لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
ناصرالدین شاه قاجار
ناصرالدینشاه قاجار (۲۵ تیر ۱۲۱۰ - ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵) ، قبلهٔ عالم، معروف به «سلطان صاحبقران» و بعد «شاه شهید»، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود. وی طولانیترین مدت شاهی را در میان دودمان قاجار دارا است. وی اولین شاه ایرانی بود که خاطرات خود را منتشر کرد. او را پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا میخواندند.
زندگی
وی در سال ۱۲۱۰ هجری شمسی در خانهای که به بهایی معروف بود در تبریز بدنیا آمد. مادر او مهد علیا است. خبر درگذشت پدرش محمدشاه را در سال ۱۲۲۸ هجری شمسی هنگامی که در تبریز بود شنید، سپس به یاری امیرکبیر به پادشاهی رسید و بر تخت طاووس نشست که البته پس از مدتی با دسیسه سفرای کشور های خارجی مخصوصا بریتانیا حکم اعدام امیرکبیر را در حالت مستی امضا نمود.
ناصرالدین شاه برای حفظ مناطق شرقی ایران، بهویژه منطقه هرات کوشش کرد ولی پس از تهدید و حمله بریتانیا به بوشهر ناچار به توقف این فعالیتها شد. فرستاده وی قرارداد پاریس را امضا کرد. در دوران سلطنت او بهویژه پس از ترور ناموفق وی توسط یک بابی، محدودیت بهائییان و بابیها در ایران افزایش یافت.
بر تخت نشینی
هنگامی که محمد شاه قاجار که سالها با بیماری نقرس دست به گریبان بود در شوال ۱۲۶۴ در ۴۲ سالگی از دنیا رفت، کشور گرفتار شورش بود و تنها بخش آرام ایران آذربایجان شمرده میشد. در این زمان ناصرالدین میرزای ولیعهد -که آن زمان شانزده ساله بود-در تبریز به سر میبرد و مدعیان پادشاهی از هر سو سر برآورده بودند. حاجی میرزا آقاسی وزیر محمد شاه که توانایی آرام نگاه داشتن تهران را نداشت به حرم عبدالعظیم پناهنده شد و بست نشست. در این زمان ناصرالدین میرزا با پشتیبانی میرزاتقی خان امیرنظام (امیرکبیر آینده) راهی تهران شد و پیش از رسیدن به شهر میرزا تقی خان را لقب اتابک اعظم داد و او را صدراعظم خود گردانید. با رسیدن به تهران در همان سال ناصرالدین شاه به پادشاهی ایران رسید.
ناصرالدین شاه در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ بر تخت نشست و از آن پس تا زمان مرگش در جمعه ۱۷ ذیالقعده ۱۳۱۳ شاه ایران بود.
[ویرایش] صدراعظمی امیرکبیر
نوشتار اصلی: امیرکبیر
امیرکبیر روی هم رفته سه سال و سه ماه بر سر کار صدراعظمی بود. نخست به اصلاح خرابیها و سرکوب گردنکشان پرداخت. در خراسان سالار پسر الهیارخان آصفالدوله صدراعظم فتحعلی شاه در پایان پادشاهی محمد شاه سر به شورش برداشتهبود. امیرکبیر سلطان مراد میرزای قاجار را برای سرکوبی وی فرستاد که پس از سه سال کشمکش سرانجام این غائله با کشتهشدن سالار پایان یافت. در گیر و دار این رویداد که مشهد در محاصرهٔ نیروهای دولتی بود، روسیه و بریتانیا پیشنهاد میانجیگری دادهبودند که امیر نپذیرفته و گفته بود که «مشهدیان ترجیح میدهند که بیست هزار تن از ایشان کشته شوند تا اینکه شهر به توسط خارجی به تصرف شاه درآید». همچنین در زمان او سران بابی سرکوبشده و خود باب نیز تیرباران شد.
میرزا تقی خان امیر کبیر
هنگامی که امیر و شاه به تهران رسیدند شمار ارتش ایران تنها ۳۰۰ تن بود. امیرکبیر که خود سپهسالار کل ایران بود به نظم و ساماندهی سپاه پرداخت و برای آموزش ارتشیان اقدام به استخدام آموزگار از خارج نمود و به صنعت اسلحهسازی رونق داد. او همچنین فرمان حذف لقبهای اضافی در نامهنگاریها را داد و به فرمان او حتی خود وی را نیز تنها با لقب جناب میخواندند. وی همچنین تلاش کرد جلوی رشوهخواری را بگیرد و به درآمد کارکنان دولت سامان دهد. او که خزانهٔ دولت را تهی از دارایی میدید راه را بر مستمری گزاف و بیحساب ملایان، شاهزادگان و چاپلوسان بست و اینگونه از مخارج دولت بسیار کاستهشد. او همچنین به مالیات و بازرگانی سر و سامانی بخشید. وی صنعتگران را تشویق میکرد و گروهی را برای آموختن صنعت روز جهان به اروپا فرستاد. همچنین او در راه پیشرفت کشاورزی نیز کوشش بسیار کرد. او همچنین به آوردن آموزگار از بیرون از کشور، نشر روزنامه و ترجمه کتابهای بیگانه و بنیادگذاری دارالفنون برای آموزش پزشکی، فن جنگ و زبانهای بیگانه دستزد، اگرچه گشایش دارالفنون اندکی پس از برکناری او در ۵ ربیعالاول ۱۲۶۸ (قمری) رویداد.
امیرکبیر از نفوذ روسیه و بریتانیا در ایران کاست و برای نمونه در زمانی که اردوی شاهی از تبریز راهی تهران بود، کنسول بریتانیا