دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود مقاله درباره نیچه 10ص (علوم انسانی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نیچه :حقیقت, هنر,زندگی

دکتر محمد جواد. ص

آنچه زندگی را ممکن و قابل تحمل می سازد نگاه زیباشناسانه به جهان است. اگر جهان را از منظر زیباشناسی بنگریم، زیباست و قابل زیستن و زندگی با همه رنجها و مشقت هایش تنها در این صورت قابل تحمل خواهد بود

نیچه نه زبون اندیش است که مبلغ چسبیدن به زندگی حیوانی و نباتی یا گله وار باشد، بلکه از تعالی و فزونی زندگی دفاع می کند و ارزش آن را نیز به همین تعالی و تصاعد آن می داند و نه در مخالفت با عقل جانب احساسات را می گیرد و می خواهد که زندگی تابع احساسات باشد. البته از حسی سخن می گوید که آن را می توان به نوعی شهود تعبیر کرد که در خدمت غریزه زندگی است. اما غریزه هنگامی که خود را عقلانی کند ضعیف می شود.

اهل عقل در هر زمان زندگی را بی ارزش معرفی کرده اند و با زندگی از روی شک و اندوه سخن گفته اند و سخن آنان سرشار از خستگی از زندگی و ضدیت با زندگی است. حتی سقراط به هنگام مردن گفت: زیستن یعنی زمانی دراز بیمار بودن. سقراط فلسفه را مشق مرگ می دانست. زندگی بخودی خود سخت و دهشت زاست، فراز و نشیب،انحطاط و بالندگی ذاتی زندگی است. مهم نگاه انسان است به زندگی. با نوع نگاهی که به جهان می افکنیم یا آن را قابل تحمل و ارزشمند برای زندگی می یابیم، یا غیر قابل تحمل و بی روح و سرد وبی ارزش می بینیم.

آنچه زندگی را ممکن و قابل تحمل می سازد نگاه زیباشناسانه به جهان است. اگر جهان را از منظر زیباشناسی بنگریم، زیباست و قابل زیستن و زندگی با همه رنجها و مشقت هایش تنها در این صورت قابل تحمل خواهد بود. نیچه در زایش تراژدی با طرح دو نحوه نگرش دیونیسوسی و آپولونی در یونان باستان که در آثار هنری آنان هویداست می خواهد نشان دهد که چگونه یونانیان از راه هنر بر سیل فنا که بنیاد هستی را تهدید می کند، غلبه کردند. نگرش آپولونی نشانه عالم خیال و جهان زیبای رویاست. در رویاها بود که پیکره های شکوهمند الهی برای نخستین بار در مقابل جان انسان ها ظاهر شدند، در رؤیاها؛، شکل بخشنده بزرگ، اندامهای با شکوه و موجودات فوق انسانی را نظاره می کردند. یونانیان این تجربه خویش را که در رؤیا بدان دست یافتند در آپولون مجسم می کردند. آپولون ایزد انرژی های قالب پذیر و در عین حال ایزد پیشگوست. آپولون یکتای درخشنده ، الوهیت نور و نیز فرمانروای توهم زیبای جهان درونی خیال است. نیچه نگرش آپولونی را سرچشمه هنرهای تجسمی و بخش مهمی از شعر می داند. آپولون مظهر اصل تفرد و آسودگی و آرامش انسانی منطوی در این اصل است. آپولون تصویر شکوهمند و مقدس اصل تفرد است که شادی و فرزانگی خیال، همراه با زیبای اش از راه حرکات چشمان او با ما سخن می گوید. دیونیسوس خدای باروری و شراب است که آئین پرستش او همراه با رقص و میگساری بود. پیروان آئین دیونیسوس رهایی آدمی را در مستی و از خود بیخودی می دیدند و معتقد بودند که دیونیسوسی می تواند به آدمی خلاقیت خدایی عطا کند. در حالی که نگرش آپولونی نگرشی روشن بین و طالب شفافیت است. در نگرش دیونیسویی جذبه و بیخودی و مستی غلبه دارد و همانطور که نگرش آپولونی منشأ هنرهای تجسمی است، نگرش دیونیسوسی و موسیقی و آواز آئینی آن منشأ اشعار هجایی و درام یونانی است. هر دو نگرش البته متکی بر نسبت به واسطه یونانیان با مسائلی است که در زندگی خویش با آنها روبه رو هستند. یونانیان همچون سایر انسانهای عصر اسطوره از راه خیال و انکشافاتی که از این طریق برای آنان حاصل می شود با هستی مواجه می شوند، آنان اهل دل اند نه اهل عقل، اهل کشف و شهود و آشنایی با رازند، نه مفهوم پردازی و تعقل و استدلال و برهان. این ویژگی در نگرش آپولونی و دیونیسوسی البته مشترک است. انسان یونانی به زعم نیچه با موسیقی دیونیسوسی از غم دنیا و رنج و مصائب زندگی احساس رهایی می کند و زندگی را علی رغم تمام رنجها و مشکلات آن پرقدرت و لذت بخش می یابد. بنابر این هنر، او را نجات می دهد و زندگی را برای او تحمل پذیر و لذت بخش می سازد.

جهان رازآلود و رمزآمیز اسطوره ها که همزاد خیال آدمیان بود و آدمی با دل بدان اتصال داشت، با پیدایش نگرشی نو که ویژگی آن شکاکیت و نقد و بررسی مفهومی امور بود، نه به یکباره که به تدریج فرو ریخت و همه چیز آن مضمحل شد و حتی هنر نیز که محصول بیخودی و مستی خوانده می شد، با آگاهی و هشیاری پیوند خورد و نگرش زیباشناسانه دیگری بوجود آمد که طبق آن برای آنکه اثری زیبا باشد باید عناصر آن دارای نسبتی سنجیده و منطقی با یکدیگر باشند. سقراط نگرش علمی ای را عرضه کرد که براساس آن همه چیز باید به داوری خرد سنجیده شود و چیستی آن معلوم گردد. حقیقت هر چیز را به عقل می توان شناخت، زیرا داور نهایی عقل است. تراژدی یعنی مهمترین و بزرگترین هنر یونانیان چون از حقیقت سخنی به زبان نمی آورد باید کنار گذاشته شود. روح علمی که سقراط مبشر آن بود مقتضی در حاشیه راندن هنرها است.

با سقراط و ایمان او به قابل توضیح بودن طبیعت و اینکه با روش دیالکتیکی عقلی می توان به شناسایی هرحقیقتی دست یافت، جهان اسطوره نابود شد و با نابودی اسطوره شعر بسان موجودی بی خانمان از خاک آرمانی طبیعی خود بیرون رانده شد. با اندیشه سقراطی هستی و جهان به موضوعات شناسایی آدمی تبدیل شدند و این یعنی جدایی انسان از جهان و از هستی و این جدایی به تحقیر و نهایتاً نفی این جهان انجامید. نیچه در عوض نگرش زیباشناسانه از هستی و جهان را پیشنهاد می کند و به نظر او هستی و جهان تنها به عنوان یک پدیده زیباشناسانه قابل توجیه است. به عبارت دیگر جهان را باید چونان بازی هنرمندانه ای بنگریم که حتی زشتی ها و ناهماهنگی های آن نیز بخشی از این بازی فناناپذیر لذت بخش است. چرا موجه ترین تفسیر از هستی و جهان تفسیر آن به مثابه یک اثر هنری و یک بازی هنرمندانه است؟ نیچه برای تأیید نظر خویش به سخن هراکلیت اشاره می کند که او نیز نیروی جهان ساز را با کودکی در حال بازی مقایسه می کند که سنگ ریزه ها را اینجا و آنجا می گذارد و تپه های شنی می سازد تا دوباره آنها را ویران کند. البته در این تفسیر تنها هراکلیت مؤید و همراه نیچه نیست، بسیاری از شاعران و عارفان در فرهنگ های دیگر نیز با او همدلی دارند. اگر خواجه شیراز می سراید:

خیز تا بر ملک آن نقاش دست افشان کنیم



خرید و دانلود دانلود مقاله درباره نیچه 10ص (علوم انسانی)


تحقیق درباره: فلسفه هنر از دیدگاه اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

فلسفه هنر از دیدگاه اسلام

از دیدگاه اسلام هنر باید پیشرو باشد. به وجود آورندگان آثار هنری پیرو، آگاهانه یا ناآگاهانه وظیفه خود را در آن می‏بینید که بر اساس خواسته‏های مردم حرکت کنند و مردم را وادار می‏نمایند که از اثر هنری آنان لذت ببرند و کاری با این ندارند که بر آگاهی و شایستگی و بایستگی مردم افزوده شود ولی هنر پیشرو با یک اثر هنری کلاس درس برگزار می‏کند و با تصفیه واقعیات جاری و استخراج حقایق ناب از میان آنها، آثار هنری را در مسیر حیات معقول قرار می‏دهد.

دوشادوش جریان نگرش‏های علمی محض در واقعیات طبیعی و انسان سه نوع بینش و آگاهی لازم نیز وجود دارد که نگرش‏های علمی ما را از محدودیت و رکود جلوگیری می‏نماید. این سه نوع بینش عبارتند از: 1 ـ بینش نظری 2 ـ بینش فلسفی 3 ـ بینش مذهبی بنابراین، ما با چهار نوع نگرش و بینش وارد میدان معرفت گشته و ارتباطات خود را با جهان واقعیت‏ها تنظیم می‏نماییم. 1 ـ نگرش‏های علمی محض عبارتست از: تماس مستقیم با واقعیات به وسیله حواس و دستگاه‏هایی که با کوشش و انتخاب خودمان برای توسعه و عمق بخشیدن به ارتباطات خود با واقعیات، ساخته و مورد بهره‏برداری قرار می‏دهیم. هر یکی از رشته‏های علوم به وسیله قوانین و اصول مخصوص به خود، چهره‏هایی از واقعیات را برای استفاده در حیات انسان‏ها نشان می‏دهند و راه ارتباط و تصرف در واقعیات را پیش پای ما می‏گسترانند. البته پیرامون تعریف مسئله علمی و شرایط آن، مباحث متعددی وجود دارد که در اینجا مورد بررسی ما نیستند. 2 ـ بینش‏های نظری: هر یک از رشته‏های علوم روشنایی‏ها دارد و تاریکی‏ها و نیمه روشنایی‏ها. آن قسمت از مسائل علمی که در حال نیمه روشنایی است، مسائل نظری علوم را تشکیل می‏دهند، مانند اینکه آیا الکترون‏ها موجند یا جرم؟ این مسئله در فیزیک امروز به حالت نظری وجود دارد، یعنی نه موج محض بودن الکترون‏ها صد در صد روشن شده است و نه جرم محض بودن آنها، زیرا الکترون‏ها هر دو خاصیت را از خود بروز می‏دهند. 3 ـ بینش‏های فلسفی: بر سه نوع مهم تقسیم می‏شوند: قسم یکم: عبارتست از مقداری آگاهی‏های کلی درباره محصولات و نتایج و مبادی اوّلیه علم. در حقیقت بینش‏های نظری در میان نگرش‏های علمی و این قسم مسائل فلسفی قرار گرفته‏اند. برای پیشبرد و توسعه بینش‏های فطری از این آگاهی فلسفی می‏توان استمداد کرد و بهره‏برداری نمود. چنانکه بینش‏های نظری، می‏توانند برای روشن ساختن قسمت تاریک مسائل علمی کمک نموده، تکلیف آن را روشن بسازند. قسم دوم: آن مسائل است که از ارتباط ذهن آدمی با هستی بوجود می‏آیند، خواه به عنوان مبانی کلی علوم و یا نتایج مسائل علمی منظور بوده باشند و خواه رابطه‏ای با آنها نداشته باشند. قسم سوم: عبارتست از مسائل ارزشی والا که اصول اساسی "باید"ها و "شاید"های انسان و واقعیت کل هستی را تشکیل می‏دهند. 4 ـ بینش مذهبی: عبارتست از شناخت و پذیرش واقعیات و عمل مطابق آن شناخت و پذیرش با در نظر داشتن اینکه آن شناخت و پذیرش و عمل جنبه تکلیفی در مسیر هدف اعلای حیات دارد. هدف اعلای حیات عبارتست از "آرمان‏های زندگی گذران را با اصول "حیات معقول" اشباع نمودن و شخصیت انسانی را در تکاپو به سوی ابدیت که به فعلیت رساننده همه ابعاد روحی در جاذبه پیشگاه الهی است به ثمر رسانیدن" هدف اعلای حیات، زندگی انسان را با این خصوصیت مشخص می‏سازد: "تکاپوئی است آگاهانه، هر یک از مراحل زندگی که در این تکاپو سپری می‏شود، اشتیاق و نیروی حرکت به مرحله بعدی را می‏افزاید و شخصیت انسانی رهبر این تکاپو است ـ آن شخصیت که لطف ازلی سرچشمه آن است، گردیدن در بی‏نهایت گذرگاهش، ورود در جاذبه پیشگاه ربوبی کمال مطلوبش." اگر درست دقت شود خواهیم دید که این بینش مذهبی همه نگرش‏های علمی و نظری و فلسفی را که تکاپو در مسیر "حیات معقول تکاملی" هستند، معنایی معقول می‏بخشد و همه آنها را نوعی از عبادت می‏داند که در تعریف هدف اعلای حیات، تکاپو برای ابدیت نامیده شده و از آیه قرآنی "و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون" "جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند." استفاده شده است. به عبارت دیگر بینش مذهبی عامل ارتباط معقول و مشهود میان نگرش‏های علمی و بینش‏های نظری و بینش‏های فلسفی با جان هدفجوی آدمی است، جز بینش مذهبی هیچ یک از نگرش‏ها و بینش‏ها توانایی بلند کردن انسان را از دامان دایه طبیعت ندارد. با هر چه بنگریم جز این نیست که وسایل درک را از طبیعت گرفته و آن را مانند نورافکن به چهره‏های گوناگون طبیعت روشن نموده‏ایم. در صورتیکه دین با این تعریف کاملاً سازنده که ذیلاً می‏آوریم، آگاهی از جان را متن خود قرار می‏دهد و جان که پل طبیعت و ماورای طبیعت است همه نگرش‏ها و بینش‏ها را در راه هدف اعلای حیات استخدام می‏نماید. چیست دین؟ برخاستن از روی خاک تا که آگه گردد از خود جان پاک بینش‏های مذهبی در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداری از نبوغ‏های هنر در هدف معقول و تکاملی حیات که رو به ابدیت و ورود در پیشگاه آفریننده نبوغ‏های هنری و واقعیت‏ها است. هنر نیز که یکی از نمودها و جلوه‏های بسیار شگفت‏انگیز و سازنده حیات بشری است، قابل بررسی از دیدگاه نگرش‏ها و بینش‏های چهارگانه می‏باشد: 1 ـ نگرش علمی محض که عبارتست از بررسی‏های عینی نمود هنری از دیدگاه تحلیلی و ترکیبی و محتوای مستقیم و غیرمستقیم آن. 2 ـ بینش‏های نظری که عبارتست از بررسی‏های مربوط به تعیین دخالت احساس شخصی هنرمند در اثر هنری در برابر دخالت واقعیاتی که میدان کار هنرمند و نبوغ اوست. 3 ـ بینش‏های فلسفی عبارتست از یک عده مسائل کلی که در عوامل زیربنایی و نتایج و شناخت هویت خود هنر و نبوغ بوجود آورنده آن، مطرح می‏گردند. 4 ـ بینش‏های مذهبی در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداری از نبوغ‏های هنر در هدف معقول و تکاملی حیات که رو به ابدیت و ورود در پیشگاه آفریننده نبوغ‏های هنری و واقعیت‏ها است، ما در این بحث دو بینش فلسفی و مذهبی هنر را مطرح می‏کنیم و امیدواریم این مبحث بتواند مقدمه مفیدی برای بررسی‏های عالی‏تر درباره دو نوع بینش بوده باشد. بینش فلسفی درباره هنر این بینش را می‏توان در چند مسئله مطرح نمود: مسئله یکم: به استثنای هنرمندان آگاه از هویت و عظمت‏های هنر، اکثریت قریب به اتفاق مردم، آثار و نمودهای هنری را به عنوان یک پدیده ثانوی می‏نگرند که می‏تواند دقایق یا ساعت‏هایی آنها را به خود مشغول نماید و حس زیباجوئی آنان را هر چند بطور ابهام‏انگیز اشباع نماید، تا حدودی هم طرز تفکرات و آرمان‏ها و برداشت‏های هنرمند را از واقعیت‏های محیط و جامعه خود نشان بدهد. اکثر تماشاگران نمودهای هنری چه در مغرب زمین و چه در مشرق زمین، از تماشای آن نمودها جز احساس شورش و تموّج حوض درون خود، بهره‏ای دیگر نمی‏برند. کاری که اثر هنری در درون این بینندگان انجام می‏دهد، درست مانند این است که شما چوبی به دست گرفته، محتویات یک حوض پر از آب و اشیاء گوناگون را که در آن ته‏نشین شده است، به حرکت و تموّج در آورید، ناگهان یک کهنه پاره از کف حوض بالا می‏آید و لحظاتی روی موج حرکت می‏کند و سپس ته‏نشین می‏شود. تخته که



خرید و دانلود تحقیق درباره: فلسفه هنر از دیدگاه اسلام


تحقیق؛ فلسفه هنر از دیدگاه اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

فلسفه هنر از دیدگاه اسلام

از دیدگاه اسلام هنر باید پیشرو باشد. به وجود آورندگان آثار هنری پیرو، آگاهانه یا ناآگاهانه وظیفه خود را در آن می‏بینید که بر اساس خواسته‏های مردم حرکت کنند و مردم را وادار می‏نمایند که از اثر هنری آنان لذت ببرند و کاری با این ندارند که بر آگاهی و شایستگی و بایستگی مردم افزوده شود ولی هنر پیشرو با یک اثر هنری کلاس درس برگزار می‏کند و با تصفیه واقعیات جاری و استخراج حقایق ناب از میان آنها، آثار هنری را در مسیر حیات معقول قرار می‏دهد.

دوشادوش جریان نگرش‏های علمی محض در واقعیات طبیعی و انسان سه نوع بینش و آگاهی لازم نیز وجود دارد که نگرش‏های علمی ما را از محدودیت و رکود جلوگیری می‏نماید. این سه نوع بینش عبارتند از: 1 ـ بینش نظری 2 ـ بینش فلسفی 3 ـ بینش مذهبی بنابراین، ما با چهار نوع نگرش و بینش وارد میدان معرفت گشته و ارتباطات خود را با جهان واقعیت‏ها تنظیم می‏نماییم. 1 ـ نگرش‏های علمی محض عبارتست از: تماس مستقیم با واقعیات به وسیله حواس و دستگاه‏هایی که با کوشش و انتخاب خودمان برای توسعه و عمق بخشیدن به ارتباطات خود با واقعیات، ساخته و مورد بهره‏برداری قرار می‏دهیم. هر یکی از رشته‏های علوم به وسیله قوانین و اصول مخصوص به خود، چهره‏هایی از واقعیات را برای استفاده در حیات انسان‏ها نشان می‏دهند و راه ارتباط و تصرف در واقعیات را پیش پای ما می‏گسترانند. البته پیرامون تعریف مسئله علمی و شرایط آن، مباحث متعددی وجود دارد که در اینجا مورد بررسی ما نیستند. 2 ـ بینش‏های نظری: هر یک از رشته‏های علوم روشنایی‏ها دارد و تاریکی‏ها و نیمه روشنایی‏ها. آن قسمت از مسائل علمی که در حال نیمه روشنایی است، مسائل نظری علوم را تشکیل می‏دهند، مانند اینکه آیا الکترون‏ها موجند یا جرم؟ این مسئله در فیزیک امروز به حالت نظری وجود دارد، یعنی نه موج محض بودن الکترون‏ها صد در صد روشن شده است و نه جرم محض بودن آنها، زیرا الکترون‏ها هر دو خاصیت را از خود بروز می‏دهند. 3 ـ بینش‏های فلسفی: بر سه نوع مهم تقسیم می‏شوند: قسم یکم: عبارتست از مقداری آگاهی‏های کلی درباره محصولات و نتایج و مبادی اوّلیه علم. در حقیقت بینش‏های نظری در میان نگرش‏های علمی و این قسم مسائل فلسفی قرار گرفته‏اند. برای پیشبرد و توسعه بینش‏های فطری از این آگاهی فلسفی می‏توان استمداد کرد و بهره‏برداری نمود. چنانکه بینش‏های نظری، می‏توانند برای روشن ساختن قسمت تاریک مسائل علمی کمک نموده، تکلیف آن را روشن بسازند. قسم دوم: آن مسائل است که از ارتباط ذهن آدمی با هستی بوجود می‏آیند، خواه به عنوان مبانی کلی علوم و یا نتایج مسائل علمی منظور بوده باشند و خواه رابطه‏ای با آنها نداشته باشند. قسم سوم: عبارتست از مسائل ارزشی والا که اصول اساسی "باید"ها و "شاید"های انسان و واقعیت کل هستی را تشکیل می‏دهند. 4 ـ بینش مذهبی: عبارتست از شناخت و پذیرش واقعیات و عمل مطابق آن شناخت و پذیرش با در نظر داشتن اینکه آن شناخت و پذیرش و عمل جنبه تکلیفی در مسیر هدف اعلای حیات دارد. هدف اعلای حیات عبارتست از "آرمان‏های زندگی گذران را با اصول "حیات معقول" اشباع نمودن و شخصیت انسانی را در تکاپو به سوی ابدیت که به فعلیت رساننده همه ابعاد روحی در جاذبه پیشگاه الهی است به ثمر رسانیدن" هدف اعلای حیات، زندگی انسان را با این خصوصیت مشخص می‏سازد: "تکاپوئی است آگاهانه، هر یک از مراحل زندگی که در این تکاپو سپری می‏شود، اشتیاق و نیروی حرکت به مرحله بعدی را می‏افزاید و شخصیت انسانی رهبر این تکاپو است ـ آن شخصیت که لطف ازلی سرچشمه آن است، گردیدن در بی‏نهایت گذرگاهش، ورود در جاذبه پیشگاه ربوبی کمال مطلوبش." اگر درست دقت شود خواهیم دید که این بینش مذهبی همه نگرش‏های علمی و نظری و فلسفی را که تکاپو در مسیر "حیات معقول تکاملی" هستند، معنایی معقول می‏بخشد و همه آنها را نوعی از عبادت می‏داند که در تعریف هدف اعلای حیات، تکاپو برای ابدیت نامیده شده و از آیه قرآنی "و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون" "جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند." استفاده شده است. به عبارت دیگر بینش مذهبی عامل ارتباط معقول و مشهود میان نگرش‏های علمی و بینش‏های نظری و بینش‏های فلسفی با جان هدفجوی آدمی است، جز بینش مذهبی هیچ یک از نگرش‏ها و بینش‏ها توانایی بلند کردن انسان را از دامان دایه طبیعت ندارد. با هر چه بنگریم جز این نیست که وسایل درک را از طبیعت گرفته و آن را مانند نورافکن به چهره‏های گوناگون طبیعت روشن نموده‏ایم. در صورتیکه دین با این تعریف کاملاً سازنده که ذیلاً می‏آوریم، آگاهی از جان را متن خود قرار می‏دهد و جان که پل طبیعت و ماورای طبیعت است همه نگرش‏ها و بینش‏ها را در راه هدف اعلای حیات استخدام می‏نماید. چیست دین؟ برخاستن از روی خاک تا که آگه گردد از خود جان پاک بینش‏های مذهبی در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداری از نبوغ‏های هنر در هدف معقول و تکاملی حیات که رو به ابدیت و ورود در پیشگاه آفریننده نبوغ‏های هنری و واقعیت‏ها است. هنر نیز که یکی از نمودها و جلوه‏های بسیار شگفت‏انگیز و سازنده حیات بشری است، قابل بررسی از دیدگاه نگرش‏ها و بینش‏های چهارگانه می‏باشد: 1 ـ نگرش علمی محض که عبارتست از بررسی‏های عینی نمود هنری از دیدگاه تحلیلی و ترکیبی و محتوای مستقیم و غیرمستقیم آن. 2 ـ بینش‏های نظری که عبارتست از بررسی‏های مربوط به تعیین دخالت احساس شخصی هنرمند در اثر هنری در برابر دخالت واقعیاتی که میدان کار هنرمند و نبوغ اوست. 3 ـ بینش‏های فلسفی عبارتست از یک عده مسائل کلی که در عوامل زیربنایی و نتایج و شناخت هویت خود هنر و نبوغ بوجود آورنده آن، مطرح می‏گردند. 4 ـ بینش‏های مذهبی در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداری از نبوغ‏های هنر در هدف معقول و تکاملی حیات که رو به ابدیت و ورود در پیشگاه آفریننده نبوغ‏های هنری و واقعیت‏ها است، ما در این بحث دو بینش فلسفی و مذهبی هنر را مطرح می‏کنیم و امیدواریم این مبحث بتواند مقدمه مفیدی برای بررسی‏های عالی‏تر درباره دو نوع بینش بوده باشد. بینش فلسفی درباره هنر این بینش را می‏توان در چند مسئله مطرح نمود: مسئله یکم: به استثنای هنرمندان آگاه از هویت و عظمت‏های هنر، اکثریت قریب به اتفاق مردم، آثار و نمودهای هنری را به عنوان یک پدیده ثانوی می‏نگرند که می‏تواند دقایق یا ساعت‏هایی آنها را به خود مشغول نماید و حس زیباجوئی آنان را هر چند بطور ابهام‏انگیز اشباع نماید، تا حدودی هم طرز تفکرات و آرمان‏ها و برداشت‏های هنرمند را از واقعیت‏های محیط و جامعه خود نشان بدهد. اکثر تماشاگران نمودهای هنری چه در مغرب زمین و چه در مشرق زمین، از تماشای آن نمودها جز احساس شورش و تموّج حوض درون خود، بهره‏ای دیگر نمی‏برند. کاری که اثر هنری در درون این بینندگان انجام می‏دهد، درست مانند این است که شما چوبی به دست گرفته، محتویات یک حوض پر از آب و اشیاء گوناگون را که در آن ته‏نشین شده است، به حرکت و تموّج در آورید، ناگهان یک کهنه پاره از کف حوض بالا می‏آید و لحظاتی روی موج حرکت می‏کند و سپس ته‏نشین می‏شود. تخته که



خرید و دانلود تحقیق؛ فلسفه هنر از دیدگاه اسلام


تحقیق درباره « بررسی محتوای کتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

فهرست جداول

شماره جدول عنوان جدول صفحه

- مشخصات دبیران هنر ............................................................................ 32

- میزان فعالیت های خارج از مدرسه دبیران هنر......................................33

- اهمیت ضرورت داشتن کتاب هنر برای دانش آموزان .........................33

- میزان اختصاص ساعت تدریس هنر در مدارس ....................................34

- آموزش بخشهای مختلف کتاب هنر توسط معلمین هنر ......................35

- روشهای تدریس کتاب هنر .....................................................................36

- میزان علاقمندی دانش آموزان به فعالیت های هنری ..........................37

- میزان تأثیر کتاب روش تدریس دربهبودجریان‌تدریس هنر ...............38

- میزان دسترسی دانش آموزان به ابزار و وسایل مورد نظر ..............38

- موجودی کتابهای هنری درکتابخانه ها .................................................39

- مشکلات موجود درامر تدریس درس هنر ............................................40

- تقدّم آموزش خط نستعلیق با قلم ریز قبل از آموزش با قلم ..............41

- تألیف کتب هنر بر اساس جنسیت ..........................................................41

- گنجانیدن مسائل اقلیمی و هنرهای بومی درتألیف کتب هنر ...............43

- ضرورت تشکیل کلاسهای ضمن خدمت ................................................44

- نظرات و پیشنهادات راجع به کتب هنر ..................................................45

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول ـ کلیات

مقدمه......................................................................................................................... 1

بیان مسئله ................................................................................................................4

اهداف تحقیق ............................................................................................................6

اهمیت و ضرورت تحقیق ........................................................................................7

سوالات تحقیق ......................................................................................................10

متغیرها و تعریف عملیاتی آنها ............................................................................11



خرید و دانلود تحقیق درباره « بررسی محتوای کتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر


تحقیق در مورد هنر معماری اشکانی 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه

پارت دربرگیرنده خراسان امروزی بود. در کتیبه بیستون که به داریوش بزرگ تعلق دارد از این ناحیه بعنوان یکی از ساتراپیهای ایران یاد می شود. در مورد نژاد مردم ساکن این سرزمین که پارت ها نامیده می شوند بین پژوهندگان و مورخان اختلاف نظر وجود دارد. بعضی این اقوام را از نژاد آریائی و گروهی از نژاد زرد چینی و مغولی دانسته و بالاخره عده ای نیز آنها را آمیزه ای از دو نژاد آریائی و زرد نوشته اند. اما امروز بیشتر خاورشناسان بر این باورند که پارتها آریائی بودند و به سبب اختلاف و آمیزش با سک ها بعضی از آداب واخلاق و رسوم آن اقوام را اخذ کرده اند یکی از طوایف مختلف یک بنام «دها» در منطقه بین گرگان کنونی و بخشهای شمالی دریای خزر سکونت گزیده . آنجا را به اعتبار نام خود دهستان نامیدند. هنوز چیزی از این ماجرا نگذشته بود که پارتهای آریایی با قبیله مزبور درآمیختند و طایفه دها قدرت و نیروی بیشتری بدست آورد. در نتیجه این پژوهش ها هیچ شکی باقی نمی ماند که پارت ها و یا بنا بر گفته مورخان ایرانی «اشکانیان» از نژاد آریائی بودند. اشکانیان نسبت به پارتها می رساندند. در خصوص نام اشکانیان نیز دو عقیده مختلف وجود دارد. گروهی معتقدند که چون نیاکان این دودمان در «آساک» می زیستند پادشاهان اشکانی نام سلسله خویش را از اقامتگاه اصلی پدرانشان گرفته اند. عده ای دیگر می گویند سلاطین اشکانی به اعتبار آنکه خود را از عقاب اردشیر دوم(اشک) می دانستند به ارشکانیان و اشکانیان معروف شده اند و تصور می رود که نظر اخیر به حقیقت نزدیکتر باشد.

هنر معماری اشکانی

با بر افتادن هخامنشیان و پیروزی اسکندر مقدونی هنر ملی ایران نخست دچار گسستگی شد سپس به هنری که آن را می توان هنر یونانی ایرانی خواند،‌انجامید. این هنر نسبت به هنر هخامنشی نشان از پس ماندگی بزرگی دارد. این وضع تا روی کار آمدن مهرداد دوم اشکانی (123 ق م) که امپراتوری اشکانی را به صورت یک قدرت بزرگ جهانی بر پا داشت،‌ محسوس است. در این فاصله زمانی با 3 شیوه هنری در ایران روبه رو هستیم؛‌ 1- هنر تقلید شده از یونان 2- هنر یونانی 3- هنر ایرانی. اما تمایل به تجدد ملی در همه شئون فرهنگی وسیاسی از جمله در هنر که هرگز شعله های آن در ایران فرو ننشسته بود با پادشاهی مهرداد بار دیگر فزونی گرفت و راه بازگشت و رسیدن به هنر «ایرانی نو» هموار شد. دراین شیوه نوین هنر ایران هر چند به روش‌های ابتدایی تر بازگشت داشت،‌اما با کوشش و تحولی همراه بود و هنر ملی ایرانی بدون آمیختگی با عناصر بیگانه بار زنده شد. بازگشت به چهره سازی تمام رخ که دوباره کاربر گسترده وهمه گیر در هنر اشکانی یافت،‌ نمونه روشن این جنبش هنری است که در هنر پیش از تاریخ ایران دیشه داشت و به هیچ روی نمی توان آن را به هنر یونانی نسبت داد. با این دیدگاه‌،‌تمامی شاخه های هنر اشکانی را می توان بررسی کرد. در شهر سازی ساختن شهرها با طرح دایره ای شکل به طرح رسمی شهرسازی اشکانی تبدیل شد. دراین طرح ملاحظات دفاعی نقشی اساسی داشت. همین طرح درقرون وسطی درغرب با گستردگی تقلید شد و رواج یافت.

نخستین جلوه های هنر معماری پارتی را در نسا اولین پایتخت پارتیان (یا «اشک آباد» در چند کیلومتری شهر جدید «عشق آباد» پایتخت کنونی جمهوری ترکمنستان ) که کاوش های باستان شناسی آن به دست باستان شناسان روسی انجام گرفته است،‌ می یابیم.

کاخ شاهی نسا هر چند از دیدگاه تزئینات حدی تحت تأثیر هنر یونانی است (مثلاً پیکره های اجداد شاهان پارتی که از گل ورزیده ساخته شده و به شیوه یونانی مقام ایزدی یافته اند)،‌ اما خود بنا با شگفتی بسیار دارای طرحی 4 ایوانی برگرد یک حیاط است؛ طرحی که از نسای اشکانی آغاز شده است و همچنان به صورت طرح رسمی و سنتی ایران شناخته می شود و تا خارج از ایران و در بین النهرین گسترش یافته است.

پراکندگی آثار معماری اشکانی که در شرق از آی خانم وسرخ کتل و نسا آغاز می شود درداخل ایران امروز شامل باز مانده شهر صد دروازه (دامغان)،‌ کوه خواجه (سیستان)،‌ برده نشانده( خوزستان) و معبد آناهیتا(کنگاور) می گردد و تا کاخ آشور (عراق) و پالمیر(سوریه) ادامه می یابد از سویی،‌ و محدود ماندن کاوش های باستان شناسی در شهرهای اشکانی از سوی دیگر،‌ آگاهی های ما را در پیرامون دوران نزدیک به 500 ساله اشکانی به حد مطلوب نمی‌رساند. مصالح ساختمانی در این دوره بیش تر شامل خشت ،‌آجر،‌ سنگ نتراشیده و تراشیده است. ملاط گچ و رواج طاق هلالی وایران به ویژه ایوان های سه گانه ای که در آن قوس ایران مرکزی از ایوان های جانبی بزرگ تر است،‌ از ویژگی های این دوره به شمارمی رود.

کوه خواجه درسیستان

در شرق ایران بنای معظم دیگری که به اشکانیان نسبت میدهند کاخ شاهی کوه خواجه درسیستان است که از قرن اول میلادی به جای مانده است این کاخ بر روی جزیره ای در دریاچه هامون یعنی مشرف به این دریاچه بنا شده ، ورودی بنا در سمت جنوب است. هنگامی که به حیاط مرکزی وارد می شویم دو ایوان بزرگ درسمت راست و چپ حیاط وجود دارد که آثار آنها هنوز برجای مانده است. مصالح معماری کوه خواجه خشت خام است و در دالان طویل این مکان بقایای نقاشی رنگین که نفوذ غرب درآن محسوس است به چشم می خورد. در نقوشی که در این کاخ نقاشی شده است سعی شده در یک طرح چند نفری برای نشان دادن عمق اشکال در پشت یکدیگر قرار گیرند،‌ در این نقاشی های الوان سر اشخاص به صورت نیم‌رخ و تنه آنها تمام رخ است یعنی شیوه شرقی بیشتر رعایت شده است.آثار کوه خواجه آن طوری که باید و شاید تا کنون شناخته نشده و بعضی این آثار را مربوط به دوره ساسانی می‌دانند.

معبد آناهیتا در کنگاور

کاخ کنگاور در فاصله بین همدان و کرمانشاه را بعضی متعلق بهدوره سلوکی و برخی متعلق به دوره پارت و عده ای هم مربوط به اواخر دوره ساسانی می دانند. در اینجا یک حیاط بزرگ چهارگوش با دیواره بلند وجود داشت که در روی آن ستونهایی قرار داشتند، می نویسند در وسط آن معبدی به سبک یونانی با ردیف هایی از ستونها وجود داشته است. آقای مالکوم کالج نویسنده می نویسد:‌ انحرافی که معماران طراح شکلهای یونانی در ساختن این مکان مقدس پدید



خرید و دانلود تحقیق در مورد هنر معماری اشکانی 20 ص