لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان
آمیزش زبان فارسی با زبان عربیزبان پارسی که در قرن چهارم از آمیزش با زبان عربی تا حدی مصون مانده و لغات تازی در آن اندک بود از قرن پنجم ببعد بنسبت بیشتری با لغات عربی درآمیخت. پیداست که این آمیزش یکباره با شروع قرن پنجم بکمال نرسید بلکه تدریجاً صورت گرفت و این سیر تدریجی چنان بود که کثرت کلمات عربی در پایان قرن پنجم خیلی بیشتر از آغاز آن و در آخر قرن ششم زیادتر از اول آن بوده است. از علل عمده این امر یکی تزاید نفوذ دین اسلام در این دو قرن و زبان ملازم آن یعنی زبان عربی بود. دیگر آنکه در این دو قرن تعلیم و تعلم زبان عربی با شدتی بیشتر از پیش در ایران رواج داشت و چون توسعه و افزایش مدارس در قرن پنجم و ششم با قوت بسیار صورت گرفته و از مواد اصلی و اساسی دروس در این مدارس زبان و ادب عربی بود، طبعاً همه اهل سواد و کسانی که در پی تحصیل علم و ادب بودند از زبان و ادب عرب آگاهی مییافتند و از اینجاست که در قرن پنجم و ششم کمتر کسی از شاعران و نویسندگان را مییابیم که اثری از ادب عربی در گفتار او نباشد. علاوه بر این در طی قرنهای دوم و سوم و چهارم همه علوم اسلامی تدوین شده و اصطلاحات علمی فراوان در زبان عربی گرد آمده و بر اثر ترجمه بسیاری کتب از منابع یونانی و پهلوی و سریانی و هندی، ادب عربی غنی و ثروتمند و دارای نفوذ بسیار گردیده بود. دین اسلام و رواج قرآن کریم و احادیث نیز مایه تشدید نفوذ لغات عربی و ورود بسیاری از آنها در زبان فارسی شده بود. باین جهات هر چه از آغاز تسلط تا زیان بر ایران بعهد معاصر نزدیکتر شویم کلمات تازی را بنسبت بیشتری در زبان فارسی مییابیم. در قرن پنجم و ششم این عوامل چون دست بهم دادند باعث شدند که زبان فارسی با سرعت بیشتری با لغات تازی آمیخته شود چنانکه در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم که پایان این دوره است در زبان نظم و نثر فارسی بسیاری از کلمات غیر لازم عربی وارد شده بود. از طرفی دیگر چون قرن پنجم و ششم دوره برچیده شدن حکومتهای ایرانی و روی کار آمدن غلامان و قبایل ترک نژاد بود قسمتی از لغات ترکی نیز بوسیله سپاهیان و عمال دولتی در زبان فارسی راه جست ولی نسبت این لغات بواژههای تازی بسیار ناچیز و غیر قابل ملاحظه بود.رواج زبان ادبی در نواحی مرکزی و جنوبی و غربیچنانکه میدانیم تا اواخر قرن چهارم ادبیات دری تنها بنواحی شرقی ایران یعنی سیستان و خراسان و ماوراءالنهر اختصاص داشت زیرا لهجهیی که نخستین آثار ادبی ایران دوره اسلامی با آن وجود آمد متعلق بهمین نواحی بود اما از اوایل قرن پنجم بعللی ادبیات دری بنواحی مرکزی و اندک اندک بشمال و مغرب و جنوب نیز راه یافت و شاعران و نویسندگان بجای لهجه ملهی خود لهجه ادبی دری را بتقلید از شاعران خراسان و ماوراءالنهر برای شعر و نثر پذیرفتند و در دربارها مرسوم کردند و اگر چه در همان حال هم شاعرانی مانند بندار رازی بزبان اهل ری و علی پیروزه و مسته مرد ملقب به دیواروز که هر دو معاصر عضدالدوله دیلمی بودند بلهجه طبرستانی و بابا طاهر عریان همدانی بلهجه محلی خود شعر میساختند لیکن لهجه ادبی دربارها و کتب اصلی ادبی تنها لهجه اهل مشرق بود و شاعران و نویسندگان برای آنکه خوب از عهده بیان مقاصد خود در پارسی دری برآیند از دیوانهای شعرایی مانند رودکی و منجیک و دقیقی و فردوسی و نظایر آنان استفاده میبردند و یا خواندن آثار آنانرا بمبتدیان توصیه میکردند. ناصر خسرو در سفرنامه خود گوید: «...و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک میگفت اما زبان فارسی نیکو نمیدانست پیش من آمد دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید، باو گفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند...»راوندی در کتاب راحة الصدور از قول احمد بن منوچهر شصت کله آورده است که «... سید اشرف بهمدان رسید در مکتبها میگردید و میدید تا کرا طبع شعرست، مصراعی بمن داد تا بر آن وزن دو سه بیت گفتم، بسمع رضا اصغا فرمود و مرا بدان بستود و حث و تحریض واجب داشت و گفت از اشعار متأخران چون عمادی و انوری و سید اشرف و بلفرج رونی ... و حکم شاهنامه آنچ طبع تو بدان میل کند قدر دویست بیت از هر جا اختیار کن و یادگیر و برخواندن شاهنامه مواظبت نمای تا شعر بغایت رسد...»این اشارات و نظایر آنها میرساند که با رواج شعر دری در نواحی جدیدی غیر از مشرق ایران آموختن لهجه دری و نکات آن و علی الخصوص مشکلات لغات آن لهجه از مسائل عادی نوآموزان بود و بهمین سبب است که اسدی طوسی که قسمت بزرگی از زندگی خود را در حدود اران و آذربایجان گذرانیده بود چون عدم اطلاع شاعران آن نواحی را از مشکلات لغات دری ملاحظه کرد بتألیف کتاب لغت فرس همت گماشت و در آغاز آن نوشت«... و غرض ما اندرین لغات پارسی است که دیدم شاعرانرا که فاضل بودند ولیکن لغات پارسی کم میدانستند...» و در اینجا هم مانند قول ناصر خسرو مراد از زبان پارسی لهجه دری یا پارسی دری است.انتشار زبان فارسی در خارج از ایرانموضوعی که در تاریخ زبان فارسی قرن پنجم و ششم قابل ملاحظه و مطالعه است انتشار زبان فارس است در خارج ایران. در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم دو تن از پادشاهان فاتح ایران یعنی ناصرالدین سبکتکین و پسر او یمین الدوله محمود شروع به پیشرفتها و فتوحاتی در جانب ولایت سند کردند و در عهد این دو پادشاه و جانشینان آنان بتدریج ناحیه پهناوری از هندوستان تحت اطاعت سلاطین غزنوی درآمد. میدانم که نزدیک بتمام عمال و حکام و سربازان غزنوی خواه آنانکه در جانب ایران بودند و خواه آنانکه در جانب ایران بودند و خواه آنانکه در طرف هندوستان، ایرانی نژاد و متکلم بلهجات ایرانی و معتاد به ادبیات دری بودند و بهمین سبب توقف آنان در هندوستان و حکمروایی بر آن سامان باعث نشر پارسی دری دراراضی متصرفی غزنوی گردید خاصه که زبان رسمی دربار غزنوی پارسی دری بوده است. پس از تسلط سلاجقه بر ایران چنانکه میدانیم دستهیی از آنان با تصرف آسیای صغیر دولتی را که بنام دولتی را که بنام دولت سلاجقه آسیای صغیر معروف است در آن سامان بوجود آوردند. در دربار امرای این سلسله مانند همه دربارهای سلجوقی زبان فارسی بود و بهمین سبب در این ناحیه حتی در شام بتدریج زبان فارسی دری رواج یافت و اندک اندک کار بجایی کشید که در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم آسیای صغیر یکی از مراکز ادبیات فارسی گردید. در نتیجه این دو جریان یعنی نفوذ ادبیات دری از خراسان بسایر ولایات ایران و رواج زبان پارسی در خارج از کشور ایران از اواسط قرن پنجم ببعد بسیاری شاعر و نویسنده بیرون از ناحیه خراسان و ماوراءالنهر پدید آمدند و این امر چنانکه خواهیم دید باعث تنوع عظیمی در ادب فارسی گردید.بعد از مطالعه مختصری که در باب زبان فارسی در قرن پنجم و ششم کردیم اینک به بیان وضع نثر و نظم در این دوره مبادرت میکنیم:نثر فارسی در قرن پنجم و ششم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه: هنر
ورود ترکان به ایران
سلجوقیان
پادشاهان سلجوقی
وزرای معروف سلجوقی
هنرهای دوره سلجوقی :
1- فلزکاری
2- سفال گری
3- نقاشی – ادبیات
4- پارچه بافی
5- قالی بافی
6- معماری
7- خطاطی
معماری دوره سلجوقی:
الف- بناهای مذهبی: 1- مسجد 2- آرامگاه 3- مدرسه
ب- بناهای غیر مذهبی: 1- کاروانسرا یا رباط 2- آب انبار 3- مناره 4- بازار
عناصر تشکیل دهنده معماری: 1- میان سرا یا حیاط 2- گنبد 3- شبستان 4- گنبد دو جداره 5- رواق 6- حجره 7- بازار 8- مناره 9- نورگیر 10- ازاره 11- پله 12- 13- آب انبار
مصالحی که در ایجاد بنا به کار رفته: آجر – گچ – سنگ – چوب – شیشه – کاشی – خشت
مهمترین ویژگی های معماری سلجوقی: آجرکاری – گچ بری – کاشی کاری
درآمدهای دولت سلجوقی برای معماری: مالیات ، هدیه و ...
چکیده:
سلجوقیان قومی ترک که در حدود 150 سال بر قسمتهای وسیعی از ایران حکومت کرده و باعث تحولاتی در همه زمینه ها من الجمله هنر و به خصوص معماری در ایران گشتند، معماری دوره سلجوقی حاوی ظرافت های تمدن گذشته ایران و تلفیقی از هنر ملت هایی که به تصرف و تسلط قوم غالب یعنی سلاجقه در آمده بودند. معماری دوره سلجوقی را می توان از آجرکاری بسیار ماهرانه آنان را در اکثر بناها، مخصوصا در بناهای معروف سلجوقی یعنی مسجد جامع اصفهان، و رباط شرف به وضوح مشاهده کرد.
قبل از آغاز و شروع متن از جنابعالی به خاطر نارسایی ها و کاستی های طرح عذرخواهی می نمایم.
هنر کاری می کند که هیچ یک از موالید فکر بشر نمی تواند جانشین آن شود، ما را از محدود به نامحدود می برد، از ماده منصرف و به معنی می کشاند به مکنونات خاموش و دلپذیر روح و احساسات راه می یابد و با آنها سخن می گوید، ما را از خود حقیرمان منتزع و به خودی عظیم و والاتر منعطف می کند.
آن لمبتون، نویسنده تاریخ ایران بعد از اسلام در فصل اول کتاب خود می آورد. « دوره سلجوقیان بزرگ را در ایران همانند قرون وسطای متقدم و یا مطابق با آن در غرب دانست.»
سلجوقیان ترکان غز بودند که برای تصرف زمینهای حاصل خیز از ماوراء النهر به ایران آمده و توانستند بر ایران، آسیای صغیر دست یابند، درک هیل در کتاب خود تحت عنوان معماری و تزئینات اسلامی در آغاز از سلسله سلجوقیان چنین می نویسد: سلجوق رئیس قبیله ای بود که قراخانیان او را همراه قبیله اش در مرزهای آسیای مرکزی اسکان داده بودند وی و قبیله اش در اواخر قرن دهم میلادی اسلام آورد. »
در مورد ورود ترکان به اسلام، در کتاب سرگذشت سلجوقیان چنین می خوانیم : «با سقوط سلسله ساسانی و حمله اعراب مسلمان فصل تازه ای در تاریخ ایران رقم خورد، زیرا در کنار هر عنصر عرب و بهم، عنصر تازه ای به نام ترک نیز مطرح گردید.
ابتدا از روزگار معتصم خلیفه عباسی به عنوان حافظین نظامی خلفا وارد عرصه سیاست شدند، از روزگار منتصر توانستند بر خلفا مسلط شده و به واسطه دلاوری و شجاعت خود مراتب ترقی را سریعا طی کنند، سلجوقیان که نسب شان به سلجوق می رسد ابتدا در خدمت یبغو (خان ترکان قرلت) بودند و چون اختلاف افتاد، به هند فرار کرده و در آن جا اقامت کردند و در واپسین دهه های سده چهارم به اسلام گرویدند و در سال 431 هجری پس از شکست سلطان مسعودی غزنوی در نبرد دندانقان، امپراطوری عظیمی بوجود آوردند.»
امیران سلجوقی در سال 426 هجری اواسط قرن پنجم از نور بخارا به جانب خراسان کوچ کردند و عبارت بودند از یبغو جغری بیک داود طغرل بیک محمد، فرزندان میکائیل بن سلجوق و قتلمش بن اسرائیل بن اسرائیل بن سلجوق، در زبده التواریخ این چنین آمده: سلطان معظم رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکائیل بن سلجوق در رمضان سال 431 وفات یافت ولی فرزندی نداشت، آلپ ارسلان به قدرت رسید، بعد از قتل آلپ ارسلان فرزندش ملکشاه به پادشاهی رسید که وی سه فرزند داشت: برکیارق، محمد و سنجر که کارفرمان روایی عراق، خراسان، آذربایجان، فارس، کرمان، مازندران، دیاربکر و شام در دست بود، پس از مرگ سلطان سنجر خراسان ویران گشت و با قتل طغرل بن ارسلان شاه عراق به ویرانی رسید، در روزگار ایشان عدل محوری و آبادان و جواب آن مورد توجه و عنایت لکن ظلم، ساکن و زمین گیر و شکسته بال بود.
علی حسین مولف اخبار الدوله السلجوقیه در صفحه 212 کتاب خود این چنین آورده است که در سال چهار صد وسی و یک در نبرد دندانقان، سلجوقیان، سلطان مسعود را شکست داد و به قدرت رسیدند.
اما در ادامه این فتح و پیروزی نصیب ترکان بیابان گرد ماوراء النهر شده بود، گردیزی در زین الاخبار نحوه به حکومت رسیدن آنان را این چنین در کتاب خود می آورد: «اما سلجوقیان در پی این پیروزی از اردوگاه مسعود چندان غنیمت به دست آوردند که به شمار نمی آمد و چغری بیک داود آنها را بین یاران خود تقسیم کرده و به دنبال این قضیه، طغرل بیک به نیشابور رفت و آن جا را دوباره متصرف شد و پادشاهی خاندان سلجوقی را آغاز نمود.» در غزال نامه تالیف استاد جلال الدین همایی اسامی پادشاهان سلجوق بدین ترتیب ذکر شده است:
« 1- رکن الدین ابوطالب طغرل بک از 455-429 – 1063-1038
2- عنصرالدین ابوشجاع آلپ ارسلان 465-455 1072-1063
3- جلال الدین ابوالفتح ملکشاه بن آلپ ارسلان 485-465 - 1092-1072
4- ناصرالدین محمود بن ملکشاه 486-485 1093-1092
5- رکن الدین ابوالمنظر برکیارق 498-585 - 1105-1092
6- غیاث الدین ابوشجاع محمد بن ملکشاه 511-498 - 1118-1105
7- معزالدین ابوالحارث سنجر بن ملکشاه 552-490 - 1157-1118
که در سایت دانشنامه رشد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نگاهی به هنر دوران سلجوقی
در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی بوجود آوردند. در این دوره از تلفیق حیاط چهار ایوانی و تالار مربع گنبددار (چهارطاقی)، مسجد بزرگ ایرانی بوجود آمد...
در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی بوجود آوردند. در این دوره از تلفیق حیاط چهار ایوانی و تالار مربع گنبددار (چهارطاقی)، مسجد بزرگ ایرانی بوجود آمد.
بهگونهای که حیاط مرکزی و چهار ایوان اطراف آن اساس معماری مذهبی در ایران گردید. نماسازی دیوار بناها با آجر بود و از امکانات هنری آن استفاده میشد و نقوش متنوعی از آجر بهوجود میآورند. هنر آجرتراشی و تزئین بناها با آجرهای تراشیده شده از قرن پنجم هجری در ایران معمول و تااواخرقرن ششم ادامه یافت و کاملتر گردید.
سلجوقیان در بکارگیری گنبد دو پوسته سعی زیادی داشتند و نوع جدیدی از پایه را برای آن در نظر گرفتند. علت بوجود آمدن گنبد دو پوسته، فضای داخلی و قالب خارجی بود. گنبد داخلی نیمکرهای بود ولی گنبد بیرونی به شکل بیضی نسبتاً نوک تیزی اجرا میشد. نمونهٔ چشمگیر در این مورد گنبد مسجد جامع اصفهان است. بنای مدرسه از جمله بناهای مذهبی این دوران بود. مدرسه در سرتاسر امپراتوری سلجوقی گستریش پیدا کرد و دارای ویژگیهایی گشت از جمله صحن چهار ایوانی که ریشه ایرانی داشت. از معروفترین مدارس، مدرسه نظامیه بغداد بود و نیز در اصفهان، نیشابور، بلخ، بصره و. ... از دیگر بناهای مذهبی بناهای آرامگاهی بودند که در این دوران ساخته شدند.
معماری غیرمذهبی نیز همدوش معماری مذهبی بکار میرفت. معماری غیرمذهبی رایج در دورهٔ سلجوقیان کاروانسراست که دارای صحن بزرگ و چهار ایوان است. دورهٔ سلجوقی دورهٔ توازن و تعادل معماری ایرانی بود که از تجارب پیشین بهره میگرفت و الگوهای تازهای برای آینده ایجاد میکرد. در اواخر عهد سلجوقی ترئینات گچبری و رنگ اهمیت زیادی یافت. کاشی لعابدار فیروزهای در تزئین معماری بکار گرفته شد.
از ویژگیهای این دوران در معماری استفاده از آجر بود. آجرهای عالی با جایگیری ظریف و شکلگیری هندسی نقوش برطبق سبکی دقیق، ویژگیهای تزئینی بنا را جلوهگر میساخت. این امر با توانایی و قدرت تکنیکی اعجابآوری اجرا میشد. از مساجد ایران در این دوران میتوان به مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپایگان، مسجد جامع قزوین و از مدارس، مدرسهٔ خارجرد را نام برد. از بناهای غیرمذهبی که بیشتر کاروانسرا هستند میتوان رباط شرف، رباط انوشیروان، رباط ملک (سمرقند بخارا) و از برجها و مقابر این دوره که به شکل تپه ساخته شدهاند، و دو طبقه بودهآند، مقابر دایره شکل سه گنبد در ارومیه و برج مدور مراغه و از مقابر نقشه ترکدار، مقبرهٔ پیر، گنبد سرخ و گنبد علویان و از مقابر چند ضلعی، گنبد علی در ابرقو، گنبد کبود در مراغه و از برجها، برج دماوند، برج غربی و شرقی خرقان و برج مهماندوست را نام برد.
انواع متنوعی از سفالینهها کمی پس از روی کار آمدن سلجوقیان در ایران ظاهر شد. مراکز عمدهٔ آن در ایران شهر ری و کاشان بود. ویژگی این سفالینهها استفاده از خمیر سفید بود، که عملاً کاربرد لعاب را منتفی میکرد. در این دوره بود که سفالینهها چند رنگ چینی تولید شدند.
برخی ظروف که در حدود قرن ششم هجری تولید شد، مشبککاری ترئین یافته بود و شبکهها با لعاب شفاف پرشده بودند. در اواسط همان قرن لعابکاری رنگی بوجود آمد که معمولاً بهرنگ فیروزهای یا آبی تیره بود.
سفالینههای زرینفام نیز در خلال قرن ششم بوجود آمدند. نمونههای نخستین آن، ریشه در مصر و بینالنهرین داشت و در ایران از پیشرفت و تحول کافی برخوردار شد. نقشپردازی سفالینهها در شهر روی و کاشان باهم متفاوت بود. در ری زمینه زرینفام بود و پیکرهها با تزئین گیاهان مارپیچ احاطه میشدند و سرانجام پیکرهها به نقشهای کوچک تنیده در نقشهای گیاهی تبدیل شدند. در کاشان پیکرههای انسانی اغلب در برابر یک منظره قرار میگرفتند. گاه پیکره و بعدها دو پیکره نشسته بکار میرفت که در حال صحبت باهم بودند. در بینالنهرین ظروفی تولید میشد که تزئین برجسته داشتو با اسلیمیهای سلجوقی مزین شده بود. این ظروف خشنتر از ظروف ایرانی بود. در اواخر قرن ششم سفالینههای زیبای مینایی تولید شد. این ظروف در شهرهای کاشان، ری و احتمالاً ساوه تولید میشدند که دارای تزئیناتی شبیه ظروف زرینفام کاشان بودند. گاه هم وقایع شاهنامه و صحنههای نبرد در ترکیببندیهای کوچک ارائه میشد.