لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
آغاز حکومت خاندان قاجار
کریم خان زند در طول بیست و یک سال حکومت بر ایران موفق بانجام بسیاری از کارهای خیر و نیکو برای مملکت شد. ولی درمورد تعیین فردی که بتواند پس از وی به اداره امور کشور بپردازد ، غفلت ورزید. فرزندش ابوالفتح خان دارای لیاقت حکومت نبود . برادرزادگان و سایر دولتمردان هم پس از مرگ کریم خان برای کسب قدرت بجان هم افتادند و به کشتار یکدیگر پرداختنتد.
در میان مدعیان سلطنت ، آغامحمد خان پسر محمد حسن خان رئیس شاخه استرآباد ایل قاجار ، به رسم گروگان در دربار کریم خان می زیست و عمه اش زن کریم خان بود. وی بلافاصله پس از فوت کریم خان به طرف استرآباد ( گرگان ) گریخت و به جای پدرش در راس ایل خود قرار گرفت و در سال 1193 هجری جعفرخان جانشین کریم خان را در اصفهان شکست داد و آن شهر را گرفت و درحمله به شیراز با خیانت حاجی ابراهیم خان کلانتر ، موفق به فتح شیراز شد . پایداری لطفعلیخان آخرین فرد خاندان زند درکرمان به جائی نرسید و عاقبت بدست آغا محمد خان کور و در تهران به قتل رسید و خاندان زند پس از 46 سال حکومت منقرض گردید.
علت پیروزی آغا محمد خان را در برتری شرایط اقتصادی فئودال های شمال ایران دانسته اند که وجود ابریشم خام و پنبه در ایالات ساحلی دریای خزر که تجار ایرانی را قادر می ساخت از بنادر بحر خزر با روسیه دارای روابط تجاری از طریق جاده ابریشم گردند ودر ساحل جنوبی بحر خزر ، دول عثمانی و روسیه کالا به آسیای میانه صادر می کردند. به این جهات رونق تجارت در شمال ایران بیش از جنوب بود و خوانین ثروتمند شمال بهتر توانستند آغا محمد خان را حمایت مالی کنند. کریم خان سعی فراوان نمود که بنادر جنوب را فعال نماید ولی مساعی او بجایی نرسید چون همانطور که ذکر گردید مبادلات عمده تجاری ایرانی با دولت روسیه و از طریق بنادر دریای خزر و راه آسیای میانه بود. فئودال های جنوب توان مالی کافی باندازه فئودال های شمال را نداشتند تا لطفعلیخان زند را حمایت کنند و علاوه بر آن تمرکز قدرت حکومت پس از مرگ کریم خان در شیراز از بین رفت و نیرویی برای درهم کوبیدن قیام آغامحمدخان در بساط باقی نماند . خان قاجار براحتی حکام محلی را مطیع و برای پس گرفتن نواحی قفقازیه وارد عمل شد. گرجستان در این موقع توسط هراکلیوس اداره می شد و او پس از مرگ نادر نواحی شمال رودخانه ارس را تسخیر و با تزار روسیه یک قرارداد تهاجمی ـ تدافعی بست که اگر دولت ایران به گرجستان حمله کند ، دولت روسیه به دفاع از گرجستان اقدام کند. آغا محمد خان خواهان اطاعت از هراکلیوس گردید. تفلیس را گرفت و عمل زشت قتل عام در آنجا انجام داد ایروان خود مطیع شد ولی قلعه شوشی فتح نشد. نیروی کمکی روسیه که توسط کاترین دوم (96-1762 میلادی ) به گرجستان اعزام شده بودند . پس از مرگ وی توسط پال ( Paul) تزار جدید به روسیه فراخوانده شدند. آغامحمد خان هم به تهران بازگشت و در سال 1210 هجری تاجگذاری نمود ، و در 1212 هجری مجدداً روانه قفقازیه شد ، براحتی قلعه شوشی را تسخیر و سه روز بعد بدست غلامان خود کشته شد . این بار شاه قاجار بدست غلامان خویش کشته شد و نه بدست کسان یا رقیبان حکومت . بهرصورت ، نتیجه حکومت آغا محمد خان برای ایران ، ایجاد وحدت و یک پارچگی و جلوگیری از تقسیم مملکت و برقراری امنیت بود. جواهرات و گنجینه نادری از مشهد به تهران انتقال یافت که هم اکنون قسمت اعظم پشتوانه خزانه ایران و در بانک ملی مرکز موجود است . رونق تجارت و برقراری قدرت حکومت مرکزی در تهران از دیگر نتایج حکومت آغامحمدخان است .
فتحعلیشاه قاجار (1260-1212 هجری ) :
پس از قتل آغامحمد خان قاجار ، ولیعهد و برادر زاده وی باباخان به سرعت از شیراز به تهران آمد و با کمک حاجی ابراهیم اعتماد الدوله در روز عید فطر 1212 هجری رسماً در تهران تاجگذاری نمود. مطابق معمول تعدادی مدعی سلطنت در همه نقاط ایران قیام کردند. فتحعلیشاه یکی پس از دیگری آنها را مطیع و یا کشت . پسر چهارمش عباس میرزا را بنا به وصیت آغا محمد خان به ولیعهدی برگزید و میرزا عیسی فراهانی ( میرزا بزرگ قائم مقام اول ) را به وزارت او برگماشت . در 1215 هجری به علت سعایت درباریان از اعتماد الدوله دستور داد که چشمان او را کور کردند و زبانش را بریدند و به قزوین فرستاد تا مرد.
در این ایام جامعه ایرانی دارای رژیم استبدادی و خود کامه ای بود که منافع کلی جامعه به جیب یک نفر به نام شاه و تعدادی درباریان و کارگزاران وی سرازی می شد. مسئله حقوق فردی و اجتماعی برکسی معلوم نبود در حالیکه درهمین زمان مردم اروپا در پی انقلابات سیاسی و صنعتی و تعریف حقوق اجتماعی در جاده تمدن و فرهنگ عالیتری روان بودند. مردان بزرگی در قرون هیجدهم و نوزدهم میلادی در اروپا آثار گرانبهایی در رشته های مختلف علوم ، فنون و هنر از خود باقی می گزاردند و گروههای مختلفی برای بهتر ساختن وضع عمومی جوامع خود فعال شدند ، حکومت های خود کامه را سرنگون و طالب احقاق حقوق فردی و حقوق طبقات گردیدند.
ایران از حدود قرن دهم تا حمله چنگیز در قرن سیزدهم میلادی از نظر اقتصادی و فرهنگی از کشورهای اروپایی به مراتب جلوتر بود. ولی اینک در قرن 18 میلادی دارای حکومتی است که با حکومت هزار سال قبل از خود فرقی ندارد. سیستم فئودالی همچنان باقی است و شخص شاه با قدرت کامل ، حاکم بر سرنوشت رعیت است . اگر کشورهای اروپایی هم به همان شکل قرون وسطایی خود باقی بودند ، مسئله ای برای ایران و کشورهای همانند بوجود نمی آمد. در پایان دوره قرون وسطی ، اروپا شاهد تکامل شعور اجتماعی ملت هایی بود که فریاد احقاق حقوق شان بلند بود و برای کسب عدالت و رفاه اجتماعی به پا خاسته بودند. در امریکا چند ایالت شرقی برضد مظالم حکومت انگلستان شورش کردند و با انقلاب به سلطه حکومت مادر در 1776 میلادی خاتمه بخشیدند ودر فرانسه هم مردم با انقلاب کبیر 1789 میلادی خودشان ، بساط حکومت خودکامه لوئی شانزدهم را سرنگون ساختند و دولت را بنا به خواسته خود تعیین کردند. انقلاب مردم فرانسه سرآغازی برای جنبش های حق طلبانه ملت های دیگر در اروپا گردید اما کشور ایران در این برهه از زمان یعنی آغاز حکومت فتحعلیشاه قاجار در 1795 میلادی برابر 1212 هجری قمری بی خبر از دگرگونی های جهانی مورد سوء استفاده دول اروپایی قرار گرفت . در این میان فرستادگان و عمال انگلستان گوی سبقت را از رقبای خود ربودند و عصر جدیدی در تاریخ ایران بنام عصر وابستگی آغاز شد این دوره را می توان عصر بی خبری و نادانی حکام ایرانی و یا عصر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 47 صفحه
قسمتی از متن .doc :
قاجار نام دودمانی است که از ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ بر ایران فرمان راند.قاجارها قبیلهای از ترکمانهای منطقه استرآباد (گرگان) بودند.ایشان تبار خود را به کسی به نام قاجار نویان میرساندند که از سرداران چنگیز بود. نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل دارد. پس از حمله مغول به ایران و میانرودان،قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام کوچیدند.هنگامی که تیمور گورکانی به این نقطه تاخت قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و سرانجام آنها را به خانقاه صفوی در آذرآبادگان بخشید. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند.
در زمان آقا محمد خان قاجار این طایفه به دو قبیله اشاقه باش و یوخاری باش (به معنای ساکن ناحیه بالا - رودخانه- و ساکن ناحیه پایین - رودخانه) تقسیم شده بود و آقا محمد خان موفق گردید این دو قبیله را با هم متحد کرده و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد. برای آگاهی بیشتر به زندگی نامه آغا محمدخان قاجار نگاه کنید.
بنا بر بعضی منابع تاریخی مادربزرگ آقا محمد خان بیوه شاه سلطان حسین صفوی بود که در هنگام حمله محمود افغان به اصفهان از وی باردار بود و بدلیل علاقه زیاد شاه سلطان حسین به وی، برای جلوگیری از اسارت او بدست افغانها، توسط سران قزلباش فراری داده شد و بعد از قتل شاه سلطان حسین به زوجیت پدر بزرگ آقا محمد خان درآمد. بنا به این روایت پدر آقا محمد خان، محمد حسن خان قاجار، در اصل فرزند شاه سلطان حسین صفوی بودهاست و به همین دلیل ارتباط نزدیک و پایداری بین بازماندگان سلسله صفوی و شاهان دوره قاجاریه وجود داشتهاست.
ایران در زمان این سلسله با دنیای غرب آَشنا گردید. اولین کارخانههای تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعدا به سالن تعذیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن(از جمله دارلفنون که به همت امیر کبیر تأسیس گردید)، و اعزام اولین گروهها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخههای طب و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.
بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به سلاحهای مدرن اروپایی نیز از زمان فتحعلی شاه قاجار - در قرار داد نظامی اش با ناپلیون امپراتور فرانسه - آغاز شد.
در زمان این سلسه و بعد کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.
در زمان این سلسله حکومتهای معتدد استانی بر مناطق مختلف سرزمین ایران با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سیستمی فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران دوباره زیر یک پرچم شکل گرفت. رنگها و ترتیب آنها در پرچم کنونی ایران از زمان این سلسله بیادگار ماندهاست.
این سلسله سرانجام با کودتای نظامی رضاخان (رضا شاه) در سال ۱۹۲۱ قدرت را از دست داد بدون خونریزی قدرت را به حاکم جدید سپرد. رضا شاه پس از به سلطنت رسیدن بسیاری از وزرا و سفرای دولت قاجاریه را که غالبا از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که این ارتباط حرفهای تا پایان سلطنت محمد رضا شاه (فرزند رضا شاه) نیز ادامه یافت.
شاهان قاجار
آغا محمدخان قاجار
فتحعلی شاه
محمد شاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه
احمد شاه
تبار و اطلاعات شخصی آغا محمد خان
آغامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت میکرد. اینان شیعه مذهب بودند. ندرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهنشاهی رسید.
ریشههای قدرتیابی دودمان قاجار
نوشتار اصلی: دودمان قاجار
قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس کبیر برمیگردد؛ ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان بدلیل کمکهای بزرگی که به دربار صفوی مینمودند، قدرت بیشتری یافتند و سپس دستهای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاریباشا که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامیهای داخلی نگردد و اشاقهباشها زیر نظر حکومت ایشان گردند.
آقامحمد در آغاز نوجوانی
در همان ۶ سالگی برای اولین بار وارد میدان جنگ گردید؛ آن موقع برابر زمانی بود که نادر و فرزندانش به قتل رسیده بودند و شاهرخ علی رغم میل باطنی اش برای به دست گرفتن قدرت تلاش میکرد. در آن جنگ مقابل قبیله یوخاری باشها بسیار مردانه جنگید و همین باعث گردید تا فرماندهی بخشی از قشون با وی باشد. پس از آن شاهرخ طرح دوستی با محمدحسن خان بست. با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان را برکنار شدو شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس از ان شاهرخ شاه به دست دشمنانش نابینا گشت .آغا محمد خان در سن یازده سالگی بدلیل اینکه چهره جذابی داشت توسط خواجگان حرمسرای عادلشاه حاکم مشهد در حال معاشقه با دختر و یکی از همسران وی دیده شد و بدستور عادلشاه که از بستگان نادر شاه بود (بروایتی برادرزاده نادر شاه بود) اخته گردید.
کریمخان و دودمان قاجار
چندی بعد محمد حسن خان سپاهی مجهز و بانظم ترتیب داد و به جنگ با کریم خان زند پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجریها گشت. اما در اثر اختلافات داخلی میان آنان محمدحسن خان شکست خورد و در حال عقب نشینی توسط برخی سرداران خود کشته شد. پس از آن خواهرانش را به شیراز فرستادند و یکی از آنان به عقد کریم خان درآمد.
پسران محمد حسنخان اسیر میشوند
آقا محمد خان با همیاری حسینقلی خان پس از درگذشت پدرشان دست به جنگهای پارتیزانی زدند ولی اینها برای کریمخان چندان ویژه نبود تا آن که خراج آن سال استرآباد بدستور آقامحمدخان مورد سرقت واقع گشت. همین امر سبب جنگ میان فرستادگان کریمخانزند و او شد که در نهایت دستگیر گشت و به تهران بردند و کریم خان همینکه فهمید او دیگر خواجه است و بر اساس فرهنگ آن زمان هیچ کس برای یک خواجه ارزشی قایل تمی باشد امر کرد تا به تحصیل ذخیره آخرت بپردازد و از جاه طلبی دست بردارد.
پس از آن به شیراز منتقل شد و در اسارت به سر میبرد. هرچند که به گفته بسیاری از مورخین (از جمله عضدالدوله برادرزاده آقامحمدخان)کریمخان با وی با احترام و محبت رفتار میکرد و او را پیران ویسه خطاب مینمود و در کارها با وی مشورت میکرد.
در همین زمان برادرآقامحمد خان حسینقلی خان جهانسوز در شمال ایران دست به یاغی گری زد. آقامحمدخان که میدانست از سوی کریمخان مواخذه خواهد شد از بیم جان خویش در حرم حضرت شاهچراغ بست نشست ولی کریم خان بوساطت اطرافیان خود او را مورد عفو قرار داد.
بنیان نهادن حکومت قاجاریه
آقا محمد خان در ۱۳ صفر سال ۱۱۹۳ هجری قمری (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغهای اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همینکه عمهاش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک سران اشاقهباش، براندازی زندیه و رسیدن به قدرت را طراحی نمود و ولایات گرگان و مازندران و گیلان را تحت حکمرانی خویش قرار داد. وی در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار تا پای مرگ رفت ولی سرانجام در بندپی نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته گشت را بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و جشن نوروز را به دستور وی با تشریفات برگذار نمودند. پس از تسخیر شمال ایران بر آذربایجان و کرمانشاهان نیز دست یافت. سپاه قاجار در کرمانشاه از تجاوز به ناموس مردم نیز خودداری نکردند. در آذربایجان نیز به قول نویسنده کتاب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
ناصرالدین شاه قاجار
ناصرالدینشاه قاجار (۲۵ تیر ۱۲۱۰ - ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵) ، قبلهٔ عالم، معروف به «سلطان صاحبقران» و بعد «شاه شهید»، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود. وی طولانیترین مدت شاهی را در میان دودمان قاجار دارا است. وی اولین شاه ایرانی بود که خاطرات خود را منتشر کرد. او را پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا میخواندند.
زندگی
وی در سال ۱۲۱۰ هجری شمسی در خانهای که به بهایی معروف بود در تبریز بدنیا آمد. مادر او مهد علیا است. خبر درگذشت پدرش محمدشاه را در سال ۱۲۲۸ هجری شمسی هنگامی که در تبریز بود شنید، سپس به یاری امیرکبیر به پادشاهی رسید و بر تخت طاووس نشست که البته پس از مدتی با دسیسه سفرای کشور های خارجی مخصوصا بریتانیا حکم اعدام امیرکبیر را در حالت مستی امضا نمود.
ناصرالدین شاه برای حفظ مناطق شرقی ایران، بهویژه منطقه هرات کوشش کرد ولی پس از تهدید و حمله بریتانیا به بوشهر ناچار به توقف این فعالیتها شد. فرستاده وی قرارداد پاریس را امضا کرد. در دوران سلطنت او بهویژه پس از ترور ناموفق وی توسط یک بابی، محدودیت بهائییان و بابیها در ایران افزایش یافت.
بر تخت نشینی
هنگامی که محمد شاه قاجار که سالها با بیماری نقرس دست به گریبان بود در شوال ۱۲۶۴ در ۴۲ سالگی از دنیا رفت، کشور گرفتار شورش بود و تنها بخش آرام ایران آذربایجان شمرده میشد. در این زمان ناصرالدین میرزای ولیعهد -که آن زمان شانزده ساله بود-در تبریز به سر میبرد و مدعیان پادشاهی از هر سو سر برآورده بودند. حاجی میرزا آقاسی وزیر محمد شاه که توانایی آرام نگاه داشتن تهران را نداشت به حرم عبدالعظیم پناهنده شد و بست نشست. در این زمان ناصرالدین میرزا با پشتیبانی میرزاتقی خان امیرنظام (امیرکبیر آینده) راهی تهران شد و پیش از رسیدن به شهر میرزا تقی خان را لقب اتابک اعظم داد و او را صدراعظم خود گردانید. با رسیدن به تهران در همان سال ناصرالدین شاه به پادشاهی ایران رسید.
ناصرالدین شاه در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ بر تخت نشست و از آن پس تا زمان مرگش در جمعه ۱۷ ذیالقعده ۱۳۱۳ شاه ایران بود.
[ویرایش] صدراعظمی امیرکبیر
نوشتار اصلی: امیرکبیر
امیرکبیر روی هم رفته سه سال و سه ماه بر سر کار صدراعظمی بود. نخست به اصلاح خرابیها و سرکوب گردنکشان پرداخت. در خراسان سالار پسر الهیارخان آصفالدوله صدراعظم فتحعلی شاه در پایان پادشاهی محمد شاه سر به شورش برداشتهبود. امیرکبیر سلطان مراد میرزای قاجار را برای سرکوبی وی فرستاد که پس از سه سال کشمکش سرانجام این غائله با کشتهشدن سالار پایان یافت. در گیر و دار این رویداد که مشهد در محاصرهٔ نیروهای دولتی بود، روسیه و بریتانیا پیشنهاد میانجیگری دادهبودند که امیر نپذیرفته و گفته بود که «مشهدیان ترجیح میدهند که بیست هزار تن از ایشان کشته شوند تا اینکه شهر به توسط خارجی به تصرف شاه درآید». همچنین در زمان او سران بابی سرکوبشده و خود باب نیز تیرباران شد.
میرزا تقی خان امیر کبیر
هنگامی که امیر و شاه به تهران رسیدند شمار ارتش ایران تنها ۳۰۰ تن بود. امیرکبیر که خود سپهسالار کل ایران بود به نظم و ساماندهی سپاه پرداخت و برای آموزش ارتشیان اقدام به استخدام آموزگار از خارج نمود و به صنعت اسلحهسازی رونق داد. او همچنین فرمان حذف لقبهای اضافی در نامهنگاریها را داد و به فرمان او حتی خود وی را نیز تنها با لقب جناب میخواندند. وی همچنین تلاش کرد جلوی رشوهخواری را بگیرد و به درآمد کارکنان دولت سامان دهد. او که خزانهٔ دولت را تهی از دارایی میدید راه را بر مستمری گزاف و بیحساب ملایان، شاهزادگان و چاپلوسان بست و اینگونه از مخارج دولت بسیار کاستهشد. او همچنین به مالیات و بازرگانی سر و سامانی بخشید. وی صنعتگران را تشویق میکرد و گروهی را برای آموختن صنعت روز جهان به اروپا فرستاد. همچنین او در راه پیشرفت کشاورزی نیز کوشش بسیار کرد. او همچنین به آوردن آموزگار از بیرون از کشور، نشر روزنامه و ترجمه کتابهای بیگانه و بنیادگذاری دارالفنون برای آموزش پزشکی، فن جنگ و زبانهای بیگانه دستزد، اگرچه گشایش دارالفنون اندکی پس از برکناری او در ۵ ربیعالاول ۱۲۶۸ (قمری) رویداد.
امیرکبیر از نفوذ روسیه و بریتانیا در ایران کاست و برای نمونه در زمانی که اردوی شاهی از تبریز راهی تهران بود، کنسول بریتانیا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مظفرالدین شاه پنجمین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود.
او پس از کشته شدن پدرش ناصرالدین شاه، و پس از نزدیک به پنجاه سال ولیعهد بودن، شاه شد و از تبریز به تهران آمد.
او نیز مانند ناصرالدین شاه چند بار با وام گرفتن از کشورهای خارجی به سفرهای اروپایی رفت. در جریان جنبش مشروطه برخلاف کوششهای صدراعظمهایش میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابک اعظم) و عینالدوله، با مشروطیت موافقت کرد و فرمان مشروطیت را امضا کرد.
او ده روز پس از امضای فرمان مشروطیت درگذشت. وی فردی بیمار بود و به این دلیل اداره امور کشور را به عین الدوله صدراعظم خود داد.
مظفرالدین شاه قاجار پسر چهارم ناصرالدین شاه قاجار و پسر شکوه السلطنه. وی چهل سال حاکم آذربایجان بوده و در پنج سالگی به عنوان ولیعهد انتخاب شد. وی پس از قتل ناصرالدین شاه قاجار سریعا به تهران حرکت کرد و در امارت بادگیر تاجگذاری نمود.دو ماه پس از جلوس وی میرزا رضای کرمانی در میدان مشق به دار آویخته شد.و از اتفاقات مهم در دوران وی ظهور اولین سینماتوگراف بود.
مظفرالدین شاه پنجمین شاه سلسله قاجار و کسی است که دوره ولایت عهدی اش سه برابر دوره سلطنتش به درازا کشید. او که در سال ۱۲۶۹ ه.ق به دنیا آمد، چهارمین فرزند ناصرالدین شاه بود، اما چون دو برادر بزرگ ترش در خردسالی درگذشتند و مادر برادر سوم یعنی مسعود میرزا ظل السلطان از خانواده شاهی نبود، ولایت عهدی را از آن خود کرد. هشت ساله بود که به للگی رضاقلی خان هدایت به آذربایجان فرستاده شد و یک سال بعد در ۱۲۷۸ به ولایت عهدی رسید.
از دوران اقامتش در تبریز که قرار بود آیین شهریاری را به ممارست بیاموزد، چیز دندان گیری گزارش نشده است، مگر آن که به روایت اغلب تاریخ نویسان مشروطه، چاپلوسان ناشایست دوره اش کرده بودند و سبب شدند که ساده دل و کم سواد و عیاش بارآید.
پیوند به بیرون
قاجاریه
سلسله قاجار: از آغاز تا پایان
تاجگذاری محمدعلی شاه
ناصرالدین شاه، روز جمعه هفدهم ذیالقعده سال 1313 ه.ق در بقعه حضرت عبدالعظیم به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی کشته شد. امینالسلطان صدراعظم ناصرالدین شاه به وسیله کلنل کاساکوفسکی رییس سواران قزاق امنیت پایتخت را حفظ کرد و مراتب را به سفرای روس و انگلیس و دولتهای دیگر اطلاع داد و با حضور آنان در تلگرافخانه با مظفرالدین میرزا ولیعهد، که مقیم تبریز بود، به وسیله تلگراف تماس گرفت و وفات شاه را به ولیعهد خبر داد.
هنگامی که امینالسلطان همراه سفرای انگلیس و روسیه عازم تلگرافخانه بود تهی بودن خزانه و عقبافتادگی جیره و مواجب قراولان و نوکران دربار را به اطلاع سفرا رساند و گفت که ولیعهد خود دیناری پول ندارد تا وسایل سفر خود به پایتخت و جلوس بر تخت سلطنت را فراهم کند. سفیر انگلیس تعهد کرد که به لندن تلگراف کند تا برای مبلغ مورد احتیاج دولت اعتبار لازم به بانک شاهنشاهی حواله شود. امینالسلطان ضمن مخابره حضوری با ولیعهد، او را از نتیجه مذاکرات خود با سفیر انگلیس و تامین اعتبار از راه استقراض از بانک شاهنشاهی مطلع ساخت. آنگاه تلگراف تسلیت مرگ شاه و تهنیت سلطنت شاه جدید از طرف درباریان تهیه و به تبریز مخابره شد و جواب آن از طرف مظفرالدین شاه از تبریز رسید.
در این تلگراف مظفرالدین شاه برای دوری از هر گونه مخالفت احتمالی درباریان با سلطنت خود یادآور شده بود که دربار ولیعهد در تبریز حتی «یک نفر ندارد که به دقایق الفاظ آگاه باشد تا به حقایق معنی چه رسد.» بدین ترتیب شاه جدید به رجال و درباریان اطمینان داده بود که هر یک در مقام خود باقی خواهند ماند. مظفرالدین شاه، که واقعه ترور ناصرالدین شاه او را سخت بیمناک ساخته و فاصله تبریز و تهران را با نگرانی و تشویش خاطر طی میکرد، علیرغم تشریفاتی که امینالسلطان برای ورود او به پایتخت پیشبینی نموده بود صبح یکشنبه 25 ذیالحجه ناگهانی و بدون انجام تشریفات وارد پایتخت شد و به دوران انتظار درباریان و نوکران دستگاه سلطنت پایان بخشید.
دکتر «محمد علی اکبری» استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در این زمینه میگویند: «پس از مرگ ناصرالدین شاه، پسر چهارمش مظفرالدین شاه میرزا در تبریز بر تخت شاهی نشست و پس از چهل روز که طی آن اداره کشور در دست میرزا علیاصغرخان امینالسلطان بود، به تهران وارد شد. مظفرالدین شاه در 1269 به دنیا آمد. دو برادر بزرگترش پیش از او و در زمان حیات ناصرالدین شاه در گذشته بودند و برادر بزرگتر دیگرش مسعود ظلالسلطان نیز به سبب آنکه مادرش از خاندان پادشاهی نبود، به ولیعهدی نرسید. مظفرالدین میرزا در سال 1274 یعنی در پنج سالگی به ولایت عهدی برگزیده شد و هنگامی که بر تخت نشست، چهل و چهار سال داشت. وی بیشتر دوره ولایت عهدی خود را در آذربایجان گذرانید.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
شیعه در شروع سلسله قاجار
پایه گذاری نظام سیاسی و اجتماعی مذهب شیعه امروز
تشیّع «اثنی عشری » از سال 907 قمری که توسط شاه اسماعیل صفوی مذهب رسمی ایران شد، تا اول سلسله قاجاریه دورانهای مختلفی را پشت سر گذاشت . در دوران شاهان پرقدرت صفوی ، گرچه شاهان احترام زیاد به علمای شیعه می گذاشتند، ولی علما قدرت کافی برای دخالت در کار سیاست و دولت نداشتند. پس از اینکه سلطنت به دست شاهان ضعیف صفوی افتاد، قدرت علمای شیعه کم کم زیاد شد تا اینکه در زمان شاه سلطان حسین نفوذ علمای دین به حد اعلای خود رسید و حکومت و سلطنت تحت نفوذ آنان قرار گرفت . در این دوران علما به جای توجه به کشورداری کوشش خود را به ترویج مبالغه آمیز تشیّع ، نشر احادیث رسیده از آنان (بدون توجّه زیاد به صحّت احادیث )، توسعه مراسم مذهبی اعم از جشنها و یا عزاداری و روضه خوانی ، مخالفت با تصوّف ، مبارزه با اقلیتهای مذهبی ، ابراز خشونت و آزار سنّی ها، و گاه لعن بر خلفای سه گانه (ابوبکر و عمر و عثمان ) معطوف می داشتند. این طرز رفتار موجب چند دستگی مردم ایران شد. عدّه ای عقیده ای به مبالغات دینی عقیده نداشتند، گروهی (خصوصاً قزلباشها) به تصوّف پابند بودند، گروهی مبارزه با اقلیتهای مذهبی (خصوصاً سنّیان ) را صلاح نمی دانستند؛ تا اینکه افغانهای سنّی از سنّی کشی و سنّی آزاری ایرانیان به تنگ آمدند و به ایران حمله کردند. در حمله افغانها «مذهب شیعه » که بیش از 200 سال وسیله یکپارچگی مردم در مقابل دشمنان خارجی و نگهداری استقلال کشور شده بود، دیگر نتوانست وظیفه خود را در وحدت ملّی ایران و یکپارچگی و دفاع از کشور انجام دهد، نتیجه آنکه یک دسته افغانی «سنّی مذهب » سلسله پر قدرت صفویه را شکست دادند و دستگاه علمای شیعه را هم برچیدند.
سقوط صفویه دوران سختی را برای علمای شیعه به وجود آورد. پس از شکست ایران از افغانها، یک دوران پنجاه ساله فترت به وجود آمد که مدّتی افاغنه و سپس نادر شاه و بعد زندیه حکومت می کردند. در این دوره فعالیت و نفوذ علمای شیعه در امور حکومتی به صفر رسید، اصفهان از مرکزیت علمی افتاد، و تقریباً همه علمای مشهور به «عتبات عالیات » مهاجرت کردند. ولی در آنجا نیز علمای مکتب اصولی ، که در دوران صفویه قدرت را در دست داشتند، نفوذ و پایه خود را از دست داده بودند و به جای آنان علمای «مکتب اخباری » در حوزه های علمیه تفوّق پیدا کرده و کارها را در دست داشتند.
چنان که در بخش قبلی گفتیم ، «مکتب اخباری » یکی از مکاتب فقهی شیعیان اثنی عشری است که توسط شیخ محمّد امین استرابادی در زمان شاه عباس اول به وجود آمد. (1)
پیروان این مکتب به «فقه » و «اجتهاد» عقیده ای نداشتند و کاربرد «عقل » را (که یکی از منابع فقهی علمای شیعه است ) در امور دینی جایزه نمی شمردند و به جای همه اینها متکّی به احادیث رسیده از امامان (بدون توجّه زیاد به صحّت یا کذب آنان ) بودند.
تفوّق علمای اخباری بر مرکز علمی نجف تا حدود اوایل روی کار آمدن سلسله قاجار در آن زمان ادامه داشت فقیهی مشهور به نام «وحید بهبهانی » ظهور کرد و پایه فقه امروزی شیعه اثنی عشری را گذاشت و دوره جدیدی در بین علمای شیعه «اصولی » به وجود آورد.
«بهبهانی » مکتب اخباری را منع و اخباریون را «مرتد» اعلام کرد و پس از چندی او و شاگردانش با کوشش زیاد توانستند به کلی اخباریون را از میان بردارند.
مقارن از رونق افتادن مکتب اخباری در عتبات عالیات ، در ایران آغامحمّدخان قاجار (شاهی شیعه که نماز و روزه او ترک نمی شد) مانند شاه اسماعیل با شمشیر خود حکومت ایران را به دست آورد و زمینه برای فعالیت مجدّد علمای «اصولی » در ایران مهیا شد.
علمای اصولی از ابتدای قاجاریه تا امروز بر تمام تعلیمات مذهبی و حوزه های علمیه شیعه اعمّ از عتبات و ایران نظارت و تسلط خود را حفظ کرده اند.
دورانهای مختلف روابط علما و حکومتها
فعالیت علمای شیعه را از ابتدای سلسله قاجار تا امروز به پنج دوره متفاوت می توان تقسیم کرد:
1 ـ دوره اول : دوران شروع دخالت علما در سیاست و کار حکومت است .این دوران از اول قاجار شروع می شود و تا آخر سلطنت فتحعلی شاه ادامه می باید. مشخصّه این دوره ، تکمیل و توسعه مبانی فقه امروزی شیعه اثنی عشری ، پیدا شدن مراجع تقلید درجه یک و ازدیاد نفوذ علمای دین و دخالت آنان در کار سیاست و امور دولت است . این دوره با انقلاب کبیر در فرانسه ، جدا شدن دین از دولت و سیاست ، ظهور ناپلئون و شروع تمدّن جدید در اروپا مقارن است .
2 ـ دومین دوره : دوران کوشش متجدّدین برای آوردن تمدّن جدید اروپا به ایران است .
این دوره از ابتدای سلطنت طولانی ناصرالدین شاه شروع می شود و با شروع نهضت مشروطه در زمان مظفرالدین شاه پایان می باید. مشخصّه این دوره ، عبارت است از: شروع نفوذ تمدن اروپایی در ایران و تقسیم علما به دو گروه : یک گروه موافق تمدّن جدید (علمای تجدد طلب ) و گروه دیگر علمایی که مخالف تقلید از تمدّن جدید بودند (علمای محافظه کار یا بنیادگرا).
شاه (ناصرالدین شاه ) به تقلید ظواهر تمدن اروپایی علاقه داشت ، ولی با پذیرش زیر بنای آن تمدّن (دموکراسی ، آزادی عقیده ، دانش و صنعت و تکنولوژی جدید) مخالف بود و در نتیجه کشور ایران از مسابقه ترّقی و پیشرفت غرب عقب ماند. اما نفوذ سیاستهای اروپایی به ایران ، در این دوره توسعه یافت . مشخصّه این دوره دادن «امتیازات مختلف به اروپاییان » است که منجربه مخالفت علما و صدور فتوای «تحریم تنباکو» شد و شاه و حکومت ناچار به لغو این امتیاز و پرداخت خسارت فراوان شدند.
3 ـ سومین دوره : دوران قیام علمای تجدّد طلب و مبارزه آنان برای تغییر رژیم و خودکامگی شاهان ، برقراری رژیم مشروطه و قبول برخی از رسوم تمدن غرب است . این دوره از اول نهضت مشروطه تا سقوط قاجاریه ادامه داشت .