لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عنوان نقاشی
عنوان Mana lisa از بیوگرافی Giorgic vasavi لئوناردوداوینچی می آید که 31 سال بعد از مرگ لئوناردو، چاپ گشت. در آن،او خانمی به نام lisa که همسر بازرگان ثروتمند Florentine در نام Francesco del Giocordo میباشد را مشخص کرد. Mana اختصار ایتالیایی کلمه Madnna به معنی خانم من معادل کلمه انگلیسی Madox میباشد از اینرو کلمه به معنی lisa Madam میباشد. در ایتالیایی جدید فرم کوتاه Madonna معمولا به صورت Manna دیکته میشود.
همچننی عنوان GioCorda La زن Gando میباشد. در ایتالیا giocola به معنی قلب روشن معادل jocad در انگلیسی میباشد بنابراین giocanda به مغنی زن خوش قلب میباشد. بدلیل لبخند او این روش از موضوع معنی دوگانه را دارد بطوریکه La joconde فرانسوی میشود.
هر دو نام La Giocda , Mana lisa به عنوان نام نقاشی در قرن نوزدهم انتخاب شد. قبل از این اسم انتخاب شود نقاشی با عبارتهای توصیفی گوناگون مثل یک زن رسمی Florecntine و فاحشه ای در حجاب توری نام گذاری شده بود.
تاریخچه
احتمالا لئوناردو نقاشی mana lisa را در سال 1503 شروع کرد وطبق vadwri آن را 4 سال بعد کامل کرد لئوناردو نقاشی را در سال 1516 از ایتالیا به فرانسه برد هنگامی که پادشاه francios اول نقاشی را برای کار lue jose نزدیک قصر پادشاهی در Ambaoie دعوت کرد. پادشاه نقاشی را 4000 cuoخرید.
بعداز مرگ لئوناردو نقاشی با داشتن قسمتهایی قاب گذاری در دو قسمت پرگشته شکسته شد اصولا دو ستون درد و طرف فیگور که ما از آن کپی اولیه را داریم وجود داشت لبه های تیز شکستگی هنوز هم دیده میشود.
نقاشی در ابتدا در Fontcineble گذارده شد و بعدا در قصر versialles به نمایش درآمد. بعد از انقلاب فرانسه آن به lowvre منتقل شد. ناپلئون اول آن را در اتاق خواب خود در قصر Turilerie قرار دارد و بعدا آن دوباره به loureve بازگشت در طی جنگ France-prvssinal 1870-1871 آن از louvre به جایگاه پنهانی در قسمتی از اروپا منتقل شد تابلوتا اواسط قرن نوزدهم تا این میزان معروف نبود تا وقتی که هنرمندان پیاژه حرکت سمبولیست آن را مشاهده کردند و آن را با نظرات در مورد زن تطابق دادند.کارشناس walter pater در کارشناسی 1876 خود بر اثر لئوناردو این منظره را برای ما توصیف فیگور تابلو به عنوان گونه ای از تجسم افسانه ای ادی قرن که پیرتر از صخره هایی استکه در بین آنها نشسته وکسی که خیلی وقت است که مرده ورازهای قبر را دانسته توصیف کرد.
تابلوشهرت بیشتری یافت وقتی که در 21 آگوست سال 1911 دزدیده شد.
روز بعد Louis Broude به lourve رفت و به salon carre جایی که Mona Lisa قرار داشت رفت. او در جایگاهی که Mona lisa می بایست قرارداشت یعنی بینTitions Alegrory of Alfone di , valso Genggoies Mystical marrig اوچهار میخ آهنی یافت. Beroud با رئیس پلیس تماس گرفت وسپس فکر کرد که شاید تابلو برای عکس گرفتن برداشته شده است. اما Mona lisa دست عکاسان نبود. Lourveبرای یک هفته برای کمک در مورد رسیدگی بر دزدی انجام شده بسته شده بود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درباره هنر نقاشی قاجار
شاهرخ مسکوب
سابقه نقاشی قاجار به دوره های پیشتر یعنی به آخرهای صفویه و مخصوصاً دوران زندیه می رسد. در دوره سلسله صفوی و در زمان شاه عباس اول (قرن 17-16 میلادی) رابطه ایران با اروپا توسعه زیادی می یابد. در داخل، ایران از یک دوره ثبات طولانی، حکومت مرکزی با قدرت و رونق اقتصادی برخوردار است. شاه عباس در شمال شرقی دشمنی اُزبک ها را از بین برده و آنها را سرکوب کرده بود. در مغرب ایران هم با ترکان عثمانی به نوعی صلح مسلّح رسیده بود که خیال او را از مرزهای غربی کشور آسوده می داشت. مجموعه این عوامل به دستگاه دولت وقت اجازه می داد که تمام کوشش خود را صرف آبادانی، ساختن کشور و رونق اقتصادی کند. امپراطوری عثمانی در مشرق با ایران و در مغرب با جمهوری ونیز و کشورهای اروپائی برخورد و کشمکش های طولانی داشت. درنتیجه هم به علت های اقتصادی و هم به علت های نظامی (درمقابله با امپراطوری عثمانی) ایران و کشورهای اروپائی علاقمند به توسعه روابط با یکدیگر بودند. مخصوصاً باید یادآوری کرد که درآن موقع کشورهائی مثل هلند، پرتقال، انگلستان و . . . به دلایل اقتصادی و فرهنگی شروع به خروج از اروپا، توجه به مشرق و دست اندازی به کشورهای آسیائی کرده بودند.
درقرن 17 روابط ایران با اروپا به حدی رسید که تا آن زمان به کلی برای دوطرف بی سابقه بود. این روابط متنوع، همه جانبه و از جمله هنری و فرهنگی هم بود. درکنار نقاشی سنتی ایران یعنی مینیاتور که در حال شکفتگی و کمال بود، نقاشی دیواری (دیوارنگاره) هم به دربار راه یافت. زندگی پُرشکوه و با تجمل درباری خواستار تزیین قصرهای گوناگونی بود که در اصفهان و قزوین و شهرهای دیگر ساخته می شد. مینیاتور بیشتر در خدمت تزیین کتاب بود و با خصوصیاتی که داشت به کار آراستن کاخ ها نمی آمد. برای این منطور نقاشی اروپائی سرمشق و نمونه خوبی بود. کاخ چهل ستون تحت تأثیر نقاشی اروپا (رنسانس متأخر) و اکثراً بدست نقاشان همان سرزمین نقاشی شد. صحنه ها، مجالسِ پذیرائی و بزم شاهانه، ورود سفیران، جنگ، رقص و باده گساری و جز اینها بود.
گذشته از کاخ های شاهی مثل عالی قاپو، هشت بهشت و غیره و خانه های بزرگان و اشراف که دیوار ها و سقف آنها با تصویر یا نقش پرندگان و گل و بته تزیین می شد، درهمین دوره کلیساهای جلفا، شهر کوچک ارمنی نشین در کنار پایتخت (اصفهان) هم بوسیله نقاشان مسیحی تصویر می شد. طبعاً در اینجا نقش ها معمولاً نمودار صحنه های زندگی مسیح و داستان ها و وقایع کتاب مقدس بود.در این دوره نقاشان هلندی در اصفهان مدرسه نقاشی دائر کرده بودند و هنر خود و شگردهای آنرا به شاگردان ایرانی می آموختند. از طرف دیگر می دانیم که محمد زمان نامی در دوران پادشاهی شاه عباس دوم با تقلید از نقاشان ایتالیائی آثار بدیع و ارزشمندی به وجود آورد. نقاشی این دوره به نوعی تعادل در پیوند میان نقاشی سنتی ایران و نقاشی اروپائی می رسد. استنباط نقاش ایرانی از "فرم" و دید او از عالم خارج با شیوه های تجسمی اروپائی جور می شود. ولی در هرحال ورود شیوه اروپائی و تأثیر آن به اندازه ای است که علی قلی بیک از اهالی ارومیه و معروف ترین نقاش دوره بعد (دوره نادرشاه)، معروف به "فرنگی" است. ظاهراً از آثار او چیزی باقی نمانده، شاید برای اینکه در زمانی بسیار پرآشوب زندگی می کرد، ولی خودِ شهرت او با معنی و نشان دهنده تصوّری است که از هنر او داشتند.
پس از یک دوره نسبتاً طولانیِ پریشانی سیاسی، نظامی و اجتماعی (اواخرصفویه، دوره افغان ها و افشاّریه) در نیمه دوم قرن 18 دستکم برای سی سال در قسمت های بزرگی از ایران ثبات، امنیت و آسایشی پدید می آید: منظور حکومت کریم خان(1164/1189ه) زند وتشویق او از هنرمندان و صنعتکاران و ارباب حرفه هاست.
در زمان او ادبیات، معماری و نقاشی تحول و رونق زیادی پیدا کرد، مخصوصاً در شهر شیراز پایتخت زندیه. در این زمان هنر تصویری به غیر از کشیدن تابلو، عبارت بود از نقاشی روی شیشه، قابِ آیینه، گل و بته روی قلمدان، کاشی و میناکاری و تذهیب.از میان بزرگ ترین نقاشان این عصر می توان میرزا بابا و محمد صادق را نام برد که آثار آنها بیشتر مربوط به اواخر زندیه و اوائل قاجاریه است. درمیان آثار بازمانده از میرزا بابا باید از تابلو «هرمزدچهارم» تصویر خیالی پادشاه ساسانی (پیش از اسلام) نام برد. شاه برخلاف شاهان و شاهزادگان زمان نه برزمین بلکه بر صندلی بزرگ و تخت مانندی نشسته با چکمه و تاجی بکلی متفاوت از تاج پادشاهان زمانِ نقاش ولی با لباس عصر نقاش، با کمربند و ترکش و شمشیر مرصّع و گردن بند و حمایل جواهر نشان. دو تن از ندیمان درباری پشت سر شاه ایستاده اند و گل بدست دارند. کلاه یکی به شکل تاج و شبیه مال پادشاه است و دیگری دستار به سر دارد. از همین میرزا بابا یک تابلو "طبیعت بی جان" درموزه نگارستان تهران وجودداردکه ازنظرقرنیه سازی، دیدِ قراردادی (formel) ازطبیعت، رنگ ها وکار بُردگل وبته های تزیینی از نمونه های مُعرّف نقاشی آن زمان و آغاز قاجاریه است که بعداً درباره آن صحبت خواهیم کرد. تصویرِ شاهزاده زند -نقاش ناشناخته- از نظر چهره پردازی، رنگ های چشم نواز و تزیینی (طیف های مختلف قرمز به اضافه سبزِ زنگاری) لباس، قبا و شال و دشنه نمونه جالب و تمام عیار نقاشی آخر زندیه و دارای تاریخ 1208 هجری (1793-4) است.
درپایان قرن 18 و آغاز قرن 19 باردیگر ایران دوره ای پرآشوب را می گذراند. سلسله زند سقوط می کند و سلسله قاجار جای آنرا می گیرد. سال های اول سلسله جدید و پادشاهی مؤسس آن، آغامحمدخان تمام به جنگ و لشکرکشی، سرکوبی مخالفان و ایجاد وحدت کشور می گذرد. از این گذشته ظاهراً مؤسس سلسله برای امور هنری اشتیاق و ذوقی درخور نمی داشت. نقاشی و زندگی هنری دربار قاجار درحقیقت از دومین پادشاه این خاندان شروع می شود: فتحعلی شاه بیش از سی و پنج سال سلطنت کرد (1249-1213) به جز زمان جنگ های ایران و روس، کشور نسبتاً آرام و بی تلاطم بود. فتحعلی شاه شخصاً بسیار دوستدار تجمل و شکوه بود. خود را، به تقلید از پادشاهان ایران باستان، شاهنشاه می نامید و به عظمت و طمطراق آنها تظاهر می کرد. ظاهراً به تقلید از طاق بستان کرمانشاه و صحنه شکار خسرو پرویز، گفته بود تا نقش شکار او را در چشمه علی (نزدیک تهران)، استان فارس و جاهای دیگر بر سنگ بنگارند. هم چنین سنگ نگاره (bas- relief) دیگری او را با تاج و برتخت و درباریان را با لباس و در حالت رسمی درکنار، ایستاده نشان می دهد. او به ساختن مسجد، کاشیکاری، حجاری و امور ساختمانی دیگر علاقمند بود و مسجدهای بزرگ و ازنظر معماری با ارزشی درزمان او ساخته شد که مسجد شاه تهران یکی از آنهاست. درمیان مهم ترین کارهای فتحعلی شاه باید از باغ، نقاّشی های دیواری و بنای قصر قاجار، که بر سر راه تهران به قلهک قرار داشت، نام برد. این مجموعه که در زمان خود تحسین همه بازدید کنندگان را برمی انگیخت متأسفانه بر اثر بی اعتنایی ناصرالدّین شاه متروک و سپس ویران شد.
درزمان فتحعلی شاه، مثل دوران صفوی، نقاشی دیواری درقصرها وخانه های اعیان شهرهای بزرگ مجدداً رواجی گرفت، قصر گلستان، تخت مرمر، باغ نگارستان تهران یا مقر ولیعهد در تبریز از این نمونه ها بود. فتحعلی شاه پسران متعدد داشت و آنها را به حکومت بیشتر ایالات و شهرهای مهم گماشته بود. این شاهزاده ها هم به تقلید از پادشاه و دربار به امور هنری علاقه و دلبستگی نشان می دادند و بر سر جلب هنرمندان و از جمله نقاشان به مقر دولتی و اشرافی خود، با یکدیگر رقابت می کردند. درنتیجه در این عهد نسبت به گذشته، کار و بار اهل این حرفه رونقی پیدا کرده بود.
* * *
نقاشی دوره قاجار را که از اول قرن 19 شروع می شود و تا اوائل قرن بیستم ادامه می یابد، می توان به دو دوره کلی تقسیم کرد. از آغاز تا اواخر سلطنت ناصرالدین شاه یعنی تا سال های 1890. در زیر کلیاتی در باره نقاشی دوره اول و بزرگ ترین نمایندگان آن آورده می شود و سپس به دوره بعد می پردازیم:
نقاشی کلاسیک دوره قاجار درباری است. شاید این نخستین نکته ای باشد که در این نقاشی جلب توجه می کند. "بازار" هنر به معنای اخیر وجود ندارد. برخلاف دوره فئودالی اروپا، روحانیت و سازمان های روحانی در ایران مشوق و پرورنده هنر نبودند چون دین اسلام به هنر نقاشی نظر خوشی ندارد. به این ترتیب تنها "خریداری" هنر نقاشی دربار و اشراف دولتی بودند که از هنرمندان، نقاشان، شاعران، موسیقی دانان و . . . نگهداری کرده وسیله کارشان را فراهم و زندگیشان را تأمین می کردند و در عوض نقاش هم برای آنها کار می کرد. درچنین شرایطی نقاش با زندگی روزمره مردم عادی تماس چندانی ندارد، هرچند خود ازمیان آنها برخاسته باشد. همین شرایط کمابیش "موضوع" نقاشی را معین می کند. وقتی مشتری نقاشی دربار باشد و نقاش برای دربار کارکند، باید چیزهائی را بکشد که خوشایند یا مورد علاقه دربار است. به همین سبب موضوع تابلوها، تک چهره شاه و شاهزادگان و بزرگان دولتی است. رقاص و نوازنده که مایه سرگرمی درباریان بودند و در یک کلمه مجالس بزم از موضوع های دیگر تابلوهاست. ساختمان های اعیانی، باغ ها، قصرهای سلطنتی توجه نقاش را برمی انگیزد، یا مثلاً صحنه های شکار، بازی چوگان و غیره. . . از میان حیوانات بیشتر آنهائی نقاشی شده اند که با زندگی درباریان و بزرگان مناسبتی دارند مثل اسب، آهو، تازی و شیر در صحنه های شکار، یا پرندگان تجملّی مثل طوطی. گل، جام، شراب، میوه که در زندگی این خریداران هنر وجود داشت در نقاشی ها هم جائی دارد. تار و دایره، ظروف مرصع و منقوش، کاسه و تنگ و گلدان نیز از این قبیلند. گاه و بیگاه صحنه هائی از تاریخ یا قصه های مذهبی هم نقاشی شده است.
تمام اینها که گفته شد مشخص کننده گذران قراردادی، محدود و با تجمل و در عین حال سطحی درباری است که با مسائل و امور معینی از زندگی سر و کار دارد و از سایر جنبه های متنوع، متحرک و گوناگون آن بی خبر است و هرگاه از رزم، مملکت داری و سیاست فارغ شود تنها می تواند به امر"لذت"، به بزم بپردازد. نقاشی این دوره هم دارای چنین خصوصیاتی است. یعنی کارها معمولاً از نظر محتوای فکری و حسی سطحی است، چشم نواز است و فقط برای تماشا، برای خوشامد بصری خلق شده است. نقاش اهل درد نیست و با تصویرهائی که ناشی از اندیشه و حسّی عمیق باشد، با دید سودائی و دردمند نقاش، روبرو نیستیم، فقط می توان نوعی لذت بصری از آنها بدست آورد. ظاهراً نقاش هم بیشتر از این ادعائی ندارد. او طبق قواعد معین و شناخته شده ای نقاشی می کند و هنرش به مناسبت شرایطی که آنرا به وجود آورده ومی پرورد (شرایط دربار) معمولاً محدود و شاید بشود گفت تهیدست است. با توجه به این خصوصیات کار نقاشان این دوره اکثراً شخصی نیست، قراردادی است. این طور نیست که هر چهره ای یا چیزی حالتی از آنِ خود داشته باشد، حالتی که آن را، به هر مناسبت و به هر علت، از صورت ها و چیزهای دیگر متمایز کند. برعکس همانطور که گفته شد قواعد "زیبائی شناسی" قراردادی است و طبق "قراری" ننوشته امّا پذیرفته شده تقریباً همه چشم ها بادامی و کشیده، ابروها پیوسته و پرپشت، صورت ها گرد و سرخ و سفید و معمولاً "سه چهارم"، لباس ها همه فاخر و بدون کهنگی و پارگی است. صورت بچه ها هم با حالت بزرگ ها ترسیم می شود و صورت بزرگ ها اکثراً جدّی و بی تفاوت است. خنده، گریه و یا هیجان در این آثار دیده نمی شود. قرارداد تا حدی است که عاشق و معشوق در بوس و کنار هم کلاه بوقی ترک دار و نیمتاج جواهر نشانِ مرتب را از سر بر نمی دارند. و تار از دست عاشق پائین گذاشته نمی شود. فقط از دست معشوق که زیر چانه عاشق است می فهمیم که موضوع از چه قرار است و الاّ نشان دیگری برای بی تابی عاشق و معشوق در تابلو وجود ندارد.
درچارچوب محدود آداب (اتیکت) و آیین های درباری و در مجموعه تشریفاتی که تصویر کننده و تصویر شونده درآن بسر می برند، شخصیت های تابلوها همه ایستادن، نشستن، سواری (براسب و در شکار) و در یک کلام حرکت و سکونی "بقاعده" دارند. معمولاً با وقار و رسمی! این حالت حتی در حرکات رقاص ها هم حفظ شده. مثلاً زنی که روی خنجر با یکدست بالانس زده طوری مؤدبانه نگاه می کند که انگار پیشخدمت دربار دارد نقل و نبات تعارف می کند. نگاه مادری که بچه اش را شیر می دهد و شاهزاده ای که دارد اژدهائی را می کشد کمابیش یکسانند. شخصیت های پرده ها در چهارچوب قواعد محدود هنر نقاشی، با آن صورت های یکسان، با وقارِ ساختگی و نگاه های محو، اکثراً تنها و خسته به نظر می آیند. شاید این احساسی باشد که بیشتر این تابلوها در بیننده القاء می کنند. در زندگی یکنواخت، بیهوده و بی رمق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
تقدس در نقاشی
فصل اول : تقدس نقاشی
در این فصل به تجلی معنویت در نقاشی نگرش و اعتقاد هنرمندان آن میپردازیم. و سعی در بر شمردن ویژگیهای معنوی و همه آن چیزهایی که روح مخاطبین را با صداقت این نوع نقاشی پیوند میدهد دارم و ابتدای فصل را با ذکر گفتارهایی از بزرگان علم و ادب وهنر آغاز میکنیم.«پاسگال میگوید: انسان نی ضعیفی بیش نیست. قطره حقیری برای نابودی وی کافی است. اما اگر تمامی جهان کمر به قتل وی ببندند باز هم وی از تمامی جهان «شریفتر» است. زیرا، جهان از اینکه انسان را نابود میکند «آگاه» نیست اما انسان «میفهمد» که نابود میشود. این سخن یعنی اعتقاد به برتری «آگاهی» بر «وجود». چنین انسانی با ویژگی برتر خویش، هم بر پیرامون خود آگاهی مییابد و هم جایگاه خود در جهان بدین ترتیب، دامنه اندیشهاش ازسطح پدیدههای حسی فراتر رفته و آنجا که «محیط مادی» به انتها میرسد از «خود» ادامه مییابد.این مسیر به مکاشفهای میانجامد که تمامی سرمایه معنوی انسان را می سازد» «بی مناسبت نیست که قسمت مهمی ا ز رساله فیلبوس را در اینجا نقل کنیم. متکلمان عبارتند از سقراط و پروتاکوس سقراط: لذات راستین لذاتی هستند که از رنگهائی که زیبا مینامیم و ازاشکال ناشی میشوند و بیشتر لذات حاصل از عطرها و اصوات نیز از این شمارند. لذات واقعی از همه چیزهایی پدیدی میآیند که نداشتنشان دردناک نیست اما حصولشان بطور آگاه خوشایند است و رنج را در آنها اثری نیست. پروتارکوس: اما ای سقراط باز نمیفهمم مراد از اینها چیست. سقراط: البته منظور من از اینها چندان واضح نمینماید و باید بکوشم تا آن را روشن کنم. مراد من از اشکال زیبا، آنطور که مردم بیشتر گمان میکنند موجودات زنده یا تصاویر نیست بلکه خطوط راست و خمیده سطوح یا احجامی است که با این خطوط و به کمک چرخ یا خط کش و گونیا به وجود میآیند. نمیدانم منظورم را میفهمی یانه؟ میخواهم بگویم که زیبایی این چیزها مانند چیزهایی کمی دیگر نسبی نیست بلکه زیبایی آنها همیشگی طبیعی و مطلق است و لذایذ حاصل از آنها به هیچ روی تابع تمایلات غریزی نیست ورنگها هم همین طور دارای همین نوع زیبایی و موجب همین گونه لذاتند. حال آیا منظورم را میفهمی؟ پروتاکرس: ای سقراط کوشش میکنم، اما تو نیز بکوش تا آن را روشنتر بیان داری. سقراط: خوب مثلا اصواتی که خالص و شفاف و بیغشند و لختی ناب به گوش ما میرسانند فی نفسه زیبایند. زیبائیشان را با چیز دیگری نمیسنجیم و لذات خاص خود را در ما پدید میآورند. در زندگی امروزی شرایطی هست که حالت روحانی مشابهی را در انسان پدید میآورد و این حالت را به وضع مشابهی در هنر بیان می دارد. درست است که دستگاه ذهنی انسان بدوی بسیار متفاوت است. اما آیا جهان اطراف ما با اغتشاش سیاسی و اقتصادی و روحانی کنونیاش جهانی است که انسان بتواند با پارسایی کلی و رضایت حسی روبرو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ماتیس
نسیبه السادات رمضان زاده ، انیمیشن، پودمان اول، روش تحقیق، دی ماه 87
استاد راهنما : دکتر حسین طوسی
مرکز جامع علمی و کاربردی فرهنگ و هنر 2
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 3
تاریخ رنگ 5
ساختار رنگ و انواع آن 6
فیزیک رنگ 7
معانی رنگها 9
اساس نام گذاری رنگها 11
اصطلاحات و کاربرد آنها در رنگ 12
جنبه های سه گانه رنگ 15
انسانها در استفاده از رنگ چند نوع اند 16
استفاده از رنگ در آثار هنرمندان مختلف 16
رنگ درمانی 19
نتیجه 21
منابع و مأخذ 22
مقدمه
رنگها نشانه ای هستند از وجود ذرات خداوند و همچنین قدرت و توانمندی پروردگار خویش اما هدف از آفرینش این رنگها چیست؟
پروردگار عالم هستی را از نظر تصویری بر پایه فرم و رنگ بنیاد نهاد و در هر ذره ای معنی و انرژی خاصی نهفت که آدمی آنها را بشکافد، فلسفه ی وجودیشان را دریابد و از طریق این نشانه ها خالق خویش را بشناسد.
خداوند خطاب به رسول مکرم اسلام می فرماید : من گنجی بزرگ بودم که دوست داشتم شناخته شوم پس خلق کردم تا شناخته شوم.
پس می توان گفت که رنگ یکی از ملزومات خلقت و زندگی بشر است . بنابراین شناخت آن برای هر انسان و به خصوص هر هنرمندی لازم است. بنابراین تحقیق خود را به این موضوع اختصاص داده همچنین در مرحله ی اول تاریخ رنگ و پس از آن ساختار رنگ و انواع آن، فیزرنگ، معانی رنگ، اساس نام گذاری رنگها، اصطلاحات و کاربرد آن ها در رنگ، جنبه های سه گانه رنگ، انسانها در استفاده از رنگ چند نوع اند، استفاده از رنگ در آثار هنرمندان مختلف و رنگ درمانی را مورد بررسی قرار می دهیم. همچنین در این تحقیق تلاش شده از روش تحقیق تاریخی، موردی و توصیفی استفاده شود و به این دلیل این موضوع را برای تحقیق خود استفاده کرده ام که بگویم که رنگها همیشه زنده هستند و اگر بخواهیم حتی با ما حرف هم می زنند . قابل ذکر است که بگویم به این دلیل نام تحقیق خود را ماتیس گذاشته ام زیرا ماتیس از احساسات شخصی خود الهام می گرفت او طرحهایی کوچک از نقاشی هایی که قبلاً موضوعات آنها را مشخص کرده بود می ساخت و قبل از شروع رنگ آمیزی میزان استفاده از هر رنگ را می نوست به عبارت دیگر برحسب احساس ذهنی رنگها را به کار می برد و یکی از خلاقان بزرگ در استفاده از رنگ بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
تاریخچه نقاشی
تاریخ هنر نقاشی در ایران به زمان غارنشینی برمیگردد. در غارهای استان لرستان تصاویر نقاشی شده از حیوانات و تصاویر کشف شده است. نقاشی های کشف شده در مناطق تپه سیالک و لرستان بر روی ظروف سفالی، ثابت می کند که هنرمندان این مناطق با هنر نقاشی آشنایی داشته اند. همچنین نقاشیهایی از دوران اشکانیان، نقاشی های معدودی بر روی دیوار، که بیشتر آنها از قسمتهای شمالی رودخانه فرات بدست آمده، کشف شده است. یکی از این نقاشیها منظره یک شکار را نشان میدهد. وضعیت سوارها و حیوانات و سبک بکار رفته در این نقاشی ما را بیاد منیاتورهای ایرانی می اندازد. در نقاشیهای دوران هخامنشی، نقاشی از روی چهره بر سایر نقاشی های دیگر تقدم داشت. تناسب و زیبایی رنگها از این دوران، بسیار جالب توجه است. نقاشی ها بدون سایه و با همدیگر هماهنگی دارند. در بعضی از موارد، سطوح سیاه پر رنگ را محدود کرده اند. مانی، (پیامبر و نقاش ایرانی)، که در قرن سوم زندگی میکرد، یک نقاش با تجربه و ماهر بود. نقاشی های او یکی از معجزاتش بود.
نقاشی Torfan
نقاشی (Torfan) که در صحرای گال استان ترکستان در چین بدست آمد، مربوط است بسال ۸۴۰ تا ۸۶۰ بعد از میلاد. این نقاشی های دیوارنما مناظر و تصاویر ایرانی را نمایش میدهند. همچنین تصاویر شاخه های درختی در این نقاشی ها وجود دارند. باستانی ترین نقاشی های دوران اسلامی، که بسیار کمیاب است، در نیمه نخست قرن سیزدهم به وجود آمده بودند. مینیاتورهای ایرانی (طرح های خوب و کوچک) بعد از سقوط بغداد در سال ۱۲۸۵ میلادی بوجود آمدند. از آغاز قرن چهاردهم کتابهای خطی بوسیله نقاشی از صحنه های جنگ و شکار تزئین شدند. چین از قرن هفتم به بعد به عنوان یک مرکز هنری، مهمترین انگیزه برای هنر نقاشی در ایران بود. از آن به بعد یک رابطه بین نقاشان بودائی چینی و نقاشان ایرانی بوجود آمده است. از لحاظ تاریخی، مهمترین تکامل در هنر ایرانی، تقبل طرحهای چینی بوده است که با رنگ آمیزی که ادراک ویژه هنرمندان ایرانی است مخلوط شده بود. زیبایی و مهارت خارق العاده نقاشان ایرانی واقعاً خارج از توصیف است. در قرن اول اسلامی، هنرمندان ایرانی زینت دادن به کتابها را شروع کردند.
کتابها با سرآغاز و حاشیه های زیبا رنگ آمیزی و تزئین شده بود. این طرحها و روشها از یک نسل به نسل دیگر با همان روش و اصلوب منتقل می شد، که معروف است به "هنر روشن سازی". هنر روشن سازی و زیبا کردن کتابها در زمان سلجوقیان و مغول و تیموریان پیشرفت زیادی کرد. شهرت نقاشی های دوران اسلامی شهرت خود را از مدرسه بغداد داشت.
مدرسه بغداد
مینیاتورهای مدرسه بغداد، کلاً سبک و روشهای نقاشی های معمولی پیش از دوره اسلامی را گم کرده است. این نقاشی های اولیه و بدعت کارانه فشار هنری لازم را ندارند. مینیاتورهای مدرسه بغداد اصلاً متناسب نیستند. تصاویر نژاد سامی را نشان میدهد؛ و رنگ روشن استفاده شده در آن نقاشی را. هنرمندان مدرسه بغداد پس از سالها رکود مشتاق بودند که آیین تازه ای را بوجود آورده و ابتکار کنند. نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با تصاویر شرح دادن داستانها است. اگر چه مدرسه بغداد، هنر پیش از دوره اسلامی را تا حدی در نظر گرفته بود، که بسیار سطحی و بدوی بود، در همان دوره هنر مینیاتور ایرانی در تمام قلمرو اسلامی از آسیای دور تا آفریقا و اروپا پخش شده بود.
از میان کتابهای مصور به سبک بغداد میتوان به کتاب "کلیله و دمنه" اشاره کرد. تصاویر نامتناسب و بزرگتر از حد معمول رنگ شده است؛ و فقط رنگهای معدودی در این نقاشیها بکار رفته است. بیشتر کتابهای خطی قرن سیزدهم، افسانه ها و داستانها، با تصاویری از حیوانات و سبزیجات تزئین شده است. یکی از قدیمی ترین کتابهای کوچک طراحی شده ایرانی بنام "مناف الحیوان" در سال ۱۲۹۹ میلادی بوجود آمده است. این کتاب مشخصات حیوانات را شرح میدهد. در این کتاب تاریخ طبیعی با افسانه در هم آمیخته شده است. موضوعات این کتاب که تصاویر بسیاری دارد، برای آشنایی با هنر نقاشی ایرانی بسیار مهم است. رنگها روشن تر و از روش مدرسه بغداد که روشی قدیمی بود جلوتر است. پس از هجوم مغولان، یک مدرسه جدید در ایران به نظر میرسید. این مدرسه تحت تأثیر از هنر چینی و سبک مغول بود. این نقاشی ها همه خشک و بی حرکت و خالص و یکسان، مانند سبک چینی است. بعد از حمله مغول به ایران، آنها تحت تأثیر از هنر ایرانی، نقاشان و هنرمندان را تشویق کردند. در میان نقاشی های هنرمندان ایرانی میتوان سبک مغول هم مشاهده کرد، لطافت ها، ترکیبات آرایشی، و خطوط کوتاه خوب که میتوان آنها را بشمار آورد. نقاشی های ایرانی بصورت خطی و نه ابعادی می باشد. هنرمندان در این زمینه از خود یک خلاقیت و اصالت نشان داده اند.