لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 132
مواد لازم برای نقاشی سیلیکات
یافتن یک روش نقاشی که هیچگونه نقطه ضعفی نداشته باشد بسیار غریب به نر می رسد. این موضوع در مورد نقاشی با تکنیک بی نظیر «سیلیکات »نیز صدق می کند.بسیار ضروری است که کار در این روش روی سطوح هموار وجاذب انجام گیرد. ترکهایی که بر اثر جمع شدن سطح بوجود می آیند، همچنین سوراخهای پرشده، به وضوح بعد از اتمام کار در این تکنیک مشاهده می گردند. مسئله مهم این است که نباید روی سطوحی که قبلا با آب آهک یا محلولهای رنگی یا رنگ روغن نقاشی شده اند کار کرد. در واقع هیچ ماده حلالی نمیتواند آنطور که باید و شاید رنگ روغن را از روی سطح بردارد، تاآنکه رنگ «سیلیکات» بتواند بخوبی جذب زمینه گردد.
براساس تجربیاتی که مولف در این زمینه داشته می توان ابزار کرد که : آب آهک و یا رنگهای محلول را میتوان با برسهای سیمی-آنچنانکه دانه های شن لایه بتوانند، ماده سیلیکات را بطور همیشگی درون خود حفظ و نگهداری کنند-برداشت.
تولید کنندگان رنگهای «سیلیکات» مواد مناسب کمکی را برای استفاده در شرایط حاد پیشنهاد می کنند. بعنوان مثال ماده «فیکس کروست» ساخت «لوهوالدورک» وماده«دوموسیلین» ساخت «سیلین فارب ورک» برای جلوگیری از تکه تکه شدن لایه رنگ ویا کار روی سطوح ناهموار و یا لایه های تعمیری عرضه شده اند.
مایع «اچینگ» برای لایه سیمانی خالص وساروج شنی که اصولا سطوح بسیار جاذبی هستند،مطرح می گردد. استفاده از محلول «هیداکسیدباریم» در صورت استفاده بر روی دیوار، حالت دیوار را بطور مرتب از «سولفات کلسیم» به «سولفات باریم» تغییر می دهد واین امکان را بوجود می آورد که حتی در موارد اضطراری بتوان روی لایه سنگ گچ نیز کار کرد. اینگونه مواد را میتوان از تولید کنندگان مختلف وتحت عناوین تجاری تهیه کرد. مسئله ای که بسادگی نمی توان برای آن راه حلی پیشنهاد وعرضه کرد موضوع رطوبت بالارونده زمین است. این مشکل در واقع به نقاش مربوط نمی شود وبرای آن باید به معمار و یا مهندس سازنده بنا مراجعه کرد. در هر حال هنرمندان مایلند که برای بعضی نقائص فنی مواد یا محصولات یک تولید کننده خاص ویا بعضی تکنیکهای بخصوص را بهانه کار خود قرار دهند. در بخشهای قبل راجع به سه مشخصه اصلی تکنیکهای نقاشی صحبت شد.
هنگامی که برای یافتن دلایل نقاط ضعف جستجو می شود باید تمامی عوامل را بطور یکسان مورد توجه قرارداد، این مسئله شالم روش های کاری- مورد اجرا برای ترکیب موادرنگی وحلال-زمینه کار ووسائل دیگر نیز می شود.
مسئله دیگری که در انتها باید به آن اشاره کرد، انواع صمغ ترکیبی انتشاری است که فضاهای کار را امتداد می بخشد و امکانات عملی مناسبی را برای اجرا ایجاد می کند. در ضمن گفته میشود این ماده بعنوان یک تثبیت کننده نیز عمل می کند.
اسگرافیتوی خشک
(توضیح: «اسگرافیتو» نوعی تزئین روی ظروف سفالین و غیره است که در اثر خراشیدن سطح ظرف ، و رنگ کردن آن ایجاد می شود، مثل بعضی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
عنوان نقاشی
عنوان Mana lisa از بیوگرافی Giorgic vasavi لئوناردوداوینچی می آید که 31 سال بعد از مرگ لئوناردو، چاپ گشت. در آن،او خانمی به نام lisa که همسر بازرگان ثروتمند Florentine در نام Francesco del Giocordo میباشد را مشخص کرد. Mana اختصار ایتالیایی کلمه Madnna به معنی خانم من معادل کلمه انگلیسی Madox میباشد از اینرو کلمه به معنی lisa Madam میباشد. در ایتالیایی جدید فرم کوتاه Madonna معمولا به صورت Manna دیکته میشود.
همچننی عنوان GioCorda La زن Gando میباشد. در ایتالیا giocola به معنی قلب روشن معادل jocad در انگلیسی میباشد بنابراین giocanda به مغنی زن خوش قلب میباشد. بدلیل لبخند او این روش از موضوع معنی دوگانه را دارد بطوریکه La joconde فرانسوی میشود.
هر دو نام La Giocda , Mana lisa به عنوان نام نقاشی در قرن نوزدهم انتخاب شد. قبل از این اسم انتخاب شود نقاشی با عبارتهای توصیفی گوناگون مثل یک زن رسمی Florecntine و فاحشه ای در حجاب توری نام گذاری شده بود.
تاریخچه
احتمالا لئوناردو نقاشی mana lisa را در سال 1503 شروع کرد وطبق vadwri آن را 4 سال بعد کامل کرد لئوناردو نقاشی را در سال 1516 از ایتالیا به فرانسه برد هنگامی که پادشاه francios اول نقاشی را برای کار lue jose نزدیک قصر پادشاهی در Ambaoie دعوت کرد. پادشاه نقاشی را 4000 cuoخرید.
بعداز مرگ لئوناردو نقاشی با داشتن قسمتهایی قاب گذاری در دو قسمت پرگشته شکسته شد اصولا دو ستون درد و طرف فیگور که ما از آن کپی اولیه را داریم وجود داشت لبه های تیز شکستگی هنوز هم دیده میشود.
نقاشی در ابتدا در Fontcineble گذارده شد و بعدا در قصر versialles به نمایش درآمد. بعد از انقلاب فرانسه آن به lowvre منتقل شد. ناپلئون اول آن را در اتاق خواب خود در قصر Turilerie قرار دارد و بعدا آن دوباره به loureve بازگشت در طی جنگ France-prvssinal 1870-1871 آن از louvre به جایگاه پنهانی در قسمتی از اروپا منتقل شد تابلوتا اواسط قرن نوزدهم تا این میزان معروف نبود تا وقتی که هنرمندان پیاژه حرکت سمبولیست آن را مشاهده کردند و آن را با نظرات در مورد زن تطابق دادند.کارشناس walter pater در کارشناسی 1876 خود بر اثر لئوناردو این منظره را برای ما توصیف فیگور تابلو به عنوان گونه ای از تجسم افسانه ای ادی قرن که پیرتر از صخره هایی استکه در بین آنها نشسته وکسی که خیلی وقت است که مرده ورازهای قبر را دانسته توصیف کرد.
تابلوشهرت بیشتری یافت وقتی که در 21 آگوست سال 1911 دزدیده شد.
روز بعد Louis Broude به lourve رفت و به salon carre جایی که Mona Lisa قرار داشت رفت. او در جایگاهی که Mona lisa می بایست قرارداشت یعنی بینTitions Alegrory of Alfone di , valso Genggoies Mystical marrig اوچهار میخ آهنی یافت. Beroud با رئیس پلیس تماس گرفت وسپس فکر کرد که شاید تابلو برای عکس گرفتن برداشته شده است. اما Mona lisa دست عکاسان نبود. Lourveبرای یک هفته برای کمک در مورد رسیدگی بر دزدی انجام شده بسته شده بود در 6 سپتامبر شاعر اهل هنر فرانسه کسی که یکبار به عنان عامل ایجاد آتش سوزی lourveمضمون شناخته شده بود در دزدی mona lisa مورد بازجویی قرار گرفت. همچنین دوست او publo picaso هم برای جواب به سوالاتی فرد پلیس آمد و پی هر دو بعد ازمدتی آزاد گشتند.در این زمان تصور می شد نقاشی برای همیشه گم شده است. اما دزد کسی نبود vincenzo pengo یکی از کارکنان موزه خیلی راحت با داخل شدن به ساختمان در وقت قانونی تابلورا خیلی راحت درروکشی پنهان کرد و وقتی موزه بسته شد رفت.Edllando de valfirer رئیس نقشه کسی دزدی کپی های از نقاشی را به عنوان تابلو اصلی فروخت. و به دلیل اینکه برای گولزدن احتیاج به اصل تابلو نداشت دیگر با peruggia بعد از جنایت تماس نگرفت. بعد از اینکه تابلو را به در آپارتمان خود برای دوسال نگه داشت صبر peruggia لبریز گشت ووقتی که قصد فروختن آن را داشت دستگیر شد در برد اشتن آن در سراسر ایتالیا ممنوع گشت در 1913 دوباره به lourve برگشت.
در طی جنگ جهانی دوم نقاشی دوباره lourialبرداشته و به جای مطمئن ابتدا در chatear Ambaise سپس دردیر Dieu Loc- و نهایتا در موزه Ingres واقع در Mantauban قرار گرفت. در سال 1965 قسمت پایینی تابلو کاملا خسارت یافت در زمانی که کسی آن را با اسیدی خیس کرد در 30 دسپامبر همان سال ugo ungaze villegas یک بلیوینی نقاشی را با پرتاب کردن سنگ به آن مورد صدمه وخسارت قرار داد. نتیجه آن وجود رنگدانه هایی در آرنج چپ mana lisa شد.نقاشی حالا با شیشه های حفاظتی ضد گلوله پوشانده شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .docx :
نقاشی مینیاتور
مینیاتوردر لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است. این کلمه در اصل یک لغت خارجی است و نیمه ی اول قرن حاضر در زبان فارسی امروز مصطلح گردید که در معنای واقعی، به مینیاتورهای ایرانی یا کشورهای دیگر منحصر نمی شود؛ بلکه هر شیئ هنری ظریف و ریز که به هر سبک و شیوه ای ساخته شده باشد، مینیاتور نامیده می شود.در حال حاضر در ایران به نقاشی های ایرانی، چه قدیم وچه جدید، که از سبک و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای خصوصیات نقاشی سنتی باشد، مینیاتور گفته می شود و این موضوع به صورت یک غلط مصطلح پذیرفته شده است.
در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود.
با بررسی نقاشی های بدست آمده از ادوار مختلف، می بینیم که در ابتدا، تفاوت زیادی بین جامه ی مرد و زن دیده نمی شود. تا این که در زمان شاه عباس صفوی قباهای بلند و گشاد، جای خود را به نیم تنه های کوتاه چین دار می دهد. این قباها که بلندی آنها تا بالای زانو می رسید، غالباً با پوست، لبه دوزی می شد و روی آن کمربند می بستند. در این ایام، شالی به لباس زنها اضافه شد که روی شانه می انداختند و گوشه ی آن را مانند روسری روی سر می کشیدند.در دوره های مختلف، مهمترین تغییرات در شکل کلاهها و دستارها پدید آمد. در عهد مغولها، از کلاههای ناقوسی شکل فلزی استفاده می شد و در زمان تیموریان شکل کلاهها اندکی تغییر یافت. با روی کار آمدن سلسله ی صفویه، قزلباش (کلاه) به صورت میله ای بلند درآمد که دستار به دور آن پیچیده می شد. در زمان شاه عباس شکل این کلاه نیز تغییر یافت و کلاه جدیدی جای آن را گرفت. این کلاه جدید از جلو و پشت، نوک تیز بود و حاشیه ی آن با پوست لبه دوزی می شد. به طور کلی می توان گفت که کلاه معمولی و دستار در همه ی دوره های نقاشی (مینیاتور) مورد استفاده قرار گرفته است. در بعضی از ادوار، جلوی دستارها را با شاخه های گل و یا پرهای رنگی تزئین می کردند و پارچه هایی که دستارها از آن ساخته می شد، خود نیز از تزئینات زیبایی برخوردار بود.
در مینیاتور چهره ی افراد بیشتر در سنین جوانی ترسیم شده است که این چهره ها به آدمکهای بدون جنسیت شباهت دارند. اما در چهره های پیر این گونه بی جنسیتی وجود ندارد. در اغلب تصاویر آفتاب بهاری می درخشد. درختان میوه، غالباً مملو شکوفه و برگ است؛ اما گاهی هم با درختانی عاری از برگ روبرو می شویم. اسبها نیز غالباً از پهلو دیده می شوند و به ندرت می توان اسبی را از روبرو و یا پشت مشاهده کرد.
هنرمندان در کنار نقاشی مینیاتور، طراحی به شیوه ی قلمگیری را نیز انجام می دادند و برای آن ارزش خاصی قائل بودند. این طرح ها را مجموعه ای از خطوط منحنی کوتاه و بلند، در نهایت ظرافت و زیبائی تشکیل می دهند که گاهی با استفاده از یک یا دو رنگ، همراه با رنگ طلائی، اثر به پایان می رسید.با نگاهی به این طرحها می بینیم که عنصر خط و حالت های مختلف آن، بر رنگ ترجیح دارد. قدیمی ترین این طرح ها که با قوانین نقاشی های مینیاتور منطبق است، به دوران مغول و تیموریان می رسد.در طراحی این هنرمندان، خطوط، گویی می خواهند حرکت کنند، ظاهراً در جهت معینی می روند، چیزی را نشان می دهند، خم می شوند، بر می خیزند و یا گرد هم می آیند و در همه حال چشم در تعقیب آنهاست و نمی توانند از حرکت بازایستد. این خطوط گاهی به صورت مارپیچ در فضای بالا، ابر را القاء می کنند و گاه به صورت منحنی های کوتاه و بلند مطرح می شوند. این حرکت نه تنها در طراحی، بلکه در دیگر آثار هنری ما نیز به چشم می خورد. در اشعار عُرفای بزرگ نیز این حرکت دیده می شود . در اشعار مولوی در قصه ی طوطی و بازرگان، طوطی ، روح در قفس جسم زندانیست و در فراق هندوستان به سر می برد و یا در قصه ی نی، نی از نیستان دور شده است و از درد هجران می نالد و می خواهد به اصل خویشتن برگردد. یا در اشعار حافظ، جان را زندانی جسم می شمارد و آرزویش پرواز از قالب تن است و...
در نقوش کاشیکاریها هم شاهد این حرکت هستیم، در بیشتر آنها حرکت نقوش به سوی یک نقطه است و گاهی هم این موضوع در پیچش اسلیمی ها بیان شده است. بر این اساس ، در تمام آثار هنرمندان اهل نظر این حرکت وجود دارد که هر کدام به زبان خویش بیان کرده اند و هنرمند طراح هم برای آرامش درونی و راز و نیاز، این خطوط را بر روی کاغذ آورده است.در زمان کمال الدین بهزاد و شاگردانش ، به این شیوه توجه بیشتری شد و این توجه تا زمان صفویان ادامه داشت. اما هنرمندان دوره ی صفوی به طراحی قلم گیری رغبت بسیار نشان دادند. در ابتدا محمدی مصور بیش از هر هنرمند دیگری به این شیوه پرداخت. هنرمندان کارگاه شاه عباس نیز بیشتر کارهایشان به طراحی های تک ورقی اختصاص پیدا کرد. تا اینکه سبک "طراحی با قلم" به وسیله ی رضا عباسی – مهمترین نقاش مکتب اصفهان- به اوج کمال خود رسید و تا اواخر قرن یازده هجری به وسیله ی شاگردان رضا عباسی اشاعه یافت.موضوع این طرحها، معمولاًشکار و شکارچیان، حیوانات مختلف،پرندگان،اژدها،سیمرغ و اژدها،فرشتگان، دیوان ،دراویش،چوپانان همراه با گوسفندان خود،استاد و شاگرد،جوانان در حالتهای مختلف نشسته و ایستاده،زندگی روستایی و کشاورزی واتفاقات مهم تاریخی است و گاهی برای تزئینحاشیه ی اشعار و نوشته های کتب خطی نیز استفاده شده است.
روشهای مختلف طراحی مینیاتور:شیوه های نقاشی در ایران بسیار متنوع است. هر یک از استادان معروف ، تغییراتی در روش و شیوه هایی که قبل از خود متداول بوده، وارد نموده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
روانشناسی نقاشی کودکان
1فاصله بین اشخاص در نقاشی: اگر کودک خود را در کنار اعضای خانواده خود بکشد نشانگرانس و الفت بین اعضای خانواده است. \
2- برجسته نمودن اشخاص:در بیشتر نقاشی هاییکه کودکان از خانواده ترسیم می کنند همیشه یک شخصیت اصلی وجود دارد که کودک بیشترینبار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش، چه به صورت ترس و دلهره، بر روی اومستقر می کند. این شخصیت اصلی غالبا قبل از دیگران کشیده می شود. این شخص گاه دروسط صفحه و گاه نفر اول از سمت چپ کاغذ است. 3- بی ارزش کردن اشخاص:وقتی در نقاشی، یکیاز اغضای خانواده وجود ندارد می توان نتیجه گرفت که کودک آگاهانه یا ناخودآگاهآرزوی نبود آن شخص را دارد. گاهی دیده می شود که کودک خودش در نقاشی نیست که دلیلشاین است که احتمالا کودک در خانه احساس راحتی ندارد. طریق دیگر برای بی ارزش کردنیک شخص، کشیدن تصویر او و سپس پاک کردن آن است. نقاشی و روان درمانینقاشی تنها وسیلهتشخیص ناسازگاری کودک نیست، بلکه خود عامل بالقوه خلاقیتی است که وسیله درمان مؤثریمی شود. روان درمانی به وسیله نقاشی توسط اشترن پیشنهاد و به کار گرفته شد. اشترنمی گوید: نقاشی به عنوان وسیله ای برای روان درمانی، بیشتر برای کودکان کم سازگار،ناثابت و عقب مانده، آموزش مناسبی است و نتیجه ای که از این کار حاصل میشود، اعجابانگیز است. زیرا نقاشی به کودک امکان می دهد که قدرت و قابلیت خلاقیت خود را بشناسدو در نتیجه حل مشکلات آموزش برایش سهل تر جلوه کند. طریقه معالجه به این صورت استکه روانکاو تمام تمایلات و مشکلات سرکوب شده بیمار را که در ناخودآگاه جای گرفتهبرایش بیان می کند. بدین ترتیب، وقتی بیمار از فرآیندهای مزاحم آزاد شود، می توانددوباره شخصیت خود را بر پایه های استواری بنا سازد. جهان پر از کودکان باهوش و خوش ذهن است که با ذوق خود به زندگی، معنی میدهد. ای کاش برای کمک به آنها با دست خودمان باعث نابودی آنها نشویم. موضوع نقاشیو شخصیت کودکدرک و فهم نقاشی های کودکو چیزی که او می خواهد بیان کند، برای والدین و مربیان بسیار لازم است. زیرا شناختآن باعث بهتر شدن روابط بین بزرگسالان و کودکان می شود. بزرگسالان می توانند با برقرار کردن روابط دوستانه با کودک از اوبخواهند برایشان درخت، حیوان، خانه، یک شخص، خانواده، خودش و یا هر چه را که موردعلاقه اش هست یا از آن میترسد یا یک رویا را ترسیم کند. البته بی آنکه چیزی را بهاو تحمیل کنند. البته برای تعبیر نقاشی های یک کودک باید از تعداد زیادی از نقاشیها و اطلاعات دقیق زندگی کودک کمک گیرید.1- شکل آدم:در نقاشی کودکان اگر شکل آدمکدر مجموع هماهنگ باشد، احتمال زیادی وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد. اگربرعکس آدمک در اندازه کوچک یا در گوشه ای از کاغذ کشیده شده باشد، به معنای این استکه کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایین تر می داند. اگر در نقاشی دست و بازو رانکشیده، بیانگر احساس عدم امنیت است. کودکانی که آدمهایی با اندازه بزرگ رسم میکنند خود را بالاتر از بقیه می دانند و زودرنج و حساس هستند. کودکان پرخاشگر،جزئیات صورت را به حد اغراق آمیزی بزرگ رسم می کنند، در حالی که کودکان خجالتی،جزئیات را از نظر می اندازند و فقط دایره صورت را ترسیم می کنند. کودکان ضعیف و درونگرا اغلب برای آدمک پا نمیگذارند و یا او را به حالت نشسته نقاشی می کنند. بالاتنه اگر لاغر و باریک باشدمشخص کننده این است که کودک از اندام خود ناراضی است و یا از چاق و بزرگ شدن میترسد. 2- نقاشی کودکانهمسن و سال:در این نوع نقاشی از کودک خواسته می شود که خود را در میانکودکان همسن بکشد. اگر کودک در این نقاشی خود را در میان گروه یا کنار دایره کشیدهباشد معانی مختلفی پیدا می کند. ناسازگارها اغلب در محدوده خارجی گروه و یا تنهاکشیده میشوند. 3- نقاشی خواب و رویا: نقاشی خواب و رویا ممکن است ترسها یا تمایلات کودکان راظاهر کند.4- خانه: در نقاشی کودکان، خانه بیش از هر چیز دیگری کشیده می شود. خانه نمادپناهگاه و هسته اصلی خانواده است که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. درسنین 5 تا 8 سالگی کشیدن خانه هایی که در ورودی آن از بقیه خانه جدا مانده و نیزدیوارهای بلند نشانگر خجالتی بودن کودک است. بعد از 8 سالگی نشانگر خود کوچک بینی وتنهایی و در نوجوانی نشانگر شرم و حیای زیاده از حد است. در خانواده هایی که پدر ومادر از هم جدا شده اند در کودک خانه را به 2 قسمت تقسیم کرده و دو در ورودی برایآن می گذارد. اگر خانه به شکل قصر باشد در واقعبه منزله پناهگاه مطلوب است و یا برعکس اگر به شکل زندان باشد، نماد فشار خانوادگیاست.5- کوچه: اگر کودک دچار مشکل باشد، کوچه که محلی برای ارتباط با دیگران است را به صورت پیچ وخم دار می کشد. کلا کوچه نماد فرار و گریز است. کودکان شاد خیابانهای عریض و باز میکشند. ولی کودکانی که دارای خانواده ای گسسته و ناهماهنگ هستند، معمولا در نقاشیهایخود کوچه های متعدد که در یک نقطه تلاقی می کنند، ترسیم می کنند. 6- درخت:برایتجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
موضوع تحقیق:
نقاشی روی شیشه (ویترای)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
شیشهگری
پیشگفتار
دوره ساسانی
دوره قرون وسطی
تاریخچة ویترای
ورود ویترای به ایران
اولین نمونه کشف شده
تکنیک ساخت
دسته بندی
تاریخچه مختصر شیشه کاری منقوش
شیشه منقوش دوره گوتیک
قالی و گلیم
مراحل کار
منابع
شیشه گری
پیشگفتار
به نظر نمیآید که ایران در هیچ زمان سرزمینی مساعد با اختراع یا ایجاد صناعت شیشة گری بوده باشد. این کشور به خاطر موقعیت خود در شرق ناحیهای (منظور بینالنهرین یا میانرودان است) که از دیرباز مرکزیتی کلیدی در تاریخ شیشه سازی می داشته، و نیز با سلطة سیاسی خود، توانست هم شیشه گران و هم شیشههای طراز اول را به گرد خود آورد. گرچه کمبود استعداد زاد بومی ایرانیان در صناعت «شیشهگری گرم» (با خمیر شیشة از کوره در آمد) امری آشکار بوده، لیکن آنان در فنون حکاکی و تراشکاری شیشه سرد همه وقت مهارت خود را نشان دادهاند. اما آگاهی ما بر کلیة تحولات صناعت شیشه گری ایران را آن جهت ناقص و نامعتبر است که در سراسر خاک این کشور هویت هیچ مرکز شیشه سازی به یاری روشهای باستانشناختی مکشوف نشده است. از این رو چه بسیار مطالب و نکات که باید براساس ماهیت خود اشیاء شیشهای مکشوف به خاک ایران، و مقایسة آنها با یافتههای دیگر نواحی مجاور که مستظهر به تاریخ معتبرتر در مقام تولید کنندة شیشه بودهاند، حدس زده شود. مدارک شیشهگری دورههای اسلامی در سیراف، بندری قدیمی در نیمة پایینتر خلیج فارس، از روی کاوشگریهای به عمل آمده توسط دکتر دیوید هوایت هاوس در میانة دهة 1960 استنباط شده است.
شماری اشیاء شیشهای در گورهای بدوی لرستان، به شکل مهرههای سبز کمرنگ و دستبندهایی با نگارههای کار شده بر رویشان در رنگهای متضاد، یافت شده اند، لیکن به شیوهای مشخصا شبیه با تزئینات نخستین ظروف شیشهای بین النهرین (میانرودان) یا شمال سوریه، متعلق به هزارة دوم ق.م دیگر کمتر شکی باقی نمانده که طی این دوران میانرودان (و کمی بعدتر مصر) مرکز اصلی تولید ظروف شیشهای در خانوار نزدیک بوده است؛ و حال اینکه هیچ مدرکی مشهود نیفتاده که دلالت بر تولید شدن شیشه در خطة ایران آن زمان کند. در هنر شیشهسازی همواره مهره و دستبند مناسبترین قلمهای داد و ستد تجاری به شمار میآمد، و سخت آسان تن به حمل و نقل در میدادهاند. در سدة هشتم ق م هنگامی که قدرت آشورایان در خاور نزدیک سلطهور و قلمرو و مادها را مسخر کرده بود، در کارگاههای میانرودان ساختن نوع تازهای از شیشه متداول گردید. این نوعی شیش] سبزرنگ و نیمه شفاف و گاه تقریبا بیرنگ بود، که محتملا نخست به روش ریخته گری یا به رشو فشردن شیشة مذاب در قالب منفی شکل میگرفت و بعدا با چرخ تراش برجسته کاری و پرداخت میشد. نمونة مثالی آن روغندانی از شیشه سبزرنگ نیمه شفاف و گاه تقریبا بیرنگ بود، که محتملا نخست به روش ریخته گری یا به روش فشردن شیشة مذاب در قالب منفی شکل میگرفت و بعدا با چرخ تراش برجسته کاری و پرداخت میشد. نمونة مثالی آن روغندانی از شیشه سبز رنگ در موزة بریتانیایی است، که دو دستة قائم در دو جانب دارد، و بر سطح بدنهاش قاب کتیبهای با نام سارگن دوم پادشاه اکد (722 تا 705 ق م) تعبیه گردیده است. این ظرف شیشهای در نمرود