لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
مهندسی و معماری سیستمها
چکیده
در ایجاد سیستمهایی که نمونههایی از آنها موجود است، مهندسی سیستمها به کار گرفته میشود. پیچیدگی این گونه سیستمها معمولاً کم است. اما وقتی موضوع ایجاد یک سیستم جدید یا سیستمهای پیچیده که دارای کنترلپذیری کم هستند، مطرح میشود مهندسی سیستمها پاسخگو نخواهد بود و معماری سیستمها استفاده میشود. این مقاله به معرفی معماری سیستمها، مقایسه معماری سیستمها با مهندسی سیستمها، و متدولوژی معماری سیستمها میپردازد.
کلیدواژه : معماری سیستمها؛ مهندسی سیستمها؛ ایجاد سیستمها؛ سیستمهای پیچیده؛ سیستمهای اجتماعی؛ متدواوژی
بیشتر مطالب این مقاله از رکتین (1991) و مایر و رکتین (2000) گرفته شده است.
1- مراحل ایجاد سیستمها
هر پروژهای، چه ساخت یک کلبه باشد چه یک هواپیما، با ظهور یا حضور کاربر بالقوه، یک احساس نیاز و یک مجموعه از منابع شامل منابع انسانی و فیزیکی آغاز میشود. با بررسی تاریخچه پروژهها، میبینیم که بیشتر پروژهها به عنوان تطبیق تکاملی و تدریجی ساختارهای موجود انجام میشوند. به عنوان مثال ساختار یک کشتی سالهاست که طراحی شده است. این ساختار بر پایه اصولی شکل گرفته که کمتر تغییر یافته است. آنچه تغییر میکند و تکامل مییابد تواناییهای آن ساختار از ابعاد مختلف است؛ مواد اولیه استفاده شده، قابلیتهای فنی، ظاهر و غیره. به عنوان مثال دیگر میتوان به یک سیستم اطلاعات مدیریت اشاره کرد. اصول چنین سیستم اطلاعاتی چندین سال است که پایهریزی شده است و بیشتر تلاشهای صورت پذیرفته در جهت پیادهسازی، اجرا و تکمیل آن بوده است. در چنین پروژههایی تنها اقتباس سادهای از ساختارهایی میشود که مقصود و مفهوم آنها کاملاً روشن و بدیهی است. مراحلی که در ایجاد چنین سیستمهایی طی میشود در شکل 1 آمده است (خطهای وصل کننده به عمد بدون جهتند، یعنی این فرایند رفت و برگشتی است):
اولین مشکلی که در چنین فرایند سرراستی اتفاق میافتد هنگامی است که یک نوع جدید از ساختار در راستای مفاهیم ساختار موجود مورد نیاز باشد که اصول و فناوریهای جدیدی را طلب کند. اینجاست که به یک نوع فعالیت مهندسی نیاز است (شکل 2).
هر چه ساختار پیچیدهتر میشود جریان پروژه نیز پیچیدهتر میشود. معمولاً جریان پروژههای سیستم را در قالب «مدل آبشاری1» به صورت زیر نمایش میدهند (شکل 3):
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
مقدمه
پارت دربرگیرنده خراسان امروزی بود. در کتیبه بیستون که به داریوش بزرگ تعلق دارد از این ناحیه بعنوان یکی از ساتراپیهای ایران یاد می شود. در مورد نژاد مردم ساکن این سرزمین که پارت ها نامیده می شوند بین پژوهندگان و مورخان اختلاف نظر وجود دارد. بعضی این اقوام را از نژاد آریائی و گروهی از نژاد زرد چینی و مغولی دانسته و بالاخره عده ای نیز آنها را آمیزه ای از دو نژاد آریائی و زرد نوشته اند. اما امروز بیشتر خاورشناسان بر این باورند که پارتها آریائی بودند و به سبب اختلاف و آمیزش با سک ها بعضی از آداب واخلاق و رسوم آن اقوام را اخذ کرده اند یکی از طوایف مختلف یک بنام «دها» در منطقه بین گرگان کنونی و بخشهای شمالی دریای خزر سکونت گزیده . آنجا را به اعتبار نام خود دهستان نامیدند. هنوز چیزی از این ماجرا نگذشته بود که پارتهای آریایی با قبیله مزبور درآمیختند و طایفه دها قدرت و نیروی بیشتری بدست آورد. در نتیجه این پژوهش ها هیچ شکی باقی نمی ماند که پارت ها و یا بنا بر گفته مورخان ایرانی «اشکانیان» از نژاد آریائی بودند. اشکانیان نسبت به پارتها می رساندند. در خصوص نام اشکانیان نیز دو عقیده مختلف وجود دارد. گروهی معتقدند که چون نیاکان این دودمان در «آساک» می زیستند پادشاهان اشکانی نام سلسله خویش را از اقامتگاه اصلی پدرانشان گرفته اند. عده ای دیگر می گویند سلاطین اشکانی به اعتبار آنکه خود را از عقاب اردشیر دوم(اشک) می دانستند به ارشکانیان و اشکانیان معروف شده اند و تصور می رود که نظر اخیر به حقیقت نزدیکتر باشد.
هنر معماری اشکانی
با بر افتادن هخامنشیان و پیروزی اسکندر مقدونی هنر ملی ایران نخست دچار گسستگی شد سپس به هنری که آن را می توان هنر یونانی ایرانی خواند،انجامید. این هنر نسبت به هنر هخامنشی نشان از پس ماندگی بزرگی دارد. این وضع تا روی کار آمدن مهرداد دوم اشکانی (123 ق م) که امپراتوری اشکانی را به صورت یک قدرت بزرگ جهانی بر پا داشت، محسوس است. در این فاصله زمانی با 3 شیوه هنری در ایران روبه رو هستیم؛ 1- هنر تقلید شده از یونان 2- هنر یونانی 3- هنر ایرانی. اما تمایل به تجدد ملی در همه شئون فرهنگی وسیاسی از جمله در هنر که هرگز شعله های آن در ایران فرو ننشسته بود با پادشاهی مهرداد بار دیگر فزونی گرفت و راه بازگشت و رسیدن به هنر «ایرانی نو» هموار شد. دراین شیوه نوین هنر ایران هر چند به روشهای ابتدایی تر بازگشت داشت،اما با کوشش و تحولی همراه بود و هنر ملی ایرانی بدون آمیختگی با عناصر بیگانه بار زنده شد. بازگشت به چهره سازی تمام رخ که دوباره کاربر گسترده وهمه گیر در هنر اشکانی یافت، نمونه روشن این جنبش هنری است که در هنر پیش از تاریخ ایران دیشه داشت و به هیچ روی نمی توان آن را به هنر یونانی نسبت داد. با این دیدگاه،تمامی شاخه های هنر اشکانی را می توان بررسی کرد. در شهر سازی ساختن شهرها با طرح دایره ای شکل به طرح رسمی شهرسازی اشکانی تبدیل شد. دراین طرح ملاحظات دفاعی نقشی اساسی داشت. همین طرح درقرون وسطی درغرب با گستردگی تقلید شد و رواج یافت.
نخستین جلوه های هنر معماری پارتی را در نسا اولین پایتخت پارتیان (یا «اشک آباد» در چند کیلومتری شهر جدید «عشق آباد» پایتخت کنونی جمهوری ترکمنستان ) که کاوش های باستان شناسی آن به دست باستان شناسان روسی انجام گرفته است، می یابیم.
کاخ شاهی نسا هر چند از دیدگاه تزئینات حدی تحت تأثیر هنر یونانی است (مثلاً پیکره های اجداد شاهان پارتی که از گل ورزیده ساخته شده و به شیوه یونانی مقام ایزدی یافته اند)، اما خود بنا با شگفتی بسیار دارای طرحی 4 ایوانی برگرد یک حیاط است؛ طرحی که از نسای اشکانی آغاز شده است و همچنان به صورت طرح رسمی و سنتی ایران شناخته می شود و تا خارج از ایران و در بین النهرین گسترش یافته است.
پراکندگی آثار معماری اشکانی که در شرق از آی خانم وسرخ کتل و نسا آغاز می شود درداخل ایران امروز شامل باز مانده شهر صد دروازه (دامغان)، کوه خواجه (سیستان)، برده نشانده( خوزستان) و معبد آناهیتا(کنگاور) می گردد و تا کاخ آشور (عراق) و پالمیر(سوریه) ادامه می یابد از سویی، و محدود ماندن کاوش های باستان شناسی در شهرهای اشکانی از سوی دیگر، آگاهی های ما را در پیرامون دوران نزدیک به 500 ساله اشکانی به حد مطلوب نمیرساند. مصالح ساختمانی در این دوره بیش تر شامل خشت ،آجر، سنگ نتراشیده و تراشیده است. ملاط گچ و رواج طاق هلالی وایران به ویژه ایوان های سه گانه ای که در آن قوس ایران مرکزی از ایوان های جانبی بزرگ تر است، از ویژگی های این دوره به شمارمی رود.
کوه خواجه درسیستان
در شرق ایران بنای معظم دیگری که به اشکانیان نسبت میدهند کاخ شاهی کوه خواجه درسیستان است که از قرن اول میلادی به جای مانده است این کاخ بر روی جزیره ای در دریاچه هامون یعنی مشرف به این دریاچه بنا شده ، ورودی بنا در سمت جنوب است. هنگامی که به حیاط مرکزی وارد می شویم دو ایوان بزرگ درسمت راست و چپ حیاط وجود دارد که آثار آنها هنوز برجای مانده است. مصالح معماری کوه خواجه خشت خام است و در دالان طویل این مکان بقایای نقاشی رنگین که نفوذ غرب درآن محسوس است به چشم می خورد. در نقوشی که در این کاخ نقاشی شده است سعی شده در یک طرح چند نفری برای نشان دادن عمق اشکال در پشت یکدیگر قرار گیرند، در این نقاشی های الوان سر اشخاص به صورت نیمرخ و تنه آنها تمام رخ است یعنی شیوه شرقی بیشتر رعایت شده است.آثار کوه خواجه آن طوری که باید و شاید تا کنون شناخته نشده و بعضی این آثار را مربوط به دوره ساسانی میدانند.
معبد آناهیتا در کنگاور
کاخ کنگاور در فاصله بین همدان و کرمانشاه را بعضی متعلق بهدوره سلوکی و برخی متعلق به دوره پارت و عده ای هم مربوط به اواخر دوره ساسانی می دانند. در اینجا یک حیاط بزرگ چهارگوش با دیواره بلند وجود داشت که در روی آن ستونهایی قرار داشتند، می نویسند در وسط آن معبدی به سبک یونانی با ردیف هایی از ستونها وجود داشته است. آقای مالکوم کالج نویسنده می نویسد: انحرافی که معماران طراح شکلهای یونانی در ساختن این مکان مقدس پدید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
نور در معماری
زیبائی که به چشم می آید از پرتو نور و روشنائی است و گرنه در تاریکی ،زیبائی مفهومی ندارد.زیبائی حقیقتی با نور معرفت درک می گردد و زیبائی ظاهری با عزیزترین حس ما که بینائی است دیده می شود. نور و روشنایی چه ظاهری و چه عرفانی باعث می شود که زیبائی به چشم آید و رنگ و سایر زیبائیهای شیء جلوه کند. بنابراین بحث نور و پرداختن به آن می تواند در مباحث زیبائی شناسی و هنر جایگاه ویژه ای داشته باشد. از جمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت ،هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کننده ی نور مصنوعی هستند ،مطرح می باشند. در هنر معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ،نظم فضایی، مصالح، رنگ و … مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مهمترین مشخصه های نور طبیعی، توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود. در تاریخ نقاشی توجه به نور در دوره امپرسیونیست ها دیده می شود. هنگامی که نقاشان آتلیه های خود را ترک می کردند و در زیر نور خورشید با نور طبیعی مشغول نقاشی شدند. از مشخصات این سبک توجه به رنگ و نور در ساعات مختلف روز و انعکاس رنگ های اشیاء مختلف در یکدیگر و تأثیر رنگ های پیرامونی و به کار بردن رنگ های خاص و ناب می شد. این مقاله به بررسی نقش نور در معماری و معماری داخلی به عنوان یک جزء سازنده و مفهوم بخش می پردازد و در خاتمه امید بر این دارد که در آینده در ساختمان ها همانند نیاکانمان شاهد به کارگیری نور طبیعی به صورت یک عنصر کاملاً اثر بخش باشیم.
نور و بشر
از دوران ماقبل تاریخ همواره اجسام نورانی که تجسمی از یک شیء زنده را در ذهن بیدار می کردند توسط بشر مورد ستایش و احترام قرار گرفته و مشتاقانه برایشان جشن می گرفتند، آن ها را عبادت کرده و می پرستیدند.این توجه بیش از اندازه به عنصر نور در اغلب فرهنگ های اولیه بشری و در جوامعی با آداب و رسوم و عقاید مذهبی متفاوت همچنان در طول زمان مشاهده می شود. برخی از جوامع نور خورشید را در تشریفات مذهبی شان به کار می بردند و برخی دیگر درخشش اجسام نورانی را به عنوان عامل ایجاد فعل و انفعالاتی رمزآلود جهت دست یابی به حیطه هایی ماورای دنیای زمینی تلقی می کردند. حتی امروزه در بسیاری از مدارس شرقی که به تدریس یوگا اشتغال دارند برای ایجاد تمرکز ذهنی از اجسام نورانی مانند لامپ، خورشید، ماه، بلور و نور آتش استفاده می کنند. در اغلب ادیان، نور نماد عقل الهی و منشأ تمام پاکی ها و نیکی ها است و خارج شدن انسان از تاریکی جهل و تابیده شدن نور معرفت در وجودش همواره یک هدف نهایی می باشد. در اثر تابیده شدن نور الهی به درون کالبد مادی، یعنی جایگاه نفس آدمی است که انسان به رشد و تکامل معنوی می رسد در نتیجه برای نمایش این تمثیل در معماری اغلب بناهای مذهبی نور به عنوان عنصری بارز و مستقل از سایر عناصر و مفاهیم به کار رفته در ساختمان به کار گرفته می شود به گونه ای که شعاع های آن به طور واضح در داخل کالبد مادی و تاریک حجم قابل مشاهده است. فضاهای عمیق و تاریک کلیساهای قرون وسطی و یا مساجد اسلامی که با عنصر نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال یک حس روحانی و معنوی می باشند.انسان در چنین فضاهایی که با نوری ضعیف روشن می شوند با مشاهده سایه های مبهم از اشیاء و احجام در ذهن خود به کامل کردن تصاویر پرداخته و با این عمل به نوعی خلسه فرو می رود که نتیجه آن یک حس نزدیکی به منبع وجود و هستی در درونش بیدار می شود.
تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری ایران
دانستن روند بهره گیری از نور خورشید به اندازه روند شکل گیری مصالح و یا شکل های مختلف زیربنائی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم می باشد.اولین تاریخی که ما از آن اطلاع داریم سده ی سوم هزاره چهارم ق.م می باشدکه در آن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره های خارجی استفاده می کردند. در شهر سوخته از هزاره های سوم و دوم ق.م از روی آثار خانه هایی که دیوار آنها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اطاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده اند، در دوره عیلام در حدود ۱۳۰۰ و ۱۴۰۰ ق.م نیز نمونه ای از پنجره های شیشه ای بدست آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنار هم و در داخل یک قاب جای می گرفته و بطور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود. از جمله کهنترین مدارک و نمونه های در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش قلعه های مادی در آثار دوره شاروکین یافت. از روی نقش برجسته آشوری می توان روزنه هایی را که بر روی برج ها ساخته شده اند تشخیص داد. در دوره هخامنشی در تخت جمشید وضع درها به خوبی روشن و پاشنه گرد آن ها اغلب به جای مانده است، همچنین در این کاخ ها بالای درها و حتی بام ها، روزن ها و جام خانه هایی داشته وگرنه فضای بزرگ و سرپوشیده آن ها را چگونه چند جفت در که اغلب بسته بوده روشن می کرده است؟
در اصل از خصوصیات سبک پارسی، تعبیه سایبان و آفتابگیر منطقی و ضروری برای ساختمان هاست. در این دوره از اصل اختلاف سطح، جهت جذب نور به داخل استفاده می شد. بر اساس تحقیقات پروفسور ولفانگ معلوم شده که انحراف زوایای بناهای تخت جمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که بوسیله ایجاد سایه روشن های گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر شده و این انحراف به معمار ایرانی اجازه می داده مکان های مورد نیاز برای زیستن را به صورتی بسازد که در فصول مختلف سال هر خانه به مقدار لازم از آفتاب و روشنایی استفاده نماید. از نورگیری بناهای اشکانی اطلاع چندانی در دست نیست ولی سرپرسی سایکس در مورد کاخ هاترا می گوید: تالارهای این مجموعه تماما دارای سقف چوبی بوده اند. ارتفاع آن ها مختلف و نیز روشنائی آن ها از دهنه و هلال هایی بوده که به سمت مشرق باز می شدند. از روی تصویر بازسازی شده نسا که نورگیری بنا را توسط سقف خرپا نشان می دهد این احتمال را ممکن می سازد که اشکانیان از این روش برای نورگیری بنا استفاده می کردند. ساسانیان تمایل به نشان دادن تضاد بین سایه و روشنائی داشته اند و این امر د رتمام بناهای آن ها مشهود است. نوک گنبد های بناهای چهار طاقی آن ها بصورت روزنه درآمده زیرا برای افروختن آتش بدان احتیاج داشته اند. ایوان کرخه در خوزستان، طرز نور گرفتن از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
نقطه
در هنر تجسمی وقتی از نقطه نام برده می شود، منظور چیزی است که دارای تیرگی یا روشنی، اندازه و گاهی جرم است و در عین حال ملموس و قابل دیدن است. از این نظر در ظاهر تشابهی میان این مفهوم از نقطه با آن چه که در ریاضیات به نقطه گفته می شود، وجود ندارد. در ریاضیات موضوعی ذهنی است که در فضا یا بر صفحه تصور می شود، بدون اینکه قابل دیدن و لمس شدن باشد. نقطه در زبان هنر تجسمی چیزی است کاملاً ملموس و بصری که بخشی از اثر تجسمی را تشکیل می دهد و دارای شکل و اندازه نسبی است. به عنوان مثال وقتی از فاصله ی دور به یک تک درخت در دشت نگاه می کنیم. به صورت یک نقطه تجسمی دیده می شود. اما وقتی به آن نزدیک می شویم یک حجم بزرگ می بینیم که از نقاط متعدد ( برگ ها) و خطوط ( شاخه ها) شکل گرفته است. بنابراین محدوده ی فضا یا سطح که همان کادر است نقش تعیین کننده ای در تشخیص دادن نقطه ی تجسمی و معنا پیدا کردن آن دارد. در صورتی که اندازه لکه یا عنصر بصری نسبت به کادر به قدری کوچک باشد که به طور معمول نتوانیم جزئیات آن ها را به صورت سطح یا حجم تشخیص بدهیم، می توانیم به آن نقطه تجسمی یا بصری بگوییم.
موقعیت های مختلف نقطه
بسته به این که نقطه ی بصری در کجای کادر قرار گرفته باشد، موقعیت های متفاوتی را به وجود می آورد. یک نقطه روابط محدود ساده ای با اطراف خود دارد و به همان نسبت توجه مخاطب را به خود جلب می کند. اما چنانچه نقاط بصری متعددی در یک کادر وجود داشته باشند، بر اساس روابطی که از نظر شکل، اندازه ، تیرگی ، روشنی ، رنگ ، بافت ، دوری و نزدیکی با یکدیگر دارند تأثیرات بصری متفاوتی به وجود خواهند آورد.گاهی ممکن است نقطه به عنوان کوچک ترین بخش تصویر تلقی شود. در این صورت در اثر تراکم نقطه های تیره تیرگی حاصل می شود و در اثر پراکندگی آنها روشنی دیده می شود.
خط
در زندگی روزمره و در طبیعت، خط حضور چشمگیری دارد. در این زمینه می توان مثال های متفاوتی ذکر کرد. نقوش خطی روی لباس ها، ردیف صندلی ها در سالن امتحانات، خطوط آجرهای چیده شده، سیم ها و تیرهای برق، تنه درختان در کنار خیابان ها ، شیارهای شخم و ..تنوع مثال ها و نمونه ها به خودی خود نشان می دهد که منظور از خط تجسمی معنایی نسبی از خط است و آن نشان دادن یک حرکت ممتد و پیوسته بر سطح یا در فضاست. بنابراین خط می تواند دو بعدی یا سه بعدی باشد.
جهت خط
خطوط تجسمی بر اساس جهت حرکت مداوم در یک مسیر کلی به چهار دسته ی اصلی تقسیم می شوند که عبارتند از :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مفاهیم سنتی معماری و شهرسازی ایران -قسمت دوم
بشر سنتی همه آفرینش و عالم خلقت را چون فیضان و تجلی حق ، واحد می بیند و با این کشف درونی که با طبیعت اشتراک ساختمان و تناسبی دارد که کمیت آن با ارقام ریاضی قابل تبیین است ، بکار خود ادامه می دهد . در نتیجه همه آفرینشهای انسان و طبیعت را چون صورتهای تکوینی مینگرد که با قوانین ریاضی مشابهت ، تقارن و هم آهنگی دارد . بنابراین زیبایی که در بلور برف مشاهده می شود ، به همان اندازه به نظام هندسی در جسمانی آن بستگی دارد که به استعداد و توانایی آن برای انعکاس بخشیدن نظامی متعالی تر و ژرف تر . پس چنین نتیجه می شود که همه شکلها ، سطحها و خطها ، هم آهنگ یا نسبتهایی که در طبیعت نهفته است و بازتاب زیبایی و جمال مثالی و رب النوعی است ، ترتیب یافته اند . پس در حالیکه بر پایه و شالوده ای عینی و واقعی استوار بوده مستقل از انسان و دگرگونیهای ذوق و سلیقه درون ذهنی او هستند . زیبایی و جمالی که عام و شامل کلی و جاویدان است بدست می آید و نظم و تناسب چون قوانینی کلی و جهانی هستند که انسان رویدادهای آن را با حساب ، هندسه و علم نسبت در مییابد . تناسب در فضا همان نقش را دارد که وزن در زمان با هماهنگی در صدا . همانطور که نظام کیهانی و صداهای هماهنگ بر حسب عدد قابل توجیه است دریافت و ادراک تناسب نیز از آن آغاز می شود . واحد چون خالق و آفریننده . از نقطه آغاز میکند و چون خط از نقطه میگذرد که حرکت آن مانند شعاع دایره است و سپس کره را بوجود می آورد . کره آشکارترین رمز و و تمثیل وحدت است و تقسیم آن به چند ضلعیهای منظم محاط اساس و بنیاد همه قوانین سنتی و هم آهنگی را نشکیل می دهد . بارزترین نمودار کنش و واکنش متقابل بین دایره و مربع در هنر سنتی مندل و یا تصویری است از جهات ، که در فرهنگهای گونگون به صورتهای مختلف نمایان شده است . مندل چون بازتابی از جهان و رویدادهای جهانی در درون همه چیز است و با قوانین اعداد و ارقام هندسه کار میکند . از وحدت آغاز میکند و پس از سیر در تجلیات و مظاهر دوباره به وحدت اصلی خویش باز می گردد . در آن واحد پایداری و بقای بهشت را چون صورتی ملکوتی و ناپایداری و فنی آنرات بصورت واقعیت زمانی جلوه گر میسازد . بلسان عرفانی آن تسلیم و رضای صوفی را در ژرف ترین معنای آن ، که تسلیم به ( من مطلق ) باشد – بیاد می آورد .
مفهوم سطح
گفتیم که در درون سلسله مراتب تعاریف مربوط به فضا ، اشکال بوسیله سطحهای خود محدود می شود . از آن حیث ، سطحها میتوانند وظایفی دوگانه انجام دهند و از لحاظ جسمانی میتوانند شکل را محدود کنند و از این جهت میتوانند فضاهای گسترده و نامحدود زمینی را تبلور دهند ، و از جهت عقلانی میتوانند با تکامل و گسترش صفات و ممیزات متعالی خود ، روح انسان را به مراحل اعلای واقعیت که در ورای فضاهای آفیده انسان قرار دارند رهنمون شوند .
ممیزات و صفات متعالی سطحها در هر یک از طرق زیر جلوه گر می شود و از اصالت ذاتی و غنای موادی که بکار گرفته می شود ، از طریق شکل و هیات سطح و زینت و آرایش آن و از ترکیب اثرات تزیین صورت و بکار گرفتن مواد اصیل و عالی . کیفیت متعالی مواد نتیجه ترکیب و تلفیق اجزاء آن و درجه روشنی و تیرگی آن و استعداد ذاتی آن برای شیفته کردن و مدهوش ساختن ذهن وقاد و تفکر گرا است . یک قطعه مرمر شفاف با جلوه گر ساختن اشکال گوناگون خود احساسی سرد وانعطاف پذیر است ولی تیرگی آن بر ذهن ما سنگینی میکند و ان را به ستوه می آورد پس از در اینجا حنبه های تکمیل کننده آهن راباید جستجو کرد تا ثقل ذاتی ان خفت گیرد و سطح تیره و کدر آن شکل قوام یابد و بتواند سایه افکنی کند و سایه بیافریند و نور روشن را جذب کند و بدیگر سخن آنگونه دگرگونی هایی که برای اهن برای رسیدن به هم اهنگی و تناسب کامل ضروری است باید جستجو گردد فنون بدست آوردن این حالت ، تعادل گرائی های طبیعی هندسی و هم آهنگ به وجود آورده است ،انتخاب موادی که بدون دگرگونی های زائد نمودار طبیعتی اصیل و شریف باشد ابتدایی ترین و طبیعی ترین روشهای به وجود آوردن تعادل است در اینجا گونه میانه روی و صرفه جویی در مواد آشکار است .که نتیجه ضروری و گریز ناپذیر خود ان مواد است . در مورد چوپ غالباًچوب هایی که دارای رگه های غنی است به کار میرود . نحوه ترکیب اجزا نتیجه خود طبعت و ماهیت مواد است .روشهای هندسی دو یا چند ماده را در طرحهایی یگانه یا چند گانه که به ویژگی طبیعی مواد و نیز به کیفیت متعالی اشکال و سطوح فراهم امده به هم می آمیزند . در اینجا اشکال نیرومند ساختمانی که با قوانین هندسی به وجود آمده است از طرحهای هندسی طرحهای خود نیرو میگیرد ، طرحهای آجری قبه شمالی مسجد جامع اصفهان و بقعه پادشاهان سامانی در بخاراو مقرنس های گچی ایوان گوهر شاد در مشهد نمونه بارزی از این نظام هندسی هستند . از ویژگی های ممتاز شیوه ( هماهنگ) ترکیب و تلفیق سیلان طبیعت با تغییر شکل هندسی سطح هاست . در این شیوه ساختمن مواد تاثرات بصری و ذهنی را به وجود نمی آورد ، بلکه هدف جستجوی طرحهای ططبیعی و کیفیت رنگ سطح ها دردرون یک هیئت جامع هندسی است .جنبه تعالی با بکاربردن طرحهای طبیعی که فضا را پر نمیکند و در چند سطح گوناگون بصورت برجسته در زمینهایی پذیرا یا خنثی گسترش یافته اسیت و به شکل خانه های هندسی قرارگرفته است یژبه وجود می آید . طاق سردر مسجد شیخ لطف اله در اصفهان نمونه ای از نمونه های بسیار از فن تزئین سطح است ، ظرافت بخشیدن اشکال هندسی با طرح و رنگ چنان بدست می آید که هم اثر آفریننده را توازن می بخشد و هم اینکه در کیفیت آن درجات مختلف را به وجود می آورد
. تعالی بخشیدن و اصالت دادن به سطح ها از طریق دگرگونی ماده آن هدف و مقصد اصلی آرایش سطح هاست زیرا فقط از این طریق ثقل و سنگینی ماده را از بین برد این قانون کلی کلی خواه در معماری ، آثار عظیم تاریخی و خواه در نقشه قالی و یا در سینی های کوچک برنجی صدق میکند .
نتیجه آن دور کردن شیئی از تاویل و تفسیر درون ذهنی و موهوم قراردادن هنر در سلطه امور جاودان و ابدی است .
دیوار با بافتهای آجرو ملات و طرحهای گچ و طرحهای رنگارنگ کاشی ها دگرگون میشود برروی طاقها و قبه ها طرحهای هندسیو گلدار کنده شده است که نمودار بروج ستارگان و خورشید با اشعه پرفروغ آن و مندل هاست تا بتوانند از ثقلی که آنها را از نظام الهی به دور میدارد بگریزند . این هنر بدین گونه فضارا از ثوری محسوس میکند که عقل و ذهن انسان را به ورای فضای محدود و به درجه اعلای شعور و. آگاهی و به جهان بی نهایت فرامی خواند . سطح های درون شهر مانند پوستی که هم ساختمان اصلی را میپوشاند و هم آنرا آشکار میکند گسترش و کمال یافته است . همانند پوست آنرا که ظاهرا " ساده است ، غنای هر دو فقط در درون آنها ظاهر میشود که در آن تخم های ظریف و یا دورنگ حقیقی آن نهفته است .همچنین در درون دورنمای شهر سطح های گسترده غالبا" با فضهای اصلی و مرکزی در میدان دید انسان پیوستگی دارد در درون جرم سه بعدی شهر پوشش تزئینی فقط در شکل های منفی که در فضایهای مثبت کنده شده است و در شکل برجسته کنبد ها ومناره ها که چون علامات مشخصی در میدان دید انسان در فضا قرارداد دارند یافت میشوند . این تاکید و توجه به درون و باطن در سیر مرکز گرای انسان به سوی مهبط روح در معماری و در آفریده های طبیعت جلوه گر شده است اثر بخشیده است . انسان در اینجا این گفته عربی را به یاد آورد که باطن را جستجو زیرا بهشت در باطن انسان است .
ابعاد تمثیلی
سطحهای کف اتاق ، دیوار و سقف هر یک نمودار هدف و غایت خاصی است و هر یک مثل و نمایشگر مفهوم عرفانی خاصی است .
در درون سلسله مراتب ابعاد مربوط به سطح طرحها در افزودن معنی و ژرفای آن سطح سیهم هستند و در عین حال سطحهای گوناگون را به یکدیگر پیوند می