دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مقاله درباره غزنویان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان

 

آمیزش زبان فارسی با زبان عربیزبان پارسی که در قرن چهارم از آمیزش با زبان عربی تا حدی مصون مانده و لغات تازی در آن اندک بود از قرن پنجم ببعد بنسبت بیشتری با لغات عربی درآمیخت. پیداست که این آمیزش یکباره با شروع قرن پنجم بکمال نرسید بلکه تدریجاً صورت گرفت و این سیر تدریجی چنان بود که کثرت کلمات عربی در پایان قرن پنجم خیلی بیشتر از آغاز آن و در آخر قرن ششم زیادتر از اول آن بوده است. از علل عمده این امر یکی تزاید نفوذ دین اسلام در این دو قرن و زبان ملازم آن یعنی زبان عربی بود. دیگر آنکه در این دو قرن تعلیم و تعلم زبان عربی با شدتی بیشتر از پیش در ایران رواج داشت و چون توسعه و افزایش مدارس در قرن پنجم و ششم با قوت بسیار صورت گرفته و از مواد اصلی و اساسی دروس در این مدارس زبان و ادب عربی بود، طبعاً همه اهل سواد و کسانی که در پی تحصیل علم و ادب بودند از زبان و ادب عرب آگاهی می‏یافتند و از اینجاست که در قرن پنجم و ششم کمتر کسی از شاعران و نویسندگان را می‏یابیم که اثری از ادب عربی در گفتار او نباشد. علاوه بر این در طی قرنهای دوم و سوم و چهارم همه علوم اسلامی تدوین شده و اصطلاحات علمی فراوان در زبان عربی گرد آمده و بر اثر ترجمه بسیاری کتب از منابع یونانی و پهلوی و سریانی و هندی، ادب عربی غنی و ثروتمند و دارای نفوذ بسیار گردیده بود. دین اسلام و رواج قرآن کریم و احادیث نیز مایه تشدید نفوذ لغات عربی و ورود بسیاری از آنها در زبان فارسی شده بود. باین جهات هر چه از آغاز تسلط تا زیان بر ایران بعهد معاصر نزدیکتر شویم کلمات تازی را بنسبت بیشتری در زبان فارسی می‏یابیم. در قرن پنجم و ششم این عوامل چون دست بهم دادند باعث شدند که زبان فارسی با سرعت بیشتری با لغات تازی آمیخته شود چنانکه در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم که پایان این دوره است در زبان نظم و نثر فارسی بسیاری از کلمات غیر لازم عربی وارد شده بود. از طرفی دیگر چون قرن پنجم و ششم دوره برچیده شدن حکومتهای ایرانی و روی کار آمدن غلامان و قبایل ترک نژاد بود قسمتی از لغات ترکی نیز بوسیله سپاهیان و عمال دولتی در زبان فارسی راه جست ولی نسبت این لغات بواژه‏های تازی بسیار ناچیز و غیر قابل ملاحظه بود.رواج زبان ادبی در نواحی مرکزی و جنوبی و غربیچنانکه میدانیم تا اواخر قرن چهارم ادبیات دری تنها بنواحی شرقی ایران یعنی سیستان و خراسان و ماوراءالنهر اختصاص داشت زیرا لهجه‏یی که نخستین آثار ادبی ایران دوره اسلامی با آن وجود آمد متعلق بهمین نواحی بود اما از اوایل قرن پنجم بعللی ادبیات دری بنواحی مرکزی و اندک اندک بشمال و مغرب و جنوب نیز راه یافت و شاعران و نویسندگان بجای لهجه ملهی خود لهجه ادبی دری را بتقلید از شاعران خراسان و ماوراءالنهر برای شعر و نثر پذیرفتند و در دربارها مرسوم کردند و اگر چه در همان حال هم شاعرانی مانند بندار رازی بزبان اهل ری و علی پیروزه و مسته مرد ملقب به دیواروز که هر دو معاصر عضدالدوله دیلمی بودند بلهجه طبرستانی و بابا طاهر عریان همدانی بلهجه محلی خود شعر می‏ساختند لیکن لهجه ادبی دربارها و کتب اصلی ادبی تنها لهجه اهل مشرق بود و شاعران و نویسندگان برای آنکه خوب از عهده بیان مقاصد خود در پارسی دری برآیند از دیوانهای شعرایی مانند رودکی و منجیک و دقیقی و فردوسی و نظایر آنان استفاده میبردند و یا خواندن آثار آنانرا بمبتدیان توصیه میکردند. ناصر خسرو در سفرنامه خود گوید: «...و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک می‏گفت اما زبان فارسی نیکو نمیدانست پیش من آمد دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید، باو گفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند...»راوندی در کتاب راحة الصدور از قول احمد بن منوچهر شصت کله آورده است که «... سید اشرف بهمدان رسید در مکتبها می‏گردید و می‏دید تا کرا طبع شعرست، مصراعی بمن داد تا بر آن وزن دو سه بیت گفتم، بسمع رضا اصغا فرمود و مرا بدان بستود و حث و تحریض واجب داشت و گفت از اشعار متأخران چون عمادی و انوری و سید اشرف و بلفرج رونی ... و حکم شاهنامه آنچ طبع تو بدان میل کند قدر دویست بیت از هر جا اختیار کن و یادگیر و برخواندن شاهنامه مواظبت نمای تا شعر بغایت رسد...»این اشارات و نظایر آنها می‏رساند که با رواج شعر دری در نواحی جدیدی غیر از مشرق ایران آموختن لهجه دری و نکات آن و علی الخصوص مشکلات لغات آن لهجه از مسائل عادی نوآموزان بود و بهمین سبب است که اسدی طوسی که قسمت بزرگی از زندگی خود را در حدود اران و آذربایجان گذرانیده بود چون عدم اطلاع شاعران آن نواحی را از مشکلات لغات دری ملاحظه کرد بتألیف کتاب لغت فرس همت گماشت و در آغاز آن نوشت«... و غرض ما اندرین لغات پارسی است که دیدم شاعرانرا که فاضل بودند ولیکن لغات پارسی کم میدانستند...» و در اینجا هم مانند قول ناصر خسرو مراد از زبان پارسی لهجه دری یا پارسی دری است.انتشار زبان فارسی در خارج از ایرانموضوعی که در تاریخ زبان فارسی قرن پنجم و ششم قابل ملاحظه و مطالعه است انتشار زبان فارس است در خارج ایران. در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم دو تن از پادشاهان فاتح ایران یعنی ناصرالدین سبکتکین و پسر او یمین الدوله محمود شروع به پیشرفت‏ها و فتوحاتی در جانب ولایت سند کردند و در عهد این دو پادشاه و جانشینان آنان بتدریج ناحیه پهناوری از هندوستان تحت اطاعت سلاطین غزنوی درآمد. می‏دانم که نزدیک بتمام عمال و حکام و سربازان غزنوی خواه آنانکه در جانب ایران بودند و خواه آنانکه در جانب ایران بودند و خواه آنانکه در طرف هندوستان، ایرانی نژاد و متکلم بلهجات ایرانی و معتاد به ادبیات دری بودند و بهمین سبب توقف آنان در هندوستان و حکمروایی بر آن سامان باعث نشر پارسی دری دراراضی متصرفی غزنوی گردید خاصه که زبان رسمی دربار غزنوی پارسی دری بوده است. پس از تسلط سلاجقه بر ایران چنانکه می‏دانیم دسته‏یی از آنان با تصرف آسیای صغیر دولتی را که بنام دولتی را که بنام دولت سلاجقه آسیای صغیر معروف است در آن سامان بوجود آوردند. در دربار امرای این سلسله مانند همه دربارهای سلجوقی زبان فارسی بود و بهمین سبب در این ناحیه حتی در شام بتدریج زبان فارسی دری رواج یافت و اندک اندک کار بجایی کشید که در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم آسیای صغیر یکی از مراکز ادبیات فارسی گردید. در نتیجه این دو جریان یعنی نفوذ ادبیات دری از خراسان بسایر ولایات ایران و رواج زبان پارسی در خارج از کشور ایران از اواسط قرن پنجم ببعد بسیاری شاعر و نویسنده بیرون از ناحیه خراسان و ماوراءالنهر پدید آمدند و این امر چنانکه خواهیم دید باعث تنوع عظیمی در ادب فارسی گردید.بعد از مطالعه مختصری که در باب زبان فارسی در قرن پنجم و ششم کردیم اینک به بیان وضع نثر و نظم در این دوره مبادرت می‏کنیم:نثر فارسی در قرن پنجم و ششم



خرید و دانلود مقاله درباره غزنویان


تحقیق در مورد پروین اعتصامی 20 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بیست و پنجم اسفند ماه، زادروز «پروین اعتصامی» شاعر معاصر ایرانی است .

نوشتهای که از نظر شما میگذرد برگرفته از مقالهی بسیار پژوهشگرانه و عمیقی است از دکتر «جلال متینی» که آن را در سال 1380 در فصلنامهی ایرانشناسی با عنوان «نامههای پروین اعتصامی و چند نکته در بارهی دیوان شعر و زندگانی وی»، منتشر ساختهاست. «پروین اعتصامی» از شاعرانی است که با وجود زندگی بسیار کوتاه و آرام خود، اشعاری سروده است که بازتاب دو گونه دیدگاه را میتوان در آنها آشکارا دید. دیدگاه اول، همان دیدگاه زنانه است که کاملا طبیعی جلوه میکند اما دیدگاه دوم دیدگاه مردانه و بخصوص مردانهای است که رنگ و بوی اخلاقیات عرفانی در آن برجستگی چشمگیری دارد.

نامه های «پروین» که در این نوشته به همت «دکتر متینی» منتشر شده، دنیای بسیار ساده و صمیمی این شاعر را به نمایش میگذارد. مهمتر از همه آنکه مکاتبات او با «مهکامه محصص»، نشانگر آنست که «پروین» در مجموع، معاشرت گسترده و متنوعی نداشته است. اما وقتی که شعر وی را میخوانیم میتوانیم ببینیم که چگونه از خانه به محیط اداره و از محیط اداره، چگونه سر از دادگاه و محیطهای مردانهی دیگر در میآورد تا از یکسو رنج زن را به نمایش بگذارد و از طرف دیگر، ارزش کار و شخصیت وی را به همگان بنمایاند.

این نوشتار دربردارندهی بخشهای زیر است:

- «پروین اعتصامی» و حقوق نسوان

- دستبرد برادر به دیوان خواهر

- چرا برادر، سه بیت از قصیدهی «گنج عفت» را حذف کردهاست؟

- «پروین» و «رضاشاه»

- دروغ این مرد آمریکایی همه را گمراه کردهاست

- نشان درجهی 3 علمی

- «پروین» از نظر معاصران وی

- بیماری حصبه و درگذشت «پروین»

- دستخط «پروین»

- نامههای «پروین»

مقدمه

پروین اعتصامی(1285- 1320 خورشیدی)شاعر بلند آوازهی دوران معاصر ما، مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد. چه شعر او پس از مرگش به کتابهای درسی قرائت فارسی در ایران را ه یافت و در نتیجه، دست کم تا انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، دانشآموزان دبستانها و دبیرستانها شعرهای او را در کلاس میخوانند و برخی از اشعارش را نیز از بر میکردند. بدیهیست چنین توفیقی به ندرت نصیب شاعران معاصر ما گردیدهاست.

آیا شگفتآور نیست که در زمان حاضر، پس از دوازده قرن که شعر فارسی در انحصار مردان بودهاست، ناگهان دو تن از زنان، با فاصلهی سه دهه در شعر فارسی درخشیدن بگیرند؛ یکی با پیروی کامل از شعر کهن فارسی ( از نظر قالب و لفظ و محتوا و با تکیه بر سنتها و مضمونهای اخلاقی و اجتماعی مورد قبول قدما) و دیگری، در شعر نو و با شکستن سنتهای شعر فارسی از نظر قالب و لفظ و محتوا و از همه مهمتر در بیان احساسات زنانه در شعر.

نخستین این زنان، «پروین اعتصامی» بود و دیگری «فروغ فرخزاد». دریغا که هر دو شاعر چیرهدست در جوانی و به ترتیب در سنین 34 و 32 درگذشتند.

موضوع مورد بحث در این مقاله، «پروین اعتصامی» است. نه شرح احوال او و نه ارزیابی اشعارش که تا کنون بارها مقالههایی دربارهی او نوشتهشدهاست.

علت نگارش مقالهی حاضر را باید در مقالهای جست که در تابستان 1368، با عنوان«چند نکته در بارهی پروین اعتصامی» در «ویژهنامهی پروین اعتصامی»، در ایرانشناسی نوشتم.

در آن مقالهی کوتاه پنج موضوع کلی را به اختصار در بارهی «پروین» و شعرش مورد بحث قرار دادهام، که یکی از آنها اعتقاد او به «آزادی نسوان» بود و قصیدهای که در این باب، با عنوان «گنج عفت» سروده و اقدام «رضاشاه» را در کشف حجاب مورد تأیید قرار داده بود.

دیگر طرح این موضوع که چون از زندگانی «پروین اعتصامی» بسیار کم میدانیم، از همهی کسانی که مستقیم یا غیر مستقیم با «پروین»، در خانه، مدرسه، محل کار و در رفتو آمدها سر و کار داشتهاند، تقاضا شدهبود اطلاعات خود را در بارهی وی، از زمان کودکی تا مرگ، ولو بسیار محدود، برای چاپ به مجلهی «ایرانشناسی» بفرستند تا برای اطلاع محققان چاپ کنیم.

همچنین از آن زمان تا کنون کوشیدهام از کسانی که احتمالا با «یوسف اعتصامی»،(اعتصامالملک)، پدر «پروین»، و یا خود «پروین» آشنا بودهاند، اطلاعاتی کسب کنم. بدین منظور در سالهای گذشته به افراد مختلف یا نامه نوشته یا تلفنی در گوشه و کنار دنیا به مذاکره پرداخته و حاصل آنها را در پروندهای نگهداری کردهام.

حاصل اطلاعاتی را که در این مدت دراز به دست آوردهام، ضمن بررسی دیوان «پروین اعتصامی» در چند قسمت به اطلاع خوانندگان میرسانم:

نخست از قصیدهی «گنج عفت» او سخن خواهم گفت و از سه بیتی که برادر «پروین» از سال 1323 به بعد از این قصیده، حذف کرده و نیز از دیگر تغییراتی که او در دیوان «پروین» دادهاست.

سپس به این موضوع مهم خواهم پرداخت که چگونه در 60 سال اخیر، افرادی در نوشتههای خود از «پروین اعتصامی»، شخصیتی سیاسی و ضد «رضاشاه» ارائه دادهاند.

علاوه براینها، مرگ او را نیز از نظر دور نداشتهام. در پایان، چهل و یک نامهای را که «پروین» به یکی از نزدیکترین دوستانش نوشته – و فتوکپی آنها در اختیار بنده است- مورد بررسی قرار داده و متن همهی آنها را بی کم و کاست در بخش «برگزیدهها»ی این شماره (مجلهی ایرانشناسی، سال سیزدهم، شمارهی 1 بهار 1380) به چاپ رسانیدهام.

«پروین اعتصامی» و حقوق نسوان

با آن که نوشتهاند «پروین» دختری کمرو و خجالتی بودهاست، او به «آزادی نسوان» از دل و جان اعتقاد داشته و سالها پیش از آن که به فرمان «رضاشاه» در 17 دیماه 1314، کشف حجاب در ایران عملی گردد، او در خردادماه 1303 خورشیدی در خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» در روز جشن فارغالتحصیلی خود در مدرسهی «اُناثیهی آمریکایی تهران»، از ستمی که در طی قرون و اعصار، در شرق و غرب به زنان روا داشتهاند، سخن گفت و در ضمن تصریح نمود که:

«سرانجام زن پس از قرنها درماندگی، حق فکری و ادبی خود را به دست آورد و به مرکز حقیقی خود نزدیک شد... در این عصر، مفهوم عالی «زن» و «مادر» معلوم شد و معنی روحبخش این دو کلمه که موسس بقا و ارتقاء انسان است، پدیدار گشت. این که بیان کردیم راجع به اروپا بود. آنجا که مدنیت و صنعت، رایت فیروزی افراشته و اصلاح حقیقی بر اساس فهم و درک تکیه کرده... آنجا که دختران و پسران، بیتفاوت جنسیت، از تربیتهای بدنی و عقلی و ادبی بهرهمند میشوند... آری آنچه گفتیم در این مملکتهای خوشبخت وقوع یافت. عالم نسوان نیز در اثر همت و اقدام، به مدارج ترقی صعود نمود. اما در مشرق که مطلع شرایع و مصدر مدنیت علام بود... کار بر این نهج نمیگذشت. اخیراٌ کاروان نیکبختی از این منزل کوچ کرد و معمار تمدن از عمارت این مرز و بوم، روی برتافت.... درطی این ایام، روزگار زنان مشرق زمین، همهجا تاریک و اندوهخیز، همهجا آکنده به رنج و مشقت، همهجا پر از اسارت و مذلت بود... مدتهاست که آسایی از خواب گران یأس و حرمان برخاسته میخواهد، آب رفته را به جوی بازآرد. اگرچه برای معالجهی این مرض اجتماعی بسیار سخنها گفته و کتابها نوشتهاند، اما داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهی معرفت مستفید نماید.

ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمهی آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمیش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد، ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق، سهم وافر برده، اکنون به دنبال گمشدهی خود میدود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابد... امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمهی اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت، بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهی اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش، بالگشایی خواهد کرد.»

«پروین اعتصامی» در همین جلسه، شعر «نهال آرزو» را که برای جشن فارغالتحصیلی کلاس خود سروده بود، خواند. شعری که همان دختر شرمگین و آرام و کمرو در آن، فریاد برآورده که«از چه نسوان از حقوق خویشتن بیبهرهاند»:

نهــــــــــال آرزو

ای نهـــــــــال آرزو، خـــــوش زی کـــــه بار آوردهای

غنچــــــه بیباد صبا، گــــــل بی بهــــــــار آوردهای

باغبــــــانان تــــــو را امسال، سال خــــــرمی ست

زین همــــایون میوه، کز هــــــــر شاخسار آوردهای

شـــاخ و برگت نیکنـــامی، بیخ و بارت سعی و علم

این هنـــــــرها، جملـــــــه از آمــــــــــوزگار آوردهای

خــــرم آن کـــــاو وقت حاصل ارمغانی از تـــــو بــرد

برگ دولت، زاد هستی تــــــــوش کــــــــار آوردهای

***

غنچهای زین شاخه، ما را زیب دست و دامن است

همتی ای خواهـــران، تا فــــرصت کوشـیـدن است

پستی نسوان ایــــران، جمـــــله از بیدانشیست

مــــــرد یا زن، بــرتـــــــری و رتبت از دانستن است

زین چـراغ معرفت کامــــروز اندر دست مـــــــاست



خرید و دانلود تحقیق در مورد پروین اعتصامی 20 ص (با فرمت word)


تحقیق در مورد پروین اعتصامی 20 ص (2) (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بیست و پنجم اسفند ماه، زادروز «پروین اعتصامی» شاعر معاصر ایرانی است .

نوشتهای که از نظر شما میگذرد برگرفته از مقالهی بسیار پژوهشگرانه و عمیقی است از دکتر «جلال متینی» که آن را در سال 1380 در فصلنامهی ایرانشناسی با عنوان «نامههای پروین اعتصامی و چند نکته در بارهی دیوان شعر و زندگانی وی»، منتشر ساختهاست. «پروین اعتصامی» از شاعرانی است که با وجود زندگی بسیار کوتاه و آرام خود، اشعاری سروده است که بازتاب دو گونه دیدگاه را میتوان در آنها آشکارا دید. دیدگاه اول، همان دیدگاه زنانه است که کاملا طبیعی جلوه میکند اما دیدگاه دوم دیدگاه مردانه و بخصوص مردانهای است که رنگ و بوی اخلاقیات عرفانی در آن برجستگی چشمگیری دارد.

نامه های «پروین» که در این نوشته به همت «دکتر متینی» منتشر شده، دنیای بسیار ساده و صمیمی این شاعر را به نمایش میگذارد. مهمتر از همه آنکه مکاتبات او با «مهکامه محصص»، نشانگر آنست که «پروین» در مجموع، معاشرت گسترده و متنوعی نداشته است. اما وقتی که شعر وی را میخوانیم میتوانیم ببینیم که چگونه از خانه به محیط اداره و از محیط اداره، چگونه سر از دادگاه و محیطهای مردانهی دیگر در میآورد تا از یکسو رنج زن را به نمایش بگذارد و از طرف دیگر، ارزش کار و شخصیت وی را به همگان بنمایاند.

این نوشتار دربردارندهی بخشهای زیر است:

- «پروین اعتصامی» و حقوق نسوان

- دستبرد برادر به دیوان خواهر

- چرا برادر، سه بیت از قصیدهی «گنج عفت» را حذف کردهاست؟

- «پروین» و «رضاشاه»

- دروغ این مرد آمریکایی همه را گمراه کردهاست

- نشان درجهی 3 علمی

- «پروین» از نظر معاصران وی

- بیماری حصبه و درگذشت «پروین»

- دستخط «پروین»

- نامههای «پروین»

مقدمه

پروین اعتصامی(1285- 1320 خورشیدی)شاعر بلند آوازهی دوران معاصر ما، مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد. چه شعر او پس از مرگش به کتابهای درسی قرائت فارسی در ایران را ه یافت و در نتیجه، دست کم تا انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، دانشآموزان دبستانها و دبیرستانها شعرهای او را در کلاس میخوانند و برخی از اشعارش را نیز از بر میکردند. بدیهیست چنین توفیقی به ندرت نصیب شاعران معاصر ما گردیدهاست.

آیا شگفتآور نیست که در زمان حاضر، پس از دوازده قرن که شعر فارسی در انحصار مردان بودهاست، ناگهان دو تن از زنان، با فاصلهی سه دهه در شعر فارسی درخشیدن بگیرند؛ یکی با پیروی کامل از شعر کهن فارسی ( از نظر قالب و لفظ و محتوا و با تکیه بر سنتها و مضمونهای اخلاقی و اجتماعی مورد قبول قدما) و دیگری، در شعر نو و با شکستن سنتهای شعر فارسی از نظر قالب و لفظ و محتوا و از همه مهمتر در بیان احساسات زنانه در شعر.

نخستین این زنان، «پروین اعتصامی» بود و دیگری «فروغ فرخزاد». دریغا که هر دو شاعر چیرهدست در جوانی و به ترتیب در سنین 34 و 32 درگذشتند.

موضوع مورد بحث در این مقاله، «پروین اعتصامی» است. نه شرح احوال او و نه ارزیابی اشعارش که تا کنون بارها مقالههایی دربارهی او نوشتهشدهاست.

علت نگارش مقالهی حاضر را باید در مقالهای جست که در تابستان 1368، با عنوان«چند نکته در بارهی پروین اعتصامی» در «ویژهنامهی پروین اعتصامی»، در ایرانشناسی نوشتم.

در آن مقالهی کوتاه پنج موضوع کلی را به اختصار در بارهی «پروین» و شعرش مورد بحث قرار دادهام، که یکی از آنها اعتقاد او به «آزادی نسوان» بود و قصیدهای که در این باب، با عنوان «گنج عفت» سروده و اقدام «رضاشاه» را در کشف حجاب مورد تأیید قرار داده بود.

دیگر طرح این موضوع که چون از زندگانی «پروین اعتصامی» بسیار کم میدانیم، از همهی کسانی که مستقیم یا غیر مستقیم با «پروین»، در خانه، مدرسه، محل کار و در رفتو آمدها سر و کار داشتهاند، تقاضا شدهبود اطلاعات خود را در بارهی وی، از زمان کودکی تا مرگ، ولو بسیار محدود، برای چاپ به مجلهی «ایرانشناسی» بفرستند تا برای اطلاع محققان چاپ کنیم.

همچنین از آن زمان تا کنون کوشیدهام از کسانی که احتمالا با «یوسف اعتصامی»،(اعتصامالملک)، پدر «پروین»، و یا خود «پروین» آشنا بودهاند، اطلاعاتی کسب کنم. بدین منظور در سالهای گذشته به افراد مختلف یا نامه نوشته یا تلفنی در گوشه و کنار دنیا به مذاکره پرداخته و حاصل آنها را در پروندهای نگهداری کردهام.

حاصل اطلاعاتی را که در این مدت دراز به دست آوردهام، ضمن بررسی دیوان «پروین اعتصامی» در چند قسمت به اطلاع خوانندگان میرسانم:

نخست از قصیدهی «گنج عفت» او سخن خواهم گفت و از سه بیتی که برادر «پروین» از سال 1323 به بعد از این قصیده، حذف کرده و نیز از دیگر تغییراتی که او در دیوان «پروین» دادهاست.

سپس به این موضوع مهم خواهم پرداخت که چگونه در 60 سال اخیر، افرادی در نوشتههای خود از «پروین اعتصامی»، شخصیتی سیاسی و ضد «رضاشاه» ارائه دادهاند.

علاوه براینها، مرگ او را نیز از نظر دور نداشتهام. در پایان، چهل و یک نامهای را که «پروین» به یکی از نزدیکترین دوستانش نوشته – و فتوکپی آنها در اختیار بنده است- مورد بررسی قرار داده و متن همهی آنها را بی کم و کاست در بخش «برگزیدهها»ی این شماره (مجلهی ایرانشناسی، سال سیزدهم، شمارهی 1 بهار 1380) به چاپ رسانیدهام.

«پروین اعتصامی» و حقوق نسوان

با آن که نوشتهاند «پروین» دختری کمرو و خجالتی بودهاست، او به «آزادی نسوان» از دل و جان اعتقاد داشته و سالها پیش از آن که به فرمان «رضاشاه» در 17 دیماه 1314، کشف حجاب در ایران عملی گردد، او در خردادماه 1303 خورشیدی در خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» در روز جشن فارغالتحصیلی خود در مدرسهی «اُناثیهی آمریکایی تهران»، از ستمی که در طی قرون و اعصار، در شرق و غرب به زنان روا داشتهاند، سخن گفت و در ضمن تصریح نمود که:

«سرانجام زن پس از قرنها درماندگی، حق فکری و ادبی خود را به دست آورد و به مرکز حقیقی خود نزدیک شد... در این عصر، مفهوم عالی «زن» و «مادر» معلوم شد و معنی روحبخش این دو کلمه که موسس بقا و ارتقاء انسان است، پدیدار گشت. این که بیان کردیم راجع به اروپا بود. آنجا که مدنیت و صنعت، رایت فیروزی افراشته و اصلاح حقیقی بر اساس فهم و درک تکیه کرده... آنجا که دختران و پسران، بیتفاوت جنسیت، از تربیتهای بدنی و عقلی و ادبی بهرهمند میشوند... آری آنچه گفتیم در این مملکتهای خوشبخت وقوع یافت. عالم نسوان نیز در اثر همت و اقدام، به مدارج ترقی صعود نمود. اما در مشرق که مطلع شرایع و مصدر مدنیت علام بود... کار بر این نهج نمیگذشت. اخیراٌ کاروان نیکبختی از این منزل کوچ کرد و معمار تمدن از عمارت این مرز و بوم، روی برتافت.... درطی این ایام، روزگار زنان مشرق زمین، همهجا تاریک و اندوهخیز، همهجا آکنده به رنج و مشقت، همهجا پر از اسارت و مذلت بود... مدتهاست که آسایی از خواب گران یأس و حرمان برخاسته میخواهد، آب رفته را به جوی بازآرد. اگرچه برای معالجهی این مرض اجتماعی بسیار سخنها گفته و کتابها نوشتهاند، اما داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهی معرفت مستفید نماید.

ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمهی آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمیش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد، ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق، سهم وافر برده، اکنون به دنبال گمشدهی خود میدود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابد... امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمهی اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت، بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهی اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش، بالگشایی خواهد کرد.»

«پروین اعتصامی» در همین جلسه، شعر «نهال آرزو» را که برای جشن فارغالتحصیلی کلاس خود سروده بود، خواند. شعری که همان دختر شرمگین و آرام و کمرو در آن، فریاد برآورده که«از چه نسوان از حقوق خویشتن بیبهرهاند»:

نهــــــــــال آرزو

ای نهـــــــــال آرزو، خـــــوش زی کـــــه بار آوردهای

غنچــــــه بیباد صبا، گــــــل بی بهــــــــار آوردهای

باغبــــــانان تــــــو را امسال، سال خــــــرمی ست

زین همــــایون میوه، کز هــــــــر شاخسار آوردهای

شـــاخ و برگت نیکنـــامی، بیخ و بارت سعی و علم

این هنـــــــرها، جملـــــــه از آمــــــــــوزگار آوردهای

خــــرم آن کـــــاو وقت حاصل ارمغانی از تـــــو بــرد

برگ دولت، زاد هستی تــــــــوش کــــــــار آوردهای

***

غنچهای زین شاخه، ما را زیب دست و دامن است

همتی ای خواهـــران، تا فــــرصت کوشـیـدن است

پستی نسوان ایــــران، جمـــــله از بیدانشیست

مــــــرد یا زن، بــرتـــــــری و رتبت از دانستن است

زین چـراغ معرفت کامــــروز اندر دست مـــــــاست



خرید و دانلود تحقیق در مورد پروین اعتصامی 20 ص (2) (با فرمت word)


تحقیق در مورد پروین اعتصامی 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بیست و پنجم اسفند ماه، زادروز «پروین اعتصامی» شاعر معاصر ایرانی است .

نوشتهای که از نظر شما میگذرد برگرفته از مقالهی بسیار پژوهشگرانه و عمیقی است از دکتر «جلال متینی» که آن را در سال 1380 در فصلنامهی ایرانشناسی با عنوان «نامههای پروین اعتصامی و چند نکته در بارهی دیوان شعر و زندگانی وی»، منتشر ساختهاست. «پروین اعتصامی» از شاعرانی است که با وجود زندگی بسیار کوتاه و آرام خود، اشعاری سروده است که بازتاب دو گونه دیدگاه را میتوان در آنها آشکارا دید. دیدگاه اول، همان دیدگاه زنانه است که کاملا طبیعی جلوه میکند اما دیدگاه دوم دیدگاه مردانه و بخصوص مردانهای است که رنگ و بوی اخلاقیات عرفانی در آن برجستگی چشمگیری دارد.

نامه های «پروین» که در این نوشته به همت «دکتر متینی» منتشر شده، دنیای بسیار ساده و صمیمی این شاعر را به نمایش میگذارد. مهمتر از همه آنکه مکاتبات او با «مهکامه محصص»، نشانگر آنست که «پروین» در مجموع، معاشرت گسترده و متنوعی نداشته است. اما وقتی که شعر وی را میخوانیم میتوانیم ببینیم که چگونه از خانه به محیط اداره و از محیط اداره، چگونه سر از دادگاه و محیطهای مردانهی دیگر در میآورد تا از یکسو رنج زن را به نمایش بگذارد و از طرف دیگر، ارزش کار و شخصیت وی را به همگان بنمایاند.

این نوشتار دربردارندهی بخشهای زیر است:

- «پروین اعتصامی» و حقوق نسوان

- دستبرد برادر به دیوان خواهر

- چرا برادر، سه بیت از قصیدهی «گنج عفت» را حذف کردهاست؟

- «پروین» و «رضاشاه»

- دروغ این مرد آمریکایی همه را گمراه کردهاست

- نشان درجهی 3 علمی

- «پروین» از نظر معاصران وی

- بیماری حصبه و درگذشت «پروین»

- دستخط «پروین»

- نامههای «پروین»

مقدمه

پروین اعتصامی(1285- 1320 خورشیدی)شاعر بلند آوازهی دوران معاصر ما، مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد. چه شعر او پس از مرگش به کتابهای درسی قرائت فارسی در ایران را ه یافت و در نتیجه، دست کم تا انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، دانشآموزان دبستانها و دبیرستانها شعرهای او را در کلاس میخوانند و برخی از اشعارش را نیز از بر میکردند. بدیهیست چنین توفیقی به ندرت نصیب شاعران معاصر ما گردیدهاست.

آیا شگفتآور نیست که در زمان حاضر، پس از دوازده قرن که شعر فارسی در انحصار مردان بودهاست، ناگهان دو تن از زنان، با فاصلهی سه دهه در شعر فارسی درخشیدن بگیرند؛ یکی با پیروی کامل از شعر کهن فارسی ( از نظر قالب و لفظ و محتوا و با تکیه بر سنتها و مضمونهای اخلاقی و اجتماعی مورد قبول قدما) و دیگری، در شعر نو و با شکستن سنتهای شعر فارسی از نظر قالب و لفظ و محتوا و از همه مهمتر در بیان احساسات زنانه در شعر.

نخستین این زنان، «پروین اعتصامی» بود و دیگری «فروغ فرخزاد». دریغا که هر دو شاعر چیرهدست در جوانی و به ترتیب در سنین 34 و 32 درگذشتند.

موضوع مورد بحث در این مقاله، «پروین اعتصامی» است. نه شرح احوال او و نه ارزیابی اشعارش که تا کنون بارها مقالههایی دربارهی او نوشتهشدهاست.

علت نگارش مقالهی حاضر را باید در مقالهای جست که در تابستان 1368، با عنوان«چند نکته در بارهی پروین اعتصامی» در «ویژهنامهی پروین اعتصامی»، در ایرانشناسی نوشتم.

در آن مقالهی کوتاه پنج موضوع کلی را به اختصار در بارهی «پروین» و شعرش مورد بحث قرار دادهام، که یکی از آنها اعتقاد او به «آزادی نسوان» بود و قصیدهای که در این باب، با عنوان «گنج عفت» سروده و اقدام «رضاشاه» را در کشف حجاب مورد تأیید قرار داده بود.

دیگر طرح این موضوع که چون از زندگانی «پروین اعتصامی» بسیار کم میدانیم، از همهی کسانی که مستقیم یا غیر مستقیم با «پروین»، در خانه، مدرسه، محل کار و در رفتو آمدها سر و کار داشتهاند، تقاضا شدهبود اطلاعات خود را در بارهی وی، از زمان کودکی تا مرگ، ولو بسیار محدود، برای چاپ به مجلهی «ایرانشناسی» بفرستند تا برای اطلاع محققان چاپ کنیم.

همچنین از آن زمان تا کنون کوشیدهام از کسانی که احتمالا با «یوسف اعتصامی»،(اعتصامالملک)، پدر «پروین»، و یا خود «پروین» آشنا بودهاند، اطلاعاتی کسب کنم. بدین منظور در سالهای گذشته به افراد مختلف یا نامه نوشته یا تلفنی در گوشه و کنار دنیا به مذاکره پرداخته و حاصل آنها را در پروندهای نگهداری کردهام.

حاصل اطلاعاتی را که در این مدت دراز به دست آوردهام، ضمن بررسی دیوان «پروین اعتصامی» در چند قسمت به اطلاع خوانندگان میرسانم:

نخست از قصیدهی «گنج عفت» او سخن خواهم گفت و از سه بیتی که برادر «پروین» از سال 1323 به بعد از این قصیده، حذف کرده و نیز از دیگر تغییراتی که او در دیوان «پروین» دادهاست.

سپس به این موضوع مهم خواهم پرداخت که چگونه در 60 سال اخیر، افرادی در نوشتههای خود از «پروین اعتصامی»، شخصیتی سیاسی و ضد «رضاشاه» ارائه دادهاند.

علاوه براینها، مرگ او را نیز از نظر دور نداشتهام. در پایان، چهل و یک نامهای را که «پروین» به یکی از نزدیکترین دوستانش نوشته – و فتوکپی آنها در اختیار بنده است- مورد بررسی قرار داده و متن همهی آنها را بی کم و کاست در بخش «برگزیدهها»ی این شماره (مجلهی ایرانشناسی، سال سیزدهم، شمارهی 1 بهار 1380) به چاپ رسانیدهام.

«پروین اعتصامی» و حقوق نسوان

با آن که نوشتهاند «پروین» دختری کمرو و خجالتی بودهاست، او به «آزادی نسوان» از دل و جان اعتقاد داشته و سالها پیش از آن که به فرمان «رضاشاه» در 17 دیماه 1314، کشف حجاب در ایران عملی گردد، او در خردادماه 1303 خورشیدی در خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» در روز جشن فارغالتحصیلی خود در مدرسهی «اُناثیهی آمریکایی تهران»، از ستمی که در طی قرون و اعصار، در شرق و غرب به زنان روا داشتهاند، سخن گفت و در ضمن تصریح نمود که:

«سرانجام زن پس از قرنها درماندگی، حق فکری و ادبی خود را به دست آورد و به مرکز حقیقی خود نزدیک شد... در این عصر، مفهوم عالی «زن» و «مادر» معلوم شد و معنی روحبخش این دو کلمه که موسس بقا و ارتقاء انسان است، پدیدار گشت. این که بیان کردیم راجع به اروپا بود. آنجا که مدنیت و صنعت، رایت فیروزی افراشته و اصلاح حقیقی بر اساس فهم و درک تکیه کرده... آنجا که دختران و پسران، بیتفاوت جنسیت، از تربیتهای بدنی و عقلی و ادبی بهرهمند میشوند... آری آنچه گفتیم در این مملکتهای خوشبخت وقوع یافت. عالم نسوان نیز در اثر همت و اقدام، به مدارج ترقی صعود نمود. اما در مشرق که مطلع شرایع و مصدر مدنیت علام بود... کار بر این نهج نمیگذشت. اخیراٌ کاروان نیکبختی از این منزل کوچ کرد و معمار تمدن از عمارت این مرز و بوم، روی برتافت.... درطی این ایام، روزگار زنان مشرق زمین، همهجا تاریک و اندوهخیز، همهجا آکنده به رنج و مشقت، همهجا پر از اسارت و مذلت بود... مدتهاست که آسایی از خواب گران یأس و حرمان برخاسته میخواهد، آب رفته را به جوی بازآرد. اگرچه برای معالجهی این مرض اجتماعی بسیار سخنها گفته و کتابها نوشتهاند، اما داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهی معرفت مستفید نماید.

ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمهی آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمیش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد، ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق، سهم وافر برده، اکنون به دنبال گمشدهی خود میدود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابد... امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمهی اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت، بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهی اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش، بالگشایی خواهد کرد.»

«پروین اعتصامی» در همین جلسه، شعر «نهال آرزو» را که برای جشن فارغالتحصیلی کلاس خود سروده بود، خواند. شعری که همان دختر شرمگین و آرام و کمرو در آن، فریاد برآورده که«از چه نسوان از حقوق خویشتن بیبهرهاند»:

نهــــــــــال آرزو

ای نهـــــــــال آرزو، خـــــوش زی کـــــه بار آوردهای

غنچــــــه بیباد صبا، گــــــل بی بهــــــــار آوردهای

باغبــــــانان تــــــو را امسال، سال خــــــرمی ست

زین همــــایون میوه، کز هــــــــر شاخسار آوردهای

شـــاخ و برگت نیکنـــامی، بیخ و بارت سعی و علم

این هنـــــــرها، جملـــــــه از آمــــــــــوزگار آوردهای

خــــرم آن کـــــاو وقت حاصل ارمغانی از تـــــو بــرد

برگ دولت، زاد هستی تــــــــوش کــــــــار آوردهای

***

غنچهای زین شاخه، ما را زیب دست و دامن است

همتی ای خواهـــران، تا فــــرصت کوشـیـدن است

پستی نسوان ایــــران، جمـــــله از بیدانشیست

مــــــرد یا زن، بــرتـــــــری و رتبت از دانستن است

زین چـراغ معرفت کامــــروز اندر دست مـــــــاست



خرید و دانلود تحقیق در مورد پروین اعتصامی 20 ص


تحقیق در مورد پروین اعتصامی 20 ص (2)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بیست و پنجم اسفند ماه، زادروز «پروین اعتصامی» شاعر معاصر ایرانی است .

نوشتهای که از نظر شما میگذرد برگرفته از مقالهی بسیار پژوهشگرانه و عمیقی است از دکتر «جلال متینی» که آن را در سال 1380 در فصلنامهی ایرانشناسی با عنوان «نامههای پروین اعتصامی و چند نکته در بارهی دیوان شعر و زندگانی وی»، منتشر ساختهاست. «پروین اعتصامی» از شاعرانی است که با وجود زندگی بسیار کوتاه و آرام خود، اشعاری سروده است که بازتاب دو گونه دیدگاه را میتوان در آنها آشکارا دید. دیدگاه اول، همان دیدگاه زنانه است که کاملا طبیعی جلوه میکند اما دیدگاه دوم دیدگاه مردانه و بخصوص مردانهای است که رنگ و بوی اخلاقیات عرفانی در آن برجستگی چشمگیری دارد.

نامه های «پروین» که در این نوشته به همت «دکتر متینی» منتشر شده، دنیای بسیار ساده و صمیمی این شاعر را به نمایش میگذارد. مهمتر از همه آنکه مکاتبات او با «مهکامه محصص»، نشانگر آنست که «پروین» در مجموع، معاشرت گسترده و متنوعی نداشته است. اما وقتی که شعر وی را میخوانیم میتوانیم ببینیم که چگونه از خانه به محیط اداره و از محیط اداره، چگونه سر از دادگاه و محیطهای مردانهی دیگر در میآورد تا از یکسو رنج زن را به نمایش بگذارد و از طرف دیگر، ارزش کار و شخصیت وی را به همگان بنمایاند.

این نوشتار دربردارندهی بخشهای زیر است:

- «پروین اعتصامی» و حقوق نسوان

- دستبرد برادر به دیوان خواهر

- چرا برادر، سه بیت از قصیدهی «گنج عفت» را حذف کردهاست؟

- «پروین» و «رضاشاه»

- دروغ این مرد آمریکایی همه را گمراه کردهاست

- نشان درجهی 3 علمی

- «پروین» از نظر معاصران وی

- بیماری حصبه و درگذشت «پروین»

- دستخط «پروین»

- نامههای «پروین»

مقدمه

پروین اعتصامی(1285- 1320 خورشیدی)شاعر بلند آوازهی دوران معاصر ما، مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد. چه شعر او پس از مرگش به کتابهای درسی قرائت فارسی در ایران را ه یافت و در نتیجه، دست کم تا انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، دانشآموزان دبستانها و دبیرستانها شعرهای او را در کلاس میخوانند و برخی از اشعارش را نیز از بر میکردند. بدیهیست چنین توفیقی به ندرت نصیب شاعران معاصر ما گردیدهاست.

آیا شگفتآور نیست که در زمان حاضر، پس از دوازده قرن که شعر فارسی در انحصار مردان بودهاست، ناگهان دو تن از زنان، با فاصلهی سه دهه در شعر فارسی درخشیدن بگیرند؛ یکی با پیروی کامل از شعر کهن فارسی ( از نظر قالب و لفظ و محتوا و با تکیه بر سنتها و مضمونهای اخلاقی و اجتماعی مورد قبول قدما) و دیگری، در شعر نو و با شکستن سنتهای شعر فارسی از نظر قالب و لفظ و محتوا و از همه مهمتر در بیان احساسات زنانه در شعر.

نخستین این زنان، «پروین اعتصامی» بود و دیگری «فروغ فرخزاد». دریغا که هر دو شاعر چیرهدست در جوانی و به ترتیب در سنین 34 و 32 درگذشتند.

موضوع مورد بحث در این مقاله، «پروین اعتصامی» است. نه شرح احوال او و نه ارزیابی اشعارش که تا کنون بارها مقالههایی دربارهی او نوشتهشدهاست.

علت نگارش مقالهی حاضر را باید در مقالهای جست که در تابستان 1368، با عنوان«چند نکته در بارهی پروین اعتصامی» در «ویژهنامهی پروین اعتصامی»، در ایرانشناسی نوشتم.

در آن مقالهی کوتاه پنج موضوع کلی را به اختصار در بارهی «پروین» و شعرش مورد بحث قرار دادهام، که یکی از آنها اعتقاد او به «آزادی نسوان» بود و قصیدهای که در این باب، با عنوان «گنج عفت» سروده و اقدام «رضاشاه» را در کشف حجاب مورد تأیید قرار داده بود.

دیگر طرح این موضوع که چون از زندگانی «پروین اعتصامی» بسیار کم میدانیم، از همهی کسانی که مستقیم یا غیر مستقیم با «پروین»، در خانه، مدرسه، محل کار و در رفتو آمدها سر و کار داشتهاند، تقاضا شدهبود اطلاعات خود را در بارهی وی، از زمان کودکی تا مرگ، ولو بسیار محدود، برای چاپ به مجلهی «ایرانشناسی» بفرستند تا برای اطلاع محققان چاپ کنیم.

همچنین از آن زمان تا کنون کوشیدهام از کسانی که احتمالا با «یوسف اعتصامی»،(اعتصامالملک)، پدر «پروین»، و یا خود «پروین» آشنا بودهاند، اطلاعاتی کسب کنم. بدین منظور در سالهای گذشته به افراد مختلف یا نامه نوشته یا تلفنی در گوشه و کنار دنیا به مذاکره پرداخته و حاصل آنها را در پروندهای نگهداری کردهام.

حاصل اطلاعاتی را که در این مدت دراز به دست آوردهام، ضمن بررسی دیوان «پروین اعتصامی» در چند قسمت به اطلاع خوانندگان میرسانم:

نخست از قصیدهی «گنج عفت» او سخن خواهم گفت و از سه بیتی که برادر «پروین» از سال 1323 به بعد از این قصیده، حذف کرده و نیز از دیگر تغییراتی که او در دیوان «پروین» دادهاست.

سپس به این موضوع مهم خواهم پرداخت که چگونه در 60 سال اخیر، افرادی در نوشتههای خود از «پروین اعتصامی»، شخصیتی سیاسی و ضد «رضاشاه» ارائه دادهاند.

علاوه براینها، مرگ او را نیز از نظر دور نداشتهام. در پایان، چهل و یک نامهای را که «پروین» به یکی از نزدیکترین دوستانش نوشته – و فتوکپی آنها در اختیار بنده است- مورد بررسی قرار داده و متن همهی آنها را بی کم و کاست در بخش «برگزیدهها»ی این شماره (مجلهی ایرانشناسی، سال سیزدهم، شمارهی 1 بهار 1380) به چاپ رسانیدهام.

«پروین اعتصامی» و حقوق نسوان

با آن که نوشتهاند «پروین» دختری کمرو و خجالتی بودهاست، او به «آزادی نسوان» از دل و جان اعتقاد داشته و سالها پیش از آن که به فرمان «رضاشاه» در 17 دیماه 1314، کشف حجاب در ایران عملی گردد، او در خردادماه 1303 خورشیدی در خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» در روز جشن فارغالتحصیلی خود در مدرسهی «اُناثیهی آمریکایی تهران»، از ستمی که در طی قرون و اعصار، در شرق و غرب به زنان روا داشتهاند، سخن گفت و در ضمن تصریح نمود که:

«سرانجام زن پس از قرنها درماندگی، حق فکری و ادبی خود را به دست آورد و به مرکز حقیقی خود نزدیک شد... در این عصر، مفهوم عالی «زن» و «مادر» معلوم شد و معنی روحبخش این دو کلمه که موسس بقا و ارتقاء انسان است، پدیدار گشت. این که بیان کردیم راجع به اروپا بود. آنجا که مدنیت و صنعت، رایت فیروزی افراشته و اصلاح حقیقی بر اساس فهم و درک تکیه کرده... آنجا که دختران و پسران، بیتفاوت جنسیت، از تربیتهای بدنی و عقلی و ادبی بهرهمند میشوند... آری آنچه گفتیم در این مملکتهای خوشبخت وقوع یافت. عالم نسوان نیز در اثر همت و اقدام، به مدارج ترقی صعود نمود. اما در مشرق که مطلع شرایع و مصدر مدنیت علام بود... کار بر این نهج نمیگذشت. اخیراٌ کاروان نیکبختی از این منزل کوچ کرد و معمار تمدن از عمارت این مرز و بوم، روی برتافت.... درطی این ایام، روزگار زنان مشرق زمین، همهجا تاریک و اندوهخیز، همهجا آکنده به رنج و مشقت، همهجا پر از اسارت و مذلت بود... مدتهاست که آسایی از خواب گران یأس و حرمان برخاسته میخواهد، آب رفته را به جوی بازآرد. اگرچه برای معالجهی این مرض اجتماعی بسیار سخنها گفته و کتابها نوشتهاند، اما داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهی معرفت مستفید نماید.

ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمهی آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمیش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد، ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق، سهم وافر برده، اکنون به دنبال گمشدهی خود میدود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابد... امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمهی اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت، بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهی اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش، بالگشایی خواهد کرد.»

«پروین اعتصامی» در همین جلسه، شعر «نهال آرزو» را که برای جشن فارغالتحصیلی کلاس خود سروده بود، خواند. شعری که همان دختر شرمگین و آرام و کمرو در آن، فریاد برآورده که«از چه نسوان از حقوق خویشتن بیبهرهاند»:

نهــــــــــال آرزو

ای نهـــــــــال آرزو، خـــــوش زی کـــــه بار آوردهای

غنچــــــه بیباد صبا، گــــــل بی بهــــــــار آوردهای

باغبــــــانان تــــــو را امسال، سال خــــــرمی ست

زین همــــایون میوه، کز هــــــــر شاخسار آوردهای

شـــاخ و برگت نیکنـــامی، بیخ و بارت سعی و علم

این هنـــــــرها، جملـــــــه از آمــــــــــوزگار آوردهای

خــــرم آن کـــــاو وقت حاصل ارمغانی از تـــــو بــرد

برگ دولت، زاد هستی تــــــــوش کــــــــار آوردهای

***

غنچهای زین شاخه، ما را زیب دست و دامن است

همتی ای خواهـــران، تا فــــرصت کوشـیـدن است

پستی نسوان ایــــران، جمـــــله از بیدانشیست

مــــــرد یا زن، بــرتـــــــری و رتبت از دانستن است

زین چـراغ معرفت کامــــروز اندر دست مـــــــاست



خرید و دانلود تحقیق در مورد پروین اعتصامی 20 ص (2)