لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
مجموعه های مرکزی و شعاع ها درگراف های
مقسوم علیه صفر از حلقه های
جابجایی
فهرست
عنوان
پیش گفتار
خلاصهی مطالب
1فصل اول
1-1مقدمه
1-2پیش نیازها
تعاریف
قضیه ها
2فصل دوم
2-2مرکز
2-3 میانه
2-4 مجموعه های غالب
منابع
خلاصهی مطالب
برآن شدم تا با تلاش مستمر مطالبی را از نظر گرامیتان بگذرانم که بدیع باشد و قابل ارائه، امیدوارم رضایت خاطر شما خوانندگان گرامی را جلب نمایم. دراینجا خلاصهای از مطالبی که مطالعه خواهید کرد آورده شده است.
دریک حلقهی جابجایی و یکدار R، گراف مقسوم علیه صفر ، گرافی است که رأس های آن مقسوم علیه های صفر غیرصفر R می باشند که درآن دو رأس مجزای xو y مجاورند هرگاه xy=0. این مقاله اثباتی براین مطلب است که اگر R نوتری باشد آن گاه شعاع ،0،1 و یا 2 می باشد و نشان داده میشود که وقتی R آرتینی میباشد اجتماع مرکز با مجموعه {0} اجتماعی از ایده آل های پوچ ساز است. زمانی که مرکز گراف مشخص شده باشد می توان قطر را تعیین کرد و نشان داده میشود که اگر R حلقهی متناهی باشد آن گاه میانه زیر مجموعه ای از مرکز آن است. زمانی که R آرتینی باشد با به کاربردن عناصری از مرکز میتوان یک مجموعهی غالب از ساخت و نشان داده می شود که برای حلقهی متناهی ، که F میدان متناهی است، عدد غالب مساوی با تعداد ایده آل های ماکسیمال مجزای R است. و همچنین نتایج دیگری روی ساختارهای بیان میشود.
واژه های کلیدی
مجموعه های مرکزی؛ حلقهی جابجایی؛ مقسوم علیه صفر؛ گراف مقسوم علیه صفر
فصل اول
1-مقدمه
حلقهی جابجایی و یکدار R داده شده است. گراف مقسوم علیه صفر، ، گرافی است که رأس های آن مقسوم علیه های صفر غیرصفر حلقه R می باشند، بین دو رأس مجزای x و y یال وجود دارد اگر وفقط اگر xy=0 باشد. گراف مقسوم علیه صفر حلقهی R با نشان داده می شود. این تعریف از ابتدا توسط livings Ston (1999) و Anderson بیان شد که تعداد زیادی از ویژگی های اساسی مورد بررسی قرار گرفت. تعریف اصلی توسط Beck (1988) و Nasser (1993) و Anderson بیان شد که همهی عناصر حلقه به عنوان رأس های گراف انتخاب می شدند.
و Anderson et al.(2001) , De meyer and Schnieider (2002), Smit (2002) مقالههای دیگری درارتباط با گراف مقسوم علیه صفر از حلقه های جابجایی ارائه دادند. این ساختار های گرافیکی به شکل موضوع های جبری دیگر توسط Cannon et al.(2005) and DeMeyer et al.(2002), Redmond (2002)2003,2004) تعمیم داده شده است، که در ادامه به آن می پردازیم.
درطول این پژوهش برآنیم که نتایجی را روی حلقه های یکدار و جابجایی متناهی بیابیم. این نتایج برای عمومی ترین موارد ممکن بیان می شود. هدف ارائه دادن همهی نظریه های کاربردی از مرکزیت گراف و تحقیق درمورد مفاهیم تقریباً محض از گراف های مقسوم علیه صفر می باشد. ابتدا نشان داده می شود که شعاع های گراف مقسوم علیه صفر یک حلقه نوتری و جابجایی و یکدار 0، 1، 2 میباشد. این قضیه دربخش های بعدی برای تعریف خصوصیات سه مجموعه مرکزی (مرکز، میانه و مجموعه های غالب با اندازهی می نیمال) درگراف های مقسوم علیه صفر از حلقههای جابجایی و یکدار به کاربرده می شود. و نیز ارتباط بین این مجموعه ها مورد بررسی قرار می گیرد. به عنوان پیامدی از این نتایج، ویژگی های دیگری از را بیان می کنیم که از جملهی آن ها قطر و کران ها روی تعداد یال های گراف میباشد.
2-پیش نیازها
بالطبع لازمهی پردازش به مبحث مجموعه های مرکزی و شعاع ها در گراف های مقسوم علیه صفر حلقه های جابجایی واقف بودن به تعاریفی است که آن را باید پیش نیاز نامید:
تعریف 1.2.1 پوچ ساز (annihilator) x مجموعهی عناصر می باشد به طوری که xy=0 به عبارت دیگر
تعریف 2.2.1عنصر ناصفر x درحلقهی R را یک مقسوم علیه صفر (zero dirisor) گوییم هرگاه عنصر ناصفری از R مانند موجود باشد به طوری که xy=0.
مجموعهی مقسوم علیه های صفر حلقهی R را با Z(R) نشان می دهیم که به صورت زیر میباشد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
متن کامل قطعنامه شورای امنیت علیه ایران
شورای امنیت سازمان ملل شنبه شب قطعنامه تعدیل شده سه کشور اروپایی را تحت فشار آمریکا در حالی که بخشهای متعددی از آن با اعمال نفوذ روسیه و چین حذف شده بود، تصویب کرد.
به گزارش فارس متن کامل این قطعنامه به شرح زیر است:
شورای امنیت:
با یادآوری بیانیه رئیس خود, S/PRST/2006/15 مورخ 29 مارس 2006, و قطعنامه 1696 (2006) مورخ 31 جولای 2006؛
با تأکید مجدد بر تعهدش نسبت به معاهده عدم اشاعه تسلیحات هستهای و یادآوری حق کشورهای عضو برای توسعه، تحقیق, تولید و بکارگیری انرژی هستهای برای مقاصد صلح آمیز و بدون تبعیض طبق مواد 1 و 2 معاهده؛
با تکرار مجدد نگرانی جدی خود درخصوص گزارشهای متعدد مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و قطعنامه شورای حکام آژانس در خصوص برنامه هستهای ایران که توسط مدیرکل آژانس به شورا گزارش شده، از جمله قطعنامه GOV/2006/14؛
با تکرار مجدد نگرانی جدی خود از این که مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش 27 فوریه 2006 (GOV/2006/15) تعدادی از موضوعات باقی مانده و نگرانیهایی را درمورد برنامه هستهای ایران از جمله موضوعاتی که میتوانسته ابعاد هستهای نظامی داشته باشد فهرست نموده است و این که آژانس نمیتواند نتیجه گیری کند که هیچگونه مواد یا فعالیتهای هسته ای اظهارنشده در ایران وجود ندارد؛
با تکرار مجدد نگرانی جدی خود درخصوص گزارش 28 آوریل 2006 مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی (GOV/2006/27) و یافتههای آن گزارش, از جمله اینکه با گذشت بیش از 3 سال از تلاشهای آژانس برای بدست آوردن شفافیت درخصوص کلیه ابعاد برنامه هسته ای ایران, شکافهای موجود در دانش آژانس موجب نگرانی است و آژانس نمیتواند در تلاشهای خود به منظور ارائه تضمین درخصوص فقدان مواد و برنامههای هسته ای اظهار نشده، پیشرفتی صورت دهد؛
با نگرانی جدی خاطرنشان میسازد همانطور که در گزارشهای 8 ژوئن 2006 (GOV/2006/38) و 31 آگوست 2006 (GOV/2006/53) و 14 نوامبر 2006 (GOV/2006/64) مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی مورد تأیید قرار گرفته, ایران تعلیق کامل و پایدار تمامی فعالیتهای مرتبط با غنی سازی و بازفرآوری مقرر در قطعنامه 1696 (2006) را برقرار نساخته, همکاری خود با آژانس را طبق پروتکل الحاقی از سرنگرفته, سایر اقدامات درخواست شده توسط شورای حکام آژانس را اتخاذ ننموده و به مفاد قطعنامه 1696 (2006) شورای امنیت پایبند نبوده و اینکه این اقدامات برای ایجاد اعتماد ضروری هستند و به طور جدی از امتناع ایران در اتخاذ این قدمها، ابراز تأسف مینماید؛
با تأکید بر اهمیت تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک برای یافتن راه حلی مذاکره شده که تضمین نماید برنامه هسته ای ایران منحصرا برای مقاصد صلح آمیز است, و با خاطرنشان ساختن اینکه چنین راه حلی به سود عدم اشاعه در نقاط دیگر خواهد بود و با استقبال از تعهد مستمر چین, فرانسه, آلمان, فدراسیون روسیه, انگلستان, آمریکا و نماینده عالی اتحادیه اروپا برای دستیابی به راه حلی بر اساس مذاکره؛
با عزم به اثر بخشیدن به تصمیمات خود از طریق اتخاذ اقدامات مناسب به منظور ترغیب ایران به پایبندی به قطعنامه 1696 (2006) و درخواستهای آژانس و همچنین به منظور محدود نمودن ایران در توسعه فناوریهای حساس در پشتیبانی از برنامههای هسته ای و موشکیاش تا زمانی که شورای امنیت تشخیص دهد که اهداف این قطعنامه برآورده شده است؛
با نگرانی نسبت به خطرات اشاعه ناشی از برنامه هسته ای ایران، در این چارچوب، با قصور مستمر ایران در برآوردن درخواستهای شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و پایبندی به مفاد قطعنامه 1696 (2006) شورای امنیت, و با توجه به مسئولیت اولیه شورا طبق منشور ملل متحد برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی؛
با اقدام ذیل ماده 41 فصل هفتم منشور ملل متحد؛
1) تأکید میکند ایران باید بدون تأخیر بیشتر, اقدامات مقرر شده در قطعنامه GOV/2006/14 شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی را اتخاذ نماید، اقداماتی که برای ایجاد اعتماد نسبت به مقاصد صرفا صلح آمیز برنامه هسته ای خود و برای حل و فصل مسایل باقیمانده ضروری هستند.
2) در این چارچوب تصمیم میگیرد که ایران میبایست بدون تأخیر بیشتر، تمامی فعالیتهای هستهای حساس از نظر اشاعه زیر را تعلیق نماید:
الف) تمامی فعالیتهای بازفرآوری و مرتبط با غنیسازی از جمله تحقیق و توسعه، به گونه ای که توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی مورد راستیآزمایی قرار گیرد؛ و
ب) کار کردن بر روی تمامی پروژههای مرتبط با آب سنگین، از جمله ساخت رآکتور تحقیقاتی که با آب سنگین کار میکند، به گونه ای که توسط آژانس مورد راستیآزمایی قرار گیرد.
3) تصمیم میگیرد که کلیه کشورها میبایست اقدامات لازم به منظور ممانعت از عرضه, فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم از سرزمینشان یا بوسیله اتباعشان, یا با استفاده از کشتیها و هواپیماهای تحت پرچمشان و یا استفاده و بکارگیری در راستای منافع ایران - اعم از اینکه منشاء آن در قلمروشان بوده یا نباشد - نسبت به کلیه اقلام, مواد, تجهیزات, کالاها و فناوری که میتواند به فعالیتهای مرتبط با غنیسازی، بازفرآوی یا آب سنگین ایران، یا به توسعه سیستمهای پرتاب سلاح هستهای کمک نماید، از جمله موارد زیر، را به مورد اجرا گذارند:
الف) مواردی که در بخشهای B.6, B.5, B.4, B.3, B.2 و B.7 از INFCIRC/254/Rev.8/Part1 در سندS/2006/814 تصریح گردیده؛
ب) مواردی که در بخشهای A.1 وB.1 از INFCIRC/254/Rev.8/Part1 در سند S/2006/814 تصریح گردیده، به جز عرضه، فروش و یا انتقال:
(1) تجهیزات اشاره شده در B.1، در صورتی که این تجهیزات مورد استفاده در رآکتورهای آب سبک باشند؛
(2) اورانیوم با غنای پایین مورد اشاره در A.1.2، در صورتی که بخشی از عناصر مونتاژ شده سوخت هستهای برای رآکتورهای مزبور باشد؛
ج) موارد مصرحه در سند S/2006/815، به جز عرضه، فروش و یا انتقال اقلام مورد اشاره در 19.A.3 از طبقهبندی II؛
د) در صورت ضرورت، سایر اقلام، مواد، تجهیزات،کالاها و فناوری که به تشخیص شورای امنیت یا کمیته که تحت بند 18 زیر تشکیل میشود (که از این پس کمیته خوانده میشود) میتوانند به فعالیتهای مرتبط با غنیسازی، یا بازفرآوری، یا آب سنگین، و یا توسعه سیستمهای پرتاب سلاح هستهای کمک نمایند.
4) تصمیم میگیرد کلیه کشورها بایستی اقدامات لازم را به منظور جلوگیری از عرضه، فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم از سرزمینشان، یا بوسیله اتباعشان, یا با استفاده از کشتیها و هواپیماهای تحت پرچمشان و یا استفاده در ایران یا بکارگیری در راستای منافع آن - اعم از اینکه منشاء آن در قلمروشان بوده یا نباشد - نسبت به کلیه اقلام, مواد, تجهیزات, کالاها و فناوری ذیل، به مورد اجرا گذارند:
(الف) مواردی که در بخش INFCIRC/254/Rev.7/Part2 از سند S/2006/814 آمدهاند، در صورتی که به تشخیص دولت صادر کننده به فعالیتهای مرتبط با غنیسازی، بازفرآوری و یا آب سنگین کمک خواهد کرد؛
(ب) هر یک از اقلام دیگری که در اسناد S/2006/814 و S/2006/815 فهرستبندی نشدهاند، در صورتی که کشور صادر کننده تشخیص دهد که اقلام مزبور به فعالیتهای مرتبط با غنیسازی، بازفرآوری و یا آب سنگین، و یا توسعه سیستمهای پرتاب سلاح هستهای کمک خواهد کرد؛
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام
اشاره: در این نوشتار به این پرسشها پاسخ خواهیم داد که چرا غیبت اتفاق افتاد و چه زمانی ظهور رخ خواهد داد؟ در لابلای پاسخ به این دو پرسش، مسائلی چون خشونت های هنگام ظهور و جایگاه آزادی و اختیار بشر در پدیدة ظهور و چگونگی ادارة جهان پس از ظهور مطرح خواهد شد.
پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگری که پیرامون پدیدة غیبت و ظهور وجود دارد، نیازمند بررسی مبانی غیبت و ظهور است. با روشن شدن مبانی این پدیده، پاسخ پرسشهای گوناگون آن نیز روشن خواهد شد. این نوشتار، در سه اصل به بررسی مبانی پدیدة غیبت و ظهور خواهد پرداخت و سپس بر مبنای اصول یاد شده، پدیدة غیبت و ظهور و برخی مسایل پیرامونی آن را بررسی خواهد کرد.
اصل اول
تغییرناپذیری امامت و ولایت
1-1 طرح خداوند برای ادارة امور جهان
طرحی که خداوند متعال برای «ادارة امور جهان» تنظیم کرده است، نظریة امامت و ولایت است. این نظریه، نه یک نظریة اسلامی که یک نظریة الهی و مورد پذیرش همة ادیان آسمانی است. شاید تصور شود که تا پیش از رحلت پیامبر اسلام، صلّیالله علیهوآله، دوران نبوت و رسالت جریان داشته است و بعد از آن دوران امامت و ولایت آغاز میشود و لذا نمیتوان ادعا کرد که نظریة امامت و ولایت، طرح همیشگی خداوند برای ادارة امور جهان است، بلکه این نظریه از زمان رحلت پیامبر اسلام، صلّیاللهعلیهوآله، آغاز گردید.
واقعیت این است که نظریه امامت و ولایت در تعارض با رسالت و نبوت نبوده، بلکه با آن قابل جمع است. نبوت و رسالت، مقام گرفتن و ابلاغ کردن وحی هستند و امامت و ولایت مقام اجرای آن. به همین جهت «رسول» و «نبیّ» میتوانند «امام» و «ولیّ» هم باشند، چنانکه درمورد رسول مکرم اسلام، صلّیالله علیهوآله، اینگونه بوده است.
البته در برخی نظریهها ادعا شده که هدف بعثت انبیاء، «خدا و آخرت» بوده و «امامت ناس» جزء مأموریت الهی انبیاء، از جمله نبی مکرم اسلام، صلّیالله علیهوآله، نبوده است. این نظریه هرچند در زمان ما پردازش شده و برای نظریه پرداز آن جدید محسوب میشود ولی ریشه در تاریخ اسلام دارد. نظریة تفکیک میان رسالت و امامت، و محدود ساختن مأموریت انبیا به ابلاغ رسالت، یک نظریة اموی است. معاویه در یکی از نامههایی که به حضرت علی، علیهالسلام، نوشته است، نظر خود را اینگونه بیان میکند:
ألا و إنّما کان محمّد رسولاً من الرسل إلیالناس کافة فبلّغ رسالات ربّه لایملک شیئاً غیره. بدان که محمد فقط فرستادهای از خیل فرستادگان خدا بهسوی همة مردم بود که رسالت خود را تبلیغ کرد و ولایت و تملّک بر هیچ چیز دیگر نداشت.
همانگونه که معلوم است، معاویه «امامت» رسول خدا، صلّیالله علیهوآله، را انکار کرده است و مأموریت الهی ایشان را فقط ابلاغ رسالت میداند. امّا در مقابل وی حضرت علی، علیهالسلام، قرار دارد که «امامت ناس» را مأموریت الهی پیامبر اکرم، صلّیالله علیهوآله، میداند. آن حضرت در جواب معاویه مینویسد:
والذی أنکرت من إمامة محمد، صلّیاللهعلیهوآله، و زعمت أنّه کان رسولاً و لم یکن إماماً، فإنّ إنکارک علی جمیع النبیّین الائمّة، و لکنّا نشهد أنّه کان رسولاً نبیّأ إماماً، صلّیاللهعلیهوآله . و امّا اینکه امامت (حضرت) محمد، صلّیالله علیهوآله، را انکار کردی و پنداشتی که او فقط رسول است نه امام، این در حقیقت انکار همة پیامبرانی است که «امام» بودهاند، ولی ما شهادت میدهیم که او هم رسول بود و هم نبّی بود و هم امام.
خلاصة سخن اینکه «امامت ناس» جزء مأموریت الهی پیامبران است و لذا امامت فقط محدود به ائمه دوازدهگانه شیعه نمیشود، بلکه همة انبیای الهی نیز اماماند. البته در شرایط زمانی که ما قرار داریم، براساس نظریه «خاتمیت»، دوران رسالت و نبوت به پایان رسیده و آنچه الان وجود دارد، «امامت» است.
1-2 «ثبات و تغییرناپذیری» طرح امامت
طرح دین برای ادارة امور بشر (یعنی طرح ولایت و امامت) طرحی ثابت و تغییرناپذیر است. شخص امام و ولیّ تغییر میکند، امّا نظریه امامت و ولایت تغییر نمیکند، زیرا امامت و ولایت، همانند توحید و معاد، در زمرة اصول ثابت حیات تکاملی انسان قرار میگیرد و لذا تغییرناپذیر خواهد بود. اینگونه نیست که خداوند متعال با مرور زمان حرف جدیدی و نظر جدیدی و طرح جدیدتر و کارآمدتری برای ادارة امور بشر ارائه کند. تغییرپذیری در حوزة حاکمیت، یا به دلیل غیراصولی بودن موضوع است که با مقتضیات زمان قابل تغییر است و یا بهدلیل نقصان دانش بشری و یا به دلیل تغییر زمینههای انسانی پذیرش حاکمیتها ، امّا نظریة امامت و ولایت، هم از اصول است و هم از یک منشأ بینقص و کمال سرچشمه میگیرد و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در شهر مکه، واقع در منطقه حجاز، در شبه جزیره عربستان متولد شدند. زمان ولادت ایشان مقارن با دوران جاهلیت بود.
ولادت پیامبر {ص}
دوران جاهلیت
تقریباً از 200 سال قبل از بعثت، تا زمان بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را دوران جاهلی میگویند؛ و منظور از جاهلیت انجام هر عمل خلاف و نادرست است که از روی جهل باشد. عرب صحرانشین به صورت جدی پایبند به دین خاصی نبوده و ظاهربین و مادی بوده است. اعراب شهرنشین هم معمولاً بتپرست بوده و بتهایی از سنگ و چوب و خرما را میپرستیدند، که گاهی در هنگام فقر همین بتها را آرد کرده و میخوردند. رسم دخترکشی در میان آنها امری عادی بوده و جنگ و نزاع میان قبایل به صورت یک سنت معمول درآمده بود. اعتقاد به ارواح در میان آنها رواج داشته و توهم و خرافات در زندگی آنها تأثیر گذاشته بود. ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، بت پرستی را برانداخت و زندگی عرب را که یکسره غرور و تعصب بود، جاهلیت خواند و محکوم کرد. آزادیهای بیحد آنها را با گسترش اخلاق و عفت محدود کرد و از آنها که همیشه با هم نزاع میکردند، مردمی متحد پدید آورد.
قبیله قریش و نیاکان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم):
قبیله قریش که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از میان آنها بپاخاست، یکی از بانفوذترین قبایل عرب بوده و بعد از اسلام نیز تا قرنها بر جهان اسلام حکومت کرده است. بیشتر شهرت قریش مربوط به "قصی بن کلاب" جد چهارم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. "عبدمناف" فرزند قصی، جد سوم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، از نجابت و خوشرفتاری خاصی با مردم برخوردار بود. "هاشم" جد دوم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز جزو چهرههای درخشان قریش بود، و فرزند او "عبدالمطلب"، جد اول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از نامیترین و عاقلترین افراد عرب در زمان خود به شمار میرفت. او بود که چاه زمزم را که پر شده بود حفر کرد و وظیفه آب دادن به حاجیان و رسیدگی و پذیرایی از آنها به او رسید. نسل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت اسماعیل (علیه السلام) رسیده که همه آنها حنیف یعنی یکتاپرست بودهاند.
عبدالله، پدر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کوچکترین پسر عبدالمطلب، در میان قریش از لحاظ زیبایی و حجب و حیا مشهور بود. او با آمنه (سلام الله علیها) دختر وهب که به پاکی و عفت معروف بود ازدواج کرد. عبدالله برای تجارت به شام رفت و در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه بستری گردید. او در سن 25 سالگی در مدینه وفات یافت.
بدین ترتیب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز هفدهم ربیع الاول عام الفیل (مطابق سال 580 میلادی) در شهر مکه متولد گردید. عام الفیل، یعنی سالی که فردی به نام ابرهه به دستور پادشاه حبشه (نجاشی) با سپاه زیادی تصمیم به ویران کردن خانه خدا گرفت. ولی قبل از انجام این عمل دستهای از پرندگان که با منقار و پاهای خود، سنگهایی را حمل میکردند در بالای سر سپاه ظاهر شدند و این سنگها را روی سر سپاهیان ریختند که باعث از بین رفتن سپاه شد.
در روزی که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به دنیا آمدند، گفتهاند که:
1- تمام بتها به رو، بر زمین افتادند.
2- ایوان کسری در آن شب به لرزه درآمد و چهارده کنگره آن ریخت.
3- دریاچه ساوه که سالها آن را میپرستیدند خشک شد.
4- در بیابان سماوه که سالها کسی در آن آب ندیده بود، آب جاری شد.
5- آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود، خاموش شد.
6- تختهای پادشاهان جهان سرنگون شد.
7- در همان شب، نوری از سرزمین حجاز تابید و تا مشرق ادامه پیدا کرد و ...
آمنه (سلام الله علیها) در زمان بارداری میگفت که هرگز احساس نکرده که باردار شده و هیچگاه باری سنگین همچون زنان دیگر را در خود نیافته است. گفتهاند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگام متولد شدن پاکیزه و تمیز بود و خون و چیزهای دیگر به همراه او از شکم مادر خارج نشد. همینطور میگویند زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متولد شد سر به سوی آسمان بلند کرد و سپس برای خداوند تبارک و تعالی سجده نمود.
آمنه (سلام الله علیها) میگوید در هنگام ولادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، کسی به او گفته بود که او سرور آدمیان را به دنیا آورده است، پس او را "محمّد" بنامد. وقتی عبدالمطلب از این جریان اطلاع یافت، گوسفندی را کشت و گروهی از بزرگان قریش را دعوت کرد و در آن جشن نام پیامبر را محمد یعنی ستوده شده قرار داد.
ادامه مطالب در مورد زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در قسمتهای بعدی ادامه خواهد یافت.
جوانی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم(
چکیده:
این مطلب که در ادامه مقاله "ولادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)" ارائه میگردد، فصلی دیگر از کتاب زندگی ارزشمند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را ورق زده و به وقایع و مراحل مهمی از آن اشاره میکند.
این موارد به ترتیب زیر بررسی خواهند شد:
دوران شیرخوارگی و کودکی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، دوران نوجوانی، سفر به سوی شام و دیدار با دانشمند مسیحی، پیمان جوانمردان، مختصری از زندگی و خصایل نیکوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) - بانوی گرامی اسلام- و ازدواج پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با ایشان، ماجرای نصب حجر الاسود و در آخر فرازهایی از خصوصیات اخلاقی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در دوران جوانی.
باشد که با مطالعه این مقاله با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بیشتر آشنا شده و بتوانیم که در راه ایشان قدم برداریم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل اول: جنایت علیه بشریت
گفتار اول: کلیات
جنایت علیه بشریت، جنایت علیه انسانیت است که برخی اصول کلی حقوقی را نقص می کند و موجب نگرانی جامعه بین المللی می شود. جنایت علیه بشریت جرمی بین المللی است که نتایج و پیامدهای آن فراتر از مرزهای بین المللی رفته و به لحاظ اهمیت و شدت به اندازه ای است که محدوده های قابل تحمل تمدن جدید را در نور دیده است. جنایت علیه بشریت یا جنایت نسل کشی تفاوت دارد زیرا در نسل کشی قصد خاص، نابود کردن اعضای یک گروه معین لازم است که در مورد جنایت علیه بشریت قصد خاص لازم نیست.
برای نمونه، در دیباچة کنوانسیون چهارم 1907 لاهه راجع به قوانین و عرف های جنگ زمینی، اصطلاحات « انسانیت»، «اصول انسانی» و «فرامین انسانیت»، استفاده شده است. در قسمت دوم دیباچه کنوانسیون مزبور نیز آمده که، شایسته است طرفین متعاهدین حتی در صورت جنگ «منافع بشریت و نیازهای تمدن در حال پیشرفت» را رعایت نمایند. پاراگراف هشتم دیباچه ( بنام شرط مارتنس) مقرر می دارد که آن ها (متعاهدان)، از جمله، اعلام می دارند که، افراد نظامی و غیرنظامی تحت حمایت و اقتدار اصول حقوق ملل که خود از عرف های مسلم ملل متمدن، از اصول انسانی و از وجدان عمومی نشأت گرفته اند قرار خواهند داشت. همانگونه که اگون اشولب اشاره کرده است، دیباچه کنوانسیون «منافع بشریت» را به عنوان هدفی که قوانین و عرف های جنگی تضمین کننده آن می باشد، دانسته و «قوانین بشری» را به عنوان یکی از منابع حقوق ملل به شمار آورده است و قصد اینکه قواعدی متفاوت از جنایات جنگی تدوین شود، وجود ندارد.
اصطلاح «جنایت علیه بشریت» در اعلامیه 28 می 1915 دولت های فرانسه، بریتانیا و روسیه که از قتل عام ارامنه توسط ترکیه به عنوان جنایت علیه بشریت و تمدن یاد کردند، و کلیه دولتمردان ترکیه همراه با عوامل آنها که در قتل عام دست داشتند مسئول شناخته شدند، در یک معنای غیرتخصصی مورد استفاده قرار گرفت. این اصطلاح در اعلامیه های بعدی مربوط به جنگ جهانی اول نیز استفاده می شد. همچنین کنفرانس صلح مقدماتی در ژانویه 1919، یک کمیسیون 15 نفره برای تحقیق درباره مسئولیت مسببان جنگ جهانی اول تشکیل داد. فصل دوم گزارش کمیسیون به تاریخ 29 مارس 1919 ازجمله، بیان می داشت که : «کلیه اشخاص وابسته به کشورهای دشمن ... . که به جرائمی برضد قوانین و عرف های جنگی با قوانین بشری متهم هستند، در معرض تعقیب کیفری قرار دارند.» ضمیمه شماره یک گزارش علاوه بر اتهام جنایات جنگی به معنای رایج در آن زمان، اتهامات قتل عمد و قتل عام، تروریسم سازمان دهی شده، کشتن گروگان ها، شکنجه غیرنظامیان، هتک ناموس به عنف، ربودن غیرنظامی های زن با هدف فحشای اجباری اخراج غیرنظامی ها و غارت اموال اتباع ترک از سوی مقامات ترکیه و همچنین اتهام غارت از سوی سربازان اتریشی علیه مردم یکی از شهرهای اتریش را نیز استفاده کرد. با این حال، اضافه کردن اصطلاح قوانین بشری به سایر موارد مذکور در قبل، اعتراض اعضای آمریکایی کمیسیون با شکست مواجه شد،به این دلیل که اساساً دادگاه رسیدگی کننده به تنهایی می تواند حقوق موجود را اجرا کند، نه مفاهیم مبهم حقوقی و نه اصول انسانی که در قلمرو اخلاق قرار دارند.
جنایت علیه بشریت از سوی دادگاه های نورنبرگ و توکیو بعد از جنگ جهانی دوم نیز تحت تعقیب قرار گرفتند. بند 3 ماده 6 منشور نورنبرگ موارد زیر را به عنوان جنایات علیه بشریت تلقی کرده بدو: «قتل عمدی، ریشه کردن، به بردگی گرفتن، تبعید و یا هر عمل غیر انسانی دیگری که علیه مردم غیرنظامی، قبل از جنگ یا در حین جنگ ارتکاب یافته باشد؛ یا تعقیب و آزار به دلایل سیاسی نژادی و یا مذهبی در اجرای یا در ارتباط با یکی از جرائم مشمول صلاحیت دادگاه، اعم از اینکه اعمال مذکور مغایر با قوانین داخلی کشوری که اشغال شده باشد یا خیر.»
سپس نیم نقطه (؛) قبل از واژه تعقیب و آزار .... که در متن انگلیسی و فرانسوی وجود داشت با تصویب پروتکل الحاقی 16 اکتبر 1945 در برلین با یک ویرگول جایگزین شد، این تغییر به خاطر هماهنگ شدن با متن روسی انجام شد، تا همه آن ها از اعتبار مساوی برخوردار شوند. در نتیجه قید «در اجرای یا در ارتباط با یکی از جرائم در صلاحیت دیوان» و «صرفنظر از اینکه مغایر با قوانین داخلی کشوری که اشغال شده، باشد یا خیر» نسبت به کل بند 3 ماده 6 اجرا گردید.
هر چند این اولین استفاده تخصصی از اصطلاح جنایت علیه بشریت بود، و زمامداران مورد نظر نیز کاملاً دریافتند که جنایت علیه بشریت موضوع منشور نورنبرگ دسته ای متفاوت از جنایت جنگی را تشکیل می دهند، لکن آنها در منشور نورنبرگ به عنوان یک مفهوم جدید مورد بحث قرار نگرفتند. دادگاه نورنبرگ صرفاً با اشاره به اینکه از شروع جنگ در 1939 جنایت جنگی ارتکابی در مقیاس وسیع، نیز جنایت علیه بشریت به شمار می روند، در گنجاندن جنایات علیه بشریت در منشور نورنبرگ تردید نکرد. دادگاه نورنبرگ واقعاً «تأکید کرد که مقررات منشور نورنبرگ برای دیوان قاطع و الزام آور است و منشور بیانگر حقوق بین الملل موجود در زمان تصویب آن بوده است»؛ تا حدی که منشور خود بخشی از حقوق بین الملل شده است این امر علیرغم این حقیقت بود که منشور نورنبرگ، صلاحیت دادگاه نورنبرگ را فراتر از جنایات جنگی به مفهوم سنتی گسترش داد تا سایر جرایم شدیدی که خارج از قلمرو جنایات جنگی سنتی قرار دارد را شامل شود؛ نظیر جرایمی علیه افراد فاقد تابعیت، قربانی با مرتکب از ملیت واحدی برخوردار باشد، یا قربانی تابعیت ملتی را داشت که با دولت مرتکب جرم متحد به شمار می رفت.
در حقیقت، جنایات علیه بشریت مذکور در منشور نورنبرگ کم و بیش با موارد نقض قوانین بشری مذکور در گزارش 1919 کمیسیون 15 نفره هماهنگ است. در عمل، دادگاه نورنبرگ جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی را یکسان تلقی می کرد، با این تفاوت عمده که جنایات علیه بشریت جرایمی بودند که به وسیله آلمان در سرزمین های اشغالی واقع شده بودند، چنانچه یکی از مفسران اشاره می کند، هدف از گنجاندن جنایات علیه بشریت در منشور نورنبرگ این بودکه اطمینان حاصل شود، اعمال غیرانسانی با اصول کلی قوانین ملل متمدن که در ارتباط با جنگ وضع شده اند مغایر هستند و باید مجازات شوند؛ بنابراین، جنایات علیه بشریت به عنوان جرائم مقدماتی و زمینه ساز سایر جنایات علیه صلح یا جنایات جنگی محسوب می شوند.
بر اساس منشور نورنبرگ جنایات علیه بشریت به دو دسته عمده تقسیم می شوند :
1- قتل عمد: نابود کردن، به بردگی گرفتن، اخراج وهر عمل غیرانسانی دیگر علیه مردم غیرنظامی، قبل از جنگ یا در حین جنگ؛
2- شکنجه به دلایل سیاسی ، نژادی یا مذهبی.
همچنانکه گفته شد، ارتکاب هر یک از جنایات علیه بشریت مذکور در بالا باید در «مقام اجرای یا در ارتباط با یکی از جرائم در صلاحیت دیوان نورنبرگ واقع می شد.»
قانون شماره 10 شورای کنترل (آلمان) 20 دسامبر 1945، موارد زیر را به عنوان جنایات علیه بشریت برشمرد. از جمله فجایع و جنایات علیه بشریت، بدون آنکه محدود به موارد زیر باشد. شامل قتل عمد، نابود کردن، به بردگی گرفتن، اخراج، حبس، شکنجه، هتک ناموس به عنف، یا هر عمل غیرانسانی دیگر که علیه مردم غیرنظامی ارتکاب یافته باشد یا