لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
عوامل و اهداف اتحاد ملی و انسجام اسلامی
ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید میآید.
سعادت مهم ترین و اصلی ترین هدف ایجاد ملت و دولت است؛ زیرا ملت و دولت نهادهای اجتماعی بزرگ تری بر پایه و بنیاد خانواده است که عناصر و مقومات و نیز علل غایی از تشکیل آن رسیدن و دست یابی به آرامش و آسایش است که در شکل سعادت خودنمایی می کند. انسان به این منظور ازدواج می کند و تشکیل خانواده می دهد تا در کنار همسر خویش به آرامش دست یابد و برخی از نیازهای روحی و روانی و نیز مادی خود را از این طریق برآورده سازد. نیازهایی که بدون تشکیل خانواده امکان دست یابی بدان یا محال و ممتنع است و یا به سختی و دشواری مضاعف به دست می آید. ملت به عنوان خانواده بزرگی است که انسان ها برای دست یابی به سعادت یعنی امنیت جامع و رفاه وآسایش ایجاد کرده و می کنند. انسان همواره می کوشد تا به طریقی به این دو هدف اساسی دست یابد؛ زیرا بدون تحقق آن سعادت نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز نصیب او نمی گردد؛ زیرا رسیدن به کمال نیازمند بستر و زمینه هایی است که دو عنصر آرامش و آسایش مهم ترین مقومات و مولفه های آن را تشکیل می دهند. از سوی دیگر، هر اجتماعی نیازمند مدیران و رهبرانی است که جامعه را مدیریت و به سوی دست یابی این اهداف یاری رساند. در خانواده پدر به عنوان مدیر و مدبر عمل می کند. کار ویژه دولت ها در جامعه بزرگ خانواده و ملت ها نیز مدیریت و تدبیر امور اجتماعی انسان است. از این رو، دولت های ملی در گذشته و حال به عنوان مدیران و اهل تدبیر وارد صحنه اجتماعی شده اند. دولتمردان می بایست برای رسیدن جامعه و ملت به اهداف اصلی یعنی سعادت تلاش کنند و جامعه را در این راستا مدیریت و امور اجتماعی و سیاسی جامعه را با تدبیر و درایت هدایت نمایند. در این مقاله سعی شده است عوامل و اهداف اتحاد ملی و نیز انسجام ملی و نگرش قرآن به اتحاد ملی و انسجام اسلامی مورد بررسی قرار گیرد مطلب را از نظر می گذرانیم . لزوم شناسایی عوامل همگرایی و واگرایی مشکلی که ملت ها و دولت ها با آن رو به رو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آن جا آغاز می شود که با تغییر شرایط تاریخی واجتماعی و مشکلات داخلی و بحران های بیرونی دست یابی به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال می گردد و عوامل درونی و بیرونی آسیب زا و بحران آفرین موجب می شود که دست یابی به اهداف یا غیرممکن و گاه محال گردد. از این رو شناسایی عوامل ایجادی اتحاد و موانع واگرایی اجتماعی می تواند دولت ها و ملت ها را برای عبور از بحران ها و دست یابی به اهداف کمک و یاری رساند. مقومات و مولفه های ایجاد ملت ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید می آید. از جمله ویژگی های هر ملت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترک (همان کشور) و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین است. از سوی دیگر نیروی حیاتی پیوند دهنده ملت از احساس تعلق قوی به تاریخ و فرهنگ و دین ویژه خویش و نیز زبان مشترک برمی خیزد. به نظر دانشمندان علوم سیاسی ملت هایی را می توان یافت که به عنوان یک جماعت تاریخی و دارای بافت فرهنگی خاص اما بدون خودمختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشند. به این معنا که عنصر دولت در تشکیل دولت به عنوان عامل اصلی و مقوم نیست؛ بنابراین ملت های بدون دولتی را نیز می توان در صحنه تاریخی اجتماعی ملل یافت. به نظر این اندیشمندان، پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت امر تازه ای است که تاریخ آن از پیدایش ملی گرایی و ناسیونالیسم جدید و دولت های نوین فراتر نمی رود و مربوط به تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی اروپا در دو سده اخیر است. از این رو، آگاهی ملی به معنای تعلق به ملت و لزوم تشکیل دولت ملی و داشتن قدرتی یا دولتی متعلق به خود، پیشینه ای طولانی ندارد. به همین دلیل واژه ملت نیز در گذشته به معنای سیاسی امروزین نبوده و همانند کاربرد آن در فارسی گذشته به معنای پیروان دین و مذهبی بوده است. پیش از پیدایش آگاهی ملی جدید آن چه در میان گروه های بشری شایع بوده، آگاهی قومی بوده است، چنان که واژه ناسیون در زبان های اروپایی به معنای قوم به کار می رفته است. آگاهی قومی بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی داشته و عنصر زبان، دین، آداب، رسوم، تاریخ و خاطره قومی مشترک مبنای آن بوده است. در میان بیشتر اقوام گذشته این آگاهی را به صورت جدا کردن خود از دیگری می یابیم. چنان که یونانیان غیریونانیان را بربر می نامیدند و ایرانیان غیرایرانیان را انیران (تورانی و غیرایرانی)و تازیان غیرعرب ها را عجم می خواندند و با این واژه و واژگان دیگران را از خود جدا می کردند. اقوامی هم چون ایرانیان و یونانیان و چینیان که برای فرهنگ خود برتری قایل بودند، با واژگانی خاص دیگران را از خود جدا می کردند. در واقع اغلب جز خود را کوچک و حقیر می شمردند و واژگان تحقیرآمیزی چون بربر و عجم را در حق ایشان به کار می بردند. در گذشته، احساس هویت قومی و سربلندی از آن چنان که در شاهنامه فردوسی دیده می شود و بزرگ داشت میهن بیشتر معنا و جهت فرهنگی داشته است تا معنای سیاسی؛ به این معنا که استقلال سیاسی به معنای امروزی کلمه، جزء ذاتی و ضروری این هویت نبوده است، چنان که فردوسی با همه احساس شدید ایرانیت می توانسته شاهنامه را به فرمانروایی ترک و تورانی پیش کش کند؛ ولی در همان حال حکومت قومی، یعنی حکومتی که با دین و فرهنگ قومی پیوستگی داشته و پشتیبان و نگهبان آن به شمار می آمده، اهمیت خاص داشته است، هرچند که این اهمیت به طوری نبوده است که در دولت های ملی خودنمایی می کند؛ زیرا پیوستگی سه عنصر دولت، ملت و کشور در روزگار ما، بعد سیاسی قومی به مفهوم ملت بخشیده است، اما هم چنان در تعریف آن عناصر فرهنگی غلبه و چیرگی دارد. از این رو «ارنست رنان» در تعریف خود ملت را روانی دانسته که یک اصل روحانی است. وی می نویسد: دو چیز که در واقع یک چیزند، این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
عوامل و اهداف اتحاد ملی و انسجام اسلامی
ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید میآید.
سعادت مهم ترین و اصلی ترین هدف ایجاد ملت و دولت است؛ زیرا ملت و دولت نهادهای اجتماعی بزرگ تری بر پایه و بنیاد خانواده است که عناصر و مقومات و نیز علل غایی از تشکیل آن رسیدن و دست یابی به آرامش و آسایش است که در شکل سعادت خودنمایی می کند. انسان به این منظور ازدواج می کند و تشکیل خانواده می دهد تا در کنار همسر خویش به آرامش دست یابد و برخی از نیازهای روحی و روانی و نیز مادی خود را از این طریق برآورده سازد. نیازهایی که بدون تشکیل خانواده امکان دست یابی بدان یا محال و ممتنع است و یا به سختی و دشواری مضاعف به دست می آید. ملت به عنوان خانواده بزرگی است که انسان ها برای دست یابی به سعادت یعنی امنیت جامع و رفاه وآسایش ایجاد کرده و می کنند. انسان همواره می کوشد تا به طریقی به این دو هدف اساسی دست یابد؛ زیرا بدون تحقق آن سعادت نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز نصیب او نمی گردد؛ زیرا رسیدن به کمال نیازمند بستر و زمینه هایی است که دو عنصر آرامش و آسایش مهم ترین مقومات و مولفه های آن را تشکیل می دهند. از سوی دیگر، هر اجتماعی نیازمند مدیران و رهبرانی است که جامعه را مدیریت و به سوی دست یابی این اهداف یاری رساند. در خانواده پدر به عنوان مدیر و مدبر عمل می کند. کار ویژه دولت ها در جامعه بزرگ خانواده و ملت ها نیز مدیریت و تدبیر امور اجتماعی انسان است. از این رو، دولت های ملی در گذشته و حال به عنوان مدیران و اهل تدبیر وارد صحنه اجتماعی شده اند. دولتمردان می بایست برای رسیدن جامعه و ملت به اهداف اصلی یعنی سعادت تلاش کنند و جامعه را در این راستا مدیریت و امور اجتماعی و سیاسی جامعه را با تدبیر و درایت هدایت نمایند. در این مقاله سعی شده است عوامل و اهداف اتحاد ملی و نیز انسجام ملی و نگرش قرآن به اتحاد ملی و انسجام اسلامی مورد بررسی قرار گیرد مطلب را از نظر می گذرانیم . لزوم شناسایی عوامل همگرایی و واگرایی مشکلی که ملت ها و دولت ها با آن رو به رو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آن جا آغاز می شود که با تغییر شرایط تاریخی واجتماعی و مشکلات داخلی و بحران های بیرونی دست یابی به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال می گردد و عوامل درونی و بیرونی آسیب زا و بحران آفرین موجب می شود که دست یابی به اهداف یا غیرممکن و گاه محال گردد. از این رو شناسایی عوامل ایجادی اتحاد و موانع واگرایی اجتماعی می تواند دولت ها و ملت ها را برای عبور از بحران ها و دست یابی به اهداف کمک و یاری رساند. مقومات و مولفه های ایجاد ملت ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید می آید. از جمله ویژگی های هر ملت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترک (همان کشور) و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین است. از سوی دیگر نیروی حیاتی پیوند دهنده ملت از احساس تعلق قوی به تاریخ و فرهنگ و دین ویژه خویش و نیز زبان مشترک برمی خیزد. به نظر دانشمندان علوم سیاسی ملت هایی را می توان یافت که به عنوان یک جماعت تاریخی و دارای بافت فرهنگی خاص اما بدون خودمختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشند. به این معنا که عنصر دولت در تشکیل دولت به عنوان عامل اصلی و مقوم نیست؛ بنابراین ملت های بدون دولتی را نیز می توان در صحنه تاریخی اجتماعی ملل یافت. به نظر این اندیشمندان، پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت امر تازه ای است که تاریخ آن از پیدایش ملی گرایی و ناسیونالیسم جدید و دولت های نوین فراتر نمی رود و مربوط به تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی اروپا در دو سده اخیر است. از این رو، آگاهی ملی به معنای تعلق به ملت و لزوم تشکیل دولت ملی و داشتن قدرتی یا دولتی متعلق به خود، پیشینه ای طولانی ندارد. به همین دلیل واژه ملت نیز در گذشته به معنای سیاسی امروزین نبوده و همانند کاربرد آن در فارسی گذشته به معنای پیروان دین و مذهبی بوده است. پیش از پیدایش آگاهی ملی جدید آن چه در میان گروه های بشری شایع بوده، آگاهی قومی بوده است، چنان که واژه ناسیون در زبان های اروپایی به معنای قوم به کار می رفته است. آگاهی قومی بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی داشته و عنصر زبان، دین، آداب، رسوم، تاریخ و خاطره قومی مشترک مبنای آن بوده است. در میان بیشتر اقوام گذشته این آگاهی را به صورت جدا کردن خود از دیگری می یابیم. چنان که یونانیان غیریونانیان را بربر می نامیدند و ایرانیان غیرایرانیان را انیران (تورانی و غیرایرانی) و تازیان غیرعرب ها را عجم می خواندند و با این واژه و واژگان دیگران را از خود جدا می کردند. اقوامی هم چون ایرانیان و یونانیان و چینیان که برای فرهنگ خود برتری قایل بودند، با واژگانی خاص دیگران را از خود جدا می کردند. در واقع اغلب جز خود را کوچک و حقیر می شمردند و واژگان تحقیرآمیزی چون بربر و عجم را در حق ایشان به کار می بردند. در گذشته، احساس هویت قومی و سربلندی از آن چنان که در شاهنامه فردوسی دیده می شود و بزرگ داشت میهن بیشتر معنا و جهت فرهنگی داشته است تا معنای سیاسی؛ به این معنا که استقلال سیاسی به معنای امروزی کلمه، جزء ذاتی و ضروری این هویت نبوده است، چنان که فردوسی با همه احساس شدید ایرانیت می توانسته شاهنامه را به فرمانروایی ترک و تورانی پیش کش کند؛ ولی در همان حال حکومت قومی، یعنی حکومتی که با دین و فرهنگ قومی پیوستگی داشته و پشتیبان و نگهبان آن به شمار می آمده، اهمیت خاص داشته است، هرچند که این اهمیت به طوری نبوده است که در دولت های ملی خودنمایی می کند؛ زیرا پیوستگی سه عنصر دولت، ملت و کشور در روزگار ما، بعد سیاسی قومی به مفهوم ملت بخشیده است، اما هم چنان در تعریف آن عناصر فرهنگی غلبه و چیرگی دارد. از این رو «ارنست رنان» در تعریف خود ملت را روانی دانسته که یک اصل روحانی است. وی می نویسد: دو چیز که در واقع یک چیزند، این روان را می سازند... یکی داشتن میراث مشترک غنی از خاطره ها و دیگر سازش واقعی، میل به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
با نگاهی به اندیشه های امام خمینی(ره)
راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی
خبرگزاری فارس: مقاله حاضر گامی است در این جهت تا راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی از دیدگاه حضرت امام(ره) هرچه بیشتر مورد کنکاش و تبیین قرار گیرد.
چکیده: امام خمینی (ره) احیای اسلام ناب محمدی(ص) را به دور از التقاط و تحجر و پیرایه های خرافی و روشنفکری به عنوان راهکار بازیابی عظمت و موتور محرکه جهان اسلام به سمت ترقی و پیشرفت می دانستند.به اعتقاد امام خمینی(ره) اسلام ناب محمدی«ص» قادر است حجاب ها و مرزهای اقلیمی، علایق ملی، منافع فردی و وابستگی های فکری و فرهنگی را به کنار بنهد و بدون تعلق به فرهنگ، نژاد و زبان ویژه ای، «امت» را در کانون واحدی گرد آورد. اسلام ناب دارای قاعده بسیار پایداری در میان لایه های آسیب پذیر و محروم جامعه که تحولات بنیادین را در نظام های اجتماعی - سیاسی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهند است.
مقدمه
سال 86 را مقام معظم رهبری سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامیدند. بدون تردید شرایط محیطی اعم از داخلی، منطقه ای و بین المللی در این نام گذاری سهم بسزایی دارند. در این راستا آنچه که برای مسئولین، نخبگان، صاحب نظران، و رسانه ها مهم است تبیین سخنان مقام معظم رهبری است تا سال 86 را با اتحاد ملی قویتر و انسجام اسلامی مستحکمتر سپری نماییم. مقاله حاضر گامی است در این جهت تا راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی از دیدگاه حضرت امام(ره) هرچه بیشتر مورد کنکاش و تبیین قرار گیرد. اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
براساس دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) ایجاد تحول در جامعه اسلامی و رهاندن آن از واگرایی بدون ترسیم برنامه فراگیر و ریشه دار بر مبنای اصول دینی امکان پذیر نیست. وضعیت فعلی جهان اسلام و نابسامانی های موجود در آن معلول دلایل گوناگون از جمله عوامل زیر است:
1) انحطاط فکری و تزلزل اعتقادی مسلمانان.
2) سلطه قدرت های استکباری و رژیم های استبدادی بر مقدرات ملت ها
که همه در راستای فرآیند تغییر هویت امت اسلامی و نیز چپاول ثروت ها منابع زیرزمینی آنها حرکت می کنند. رهایی از وضعیت اسفبار کنونی جز در سایه قطع ریشه های انحطاط میسر نیست که این امر نیازمند بسیج گسترده ملت ها و حکومت های اسلامی در چهارچوب یک استراتژی روشن و فراگیر است. جهان اسلام به مثابه مجموعه واحد و برخوردار از دیرینه تاریخی، فرهنگی و سیاسی مشترک، ناگزیر از بازگشت به اصالت تاریخی و فرهنگی می باشد. البته دست یابی به این هدف مستلزم شناسایی مؤلفه های برجسته هویت دینی و ملی و اتکاء به درون است. در اندیشه امام خمینی(ره) گسترش انقلاب فکری-فرهنگی باعث شکل گیری باورهای مشترک در سطح عمومی می گردد. این جهش در دو سطح قابل پیش بینی است که در هر دوی آنها نخبگان دینی و ملی نقش راهبردی داشته و مسئولیت
پیشاهنگی و هماهنگی را بر دوش خواهند کشید.
از این رهگذر سنگین ترین وظیفه در راستای ایجاد انسجام اسلامی و اتحاد ملی متوجه اندیشمندان خواهد بود. یعنی نخبگان پیش از دعوت مردم به انسجام خود باید به این راهبرد دست یافته و تعریف روشنی از الزامات و حوزه های آن را تدوین و به جامعه اسلامی عرضه دارند. بدون تردید اختلاف و افتراق نخبگان در حوزه تعاریف انسجام اسلامی و تصلب و اتکای بیش از حد آنان بر عناصر تمایز ، جامعه را در دست یابی به این هدف آرمانی ناکام خواهند ساخت.
سطح اول راهبرد انسجام اسلامی: ایجاد چارچوب فکری و فرهنگی
برای سازماندهی جریان فراگیر رشد و تحول فرهنگی وجود روابط مستحکم ذهنی و معنوی میان سایر اعضای جامعه دینی و هدایت آن به سوی هدف مشخص و واحد، امر بسیار ضروری است.
حرکت به سمت انسجام اسلامی بدون پشتوانه علمی و نظام فکری یکپارچه و خلاق که ارزش ها، باورها و هنجارهای یکسانی را تولید کند، امکان ندارد. این نظام اعتقادی و فکری باید برخوردار از دو ویژگی زیر باشد:
الف) تقویت انگیزه مبارزه جویی با استعمار خارجی و استبداد داخلی متکی به دشمن
ب) حفظ همگرایی و انسجام در درون ملت ها
البته این دو ویژگی وابسته به وجود یک نظام فکری و ارزشی مبتنی بر اصول و مبانی دینی است.
حضرت امام خمینی(ره) بعنوان یکی از نخبگان برجسته جهان اسلام با درک این مهم بدنبال یافتن آلترناتیو مناسب دینی بود که بتواند از رهگذر آن خلأ فکری موجود در جوامع اسلامی را جبران نماید. ایشان در نجف اشرف نخستین شالوده یک نظام فکری- سیاسی را پایه گذاری و ایده حکومت اسلامی را بر مبنای فقه سیاسی در حوزه علمیه مطرح کرد. نظام مورد نظر امام خمینی(ره) بر سه پایه و مفهوم اساسی بنا نهاده شده است:
1)اسلام
2)استقلال
3)آزادی
سه مفهوم فوق از عناصر مؤثر نسخه درمان دردهای مزمن و نابسامانی های جهان اسلام چه در گذشته و چه حال بشمار می آیند. باز تولید و فرآوری این مفاهیم امکان بازسازی هویت غبار گرفته و تخریب شده تمامی ملل اسلامی را فراهم می کند و دریچه ای برای انسجام اسلامی و روابط دوستانه میان کشورهای مسلمان خواهد گشود.
به باور امام خمینی(ره) علت چالش ها و ریشه آشفتگی ها در جهان اسلام، دوری دولت ها و ملت های اسلامی از آموزه های اسلام و واقع شدن مسلمانان از زیر یوغ سلطه قدرت های استکباری همچون آمریکا و نیز استبداد رژیم های وابسته داخلی است.
امام یگانه راه برون رفت و رهایی مسلمانان از مشکلات عصر را بازیابی مفاهیم «اسلام»، «استقلال» و
«آزادی» می داند. به همین جهت امام از نخبگان دینی و اجتماعی که توانایی بیان تفسیر درست و جامع از متن تعالیم غنی اسلام را داشته و ملتزم به استقلال و آزادی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
طرح ملی CNG
بالا بودن متوسط سن ناوگان خودروهای کشور ، استفاده از تکنولوژی قدیمی و پرمصرف در تولید عمدۀ خودروهای تولیدی کشور ، ناکافی بودن زیرساخت های سایر مدهای اقتصادی تر حمل و نقل و قیمت به شدت یارانه ای سوخت ، باعث شده است که مصرف سوختهای فسیلی در بخش حمل و نقل فراتر از استانداردهای جهانی باشد. از سوی دیگر به دلیل ظرفیت محدود پالایشگاه های موجود ، بخش عمده ای از سوخت مصرفی خودروها از خارج کشور تامین می شود که این امر هزینه های گزافی را براقتصاد کشور تحمیل می نماید. بر این اساس وزارت نفت در راستای اجرای سیاست های استراتژیک کشور در بخش انرژی و جایگزینی سوخت خودروها با گاز طبیعی (CNG) از همان بدو تاسیس شرکت بهینه سازی مصرف سوخت، اجرای "طرح ملی CNG" را در دستور کار این سازمان قرار داد. مجریان طرح ملی CNG در تلاش هستند با مد نظر قراردادن اهداف و سیاست های ذیل، بهره گیری از CNG را بعنوان راهکار مناسب و منطقی تعدیل روند افزایش مصرف بنزین و گازوئیل در خودروها و کاهش واردات این فرآورده ها، معرفی و قدمی نیز در جهت بومی سازی صنعت CNG بردارند:
استفاده از سوختهای جایگزین مناسب تر
کاهش واردات بنزین و جلوگیری از خروج ارز از کشور
کاهش آلاینده های زیست محیطی
تاریخچه احداث جایگاه های عرضه سوخت CNG
جایگاه های سوختگیری CNG در جهان
و شوک نفتی در سالهای 1974 و 1979 و پیرو آن بروز محدودیتهای ناشی از وابستگی به سوختهای متکی بر نفت عامل اصلی رونق استفاده از گازطبیعی در کشورهای مختلف بود. تا اواخر سال 1980، تعداد خودروهای تولید شده توسط سازندگان خودروهای گازسوز بسیار محدود بود، پس از آن انجمن انرژی جهان از سال 1995 در توکیو گازطبیعی را رسما به عنوان سوخت جایگزین سوختهای حمل و نقل اعلام کرد. با توجه به مسائل زیست محیطی و آلودگی هوا برنامه های مربوط به گازسوز نمودن خودروها در سطح اروپا، آمریکا و سایر کشورهای صنعتی به سرعت درحال گسترش می باشد. در حال حاضر طبق آخرین آمار منتشره توسط انجمن بین المللی خودروهای گاز سوز (IANGV) بیش از 5 میلیون خودرو با سوخت گازطبیعی در جهان درحال تردد می باشند .
تاریخچه استفاده از گازطبیعی در خودروها نشان می دهد که ایتالیا اولین کشوری است که از سال 1910 به فکر استفاده از گازطبیعی فشرده بعنوان سوخت در خودرو افتاده و اکنون دارای بیش از370000 خودروی گازطبیعی سوز و حدود 420 جایگاه CNG می باشد. سایر کشورها نیز در این زمینه فعالیت گسترده ای را آغاز نموده اند و تاکنون در رابطه با توسعه این صنعت از رشد قابل توجهی برخوردار بوده اند. کشورهای کانادا، نیوزلند، ایتالیا، ژاپن، روسیه، آمریکا، آرژانتین، برزیل، ترکیه، آذربایجان، هلند، چین و سایر کشورها در این زمینه تجربیات قابل قبولی دارند، بطوریکه حتی در روسیه و آمریکا و چند کشور دیگر استفاده از گازطبیعی فشرده در سوخت هواپیما دردست مطالعه است، در استرالیا و کانادا نیز از این سوخت برای محرکه کشتیها استفاده می شود. در حال حاضر بیش از 5 میلیون خودرو با سوخت گازطبیعی در جهان و بیش از 9000 جایگاه سوختگیری در سطح جهان موجود می باشد. با توجه به مسائل آلودگی هوا و مسائل زیست محیطی برنامههای مربوط به گازسوز کردن خودروها در سطح اروپا، آمریکا و سایر کشورهای صنعتی به سرعت در حال گسترش میباشد. قسمت عمدهای از خودروهای گاز طبیعی سوز به صورت دوگانه سوز میباشند به طوری که هم گاز طبیعی و هم بنزین مصرف میکنند، این عمل توسط کلیدی که در خودروها تعبیه شده است انجام میشود.
جایگاه های سوختگیری CNG در ایران
سال 1356 :
طرح گازسوز کردن خودروها به صورت آزمایشی در شهر شیراز با تبدیل 1200 دستگاه سواری به مرحله اجرا درآمد و دو ایستگاه سوختگیری برای سرویس دهی به این خودروها احداث گردید
سال 1366
در شهرستان مشهد نیز، طرح مذکور به اجرا درآمد.
سال 1367 :
یک ایستگاه سوختگیری در مشهد ساخته شد.
سال 1374 :
دومین ایستگاه سوختگیری در مشهد ساخته شد.
سال 1379 :
وزارت نفت در راستای اجرای سیاستهای راهبردی کشور در بخش انرژی وانجام وظایف محوله درچهار چوب قوانین بودجه سنواتی با هدف تحقق اهداف بلند مدت برنامه های اقتصادی کشور وبرنامه سوم توسعه اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی کشور، اقدام به تاسیس شرکت بهینه سازی مصرف سوخت کشور کرد تا با متمرکز کردن فعالیتهای خود در زمینه بهینه سازی مصرف انرژی تحولی اساسی را در ابعاد کمی وکیفی نحوه مصرف انرژی در کشور بوجود آورد. شرکت بهینه سازی مصرف سوخت کشور بعد از بررسی و مطالعات گسترده در ارتباط با وضعیت مصرف انرژی در سیستم حمل ونقل کشور، به خاطر وفور منابع طبیعی گاز وهمچنین کمبود درصد آلاینده های تولید شده در اثر سوخت گازطبیعی، سیاست جایگزینی خودروهای گازسوز به جای خودروهای بنزینی ودیزلی را در دستور کار خود قرار داد.
سال 1381 :
فاز اول احداث جایگاه آغاز گردید که سه جایگاه نمونه (PILOT) به نامهای تاکسیرانی شهید رجائی، تحقیقات موتور ایران خودرو و پارکینگ وزارت نفت با ظرفیت 80 متر مکعب در ساعت توسط شرکت بهینه سازی مصرف سوخت راه اندازی گردید که دو جایگاه اول از نوع سوختگیری آرام (SLOW FILL) و جایگاه سوم از نوع سوختگیری سریع (FAST FILL) میباشد. همچنین 6 جایگاه در شهرهای کرج (2)، مشهد (2)، شیراز(1) و لردگان(1) احداث گردید.
سال 1382 :
عملیات اجرای احداث 180 جایگاه در 15 شهر ایران، توسط شرکت بهینه سازی مصرف سوخت آغاز گردید که در شهرهای تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز، زنجان، قزوین، کاشان، رشت، قم، کرج و اراک و مسیرهای تهران- مشهد، قم –کاشان و کاشان- اصفهان راه اندازی شدند.
سال 1383 :
فاز دوم احداث جایگاه شامل احداث جمعا 510 ایستگاه در کل ایران می باشد که تا کنون ادامه دارد.
به خاطرتسریع در روند اجرائی ، واحد احداث جایگاه های شرکت بهینه سازی مصرف سوخت اقدامات ذیل رادردست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ستارخان سردار ملی
در بین مردانی که برای دفاع از مشروطیت و حقوق ملت دست به شمشیر برده و آنرا پس از استبداد صغیر دو مرتبه بازگردانیدند، ستارخان سردار ملی مقام اول را دارد؛ بحق او قهرمان مشروطیت ایران است.
ستارخان پیش از مشروطیت از لوطیان تبریز بود. لوطیان تبریز از قدیم طبقه خاصی را تشکیل میدادند و اخلاق و عادات بخصوصی داشتند. با حکومت و مأمورین دولت همیشه مخالفت می نمودند؛ چنانکه در عصر شاه طهماسب صفوی عده ای از آنان در عصیان طغیان نمودند و به مجازات رسیدند. پس از بروز اختلاف بین متشرعه و شیخیه، لوطی ها نیز دو دسته شدند و به مخالفت همدیگر برخاستند. اعمال و رفتار آنان مورد توجه طبقات مردم بود. محمدامین خیابانی دیوانی به زبان ترکی درباره وقایع لوطی های تبریز سروده که در عهد نادرمیرزا مؤلف "تاریخ تبریز" با وصف چند دفعه چاپ کمیاب بوده است. ستارخان از لوطیان بومی نبود، بلکه اصل او از قراجه داغ و از ایل محمدخانلو بود. خود به شیخیه اعتقاد داشت و روزگاری در اطراف شهر به سر می برد. پنهانی به مشهد رفته و برگشته بود.
ستارخان پس از اعلام مشروطیت به شهر آمد و به اسب فروشی اشتغال ورزید و سپس جزو مجاهدین مسلح گردید. پس از بمباردمان مجلس، دعوت انجمن ایالتی آذربایجان را که خود را به دنیا جانشین مجلس بمباردمان شده معرفی می کرد، قبول کرد. در محله امیرخیز با قوای دولتی جنگ نمود. با وصف شکست مجاهدین و سست شدن آنها، وی استقامت به خرج داد و تسلیم نشد و محله امیرخیز را به تصرف قشون دولتی نداد. وقتی بر ایران گذشته است که مشروطیت فقط در محله امیرخیز تبریز وجود داشت و همه جای ایران در دست پادشاه مستبد بود.
ژنرال قونسول روس به وی بیرق روسیه داده و تضمین می کرد که اگر تسلیم شود از تعرض محمدعلی شاه مصون باشد، اما او قبول نکرد. آنقدر مقاومت کرد تا مجاهدین محلات دیگر به جنبش آمدند و قوای دولت را عقب راندند. این مقاومت به محمدعلی شاه معلوم ساخت که بلوای تبریز امری جدی است و ممکن است کار آن بلوا بالاتر گیرد و کار به جاهای باریکتر بکشد. این بود که عین الدوله را به محاصره تبریز فرستاد و از عشایر و خوانین نفر و اسلحه خواست. ستارخان بدواً اردوی ماکو را منهزم نمود و بعداً عین الدوله را عقب نشاند و بر تبریز مسلط شد. پس از آن، به زور از مردم اعانه خواست و مرتکب بعضی اشتباهات شد و مردم را ناراضی نمود. (موضوع اعانه جمع کردن ستارخان مربوط می شود به خبردار شدن انجمن تبریز از بمباردمان مجلس و احتمال کودتا بر علیه مشروطیت نوپا. نخستین اقدام انجمن پس از اطلاع بر این موضوع، پس از ارسال تلگرافها به سایر شهرها، در صدد اعزام نیروی مسلح به تهران درآمد. به دنبال این تصمیم دفتر اعانه ای برای تأمین هزینه این اردوکشی دایر گردید.)
پس از آنکه قشون روس وارد تبریز گردید، وی به شهبندری عثمانی (قونسولخانه) پناه برد و بالاخره به طهران رهسپار شد. در پایتخت مشروطه پذیرایی گرم و باشکوه از وی به عمل آمد. ستارخان با شاه و نایب السلطنه در یک کالسکه نشسته، با جلال تمام وارد شهر گشت و در باغ اتابک منزل گرفت.
چون پس از فتح تهران به دست ملیون، احتیاجی به وجود مجاهدین نبود و این جماعت با در دست داشتن اسلحه امنیت پایتخت را متزلزل می کردند، دولت مشروطه بر آن شد که اسلحه مجاهدین را جمع کند. مجاهدین تهران به منزل ستارخان سردار ملی جمع شده، بنای مقاومت را گذاشتند. در نتیجه تیراندازی ها تیری به پای او اصابت کرد و (بدین گونه پایی که در صحنه های آتش و خون دلیرانه و بی تزلزل گام زده بود با تیر دولت انقلابی از رفتار باز ایستاد و بنا به قول احمد کسروی "بدینسان یگانه قهرمان آزادی از پا درافتاد" - تاریخ هیجده ساله، ص 143) مجاهدین مغلوب شدند. در اثر آن تیر مزاج ستارخان علیل شد. مرگ سردار ملی را عصر روز سه شنبه 25 آبانماه 1293 شمسی مطابق به 28 ذیحجه 1332 قمری نوشته اند. سردار هنگام پیوستن به جاودانگی 48 سال داشت. جسم بی روح وی را در مقبره طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم در شهر ری به خاک سپردند. آرامــگـــاه ســـردار تا سال 1324 شمسی وضع حقیرانه ای داشت. در این سال پس از میتینگ طرفداران پرشور ستارخان بر سر قبر وی، یک آرامگاه موقتی ساخته شد. ولی یک سال بعد این آرامگاه با خاک یکسان شد. بعدها به همت امیرخیزی و دیگران، سنگ قبری برای آرامگاه سردار تهیه شد که به قول سلام الله جاوید "اگر چه لایق آن مرحوم نبوده، ولی از هیچ بهتر است".
این بود تاریخ زندگانی پرحادثه مردی که مشروطیت ایران را نجات داده است. در یک خانواده کوچک به دنیا آمد، در یک محیط فاسد تربیت شد، در یک ساعت بحرانی دست به اسلحه برد. چون مدافع مشروطیت بود او از یک حرکت مترقی دفاع کرد و نامش جاویدان شد.
درباره ستارخان خیلی چیزها نوشته و گفته اند. در خارج از آذربایجان او را به درستی نشناخته اند. در خود آذربایجان نیز چون مردم عادی نمی توانستند بر خود هموار کنند