدر شایسته است که انسان ساعتی برای خود داشته باشد، که هیچ چیز او را به خود مشغول نسازد و در این ساعت، محاسبه خویش کند و بنگرد چه کاری به سود خود انجام داده و چه کاری به زیان خود، در آن شب و در آن روز.» (14)در این حدیث‏بوضوح مساله محاسبه در هر روز، آن هم در ساعتی که فراغت‏بطور کامل‏حاصل باشد، آمده‏است; و این‏امر از شایسته‏ترین اموربرای انسان‏شمرده‏شده‏است.4- همین‏معنی درحدیث امام‏صادق علیه السلام به شکل دیگری آمده است، می‏فرماید:«حق علی کل مسلم یعرفنا، ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة علی نفسه، فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنة استزاد منها و ان رای سی-ئة استغ-فر



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد محاسبه عرفان 14 ص (با فرمت word)


افلاطون کیست ؟ 12 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

آنانکه‌ می‌خواهند خوب‌ زندگی‌ کنند باید به‌

حقیقت‌ نزدیک‌ شوند زیرا پس‌ از رسیدن‌

به‌ مقام‌ حقیقت‌یابی‌ است‌ که‌ دست‌ از

غم‌ و اندوه‌ دنیا برمی‌دارند.

افلاطون‌

مقدمه‌

افلاطون‌ مؤسس‌ حکمت‌ الهی‌ است‌. استاد فلسفه‌ نظری‌ و رهبر رموز منطق‌ و خطابه‌،آموزگار اخلاق و سیاست‌ و معرف‌ سقراط‌ و مربی‌ ارسطو.

عقاید افلاطون‌ در علم‌ سیاست‌ انسان‌ زیبایی‌ و... خلاصه‌ می‌شود.

افلاطون‌ نخستین‌ فیلسوف‌ و متفکر دنیای‌ باستان‌ بود که‌ با روشی‌ مشخص‌ در موضوع‌سیاست‌ می‌نوشت‌. از خصایص‌ رساله‌های‌ افلاطون‌ این‌ است‌ که‌ به‌ صورت‌ مکالمه‌ای‌ میان‌ دویا چند نفر است‌.

در این‌ مقاله‌ سعی‌ شده‌ است‌ که‌ شخصیت‌ این‌ استاد بزرگوار بهتر شناسانده‌ شود.

افلاطون‌ کیست‌؟

برای‌ بزرگواری‌ و بلندی‌ مقام‌ افلاطون‌ همین‌ بس‌ که‌ مؤسس‌ حکمت‌ الهی‌ است‌ و استادفلسفه‌ نظری‌ و رهبر رموز منطق‌ و خطابه‌، آموزگار اخلاق و سیاست‌، نمایندة‌ حقیقت‌ عشق‌ وهادی‌ عقل‌ به‌ سوی‌ ادراک‌ مجردات‌، معرف‌ سقراط‌ و مربی‌ ارسطو.

او نخستین‌ فیلسوف‌ و متفکر دنیای‌ باستان‌ بود که‌ با روشی‌ مشخص‌ در موضوع‌ سیاست‌می‌نوشت‌ کتابهای‌ افلاطون‌ دردست‌ همة‌ حکما و ادبا هست‌ و دائماً موضوع‌ بحث‌ و تحقیق‌ است‌و همه‌ متفق‌اند که‌ افلاطون‌ از بزرگترین‌ حکمای‌ یونان‌ بلکه‌ بزرگترین‌ فلاسفه‌ عهد قدیم‌ و شایدگذشته‌ از انبیاء و اولیاء ارجمندترین‌ دانشمندی‌ است‌ که‌ عالم‌ انسانیت‌ به‌ وجود آورده‌ است‌.

زندگی‌ افلاطون‌

افلاطون‌ در سال‌ 428 پیش‌ از میلاد در آتن‌ متولد شد. اسمش‌ را آریستو کلس‌ نهادند به‌معنی‌ نامدار و بهترین‌ ولی‌ افلاطون‌ لقب‌ گرفت‌ به‌ معنی‌ وسیع‌. آتن‌ در زمان‌ ولادت‌ او هنوزنیرومندترین‌ و ثروتمندترین‌ دولت‌ شهر یونان‌ به‌ حساب‌ می‌آمد. و به‌ خاطر اهمیت‌ فرهنگی‌ اش‌متفکران‌ یونان‌ را از جنوب‌ ایتالیا (در غرب‌) تا سواحل‌ آسیای‌ صغیر (در شرق ) به‌ خود جلب‌کرده‌ بود. در حدود 18 سالگی‌ به‌ سقراط‌ برخورد و ده‌ سال‌ در خدمت‌ او به‌ سر برد و بعد ازمرگ‌ سقراط‌ جهانگردی‌ نموده‌ و به‌ تعلیم‌ حکمت‌ پرداخت‌. در بیرون‌ شهر آتن‌ باغی‌ داشت‌ که‌وقف‌ علم‌ و معرفت‌ نمود. مریدانش‌ برای‌ درک‌ فیض‌ تعلیم‌ و اشتغال‌ به‌ علم‌ و حکمت‌ آنجا گردمی‌آمدند و چون‌ آن‌ محل‌ آکادمیا نام‌ داشت‌ فلسفه‌ افلاطون‌ معروف‌ به‌ حکمت‌ آکادمی‌ شده‌ وامروزه‌ هم‌ مراکز علمی‌ و ادبی‌ را در اروپا آکادمی‌ می‌گویند. بر سر در باغ‌ نوشته‌ بود، هرکس‌هندسه‌ نمی‌داند وارد نشود. هشتصد سال‌ این‌ مرکز علمی‌ دایر بود تا اینکه‌ یکی‌ ازامپراطوریهای‌ روم‌ به‌ خاطر مخالفتی‌ که‌ با فلاسفه‌ پیدا کرد آکادمی‌ را تعطیل‌ کرد.

افلاطون‌ شاگرد سقراط‌ و معلم‌ ارسطو

افلاطون‌ می‌گفت‌ شرمنده‌ نخواهم‌ شد اگر سقراط‌ را عادلترین‌ فرد زمانه‌ بخوانم‌. سقراط‌تنها به‌ مسایل‌ انسانی‌ توجه‌ داشت‌ و قصد او رسیدن‌ به‌ یک‌ یقین‌ اخلاقی‌ بود و اینکه‌ انسان‌ به‌چه‌ ترتیب‌ باید زندگی‌ کند. مهارت‌ او در مکالمه‌ و دستیابی‌ به‌ حقیقت‌، نمونه‌ای‌ از اندیشه‌ فلسفی‌را به‌ ارمغان‌ آورد که‌ هنوز هم‌ مثل‌ همان‌ زمان‌ به‌ اعتبار خود باقی‌ است‌. یکی‌ از بینشهای‌سقراط‌ این‌ بود که‌ کردار اخلاقی‌ دارای‌ شالوده‌ عقلی‌ است‌ و هیچ‌ کس‌ خواسته‌ و ارادی‌ بدی‌نمی‌کند. بنابراین‌ شناخت‌ خیر و نیکی‌ مساوی‌ با عمل‌ کردن‌ به‌ آن‌ است‌، ولی‌ او را به‌ اتهام‌ناپارسایی‌ و بی‌تقوایی‌ محکوم‌ کردند چون‌ به‌ خدایانی‌ که‌ دولت‌ پرستشان‌ را جایز دانسته‌ بودایمان‌ نداشت‌ و چند روز پس‌ از محاکمه‌، جام‌ شوکران‌ را سرکشید. ارسطو بیست‌ سال‌ پیش‌ ازوفات‌ افلاطون‌، در سن‌ هیجده‌ سالگی‌ به‌ آکادمی‌ وارد شد و از مریدان‌ و



خرید و دانلود  افلاطون کیست ؟ 12 ص


تحقیق در مورد حاکم کیست ؟ 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

 

فهرست

عنوان صفحه

مقدمه..........................................................................2

حاکم کیست ؟...............................................................3

ولایت پیامبران و امامان معصوم ..........................................3

تاریخچه ولایت فقیه : غیبت ..............................................4

ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی (ره) ................................6

تبیین مسائل حکومت اسلامی پیش از انقلاب .........................9

تبیین مسائل حکومت اسلامی پس از انقلاب .........................10

دیدگاه های امام خمینی ................................................11

اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است ..........................15

منابع و مآخذ ..............................................................19

پیشنهادات و انتقادات .................................................20

مقدمه

نظریه ولایت فقیه که پیش از امام خمینی ( ق) مطرح بوده است با ابتکارات او چهره ای تازه و عملی به خود گرفت . ایشان فقیه را قادر بر تشکیل و اداره حکومت اسلامی معرفی کرد ، با شجاعت خاص خود توطئه استکباری و استعماری مخالفت با ولایت فقیه را خنثی کرد ، نظریه تشیع در اداره حکومت را پیاده کرد ، با کتاب های کشف الاسرار ، الرسائل و بیع، بحث ولایت فقیه را گسترش داد و بالاخره پس از پیروزی انقلاب برای حل مشکلات پیش آمده ابعاد تازه ای از حکومت اسلامی را تبیین نمود . ا

امام راحل ، برای بیان این که حکومت اسلامی در عصر غیبت نیز لازم است سه دلیل آورده اند :

روش پیامبر اکرم ( ص) ؛

اجرای احکام اسلامی در همه زمان ها لازم است ؛

کیفیت قانون های اسلامی به ونه ای است که بدون حکومت قابل اجرا نیست .

ایشان تمام افراد را در اجرای قانون ، یکسان می دانند .

امام برای اثبات ولایت فقیه دلیل های عقلی و روایتی بسیاری آورده اند ؛ همچنین رهبر اسلامی را شخصی آگاه به قوانین اسلام ، عادل و در نتیجه دارای اختیارات ولایتی معصومان (ع) معرفی می فرمایند .

حاکم کیست ؟

نخستین اصل مورد قبول در بحث حکومت آن است که هیچ فردی بر فرد دیگر ولایت ندارد و ولایت و حکومت تنها از آن خداست . بنابر این باید تنها از خدا اطاعت کرد و پیروی غیر او برای کسی روا نیست . این اصل در حقیقت آزادی انسان را از قید و بند ، بندگی دیگران تضمین می کند . ولایت تکوینی خداوند یعنی او زمین و آسمان ها را آفریده است و ولایت تشریعی یعنی حق حاکمیت خداوند بر جامعه ، به عبارت دیگر تنها خداوند که پدید آورنده آسمان ها و زمین است حق حکومت بر آنها را دارد . و منظور از آسمان و زمین ، آن دو با تمام آن چیز هایی که در آن ها است از قبیل انسان ها و . . . .است .

ولایت پیامبران و امامان معصوم

آیات قرآن و روایات به روشنی دلالت می کنند که خداوند متعال مرتبه ای از ولایت خدا را به پیامبران اسلام (ص) و امامان معصوم ( ع) بعد از پیامبران اسلام واگذار کرده است به همین جهت اطاعت از دستور ههای آنان همانند اطاعت از دستورات خداست .

ولایت پیامبر و ائمه را به دو قسم ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم کرده اند و ولایت تشریعی آن بزرگواران دارای شاخه های متعددی است ، از جمله :

الف ) ولایت تشریع احکام و تبیین آنها .

ب ) زعامت سیاسی و اجتماعی .

ج ) ولایت در قضاوت و فصل حکومت

تاریخچه ولایت فقیه : غیبت

تا اینجا نتیجه گرفتیم که حکومت اسلامی ضروری است و ائمه مسئول اداره آن هستند . همه می دانیم که آخرین پیشوای معصوم امام زمان (ع) در سال 260 ه.ق از چشم های مردم پنهان شد و امت اسلامی از ارتباط ظاهری با آن بزرگوار محروم شد .

هرچند فیض وجودش جریان دارد . امام زمان در طول 7 سال اول خلافت خود که دوره صغری نام گرفته است . چهار نفر را نماینده ویژه و نایب خود تعیین فرمودند که یکی پس از دیگری به امور شیعیان رسیدگی می کردند . این بزرگواران : عثمان بن سعید عمروی و محمد بن عثمان بن سعید و ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری بودند .



خرید و دانلود تحقیق در مورد حاکم کیست ؟ 20 ص