دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد هنر سلجوقیان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

 

 نگاهی به هنر دوران سلجوقی

در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی بوجود آوردند. در این دوره از تلفیق‌ حیاط چهار ایوانی و تالار مربع گنبددار (چهار‌طاقی)، مسجد بزرگ ایرانی بوجود آمد...

در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی بوجود آوردند. در این دوره از تلفیق‌ حیاط چهار ایوانی و تالار مربع گنبددار (چهار‌طاقی)، مسجد بزرگ ایرانی بوجود آمد.

به‌گونه‌ای که حیاط مرکزی و چهار ایوان اطراف آن اساس معماری مذهبی در ایران گردید. نماسازی دیوار بناها با آجر بود و از امکانات هنری آن استفاده می‌شد و نقوش متنوعی از آجر به‌وجود می‌آورند. هنر آجرتراشی و تزئین بناها با آجرهای تراشیده شده از قرن پنجم هجری در ایران معمول و تااواخرقرن ششم ادامه یافت و کامل‌تر گردید.

سلجوقیان در بکارگیری گنبد دو پوسته سعی زیادی داشتند و نوع جدیدی از پایه را برای آن در نظر گرفتند. علت بوجود آمدن گنبد دو پوسته، فضای داخلی و قالب خارجی بود. گنبد داخلی نیمکره‌ای بود ولی گنبد بیرونی به شکل بیضی نسبتاً نوک تیزی اجرا می‌شد. نمونهٔ چشمگیر در این مورد گنبد مسجد جامع اصفهان است. بنای مدرسه از جمله بناهای مذهبی این دوران بود. مدرسه در سرتاسر امپراتوری سلجوقی گستریش پیدا کرد و دارای ویژگی‌هایی گشت از جمله صحن چهار ایوانی که ریشه ایرانی داشت. از معروف‌ترین مدارس، مدرسه نظامیه بغداد بود و نیز در اصفهان، نیشابور، بلخ، بصره و. ... از دیگر بناهای مذهبی بناهای آرامگاهی بودند که در این دوران ساخته شدند.

معماری غیرمذهبی نیز همدوش معماری مذهبی بکار می‌رفت. معماری غیرمذهبی رایج در دورهٔ سلجوقیان کاروانسراست که دارای صحن بزرگ و چهار ایوان است. دورهٔ سلجوقی دورهٔ توازن و تعادل معماری ایرانی بود که از تجارب پیشین بهره می‌گرفت و الگوهای تازه‌‌ای برای آینده ایجاد می‌کرد. در اواخر عهد سلجوقی ترئینات گچبری و رنگ اهمیت زیادی یافت. کاشی لعابدار فیروزه‌ای در تزئین معماری بکار گرفته شد.

از ویژگی‌های این دوران در معماری استفاده از آجر بود. آجرهای عالی با جایگیری ظریف و شکل‌گیری هندسی نقوش برطبق سبکی دقیق، ویژگی‌های تزئینی بنا را جلوه‌گر می‌ساخت. این امر با توانایی و قدرت تکنیکی اعجاب‌آ‌وری اجرا می‌شد. از مساجد ایران در این دوران می‌توان به مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپایگان، مسجد جامع قزوین و از مدارس، مدرسهٔ خارجرد را نام برد. از بناهای غیرمذهبی که بیشتر کاروانسرا هستند می‌توان رباط شرف، رباط انوشیروان، رباط ملک (سمرقند بخارا) و از برج‌ها و مقابر این دوره که به شکل تپه ساخته شده‌اند، و دو طبقه بوده‌آند، مقابر دایره شکل سه گنبد در ارومیه و برج مدور مراغه و از مقابر نقشه ترک‌دار، مقبرهٔ پیر، گنبد سرخ و گنبد علویان و از مقابر چند ضلعی، گنبد علی در ابرقو، گنبد کبود در مراغه و از برج‌ها، برج دماوند، برج غربی و شرقی خرقان و برج مهماندوست را نام برد.

انواع متنوعی از سفالینه‌‌ها کمی پس از روی کار آمدن سلجوقیان در ایران ظاهر شد. مراکز عمدهٔ آن در ایران شهر ری و کاشان بود. ویژگی این سفالینه‌‌ها استفاده از خمیر سفید بود، که عملاً کاربرد لعاب را منتفی می‌کرد. در این دوره بود که سفالینه‌ها چند رنگ چینی تولید شدند.

برخی ظروف که در حدود قرن ششم هجری تولید شد، مشبک‌کاری ترئین یافته بود و شبکه‌‌ها با لعاب شفاف پرشده بودند. در اواسط همان قرن لعاب‌کاری رنگی بوجود آمد که معمولاً به‌رنگ فیروزه‌ای یا آبی تیره بود.

سفالینه‌های زرین‌فام نیز در خلال قرن ششم بوجود آمدند. نمونه‌های نخستین آن، ریشه در مصر و بین‌النهرین داشت و در ایران از پیشرفت و تحول کافی برخوردار شد. نقش‌پردازی سفالینه‌‌ها در شهر روی و کاشان باهم متفاوت بود. در ری زمینه زرین‌فام بود و پیکره‌ها با تزئین گیاهان مارپیچ احاطه می‌شدند و سرانجام پیکره‌ها به نقش‌های کوچک تنیده در نقش‌های گیاهی تبدیل شدند. در کاشان پیکره‌های انسانی اغلب در برابر یک منظره قرار می‌گرفتند. گاه پیکره‌ و بعدها دو پیکره نشسته بکار می‌رفت که در حال صحبت باهم بودند. در بین‌النهرین ظروفی تولید می‌شد که تزئین برجسته داشتو با اسلیمی‌های سلجوقی مزین شده بود. این ظروف خشن‌تر از ظروف ایرانی بود. در اواخر قرن ششم سفالینه‌های زیبای مینایی تولید شد. این ظروف در شهرهای کاشان، ری و احتمالاً ساوه تولید می‌شدند که دارای تزئیناتی شبیه ظروف زرین‌فام کاشان بودند. گاه هم وقایع شاهنامه و صحنه‌های نبرد در ترکیب‌بندی‌های کوچک ارائه می‌شد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد هنر سلجوقیان


تحقیق در مورد مسجد سمبل هنر اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مسجد سمبل هنر اسلامی

در نگاهی به معماری و هنر اسلامی دو وجهه نظر معنوی و صوری (1) درآراءمستشرقینی چون‏«بورکهارت‏»و«کربن‏»از یکسو و«آرنولد»و«گدار»از سوی دیگرظهوری کامل دارد. بورکهارت و کربن و اتینگهاوسن چنان به هنر اسلامی نگریسته‏اند که‏حتی در خانه ساده کعبه جهانی از رمز و راز دیده‏اند (2) ،در حالی که نگاه پوزیتویستی گدارو آرنولد و کونل به معماری و نقاشی چنان است که گویی اسلام در آغاز چون فکر واندیشه مردم بادیه نشین، برهوتی بی‏فکر و هنر بیش نبوده است (3) .هر چند میان این دواندیشه جدایی و شقاقی بنیادی وجود دارد،اما گهگاه به هم نزدیک می‏شوند.گدار کسانی‏را که هنر معماری اسلامی را اغلب از طریق مطالعه در عناصر مختلف ایرانی،بیزانسی و غیره مورد مطالعه قرار می‏دهند مورد انتقاد قرار می‏دهند.به عقیده او هنر قبل از هر چیزانعکاس روح هنرمند و جلوه نمایان قدرتهایی است که آن را رهبری می‏کنند،و تکنیک‏معماری هم مانند تکلم جز وسیله ابراز و آلتی در خدمت‏«روح‏»نیست.عامل اصلی درمعماری هم بیش از هر چیز وجود معمار است و اصل مهم در هنر معماری یک قوم،روح‏اجتماعی آن قوم است.به نظر گدار معماری یونان نه یک طریقه ساختمان بلکه عصاره‏نمایان روح موزون پسند قوم یونانی است.معماری رومی از ریشه گرفته تا شاخ و برگش‏مظهر صفات نظم و قدرت و اوتیلیتاریسم(مذهب سودانگاری) آنان است که از ممیزات‏روح رومی برشمرده می‏شود.معماری بیزانسی پرتوی از آمیزش روح آسیایی و یونانی‏بیزانس است،چنانکه کلیساهای بزرگ غرب عظمت روح و پرستش آنان را می‏نماید.

علی رغم این نظر،او مجددا از نظرگاه معنوی و روحانی درباره هنر اسلامی دور می‏شود.

گدار معتقد است که روح اسلام در آغاز عقیم بود و جز اصول اخلاقی چیزی همراه‏نداشت.از این نظر نمی‏توانست‏با ایجاد الهامی یک هنر جدید را ابداع کند.از این لحاظگدار،اسلام را برای ابداع هنری به مراتب ضعیفتر از مسیحیت محسوب می‏دارد (4) .

به همین جهت نیز او معماری اسلامی را مبدع نمی‏داند.به این معنی که به زعم او اغلب آنچه‏در اسلام ابداع شد بسیار بد و نا موزون بود،چون نه شکل تازه‏ای در ساختمان ابداع (Pantheon) ساختمانی را تکمیل (Partenon) و پانتئون نمودو نه یک روش پارتنون کرد.ازاین نقطه نظر هیچیک از ساختمانهای اسلامی قابل مقایسه با«پانتئون (Amiens) نیستند.مساجد هم رویهمرفته جنبه اقتباسی دارند. رم‏»یا«کلیسای‏آمین‏»

در مقابل این نظر،بورکهارت در شرح پیدایی معماری اسلامی از جمله در اشاره به‏قبة الصخره(گنبد سنگ بزرگ)در بیت المقدس-که شرحش خواهد آمد-معتقد است‏نخستین فضایی که توانست کمال گنبد مرکزی معماری رومی و بیزانسی را ظاهر گرداند،تنها اقلیمی اسلامی بود.در این اقلیم خلوص عرفان افلاطونی خویش را نمودار می‏کند (5) .

این خلوص در توحید و یگانگی خدای متعال و ازلی و ابدی ظهور می‏نماید (6) .به نظر او نقطه اشتراک هنر بیزانسی و هنر آغازین اسلامی در همین عناصر افلاطونی هنر بیزانس‏است،همچنین ساحت‏حکمت اشراقی هنر بیزانس که در اسلام نیز منعکس است می‏تواندعنصر وحدت بخش این دو باشد.

در اینجا می‏توان این نظر گدار را پذیرفت که اسلام ابتدا بیشتر سفارش دهنده بود ومعماران زرتشتی ایران و مسیحی بیزانس سفارشات هنری حکمرانان و ثروتمندان‏مسلمان را طراحی و اجراء می‏کردند،اما به تدریج‏به اقتضای مواجید و احوالات و نگرش‏دینی خود که از وحی و تعلیم قرآنی پیامبر و ائمه نشات می‏گرفت در عناصر ناسازگار وبیگانه با ذوق و تفکر دینی اسلام تغییر دادند و آن را به روح خود نزدیکتر ساختند،تاآنکه به تدریج‏بینش دینی ناشی از علم و بصیرت روحانی که با ابتدای به آیه شریفه قرآنی‏«کل من علیها فان‏»جهان ماده و دنیا را سر به سر خیالی و فانی تلقی می‏کرد،دلبستگی به‏دوام ابنیه و عمارات را بی‏وجه یافتند.بنابر این نمی‏توان در مطالعه هنر اسلامی به صرف‏آنچه مسلمانان از عالم شرک یونانی-مسیحی و ایرانی-زرتشتی اقتباس کردند به تئوری‏و تبیین مبانی معماری اسلامی پرداخت،بلکه باید مبادی هنر مقدس اسلامی را مولودالهامی درونی دانست که از عالم قدس اسلامی پرتو گرفته و در تمام تجلیات فکری و هنری آشکار گردید.

همین مبانی و مبادی روحانی است که موجب گردیده است هنر اسلامی علی رغم‏کثرت مواد و اقوام و اقلیمها بیش از هنر دیگر ملل یگانگی پیدا کند.بورکهارت تنها هنربودایی را در این مورد قابل قیاس با هنر اسلامی می‏داند.با این تفاوت که عامل‏وحدت بخش در هنر بودایی مضامین هنری است،از جمله‏«شمایل بودا»در حالات‏تکوین و تمکین روح و تفکر یا تعلیم و«گل نیلوفر»آبی همچون تصویری از روح که دربرابر پرتو ازلی می‏شکفد و«ماندالا»(در سانسکریت‏به مفهوم دایره است و در آیین بودا،افلاک را به مفهومی دینی با دوایر جلوه‏گر می‏ساختند)که همچون مظهر هماهنگی افلاک‏نمودار می‏شود.اما در هنر اسلامی صور و الحان از حواس ظاهر دور می‏شوند و حتی‏ظاهرا بر پایه تعلیمات دینی تکوین نمی‏یابند،با این وجود روح دینی خود را کاملا بروزمی‏دهند.و علی رغم فقدان مضمون و موضوع مقدس، مقدسند.در حقیقت وحدت هنراسلامی به وحدت الهام و فیضان و جوشش روح و سنت اسلامی بر می‏گردد. ارنست کونل هنر شناس مشهور آلمانی در باب معماری اسلام در آغاز، چنین‏می‏گوید:پیغمبر(ص)و جانشینان اولیه او که از هر گونه تجمل بیهوده صرفنظر می‏کردندبه هیچ وجه نخواستند از قدرت روز افزون سیاسی و مذهبی خویش جهت ایجاد کاخهای‏عظیم و عبادتگاههایی مجلل استفاده نمایند.ولی در سال 661 میلادی تغییری اساسی‏به وجود آمد و خلافت از مدینه به دمشق منتقل گردید.در اینجا در پایتخت قدیمی‏سوریه،به زودی ایجاد عبادتگاههایی برای مذهب فاتح آغاز می‏شود که از نظر تجمل، در مقایسه با معابد کفار و کلیساهای مسیحیت،چیزی کسر ندارد.

عبارات فوق آیا به معنی سیر به سوی کمال است؟

قدر مسلم این است که نپرداختن پیامبر و خلفای راشدین به بناهای عظیم در حقیقت‏رجوع به عدم توجه انبیاء و اولیاء به دنیا دارد،از اینجا هر چه تاریخ دین از صدر خویش‏دور می‏شود،از عمق و باطن و سادگی آن کاسته بر سطحیت و ظاهر پرستی و تشریفات‏آن افزوده می‏شود.به این معنی،مؤمنین به جای رفتن به اصل و باطن به ظاهر دین‏می‏پردازند،مساجد و معابد و کلیسای ساده اولیه به تدریج‏سادگی خویش را از دست‏می‏دهند و تجمل و عظمت ظاهر بر آنها غلبه پیدا می‏کند. در تمدن اسلامی نیز چون هر تمدن دینی،چنین سیری تکوینی در معماری دینی وسنتی جامعه صورت گرفته است،علی الخصوص عدم حضور محک و معماری که‏همه چیز به آن عرضه و حق و باطل آن تعیین شود این حالت را تشدید کرد،اما به تدریج‏عالم اسلامی در معماری نیز اقامه گردید و از برخی جهات مهمترین هنر دین اسلام‏به شمار آمد.

به هر تقدیر معماریی در تمدن اسلامی شکل گرفت که در آن معماری یونانی،سریانی،ایرانی، هندی و مصری شرکت داشتند و اعتقادات اسلامی اساس تالیف این‏معماریهای متفاوت بود. ساختمان ساده مسجد مدینه از اولین صور مساجد اسلامی‏است،اما این ساختمان چیزی نبود جز مقداری سنگ‏چین که قسمتی از سقف آن را بالیفهای خرما پوشانده به صورت سایه‏بان در آورده بودند.ابتدا جهت قبله به سوی‏بیت المقدس بود و سپس به سوی کعبه تغییر کرد.صورت و معنای این ساختمان مبنای همه‏مساجد اولیه اسلام قرار گرفت.در این ساختمان هیچ اثر بیگانه یونانی-رومی یا ایرانی‏وجود نداشت و کاملا مستقل بود.وجود امام و ماموم و جهت قبله و محل وضو و ورودصورتی خاص به مسجد اولیه می‏داد (7) .اما از آنجا که در دوره امویه اولین مساجد بابهره‏گیری از هنر ملل و نحل مغلوب اسلام ساخته شدند،این اصول را می‏بایستی باروایت پیامبر در باب عرش الهی و نیز ساختمان مکعب شکل کعبه بر ماده بناهای‏ساخته شده تحمیل می‏کردند تا صورت اسلامی پیدا کند.

عناصر اولین مساجد و اماکن مقدس اسلامی اغلب کلیساهای مسیحی بیزانسی واراند،قبة الصخره،مسجد الاقصی و مسجد جامع دمشق اموی چنین‏اند.در واقع تعداد زیادی ازکلیساها را در شام(سوریه،لبنان،فلسطین و اردن)به مسجد مبدل کرده بودند.این امریعنی تبدیل کلیسا به مسجد با تغییر دادن جهت آن در نواحی شمال مکه از شرق به طرف‏جنوب صورت گرفت (8) ،به طوری که ایوان طویل ستوندار آن به حرم عریضی مبدل گشت.

برای ساختن محراب در جهت دیوار رو به مکه،طرح کلیسا به عنوان سر مشق قرار گرفت‏و برای ایجاد مناره از برجهای قدیمی آژیر استفاده شد رواق مسجد که در جهت محراب‏قرار گرفته بود تعریض شد و به تدریج مناره به مرکز دیوار بنا تغییر مکان یافت.

سبک فوق،سبک اغلب مساجدی است که به دست امویان در شرق و غرب ساخته‏شد و پس از احیای معماری ایرانی در شرق،در غرب استمرار یافت مسجد اموی دمشق‏به عنوان نمونه مساجد ستوندار نمونه خوبی برای مساجد غرب عالم اسلامی گردید.

برای ساختن‏«مسجد اقصی‏»در محوطه حرم شریف بیت المقدس نیز از بعضی ازقسمتهای کلیسای یوستینیانوس استفاده و«مسجد قرطبه‏»بدون عدول از سبک و طرح‏سوری ساخته شد.شکل مسجد نیز بنابر مناطق مختلف متفاوت شد.در مصر به صورت‏مربع،در سوریه به شکل مستطیل افقی و در مراکش به صورت یک مستطیل عمودی ظاهرگردید.تنها«مسجد عمر»در بیت المقدس که در حقیقت مسجد نیست از این قاعده عدول‏کرده و به صورت یک هشت ضلعی ستاره‏وار ساخته شد.این مسجد بر گرد سنگی بر آمده از زمین بنا شده است (9) . بنابر روایات تورات این سنگ محل ذبح اسحاق و بنابربرخی روایات اسلامی محل فرود اسرای حضرت نبی(ص)در سرزمین پیامبران است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد مسجد سمبل هنر اسلامی


تحقیق در مورد مدیریت استراتژیک هنر و علم تدوین 28 ص (با فرمت ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

پیشگفتار

مدیریت استراتژیک هنر و علم تدوین, اجرا و ارزیابی برای رسیدن به هدفهای بلند مدت میباشد. آنچه‌ که‌ سالهاست‌ کمبود آن‌ را در حوزه‌های‌ مختلف‌ مدیریت‌ و برنامه‌ریزی‌ کشور احساس‌ می‌کنیم‌ فقدان‌ برنامه‌ریزهای‌ شفاف‌، دقیق‌، قابل‌ اندازه‌گیری‌ و ارزیابی‌ برای‌ آینده‌ است‌. به‌ نظر می‌رسد از گذشته‌های‌ دور تاکنون ‌همیشه‌ آینده‌ برای‌ همه‌ اقشار جامعه‌ حتی‌ مدیران‌ و برنامه‌ریزان‌ رازآلود و پرابهام‌ و شدیداً ناشناخته‌ بوده‌ است‌، در صورتی‌ که‌ بگفته‌ کن‌کاکس‌ می‌توان‌ برای‌ آینده‌ برنامه‌ریزی‌ کرد و خود خالق‌ آینده‌ بود. اگر مقصدی‌ را که‌ در آینده‌ باید به‌ سوی‌ آن‌ حرکت‌ کنیم‌ با تمامی‌ ابعاد و ویژگی‌هایش‌ بازشناسیم‌ و مختصات‌ نقطة‌ شروع‌ خود را بدرستی‌ بازیابیم‌ می‌توان‌ با ره‌توشة‌ امروز و شناسایی‌ همه‌ موانع‌ و ضعف‌ها، مسیر راه‌یابی‌ به‌ مقصد را با گامهای‌ اصولی‌ و منطقی ‌تدوین‌ کرد. ولی‌ اگر ندانیم‌ که‌ مقصد و آمال‌ ما کجاست‌ و خرد جمعی‌ به‌ تفاهم‌ و اجماع‌ در این ‌زمینه‌ها راه‌ نیافته‌ باشد. باید مطمئن‌ باشیم‌ که‌ جامعه‌ای‌ تنیده‌ با روزمرگی‌ خواهیم‌ داشت‌ و در انبوهی‌ از چه‌ باید کردها گرفتار و اسیر خواهیم‌ شد. این‌ موضوع‌ ما را به‌ یاد جمله‌ای‌ از مرحوم‌ دکتر شریعتی‌ می‌اندازد که‌ می‌گوید «اگر فهمیدیم‌ که‌ چه‌میخواهیم، خواهیم‌ فهمید که‌ چه‌ باید کرد». متأسفانه‌ ندانستن‌ اینکه‌ چه‌ می‌خواهیم‌ درد امروز جامعه‌ ماست‌. امید که‌ طرح‌ تفکرات ‌مدیریت‌ استراتژیک‌ و گسترش‌ و عمق‌یابی‌ آن‌ در سطوح‌ مختلف‌ جامعه‌ بتواند بسترساز تدوین‌ برنامه‌های‌ دقیق‌ و زیربنایی‌ برای‌ آینده‌ باشد.

مدیریت یکی از مهمترین ارکان تمام فعالیتهای دنیای کنونی ما می باشد. با توجه به اینکه کشور ما از لحاظ رخدادهای طبیعی یکی از پر مخاطره ترین کشورهای جهان می باشد موضوع مدیریت در بحران اهمیت ویژه ای دارد که در سالهای اخیر بخصوص با تهیه طرح جامع امداد و نجات مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. استفاده از فن آوری های روز و سیستم های رایانه ای از مهم ترین مولفه هایی است که امروزه در بحث مدیریت بحران مورد الزام قرار گرفته است. سیستم اطلاعات جغرافیایی یا GIS یکی از علومی استکه کاربردهای فراوانی در زمینه های مختلف داشته و توجهات فراوانی به استفاده از آن در عملیاتهای امداد و نجات شده است به طوری که مقالات فراوانی در این زمینه نیز ارائه گردیده است.

مقدمه

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که همیشه در حال تغییر و تحول است. رشد سریع علم و تکنولوژی، تغییرات شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سازمان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. بنابراین سازمانها بایستی در درون خود دارای یک مکانیزم مناسب برای تطبیق خود با تحولات علمی، تکنولوژی و اجتماعی باشند و دائما"همه سیستمهای فنی و منابع انسانی خود را توأماً توسعه داده و آنها را به روز نمایند. مدیریت استراتژیک منابع انسانی، با استفاده از روشهای SPACE و SWOT استراتژیهای موفقی را برای مدیریت منابع انسانی پیشنهاد و انتخاب می‌نماید. در این فرآیند سازمان از تعداد صحیح، نوع و تخصص و مکان و زمان مناسب، کارآمدی و... مطمئن می‌گردد.

نگرش استراتژیک به روندهای اساسی جامعه از ضرورت‌های بنیادین مدیریت توسعه است. توسعه بدون رویکرد استراتژیک با مسایل جامعه و بدون طراحی فرآیندهای درازمدت برای رشد هر بخش از فعالیت‌های اقتصادی می‌تواند به اتلاف وسیع منابع مادی و معنوی کشور منجر شود. امروز تعمیق نگرش استراتژیک در دستور کار مدیریت سیاسی- اجرایی کشور قرار گرفته است و دولت در قالب گروه‌های کاری- مشورتی تخصصی حرکت برای ساماندهی برنامه‌های استراتژیک توسعه را آغاز کرده است، اما طراحی و پیشبرد برنامه‌های استراتژیک نه فقط نیازمند به کارگیری مدیرانی است که رویکردی استراتژیک با مسایل دارند، بلکه آموزش هرم مدیریت کشور تا پائین‌ترین رده‌های سرپرستی با این مفهوم و قانونمندیهای علمی آن در هماهنگ ساختن همه نیروهای اجتماعی در جهت توسعه‌ای پایدار ضروری است.

آینده به قدری سریع حرکت میکند که نمی توان آن را پیشبینی کرد، لذا باید به جای برنامهریزی محض، بر روی دیدگاه استراتژیک در شرایط محیطی با پاسخگوئی سریع سرمایهگذاری کرد.

شتاب تغییرات سبب تغییر قواعد پیروزی در تجارت و صنعت شده است. شرایط جدید، توانمندیهای فکری فراتر از تکتک ابر مردهای کارآفرین را میطلبد و باید با مکانیسمهایی به تجمع دانایی پرداخته تا بتوان به بهترین دستاوردها رسید.

مدیریت استراتژیک با استفاده از جدیدترین تحقیقات، تجربیات و تجزیه و تحلیلهای موردی توانسته است زمینه را برای تقویت بینش، دانش و مهارتهای مناسب برای رویارویی با دنیای امروز که با شتابی متفاوت از گذشته در حال تغییر است، فراهم آورد.

مدیریت استراتژیک یک حوزه میانرشتهای است که حوزههایی چون اقتصاد، مهندسی،‌ بازاریابی،‌ مالی و رفتار سازمانی و ... را در بر دارد. هر یک از این حوزهها دارای واحدهای تجزیه و تحلیل،‌ فرضیات و روشهای تحقیقاتی متفاوت میباشند. به دلیل این تنوع،‌ نظریهپردازی در زمینه مدیریت استراتژیک روشهای بسیار گوناگونی از تحقیق را میطلبد. این تحقیق تلاشی است در تبیین اینکه یک محقق خوب مدیریت کیست؟ و یک تحقیق خوب مدیریت چگونه است؟ سپس روشهای مختلف تحقیقات سازمانی به ویژه در زمینه مدیریت استراتژیک مورد بررسی قرار میگیرند.

با توجه به رقابت فزاینده در سطح جهان، مسأله در دست‌داشتن بازارها هم از لحاظ عرضه کالا و خدمات و هم از لحاظ تأمین منابع برای انجام فرایندهای منتهی به تولید کالا و خدمات و در نظر‌داشتن اینکه این مجموعه فعالیتها به هر حال در قالب سیستمهای خرد و کلان و مرتبط به هم صورت میگیرد. تولید کالا و خدمات به هر شکل و تحت هر عنوان متأثر از عوامل بیشمار هستند.

امروزه یکی از مهمترین مقولههایی که سازمانها برای حصول موفقیت در آینده میتوانند از آن بهره گیرند، مدیریت استراتژیک است که عمر زیادی از معرفی و بکاربردن آن نمیگذرد، به تعبیری الگوی مدیریت جامع را ارائه میدهد. بقاء و تداوم سازمان‌ها و همچنین توسعه آنها نیازمند درک به هنگام فرصت‌های محیطی و تغییرات در قواعد بازی است, سازمان‌هایی که توان درک قواعد جدید بازی را دارند, شانس بیشتری برای بهره‌مندی از فرصت‌ها می‌یابند. تکنولوژی‌های جدید, نگرش‌های نو و روش‌های نوین, همه می‌توانند قواعد موجود را دگرگون ساخته و شرایطی کاملاً نوین برای بازی بیافرینند. تشخیص به موقع, ضرورت و جهت چرخش, کاری بسیار دشوار است و ”نیازمند توسعه ظرفیت تفکر استراتژیک” و درک درست مفهوم استراتژی و چگونگی ایجاد و اجرای آن می‌باشد.

برخی از مردم, استراتژی را واژه‌ای نو می‌انگارند, اما این پدیده سابقه‌ای طولانی دارد و تنها در قرن کنونی است که متفکران و صاحب‌نظران برای حل مسائل مبتلا به جوامع و سازمان‌ها بیشتر به آن پرداخته و از آن سود جسته‌اند. در پی آن است که از معانی مفاهیم و کاربر‌دهایی که این واژه از زمان‌های کهن تا به امروز داشته است بکاهد و چگونگی ایجاد و بهره‌جویی از آن در سازمانهای پیشرفته را تشریح کند.

استراتژی عبارت ‌است از الگو یا طرحی که هدف‌ها, سیاست‌ها, و زنجیره‌های عملیاتی یک سازمان را در قالب یک کل به هم پیوسته با یکدیگر ترکیب می‌کند. مدیریت استراتژیک, مدیریت در شرایط پر‌تلاطم و رقابتی جهانی است.

تاریخچه

انسان از اولین روزهای خلقت خود با مفهوم مدیریت همراه بوده است. اما برای اولین بار این چینی‌ها بودند که در حدود 1100 سال قبل از میلاد مسیح, به صورت سازمان‌یافته چهار وظیفه مدیریتی برنامه‌ریزی, سازمان‌دهی, رهبری و کنترل را تجربه کردند. بعد از آنان نیز ایرانیان, مدیریت را با تجربیات و نگرش‌های خود آزمودند. در حدود سال‌های 350 تا 400 قبل از میلاد, یونانیان مدیریت را بعنوان یک هنر متمایز تشخیص داده و رویکردی علمی را برای آن ابداع نمودند. در آغاز قرن بیستم, مدیریت بعنوان یک رشته و مقوله رسمی و ساختیافته مطرح شد.

340 سال قبل از میلاد مسیح سردار چینی به نام سان تزو (SUN-TZU) کتابی تحت عنوان هنر جنگ را نوشت که در آن بسیاری از مفاهیم رویکرد استراتژی معرفی شده است. در اوایل دهه 1960 وزارت دفاع آمریکا، تجربیات مهم و استراتژیک مربوط به جنگ جهانی دوم را تدوین کرد و مبانی برنامهریزی استراتژیک را پایهگذاری کرد. دو سال بعد آلفرد چندلر (Alfred Chandler)، استاد دانشگاه هاروارد و در سال 1965 کنت اندروز (Keneth Andrews) این مفاهیم را در دنیای کسب و کار مطرح ساختند. ایگورانسوف (I.ANSOFF)، مدیرعامل شرکت لاکهید، این ایده را در شرکت خود با موفقیت پیاده کرد و به این ترتیب توجه همگان به رویکرد برنامهریزی استراتژیک جلب شد و از دهه 1960 تاکنون برنامهریزی استراتژیک یکی از مطرحترین مفاهیم مدیریت بوده است.

تعاریف مدیریت‌ استراتژیک از دیدگاههای مختلف

مدیریت‌ استراتژیک‌، جریانی‌ از تصمیمها و اقدامهایی‌ است‌ که‌ منجر به‌ ایجاد یک‌ یا چند استراتژی‌ مؤثر برای‌ تسهیل‌ دستیابی‌ به‌ هدفهای‌ سازمانی‌ می‌شود. (Jauch and Glueck 1988, 5).

مدیریت‌ استراتژیک‌، مجموعه‌ای‌ از تصمیمها و اقدامهایی‌ است‌ که‌ در نتیجه‌ آنها استراتژیهایی ‌برای‌ دستیابی‌ به‌ هدفهای‌ یک‌ سازمان‌ طراحی‌ و اجرا می‌شوند. (Pearce and Robinson 1988, 6).

مدیریت‌ استراتژیک‌، فرایندی‌ مداوم‌ و تکراری‌ است‌ که‌ با هدف‌ انطباق‌ مناسب‌ یک‌ سازمان‌ با محیط خود‌ انجام‌ می‌شود. (Certo and Peter 1990, 5).

فرایندی که در آن نگرش استراتژیک لحاظ شده باشد. یعنی قادر باشد موضوعات استراتژیک سازمان را شناسائی و تحلیل کرده، سپس هدفگذاری نموده و رسالتها و اهداف سازمان را بشناسد سپس بتواند استراتژی مناسب را انتخاب کند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد مدیریت استراتژیک هنر و علم تدوین 28 ص (با فرمت ورد)


تحقیق/ فلسفه هنر از دیدگاه اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

فلسفه هنر از دیدگاه اسلام

از دیدگاه اسلام هنر باید پیشرو باشد. به وجود آورندگان آثار هنری پیرو، آگاهانه یا ناآگاهانه وظیفه خود را در آن می‏بینید که بر اساس خواسته‏های مردم حرکت کنند و مردم را وادار می‏نمایند که از اثر هنری آنان لذت ببرند و کاری با این ندارند که بر آگاهی و شایستگی و بایستگی مردم افزوده شود ولی هنر پیشرو با یک اثر هنری کلاس درس برگزار می‏کند و با تصفیه واقعیات جاری و استخراج حقایق ناب از میان آنها، آثار هنری را در مسیر حیات معقول قرار می‏دهد.

دوشادوش جریان نگرش‏های علمی محض در واقعیات طبیعی و انسان سه نوع بینش و آگاهی لازم نیز وجود دارد که نگرش‏های علمی ما را از محدودیت و رکود جلوگیری می‏نماید. این سه نوع بینش عبارتند از: 1 ـ بینش نظری 2 ـ بینش فلسفی 3 ـ بینش مذهبی بنابراین، ما با چهار نوع نگرش و بینش وارد میدان معرفت گشته و ارتباطات خود را با جهان واقعیت‏ها تنظیم می‏نماییم. 1 ـ نگرش‏های علمی محض عبارتست از: تماس مستقیم با واقعیات به وسیله حواس و دستگاه‏هایی که با کوشش و انتخاب خودمان برای توسعه و عمق بخشیدن به ارتباطات خود با واقعیات، ساخته و مورد بهره‏برداری قرار می‏دهیم. هر یکی از رشته‏های علوم به وسیله قوانین و اصول مخصوص به خود، چهره‏هایی از واقعیات را برای استفاده در حیات انسان‏ها نشان می‏دهند و راه ارتباط و تصرف در واقعیات را پیش پای ما می‏گسترانند. البته پیرامون تعریف مسئله علمی و شرایط آن، مباحث متعددی وجود دارد که در اینجا مورد بررسی ما نیستند. 2 ـ بینش‏های نظری: هر یک از رشته‏های علوم روشنایی‏ها دارد و تاریکی‏ها و نیمه روشنایی‏ها. آن قسمت از مسائل علمی که در حال نیمه روشنایی است، مسائل نظری علوم را تشکیل می‏دهند، مانند اینکه آیا الکترون‏ها موجند یا جرم؟ این مسئله در فیزیک امروز به حالت نظری وجود دارد، یعنی نه موج محض بودن الکترون‏ها صد در صد روشن شده است و نه جرم محض بودن آنها، زیرا الکترون‏ها هر دو خاصیت را از خود بروز می‏دهند. 3 ـ بینش‏های فلسفی: بر سه نوع مهم تقسیم می‏شوند: قسم یکم: عبارتست از مقداری آگاهی‏های کلی درباره محصولات و نتایج و مبادی اوّلیه علم. در حقیقت بینش‏های نظری در میان نگرش‏های علمی و این قسم مسائل فلسفی قرار گرفته‏اند. برای پیشبرد و توسعه بینش‏های فطری از این آگاهی فلسفی می‏توان استمداد کرد و بهره‏برداری نمود. چنانکه بینش‏های نظری، می‏توانند برای روشن ساختن قسمت تاریک مسائل علمی کمک نموده، تکلیف آن را روشن بسازند. قسم دوم: آن مسائل است که از ارتباط ذهن آدمی با هستی بوجود می‏آیند، خواه به عنوان مبانی کلی علوم و یا نتایج مسائل علمی منظور بوده باشند و خواه رابطه‏ای با آنها نداشته باشند. قسم سوم: عبارتست از مسائل ارزشی والا که اصول اساسی "باید"ها و "شاید"های انسان و واقعیت کل هستی را تشکیل می‏دهند. 4 ـ بینش مذهبی: عبارتست از شناخت و پذیرش واقعیات و عمل مطابق آن شناخت و پذیرش با در نظر داشتن اینکه آن شناخت و پذیرش و عمل جنبه تکلیفی در مسیر هدف اعلای حیات دارد. هدف اعلای حیات عبارتست از "آرمان‏های زندگی گذران را با اصول "حیات معقول" اشباع نمودن و شخصیت انسانی را در تکاپو به سوی ابدیت که به فعلیت رساننده همه ابعاد روحی در جاذبه پیشگاه الهی است به ثمر رسانیدن" هدف اعلای حیات، زندگی انسان را با این خصوصیت مشخص می‏سازد: "تکاپوئی است آگاهانه، هر یک از مراحل زندگی که در این تکاپو سپری می‏شود، اشتیاق و نیروی حرکت به مرحله بعدی را می‏افزاید و شخصیت انسانی رهبر این تکاپو است ـ آن شخصیت که لطف ازلی سرچشمه آن است، گردیدن در بی‏نهایت گذرگاهش، ورود در جاذبه پیشگاه ربوبی کمال مطلوبش." اگر درست دقت شود خواهیم دید که این بینش مذهبی همه نگرش‏های علمی و نظری و فلسفی را که تکاپو در مسیر "حیات معقول تکاملی" هستند، معنایی معقول می‏بخشد و همه آنها را نوعی از عبادت می‏داند که در تعریف هدف اعلای حیات، تکاپو برای ابدیت نامیده شده و از آیه قرآنی "و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون" "جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند." استفاده شده است. به عبارت دیگر بینش مذهبی عامل ارتباط معقول و مشهود میان نگرش‏های علمی و بینش‏های نظری و بینش‏های فلسفی با جان هدفجوی آدمی است، جز بینش مذهبی هیچ یک از نگرش‏ها و بینش‏ها توانایی بلند کردن انسان را از دامان دایه طبیعت ندارد. با هر چه بنگریم جز این نیست که وسایل درک را از طبیعت گرفته و آن را مانند نورافکن به چهره‏های گوناگون طبیعت روشن نموده‏ایم. در صورتیکه دین با این تعریف کاملاً سازنده که ذیلاً می‏آوریم، آگاهی از جان را متن خود قرار می‏دهد و جان که پل طبیعت و ماورای طبیعت است همه نگرش‏ها و بینش‏ها را در راه هدف اعلای حیات استخدام می‏نماید. چیست دین؟ برخاستن از روی خاک تا که آگه گردد از خود جان پاک بینش‏های مذهبی در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداری از نبوغ‏های هنر در هدف معقول و تکاملی حیات که رو به ابدیت و ورود در پیشگاه آفریننده نبوغ‏های هنری و واقعیت‏ها است. هنر نیز که یکی از نمودها و جلوه‏های بسیار شگفت‏انگیز و سازنده حیات بشری است، قابل بررسی از دیدگاه نگرش‏ها و بینش‏های چهارگانه می‏باشد: 1 ـ نگرش علمی محض که عبارتست از بررسی‏های عینی نمود هنری از دیدگاه تحلیلی و ترکیبی و محتوای مستقیم و غیرمستقیم آن. 2 ـ بینش‏های نظری که عبارتست از بررسی‏های مربوط به تعیین دخالت احساس شخصی هنرمند در اثر هنری در برابر دخالت واقعیاتی که میدان کار هنرمند و نبوغ اوست. 3 ـ بینش‏های فلسفی عبارتست از یک عده مسائل کلی که در عوامل زیربنایی و نتایج و شناخت هویت خود هنر و نبوغ بوجود آورنده آن، مطرح می‏گردند. 4 ـ بینش‏های مذهبی در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداری از نبوغ‏های هنر در هدف معقول و تکاملی حیات که رو به ابدیت و ورود در پیشگاه آفریننده نبوغ‏های هنری و واقعیت‏ها است، ما در این بحث دو بینش فلسفی و مذهبی هنر را مطرح می‏کنیم و امیدواریم این مبحث بتواند مقدمه مفیدی برای بررسی‏های عالی‏تر درباره دو نوع بینش بوده باشد. بینش فلسفی درباره هنر این بینش را می‏توان در چند مسئله مطرح نمود: مسئله یکم: به استثنای هنرمندان آگاه از هویت و عظمت‏های هنر، اکثریت قریب به اتفاق مردم، آثار و نمودهای هنری را به عنوان یک پدیده ثانوی می‏نگرند که می‏تواند دقایق یا ساعت‏هایی آنها را به خود مشغول نماید و حس زیباجوئی آنان را هر چند بطور ابهام‏انگیز اشباع نماید، تا حدودی هم طرز تفکرات و آرمان‏ها و برداشت‏های هنرمند را از واقعیت‏های محیط و جامعه خود نشان بدهد. اکثر تماشاگران نمودهای هنری چه در مغرب زمین و چه در مشرق زمین، از تماشای آن نمودها جز احساس شورش و تموّج حوض درون خود، بهره‏ای دیگر نمی‏برند. کاری که اثر هنری در درون این بینندگان انجام می‏دهد، درست مانند این است که شما چوبی به دست گرفته، محتویات یک حوض پر از آب و اشیاء گوناگون را که در آن ته‏نشین شده است، به حرکت و تموّج در آورید، ناگهان یک کهنه پاره از کف حوض بالا می‏آید و لحظاتی روی موج حرکت می‏کند و سپس ته‏نشین می‏شود. تخته که



خرید و دانلود تحقیق/ فلسفه هنر از دیدگاه اسلام


تحقیق در مورد درباره هنر نقاشی قاجار 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

درباره هنر نقاشی قاجار

شاهرخ مسکوب

سابقه نقاشی قاجار به دوره های پیشتر یعنی به آخرهای صفویه و مخصوصاً دوران زندیه می رسد. در دوره سلسله صفوی و در زمان شاه عباس اول (قرن 17-16 میلادی) رابطه ایران با اروپا توسعه زیادی می یابد. در داخل، ایران از یک دوره ثبات طولانی، حکومت مرکزی با قدرت و رونق اقتصادی برخوردار است. شاه عباس در شمال شرقی دشمنی اُزبک ها را از بین برده و آنها را سرکوب کرده بود. در مغرب ایران هم با ترکان عثمانی به نوعی صلح مسلّح رسیده بود که خیال او را از مرزهای غربی کشور آسوده می داشت. مجموعه این عوامل به دستگاه دولت وقت اجازه می داد که تمام کوشش خود را صرف آبادانی، ساختن کشور و رونق اقتصادی کند. امپراطوری عثمانی در مشرق با ایران و در مغرب با جمهوری ونیز و کشورهای اروپائی برخورد و کشمکش های طولانی داشت. درنتیجه هم به علت های اقتصادی و هم به علت های نظامی (درمقابله با امپراطوری عثمانی) ایران و کشورهای اروپائی علاقمند به توسعه روابط با یکدیگر بودند. مخصوصاً باید یادآوری کرد که درآن موقع کشورهائی مثل هلند، پرتقال، انگلستان و . . . به دلایل اقتصادی و فرهنگی شروع به خروج از اروپا، توجه به مشرق و دست اندازی به کشورهای آسیائی کرده بودند.

درقرن 17 روابط ایران با اروپا به حدی رسید که تا آن زمان به کلی برای دوطرف بی سابقه بود. این روابط متنوع، همه جانبه و از جمله هنری و فرهنگی هم بود. درکنار نقاشی سنتی ایران یعنی مینیاتور که در حال شکفتگی و کمال بود، نقاشی دیواری (دیوارنگاره) هم به دربار راه یافت. زندگی پُرشکوه و با تجمل درباری خواستار تزیین قصرهای گوناگونی بود که در اصفهان و قزوین و شهرهای دیگر ساخته می شد. مینیاتور بیشتر در خدمت تزیین کتاب بود و با خصوصیاتی که داشت به کار آراستن کاخ ها نمی آمد. برای این منطور نقاشی اروپائی سرمشق و نمونه خوبی بود. کاخ چهل ستون تحت تأثیر نقاشی اروپا (رنسانس متأخر) و اکثراً بدست نقاشان همان سرزمین نقاشی شد. صحنه ها، مجالسِ پذیرائی و بزم شاهانه، ورود سفیران، جنگ، رقص و باده گساری و جز اینها بود.

گذشته از کاخ های شاهی مثل عالی قاپو، هشت بهشت و غیره و خانه های بزرگان و اشراف که دیوار ها و سقف آنها با تصویر یا نقش پرندگان و گل و بته تزیین می شد، درهمین دوره کلیساهای جلفا، شهر کوچک ارمنی نشین در کنار پایتخت (اصفهان) هم بوسیله نقاشان مسیحی تصویر می شد. طبعاً در اینجا نقش ها معمولاً نمودار صحنه های زندگی مسیح و داستان ها و وقایع کتاب مقدس بود.در این دوره نقاشان هلندی در اصفهان مدرسه نقاشی دائر کرده بودند و هنر خود و شگردهای آنرا به شاگردان ایرانی می آموختند. از طرف دیگر می دانیم که محمد زمان نامی در دوران پادشاهی شاه عباس دوم با تقلید از نقاشان ایتالیائی آثار بدیع و ارزشمندی به وجود آورد. نقاشی این دوره به نوعی تعادل در پیوند میان نقاشی سنتی ایران و نقاشی اروپائی می رسد. استنباط نقاش ایرانی از "فرم" و دید او از عالم خارج با شیوه های تجسمی اروپائی جور می شود. ولی در هرحال ورود شیوه اروپائی و تأثیر آن به اندازه ای است که علی قلی بیک از اهالی ارومیه و معروف ترین نقاش دوره بعد (دوره نادرشاه)، معروف به "فرنگی" است. ظاهراً از آثار او چیزی باقی نمانده، شاید برای اینکه در زمانی بسیار پرآشوب زندگی می کرد، ولی خودِ شهرت او با معنی و نشان دهنده تصوّری است که از هنر او داشتند.

پس از یک دوره نسبتاً طولانیِ پریشانی سیاسی، نظامی و اجتماعی (اواخرصفویه، دوره افغان ها و افشاّریه) در نیمه دوم قرن 18 دستکم برای سی سال در قسمت های بزرگی از ایران ثبات، امنیت و آسایشی پدید می آید: منظور حکومت کریم خان(1164/1189ه) زند وتشویق او از هنرمندان و صنعتکاران و ارباب حرفه هاست.

در زمان او ادبیات، معماری و نقاشی تحول و رونق زیادی پیدا کرد، مخصوصاً در شهر شیراز پایتخت زندیه. در این زمان هنر تصویری به غیر از کشیدن تابلو، عبارت بود از نقاشی روی شیشه، قابِ آیینه، گل و بته روی قلمدان، کاشی و میناکاری و تذهیب.از میان بزرگ ترین نقاشان این عصر می توان میرزا بابا و محمد صادق را نام برد که آثار آنها بیشتر مربوط به اواخر زندیه و اوائل قاجاریه است. درمیان آثار بازمانده از میرزا بابا باید از تابلو «هرمزدچهارم» تصویر خیالی پادشاه ساسانی (پیش از اسلام) نام برد. شاه برخلاف شاهان و شاهزادگان زمان نه برزمین بلکه بر صندلی بزرگ و تخت مانندی نشسته با چکمه و تاجی بکلی متفاوت از تاج پادشاهان زمانِ نقاش ولی با لباس عصر نقاش، با کمربند و ترکش و شمشیر مرصّع و گردن بند و حمایل جواهر نشان. دو تن از ندیمان درباری پشت سر شاه ایستاده اند و گل بدست دارند. کلاه یکی به شکل تاج و شبیه مال پادشاه است و دیگری دستار به سر دارد. از همین میرزا بابا یک تابلو "طبیعت بی جان" درموزه نگارستان تهران وجودداردکه ازنظرقرنیه سازی، دیدِ قراردادی (formel) ازطبیعت، رنگ ها وکار بُردگل وبته های تزیینی از نمونه های مُعرّف نقاشی آن زمان و آغاز قاجاریه است که بعداً درباره آن صحبت خواهیم کرد. تصویرِ شاهزاده زند -نقاش ناشناخته- از نظر چهره پردازی، رنگ های چشم نواز و تزیینی (طیف های مختلف قرمز به اضافه سبزِ زنگاری) لباس، قبا و شال و دشنه نمونه جالب و تمام عیار نقاشی آخر زندیه و دارای تاریخ 1208 هجری (1793-4) است.

درپایان قرن 18 و آغاز قرن 19 باردیگر ایران دوره ای پرآشوب را می گذراند. سلسله زند سقوط می کند و سلسله قاجار جای آنرا می گیرد. سال های اول سلسله جدید و پادشاهی مؤسس آن، آغامحمدخان تمام به جنگ و لشکرکشی، سرکوبی مخالفان و ایجاد وحدت کشور می گذرد. از این گذشته ظاهراً مؤسس سلسله برای امور هنری اشتیاق و ذوقی درخور نمی داشت. نقاشی و زندگی هنری دربار قاجار درحقیقت از دومین پادشاه این خاندان شروع می شود: فتحعلی شاه بیش از سی و پنج سال سلطنت کرد (1249-1213) به جز زمان جنگ های ایران و روس، کشور نسبتاً آرام و بی تلاطم بود. فتحعلی شاه شخصاً بسیار دوستدار تجمل و شکوه بود. خود را، به تقلید از پادشاهان ایران باستان، شاهنشاه می نامید و به عظمت و طمطراق آنها تظاهر می کرد. ظاهراً به تقلید از طاق بستان کرمانشاه و صحنه شکار خسرو پرویز، گفته بود تا نقش شکار او را در چشمه علی (نزدیک تهران)، استان فارس و جاهای دیگر بر سنگ بنگارند. هم چنین سنگ نگاره (bas- relief) دیگری او را با تاج و برتخت و درباریان را با لباس و در حالت رسمی درکنار، ایستاده نشان می دهد. او به ساختن مسجد، کاشیکاری، حجاری و امور ساختمانی دیگر علاقمند بود و مسجدهای بزرگ و ازنظر معماری با ارزشی درزمان او ساخته شد که مسجد شاه تهران یکی از آنهاست. درمیان مهم ترین کارهای فتحعلی شاه باید از باغ، نقاّشی های دیواری و بنای قصر قاجار، که بر سر راه تهران به قلهک قرار داشت، نام برد. این مجموعه که در زمان خود تحسین همه بازدید کنندگان را برمی انگیخت متأسفانه بر اثر بی اعتنایی ناصرالدّین شاه متروک و سپس ویران شد.

درزمان فتحعلی شاه، مثل دوران صفوی، نقاشی دیواری درقصرها وخانه های اعیان شهرهای بزرگ مجدداً رواجی گرفت، قصر گلستان، تخت مرمر، باغ نگارستان تهران یا مقر ولیعهد در تبریز از این نمونه ها بود. فتحعلی شاه پسران متعدد داشت و آنها را به حکومت بیشتر ایالات و شهرهای مهم گماشته بود. این شاهزاده ها هم به تقلید از پادشاه و دربار به امور هنری علاقه و دلبستگی نشان می دادند و بر سر جلب هنرمندان و از جمله نقاشان به مقر دولتی و اشرافی خود، با یکدیگر رقابت می کردند. درنتیجه در این عهد نسبت به گذشته، کار و بار اهل این حرفه رونقی پیدا کرده بود.

* * *

نقاشی دوره قاجار را که از اول قرن 19 شروع می شود و تا اوائل قرن بیستم ادامه می یابد، می توان به دو دوره کلی تقسیم کرد. از آغاز تا اواخر سلطنت ناصرالدین شاه یعنی تا سال های 1890. در زیر کلیاتی در باره نقاشی دوره اول و بزرگ ترین نمایندگان آن آورده می شود و سپس به دوره بعد می پردازیم:

نقاشی کلاسیک دوره قاجار درباری است. شاید این نخستین نکته ای باشد که در این نقاشی جلب توجه می کند. "بازار" هنر به معنای اخیر وجود ندارد. برخلاف دوره فئودالی اروپا، روحانیت و سازمان های روحانی در ایران مشوق و پرورنده هنر نبودند چون دین اسلام به هنر نقاشی نظر خوشی ندارد. به این ترتیب تنها "خریداری" هنر نقاشی دربار و اشراف دولتی بودند که از هنرمندان، نقاشان، شاعران، موسیقی دانان و . . . نگهداری کرده وسیله کارشان را فراهم و زندگیشان را تأمین می کردند و در عوض نقاش هم برای آنها کار می کرد. درچنین شرایطی نقاش با زندگی روزمره مردم عادی تماس چندانی ندارد، هرچند خود ازمیان آنها برخاسته باشد. همین شرایط کمابیش "موضوع" نقاشی را معین می کند. وقتی مشتری نقاشی دربار باشد و نقاش برای دربار کارکند، باید چیزهائی را بکشد که خوشایند یا مورد علاقه دربار است. به همین سبب موضوع تابلوها، تک چهره شاه و شاهزادگان و بزرگان دولتی است. رقاص و نوازنده که مایه سرگرمی درباریان بودند و در یک کلمه مجالس بزم از موضوع های دیگر تابلوهاست. ساختمان های اعیانی، باغ ها، قصرهای سلطنتی توجه نقاش را برمی انگیزد، یا مثلاً صحنه های شکار، بازی چوگان و غیره. . . از میان حیوانات بیشتر آنهائی نقاشی شده اند که با زندگی درباریان و بزرگان مناسبتی دارند مثل اسب، آهو، تازی و شیر در صحنه های شکار، یا پرندگان تجملّی مثل طوطی. گل، جام، شراب، میوه که در زندگی این خریداران هنر وجود داشت در نقاشی ها هم جائی دارد. تار و دایره، ظروف مرصع و منقوش، کاسه و تنگ و گلدان نیز از این قبیلند. گاه و بیگاه صحنه هائی از تاریخ یا قصه های مذهبی هم نقاشی شده است.

تمام اینها که گفته شد مشخص کننده گذران قراردادی، محدود و با تجمل و در عین حال سطحی درباری است که با مسائل و امور معینی از زندگی سر و کار دارد و از سایر جنبه های متنوع، متحرک و گوناگون آن بی خبر است و هرگاه از رزم، مملکت داری و سیاست فارغ شود تنها می تواند به امر"لذت"، به بزم بپردازد. نقاشی این دوره هم دارای چنین خصوصیاتی است. یعنی کارها معمولاً از نظر محتوای فکری و حسی سطحی است، چشم نواز است و فقط برای تماشا، برای خوشامد بصری خلق شده است. نقاش اهل درد نیست و با تصویرهائی که ناشی از اندیشه و حسّی عمیق باشد، با دید سودائی و دردمند نقاش، روبرو نیستیم، فقط می توان نوعی لذت بصری از آنها بدست آورد. ظاهراً نقاش هم بیشتر از این ادعائی ندارد. او طبق قواعد معین و شناخته شده ای نقاشی می کند و هنرش به مناسبت شرایطی که آنرا به وجود آورده ومی پرورد (شرایط دربار) معمولاً محدود و شاید بشود گفت تهیدست است. با توجه به این خصوصیات کار نقاشان این دوره اکثراً شخصی نیست، قراردادی است. این طور نیست که هر چهره ای یا چیزی حالتی از آنِ خود داشته باشد، حالتی که آن را، به هر مناسبت و به هر علت، از صورت ها و چیزهای دیگر متمایز کند. برعکس همانطور که گفته شد قواعد "زیبائی شناسی" قراردادی است و طبق "قراری" ننوشته امّا پذیرفته شده تقریباً همه چشم ها بادامی و کشیده، ابروها پیوسته و پرپشت، صورت ها گرد و سرخ و سفید و معمولاً "سه چهارم"، لباس ها همه فاخر و بدون کهنگی و پارگی است. صورت بچه ها هم با حالت بزرگ ها ترسیم می شود و صورت بزرگ ها اکثراً جدّی و بی تفاوت است. خنده، گریه و یا هیجان در این آثار دیده نمی شود. قرارداد تا حدی است که عاشق و معشوق در بوس و کنار هم کلاه بوقی ترک دار و نیمتاج جواهر نشانِ مرتب را از سر بر نمی دارند. و تار از دست عاشق پائین گذاشته نمی شود. فقط از دست معشوق که زیر چانه عاشق است می فهمیم که موضوع از چه قرار است و الاّ نشان دیگری برای بی تابی عاشق و معشوق در تابلو وجود ندارد.

درچارچوب محدود آداب (اتیکت) و آیین های درباری و در مجموعه تشریفاتی که تصویر کننده و تصویر شونده درآن بسر می برند، شخصیت های تابلوها همه ایستادن، نشستن، سواری (براسب و در شکار) و در یک کلام حرکت و سکونی "بقاعده" دارند. معمولاً با وقار و رسمی! این حالت حتی در حرکات رقاص ها هم حفظ شده. مثلاً زنی که روی خنجر با یکدست بالانس زده طوری مؤدبانه نگاه می کند که انگار پیشخدمت دربار دارد نقل و نبات تعارف می کند. نگاه مادری که بچه اش را شیر می دهد و شاهزاده ای که دارد اژدهائی را می کشد کمابیش یکسانند. شخصیت های پرده ها در چهارچوب قواعد محدود هنر نقاشی، با آن صورت های یکسان، با وقارِ ساختگی و نگاه های محو، اکثراً تنها و خسته به نظر می آیند. شاید این احساسی باشد که بیشتر این تابلوها در بیننده القاء می کنند. در زندگی یکنواخت، بیهوده و بی رمق



خرید و دانلود تحقیق در مورد درباره هنر نقاشی قاجار 11 ص