دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

رابطه عقل ( علم و دین )

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

رابطه «علم» عقل و دین

بحث رابطه علم و دین یکی از مباحث است که در فلسفه دین مطرح می شود و از مباحث کلام جدید نیز می تواند با شد،زیرا یکی از مهم ترین وظائف علم کلام تبیین گزاره های دینی و دفاع از گزاره های دینی است. پس هر بحثی که دین و گزاره های دینی را زیر سوال برده و به چالش بکشد،در حوزه مباحث کلامی خواهد بود و متکلم وظیفه دارد ازآن دفاع کند.

سابقه بحث رابطه میان دین وعقل

در صدر اسلام در قرن اول ودوم این بحث مطرح بود، عده ای مثل معتزلی ها عقل گرا شدند،به عقل بهادادند. و عده ای مثل اخباری ها ظاهر گرا شده و عقل را به کلی تعطیل کردند. در این میان عده ای می خواستند در کنار دین داریشان،جانب عقل را نیز رعایت کنند، در موارد تعارض، ظواهر دین را بتاویل ببرند. این یکی ازمباحثی است که در گذشته مطرح بوده، ولی پس از رنسانس و پیشرفت سریع علم و دانش در مغرب زمین این بحث اهمیت زیادی پیدا کرد. در عصر حاکمیت کلیسا زمانی که علم و دانش به تدریج پیشرفت می کرد، تعارضاتی بین داده های علمی از یک طرف و گذاره های دینی از طرف دیگر، پیش می آمد، به تدریج جانب علم تقویت و جانب دین تضعیف می شد. این روند تا قرن بیستم ادامه یافت، اما از قرن بیستم به این طرف می توان گفت که معادله به نفع دین بهم خورد.

محور و قلمرو دانش بشری

الف- قلمرو عقل نظری ب- قلمرو عقل عملی « بحث اخلاق وبحث حقوق»

در قلمرو عقل نظری چهار نوع علم داریم1 – علم عقلی محض« ریاضیات،منطق و فلسفه» 2 – علم تجربی«اعم از علوم تجربی وانسانی» 3– علم تاریخ 4– علم عرفان

تقابل گزاره های دینی با علوم چهار گانه

داده های وحیانی وگزاره های دینی می توانند با هر یک از این علوم تقابل ایجاد کنند، بنابر این هر گاه از رابطه علم ودین، یا تعارض بین آنها سخن می گویم، منظورمان اعم از علوم عقلی، تجربی، تاریخی وشهودی است البته بین دین وعلوم عقلی محض مثل ریاضیات یا منطق تعارضی وجود ندارد ودانشمندان منطق وعلم ریاضی تا کنون مدعی چنین اختلاف نبوده ا ند.

تقابل بین دین و فلسفه

بعضی از فیلسوفان مدعی هستند که گاهی ما از طریق روش های عقلی به پاره ای از امور دست می یابیم که در تعارض مستقیم با مسائلی است که در گزاره های دینی و مذهبی یافت می شود، مثل اصل وجود خدا ،مسئله شر، مسئله اختیار و جهان پس از مرگ. در اینجا بخاطر رعایت اختصار یکی از این چهار موارد فوق را بیان می داریم، زندگی پس از مرگ یکی از گزاره های دینی است که با برداشت بعضی از فلاسفه در تعارض است، ممکن است عده ای از فیلسوفان استدلال کنند که انسان با مردن نیست و نابود می شود؛ یعنی این طور نیست که انسان آمیخته ای از بدن وروح باشد و با مردن از نشئه ای به نشئه دیگر انتقال یابد؛ زیرا انسان تنها یک ساختار دارد و آن ساختار مادی است که با مردن نیست ونابود می شود. بنابر این اگر کسی بتواند این مسئله را با دلیل عقلی ثابت کند، با گزاره های دینی و مذهبی سازگاری ندارد؛ زیرا در تمام ادیان الهی در غرب و شرق عالم، زندگی پس از مرگ را تصویر کرده اند و معتقید هستند که پس از این عالم، عالم دیگری نیز وجود دارد که آنجا انسانها به پاداش و کیفر اعمال شان می رسند.

تعارض بین دین و علوم تجربی

گفته شد که مراد از علوم تجربی اعم از علوم طبیعی و انسانی است. یکی از شاخه های علوم طبیعی کیهان شناسی است، ممکن است بین گزاره های دینی وکیهان شناسی تعارضی به وجود آید؛ مثلا یکی از گزاره های دینی ما این است که [هو الذی خلق السموات والارض فی ستته ایام] او کسی است که آسمانها وزمین را در شش روز آفرید. در دین یهودیت هم ، همین عقیده وجود دارد. کیهان شناسان در اینجا به مخالفت بر خاسته و این را امری غیر ممکن می داند.

در زیست شناسی، بر طبق بعضی از آیات قرآن و باورهای مسیحیان و یهودیان خلقت آدمی این گونه است که [ ولقد خلقنا الا نسان من صلصال] خداوند یک دفعه انسان را« از گل خشکیده ای» آفرید، یعنی سیر تکا ملی را طی نکرده است،در حالیکه داروین وپیروانش انسان را به خاطر قرائن و شواهد زیادی که بین او و میمون وجود دارد تکا مل یافته نسل میمون می داند. بنائا طبق گفته دین، قدمت انسان در روی زمین چیزی حدودی شش هزار سال وطبق نظریه داروین اگر درست با شد چیزی حدود سی میلیون سال باید برای موجودی بنام انسان قدمت قائل شد.

تقابل میان دین و علوم انسانی

علوم انسانی خود دارای بخش های مختلفی است که در هر کدام مسائلی قابل طرح و بر رسی است. یکی از این بخش ها، جامعه شناسی است که امروزه از جایگاه ویژه ای بر خوردار است. سئوالی که در این رابطه مطرح می شود این است که آیا دین می تواند در جامعه نقش ایفا کند یا نه؟ ممکن است عده ای قائل باشند که دین نمی تواند هیچ نقشی را در جا معه ایفا نماید، در حالیکه دین مدعی است که من توانایی اجرای چنین نقشی را دارم. اینجا سئوال دیگری مطرح می شود که آیا نقش دین در جامعه یک نقش مثبت است یا جز مزاحمت کاری ندارد؟ ممکن است که عده ای از جامعه شناسان بگویند: هر جا که پای دین در میان است، جز جنگ و خونریزی چیزی دیگری به دنبال ندارد؛ مثلاجنگ های مذهبی دراروپا، جنگ های صلیبی و یا جنگ های که مسلمانان کرده اند تماما عاملش تعصبات دینی است. پس دین در جامعه نقش مخربی دارد. در حالی که ما معتقیدیم که دین برای رشد و تعا لی انسان آمده وثمره ای جز پیشرفت و تکامل برای جامعه ندارد.

را ه حل های ارائه شده برای رفع تناقض میان علم و دین

سه دیدگاه مختلف برای حل تعارض بین علم ودین ارائه شده

الف- نظریه استقلال:گروهی قائل هستند که این دو مقوله در زمینه های مختلفی چون موضوع، روش و هدف دو حیطه کاملا مستقل دارند وبا هم متفاوت هستند.

ب- نظریه تعارض: این عده عقیده دارند که علم ودین مستقل از یکد یگر نیستند، وهمان طور که علم از واقع خبر می دهد، دین نیز از واقع خبر می دهد، ولی مثل یکدیگر نستند، یعنی علم در حیطه های وارد می شود که ممکن است دین هم درآن جا گزاره ای داشته



خرید و دانلود  رابطه عقل ( علم و دین )


معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در دیدگاه عقل و وحی و آثار تربیتی آن 23 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در دیدگاه عقل و وحی و آثار تربیتی آن

مقدمه

بحث از واقعة شگفت انگیز و محیرالعقول معراج پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله از جمله مباحث جنجال برانگیزی به شمار می‌اید که از دیرباز تاکنون، بر سر زبان و قلم دوست و دشمن جریان داشته است. برخی از اندیشمندان و مفسران به فراخور بضاعت و توان علمی خود، در این زمینه مطالبی را به رشتة تحریر درآورده و دیدگاه‌های خود را مطرح ساخته‌اند. نگارنده در این مجال در پی ارائه تحلیلی کوتاه، رسا و نسبتاً جامع از دو بُعد عقل و وحی، و گذری بر آثار تربیتی پدیدة معراج است که برای عموم مخاطبین در سطوح مختلف نیز قابل استفاده و درک باشد تا در سالی که به نام پربرکت پیامبراعظم صلی الله علیه و آله مزین گردیده است، خدمتی ناچیز به روح ملکوتی و بلند آن مقام عظما و عبد حقیقی باری تعالی، قلمداد گردد.

علت اعجاب برانگیز بودن پدیدة معراج، جسمانیت عروج پیامبر صلی الله علیه و آله به عوالم دیگر است. شکی نیست که اگر این واقعة تاریخی و سیر آسمانی، مربوط به روح پیامبر یا صرفاً مربوط به عالم رؤیا باشد، برای هیچ شخصی تعجب برانگیز نیست و هیچ کسی در مقام انکار آن بر نخواهد خاست و در حقیقت نقطة افتخار‌آمیزی برای مقام شامخ پیامبر خاتم قلمداد نخواهد شد. از این رو، تمام اهتمام ما در این نوشتار کوتاه، بر اثبات معراج آسمانی آن حضرت با هردو بعد جسم خاکی و روح ملکوتی اوست که در دیدگاه دانشمندان اسلامی، حقیقتی قابل قبول و اثبات برای دیگران است، و در طول تاریخ اسلام نیز پیوسته مورد تحلیل برخی از اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است.

توجیهات عقلانی معراج

در آغاز سخن، شایسته است به بررسی جایگاه عقلی این حادثة عظیم تاریخی- قبل از استناد به قرآن و احادیث- و تحلیل عقلانیت بپردازیم. در نگاه نخست، عقل آدمی غیر قابل باور می‌داند که روح انسان با بدن خاکی او در همة شرایط همگام باشد و او را در همه جا همراهی نماید. آنچه مسلّم و قابل درک است، همان مقدار از همراهی عادی‌ است که در عموم انسان‌ها قابل اتفاق می‌باشد؛ همانند همراهی روح و بدن و پیمودن مراتب مختلف هستی در عالم رؤیا یا همراهی این دو در مسائل روزمرّة زندگی و کارهای عادی که به وسیله جسم انسان و با نظارت و تدبیر روح[1] انجام می‌پذیرد. اما تبعیت جسم خاکی از روح در غیر از محدودة دنیا، امری نامعهود و نامأنوس است و نمی‌توان با قواعد ظاهری و فهم عمومی بشر به سادگی به ادراک آن دست یازید. با این همه، از آنجا که ما این مطلب را امری مسلّم و قابل تحقّق می‌دانیم، جا دارد چند توجیه عقلانی را برای آن بیان نماییم.

توجیه نخست

برخی از فلاسفة بزرگ اسلامی بر این باورند که جسمانیت معراج باشکوه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بدین‌سان قابل توجیه می‌باشد که تبعیت بدن از احکام روح در همة انسان‌ها، برابر نیست؛ در برخی از افراد عادی، روح متوجه به امری است که ایجاد آن را مطالبه می‌نماید، اما بدن آنها به نافرمانی از روح می‌پردازد و به احکام آن تمکین نمی‌نمابد. این قانون در خصوص بدن مبارک پیامبراعظم صلی الله علیه و آله صادق نیست و دربارة ایشان، موضوع کاملاً برعکس است. دلیل آنان بر این مدعا، این است که جسم مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در نهایت لطافت است و همانند آن را در اجسام دیگر نمی‌توان یافت و بنا بر قاعدة «اشتراک معنوی وجود» که از قواعد مهم عقلی به شمار می‌اید، افق هر بدنی از حیث مرتبة وجود، مرتبط و متصل به افق وجودی روح است و تناسب مستقیمی میان جسم و روح یک انسان حکمفرماست. این قاعده در باره پیامبر صلی الله علیه و آله در بالاترین و کامل‌ترین حد قابل تطبیق است؛ زیرا روح بلند ایشان به سبب بالا بودن و تسلّط کاملش بر بدن خود، باعث عروج جسم به ملکوت و آسمان‌ها شد.[2]

استاد سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در جای دیگر می‌گوید: چون رسول اعظم صلی الله علیه و آله به مقام محبوبیت کامل و مرتبة «قرب الفرایض» در درگاه خداوند دست یازیده است و در حقیقت از مرتبة محبّ بودن به محبوبیت رسیده است، بسیار به جا بود که از یک سو خداوند متعال، محبوب خود را به منزلگاه خود، یعنی به عوالم هستی که ملک واقعی اوست، دعوت کند و از سوی دیگر چنین دعوتی نیز اقتضا دارد که مدعوّ این میهمانی باشکوه، قادر و محیط بر پیمودن تمام آن عوالم باشد.[3]

توجیه دوم

با توجه به آنکه قریب به اتّفاق مکاتب و مذاهب مختلف دنیا، اصل وجود شیطان در عالم هستی و القائات و وسوسه‌های او را در دل‌های آدمیان به خوبی قبول دارند، عقل حکم می‌کند که اگر سرعت ما فوق تصور شیطان، به عنوان موجودی مطرود از درگاه قرب الهی، برای بشر امری پذیرفته شده است، پس در معراج بزرگ‌ترین پیامبر الهی و محبوب ترین انسان های عالم نمی‌توان تردید روا داشت.[4]

توجیه سوم

هنگامی که از دیدگاه قرآن، حرکت حضرت سلیمان7 به وسیلة باد، به مکان‌های دور دست در فاصله‌های زمانی کوتاه، امری مسلّم انگاشته شده است، عقل ما می‌تواند به‌ خوبی این مطلب را درک کند که حرکت سریع و نامرئی، همانند حرکت باد، امری ممکن می‌باشد.[5] از همین رو، سیر معراجی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز می‌تواند امری معقول و قابل ادراک به شمار بیاید.

توجیه چهارم

عقل انسان در پدیده‌ای نظیر معراج، به تنهایی می‌تواند به این نتیجه دست یابد که چنین پدیدة خارق العاده‌ای نمی‌تواند عادی و طبیعی باشد و مسلّماً باید نیرویی مافوق نیروی تمام بشر، پشت این پدیده دست داشته باشد و آن نیرو، جز نیروی خدایی و ماورای طبیعت نیست که رسول اعظم خود را بدان مقام بلند دست یافته است.

توجیه پنجم

از دید اندیشمندان عصر تکنولوژی، این فرضیه علمی پذیرفته شده است که امواج جاذبة زمین در لحظه‌ای کوتاه می‌تواند از یک سوی جهان به سوی دیگر آن انتقال یابد و تأثیرات خود را بر جای گذارد. وقتی احتمال اینکه در حرکات رو به تکامل هستی، منظومه‌هایی وجود دارند که با سرعتی چشمگیرتر از سرعت نور، از مرکز و قطب عالم دور می‌شوند[6] و هنگامی که چنین پدیده‌های مافوق تصوّر عقل در جهان قابل تحقّق



خرید و دانلود  معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در دیدگاه عقل و وحی و آثار تربیتی آن 23 ص


مقاله درباره عقل سالم در بدن سالم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

عقل سالم در بدن سالم

اگر بخواهیم نیازهاى انسانها را طبقه‏بندى کنیم، ورزش، جزء نیازهاى ثانویه است. این نوع نیازها پس از نیازهاى اولیه مانند نیاز به هوا، آب، غذا و استراحت، در مرحله بعدى قرار دارند. برآوردن نیازهاى ثانویه، باعث زندگى بهتر و بقاى سالم‏تر انسان و کلاً جانوران مى‏شود.با این مقدمه کوتاه، به نقش ورزش در کسب مهارتهاى فردى و اجتماعى مى‏پردازیم.ورزش که امروزه به شکلها و نامهاى مختلف و به صورت سازمان یافته وجود دارد، در شکل ابتدایى‏اش به شکل بازى در کودکان و حتى جانوران دیده مى‏شود. به عنوان مثال، یک کودک، پس از برآوردن نیازهاى اوّلیه، تمایل به بازى، کنجکاوى و تحرّک دارد. بازى و تحرّک در کودک، نقش مؤثرى در به دست آوردن تواناییهاى جسمى و مهارتهاى فردى دارد. بازى، مانند تمرینى است براى آماده شدن در پاسخگویى به عوامل محیطى و انسانى. این نوع مهارتها به صورت تک بعدى در جانوران دیده مى‏شود ؛ امّا در انسان، فراتر از این است.انسان، علاوه بر بازیهاى بدنى، از بازیهاى ذهنى و فکرى نیز غافل نیست. بازیهاى فکرى و حتى جسمى، باعث تقویت قوّه یادگیرى و پرورش روح و جسم مى‏شوند.ورزش هم در اصل، همان بازى جسمى و فکرى است که داراى قواعد و مقررات ویژه‏اى است. ورزشهاى جسمى مثل فوتبال، تنیس، کشتى، شنا، و... ورزشهاى فکرى مثل یوگا، شطرنج، و...و هر نوع ورزش دیگر، تقویت قواى جسمانى و فکرى را به دنبال دارند.

ورزش و سلامت تن و روان

امروزه خبرهاى فراوانى در جراید به چشم مى‏خورند که بر مبناى پژوهش و تحقیقات دانشمندان و متخصّصان است. این خبرها حاکى از تأثیر ورزش بر سلامتى جسم و روان است. اشاره به چند مورد از آن خالى از لطف نیست:پژوهشگران دانمارکى مى‏گویند: «کسانى که به طور منظم پیاده‏روى مى‏کنند و یا تمرینهاى نسبتاً سنگینى انجام مى‏دهند، هفت سال بیشتر از کسانى که چنین کارى انجام نمى‏دهند عمر مى‏کنند». آنها دریافتند که میزان مرگ، در میان مردانى که چند سال پیاده‏روى کرده بودند، در مقایسه با مردانى که بیست سال تحرّکى نداشتند، به یک سوم رسیده است.مدیر این پژوهش «پیتر شنوهر» که متخصّص بیماریهاى قلب است مى‏گوید: «براى سلامتى، مقدارى فعالیت بدنى مفید است». این پژوهشگر معتقد است: «کسانى که بى‏تحرک‏اند در وضعیت فیزیکى ضعیفى قرار دارند... باید با سرعت زیاد پیاده‏روى کرد ؛ چون این کار، تأثیر بیشترى روى بدن مى‏گذارد».(1)بسیارى از بیماریها مثل افسردگى، دیابت، فشار خون و بیماریهاى قلبى با ورزش و نرمش قابل پیشگیرى است.(2)شنا باعث شادى و نشاط انسان مى‏شود. آب‏تنى و حرکت در آب، به خاطر خنک‏کنندگى، نشاط جسم و شادى روح را به همراه دارد و به پوست نیز طراوت و زیبایى مى‏بخشد. آثار ماساژدهندگى آب، باعث کم شدن فشارهاى ناشى از خستگى روزانه و تمدّد اعصاب مى‏شود و آرامش خاطر را به انسان باز مى‏گرداند.(3)ورزش، باعث تمرکز حواس مى‏شود و قدرت اندیشیدن را زیاد مى‏کند. تحقیقات نشان داده است که کاهش یا افزایش فشار خون ناشى از ورزش، وابسته به تداوم یا قطع برنامه‏هاى ورزشى است.(4)با این حساب، مى‏توان نتیجه گرفت که ورزش، سلامتى را به ارمغان مى‏آورد و کسى که جسم و روان سالمى داشته باشد، در کسب مهارتهاى فردى و اجتماعى موفق‏تر است.

ورزش و اعتماد به نفس

برخورد با مشکلات و وقایع گوناگون زندگى و همچنین سازگارى با محیط، نیاز به اعتماد به نفس بالایى دارد. یکى از خصیصه‏هاى انسان سالم، داشتن همین اعتماد به نفس بالاست که شادمانى را نصیب او مى‏کند و به او کمک مى‏کند تا تمایلات ناهنجار و پرخاشگرانه خود را مهار کند.یکى از راههاى کسب اعتماد به نفس، ورزش است. شخص با اطمینان، به آسانى مى‏تواند بر مشکلات چیره شود. آلن شیرر، فوتبالیست انگلیسى، مهم‏ترین عامل موفقیت خود در مشکلات را «اعتماد به نفس» مى‏داند. او مى‏گوید: «در فوتبال، تکنیک و تاکتیک نقش مهمى دارند ؛ اما مهم‏تر از اینها «خودباورى» است. اگر بازیکن این خصیصه را نداشته باشد، قطعاً موفق نخواهد بود. بسیارى از کارهایى را که فکر مى‏کردم نمى‏توانم انجام دهم، با کسب اعتماد به نفس و قوّت قلب، به راحتى از عهده آن برآمده‏ام».

ورزش و مهارتهاى اجتماعى

بسیارى از جوانان براى رهایى از انزوا و تنهایى و کسب نوعى هویت گروهى، دوست دارند به گروههاى دوستان بپیوندند. این کار به آنها احساس هویت و دلبستگى مى‏دهد. علاقه مشترک آنها به باشگاههاى ورزشى، بخصوص به تیمهاى فوتبال، نشان از این وضعیت دارد.کسب مهارتهاى اجتماعى هم در گرو همین اجتماعى بودن و علاقه‏مند بودن به یک تیم ورزشى است. با این وضع، شخص مى‏تواند به راحتى با اجتماع رابطه برقرار کند و از آن، تأثیر بگیرد یا بر آن تأثیر بگذارد. علاوه بر اینها بین شخص و جمع دوستانه یا هواداران و بازیکنان یک تیم، همذات‏پندارى و همانندى ایجاد مى‏شود. این همذات‏پندارى به شخص، احساس امنیت مى‏بخشد ؛ احساس امنیتى که با پشتوانه اجتماعى بودن و در جمع ورزشى بودن ایجاد مى‏شود.در ورزشهاى گروهى هم شاهد این مهم، بین ورزشکاران هستیم. ورزشکاران در ورزشهاى گروهى، دوستى، تعاون، همانندى و همکارى را ناخودآگاه مى‏آموزند که بعد تبدیل به مهارتهاى خُلقى و رفتارى مى‏شود. آنها سعى مى‏کنند با همکارى یکدیگر به هدف مشترکشان برسند. مهم‏تر از همه، ورزشهاى گروهى باعث شناخت فرهنگها و قومیتهاى متفاوت به یکدیگر مى‏شود. علاوه بر این، یک ورزشکار مى‏تواند به نقش خود و نقش دیگران در جامعه و یا در گروه پى ببرد.

دین و ورزش

در دین مبین اسلام، بزرگان دین توصیه‏هاى زیادى به ورزش کرده‏اند. از بین آنها مى‏توان به احادیثى که از پیامبر(ص) رسیده اشاره کرد که نشان‏دهنده اهمیت ورزش و تأثیر آن بر جسم و روح است. ورزشهایى مثل تیراندازى، اسب‏سوارى و شنا:بر شما باد تیراندازى، که همانا بهترین سرگرمى براى شماست.محبوب‏ترین سرگرمى نزد خداوند بزرگ، اسب‏سوارى و تیراندازى است.در دوران پیامبر اکرم و ائمه اطهار(ع) نیروهاى نظامى براى اینکه در جنگها از مهارت و تواناییهاى خوبى برخوردار باشند، نیاز بود که به این گونه ورزشها بپردازند.



خرید و دانلود مقاله درباره عقل سالم در بدن سالم


مقاله درباره عصمت انبیاء از دیدگاه عقل و نقل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

موضوع:

عصمت انبیاء از دیدگاه عقل و نقل

چکیده

عصمت از 2 دیدگاه عقل و نقل در این مقاله بررسی خواهد شد در دیدگاه عقل 2 راه وجود دارد. راه اول راه اعتماد که تفصیلش در صفحات بعد گردآوری شده است راه دوم نیز راه تربیت است و از دیدگاه کتاب (نقل) آیه‌هایی از سوره‌های ص و نساء بررسی خواهد شد.

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه 1

مطلع 1

(1) ادله‌ی عقلی 2

1ـ الف: دلیل اعتماد 2

ب‌ـ ب: دلیل تربیت 3

(2) ادله‌ی نقلی 4

2ـ الف: سوره‌ی ص آیه 82 4

2ـ ب: سوره‌ی نساء آیه 63 4

2ـ ج: سوره‌ی بقره آیه‌ی 124 5

منابع تحقیق 6مقدمه

مشعل فروزان پیامبران، آسمان انسانیت را روشن کرد و تنها هراز چندگاهی ابر جهالت و غمام ضلالت، مانع آن فروغ و رداع آن طلوع گردید. نحس هر زمان که دستان پلید ضلات و جهالت به هم برآمد و این دو پدیده‌ی هستی کنار هم آمد، تیرگی و گمراهی سایه‌افکن شد و غلظت غبار و تراکم دود ضلات مانع رویت جمال پیامبران گردید و گاهی که ظهور و طلوع نور پیامبران کاملتر شده و موانع به کناری رفت، هدایت و بهره‌گیری بیش‌تر نمود داشت اما حقیقت عصمت پیامبران چیست؟ منشاء پیدایش آن کدام است؟ مراتب و درجات آن چگونه است؟ و سرانجام، میدان حضور و حضیره‌ی ظهور و ترانه‌ی بروز وحی تا کجاست؟

مطلب این مقاله در مورد عصمت پیامبران از طریق کتاب‌الله عزیز و گفته‌های ائمه و عقل بشری اثبات می‌شود.

مطلع

عصمت پیامبران از 2 راه اثبات می‌شود از راه دلیل عقلی و دلیل نقلی. عنصر محوری نبوت را 2 چیز تشکیل می‌دهد یکی قانون که همان وحی است و دیگری آورندگان وحی که پیامبران عظیم‌الشان هستند که ما در این مقاله به بحث عصمت این آورندگان کلام‌الله می‌پردازیم.



خرید و دانلود مقاله درباره عصمت انبیاء از دیدگاه عقل و نقل


مقاله درباره عقل و وحی برتری از کدام است

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

عقل و وحی برتری از کدام است ؟

اسلام مجموعه ای از قوانین دریافت شده از مبدأ کمال و مفاهیمی است وحیانی که در قالب الفاظی استوار و متین برقلب آماده و مهذب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نازل شده است و این آیین ، مجموعه ای است واقع گرا که با حقایق عینی عالم انطباق دارد.همچون انطاق با فطرت بشری و انطباق با نیازهای ذاتی و روانی و در کنار این ها پذیرش عقل در کنار وحی به عنوان منبعی از منابع تشریع می باشد. در قران مجید و روایات ائمه اطهار-علیهم السلام- به نقش کارساز عقل و اهمیت آن برای انسان و تنظیم زندگی فردی و اجتماعی پرداخته شده است.قران مجید واژه عقل و مشتقات آن را به طور خاص بیش از 50 بار به کار برده است.

 مشتقات عقل نهی، فکر، نظر، تدبر و... می باشد. امام هفتم – علیه السلام – به هشام می فرمایند:

 ان الله علی الناس حجتین، حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظاهره، فالرسل والانبیاء والائمه علیهم السلام و اماالباطنه فالعقول

یعنی خداوند را بر آدمیان دو حجت است یکی حجت بیرونی که همان وحی است و دیگری حجت درونی که عقل است.

 

 

نقش عقل در زندگی انسان چیست؟

◄ عقل عامل حیات شریعت

حیات شریعت به سبب عقل است. قران مجید در منطق خویش به تمام شئون حیات انسانی می پردازد بدون اینکه قید و شرط زمانی یا مکانی به خود بگیرد و دربردارنده کلیاتی در باب فراست ها و اندیشه هایی است که با حیات انسانی پیوند دارند از این رو انسان را به تعقل درباره آخرت، بهشت و جهنم، زمین و آسمان، لوح، قلم، ملائکه و شیطان و آنچه مربوط به عالم غیب و شهادت است فراخوانده است. چه این که اندیشیدن، شریعت را بالنده می کند.از طرفی در قران و سنت، اصول کلی راهنمای زندگی وجود دارد لکن اجرای این اصول کلی هر روز رنگی تازه پیدا می کند. اسلام هرگز نگفته است که اجتماع از حرکت و تکامل باز ایستد تا قوانین حاکم بر آن نیز همچنان ثابت بماند. اسلام مدعی است که پویایی لازم برای همگام شدن با جامعه را دارد و می تواند ضمن رهبری آن، احکام لازم را از اصولی که دارد استنباط کند. مواردی وجود دارد که فقها فتوا می دهند و حال آنکه دلیل نقلی از ناحیه شارع نرسیده است و فقط از باب این که عقل این گونه حکم می کند، فتوا می دهند. چون هر چه که حاکم شرع حکم کرده است عقل هم حکم نموده است. مقصود آن است که در هر حکم شرعی، رمزی وجود دارد که اگر آن رمز را برای عقل بگویند عقل آن را تصدیق می کند.

 

پس عقل در دو مورد نقش کاشفیت دارد :

الف ) نقش کاشفیت در ماهیت دین و حقانیت آن از منابع

ب ) نقش کاشفیت در وارد مسکوت در شریعت

 

 



خرید و دانلود مقاله درباره عقل و وحی برتری از کدام است