لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
حرفه گرائی در حسابداری –دیدگاه فرهنگی در کشورهای درحال توسعه
خلاصه :
هدف :بررسی تاثیرات فرهنگ بر حرفه گرائی در 12 کشور در حال توسعه با ارزشهای فرهنگی هافسد(1980)و مدل گری (1988)است .
طرح /روش تحقیق /رویکرد : ارتباط هفت متغیر با مدل قابل آزمون منتج به طبقه بندی 12 کشور در حیطه کنترل قانونی تا حرفه گرائی گردید.داده ها از سال 1996 تا 2000 از منابع مختلف اخذ گردیدو.12 کشور مورد بررسی از کشورهای خاورمیانه وشمال افریقا انتخاب گردید.واز تجزیه وتحلیل culsterدر طبقه بندی این کشورها استفاده گردید .
نتایج :نتایج حاکی از آن است که کنترل قانونی مطابق با فرضیات گری در اتباط با ایران تایید می گردد و تاحدی برای بحرین ،اردن،عمان و قطر تایید می گردد .ضمنا برای پاکستان ،ترکیه ،مالزی و اندونزی آن رد می گردد.
محدودیت های تحقیق : یکی از مشکلات اصلی این تحقیق جمع آوری داده های زیاد از کشورهای گوناگون است.
ضرورت تحقیق: یافته های این تحقیق منبع اطلاعاتی در ارتباط با قدرت یا اختیار حسابداری در این کشورهاست که دانش و ادبیات بین المللی را در ارتباط با حسابداری این کشورها بهبود می بخشد.
کاربرد:یافته های این تحقیق در فرآیند هماهنگی در رویه های بین المللی حسابداری مفید است
کلمات کلیدی :حسابداری ،کشورهای در حال توسعه ،فرهنگ
نوع تحقیق: بررسی ادبیات
مقدمه :
اثر فرهنگ بر سیستمهای حسابداری در کشورهای مختلف در سه دهه اخی موضوع تحقیق بوده است . ارزشهای مختلف فرهنگی بر ارزشهای حسابداری در سطح ملی وبین المللی تاثیر می گذارد (fechner&kilgore1994).در این زمینه ، فرهنگ در جوامع مختلف بر سیستمهای حسابداری ملی تاثیر به سزائی داردواختلاف رویه های مختلف حسابداری از اختلاف ارزش های فرهنگ ملی نشأت می گیرد. محیط فرهنگی بعنوان یک سیستم ملی یا منطقه ای ، شامل زبان، آداب و رسوم ، مذهب ، خصوصیات، قانون، آموزش و سازمانهای اجتماعی، تکنولوژی و فرهنگ مادی است . انتظار این است که تعامل این عناصر بر حسابداری بسیار پیچیده باشد .. موضوع این بحث ارتباطی است که بین ارزشهای فرهنگ ملی و ارزشهای منبعث از سیستم های حسابداری است. ارتباط ارزشهای اجتماعی با ارزشهای حسابداری با مطالعات گری آغاز گردید و در حقیقت توسعه ابعاد ارزش های اجتماعی هافستد ( فردگرائی در مقابل جمع گرائی، اجتناب از ابهام ضعیف و قوی، فاصله قدرت کم وزیاد مردگرائی در مقابل زن گرائی به ارزشهای مختلف حسابداری( کنترل قانونی، حرفه گرائی ، یکنواختی و انعطاف پذیری ، خوش بینانه در مقابه محافظه کاری و شفافیت در مقابل پنهانکاری)می باشد.
هدف این مقاله بررس چگونگی تأثیر عوامل فرهنگی بر حرفه گرائی در کشورهای در حال توسعه است .با کاربرد مدل ارزشهای حسابداری گری و مطالعات فرهنگی هافسد، چارچوب نظری جهت ارزیابی قدرت یا اختیار حسابداری (کنترل قانونی یا حرفه گرائی ) در کشور های در حال توسعه بسط و آزمون می گردد .12 کشور منتخب در این مطالعه عبارت از: بحرین، ایران، بنگلادش، اندونزی، اردن، کویت، عمان، مالزی، پاکستان قطر، عربستان و ترکیه است .
توسعه نظری
هافسد در سال 1997 فرهنگ را به عنوان برنامه جمعی تعریف نموده که سبب تمایز اعضای یک گروه یا یک دسته از سایرین می گردد . وی اختلاف فرهنگی را در چهار سطح ( سمبلیک، فهرمانی ، مذهبی و ارزشها) طبقه بندی و اذعان نمود ارزشها سخت ترین مفهوم جهت تعریف هستند ارزش به طور کلی تمایل به ترجیح وظایف یا امور خاص بر دیگری می باشد. بنابراین ارزشها طریق ویژه ای از رفتار ند که به وسیله جامعه یا فرد ترجیح داده می شوند. بنابراین ارزشهای مختلف فرهنگی در مرزهای ملی سبب ایجاد اختلافات عمده در ارزشهای اجتماعی و مصنوعات آن از قبیل رویه های حسابداری می گردد. اختلاف در رویه های حسابداری از ظهور اختلاف در ارزشهای فرهنگی حاصل می گردد لذا فرهنگ و حسابداری در ارتباط با یکدیگر می باشند
شایان ذکر است مطالعه هافسد از توجه ویژه سایر رشته ها برخوردار گردیده ودر واقع 600 مطالعه بین 1981 تا1992 در این خصوص صورت پذیرفته است. بنابراین استفاده از این ارزشها در متون و تحقیقات حسابداری نسبتاً قابل توجیه می باشد .. جدول شماره 1 معیارهای مختلف هافسد را در کشورهای در حال توسعه نشان می دهد
کشور
فردگرائی
فاصله قدرت
اجتناب از ریسک
مردگرائی
شاخص
رتبه
شاخص
رتبه
شاخص
رتبه
شاخص
رتبه
اندونزی
14
6-7
78
43-44
48
12-13
46
22
ایران
41
27
58
24-25
59
20-21
43
17-18
مالزی
26
17
104
50
36
8
50
26-27
پاکستان
14
6-7
55
22
70
26-27
50
26-27
ترکیه
37
24
66
34-35
85
34-35
45
20-21
عربستان
38
25
80
44-45
68
24-25
53
28-29
جدول شماره یک
Cray در سال 1998 ارزشهای اجتماعی وفرهنگی هافسد را به ارزشهای حسابداری تبدیل و یک رابطه بین آنها برقرار کرد. مدل وی اذعان بر این دارد که کلیه تصمیمات سیاسی حسابداری در سطح ملی در واکنش به ارزشهای اجتماعی هافسد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
مروری بر وضعیت بیوتکنولوژی در جهان
ترویج توانمندیهای فناوری زیستی و ایجاد بسترهای فرهنگی لازم در جامعه، در کنار برنامهریزی هدفمند و سرمایهگذاری کافی، از جمله برنامهها و اقداماتی است که باید برای توسعة این علم و فناوری در کشور صورت گیرد. در مقالة زیر سعی شده است وضعیت این فناوری نوین از نظر شاخصهایی چون سرمایهگذاری، بازده اقتصادی، فرآوردههای تجاری و اشتغالزایی، در سطح جهانی مورد بررسی قرار گیرد:
مقدمه تعریف فناوری زیستی پیشینه بیوتکنولوژی ساختار اقتصادی و سرمایهگذاری بازار فرآوردههای بیوتکنولوژی
مقدمه:
رشد سریع جمعیت و محدودیت منابع، نسل بشر را با خطر گرسنگی و کمبود امکانات بهداشتی مواجه نموده است. بر اساس گزارشات سازمان ملل، 800 میلیون نفر از جمعیت جهان (14 درصد) دچار فقر غذایی هستند که تا سال 2020 به یک میلیارد نفر خواهند رسید. اما تحولات گسترده علمی و تکنولوژیک جهان در قرن بیستم، به خصوص در حوزه فناوری زیستی (بیوتکنولوژی)، امروزه امیدهای فراوانی را در دل دولتمردان کشورهای جهان ایجاد کرده است. بیوتکنولوژی و فناوری ژن با ارایه مسیرهای راهبردی، این امید را بهوجود آوردهاند که میتوان جهان را از کابوس فقر و گرسنگی رها ساخت و امنیت غذایی و بهداشتی را برای جهانیان به ارمغان آورد. بر اساس پیشبینیهای بسیاری از متخصصین و صاحبنظران از جمله انجمن بینالمللی علم و توسعه، جمعیت جهان در سال 2050 به 11 میلیارد نفر خواهد رسید و میزان تولیدات غذایی باید در آن زمان به سه برابر مقدار کنونی افزایش یابد که بدون فناوری زیستی میسر نخواهد بود (رجوع شود به: ضرورت بکارگیری فناوریهای نوین در تأمین غذایی). دستاوردها و تحولات بزرگی که طی نیمه دوم قرن بیستم (از اواسط دهه 1970 میلادی) در حوزه علوم زیستی بوقوع پیوست، نویدبخش توانمندیهای جدیدی در این عرصه بود. فناوری زیستی و از جمله مهندسی ژنتیک یا فنون دیانآی نوترکیب، میتواند در جهت بهرهوری بیشتر از منابع زیستی، حفظ محیطزیست و در نتیجه توسعه پایدار مؤثر واقع شود. بسیاری از صاحبنظران معتقدند سده بیست و یکم، قرن حاکمیت و شکوفایی فناوری زیستی است. به مدد این فناوری نوین، پتانسیل قابل توجهی در علوم زیستشناسی پایه، صنایع کشاورزی، فرآوری غذایی، دارو و صنایع شیمیایی پدید آمده است. بیوتکنولوژی یک علم نوین و صنعت استراتژیک، کلیدی و سریعالحصول میباشد که میتواند به صورت گسترده در جهت نیل به هدف توسعه پایدار ملی و بینالمللی استفاده شود. بسیاری از کشورهای صنعتی و در حال توسعه جهان و از جمله آمریکا، ژاپن، کانادا، آلمان، انگلیس، فرانسه، ژاپن، کرهجنوبی، هند، چین، تایوان و کوبا از اوایل دهه 1980 میلادی، این فناوری را بهعنوان اولویت ملی و یکی از چند مورد فعالیتهای استراتژیک شناختهاند و برای حمایت و گسترش آن، برنامه ملی تدوین نمودهاند و بیوتکنولوژی را محور توسعه نوین قلمداد کردهاند. این کشورها با درک صحیح از توانمندیهای فناوری زیستی توانستهاند سیاستهای اصولی و برنامهریزی مناسب برای سرمایهگذاری جدی در جهت تحقیق و توسعه هدفمند این فناوری انجام دهند. اکنون بسیاری از این کشورها از توانمندیها و ارزش افزوده بسیار بالای این فناوری در اقتصاد خود بهرهبرداری مینمایند. آمریکا، ژاپن و کانادا از بزرگترین سرمایهگذاران در تحقیقوتوسعه صنعتی بیوتکنولوژی به شمار میآیند و ژاپن از رقبای اصلی آمریکا در این زمینه محسوب میشود. حتی کشورهای جنوب صحرای آفریقا که از محرومترین کشورهای جهان هستند، طرحها و برنامههایی را برای استفاده از این فناوری آغاز کردهاند. به هر حال بیوتکنولوژی به دلایل متعدد از جمله ارزش افزودة زیاد، فراگیرشدن سریع، ایجاد موقعیتهای برجسته اقتصادی و علمی، دانشمحور بودن و کم بودن شکاف تکنولوژیک بین کشورهای پیشرفته و درحالتوسعه، به عنوان یک فناوری مطلوب و ابزاری کارآمد، پویا و تعیینکننده در جهت تولید و توسعه ملی و کاهش وابستگی این کشورها به شدت مورد توجه اقتصادهای در حال توسعه قرار گرفته است. از سوی دیگر، در دنیای امروز مجهز شدن و پیشرو بودن در فناوریهای نوین و دستیابی به جدیدترین یافتههای علمیـ پژوهشی، یکی از عوامل بسیار مؤثر در معرفی و کسب اعتبار جهانی برای هر کشور میباشد. بنابراین کشورهای در حال توسعه باید خود را به این فناوری مجهز کرده و از نتایج اقتصادی ـ اجتماعی آن بهره گیرند. همگام با تحولات نوین بیوتکنولوژی، بسیاری از کشورهای غنی و فقیر دنیا، سیاستها و برنامههای ویژهای را برای توسعه فعالیتهای خود در زمینه بیوتکنولوژی اتخاذ کردهاند. برخی از این کشورها برای تسریع در توسعه این فناوری، ساختارهای ویژهای را بنا نهادهاند و به نتایج قابلتوجهی نیز دست یافتهاند. این فناوری هنوز تا حدودی در مراحل اولیة رشد خود قرار دارد و بسیاری از سرمایهگذاران این صنعت، به مرحلة بازگشت سرمایهگذاریهای تحقیقاتی خود نرسیدهاند. بنابراین متأخرانی مانند کشورهای جهان سوم، هنوز هم میتوانند سوار بر قطار بیوتکنولوژی شده و تواناییهای بالقوة خود را به مرحلة ظهور برسانند. ترویج توانمندیهای بیوتکنولوژی در جامعه و ایجاد بسترهای فرهنگی لازم برای توسعة آن در کنار توجه خاص به برنامهریزی هدفمند و سرمایهگذاری کافی، از جمله برنامهها و اقداماتی است که کشورهای در حال توسعه جهان و به خصوص کشورهایی نظیر ایران که تا حدودی از قافله این علم عقب ماندهاند باید به آن توجه ویژه داشته باشند.
تعریف فناوری زیستی (بیوتکنولوژی)
تعاریف مختلفی برای بیوتکنولوژی ارائه شده است که میتوان به چند مورد زیر اشاره نمود: - کاربرد اصول علمی و مهندسی در عملآوری مواد به وسیله سازوارههای (ارگانیسمهای بیولوژیکی) زیستی در راستای تهیه کالاها و خدمات. - تلفیق ژنتیک مولکولی، بیوشیمی، میکروبیولوژی و فناوری جهت استفاده از ریزسازوارهها (میکروارگانیسمها)، سلولها، بافتها و یا قسمتی از سلول یا موجود زنده بهمنظور تولید کالاها و ارایه خدمات. - استفاده از موجودات زنده، سلولها، بافتها و قسمتهایی از سلول (اندامکها) و همچنین مولکولها که در تغییرات زیستشناختی (بیولوژیکی)، شیمیایی و فیزیکی تأثیر میگذارند. - استفاده از فرآیندهای سلولی و مولکولی برای حل مشکلات یا ایجاد فرآوردهها در خدمت رفاه بشری. تعریف جامع بیوتکنولوژی توسط دولت آمریکا چنین عنوان شده است: بیوتکنولوژی (با مفهوم قدیم و جدید) در برگیرنده هر گونه فن و روشی است که از موجودات زنده و یا بخشهایی از آنها استفاده کند تا فرآوردههایی را تولید، اصلاح و یا تغییر دهد و به بهینهسازی گیاهان و جانوران بپردازد و یا ریزسازوارههایی را برای کاربردهای ویژه تولید کند. بیوتکنولوژی در مفهوم جدید به کاربرد صنعتی دی-ان-ای نوترکیب، همجوشی سلولی و فنون فراورش نوین زیستی گفته میشود. به عبارتی استفاده صنعتی از دی-ان-ای و دیگر فرآیندهای زیستی یا بهرهگیری از پروتئین و یا دی-ان-ای نوترکیب و ادغام سلولها برای تولید، در این فناوری مطرح میباشد. برخی از مردم، بیوتکنولوژی را فقط با مهندسی ژنتیک و یا دستکاری در ساختار ژنتیک انسان و حیوانات میشناسند و از دامنه کاربردهای وسیع آن در زمینه میکروبیولوژی صنعتی، مهندسی بیوشیمی یا تکنولوژی تخمیر و محیطزیست آگاهی ندارند و یا اطلاعات آنها کافی نیست. این فناوری با گسترش مرزهای دانش در حوزههای پزشکی و داروسازی، کشاورزی، صنعت و محیطزیست توانسته است کاربردهای متعددی در جهت بهبود زندگی بشر ارایه نماید. فناوری زیستی اکنون در صحنه رقابت و برتریهای علمی، اقتصادی و حتی سیاسی به عنوان یکی از چند فناوری استراتژیک، راهبردی، فراگیر و کلیدی در دنیا مطرح میباشد. نکتة دیگر آن که بیوتکنولوژی از علوم چندبعدی (Multidiciplinary) میباشد که به همکاری طیف گستردهای از متخصصین رشتههای مختلف از جمله زیستشناسی، ژنتیک سلولی و مولکولی، بیوشیمی و مهندسی شیمی، بیوانفورماتیک، آمار حیاتی (بیومتری)، میکروبیولوژی، پاتولوژی، کشت سلولها و بافتها نیاز دارد. بنابراین لزوم توجه به انجام فعالیتهای گروهی در این علم، بسیار ملموس و ضروری میباشد. بطور کلی فنون بیوتکنولوژی نوین را میتوان به سه دسته کلی زیر تقسیم نمود: 1- فنون مهندسی ژنتیک و دیانآی نوترکیب 2- فنون کشت سلول و بافت 3- نشانگرهای مولکولی
پیشینه بیوتکنولوژی در جهان
شاید بتوان پیشینه بیوتکنولوژی را به 1750 سال قبل از میلاد مسیح نسبت داد که سومریها از طریق جوشاندن و تخمیر توانستند آبجو تولید کنند. تهیه ماست، پنیر و خمیر نان نیز از مثالهای دیگر در زمینه بیوتکنولوژی میباشند که از صدها سال پیش توسط بشر مورد استفاده قرار گرفتهاند و امروزه از آنها به عنوان بیوتکنولوژی سنتی یاد میشود. واژه "بیوتکنولوژی" برای اولین بار در سال 1919 توسط یک مهندس کشاورزی مجارستانی بکار رفت و واژه "بیولوژی مولکولی" در سال 1938 عنوان شد. همچنین یک میکروبیولوژیست دانمارکی برای اولین بار در سال 1941 واژه "مهندسی ژنتیک" را بکار برد. دستاوردها و پیشرفتهای شگرف در زمینه زیستشناسی و ژنتیک سلولی و مولکولی و تغییرات اساسی در نوع فعالیتها به خصوص طی نیمه دوم قرن بیستم، باعث گردید که زمینه ارایه دو واژه "بیوتکنولوژی سنتی" و "بیوتکنولوژی نوین" فراهم شود. تلاش برای توسعه این مفهوم جدید از اوایل دهه 1970 میلادی عمدتاً در آمریکا و در زمینه پزشکی آغاز گردید. نتایج این تلاشها ظرف مدت اندکی پس از پیدایش فنون مهندسی ژنتیک، در اواخر دهه 70 میلادی (سال 1978و 1979) به ترتیب با تولید انسولین و هورمون رشد نوترکیب انسانی به ثمر نشست. اولین واکسن نوترکیب دامی در سال 1982 تولید شد. انسولین انسانی (هیومیولین) و واکسن هپاتیت B و اینترفرون (نوعی داروی ضدسرطان) به ترتیب در سالهای 1982 و 1986 توسط سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) مجوز فروش دریافت کردند. فنون کشت سلول و بافت در اواخر دهه 70 توسعه یافتند و تکثیر گیاهان با روش مذکور از اوایل دهه 80 میلادی رایج شد. دستورزی ژنتیکی گیاهان نیز در اوایل دهه 80 میلادی ارایه گردید و نتایج کاربردی آن از سال 1995 با ایجاد گیاهان تراریخته مقاوم به آفات، بیماریها و علفکشها به ثمر نشست. پیدایش تکنیک PCR و نشانگرهای مولکولی دیانآ از اوایل دهه مذکور و تکامل تدریجی آنها به کمک ابداع ابزارها و وسایل نوین پیشرفته باعث گردید که مفاهیم ژنومیکس، بیوانفورماتیکس و پروتئومیکس در اواسط دهه 90 به عرصه بیولوژی مولکولی وارد شوند و بابهای جدیدی از کاربردهای بیوتکنولوژی نوین گشوده شود. مجموعه این دستاوردها موجب شد که پایان قرن بیستم با اتمام پروژههای بررسی ژنوم چندین موجود و از جمله انسان، آرابیدوپیس و برنج مصادف شود. اولین حیوان کلونشده حاصل از فنون کشتبافت با نام گوسفند دالی توسط دانشمندان اسکاتلندی در سال 1996 تولید شد و حتی بحث توانایی برخی از کشورها جهت کلونکردن انسان و سایر جانوران نیز مطرح میباشد.
ساختار اقتصادی و سرمایهگذاری بیوتکنولوژی در جهان
گسترش کاربردهای بیوتکنولوژی، موجب تغییرات عمدهای در اقتصاد برخی از کشورهای جهان شده است. با توجه به نقش و اهمیت بیوتکنولوژی، برنامهریزی و سرمایهگذاریهای فراوانی (به خصوص طی دو دهه اخیر) توسط کشورهای مختلف جهان برای توسعه و گسترش آن انجام شده است. اکثر این سرمایهگذاریها توسط کشورهای توسعهیافته و صنعتی بهخصوص آمریکا صورت پذیرفته است. براساس آمار و ارقام سازمان ملل متحد از سال 1980 تا 1989 بیش از 12 میلیارد دلار در جهان برای انجام پژوهشهای کاربردی و بنیادی در زمینه بیوتکنولوژی هزینه شده است. برخی از شرکتهای بزرگ تجاری دنیا، سرمایههای خود را به پژوهش در این زمینه اختصاص دادهاند. بیش از 10 شرکت بزرگ غذایی دنیا با بیش از 100 میلیارد دلار درآمد از این جمله هستند. فصول 16 و 34 از دستور کار 21 اجلاس زمین (Earth submit، ژوئن سال 1992- برزیل) به عنوان یک برنامه و طرح عملی و اجرایی برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد نیشابور
عنوان تحقیق :
تخصیص بهینه منابع در آموزش و پرورش کشورهای در حال توسعه
استاد مربوطه :
جناب آقای رضوی
گرد آورنده :
سیده منا بیدخوری
آذرماه 1385
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
پیشینه
بخش اول: مشکلات کیفی و کمی آموزش و پرورش ایران در قرن 21
- بودجه آموزش و پرورش ایران
- کلاسهای مخروبه و آمو زشگاه ها و فاصله50/ تا حد مطلوب
- محرومیت از تحصیل ترک تحصیل و میزان مردودی
- وضعیت نیروی انسانی در مدارس
- وضعیت تغذیه دانش آموزان
بخش دوم: نیازها ،چالشها وفرصتها
- شرایط ورویکرد های متفاوت
- چالش ها و فر صت های تقاضای اجتماعی آموزش عالی در ایران
نتیجه
منابع و ماخذ
چکیده :
آموزش و پرورش برای دستیابی به هدف نهایی اش که همان احیای مدرسه زندگی است، طرحی را به دولت ارائه کرده که در حال بررسی است.
در توضیح باید افزود: فردی که از مدرسه زندگی خارج می شود طبق برنامه ریزی هایی که باید صورت بگیرد فردی توانا از لحاظ علمی و حرفه ای، امیدوار و توانمند در زندگی، خلاق، متدین و کارآفرین و درنهایت شهروند نمونه خواهد شد.
دو راهکار عمده برای این منظور درنظر گرفته شده نخست مناسب سازی و بهینه سازی فضاهای آموزشی که در آن به دنبال بسط و گسترش امکانات و فضای آموزشی، به روز کردن آنها و نیز حفظ و مقاوم سازی امکاناتی هستیم که در اختیار هست در مرحله بعد که از اهمیت ویژه ای برخوردار است، باید سعی خواهیم کرد تا به عوامل تشکیل دهنده نظام آموزشی که همان فرهنگیان و معلمان هستند پرداخته شود.
محدث درباره چگونگی رسیدن به این هدف، گفت: ما طرحی با عنوان طرح استفاده تمام وقت پیشنهاد شده که بر مبنای آن سعی در رضایتمندی شغلی و بالا بردن توانایی های علمی معلمان شده است، که در این باره با دانشگاه پیام نور توافقنامه هایی صورت گرفته است.
پیشنهاد شده برای مدارس دوره های راهنمایی و دبیرستان، معلمانی با مدارک کارشناسی ارشد و مدیران با تحصیلات بالا به کار گرفته شوند، تأمین این نیروها و جذب آنها از سوی آموزش و پرورش از سوی دو مجتمع دانشگاهی پیامبر اعظم و شهید رجایی که زیرنظر این وزارتخانه است انجام می شود و برای رضایتمندی شغلی این دسته از معلمان و مدیران با تحصیلات بالا یکسری فوق العاده خاص محسوس درنظر گرفته شده است.
معاون برنامه ریزی آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: تمامی این قبیل اقدام ها برای رسیدن به هدف احیای مدرسه ای صورت می پذیرد که در آن معلمان دیگر دغدغه کمبودهای مالی و یا فشارهای زندگی را نخواهند داشت، بنابراین می توانند با کیفیتی بهتر به آموزش بپردازند که متعاقب آن دانش آموزان جذب محیط مدرسه می شوند.
کسری بودجه در آموزش و پرورش ما را تأیید می کنم، ما بیش از ۱۷۰۰ میلیارد تومان کسری بودجه دارد و راهکار حل این مسأله این است که دولت اگر بدهی های گذشته خود را که از سال های گذشته به فرهنگیان و معلمان پرداخت نشده و مربوط به ۲ درصد عوارض آموزشی است و به وزارت آموزش و پرورش تعلق دارد، به این وزارتخانه بپردازد، ما بیش از رقم کسری مورد نظر به دست خواهیم آورد و حتی اگر ۲ درصد عوارض مربوط به سال ۸۵ را به آموزش و پرورش اختصاص دهند مبلغی نزدیک به یک هزار میلیارد تومان خواهد بود که بخش زیادی از کمبود های این وزارتخانه را در سال ۸۵ جبران می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
تخصیص بهینه منابع در آموزش عالی در کشورهای درحال توسته
طرح نیازسنجی نیروی انسانی متخصص و سیاستگذاری توسعه منابع انسانی کشور از سوی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری در سال 1380 به اجرا درآمده است. موضوع طرح <انجام مطالعات و پژوهشهای مرتبط با تدوین برنامه جامع ده ساله تربیت نیروی انسانی متخصص کشور>، موضوع تبصره 36 قانون برنامه دوم توسعه منابع انسانی و ردیف اعتباری 503029 قانون بودجه سال 1378 کل کشور بوده است.
نکته مهم در اجرای این طرح، استفاده از حداکثر ظرفیت پژوهشی کشور بوده است، که این امر از طریق فراخوان عمومی برای تهیه پیشنهاد طرحهای مربوط به هر یک از موضوعهای پژوهشی به انجام رسیده است.
ضرورت انجام طرح حاضر، فزونی تقاضا برای آموزش عالی نسبت به عرضه محدود خدمات آن، به ویژه در بخش دولتی است. تداوم عوامل مؤثر بر رشد تقاضا برای آموزش عالی از جمله تغییرات جمعیتی و ترکیب سنی جوان آن، محدودیت اعزام به خارج برای ادامه تحصیل و عدم برنامهریزی مناسب برای ایجاد فرصتهای شغلی کافی، روند شهرنشینی و انتظارات جامعه در خصوص بهرهمندی از حقوق اجتماعی-اقتصادی همه، حاکی از تداوم روند تقاضای آموزش عالی است. به عبارتی، علیرغم توسعه بخش آموزش عالی غیردولتی، همچنان تقاضا برای ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی دولتی، نقطه ثقل تقاضای آموزش عالی را تشکیل میدهد.
برنامهریزی برای پاسخگویی به تقاضای اجتماعی، به عنوان یکی از رویکردهای برنامهریزی توسعه آموزش عالی مطرح است و این مهم خود ضرورت شناخت ابعاد مختلف این پدیده و برآورد حجم تقاضای اجتماعی را در سالهای آتی مطرح میکند.
با توجه به این ضرورتها، تحلیل و برآورد تقاضای اجتماعی آموزش عالی، یکی از محورهای اصلی طرح جامع نیازسنجی و توسعه منابع انسانی قرار گرفت که در آن پنج طرح پژوهشی مأموریت تحلیل و شناخت همه جانبه ابعاد مختلف تقاضا، تأثیر تحولات مختلف بر آن و در نهایت برآورد کمی آن در دوره 88-1380 را برعهده گرفتند.
این طرح :
- تحولات نهادهای اجتماعی و سیاسی و تأثیر آن بر تقاضای اجتماعی آموزش عالی، مجری،مقصود فراستخواه؛
- تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی در ایران، عوامل مؤثر و پیامدهای اجتماعی، مجری، هوشنگ مهریار؛
- تحلیل رابطه فضایی و برآورد تقاضای اجتماعی آموزش عالی در دوره 88-1380، مجری، نعمتالله اکبری؛
- ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانوار در ایران و تحلیل الگوی سرمایهگذاری خانوار بر منابع انسانی،مجری، زهرا ملاعلی؛
- برآورد تقاضای اجتماعی آموزش عالی در دوره 88-1380؛
مجری، معصومه قارون را شامل میشود. نتایج این مطالعات، به صورت مختصر در گزارش این مجموعه آورده شده است.
در سالهای اخیر، جهانیکردن و اتحادهای منطقهای در همهجا به تغییرات مهمی در سیاست ملی اقتصادی منجر شده است و پیامدهایی درهمه زمینههای سیاستگذاری به ویژه آموزش و پرورش به طور عام و آموزش عالی به طور خاص داشته است.
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در اکثر کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی پس از اینکه با گسترش وسیع امکانات آموزش عالی و دسترسی روز افزون افراد، با خیل عظیم متقاضیان مواجه شدند، سعی کردند که با برنامهریزی آموزش متوسطه، اکثریت دانشآموزان را به سمت کسب مهارتهای عملی مورد نیاز بازار سوق دهند و فقط اقلیتی را که هوش و استعداد برتری داشتند به دورههای نظری و سپس دانشگاهها گسیل دارند، در حالیکه در کشورهای در حال توسعه تنها نمونههای معدودی در این کار موفق بودند. در کشورهای توسعه یافته نیز علیرغم این جهتگیری، به دلایلی، از جمله نگرش عمومی به تحصیلات نظری به عنوان راه تضمین برخورداری از تحصیلات عالی و ورود به طبقات اجتماعی بالاتر، تمایل عمومی به ادامه تحصیل در سطح متوسطه و عالی شکل گرفته و روندی فزاینده پیدا کرد.
به این ترتیب، مفهوم تقاضای اجتماعی آموزش عالی برخلاف عنوان آن که یک مفهوم جمعی را مستفاد میکند، به پدیده رشد فزاینده تقاضای خصوصی برای آموزش دانشگاهی اطلاق میشود و روش رویکرد <تقاضای اجتماعی> عبارت است از اینکه برنامه توسعه آموزش عالی منطبق با تقاضای مذکور تنظیم شود.
روند گسترش آموزش و پرورش عمومی و سپس آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه به ویژه کشورهای استقلال یافته نیز شکل گرفت.
این شکلگیری ابتدا نخبهگرا و انحصاری بود و سپس به یک حق شهروندی تبدیل شد و توسعه آموزش عالی به عنوان یک ضرورت در سرلوحه برنامههای توسعه این کشورها قرار گرفت، به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
(عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی
در مورد شیوههای امریکا برای اعمال عملیات روانی بر ضد شوروی سابق و دیگر دشمنانش، تاکنون مباحث زیادی مطرح و شیوههای این کشور با استفاده از شواهد، بررسی شده است. با توجه به وسعت جهان اسلام از نظر جمعیت، فرهنگ، قومیت و … و با توجه به اینکه پیروان دین اسلام در حال افزایش است (به نحوی که پیشبینی میشود تا سال 2023 اسلام بیشترین پیروان را خواهد داشت) و به ویژه با توجه به این مطلب که منافع امریکا در بیشتر مناطق جهان با چالش گرایشهای اسلامی مواجه است؛ چگونگی مبارزه و برخورد امریکا با دنیای اسلام به مطالعات بسیار عمیق و علمی نیاز دارد. البته، پر واضح است که امریکا در رویارویی با جهان اسلام مجبور است به ابعاد نرمافزاری منازعه بپردازد؛ بنابراین، عملیات روانی از شاخصترین مؤلفههای بعد نرمافزاری جنگ است. این مقاله با ارائه بحثهای تئوریک و نیز شواهد تاریخی در صدد است گوشههایی از تلاشهای عملیات روانی امریکا را بازگو کند و در پایان، توصیههایی را به خوانندگان ارائه دهد.
مقدمهاز زمان فروپاشی اتحاد شوروی و شعلهور شدن جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991، دولتهای منطقه ـ به ویژه ایران ـ از سوی امریکا در معرض یک عملیات روانی هدفمند، سازماندهی شده و مطالعه شده قرار گرفتند. طبیعت و گرایشهای حکومت امریکا همواره تهاجمی و نظامی بوده است، زیرا سیاستمداران آن یا صاحبان شرکتهای بزرگ هستند یا در چنین شرکتهایی سهام دارند یا در مقام مدیران عالیرتبه این شرکتها موظفاند که در راستای منافع خود و افزودن به ثروتهایشان تلاش کنند. همچنین، فعالیت این شرکتها یا در زمینه تجارت نفت است یا در صنایع بزرگی که به تولید جنگافزار میپردازند، بنابراین، بودجههای توسعه تسلیحات نظامی و جنگافزار نظامی را در سطح میلیاردی جذب میکنند. هر چند آیزنهاور ـ رئیس جمهور پیشین امریکا ـ مردم را از تسلط این شرکتها بر سیاست بر حذر داشته بود، اما میتوان گفت سیاست خارجی امریکا را ژانرالهای پنتاگون و کارخانههای صنایع جنگ تعیین میکنند. معروف است که مناقشات سیاسی و عملیات روانی ابزار اجرای سیاست خارجی و ستون فقرات آن هستند. در همین راستا، جیمز پلدوین معاون فرمانده نیروی دریایی امریکا در مقدمه کتاب جنگ سیاسی گفته است: «غالباً جنگ با به کارگیری وسایل نظامی تعریف میشود که از طریق، در صدد کسب اهداف سیاسی است، اما باید گفت عملیات روانی سیاسی برای دستیابی به این اهداف، راه مؤثرتری است. در این راستا به کارگیری تصاویر، افکار، سخنرانی، شعار، تبلیغات، فشار اقتصادی و فناوری اطلاعات، بر سیاست دشمن اثر میگذارد».
در واقع، کشورهای اسلامی از دهه هفتاد به بعد با پیامهای عملیات روانی زندگی میکنند. اوج این وضعیت را در حمله امریکا بر ضد تروریسم و توطئههای این کشور در بحران عراق شاهد هستیم. از این پس، دخالتهای بیپرده امریکا در امور کشورهای اسلامی و خطرهای آن برای دولتهای منطقه را بیشتر شاهد خواهیم بود؛ دخالتهایی که با شعار توسعه دموکراسی و یکسانسازی اقتصادی و سیاسی انجام میگیرد. حکومت امریکا اکنون عملیات روانی ویرانگری را بر ضد جهان اسلام و حتی بر ضد مردم امریکا بر پا کرده است. حوادث 11 سیپتامبر شرایطی را فراهم کرد تا این جنگ از پیش آماده شده – که سیاست خارجی بوش را در مورد خاورمیانه شکل میدهد – امکان اجرا پیدا کند. البته جورج بوش پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری امریکا به دنبال چنین بهانهای بود، وی هرگونه تعریف دیگری از تروریسم را رد و خود را تنها مرجع تعریف و تعیین مصادیق تروریسم معرفی کرد و در این راستا، رفتار هر دولتی را که با سیاستهای وی موافق نباشد، هدف بمباران عملیات روانی قرار میداد. اهداف پنهان و واقعی حکومت امریکا در برابر عراق از چشم ناظران سیاسی پوشیده نیست، اما متأسفانه در اثر اعمال نیروی عملیات روانی امریکا بر دولتهای اسلامی و حتی اخیراً بر برخی دولتهای اروپایی، این اهداف بر ضد ملت عراق متمرکز شده است. البته بعضی از دولتهای عربی در این زمینه مقصر هستند؛ زیرا آنها باور دارند که باید به خواستههای امریکا پاسخ مثبت بدهند. در واقع، این عمل آنها تسلیم شدن در برابر خواستههای امریکا برای رهایی از تهدید عراق بود. مسئله مهمتر اینکه، اهداف امریکا در پشت پرده براندازی حکومت در عراق، جهانی کردن ادعاهای دروغی است که کارشناسان عملیات روانی در پنتاگون آنها را میسازند. بنابراین، بهانهتراشیها و ادعاهای آنها در توجیه جنگ بر ضد عراق به گونهای است که رفتهرفته همه باور میکنند که اهداف اعلام شده امریکا، اهداف واقعی جنگ است. به بیان دیگر، آنها دروغهایی را اختراع میکنند و در اثر تکرار این دروغها از وسایل ارتباط جمعی مخاطبان دچار شک و تردید میشوند که آیا این ادعاها را باور کنند یا برای خنثی کردن آنها تلاش کنند؟ بنابراین، مخاطبان باید اهداف پنهان آنها را کشف و بر اطلاعات دروغ تمرکز کنند و از این طریق، آنها را افشا کنند. این، بهترین شیوه رد توجیهات تبلیغاتی حکومت امریکا برای شروع جنگ در کشورهای دیگر است. در غیر این صورت، کشورهای مردمی قصور بزرگی را مرتکب میشوند که عدم آگاهی آنها را نسبت به آثار عملیات روانی نشان میدهد. آیا آن کشورها تجاهل میکنند یا واقعاً از روشها و خطرهای عملیات روانی بیاطلاعند؟ به راستی در فرهنگ سیاسی امریکا عملیات روانی نان سیاست و اکسیر حیات است. بنابراین بررسی مشروحی در مورد اهمیت عملیات روانی در سیاست امریکا انجام میگیرد.
عملیات روانی- تبلیغاتی: اصول و به کارگیری در مفهوم امریکایی
نخست به برخی از گفتههای سیاستمداران و نظامیان امریکایی درباره تأثیرات عملیات روانی و جایگاه آن در سیاست خارجی امریکا اشاره میشود. پل اسمیت از محققان برجسته مؤسسه دفاع ملی در مورد جنگ سیاسی میگوید: «در جنگ، کشتن عنصر اساسی نیست بلکه عنصر اساسی مجبور کردن دشمن به رفتار موافق اراده ماست». بنابراین، در اینجا عملیات روانی قرینه اراده سیاسی است و این نوع از جنگ، با ابزار خاص خود و با اشکال مختلف وارد صحنه میشود تا درجات بیشتری از فشار را بر دشمن وارد کند. هما میدوکان( ) میگوید: «روشنگری استعماری بهتر از توپخانه است که بر بدنها غلبه میکند. عملیات روانی امریکا از طریق شکنجه روح عمل میکند». دگلاس بلورفاب رئیس آژانس اطلاعات مرکزی امریکا سیا میگوید: «نقش عملیات ویژه (روانی) در استراتژی ایالات متحده در دهه هشتاد چنین بود: این کشور به مدت دو سال