لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
حفظ محیط زیست با مدیریت زباله در منزل
زباله اصطلاحا به فضولات جامد، نیمه جامد یا مایعی گفته می شود که ظاهرا به درد نخور بوده و دور ریخته می شود. زباله خانگی شاید مهمترین بخش زباله محسوب شوند که در صورت تفکیک و مدیرت صحیح بتوانند بخشی از سرمایه های ملی را باز گرداند.
امروزه به دلیل افزایش جمعیت، زباله های شهرها نیز افزایش یافته است. از آن گذشته رواج فرهنگ مصرف سبب شده است در شهرهای بزرگی چون تهران هر فرد روزانه 900 گرم زباله تولید کند. زباله های خانگی عبارتند از: پس مانده های مواد خوراکی، کاغذ، شیشه، فلزات، پلاستیک، پارچه و غیره.
بخش بزرگی از زباله های خانگی را پس مانده های گیاهی و حیوانی مثل پس مانده سبزی ها، پوست و ضایعات میوه و استخوان و ضایعات گوشت و مرغ و ماهی تشکیل می دهند که زباله تر به حساب می آید. کاغذ و مقوا اعم از روزنامه، کتاب، دفتر و کاغذ بسته بندی نیز بخش بزرگ دیگری از زباله را تشکیل می دهد.
انواع پلاستیک، ظروف یک بار مصرف، اسباب بازی و قوطی های فلزی و شیشه ای نیز بخشی از زباله های منازل است.
باید توجه داشت تمام موادی که از نظر ما به درد بخور نیستند، دور ریختنی نیست. اگر به هزینه های جمع آوری و دفن زباله نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم که با کمی دقت می توان از استهلاک چه سرمایه قابل توجهی جلوگیری کرد.
هزینه جمع آوری و دفن هر تن زباله 35 هزار ریال است. برای تولید هر تن کاغذ باید 15 اصله درخت تنومند قطع شود و برای تولید هر تن آلومینیوم 4 تن سنگ معدن و 7 تن زغال سنگ و قیر لازم است. برای تولید شیشه باید مقدار زیادی شن و ماسه از زمین استخراج شود. عمل حفاری و استحراج منظره زشتی به محل معدن می دهد و علاوه بر آن مقدار زیادی سوخت و آب نیز مصرف می شود.
هر تن زباله حدود 400 متر مکعب گاز گلخانه ای دی اکسید کربن متصاعد می کند و از هر تن زباله 400 تا 600 لیتر شیرابه خارج می شود که می تواند تاثیر خطرناکی روی آب و خاک داشته باشد و محل های دفن زباله هر روز گسترش بیشتری پیدا می کنند. اگر تولید زباله به همین ترتیب ادامه داشته باشد، مدت زیادی طول نخواهد کشید که تمام اراضی اطراف شهرها پر از زباله شده و محلی برای دفن زباله باقی نخواهد ماند.
بازگشت به طبیعت در مورد بسیاری از مواد موجود در زباله به طول می انجامد و این مواد سالها باعث آلودگی و آسیب به محیط زیست می شوند. شیشه و قوطی های فلزی و بویژه آلومینیومی صدها سال روی زمین باقی می مانند. کیسه ها و ظروف پلاستیکی که یک روز به دلیل سبکی و دوام آنها ساخته شدند، امروزه عامل بزرگترین مشکلات زیست محیطی هستند. پلاستیک غیر قابل تجزیه است و کیسه های نایلونی به طور متوسط 500 سال در محیط باقی می مانند. کیسه های پلاستیکی همراه باد همه جا پخش می شوند و بیشتر آنها سر از دریا در آورده با بلعیده شده به وسیله جانداران سبب مرگ آنها می شوند. چنانچه پلاستیک و نایلون موجود در زباله سوزانده شود، اسید کلریدریک ایجاد می کند که باعث آلودگی هوا و آسیب رساندن به انسان و دیگر موجودات می شود.
از سوی دیگر، انباشته شدن زباله در محل و شهرها مکان خوبی برای رشد میکروبها و تولید و تکثیر حشرات و جانوران موذی نظیر موش است؛ زیرا زباله 3 عامل رشد و تکثیر این جانداران یعنی مواد غذایی، رطوبت و پناهگاه را با خود دارد. طبق برآوردهای علمی در هر گرم خاکروبه بین 50 هزار تا 10 میلیون باکتری مختلف وجود دارد. مگس که ناقل انواع اسهال، حصبه، وبا، سل و … است و موش که تکثیر آن بستگی به میزان زباله دارد و تیفوس و طاعون را اشاعه می دهد، در اثر انباشتگی زباله سلامت محیط انسانی را تهدید می کنند.
بعضی از زباله های خانگی مثل انواع باکتری، لامپهای مهتابی و جیوه ای و لوازم الکترونیکی به علت داشتن سرب، جیوه و کادمیوم در ترکیب خود خطرناک هستند.
همچنین تعویض خانگی روغن موتور ماشین و جاری کردن آن در فاضلاب شهری به دلیل وجود مواد سمی باعث آلودگی آبها می شود. یک لیتر روغن موتور می تواند تا یک میلیون لیتر آب سالم را آلوده کند.
در حالی که این روغن موتور قابل بازیافت و استفاده مجدد است و می توان آن را به تعویض روغنی ها تحویل داد تا آن را برای تصفیه مجدد تحویل پالایشگاه دهند.
چگونه مدیریت زباله های خانه را به عهده بگیریم؟
مصرف درست می تواند تا حد زیادی هزینه های خانواده و مصرف آب و انرژی را پایین بیاورد و از تولید بیش از اندازه زباله جلوگیری کند.
برای مدیریت زباله های منزل در درجه اول مواد قابل تجزیه مثل پس مانده های آشپزخانه و مواد غذایی را از سایر مواد جدا کنید. این مواد بسرعت تجزیه شده به طبیعت باز می گردد.
پس مانده های گیاهی نیز به کود کمپوست تبدیل می شود که برای اصلاح خواص خاک و جبران مواد غذایی از دست رفته آن مفید است و با اجرای دقیق این طرح می توان روزانه 530 هکتار خاک کشور را احیا کرد.
روزنامه ها و کاغذهای باطله و دفترچه های تمام شده مشق نیز قابل بازیافت است که باید جداسازی شود. همچنین شیشه های به درد نخور منزل علاوه بر قابلیت مجدد تبدیل به شیشه در صورت بازیافت، فضای دفن زباله را نیز اشغال نمی کند. بنابراین شیشه ها را نیز در محل دیگری نگهداری کنید و وقتی انباشته شد آن را به ماموران بازیافت یا خریداران دوره گرد بفروشید.
ظروف و قوطی های فلزی آلومینیوم را دور نیندازید. بازیافت آلومینیوم می تواند 90 درصد انرژی لازم برای ساخت آن را به صرفه جویی کند. آلودگی مرحله تولید آن نیز 95 درصد کمتر است. این قوطی ها را نیز جدا نگهدارید و به فروشنده های دوره گرد بفروشید تا به قوطی، ظرف جدید، فویل و ظروف یکبار مصرف آلومینیومی تبدیل شود.
برای کاهش خطرات میکروبها و حشرات، در سطل زباله از کیسه های پلاستیکی سالم جای میوه یا خریدهای دیگر استفاده کنید و هر شب در زمان مناسب زباله را به رفتگر تحویل دهید. کیسه های پلاستیکی، ضایعات پلاستیکی و لوازم پلاستیکی شکسته را جمع آوری کنید و به خریداران دوره گرد تحویل دهید. تا جایی که ممکن است از لباسها و پارچه ها استفاده کنید. از پارچه های پنبه ای برای گردگیری و استفاده در آشپزخانه می توان بهره گرفت.
لوازم برقی از انواع باتری بهتر است تا حد ممکن از اسباب بازیها و لوازم باتری دار استفاده نکنید. باتری ها حاوی مواد سمی هستند و قرار گرفتن آن در دسترس بچه ها کار درستی نیست.
از قرار دادن لامپهای سوخته در محلی که قابل شکستن است، خودداری کنید. مواد موجود در آنها بشدت آلاینده است.
ظروف غذا را ابتدا کاملا تخلیه کنید و سپس بشویید. این کار باعث می شود رطوبت کمتری وارد زباله ها شود. خرده نان و پس مانده سفره را نیز می توانید برای پرنده ها بریزید. سعی کنید فقط مواد قابل تجزیه را در کیسه ریخته و تحویل رفته گر بدهید.
هنگام خرید از بسته بندیهای زیاد از سوی فروشنده جلوگیری کنید. خرید را به طور کلی انجام دهید. مثلا برنج را برای مصرف سالانه خریداری کنید.
با این روش کیسه های کمتری برای بسته بندی استفاده می شود. برای خرید نیز می توانید از ساکهای پارچه ای که پارچه های موجود در خانه ساخته اید، استفاده کنید در صورت امکان شیرینی و آجیل را در پاکتهای کاغذی بخرید. از ظروف یک بار مصرف نیز کمتر استفاده کنید.
اگر در حیاط خانه تان باغچه دارید، می توانید مقداری از زباله ها و پس مانده های آشپزخانه مثل پوست تخم مرغ، استخوان، ضایعات سبزی و میوه و ضایعات گوشتی و دیگر مواد قابل تجزیه را در گوشه باغچه تان به کمپوست تبدیل کنید.
منبع: بنیاد اندیشه اسلامی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
محیط زیست در چنبره جهانیسازی
نویسنده : جری ماندر
علیرغم ادعای طرفداران جهانیسازی، جهانیسازی به طور ذاتی با محیط زیست تعارض دارد. همچنین، جهانیسازی برخلاف پندار موفقانش، یک جریان عادی برخاسته از نیروهای طبیعت نیست، بلکه حاصل طراحی و برنامهریزیهای عدهای است که در «برتون وودز» گرد هم آمدهاند و به دنبال آن و به همان منظور، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی را به وجود آوردهاند. اصول پایه جهانیسازی عبارت است از: رشد فزاینده با تکیه بر صادرات، یکسان سازی فرهنگی و تجارت آزاد. اما در بسیاری از موارد، این اصول با حاکمیت ملی و ارزشهای فرهنگی جوامع در تضاد است. در کشاکش این تضاد منافع است که دستهای نه چندان پنهان شرکتهای فراملیتی، در تنظیم و هدایت سیاستهای سازمان تجارت جهانی و حتی سیاست داخلی و خارجی کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا دیده میشود. بنابراین شرکتهای چندملیتی بزرگ هستند که از فرآیندهای جهانیسازی منتفع میشوند، نه ملتها و نه محیط زیست.
یکی از ادعاهای تعجب برانگیز طرفداران جهانیسازی اقتصادی این است که این فرآیند، در بلندمدت باعث بهبود میزان حفاظت از محیط زیست خواهد شد، با این استدلال که همگام با جهانیسازی، استخراج منابع طبیعی گوناگون از قبیل جنگلها، معادن، نفت و ... ثروت کشورها را افزایش داده و قادر خواهند بود بخشهای بیشتری از طبیعت را از این آسیبها حفظ کنند یا با ابداع فناوریهای جدید، آثار زیست محیطی زیانبار ناشی از تولید بیش از حد خود را کاهش دهند، اما شواهد به وضوح نشان میدهد، چنانچه عایدی کشورها از اقتصاد جهانی ملاحظه شود، بیشترین سود به شرکتهای چندملیتی تعلق میگیرد که نه تنها انگیزهای برای هزینه کردن آن در حفظ محیط زیست ندارند، بلکه منافع حاصل را صرف استحصال هرچه بیشتر منابع طبیعی میکنند. رییس جمهور ایالات متحده به صراحت از این دیدگاه که جهانیسازی به حفظ طبیعت کمک میکند، پشتبانی میکند؛ در حالی که در همان زمان، مدافع احداث چاههای نفت بیشتر و قطع بیشتر درختان جنگلی است.
ایدهای که جهانیسازی را نوعی راهبرد زیست محیطی میداند، بیشتر به یک شوخی میماند و مسأله بسیار جدیتر از اینهاست. جهانیسازی اقتصاد، به ویژه ایدئولوژی و اندیشههای بنیادینی که آن را به پیش میبرد، ذاتاً با بقای طبیعت در تعارض است و هیچ اقدام ثانویهای از قبیل موافقتنامههای محیط زیست، کنترل آلودگی و ... نمیتواند از آسیبهای یک اقتصاد جهانی با الگوی تولید صادرات محور جلوگیری کند. این مشکلات به طور ذاتی با طرح جهانیسازی آمیخته است و اگر با این الگوی جهانیسازی پیش رویم، بروز این مشکلات، حتمی و قابل پیشبینی است.
جریان جبری و گریزناپذیر طبیعت
مدافعان جهانیسازی همیشه تمایل داشتهاند آن را عملی طبیعی معرفی کنند: ادامه و امتداد پیشرفتهای تکنولوژی و اقتصادی که در خلال قرون متمادی تا عصر حاضر جریان داشته است. اینها جهانیسازی را ثمره نیروی کنترل ناپذیر و هدایت نشده طبیعت میشمارند، اما مردم و گروههای معترض در اقصی نقاط جهان، نشان دادهاند که هرگز این گونه مواجهه با جهانیسازی برایشان قابل تحمل نیست. اگرچه فعالیتهای تجاری بینالمللی و مفاهیمی همچون «تجارت آزاد» طی قرون مختلف و به شیوه های گوناگون وجود داشته است؛ اما این گونهی مدرن، عمیقاً و به طورکلی از لحاظ مقیاس، سرعت، شکل، تبعات و مهمتر از همه «قصد و هدف» ، با گونههای قدیمیتر تفاوت دارد. گونهی مدرن جهانیسازی را نمیتوان به سادگی یک تکامل طبیعی دانست، بلکه عامدانه و با هدف تحکیم جایگاه بنگاههای اقتصادی خاص، توأم با هجمهای همه جانبه برای اشاعه و ترویج ارزشهای مرتبط با آن، طرحریزی شده است.
مبدأ پیدایش جهانیسازی مدرن بر ما پوشیده نیست. نشستهای سرنوشت سازی که در ژوئیه 1944 در «برتون وودز» صورت گرفت، سرآغاز این تحولات بود. هنگامی که سران شرکتهای چندملیتی برجسته، سیاستمداران، بانکداران و اقتصاددانان سرشناس گرد هم آمدند تا درباره چگونگی بازسازی ویرانیهای جنگ جهانی دوم به تفاهم برسند، به این نتیجه رسیدند که وجود یک سیستم اقتصادی جهانی متمرکز برای پیشبرد توسعه اقتصادی جهان ضرورت دارد. چنین سیستمی، به زعم آنها مانع از بروز جنگ میشود و به ملتهای فقیر و روند بازسازی نیز کمک میکرد. از درون نشستهای برتون وودز، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول (با نامهای دیگری در آن زمان) و موافقت نامه عمومی درباره تعرفهها و تجارت (GATT) که بعداً به سازمان تجارت جهانی (WTO) تبدیل شد، متولد شدند. نمونههای مشابه و متعاقب این نهادها و پیمانها، عبارت بودند از: نفتا، پیمان ماستریخت در اروپا و منطقه آزاد تجاری حاصل از موافقتنامه آمریکا و چند موافقتنامه دیگر.
این ابزارهای جهانیسازی اقتصادی، در کنار یکدیگر وظایف محوله خود را به انجام رساندهاند که عبارت بوده است از: ایجاد ریشهای ترین تغییرات از زمان انقلاب صنعتی در نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کره زمین. همچنین توازن قدرت در صحنه جهانی را به نحو خیرهکنندهای بر هم زدهاند، به طوری که قدرت سیاسی و اقتصادی را از دولتهای ملی و محلی سلب کرده و به سمت الگوی جدید و متمرکزی هدایت کردهاند که قدرت فراوانی به شرکتهای چندملیتی، بانکها و سازمانهای جهانی ساخته و پرداخته خود میدهد، ولو اینکه این جابهجایی قدرت، عواقب ناگواری برای حاکمیتهای ملی، کنترل جوامع، دموکراسی، فرهنگهای بومی و به ویژه محیط زیست داشته باشد. نکتهای که بار دیگر متذکر آن میشویم، این است که این فرآیند برای مقاصدی خاص و توسط افرادی خاص (شرکتهای بزرگ، اقتصاددانان و بانکداران) طراحی شده است، به طوری که نتیجه و خروجی خاص خود را نیز داشته باشند. اما این شیوه جهانیسازی چه ایرادی دارد؟
اصول جهانی سازی
اولین اصل اعتقادی جهانیسازی اقتصادی، در هم آمیختن تمام فعالیتهای اقتصادی همهی کشورهای جهان، در قالب یک الگوی توسعهی یکسان و واحد و یک ابرسیستم مرکزی است که به نوبه خود، ایجادکننده «فرهنگ هماهنگ جهانی» است. کشورهایی با فرهنگها، اقتصادها و نسبتهای کاملاً متفاوت و گوناگون، به این سمت سوق داده میشوند که شیوههای زندگی یکسانی را برگزینند؛ از فروشگاهها و هتلهای زنجیرهای یکسان استفاده کنند؛ لباسهای یکسان بپوشند؛ اتومبیلهای مشابه سوار شوند و محصولات تلویزیونی، هنری و سینمایی مشابهی دریافت کنند. به زودی دیگر دلیلی برای مسافرت به سایر نقاط نخواهید داشت. تنوع فرهنگی دیگر وجود نخواهد داشت، یک چنین الگوی متحدالشکل و یکسان، دقیقاً همان چیزی است که شرکتهای بزرگ چندملیتی برای افزایش کارآیی خود: تولید در مقیاس جهانی (عدم نیاز به ایجاد تنوع در محصولات و صرفهجویی در مقیاسهای هنگفت)، کاهش هزینههای بازاریابی در کشورهای گوناگون و بهرهمندی از سایر کارآییهای مقیاس بدان احتیاج دارند.
دومین اصل از اصول جهانیسازی، دادن اولویت و اهمیت فوقالعاده به کسب یک رشد اقتصادی بسیار سریع و نامحدود است که آن را «رشد فزاینده» مینامیم و سوخت آن، جستوجوی مداوم برای دستیابی به منابع جدید، نیروی کار ارزانتر و بازارهای جدید است. روشن است که برای رسیدن به رشد فزاینده، تأکید خاصی بر قلب تپنده الگوی جهانیسازی یعنی تجارت آزاد شود و در کنار آن از فعالیت شرکتها مقرراتزدایی شده و خصوصیسازی و «کالاسازی» تا آن جا که امکان دارد، گسترده شود. نکته اخیر حتی شامل حیطههایی از فعالیتهای اجتماعی میشود که تا این لحظه از تاریخ در نظام مبادله و تجارت وارد نشده است، یا حیطههایی که به نظر میرسد، حق طبیعی انسان است که خارج از نظام مبادلاتی و تجاری به آن دسترسی داشته باشد.
به عنوان مثال، بذرهای بومی که طی هزاران سال با روشهای طبیعی اصلاح شده و به رایگان در اختیار کشاورزان بوده است، هم اکنون در معرض انحصار بلندمدت شرکتهای فراملیتی از طریق «حق امتیاز» است. اعتراضات کشاورزان هندی و قربانیان ایدز در آفریقا و سایر نقاط جهان علیه «حقوق مالکیت معنوی مرتبط با تجارت» TRIPS که توسط WTO وضع شده است، برخی از زوایای هراسانگیز این روند جدید را روشن میکند. همچنین فشارهایی وجود دارد تا مواردی چون آب رودخانهها، دریاچهها و چشمهها را نیز که همیشه بخشی از زندگی طبیعی انسان بوده و به راحتی به آنها دسترسی داشته است، به سیستم کالایی و مبادلهای فوق ملحق کند. بنابراین، در حال حاضر بنا بر مفاد دو قرارداد WTO یعنی (FTAA جدید) و موافقتنامه عمومی درباره تجارت خدمات (GATS)، روند کالاسازی و خصوصیسازی در حوزه خدمات عمومی جریان دارد. آخرین مذاکرات انجام شده، پیرامون حوزههایی است که هنوز به طور عمده در اختیار دولتهاست، مانند رادیو و تلویزیون، آموزش عمومی، بهداشت، آب و فاضلاب، تأمین اجتماعی، پلیس، آتش نشانی، راهآهن، زندانها و...؛ چنان چه خصوصیسازی در این حوزهها آغاز شود، زمینه برای سرمایهگذاری خارجی و تسلط آنها بر این مقولهها فراهم میشود. آنگاه میباید برای دریافت خدمات تأمین اجتماعی به میتسوبیشی و برای اداره زندانها به بوندس بانک مراجعه کنیم و برنامههای صدا و سیما را از دیزنی دریافت کنیم. به همهی اینها «کالا شدن پول» را نیز باید افزود: ایجاد بازارهای پولی و جریان فوقالعاده سیال پول در بازارهای سرمایه سراسر جهان و نقش آن در بروز بحرانهای پولی و اقتصادی از قبیل بحران جنوب شرق آسیا، که پرداختن به آن از حوصلهی این مقاله خارج است.
لذا وظیفه نهادهای مولود برتون وودز است که با وضع قوانین لازم، کشورهای مختلف را با روند خصوصیسازی، مقررات زدایی و تجارت آزاد، همسو کرده و به صورت فعال با موانعی که در این کشورها بر سر راه بهرهبرداری از منابع، نیروی کار و بازار مصرف آنهاست، برخورد کنند. اما در عمل، بیشتر این موانع، قوانینی هستند که به طور مشروع توسط دولتها و نهادهای ملی وضع شدهاند: قوانین زیست محیطی، بهداشتی، امنیت غذایی، حمایت از حقوق کارگران و همچنین قوانینی که لازمه نظارت بر فرهنگ ملی است. همهی این قوانین، ولو این که توسط دولتهای مردمسالار و مبتنی بر آرای یکایک شهروندان وضع شده باشد، از جانب ذینفعان جریان تجارت آزاد به عنوان «موانع غیرتعرفهای تجاری» قلمداد میشود. WTO علیرغم عمر کوتاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
سیره رسول خدا (ص) درباره طبیعت، کشاورزى و محیط زیست (1)
نویسنده : علی حسینی
براى آن که سیره پیامبر خدا (ص) و اهمیت گفتههاى آن حضرت را درباره کشاورزى طبیعت به درستى بشناسیم، مناسب است بیش از آن از شرایط و اوضاع و احوال و اندیشه و اعمال مردم حجاز آن روزگار آگاه شویم. چه این که آشنایى با فضایى که سخنان و اعمال رسول خدا - صلى الله علیهوآله - در آن فضا تحقق یافته است بر عمق شناخت و جامع بودن آن مىافزاید. بررسى جامع و دقیق کشاورزى در جاهلیت فرصتى فراختر و تحقیقى گسترده مىطلبد که این مقاله آن را بر نمىتابد و در این جا تنها به مهمترین مشکلات کشاورزى آن روزگار مىپردازیم.
اعراب قبیلهاى زندگى مىکردند و زندگى قبیلهاى فرهنگى خاص داشت و خوى تجاوز، جنگطلبى، تعصب و رقابت و دشمنىهاى دیرینه با دیگر قبیلهها از ویژگىهاى آن بود و این موضوعها تأثیر فراوانى بر کشاورزى و دامدارى و حفظ مراتع و درختان در آن روزگار مىگذاشت، به دلیل وجود دشمنىها و جنگهاى و یورشهاى بى رحمانه به قبیلهها و در نتیجه سوزانیدن مزرعهها، پرکردن چاههاى آب، در انحصار قرار دادن آنها، نا امنى سرتاسر حجاز را فرا گرفته بود و مردمان همواره از آینده مزارع و دامهاى خود بیمناک بودند و هر از چندى شعلههاى سوزان آتش کینه، دشمنىهاى ریشه دار در قالب جنگها و یورشها جلوه مىکردو کشتزارها و نخلستانها مىسوخت، دامها به یغما مىرفت و چاهها و چشمهها ویران مىشد از این رو، ناامنى آفتى بود که در هر حال مىتوانست امید کشاورزان را به یأس مبدل سازد و حاصل سالها زحمت و رنج شان را بر باد دهد. از سویى، اعراب جاهلى از دانش کشاورزى آن روزگار آن گونه که در ایران و امثال آن بود، بىبهره بودند و بر پایه خرافهها و باورهاى بى اساس خود درباره درختان و گیاهان عمل مىکردند. به عنوان نمونه، آنان به دلیل ترس از برخى از درختان آنها را مىپرستیدند؛ چه آن که آن درختان را کانون شر و بدى مىدانستند و براى رهایى از شر آنها راهى جز پرستش آنها فرا روى خود نمىدیدند.
به همین دلیل بود که دامدارى در حجاز رواج بیشترى داشت اما همچنان ناامنى و تجاوز به حقوق دیگران، فرهنگ قبیلگى و اعتقاد به خرافات در خصوص دام پزشکى و مسایلى از این دست، به عنوان مانعهایى بود بر سر راه رشد و شکوفایى دام دارى. این نابسامانىها پیامدهاى ویرانگرى بر زندگى مردم آن روزگار حجاز داشت که مهمترین آنها عبارت بود از: کمبود غذاى کافى و مناسب، اختلال در حمل ونقل، مسافرتها و تجارتهاى بین شهرى، چه این که حمل و نقل و مسافرتهاى آن روزگار با حیواناتى از قبیل شتر، اسب، استر، و الاغ انجام مىشد، که در مکه از اهمیت ویژهاى برخوردار بود و نیز کمبود و گاهى عدم وجود مراتع مناسب و گسترش فقر و فساد و زورمدارى و بىبندوبارى از دیگر پیامدهاى این وضعیت نامطلوب در کشاورزى و دامدارى بود.
شناخت عمیق پیامبر خداصلى الله علیه وآله
رسول خدا - صلىاللَّهعلیهوآله - از همه مسایل یاد شده به گونهاى عمیق و دقیق آگاه بود و علتها و راههاى حل مشکلات و پیشرفت کشاورزى را مىدانست. او در مکه از مادر متولد شده و در همان جا زیست و به دلیل مسافرت به شام و معاشرت با مردم به خوبى درد و درمان را مىشناخت. او خود چوپانى و تجارت و کشاورزى کرده بود و تلخى مشکلات و مسایل یاد شده را چشیده بود. رسول خدا - صلىاللَّهعلیهوآله - با توجه به شناخت عمیق خود و بر پایه روش خاص خود به میدان آمد و اقدامات گستردهاى به عمل آورد که به مهمترین آنها اشاره مىشود:
گام نخست: فرهنگ سازى و انگیزه آفرینى
پیامبر اسلام - صلىاللَّهعلیهوآله - از سویى الگوى مسلمانان بود: «و لکم فى رسول الله اسوة حسنة» و آنان بر پایه آموزههاى دینى مىباید از او پیروى مىکردند: «و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول»(1) از طرفى، گفتههاى آن حضرت وحیانى و الهى بود ومسلمانان مىباید آنها را به جان مىخریدند و به عنوان قانون زندگى تلقى کرده و از آنها بهره مىبردند: «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى»(2) آن انسان یگانه بى نظیر با سیره عملى و با گفتههاى خود با فرهنگ لبریز از جهل، خرافه، ستم به ستیز برخاست و فرهنگى نو و بر اساس علم و دانش، واقعیت و عدالت پدید آورد. اینک به نمونه هایى از آن اشاره مىشود:
چوپانى و کشاورزى و درختکارى
پیامبر خدا - صلىاللَّهعلیهوآله - مدتى چوپانى کرد، در این مدت هماره کوشید به حقوق دیگران تجاوز نکند و با گوسفندان مهربان باشد، داستان چوپانى و شیوه برخورد آن حضرت با گوسفندان معروف است. از این رو، به جزئیات آن اشاره نمىشود.
حضرت با دست خود درخت مىکاشت(3) و کشاورزى مىکرد.
در روایتى در این باره آمده است:
«همه پیامبران خدا جز ادریس (که خیاط بود) کشاورز بودهاند.»(4)
در روایت دیگرى، از امام صادق - علیه السلام - چنین نقل کردهاند:
«خداى - عز و جل - از میان کارها براى پیامبرانش - علیهم السلام - کشاورزى را دوست داشت و برگزید.»(5)
امام موسى بن جعفر - علیه السلام - فرمود:
«آنان که از من و پدرم بهتر بودند، در زمین کار مىکردند. پیامبر خدا، على، و همه پدرانم، - علیهم السلام - در زمین کار مىکردند و این عمل پیامبران، رسولان، جانشینان آنان و بندگان شایسته خدا است.»(6)
بر پایه گروهى از روایات آن حضرت به طور مستقیم در درختکارى شرکت مىجست. از امام صادق - علیه السلام - در این باره چنین روایت کردهاند:
«امیرالمؤمنان، على - علیه السلام - بیل مىزد و زمین را آماده مىساخت و رسول خدا - صلى الله علیه و آله - با آب دهان، دانهها و هستهها را مرطوب مىساخت و در زمین مىکاشت....»(7)
آن حضرت تماشاى گیاهان سبز و خرم را بسیار دوست مىداشت(8) و از نگاه به سیب سرخ و ترنج سرسبز و خرم(به دلیل زیبایى آنها) شگفت زده مىشد.
امام على بن موسى الرضا - علیه السلام - در این باره فرمودند:
«ان رسول الله کان یعجبه النظرة الى الأترج الاخضر و التفاح الأحمر.»(9)
حضرت خرما را بسیار دوست مىداشت، همواره از آن بهره مىبرد. از امام على بن الحسین - علیهما السلام - نقل شده است که همواره دوست داشت انسان خرمایى (خرما دوست) را ببیند، و این بدین سبب بود که پیامبر، خرما را دوست مىداشت. (10)
از این رو، در روایتى دیگر آمده است:
«هر کس به این نیت - که چون پیامبر خرما دوست داشت، خرما بخورد - خرما هیچ ضررى به او نمىرساند.»(11)
از امام صادق - علیه السلام - نقل شده است:
«هیچ گاه غذایى همراه با خرما نزد پیامبر - صلىاللَّهعلیهوآله - آورده نمىشد مگر آن که ابتدا از خرما میل مىفرمود.»(12)
روایات به روشنى نشان مىدهد که آن حضرت در میدان عمل به کشاورزى اهمیت خاصى مىداد و خود و نزدیکترین یارانش عملا مردمان را به آن تشویق مىکردند و این روش و سیره در توجه دادن مردم به کشاورزى اهمیت بسیار داشت.
پیامبر خدا - صلىاللَّهعلیهوآله - به درستى معتقد بود که انسانها محور اصلى توسعه و شکوفایى جامعه اسلامى و سرسبزى و رونق کشاورزى هستند و بهترین، کوتاهترین و هموارترین راه براى شکوفایى کشاورزى و دامدارى و سرسبزى جامعه اسلامى آن است که مردم از روى اعتقاد در این مسیر گام نهند و در پرتو تغییرات گسترده در اندیشه و باورهاى مردم است که مىتوان به این هدف دست یافت. سخنان آن حضرت درباره اهمیت کشاورزى، درختکارى و دامدارى سبب شد که بینش، اندیشه و باورهاى مردم به طور گسترده در این باره زیر و رو شود، آنان به اهمیت کشاورزى، درختکارى، سرسبزى و خرمى جامعه اسلامى و اصولاً ارزش بسیار درختان و فواید و آثار مادى و معنوى آنها به طور عمیق پى بردند و در نتیجه در پى سرسبزى، خرمى و رونق کشاورزى جامعه اسلامى برآمدند.
قطع درختان
رسول خدا - صلىاللَّهعلیهوآله - از قطع درختان، غرق کردن مزرعهها در آب و سوختن آنها حتى در جنگ نهى مىکرد و این عمل را در ردیف کشتن کودکان بى گناه و زنان بى دفاع مىدانست.
از آن حضرت - صلىاللَّهعلیهوآله - در این باره چنین نقل شده است:
«درختان را آتش مزنید، آنها را با آب ویران نکنید، درختان میوه دار را قطع نکنید و مزرعهها را نسوزانید.»(13)
بدین سان سیره رسول خدا - صلىاللَّهعلیهوآله - این بود که در جنگها به شدت از نابودى کشتزاران، نخلستانها و باغها بپرهیزد و مجاهدان را از آن باز دارد و وقتى در زمان جنگ این گونه باشد، در زمان صلح به گونهاى مؤکدتر و روشنتر باید از درختان و مزرعهها حفاظت شود و از نابودى آنها پرهیز.
آب و خاک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حمایت کیفری محیط زیست
نوشته: ریوچی هیرانو(Ryuchi Hirano) استاد حقوق دانشگاه توکیو
ترجمه: دکتر هادی خراسانی
پژوهشگر موسسه حقوق طبیعی
گزارش کلی ارائه شده به همین کنگره بین المللی حقوق تطبیقی
1- محیط زیست.
حتی یک نظر تحتمالی به گزارشهای ملی جداگانه ای که از کشورها رسیده است, نشان میدهد که تقریباً از ده سال پیش به اینطرف مسئله حفاظت محیط زیست موجب نگرانی تمام این کشورها گردیده است. معذلک می توان بین این کشورها از لحاظ درجه نگرانی آنها نسبت به محیط زیست و برداشت آنها نسبت به راه حل ها, تفاوتهائی تشخیص داد. این تفاوتها علاوه بر علل دیگر تا حدود زیادی از اختلافات بین نظام های اجتماعی و سطح صنعتی بودن این کشورها ناشی میگردد.
در حقیقت تفاوت بین درجه توجه کشورها به حفاظت محیط زیست در مفهومهای مختلفی که محیط زیست در این کشورها دارد و برداشتی که از این مفاهیم می شود, منعکس میگردد. شاید بتوان این کشورها را به دو گروه تقسیم کرد: اول کشورهائیکه روی بخش ها و عناصر معینی از محیط زیست که باید مورد حمایت قرار گیرند, تاکید میکنند. دوم کشورهائیکه محیط زیست را بجای اینکه قسمت ها و عناصر مختلف آن را در نظر بگیرند, من حیث المجموع مورد توجه قرار میدهند. بدین ترتیب از یکطرف کشورهائی را می یابیم که محیط زیست را از لحاظ آن بر حسب عناصر مختلف آن از قبیل هوا, آب و زمین, مورد توجع قرار میدهند و بنابراین روی بعضی از این عناصر وبخش های محیط زیست تاکید میکنند و آلودگی همین عناصر و قسمت ها بوده است که بعلت اثرات زیان بخش آنها در زندگی و سلامت افراد بشر, موجب نگرانی گردیده است.
در سوی دیگر کشورهای گروه دوم قرار دارند که محیط زیست را من حیث المجموع مورد توجه قرار داده و روی آن تاکید میکنند . ولی در اینجا باید خاطر نشان ساخت که برای این کشورها محیط زیست در حقیقت به آنچه که آن را می توان محیط زیست انسانی نامید, اطلاق می شود. بعبارت دیگر ارزش محیط زیست فقط تا جائیکه تصور میرود برای رفاه بشر اساسی, مفید و موثر می باشد, مورد توجه قرار میگیرد . بدین ترتیب در اینجا مفهوم محیط زیست به آن اندازه گسترده نیست که تمام نظام طبیعی را در بر بگیرد بلکه فقط آنچه را که برای رفاه بشر ضروری اشخیص داده می شود, منجمله ارزش های طبیعی, اقتصادی , فرهنگی و محیطی مطبوع محیط بشر را در بر میگیرد.
شاید اصطلاح سیستم رابطه بین عوامل اقلیمی و بشری که بوسیله میدا (Mayda) پیشنهاد شده است, برای توصیف مفهومی که این گروه دوم از کشورها از محیط زیست درک میکند, اصطلاح مناسبی باشد. این کشورها روی حفاظت یک سیستم اقلیمی و بشری تاکید میکنند و بعقیده آنها جلوگیری از آلودگی محیط قسمتی از این حفاظت محسوب می شود.
2- قانونگذاری درباره محیط زیست
بطوریکه پرنوسیل (PRENOSIL) خاطر نشان ساخته است, تفاوت در نحوه درک مفهوم محیط زیست بوسیله دو گروه کشورهای فوق الذکر, در سیاست های قانونگذاری آنها درباره محیط زیست منعکس می باشد. بدین معنی که اگر روی بخش های بخصوصی از محیط زیست تاکید شود, سیاست های قانونگذاری مربوط به محیط زیست پراکنده و ناهم اهنگ خواهند بود وبعکس اگر محیط زیست بطور کامل و من حیث المجموع در نظر گرفته شود, سیاست قانونگذاری مربوط به آن, فراگیرنده تر خواهد بود. در این مورد نخست, نسبت به یک برنامه اساسی جامعی توافق می شود و این سیاست در یک قانون پایه منعکس میگردد و سپس در قوانین جداگانه ای, مقررات قانونی برای حمایت از عناصر و قسمت های مختلف محیط زیست پیش بینی می شوند. بطور کلی کشورهای سوسیالیست جزو گروه دوم می باشند. بدین معنی که آنها میکوشند محیط زیست را من حیث المجموع مورد توجه قرار دهند و لذا در این زمنیه سیاست های فراگیرنده ای را اتخاذ کرده و بمورد اجراء گذاشته اند. گفته می شود که قانون اساسی یوگوسلاوی نخستین قانون اساسی ای است که مقررات اصلی مربوط به محیط زیست در آن گنجانیده شده است. قوانین اساسی کشورهای اتحاد جماهیر شوروی, بلغارستان و مجارستان نیز حاوی مقرراتی مربوط به حفاظت محیط طبیعی زیست می باشند. در مورد بلغارستان, باید خاطر نشان ساخت که بر مبانای قانونی اساسی آن کشور, شورای دولتی می تواند خط مشی اصلی مربوط به حفظ و بازسازی محیط طبیعی زیست را اعلام دارد. در رومانی حزب کمونیست آن کشور اصول اساسی مربوط به حفظ محیط زیست را تعیین کرده و قانون حفاظت محیط زیست در سال 1973 بمورد اجراء گذاشته شده است. در جمهوری دموکراتیک آلمان, قانون سیاست محیط زیست مصوب 1970 وجود دارد که بنا به گفته اوهلر oehler یک کد قانونی فراگیرنده های برای حفاظت محیط زیست محسوب می شود. بعکس کشورهای فوق الذکر, در کشورهائیکه آزادی فعالیت های موسسات اقتصادی و تولیدی یک اصل اساسی شناخته شده است, بین تدابیر مربوط به جلوگیری از اثرات زیان بخش ناشی از این موسسات, هم آهنگی وجود ندارد. بدین معنی که این تدابیر مربوط به عناصر انفرادی ویا بخش های مجزای محیط زیست می باشند. مثلاً کنستانت (constant) با ابراز تاسف میگوید که در بلژیک متاسفانه این حربه ها بصورت یک مجموعه قانونی که بتواند مبنای مجازاتهای کیفری قرار گیرد جمع آوری و تدوین نشده اند. قانونگذار کار خود را بتدریج و باوضع قوانین پراکنده ای که هر کدام هدف و نحوه اجرای جداگانه ای دارند, انجام دادخ است. این سیستم دارای نقائص جدی است و نتیجتاً بعلت فقدان یک برداشت جامع, یک سلسله متون پیچچیده ای را بوجود آورده است که هم آهنگی از خصوصیات عمده آن نیست.
در فرانسه باوضع مشابهی مواجه می شویم. بعقیده دلما- مارتی (Delma- Marty) قوانین فرانسه در این زمینه مخلوطی از متون نا هم آهنگ می باشد. معذلک حتی بعضی از کشورهائیکه آزادی فعالیت های موسسات اقتصادی و تولیدی را پذیرفته اند, باوضع قوانین بنیادی حفظ محیط زیست, توانسته اند تدابیر جامع و فراگیرنده ای برای مسائل مربوط به حفاظت محیط زیست اتخاذ نمایند که از آنجمله می توان قانون کنترل آلودگی مصوب 1974 انگلستان ,- قانون سیاست ملی محیط زیست مصوب 1970 ایالات متحده امریکا- قانون بنیادی محیط زیست مصوب 1976 و نزوئلاً و قانون بنیادی کنرل آلودگی محیط زیست مصوب 1970 ژاپن را بعنوان نمونه نام برد.
شک نیست که در زمان حاضر اتخاذ سیاست های بنیادی و اجرای قوانین پایهو تشویق انتخاب سیاست های جامع و فراگیرنده در مورد محیط زیست, مهم ترین و موثرترین وسیله برای حفظ محیط زیست محسوب می شوند. معذلک در مواردی که مقررات قانونی واحدی وضع می گردند, ضورت دارد که محیط زیست برحسب بخش ها و عناصر مختلف آن مورد توجه قرار گیرد. مثلا قانون بنیادی ژاپن, آلودگی آب- آلودگی خاک, ارتعاشات صدا- مشست کردن زمین و بوهای نامطبوع را بعنوان قسمت های مختلف آلودگی محیط زیست ذکر میکند و در مورد هر یک از این بخش ها, قوانین جداگانه وضع شده اند. بطوریکه پرنوسیل به حق خاطر نشان میسازد, این ارم مخصوصاً در صورتیکه مقررات قانونی کیفری وضع شده باشند, مصداق پیدا میکند. بعلاوه در مواردیکه مقررات قانونی کیفری وضع می گردند, باید مخصوصاً روی حفظ زندگی و سلامت افراد تاکید شود . اگر قرار باشد دامنه اجرای این قوانین از این حد تجاوز کند, باید با احتیاط عمل کرد.
3- حفاظت محیط زیست و توسعه صنعتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
محیط زیست انسان
آنچه ما را احاطه کرده ، آنچه ما بر آن اثر می گذاریم و آنچه ما را متأثر می سازد تشکیل دهنده محیط زیست ما است بر این اساس همسایه ما ، خانه ما و کوچه ، خیابان و حتی سگهای ولگرد خیابان به همان اندازه به محیط زیست ما تعلق دارند . که جنگلها و پرندگان قسمتی از محیط زیست ما را تشکیل می دهند . همچنین خورشید ، ماه ، سیارات ، آب و هوا ، همه و همه عوامل و بخشهایی از محیط زیست ما می باشند .
بدین ترتیب پیچیدگی و تو در توئی محیط زیست انسان بر ما آشکار میشود در نتیجه برای سهولت امر و دستیابی به تعریفی عملی – علمی و روش و و نظم محیط زیست را به سه بخش کلی تقسیم می نماییم ، لکن باید در نظر داشت که این سه بخش همیشه با یکدیگر در ارتباط بوده ، نسبت به یکدیگر کنش متقابل داشته و در عالم واقع هرگز از هم تفکیک پذیر نیستند . در هر صورت سه بخش مذکور عبارتند از :
محیط زیست طبیعی
محیط زیست مصنوعی یا شهر
محیط زیست اجتماعی
1- مفاهیم و تعاریف اولیه
الف : محیط زیست طبیعی
این بخش از محیط زیست در بر گیرنده قسمتی از فضای سطح کره زمین است که به دست بشر ساخته نشده است . مانند کوه ها ، دشتها ، جنگلها ، دریاها ، حیات وحش و امثالهم .
هر چند انسان متمدن امروزی در این بخش از محیط زیست تغییرات فاحشی پدید آورده ، ولی با این وجود در ماهیت طبیعی بودن عوامل تشکیل دهندة این بخش از محیط زیست دگرگونی ایجاد نشده است .محیط زیست طبیعی را می توان به دو بخش کلی جاندار و بیجان تقسیم نمود :
الف : طبیعت بیجان : هوا ، آب ، خاک
ب : طبیعت جاندار : پوشش گیاهی ، حیات وحش
مجموعه طبیعت بیجان و جاندار تشکیل دهندة فضای زندة کرة خاکی یا بیوسفر می باشد . انرژی لازم برای زندگی و ادامه زندگی در فضای زنده از انرژی خورشید تأمین می گردد. با آنکه بیو سفر با خورشید همواره در رابطة انرژتیک قرار دارند ، بیوسفر فضایی است محدود و بسته و فقط به خاطر دریافت انرژی میتوان آنرا سیستمی گشوده تلقی نمود . بنابراین ، بیو سفر در سایر موارد سیستمی است بسته که انسان نیز با تمام فتوحاتش جزئی از این سیستم بسته محسوب می شود .
ب: محیط زیست مصنوعی با انسان ساخت
محیط زیست مصنوعی عبارت است از آنچه به دست بشر ساخته و پرداخته شده است برخی از محیط زیست شناسان این دو بخش از محیط زیست را محیط زائیده تفکر انسان می نامند . زیرا پیدایش و قرم و شکل آن حاصل نیروی خلاقه و فکری جامعه می باشد .
بطور خلاصه شهر های ما با تمام محتوایشان محیط زیست مصنوعی ما را تشکیل می دهند . خانه ها ، خیابان ها ، کارخانه ها ، مدارس ، فرود گاه ها و امثال اینها همگی اجزای محیط زیست مصنوعی ما به شمار می آیند . اما نه تنها ساختمان های یک شهر تشکیل دهنده محیط زیست مصنوعی ما هستند ، بلکه آلودگی هوا ، زباله های کنار خیابان ها و درجه کثیف یا تمیز بودن جویبار های روان شهر نیز عناصر تشکیل دهنده این بخش از محیط زیست می باشند . نظر به اینکه محیط زیست مصنوعی زائیده طرز تفکر و کیفیت فرهنگی هر جامعه میباشد . بنابران می توان از آن به عنوان شاخصی جهت شناخت طرز تفکر و کیفیت فرهنگی هر جامعه بهره جست بر پایه همین استدلال می توان از طریق بررسی تمیزی یا کثیفی یک شهر به شدت علاقه ساکنان آن شهر به شدت علاقه ساکنان آن شهر به مرزو بوم خود پی برد . در جائیکه آبهای ساه در جویبار ها روان است و زباله ها از در و دیوار شهر بالا می رود . وسائط نقلیه بدون توجه به علائم راهنمایی و رانندگی ونیز بدون احترام به سلامت و جان عابرین پیاده درآمد وشدند هیچ خردسال و بزرگسالی را در خیابان ها امنیتی نیست . و به طور حتم مردم آن شهر هیچ علاقه ای به محیط زیست خود ندارند .
ج : محیط زیست اجتماعی
این بخش از محیط زیست از انسان های اطراف ما و نیز روابط متقابل ما با آنا تشکیل یافته است : خانواده ، همسایه ، فروشندة رهگذر ، همکاران ا داری ، .... همه و همه محیط زیست انسانی ما را تشکیل می دهند . اینان نیز هریک به سهم خود بر ما اثر می گذارند یا ما آنها را تحت تاثیر قرار می دهیم . بنابراین محیط زیست انسانی همان جوامع بشریت با تمام شکل هایش . به این ترتیب ، دانش محیط زیست شناسی ، بخشی از جامعه شناسی را نیز در بر می گیرد . حتی برخی از محیط زیست شناسان در رابطه با مسائل زیست محیطی ، جامعه شناسی را مهمتر از علوم طبیعی می دانند . به عقیده ان دسته از صاحبنظران این رفتار انسان – و در نهایت رفتار جامعه – است که سبب پیدایش این دگرگونی های نا خوشایند و فاجعه آمیز در طبیعت می گردد. از آنجا که انگیزه و محرک تجاوز به طبیعت در جامه بشری پیدا می شود . ، بایستی علاج بیماری را نیز از درون جامعه آغاز نمود . به عنوان مثال می توان از انواع آلودگی های شهر یاد کرد که علت جمیع آنان فقط و فقط انسان است . از طریق آگاه نمودن جامعه به وجود مسئله و خطرات راه علاج آن میتوان با مسائل منفی محیط زیستی به طریق بنیادی مقابله کرد . در این خصوص باز هم لازم به تذکر است که هر چند ما بخاطر سهولت کار و عملی بودن روش های نحقیق محیط زیست را به سه روش طبیعی ، مصنوعی ، و انسانی تقسیم نموده ایم لکن در عمل این سه بخش هرگز جدا از هم موجودیت نداشته و نخواهند داشت .
2- چگونگی آغاز دگرگونی ها در طبیعت
برای بررسی آغاز دگرگونیها در طبیعت ، بایستی چندین هزار سال به عقب برگردیم و شیوه زندگی بشر را دورانهای اولیه تحقیق و مراحل کار فعالانه ، یعنی به کمک ابزار کار و دگرگون نمودن محیط زیست جهت ادامه بقا ، مورد مطالعه قرار دهیم ، زیرا ابزار قدرتمندی که امروز قادرند در ظرف چند ساعت جنگلی عظیم را به بیابانی بایر تبدیل کنند ، همواره چنین نبوده اند ، بنابراین توسط انسان در طبیعت همواره به نسبت دامنه تأثیر نیروی ابزار کار دگرگونیهائی بوقوع پیوسته است . هدف بشر اولیه در وهله اول نخست ، همانند هر جاندار دیگر ، سیر کردن شکم خود ، حفاظت خویشتن در برابر جانوران دیگر و در مقابل تغییرات جوی ، ادامه بقا و حفظ نسل بوده است . او برای رسیدن به این هدف تمام قدرت و استعداد خود را به کار انداخت، برای مطالعه نمونه هایی از مظاهر زندگی اولیه ، به فلات ایران در هزاران سال پیش وارد می شویم .زندگی در فلات ایران به علت مساعد بودن وضع آب و هوا ، بسیار زود آغاز شده است . در ایران زندگی متعلق به پانزده تا ده هزار سال پیش از میلاد به دست آمده است . در ایران ، یعنی دوره بارانهای متوالی ، خانه و مسکن مردمان فلات ایران در غارهای زیرزمینی و در کناره های پردرخت کوهها قرار داشت . این خانه ها بختیاری در شمال شرقی شوشتر کشف شده اند .کم کم که فلات ایران رو به خشکی نهاد و دشتها سر از آب بیرون آوردند ، بالطبع حیوانات نیز به دشتها رو آورده و انسانها نیز برای شکار آنان به آنان به این نقاط آمده اند .
اما آنچه مسلم است اینان انسانهای پیشرفته ای بوده اند ، زیرا هم ساکن مسکن و هم دارای سلاح بودند . انسان اولیه بدون ابزار شکاردر مقابل حیوانات عظیم الجثه کاملا" ناتوان بود . از این رو غذای خود را از راه جمع آوری میوه و شکار حیوانات کوچک ، خصوصا" آبزیانی مانند حلزون ، به دست می آورد . در این زمان انسان هنوز در بطن طبیعت می زیست و زندگی او با سایر جانوران چندان تفاوتی نداشت . مع الوصف این انسان غارزی و میوه چین ظاهرا" زمان زیادی برای تفکر داشت . به عبارت دیگر می توان گفت که احتیاج او را وادار به تفکر می کرد تفکر برای چاره جویی و رهایی از موقعیت نامطمئن زندگی این تفکر خود بخشی از جریان تلاش بخاطر ادامه بقا بود و بهترین محرک برای به جریان افتادن نیروی خلاقه انسان . از این رو انسان رفته رفته قادر به ساختن سلاح کشنده گردید . نخستین سلاح بشر تبر سنگی بود . انسان به کمک این حربه جدید نه تنها قادر به دفاع از خود گردید ، بلکه موضع تهاجمی گرفت و به شکار حیوانات بزرگ نیز توفیق یافت . انسان برای نخستین بار لزوم به کارگرفتن نیروی خلاقه خود را احساس کرد . بدنبال تبر سنگی ، تیرو کمان ، ژوبین و خنجر ساخته شد و انسان میوه چین به انسان شکارچی تبدیل گردید. با وجود اختراع سلاح کشنده آغاز برتری یافتن انسان بر سایر حیوانات بود ولی او باز هم جزیی از طبیعت بود و زندگی او در دامن طبیعت می گذشت . اقتصاددانان شیوه اقتصادی این عصر را غیرفعال می دانند ، زیرا انسانها برای رفع نیازهای خود مانند خوراک و پوشاک ، از فرآوردهای آماده طبیعی استفاده می کردند . به بیان دیگر ، اینان چیزی تولید نمی کردند که آن را محصول کار خود بدانند . یکی از بزرگترین پیشرفتهای بشر ، همانا آغاز