لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
چکیده :
نقش متغیرهای شناختی، شخصیتی و اجتماعی در تبیین رابطة بین نگرش مذهبی و و تقلب دانشجویان از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما کمتر به صورت تجربی مورد بررسی قرار گرفته است؛ بدینمنظور در این پژوهش به بررسی رابطة نگرش مذهبی و تقلب پرداخته شده است.
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و تقلب دانشجویان دانشگاه ایذه بوده و فرضیة اصلی تحقیق این است که بین نگرش مذهبی و تقلب دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه رابطه وجود دارد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونة مورد بررسی 100 نفر از دانشجویان که در رشتههای مختلف علوم تجربی، علوم انسانی و ریاضی فیزیک و ...در سال تحصیلی 88-89 مشغول به تحصیل بودند و به صورت نمونهگیری تصادفی ساده از میان پنج کلاس انتخاب گردیدند. آزمون نگرش مذهبی (دارای 20 سؤال، سه گزینهای) و پرسشنامه پژوهش (GHQ) برای سنجش ملاکهای سلامت، شامل مذهبی بودن ، ارتباط با خداوند، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی به عنوان ابزار تقلب تحقیق استفاده شد و دادههای بهدست آمده با روش آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرمافزار (SPSS-13) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین نگرش مذهبی و وتقلب (r = -0/23)، همچنین بین نگرش مذهبی و اضطراب(r = -0/20) و اختلال در کارکرد اجتماعی (r = -0/21) در سطح معناداری (p<0/05)رابطه وجود دارد؛ اما بین جسمیسازی و افسردگی با نگرش مذهبی رابطه معنیداری دیده نشد. ضرایب همبستگی منفی بدینمعنی است که هرچه نگرش مذهبی بالاتر باشد، علائم دیدگاه مذهبی و درنتیجه تقلب بیشتر است. بهطور خلاصه میتوان گفت یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که نگرش مذهبی با افزایش تقلب دایان در رابطه است. پژوهشهای آینده لازم است میزان تعمیمپذیری این یافتهها را بررسی کنند.
مقدمه
اگر دانشجویی یک بار از طریق تقلب موفق شود نمره ی خوبی بگیرد دیگر نمی تواند با فکر خودش امتحان دهد ودر مقابل وسوسه ی نوشتن ازروی دست دیگران پایداری نکند.
بیشتر دانشجویان در طول سالهای دانشگاه حداقل یکی دوبار تقلب می کنند ودر بیشتر این موارد بدون ان که مطلب درسی را فهمیده باشند با نمره ی غیر واقعی به کلاس بالا راه می یابند و این موضوع مشکلات بسیاری را بوجود می آورد بیشتر والدین می خواهند فرزندان آنها درک کنند که تقلب کردن کار درستی نیست حتی اگر بدون تقلب نمره ی بالا تری را نگیرند . (عبدالوهاب،1999) در یک تعبیر خشن شاید بتوانیم بگوئیم فردی که تقلب می کند مانند کسی است که دزدی میکند اما با شیوه ی دیگر. همانطور که در دزدی پنهان کاری، ترس و تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد در تقلب هم وجود دارد.اما گفته میشود که تقلب میتواند چیزی شبیه دروغگوئی باشد. به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند گر چه نتواند به همه سئوالات امتحانی پاسخ دهد. چون او میداند تقلب از سنخ چه نوع اعمال و رفتاری است. (آزاد،1381)
روانشناسان تقلب را یک بیماری روحی شخصیتی میدانند ومی گویند وقتی یک پیام روشن ودقیقی در مورد نادرستی تقلب به دانشجو نمی دهیم وبه اندازه ی کافی آن را اشکار نمی کنیم چگونه می توان انتظار داشته باشیم آنها در دانشگاه تقلب نکنند. ( الوندی ،1382)در همین راستا برخی مطالعات دلیل اصلی بروز تقلب را ناشی از دو عامل میدانند :
1-فشار ها وانتظاراتی که بر دانشجوه هان برای کسب موفقیت وارد میشود .
2- برآورد دانشجویان از احتمال گیرافتادن او در جریان تقلب .بنابر این معلم برای به حداقل رساندن تقلب می تواند اقدامات متعددی را انجام دهد. در این مقاله سعی بر ان است. علل گرایش دانشجویان به تقلب و راهکارهای پیشنهادی برای آن را بررسی کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
بررسى نگرش مذهبى دانشآموزان دختر دبیرستانهاى شهر ایذه
چکیده
براى انجام این پژوهش 4 منطقه (در قسمتهاى شمال، جنوب، غرب و شرق) از مناطق 20 گانه آموزش و پرورش شهر ایذه در سال تحصیلى 88ـ 87 با استفاده از نمونهگیرى خوشهاى به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. از بین مناطق یادشده تعداد 609 دانشآموز دختر در پایههاى تحصیلى مختلف (اول تا سوم) به پرسشنامه نگرشسنج پاسخ گفتند. هدف از تحقیق مزبور این بود که علاوه بر پدیده نگرش مذهبى، به بررسى رابطه وضعیت اقتصادى، پایه تحصیلى، میزان تحصیلات والدین، و الگوهاى مورد ارائه با نگرش مذهبى نیز پرداخته شود.
در بخش شیوههاى آمارى از آمار توصیفى و استنباطى (T وابسته و تحلیل واریانس یکطرفه ANOVA) تجزیه و تحلیل استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده تفاوت معنادارى بین پایههاى تحصیلى و نگرش مذهبى، وضعیت اقتصادى خانواده و نگرش مذهبى، الگوهاى مورد ارائه، میزان سواد والدین و دو نوع نگرش ذهنى و عملى مشاهده شد. بدین صورت که دانشآموزان پایه اول نسبت به پایههاى دوم و سوم از نگرش مذهبى قوىترى برخوردار بودند. همچنین خانوادههایى که از طبقات اقتصادى و اجتماعى پایین جامعه محسوب مىشدند نگرش مذهبى مثبتترى داشتند؛ چرا که دین را به صورت عملى وارد زندگى خود کردهاند، ولى طبقات اقتصادى بالا جز به صورت تشریفاتى با دین سر و کار ندارند و از نگرش مذهبى ضعیفترى نیز برخوردار مىباشند.
در پایان سعى گردیده با ارائه توصیههاى کاربردى نقش دین را در زندگى روزمره نوجوانان پر رنگتر سازیم؛ زیرا به نظر مىرسید بخش عمده کاستىها مربوط به روش آموزش دینى مىباشد که آنان را در ارائه طریق دچار سردرگمى مىکند و از اینرو، هر روز به ابزارى نو براى حل مشکلات خود متوسل مىشوند.
مقدّمه
کدام فلسفه است که چرایى زندگى را توضیح مىدهد؟ به تعبیر نیچه «هرکس چرایى زندگى را یافته است با هر چگونهاى خواهد ساخت.» روشن است که جز شناخت راهى که آفریدگار یکتا به انسان ارائه کرده است، همه مشمول نقصان خواهند بود و این فقط شعار ما نیست و در تحلیل بسیارى از روانشناسان مانند ویلیام جیمز، اریک فروم و یونگ نیز آمده است؛ به طور مثال، فروم (1950) در کتاب روانکاوى و دین مىنویسد: «نیاز دینى یعنى نیاز به یک الگوى جهتگیرى و مرجعى براى اعتقاد و ایمان. هیچکس را نمىتوان یافت که فاقد این نیاز باشد.»
فروم همانند یونگ در تحلیل عوارض ناشى از پیروى از مکاتب غیرخدایى اعتقاد دارد که جامعه صنعتى غرب، انسان را از فطرت خود دور کرده و پیدایش بسیارى از مشکلات را، که سالیوان آنها را مشکلات زندگى مىنامد، ناشى از نپرداختن به دین الهى مىداند.(1)
نقش الگوها در رشد و انسجام شخصیت انسان انکارناپذیر و یکى از ابزارهاى مهم تربیتى است. انسان الگوطلب است، به دنبال الگوها حرکت مىکند، مىآموزد، تقلید مىکند و به آنها دل مىبندد و چگونه بودن خود را رقم مىزند. عناصر انسانى پیرامون او مثل والدین، مربیان، شخصیتهاى هنرى، ورزشى، علمى و فرهنگى مىتوانند الگوى فرد در مراحل مختلف زندگى باشند. این الگوها نقش تربیتى مهمى دارند؛ زیرا اگر ضعیف و دروغین و یا دچار انحراف باشند نقش تخریبى غیرقابل انکارى را در ساختار روانى و شکلگیرى شخصیت انسان خواهند داشت. از اینرو، الگوهاى سالم، کامل و پویا از نظر تربیتى و اخلاقى اهمیتى به سزا در رشد صحیح روانى، رفتارى و شخصیتى انسان دارند.
امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تفکر و اندیشه در باب تأثیرگذارى تقیّدات دینى بر تمامى امور انسانى، به ویژه مسائل عاطفى و روحى، هستیم. بسیارى از اندیشمندان و صاحبنظران بر این باورند که مذهب تأثیر انکارناپذیرى بر سلامت روح و جسم و دیگر ابعاد زندگى بشر دارد.
دستورات اسلام پیرامون بهداشت جسم و روان و سایر امور، کاملترین فرامین است، به گونهاى که طبقهبندى رفتار از نظر اسلام متأثر از مفاهیم بهنجار و نابهنجار است و تا زمانى که سلامت و بهنجارى اعتقادى حاصل نشود، سلامت روانى هم حاصل نمىشود و مىتوان گفت که این دو به طور اجمال رفتار فرد مقید و پایبند را نشان مىدهند؛ یعنى رفتار سالم و بهنجار با تمامى معانى آن.
اهداف تحقیق
مهمترین هدف این تحقیق بررسى نگرش مذهبى دانشآموزان دختر دبیرستانهاى شهر ایذه و رابطه آن با طبقه اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى و نیز الگوهاى مورد ارائه به دانشآموزان مىباشد. به طور خلاصه مىتوان گفت که قصد بر این است تا رابطه بین نگرش مذهبى و عوامل مؤثر در این زمینه مورد بررسى قرار گیرد. در همین زمینه اهداف زیر مدّنظر مىباشد:
1. بررسى رابطه بین نگرش مذهبى و وضعیت اقتصادى خانواده؛
2. بررسى رابطه بین نگرش مذهبى و میزان تحصیلات والدین؛
3. بررسى رابطه بین نگرش مذهبى و پایههاى تحصیلى دانشآموزان؛
4. بررسى رابطه بین نگرش مذهبى و الگوهاى مورد ارائه به دانشآموزان؛
5. بررسى رابطه بین نگرش مذهبى به صورت ذهنى و عملى.
فرضیات تحقیق
فرضیات تحقیق عبارتند از:
1. بین نگرش مذهبى به صورت ذهنى و عملى تفاوت وجود دارد.
2. بین میزان تحصیلات والدین و نگرش مذهبى رابطه وجود دارد.
3. بین نگرش مذهبى و پایه تحصیلى رابطه وجود دارد.
4. بین نگرش مذهبى و الگوهاى مورد ارائه به دانشآموزان از طریق رسانههاى گروهى رابطه وجود دارد.
5. بین وضعیت اقتصادى خانواده و نگرش مذهبى دانشآموزان رابطه وجود دارد.
پیشینه تحقیق
تغییر در نگرش
نگرشها دو نقش اصلى دارند. از یک سو، نسبتا پایدارند؛ براى مثال، فردیت هر کس و اینکه او در تمامى عمر خویش همان است که هست ناشى از همین نقش مىباشد. از سوى دیگر، نگرشها مىتوانند دگرگون شوند، اما دگرگونى آنها نسبتا به کندى و از طریق ساز و کارهایى که قابل بررسى هستند انجام مىگیرد. بدین ترتیب، معلوم مىشود که چگونه یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
تقدس و تناسخ در معماری مذهبی
مرحوم محمد معین در فرهنگ خود ذیل کلمه تناسخ اورده است. ((یکیدیگر را نسخ کردن باطل ساختن ابطال.زایل کردن.انتقالروح بعد از موت از بدن به بدن انسانی دیگر )).
شادروان حسن عمید در ذیل همین کلمه چنین میاورد.((یکی دیگر را نسخ کردن . باطل کردن. زایل کردن)) ونیز اضافه ی کند((عبارت است از خارج شدن روح از کالبدی و داخل شدن آن به کالبد دیگر. یا انتقال نفس ناطقه از بدنیبه بدن دیگر)) این قسمت از قول فرقه تناسخیه است .
اگر این رای اخیر را پذیرا باشیم به کار بردن کلمه تناسخ برای معماری که غیر ذیروح است ظاهرا پذیرفتنی نیست ولی از انجا که در فرهنگ شرق به خصوص در بین متصو فه همه چیز در جهان پدیده ای است از ذات خداوندی . نتیجتا هیچ عنصر غیر ذیروح وجود ندارد. برهمین اساس و تفکر است که در مکاتب گوناگون نقاشی ایرانی می بینیم که نقاشی برای نشان دادن روح در کالبد جمادات همچون کوه یا امواج در یا بدون انکه به دید اید و جلب توجه کند چهره های انسانی . جانوری. پرنده ها یا یروحی را نقش کرده است که بیان کننده روح جاودان و ازلی و ابدی در ان اثر و اثار است.
بحث ما در این است که در فرهنگ ما و در معماری سرزمین ما ، اگر چه بناها پدیده ای انسانی اند و مخلوق دست بشر ولی با این حلول و تحول یا تناسخ بر خورد می شود . این امر اگر نگویم در همه بناها و اثار بر جای مانده معماری لااقل در مورد بناهای مذهبی که تعبیر معبد، مسجد، اتشکده یا اتشگاه از انها داریم مصداق می یابد.
پزوهش های باستان شناسی نشان می دهد که توجه به مبدأ غیب، صانع وسازنده و اینکه انسان مخلوق است و مبرا وپس این جهان فانی ، جهانی است پایدار و باقی ، از دیر باز ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. این که چه زمانی انسان به این مسائل می اندیشیده است .
2-4. مسجد نظام مافی
در این مسجد مناره از چهار مکعب مستطیل چر خیده بر یکدیگر تشکیل شده است و صحن و رواق نیز با بیانی جدید مطرح شده اند به گونه ای که سلسه مراتب معنوی در رسید به فضای اصلی شبستان حفظ شود و شکستگی های سقف با تکرار خاص ایجاد شده جایگزین گنبد گردیده است . محراب در این مسجد با یک شکستگی در فضای شبستان تعریف شده و نمای سفید سنگی با شیشه های تیره، بیانی نو از یک فضای عابدی با ظهور مصالح جدید را به نمایش گذاشته است.
5. مسجد دانشگاه تهران
در این مسجد سلسه مراتب دسترسی از صحن و رواق ها به ایوان و شبستان مسجد خشم می شود اما این وضعیت مخصوصا در رواق ها جهت گیری های حر کتی در اطراف مسجد کمتر متناسب شده است و بیشتر صرف وجود این عناصر عامل پیدایش ان است . عناصر شاخص کننده این مسجد دو مناره استوانه ای منفک شده از پیکر مسجد و یک گنبد فیروزهای است . گنبد به علت کوتاهی در دید ناظر قرار ندارد و مناره های به علت دئر افتادن از پیکره اصلی مسجد بر چیزی تا کید نمی کنند . درون مسجد هشت جفت ستون مورب بر گنبد تاکید می کنند و خطوط ثلث ایات قرآن کریم با کاشی های سربز رنگ در روی ستون ها که از زمین بر خاسته و به گنبد می رسد تلاشی در جهت القا ، روح معنویت در یک بیان انتزاعی جدید در فضای شبستان است و به نوعی تقدس و عروج ایات الهی و توجه از عالم کثرت به عالم وحدت را به نمایش می گذارد . انچه که بیشتر خود نمایی می کند انحراف موجود در قبله و محراب است که اصل اساسی جهت گیری شبستان مسجد را تسکیل می دهد ودر اجرای این مسجد به فراموشی سپرده شد ه است . نمای بیرونی مسجد از سنگ سفید است که در اطراف صحن و رواق ها با کاشی کاری سبز رنگ با خطوطی از ایات قرآنی ترکیب شده است . نما های جنوبی و غربی از هر گونه ویژگی حاکی از مسجد بودن عاری است .
2-6. مسجد دانشگاه کرمان
این مسجد از یک مکعب کامل که بر تلی از خاک چمن کاری شده قرار گرفته ، تشکیل شده است و شاخصه ای با مفهوم نو و ساده نگری خاصی دنبال گردیده است . صحن مسجد وجود دارد اما نقشی در سلسله مراتب رسیدن به مسجد ایفا نمی کند و صحن که باید مقدماتی برای ورود به مسجد باشد خود را کنار کشیده است که البته در حفظ حرمت فضای پشت محراب وجود صحن موئثر است . در این مسجد محراب با صفهای ز سنگ مرمر مفهوم می یابد وبا عبور هاله ای از نور تأکید زیبایی بر قبله در فضای شبستان دیده می شود و بیانی انتزاعی از نور الهی با خود دارد.
با نگرش کلی به نمونه های برسی شده تعدادی از انها را در یافتن بیانی نو موفق و بعضی را نا موفق می بینیم اما انچه که غالبا حس می شود هدف واقع شدن خود انتزاع و فراموشی اصل هدف یعنی وسیله قرار دادن انتزاع به منظور رسیدن به روح معنویت در فضای عبادی مسجد است.
3. نتیجه گیری
3-1. دیدگاه های مو جب در ایجاد مساجد معاصر ایران دو گونه است :
اول: حفظ الگو های سنتی عناصر انتزاعی
دوم: نو اوری در طرح عتصر انتزاعی
3-2. نو اوری در طرح عناصر انتزاعی تو جیه پذیر است به دودلیل:
اول: عناصر مسجد مشمول هنر و خلاقیت و تنوع از ماهیت هنر است.
دوم:امکانات فن اوری در هر زمان نیاز های جدید را ایجاد می کنند.
حریم استفاده از بیان انتزاعی نو تا جایی است که قداست مسجد به عنوان شعائر اسلامی حفظ شود. انتزاع نگری درمسجد خود هدف نیست بلکه وسیله ای برای رسیدن به روح معنویت در فضای عبادی مسجد است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
سیاست مذهبی هخامنشیان
هخامنشیان از سال (331-559) قبل از میلاد مسیح تقریبا 230 سال بر قسمت بزرگی از دنیای قدیم حکومت میکردند . کوروش پسر جوان داریوش دوم که از( 404-423) قبل از میلاد و برادرش به نام آرتاسکلس دوم از ( 359-404 ) قبل از میلاد مسیح بر سرزمینی حکومت میکردند که به نظر کسنفون در امپراطوری پدرشان شمال سرزمین اش بسیار سرد و جنوب اش گرم طاقت فرسا که قابل تحمل نبود حاکم بودند. سیاست مذهبی هخامنشیان که بر امپراطوری وسیعی حکومت می کردند و تمدن های مختلفی را در بر میگرفتند متفاوت بود .
کوروش کبیر که از سال ( 529-559 ) قبل از میلاد مسیح امپراطوری بزرگ هخامنشیان را از شرق وغرب گسترش داد این گسترش بدین ترتیب صورت گرفت که ابتدا کشورهای لیدی و آسیای صغیر و بابل و بین النهرین را تحت فرمان خود در آورد . در مورد مذهب شخصی کوروش سندی در دست نیست به همین خاطر در این مورد ما به نوشته هایی که یونانیان به یهودی ها ارائه می دهند اکتفا می کنیم .
کسنفون ( مورخ ) ادعا می کند که کوروش خدایان یونان را عبادت می کرده و آنها را قبول داشته است . اما سیاست مذهبی او بدون شک در این جهت حرکت میکرده که حکومت خود را در شرق وغرب و شمال و جنوب گسترده نگه دارد . بعد از این که او در سال ( 538 - 539 ) بابل را از میان برداشته و آنها را منقرض نمود از طرف مردم بابل و رهبران مذهبی در قلعه مردوک با احترام وجشن استقبال شد . او خدایان نابویند را به علت تنفری که از آنها داشت نابود کرد . او دستور داد عکس های این خدایان را از معبد دور کند و قانونی به نام طومارکوروش به جای آنها قرار دهد . در این اوقات مردوک بزرگترین خدایی که باقی مانده بود از طرف کوروش مورد احترام قرار گرفت وکوروش اجازه داد او را به معبد شهر خودش منتقل کند .
با این احوال کوروش مردوک را به عنوان یک دوست یاری دهنده و نزدیک خود اعلام کرد .بعد از تسخیر با شکوه بابل کوروش به لشگر خود دستور دادکه سربازان ازقلعه ها نگهبانی کنند به این خاطر که کسی نتواند ادوات جنگی موجود در هر قلعه را بیرون ببرد.بعد از آنکه یهودیها به فرمان کوروش کبیر از زندانهای بابل آزاد شدند کوروش به آنها اجازه داد که به اورشلیم بروند و معابد خود را دوباره بر پا سازند و انها تحت حمایت کوروش قرار میگیرند و هرچه از این معابد دزدیده شده بود جمع آوری و به آنها برگردانده شد.
کوروش به رهبر یهودیان به نام سیس باسار دستور داد هر آنچه که بابلیها ازآنها به غنیمت گرفته اند پس گرفته و به اورشلیم منتقل کند.خود کوروش نیز هر آنچه از ظروف طلا ونقره داشت به یهودیها هدیه کرد که با خود به اورشلیم ببرند.آنچنان که پیداست کوروش جوامعی را که فتح میکرد به مذاهب آنها کاری نداشت وآنه را به خاطر داشتن این مذاهب مختلف اذیت و آزار نمیکرد.در برخی از منابع آمده است که کوروش در حرم خودش زنان یهودی داشته و دختر فرمانروای مصر را به نام آمیاس به زنی گرفته بوده است.علاوه بر اینها کوروش یک چشم پزشک مصری به نام امیاس داشته که همواره همراه او بوده است. کوروش با تجدید ساختمانها و معابد یهودیهاآرزوی یاهورا رابرآورده کرد.کوروش نزد مردوک بسیار عزیز و گرامی بود به این خاطر که کشورهایی را که فتح میکرد به مذهب آنها کاری نداشت ومذهب آنها را مورد احترام قرار میداد همین طور کامبیز دوم که از سال(522-559)قبل از میلاد مسیح که بر امپراطوری پارسها حکومت میکرد اخلاق و رفتاری شبیه به کوروش داشت. کامبیز دوم به عنوان ولیعهد کوروش در بابل در معبد نابوس مورد احترام و تکریم قرار گرفت.
مطابق با قوانین بابلی او تمام کشیشهای مذهبی را در معبد جمع کرده و به آنها هدایای متفاوت میداد و همانطور که از قدیم در بابل مرسوم بوده دستور داد کاروان مذهبی در خیابانها بیافتند و به او به عنوان امپراطور بابل احترام بگذارند.بعد از مرگ کوروش مدارک بابلی که مطابق آن کامبیز جانشین وی است موجود میباشد.525 سالقبل از میلاد مسیح لشگر ایران به امپراطوری کامبیز مصر را فتح کردند. بنا بر نظر هرودت مورخ یونانی ایرانیان فاتح رهبران مذهبی مصری را کشتند که این بر خلاف روش هخامنشیان بود.علاوه بر این برای معابد مصریان مالیات سنگین وضع کردند و هدایای مصریان را آنچنان که مرسوم بود قبول نکردند.
در زمان حکومت ایرانیان بر مصر فقط سه معبد توانستند تحت این شرایط باقی بمانند و از خراب شدن دور باشند که دو تا از این معابد عبارتند از ممفیس و ترموپولیس با همه اینها ما میتوانیم بنا به گفته های هرودت متوجه شویم که کامبیز سریع بعد از فتح مصر معبد نایت را پیدا کرده و برای آن قربانی داده است و همینطور رفتار مناسب کامبیز با یهودیها در مصر در مورد او در تاریخ ثبت شده است.کوروش و کامبیز این دو امپراطور هخامنشی از طرف یهودیها مورد احترام قرار داشتند.
داریوش اول که از سال(522-486) قبل از میلاد مسیح سومین پادشاه هخامنشی دستور داد در تمام نوشته ها این مطلب درج شود که او از طرف اهوراء مزدا به پادشاهی رسیده است.داریوش اول مانند پادشاه قبل از خود یعنی کامبیز در مصر به عنوان پسر خورشید شناخته شد و مورد احترام بود شبیه همین سرنوشت برای اسکندر کبیر نیز اتفاق افتاده و او را پسر خورشید نامیده اند. در هر حال در بعضی از نوشته ها آمده است که داریوش اول اهوراءمزدا را خدای خدایان می دانسته است.در اینکه مذهب داریوش زرتشتی بوده جایی نوشته یا کتیبه ای دیده نشده. داریوش نیز مانند زمان کوروش برای ساخت و مرمت معبد اورشلیم دستورات اکیدی در تاریخ صادر نموده است. داریوش کشورهای آسیای صغیر (ترکیه) ، یونان و مصر را فتح کرد. داریوش سردار خود به نام داتیس را برای تسخیر جزیره دلوس فرستاد پس از تسخیر جزیره داریوش فرمان میدهد دو خدایی را که در جزیره وجود داشته عبادت نکنند. بعد از اینکه داتیس متوجه شد که مجسمه آپولون که از طلا ساخته شده بود در جزیره نیست و مفقود شده است دستور عمومی صادر کرد که همه مردم جزیره برای یافتن آپولون جزیره را جستجو کنند اما مجسمه پیدا نشد تا وقتی داتیس خواب دید و شخصی در خواب به اوگفت مجسمه را باید در کشتی ها یا قایقهایی که کنار بندر جزیره لنگر انداخته اند پیدا کنی. داتیس به بندر رفت و مجسمه را در یک قایق فینقی پیدا کرد و آن را به جزیره آورد و در معبد سر جایش قرار داد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
روابط زن و مرد نامحرم برگرفته از سایت ملی مذهبی http://www.mellimazhabi.org/news/082004news/0609bhshti.htm
پژوهش اخیر آقای طهماسبی در باره حجاب به دو لحاظ حائز اهمیت است:
1 - در درجه اول این تذکر مقدماتی که رسیدگی به این موضوع نه از نظر فقیه و عالم مذهبی، بلکه از نظر یک پژوهشگر صورت گرفته است و اشاره به اینکه اینکار نه در تعارض و نه در رقابت با بیان مواضع روحانیت میباشد، اگرچه چیز نویی به بنظر نمی رسد، اما بدین لحاظ اهمیت دارد که بیان تفسیر احکام اسلام را از محدودیت های سنتی خارج کرده، متناسب با نیازهای عصر، در اختیار همه قرار میدهد، بدون اینکه با صدور این فتوا انتظاری از کسی در بین باشد، چونکه اصلاً فتوائی در بین نیست.
از کلیه جهاتی که این اقدام ارزشمند دارد، بویژه این جنبه آن از اهمیت برخوردار است که بیان حکم مذهبی را از رابطه آمریت و تابعیت و کلیه تبعات آن خارج کرده و همان ایده آزادی در انتخاب مرجع تقلید را که با افتادن حاکمیت بدست ولایت فقیه به میزان زیادی از بین رفته بود، بصورت دیگر و تازه ای زنده می کند. این حمایت از گزینش تفسیر اسلام و احکام آن که توسط رساندن تنیجه تحقیقات مربوطه از طریق کانالهای ارتباط عمومی و بدون ارتباط با مسئله مرجعیت صورت میگیرد، زمینه ای برای رشد یک بیان آزاد و فارغ از انتظارات و وابستگی های ناشی ار نظام مرجعیت و تقلید و در خدمت پاسخگوئی به نیازهای واقعی مردم خواهد بود.
اینکار بنظر من چیزیست در مقایسه با کار انجمهای مذهبی خارج از تشکیلات کلیسا در بین مسیحیان، که موجب تعدیل و تجدید برداشتهای مذهبی شده است. بطوری که مثلا کلیسای کاتولیک، چه در مورد ممنوعیت سقط جنین، چه در مورد ممنوعیت زنان از شرکت مؤثر در تشکیلات مذهبی یا ممنوعیت ازدواج برای پدران روحانی از جانب پایه اجتماع به زیز فشار رفته، موجب گشته که تشکیلات کلیسا مواضع خویش را تا حدی تعدیل نماید. در میان پروتستانها نیز انجمنهای متعددی خارج از تشکیلات کلیسا وجود دارند که نظیر همین تأثیرات را بر مواضع کلیسا دارند.
اینکه تفسیر و بیان احکام از حاکمیت سنن دوایر روحانی خارج شده، در ارتباط خلاق با نیازهای اجتماع قرار گیرد، از مهمترین اقداماتی است که به تجدید حیات مذهب و همراهی آن با نیازهای عصرمنجر می گردد.
2 - نکته دیگر در باره اصل موضوع و بیان حکم مربوط به حجاب است. گذشته از موضوع پوشش موی سر و پوشش زنان در اجتماع، اصل حجاب به دو سئوال و موضوع بنیادین مربوط است. یکی اخلاق جنسی ودیگری رابطه محرم و نامحرم. البته محرم و نامحرم که خود با اخلاق جنسی مربوط بوده، بر آن تأثیر میگذارد، با یک موضوع و معضل وسیعتری نیز در رابطه می باشد، با موضوع بیگانه و غریبه که در میزانی جهانی ، کلّی تر و وسیع تراز ارتباط مرد و زن در اجتماع است.
در باره اخلاق جنسی که در واقعیت روابط اجتماعی و اخلاقیات مسلمانان اهمیتی بیش از حد یافته و کلیه نیکی ها و ارزشهای اخلاقی را تحت الشعاع قراد داده است، باید گذشته از برخورد پژوهشگرانه که طبیعتا دقیق و نسبتاً مشروح می باشد، لازم است که با توجه به اهمیت و تأثیر بسزائی که در همه جهات زندگی و در سطوح مختلف و برای همه افراد اجتماع و در همه مقاطع زندگی افراد دارد، بیان حکم و حکمت آن روشن و به زبان همه باشد. اگر لُبّ مطلب اینست که جلوه سکسی و تظاهرات کشش جنسی می بایست از عرصه اجتماع خارج گردد و رابطه انسانی میان مردان و زنان بدون تحت الشعاع قرار گرفتن از جاذبه جنسی صورت گیرد، این محتوا می باید به عنوان هدف حجاب به روشنی بیان گردد. تمامی تفسیرات تاریخی و قرآنی در این باره می باید در خدمت این بیان قرار گیرند. باید روشن شود که چه روسری، چه چادر و مقنعه و برکه، همگی فرمهای سنّتی و محلی هستند که در نقاط مختلف در میان مسلمانان از ترکیب بیانات قرانی با سنت ها و فرهنگهای جوامع و روابط حاکم موجود، میان مرد و زن و سنن انتقال یافته مسیحی و یهودی بوده، لذا اینها برای نسل جوان و جوینده به هیچ وجه لازم نیستند. اگر قرار باشد ارتباط میان زن و مرد متکی بر ارزشهای الهی فرم گیرد، تنها توجه به هدف اصلی باید مدّ نظر باشد.
در باره روابط مرد و زن به لحاظ محرم و نامحرم بودن که احکام دقیقتر و روشنتری از بیان مربوط به پوشش و حجاب در قرآن موجود است، باید گذشته از توجه به سنن حاکم در زمان حضرت محمد و احکامی که از تورات گرفته شده اند، به هدف و حکمت این احکام توجه نمود. باید دید اثری که این احکام بر محدودیت روابط اجتماعی دارند و تأثیراتی که بر تعیین مفهوم بیگانه در اجتماع می گذارند، تا به کجا با ارزشها و اهداف کلی اسلام و ارتباط توحیدی میان انسان و خدا همساز می باشند. مسلّماً این جنبه از خودی و بیگانگی (محرم و نامحرم) موجب جدائی و ایجاد فاصله میان مردان و زنان در اجتماع اسلامی گشته، گذشته از ضرورت توجه به