لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 54 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه :
شرایط متعددی وجود دارد که در دوران بارداری جنین را تحت تاثیرات نامطلوبخود قرار میدهد : در این فصل ما به توضیح آن دسته ازشرایط نامطلوب که به روی کودک اثر دائمی میگذارند می پردازیم ، که این خود ممکن است برای معلمان جالب باشد.
صدها بیماری ژنتیکی یا ارثی درکودکان بوجود می آید که مربوط به والدین بوده و پیش از بارداری مادر ، عمل می کنند: یعنی والدین دارای ژن بیماری خاصی می باشند که در بارورینطفه و شکل گیری آن ، تا ثیر دایمی می گذارد، مانند : بیماری فنیل کتونوریا و بیماری فیبروکیستی لوزالمعده . اگر پدرو یا مادری ،یکی از این بیماری های ژنتیک را داشته باشند ، از هر چهار کودک آنها ، یکی به این بیماری مبتلا خواهد شد. ( اگر کودکی از یک خانواده ، این بیماری را داشته باشد ، از هر چهار کودک دیگر ، یکی از آنها به این بیماری دچار خواهد شد.)
برخی بیماریها در ارتباط با جنس کودک است و تنها در یک جنس دیده می شود ، مانند بیماری هموفیلی که به علت غالب بودن برخی از ژنها ، پدید می آید و از دو کودک خانواده ، یکی را مبتلا می سازد .
گاه با وجودی که هیچ زمینه ی بیماری از گذشته ، در خانواده دیده نمی شود ، ولی کودک ، از هنگام تولد ، شرایط غیر عادی و غیر طبیعی دارد . بدون تردید بیماری او ژنتیکی است .
گاه نیز در بعضی از خانواده ها گرایش به حاملگی چند گانه ( مانند دوقلو ) و یا داشتن فرزندان کم وزن وجود دارد . عوامل ژنتیکی در شکل گیری شخصیت و هوش کودک نقش تعیین کننده ای دارند . البته عواملی مانند هوش و شخصیت ، و همچنین عوامل محیطی ، یعنی نحوه ی پرورش و تربیت والدین نیز موثرند . به عبارت دیگر اگر زوجی دوران کودکی را در خانواده ای سرشار از عشق ، محبت و شادمانی پرورش یافته باشند ، به احتمال زیاد فرزندان شادتری تربیت خواهند کرد . والدینی که خود ، دوران کودکی را بدون عشق و محبت پشت سر گذاشته اند کمتر قادر به داد و ستد محبت هستند . آنها فرزندانشان را طرد می کنند و مورد بی مهری قرار می دهند . در نتیجه کودکانشان نیز واکنشهای عاری از مهر و محبت نشان خواهند داد . حتی روشهای تنبیه و انظباطی که در دوران کودکی به کار گرفته می شود نیز مستقیما بر نسل بعد اثر می گذارد . به بیان دیگر ، کسانی که در کودکی تنبیه بدنی شده اند ، برای آنکه در بزرگسالی همان روشها را در مورد فرزندان خود به کار گیرند ، مستعد تر هستند . این گونه افراد معتقدند که هیچ کس از کتک خوردن صدمه و آسیبی ندیده است . اما در واقع همان کتکها باعث شده اند که آنها برای تربیت کودکان خود از چوب استفاده کنند .
برت می گوید : کودکان به نسبت خانواده هایشان دارای بهره های هوشی متفاوتی هستند . بهره ی هوشی فرزندان افراد تحصیل کرده و متخصص 120 ، افراد غیر ماهر 100 و کارگران غیر ماهر 90 است . یعنی فرزندان افراد غیر کارگر ، تقریبا 5 برابر بیشتر از فرزندان طبقه کارگر ، استعداد و توانایی ورود به دانشگاه را دارند . و نیز در حالی که افراد غیر کارگر بیشتر از افراد طبقه کارگر هستند ، با این وجود تعداد فرزندانی که بهره ی هوشی لازم برای ورود به دانشگاه را دارند ، متجاوز از 5 برابر فرزندان غیر کارگرند ، در مقابل نصف فرزندان افراد غیر کارگر با بهره های هوشی مناسب به دانشگاهها راه مییابند . در این جا سخن درباره ی زمینه های ارثی و ژنتیکی هوش و بحث و جدل همیشگی اعتبار سهم این عامل و یا عامل محیطی نیست ، بلکه درباره ی نحوه و چگونگی تربیت است .
یکی از عوامل مهم روانی در تربیت کودکان ، تعداد سالهای زناشویی قبل از حاملگی است . طبعا کودکی که بعد از 15 سال زندگی زناشویی به دنیا می آید ، مورد محافظت و مراقبت بیشتری قرار می گیرد و برای لوس شدن ، میدان وسیعتری دارد . از دیگر عوامل مهم روانی ، سن والدین ، علاقه ی آنها به داشتن فرزندی از جنس خاص و تعداد فرزندان است . به طور حتم فرزندی از جنس مطلوب پدر و مادر می باشد ، به علت تبعیضهای گوناگون ، لوس شده و در مقابل ، فرزندی که از جنس نامطلوب است ، طرد می شود .
موقعیت کودک در خانواده
ترمن در گزارش خود می نویسد : 65 درصد از کودکان با قریحه و استعداد که بهره های هوشی 140 و بالاتر دارند ، فرزند اول خانواده هستند . مطالعات گسترده ی دیگری نشان می دهد که :
در یک خانواده پر جمعیت ، بهره ی هوشی ، در فرزندان بعدی کمتر است . البته عوامل محیطی تا حدودی در این امر نقش دارند . زیرا احتمالا مادر وقت کمتری را به آنان اختصاص داده و یا مسن تر شده است .
لین و استون معتقدند که بزرگترین و کوچکترین فرزندان یک خانواده و با تنها فرزند یک خانواده ، از دیگر فرزندان آن خانواده باهوشتر است . این مساله با شرایط محیطی ارتباط دارد ، زیرا از نظر ژنتیکی قابل توجیه نیست در خانواده ای که بیش از دو یا سه فرزند دارند ، بهره ی هوشی نخستین فرزند از بقیه ی خواهران و برادران بیشتر می باشد ،علت این امر به طبقه اجتماعی آنها مربوط می شود . طبعا زوجهایی که به طبقات اجتماعی بالا تعلق دارند ، در مقایسه با طبقات پائین تر قرزندان کمتری دارند . در خانواده هایی که تنها ، دو فرزند وجود دارد . اگر فاصله زمان تولد آنها طولانی باشد ، هر دو از میانگین بهره ی هوشی بالائی برخوردار خواهند بود . میانگین بهره ی هوشی دوقلوها احتمالا 95 است .
بدون تردید نتیجه گیری از مطالعات مختلفی که در زمینه ی ارتباط بین تولد و مشخصات روانی کودک انجام گرفته ، بسیار دشوار خواهد بود .
عوامل اجتماعی :
سوء تغذیه مادر در دوران بارداری با کم وزنی نوزاد همراه است زیرا جنین در نتیجه نارسائی در جفت از سوء تغذیه رنج خواهد برد . تعداد سلولهای مغز جنین ، تا حد زیادی ، در ماههای آخر بارداری تعیین می شود ، بنابراین سوء تغذیه ، بر مغز کودک اثرات مداوم خواهد داشت . در دو قلو ها همزاد کوچکتر ، به طور متوسط بهره ی هوشی پائین تر و کمتری از همزاد دیگرش خواهد داشت . و این امر تا حدودی مربوط به تاثیر سوء تغذیه در رحم مادر ، است . علاوه بر این ، بین اندازه کودک در هنگام تولد و وزن و قد او در سالهای بعد از همبستگی معنی داری وجود دارد . عوامل پس از تولد نیز به رشد و نمو کودک مربوط خواهد بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
00«دبیرستان مطهری »
تحقیق آمار
استاد راهنما : جناب آقای تیموری
تهیه کنندگان :
سال تحصیلی 84-83
مو ضوع تحقیق :
داده های این پروژه از طریق اندازه گیری بدست آمده است . قد دانش آموزان کلاس پنجم مدرسه غیرانتفاعی رشد نو در کرج اندازه گیری شده و به شرح زیر می باشد .
رد یف
نام ونام خانوادگی
وزن
ردیف
نام ونام خانوادگی
وزن
1
احمد سالا ری
32
14
محسن علوی
37
2
امیر دید با ن
27
15
بابک خانی
27
3
آرین بهرامی
33
16
سهیل تیموری
45
4
علی خلج
29
17
پوریا رنجی
23
5
آرش رستمی
30
18
سپهر فرهنگی
50
6
ساشار رحیمی
27
19
سینا اسدی
38
7
یاشار قدیمی
35
20
سیاوش شمسی
29
8
علی کهن ترابی
33
21
امیر محمودی
29
9
حسن قدرتی
37
22
حسین آقاجانی
47
10
محمد علم دوست
30
23
محمد صبوری
30
11
صادق بیگلو
34
24
حامد جمشیدی
24
12
آرمین صادقی
43
25
رضا نادری
25
13
ساسان بیگی
34
جدول فراوانی:
درصد فراوانی تراکمی
فراوانی تراکمی
درصد فراوانی نسبی
فراوانی نسبی
مرکز دسته
فراوانی مطلق
حدود دسته
ردیف
4%
1
4%
04/0
5/24
1
26-23
1
16%
4
12%
12/0
5/27
3
29-26
2
44%
11
28%
28/0
5/30
7
32-29
3
68%
17
24%
24/0
5/33
6
35-32
4
80%
20
12%
12/0
5/36
3
38-35
5
84%
21
4%
04/0
5/39
1
41-38
6
88%
22
4%
04/0
5/42
1
44-41
7
92%
23
4%
04/0
5/45
1
47-44
8
96%
24
4%
04/0
5/48
1
50-47
9
100%
25
4%
04/0
5/51
1
53-50
10
نمودار مستطیلی(هیستو گرام):
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
پنج نوع مدرسه شش محور سازمانی
چکیده
این مقاله مدارس را با نگاهی به ویژگیهای مدرسهها بر اساس نوع سازمانها و فعالیتهای محوری آنها تقسیمبندی میکند. مدارس به پنج دسته تقسیم شده و شش محور سازمانی مهم در ارتباط با این مدرسهها مورد بررسی قرار میگیرند. پنج نوع مدرسه عبارتند از: سنتی، خام، دارای عملکرد بهبودیافته، پیشرو و دارای عملکرد عالی.
منبع : روزنامه همشهری، شنبه 25 تیر 1384، سال سیزدهم، شماره 3748، صفحه 11.
کلیدواژه : مدرسه؛ مدیریت مدرسه؛ انواع مدرسه؛ مدیر مدرسه
1- مقدمه
این مقاله به شیوهای جدید یک تقسیمبندی از مدارس به مدیران مدرسهها و مسئولان آموزش و پرورش ارائه میکند. این تقسیمبندی مدرسهها و به طور طبیعی مدیران آنها را به پنج دسته تقسیم میکند و شش محور سازمانی مهم را در ارتباط با این مدرسهها مورد بررسی قرار میدهد. مدیران محترم مدرسهها میتوانند جایگاه خود را در جدول پیدا کنند و اگر متأسفانه خود را ردیفهای سنتی و خام یافتند، نسبت به تجدید نظر کلی در شیوه اداره مدرسه خویش اقدام کنند و در صورتی که در سایر ردیفها هستند، در مورد حرکت به سمت کیفیتگرایی، از تلاش بیوقفه باز نایستند.
2- تقسیمبندی مدارس
مدرسه سنتی
منشها عکسالعملی هستند.
سیستمها جزء به جزء هستند.
رهبری/ برنامهریزی استراتژیک
یادگیری
نوآوری
افراد
مشتریان
امور عملکردی
● سمتوسویمدرسه نامشخص و نامتغیر است. ● فرهنگ سازمانی مبتنی بر شرمنده کردن یا ترساندن خطاکار است. ● رفتارهای مدیریتی ثابت است.
●تنها در مورد آموزش، حرف زده میشود.● اگر بودجهای باشد و امکاناتی، دورههای آموزشی خاصی، برای افراد خاص گذاشته میشود. ● آموزش، مبتنی بر احساسهای زودگذر و آنی است.
● نوآوری در مدرسه معنی ندارد. ● در تقابل با تجربهها و کمتجربهها، معلمان تازهکار، با باتجربهها همراه میشوند. ● معلمان نوآور، در انزوا باقی میمانند.
●ارزشیابی افراد، ذهنی صورت میگیرد و ملاکها(اگرچه تعریف هم میشوند) شخصی است. ● تنها کار افراد و شغل و مهارت ایشان مورد تأکید است. ● اصول کاری مشخص در ارتباط با افراد (مثلاً سیستم پیشنهادها) وجود ندارد.
● تنها اولیا، دانشآموزان و معلمان کلیدی راضی نگاه داشته میشوند. ● این که در لحظه برنامهریزی، چه شکایتی و از سوی کدام مشتری مطرح شود، سمت وسوی کار را ایجاد میکند.
● درصد قبولی محور است.● امور مالی کنترل شده است.● همواره به دنبال کاهش هزینهها (به هر قیمتی که باشد)هستند. ● سیستم های قانونی و آییننامههای فراوانی وجود دارد.
مدرسه خام
منشها متغیر هستند.
سیستمها تغییر نمیکنند.
رهبری/ برنامهریزی استراتژیک
یادگیری
نوآوری
افراد
مشتریان
امور عملکردی
● تنها مدیر مدرسه و نیز مدیران بالاتر از او میخواهند نقشآفرین و الگو باشند. ● عمده بحثهای استراتژیک در سطح مدیران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
فرار از مدرسه و راه درمان آن
فرار از مدرسه بیشتر در نوجوانان مبتلا به اختلالات روانی، سایکوپات ها، حالات اضطراب و نظایر آن دیده می شود. در این حالت نوجوان ازمدرسه فرار می کند و به منزل نمی رود. پدر و مادر از غیبت فرزند از مدرسه اطلاعی ندارند، یعنی در حقیقت نوجوان از مدرسه و منزل هر دو فرار می کند.
ترس از مدرسه را باید با فرار از مدرسه فرق گذاشت. فرار از مدرسه بیشتر در نوجوانان مبتلا به اختلالات روانی، سایکوپات ها، حالات اضطراب و نظایر آن دیده می شود. در این حالت نوجوان ازمدرسه فرار می کند و به منزل نمی رود. پدر و مادر از غیبت فرزند از مدرسه اطلاعی ندارند، یعنی در حقیقت نوجوان از مدرسه و منزل هر دو فرار می کند.
این کودکان با این عمل مقررات مدرسه را زیرپا می گذارند و از قوانین متداول اجتماعی تحصیلی و خانوادگی پیروی نمی کنند. اکثر این کودکان پس از فرار از مدرسه با افرادی نظیر خودشان به عیاشی، دزدی و رفتارهای سایکوپاتیک می پردازند و یا این که بدون هدف معین در خیابان ها پرسه می زنند. این نوجوانان اغلب کم استعداد و اکثراً در تطابق و سازش خود با محیط های تحصیلی و خانوادگی اشکال دارند.
معمولاً شرایط منزل نیز ناگوار است و در واقع نوجوان نه دل خوش ازخانه دارد ونه علاقه ای به مدرسه، و به راحتی هر دو را ترک و کوچه را انتخاب می کند. نوجوانان گریزان از مدرسه اگر هم استعداد خوبی داشته باشند، از نظر عاطفی سالم نیستند و رفتارشان در منزل و مدرسه طبیعی نیست، اما نوجوانانی که از رفتن به مدرسه امتناع می کنند، اکثراً از خانواده های طبقات بالای اجتماعی هستند و رفتارشان در مدرسه بهتر و آرامتر از سایر شاگردان است.
به نظر تایمرمن (۱۹۶۶) نوجوانی که ترس از مدرسه دارد نزد مادرش می ماند، ولی نوجوان فراری از مدرسه در خیابان های شهر گردش می کند. نیمی از این نوجوانان فراری از مدرسه میان همسالان خویش محبوبیتی ندارند و نیم دیگر آنها مرتکب خلاف و لغزش می شوند.
به نظر تایمرمن عوامل موثر در خانه عبارتند از: طرد شدگی، سخت گیری های افراطی، انضباط متناقض و بی ثبات، کتک زدن، بی نظمی والدین بی علاقه، محیط زیست و همسایگی بد، ناشادی در خانه یا مدرسه، پرجمعیت بودن خانواده، جدایی کودک از مادر در اوایل کودکی یا جدایی از پدر پس از سن ۵ سالگی.
در این موارد معمولاً نوجوان در انجام تکالیف و کار مدرسه ای ضعیف است، لیکن مشکل در بی علاقگی به مدرسه یا معلم نیست. تنبیه صرفاً این گریز را تشدید کرده و به صورت پیچیده تری درمی آورد. در بیشتر اوقات فرار از مدرسه با دروغگویی همراه خواهد بود. این افراد با مهارت به دروغ گفتن می پردازند و طوری وانمود می کنند که از مدرسه غیبت نداشته اند.
به طور خلاصه باید گفت که فرار از مدرسه حالتی است که نوجوان سالم بدون عذر موجه از حضور در مدرسه خودداری کند و غیبت او غیرقانونی یا غیر موجه شناخته شود. در بعضی کشورها که بین سنین ۶ تا ۱۴ سالگی تعلیمات اجباری است، حتی اگر والدین باعث این عمل شده باشند به دادگاه احضار می شوند و مجازات های خاصی درباره آنها به مورد اجرا گذاشته می شود.
لازم به ذکر است که در مورد ترس از مدرسه و فرار از مدرسه تفاوت هایی وجود دارد. نوجوان مبتلا به ترس از مدرسه با مراقبت شدید مادرانه، اختلال در غذا خوردن، دردهای شکمی، حالت تهوع و مشکلات خواب و علایم بالینی (اضطراب) مشخص می گردد، در حالی که نوجوان گریزان ازمدرسه با بی ثباتی در تعلیم خانواده، دروغگویی دائمی، فرار از خانه و دزدی ازخانه معرفی می گردد.
متخصصان و روانکاوان تعلیم و تربیت معتقدند که نوجوانان مبتلا به ترس از مدرسه با ترس های بیمارگونه در ارتباط با حضور در مدرسه، شکایت مداوم جسمانی، ارتباط و همزیستی بیش از حد با مادر و تعارض بین پدرها و مادرها و مدیریت مدرسه توصیف می شوند.
به طور خلاصه نوجوانی که ترس یا هراس از مدرسه دارد ظاهراً با عوامل مربوط به ترس و اضطراب به بهترین وجهی مشخص می شود، در حالی که نوجوان گریزان از مدرسه با رفتار بزهکارانه تعریف می گردد. نکته آخر این که نوجوانان مبتلا به ترس از مدرسه ممکن است از نظر پیشرفت تحصیلی ضعیف نباشد و حال آن که نوجوانان گریزان ازمدرسه معمولاً شاگردانی ضعیف هستند.
● علل فرار ازمدرسه
ترس و دلهره از عدم توانایی انجام تکالیف، مواجه شدن با چهره آموزگار جدید، آشنا شدن با دوستان و همکلاسی های جدید و ... مواردی هستند که همواره ذهن بعضی از نوجوانان را به خود مشغول می کند.
این گونه معضل به مرور زمان و پس از سپری شدن هفته های اول سال تحصیلی، برطرف می شوند و به این ترتیب جای نگرانی از این بابت وجود نخواهد داشت، اما عده ای دیگر از نوجوانان آن قدر از درس و مدرسه متنفر و بیزارند که این گونه نوجوانان هم برای خود و هم برای والدین و مربیانشان مشکل آفرین بوده و شناخت علل و انگیزه های این رفتار بسیار لازم و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
فرار از مدرسه و راه درمان آن
فرار از مدرسه بیشتر در نوجوانان مبتلا به اختلالات روانی، سایکوپات ها، حالات اضطراب و نظایر آن دیده می شود. در این حالت نوجوان ازمدرسه فرار می کند و به منزل نمی رود. پدر و مادر از غیبت فرزند از مدرسه اطلاعی ندارند، یعنی در حقیقت نوجوان از مدرسه و منزل هر دو فرار می کند.
ترس از مدرسه را باید با فرار از مدرسه فرق گذاشت. فرار از مدرسه بیشتر در نوجوانان مبتلا به اختلالات روانی، سایکوپات ها، حالات اضطراب و نظایر آن دیده می شود. در این حالت نوجوان ازمدرسه فرار می کند و به منزل نمی رود. پدر و مادر از غیبت فرزند از مدرسه اطلاعی ندارند، یعنی در حقیقت نوجوان از مدرسه و منزل هر دو فرار می کند.
این کودکان با این عمل مقررات مدرسه را زیرپا می گذارند و از قوانین متداول اجتماعی تحصیلی و خانوادگی پیروی نمی کنند. اکثر این کودکان پس از فرار از مدرسه با افرادی نظیر خودشان به عیاشی، دزدی و رفتارهای سایکوپاتیک می پردازند و یا این که بدون هدف معین در خیابان ها پرسه می زنند. این نوجوانان اغلب کم استعداد و اکثراً در تطابق و سازش خود با محیط های تحصیلی و خانوادگی اشکال دارند.
معمولاً شرایط منزل نیز ناگوار است و در واقع نوجوان نه دل خوش ازخانه دارد ونه علاقه ای به مدرسه، و به راحتی هر دو را ترک و کوچه را انتخاب می کند. نوجوانان گریزان از مدرسه اگر هم استعداد خوبی داشته باشند، از نظر عاطفی سالم نیستند و رفتارشان در منزل و مدرسه طبیعی نیست، اما نوجوانانی که از رفتن به مدرسه امتناع می کنند، اکثراً از خانواده های طبقات بالای اجتماعی هستند و رفتارشان در مدرسه بهتر و آرامتر از سایر شاگردان است.
به نظر تایمرمن (۱۹۶۶) نوجوانی که ترس از مدرسه دارد نزد مادرش می ماند، ولی نوجوان فراری از مدرسه در خیابان های شهر گردش می کند. نیمی از این نوجوانان فراری از مدرسه میان همسالان خویش محبوبیتی ندارند و نیم دیگر آنها مرتکب خلاف و لغزش می شوند.
به نظر تایمرمن عوامل موثر در خانه عبارتند از: طرد شدگی، سخت گیری های افراطی، انضباط متناقض و بی ثبات، کتک زدن، بی نظمی والدین بی علاقه، محیط زیست و همسایگی بد، ناشادی در خانه یا مدرسه، پرجمعیت بودن خانواده، جدایی کودک از مادر در اوایل کودکی یا جدایی از پدر پس از سن ۵ سالگی.
در این موارد معمولاً نوجوان در انجام تکالیف و کار مدرسه ای ضعیف است، لیکن مشکل در بی علاقگی به مدرسه یا معلم نیست. تنبیه صرفاً این گریز را تشدید کرده و به صورت پیچیده تری درمی آورد. در بیشتر اوقات فرار از مدرسه با دروغگویی همراه خواهد بود. این افراد با مهارت به دروغ گفتن می پردازند و طوری وانمود می کنند که از مدرسه غیبت نداشته اند.
به طور خلاصه باید گفت که فرار از مدرسه حالتی است که نوجوان سالم بدون عذر موجه از حضور در مدرسه خودداری کند و غیبت او غیرقانونی یا غیر موجه شناخته شود. در بعضی کشورها که بین سنین ۶ تا ۱۴ سالگی تعلیمات اجباری است، حتی اگر والدین باعث این عمل شده باشند به دادگاه احضار می شوند و مجازات های خاصی درباره آنها به مورد اجرا گذاشته می شود.
لازم به ذکر است که در مورد ترس از مدرسه و فرار از مدرسه تفاوت هایی وجود دارد. نوجوان مبتلا به ترس از مدرسه با مراقبت شدید مادرانه، اختلال در غذا خوردن، دردهای شکمی، حالت تهوع و مشکلات خواب و علایم بالینی (اضطراب) مشخص می گردد، در حالی که نوجوان گریزان ازمدرسه با بی ثباتی در تعلیم خانواده، دروغگویی دائمی، فرار از خانه و دزدی ازخانه معرفی می گردد.
متخصصان و روانکاوان تعلیم و تربیت معتقدند که نوجوانان مبتلا به ترس از مدرسه با ترس های بیمارگونه در ارتباط با حضور در مدرسه، شکایت مداوم جسمانی، ارتباط و همزیستی بیش از حد با مادر و تعارض بین پدرها و مادرها و مدیریت مدرسه توصیف می شوند.
به طور خلاصه نوجوانی که ترس یا هراس از مدرسه دارد ظاهراً با عوامل مربوط به ترس و اضطراب به بهترین وجهی مشخص می شود، در حالی که نوجوان گریزان از مدرسه با رفتار بزهکارانه تعریف می گردد. نکته آخر این که نوجوانان مبتلا به ترس از مدرسه ممکن است از نظر پیشرفت تحصیلی ضعیف نباشد و حال آن که نوجوانان گریزان ازمدرسه معمولاً شاگردانی ضعیف هستند.
● علل فرار ازمدرسه
ترس و دلهره از عدم توانایی انجام تکالیف، مواجه شدن با چهره آموزگار جدید، آشنا شدن با دوستان و همکلاسی های جدید و ... مواردی هستند که همواره ذهن بعضی از نوجوانان را به خود مشغول می کند.
این گونه معضل به مرور زمان و پس از سپری شدن هفته های اول سال تحصیلی، برطرف می شوند و به این ترتیب جای نگرانی از این بابت وجود نخواهد داشت، اما عده ای دیگر از نوجوانان آن قدر از درس و مدرسه متنفر و بیزارند که این گونه نوجوانان هم برای خود و هم برای والدین و مربیانشان مشکل آفرین بوده و شناخت علل و انگیزه های این رفتار بسیار لازم و