لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عقل و وحی برتری از کدام است ؟
اسلام مجموعه ای از قوانین دریافت شده از مبدأ کمال و مفاهیمی است وحیانی که در قالب الفاظی استوار و متین برقلب آماده و مهذب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نازل شده است و این آیین ، مجموعه ای است واقع گرا که با حقایق عینی عالم انطباق دارد.همچون انطاق با فطرت بشری و انطباق با نیازهای ذاتی و روانی و در کنار این ها پذیرش عقل در کنار وحی به عنوان منبعی از منابع تشریع می باشد. در قران مجید و روایات ائمه اطهار-علیهم السلام- به نقش کارساز عقل و اهمیت آن برای انسان و تنظیم زندگی فردی و اجتماعی پرداخته شده است.قران مجید واژه عقل و مشتقات آن را به طور خاص بیش از 50 بار به کار برده است.
مشتقات عقل نهی، فکر، نظر، تدبر و... می باشد. امام هفتم – علیه السلام – به هشام می فرمایند:
ان الله علی الناس حجتین، حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظاهره، فالرسل والانبیاء والائمه علیهم السلام و اماالباطنه فالعقول
یعنی خداوند را بر آدمیان دو حجت است یکی حجت بیرونی که همان وحی است و دیگری حجت درونی که عقل است.
نقش عقل در زندگی انسان چیست؟
◄ عقل عامل حیات شریعت
حیات شریعت به سبب عقل است. قران مجید در منطق خویش به تمام شئون حیات انسانی می پردازد بدون اینکه قید و شرط زمانی یا مکانی به خود بگیرد و دربردارنده کلیاتی در باب فراست ها و اندیشه هایی است که با حیات انسانی پیوند دارند از این رو انسان را به تعقل درباره آخرت، بهشت و جهنم، زمین و آسمان، لوح، قلم، ملائکه و شیطان و آنچه مربوط به عالم غیب و شهادت است فراخوانده است. چه این که اندیشیدن، شریعت را بالنده می کند.از طرفی در قران و سنت، اصول کلی راهنمای زندگی وجود دارد لکن اجرای این اصول کلی هر روز رنگی تازه پیدا می کند. اسلام هرگز نگفته است که اجتماع از حرکت و تکامل باز ایستد تا قوانین حاکم بر آن نیز همچنان ثابت بماند. اسلام مدعی است که پویایی لازم برای همگام شدن با جامعه را دارد و می تواند ضمن رهبری آن، احکام لازم را از اصولی که دارد استنباط کند. مواردی وجود دارد که فقها فتوا می دهند و حال آنکه دلیل نقلی از ناحیه شارع نرسیده است و فقط از باب این که عقل این گونه حکم می کند، فتوا می دهند. چون هر چه که حاکم شرع حکم کرده است عقل هم حکم نموده است. مقصود آن است که در هر حکم شرعی، رمزی وجود دارد که اگر آن رمز را برای عقل بگویند عقل آن را تصدیق می کند.
پس عقل در دو مورد نقش کاشفیت دارد :
الف ) نقش کاشفیت در ماهیت دین و حقانیت آن از منابع
ب ) نقش کاشفیت در وارد مسکوت در شریعت
◄ فهم وضعیت و ماهیت محتوای دین
اساساً این بحث جای تامل دارد که دین در صورتی قابل دفاع و پذیرش است که معقول باشد یعنی هیچ دینی مقبول نیست مگر آنکه معقول باشد و این معقولیت در گوهر و ذات اسلام امری است انفکاک ناپذیر. محتوای دین، محتوایی خردپذیر و عقلانی است؛ قبول مبدأ و استدلال برآن جنبه عقلانی دارد. برهان نظم دارای دو مقدمه است یک مقدمه آن حسی و مقدمه دیگر آن عقلی است و اگر روح این برهان را بکاویم به عقلی بودن آن دست می یابیم. بیان غیر معقول و غیر استدلالی دین یا تبیین آن در قالب تقلیدی، سنتی و رایج کاری خطاست که در نهایت به انزوای دین و ایمان می انجامد. بیان دین باید بربنیادهای عقلی استوار باشد یعنی در مقام بیان و ترویج دین، باید چنان زمینه آماده شود که با وضعیت والا و متین محتوا و مراد، منطبق باشد. اسلام یک مسلک جامع نگر و قابل انطباق با هر عصر و دوره است و ضرورت این دین عقلانی و منطقی باید با اسلوب و روشهای عقلی و منطقی، تبلیغ و ترویج شود.
و اینک جواب چند شبهه:
1. جایگاه تعبد در دین چیست آیا تعبد در دین باعث جمود فکری و تعطیل کردن نمی باشد ؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عقل و وحی برتری از کدام است ؟
اسلام مجموعه ای از قوانین دریافت شده از مبدأ کمال و مفاهیمی است وحیانی که در قالب الفاظی استوار و متین برقلب آماده و مهذب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نازل شده است و این آیین ، مجموعه ای است واقع گرا که با حقایق عینی عالم انطباق دارد.همچون انطاق با فطرت بشری و انطباق با نیازهای ذاتی و روانی و در کنار این ها پذیرش عقل در کنار وحی به عنوان منبعی از منابع تشریع می باشد. در قران مجید و روایات ائمه اطهار-علیهم السلام- به نقش کارساز عقل و اهمیت آن برای انسان و تنظیم زندگی فردی و اجتماعی پرداخته شده است.قران مجید واژه عقل و مشتقات آن را به طور خاص بیش از 50 بار به کار برده است.
مشتقات عقل نهی، فکر، نظر، تدبر و... می باشد. امام هفتم – علیه السلام – به هشام می فرمایند:
ان الله علی الناس حجتین، حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظاهره، فالرسل والانبیاء والائمه علیهم السلام و اماالباطنه فالعقول
یعنی خداوند را بر آدمیان دو حجت است یکی حجت بیرونی که همان وحی است و دیگری حجت درونی که عقل است.
نقش عقل در زندگی انسان چیست؟
◄ عقل عامل حیات شریعت
حیات شریعت به سبب عقل است. قران مجید در منطق خویش به تمام شئون حیات انسانی می پردازد بدون اینکه قید و شرط زمانی یا مکانی به خود بگیرد و دربردارنده کلیاتی در باب فراست ها و اندیشه هایی است که با حیات انسانی پیوند دارند از این رو انسان را به تعقل درباره آخرت، بهشت و جهنم، زمین و آسمان، لوح، قلم، ملائکه و شیطان و آنچه مربوط به عالم غیب و شهادت است فراخوانده است. چه این که اندیشیدن، شریعت را بالنده می کند.از طرفی در قران و سنت، اصول کلی راهنمای زندگی وجود دارد لکن اجرای این اصول کلی هر روز رنگی تازه پیدا می کند. اسلام هرگز نگفته است که اجتماع از حرکت و تکامل باز ایستد تا قوانین حاکم بر آن نیز همچنان ثابت بماند. اسلام مدعی است که پویایی لازم برای همگام شدن با جامعه را دارد و می تواند ضمن رهبری آن، احکام لازم را از اصولی که دارد استنباط کند. مواردی وجود دارد که فقها فتوا می دهند و حال آنکه دلیل نقلی از ناحیه شارع نرسیده است و فقط از باب این که عقل این گونه حکم می کند، فتوا می دهند. چون هر چه که حاکم شرع حکم کرده است عقل هم حکم نموده است. مقصود آن است که در هر حکم شرعی، رمزی وجود دارد که اگر آن رمز را برای عقل بگویند عقل آن را تصدیق می کند.
پس عقل در دو مورد نقش کاشفیت دارد :
الف ) نقش کاشفیت در ماهیت دین و حقانیت آن از منابع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عقل و وحی برتری از کدام است ؟
اسلام مجموعه ای از قوانین دریافت شده از مبدأ کمال و مفاهیمی است وحیانی که در قالب الفاظی استوار و متین برقلب آماده و مهذب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نازل شده است و این آیین ، مجموعه ای است واقع گرا که با حقایق عینی عالم انطباق دارد.همچون انطاق با فطرت بشری و انطباق با نیازهای ذاتی و روانی و در کنار این ها پذیرش عقل در کنار وحی به عنوان منبعی از منابع تشریع می باشد. در قران مجید و روایات ائمه اطهار-علیهم السلام- به نقش کارساز عقل و اهمیت آن برای انسان و تنظیم زندگی فردی و اجتماعی پرداخته شده است.قران مجید واژه عقل و مشتقات آن را به طور خاص بیش از 50 بار به کار برده است.
مشتقات عقل نهی، فکر، نظر، تدبر و... می باشد. امام هفتم – علیه السلام – به هشام می فرمایند:
ان الله علی الناس حجتین، حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظاهره، فالرسل والانبیاء والائمه علیهم السلام و اماالباطنه فالعقول
یعنی خداوند را بر آدمیان دو حجت است یکی حجت بیرونی که همان وحی است و دیگری حجت درونی که عقل است.
نقش عقل در زندگی انسان چیست؟
◄ عقل عامل حیات شریعت
حیات شریعت به سبب عقل است. قران مجید در منطق خویش به تمام شئون حیات انسانی می پردازد بدون اینکه قید و شرط زمانی یا مکانی به خود بگیرد و دربردارنده کلیاتی در باب فراست ها و اندیشه هایی است که با حیات انسانی پیوند دارند از این رو انسان را به تعقل درباره آخرت، بهشت و جهنم، زمین و آسمان، لوح، قلم، ملائکه و شیطان و آنچه مربوط به عالم غیب و شهادت است فراخوانده است. چه این که اندیشیدن، شریعت را بالنده می کند.از طرفی در قران و سنت، اصول کلی راهنمای زندگی وجود دارد لکن اجرای این اصول کلی هر روز رنگی تازه پیدا می کند. اسلام هرگز نگفته است که اجتماع از حرکت و تکامل باز ایستد تا قوانین حاکم بر آن نیز همچنان ثابت بماند. اسلام مدعی است که پویایی لازم برای همگام شدن با جامعه را دارد و می تواند ضمن رهبری آن، احکام لازم را از اصولی که دارد استنباط کند. مواردی وجود دارد که فقها فتوا می دهند و حال آنکه دلیل نقلی از ناحیه شارع نرسیده است و فقط از باب این که عقل این گونه حکم می کند، فتوا می دهند. چون هر چه که حاکم شرع حکم کرده است عقل هم حکم نموده است. مقصود آن است که در هر حکم شرعی، رمزی وجود دارد که اگر آن رمز را برای عقل بگویند عقل آن را تصدیق می کند.
پس عقل در دو مورد نقش کاشفیت دارد :
الف ) نقش کاشفیت در ماهیت دین و حقانیت آن از منابع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
عقل و ایمان
در دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن کریم، همواره انسان رابه تفکر و تدبر و پرهیز از تقلید کورکورانه فرا میخواند. در اینکه عقل در قلمرو دینجایی دارد، شک و تردیدی وجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنهی جایگاهعقل است؛ زیرا تمام متدینان، تلاش میکنند تا در تعالیم نظام دینی و تبیینباورهای دینی از عقل بهرهمند شوند. پس برای فهم ایمان، باید از عقل بهره بگیریم.
در دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن کریم، همواره انسان رابه تفکر و تدبر و پرهیز از تقلید کورکورانه فرا میخواند. در اینکه عقل در قلمرو دینجایی دارد، شک و تردیدی وجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنهی جایگاهعقل است؛ زیرا تمام متدینان، تلاش میکنند تا در تعالیم نظام دینی و تبیینباورهای دینی از عقل بهرهمند شوند. پس برای فهم ایمان، باید از عقل بهره بگیریم.
در این مقاله، به بررسی نسبت عقل و ایمان پرداخته شده است و نویسنده،ضمن بررسی آیات و احادیث، به تحلیل این دو مقوله پرداخته است.
نویسنده معتقد است، در اینکه عقل در قلمرو دین جایی دارد، شک و تردیدیوجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنهی جایگاه عقل است. لذا نویسنده درمقالهاش به این مهم میپردازد.
نویسنده در مقدمه مینویسد: عقل و ایمان، دو موهبت و نعمت گرانبهای الهیبرای بشریتاند و کرامت آدمی در تکریم این دو ارزش الهی است. جدا انگاریمیان آنها، پی آمدهای جبران ناپذیری را به دنبال دارد. تکیه به عقل صرف و پرهیزاز ایمان، باعث طغیان انسان و بی مهار شدن نفس میشود. بیهویتی و سرگشتگیانسان معاصر نیز، زاییدهی خردورزی افراطی جهان معاصر است. از طرف دیگر،دین فارغ از عقل نیز یا گرفتار بد فهمی میشود و یا در انواع تحریفها و خرافه هاآلوده میگردد.
نویسنده، جایگاه عقل را در اسلام بررسی میکند و مینویسد: اساس آیات وروایات، بیانگر این حقیقت اند که از منظر اسلام، عقل جزیی باید به منشأ خودیعنی عقل کلی متحمل شود و عقل بشری، رنگ عقل الهی به خود بگیرد؛ و برایآنکه عقل جزیی با مبدأ خود ارتباط یابد و سیر صعودی خود را به موطن اصلیاشآغاز کند و در پرتو این ارتباط بتواند راهنمای انسان باشد تعقل و پرهیزگاری دراسلام، مقارن با هم مطرح شدهاند.
نویسنده، تفاوتهای مهم اسلام و مسیحیت را در مقولهی ایمان و نسبت آن باآگاهی را در سه عنوان اکتسابی بودن ایمان، تعارض یا توافق ایمان و آگاهی و ایمانصرف، بررسی میکند و مینویسد: علم و عقل در آموزههای مسیحیت مذموماست و مفاد مسیحیت، غیر عقلانی تلقی میشود. ولی در دین اسلام، عقل اهمیتخاصی دارد. توصیه های فراوان قرآن و سنت به عقل گرایی و نیز عقلانی بودن مفاددین اسلام، نسبت این دین و عقل را محکمتر مینماید.
نویسنده در ادامه به بررسی نسبت عقل و قلب در شناخت حقایق میپردازد ومینویسد: عقل و قلب، دو دریچه به سوی شناخت حقایق جهان هستیاند که هرکدام اسلوب و روش خاص خود را دارند. عارف، کسی است که عقل و قلب وتعقل و سلوک عملی او به منزلهی دو بال او تلقی گردند.
نویسنده، ارکان و شرایط ایمان را بررسی میکند و دیدگاه متکلمان و حکمایاسلامی را از سویی و دیدگاه عرفای اسلامی را از سویی دیگر تحلیل مینماید.
وی در ادامه، تجربهی دینی و ایمان را تحلیل میکند و مینویسد: ایمان،شناخت و تجربهی حوادث وحیانی است. ایمان برای فرد مؤمن، انکشاف عنایتخداوند در جهان است. اساس ایمان، دیدن، تعلق و وابستگی آدمی به یک امرمتعالی است؛ بنابراین، مؤمن بعد از آنکه حادثه را از طریق وحی تجربه کرد، نگرشاو به حادثهها دگرگون و سراسر زندگی او دستخوش تغییر میشود.
نویسنده در پایان مینویسد:
دین و ایمان، نه تنها در محدودهی ناتوانی عقل، نقش ایفا میکنند، بلکه دردایرهی توانایی عقل نیز حضور مییابند؛ بنابراین، ایمان به خدا بدون معرفت،ممکن نیست و نمیتوان به مجهول مطلق ایمان آورد و طعن عارفان اسلامی در حقفیلسوفان، نه از باب ناتوانی عقل در اثبات وجود خدا، بلکه به جهت توانایی شهودخداوند توسط انسان بوده است.
ایمان و عقل از نگاه علامه طباطبایی
از نگاه علامه میان ایمان و اسلام پیوندی ناگسستنی وجود دارد به طوری که هر مرتبه از اسلام ، مرتبه ای از ایمان را به دنبال دارد.
از نگاه علامه میان ایمان و اسلام پیوندی ناگسستنی وجود دارد به طوری که هر مرتبه از اسلام ، مرتبه ای از ایمان را به دنبال دارد. باید گفت ایمان با مولفه ها و عناصری پیوند دارد ، از جمله این عناصر: اسلام ، عقل ، یقین ، اختیار ، اخلاق ، علم و... است که در این مقاله نویسنده به اختصار به رابطه ایمان و عقل می پردازد.
در آغاز این مبحث ، ذکر نکاتی خالی از فایده نیست. در بررسی پیوند میان تعقل و عنوان ۲ عملکرد انسانی ، ۳رهیافت عمده در تاریخ فلسفه وجود دارد: "عقلگرایی افراطی"، "عقلگرایی انتقادی" و "ایمانگرایی".
مطابق دیدگاه نخست ، برای آن که نظام اعتقادات دینی ، واقعا و عقلا مقبول باشد ، باید بتوان صدق آن را تا حدی که جمیع عقلا قانع شوند ، اثبات کرد که از میان این عقلگرایان برخی مانند آنسلم قدیس ، توماس آکوئیناس ، جان لاک و... و نیز ابن سینا در شرق موافق با دین هستند و برخی همچون آنتونی فلو ، هر ، هیوم ، راسل و... مخالف با دین است. با وجود این ، همگی مبناگرایان ، باوری را که عقلانی نباشد مردود می شمردند. دومین دیدگاه ، دیدگاه "عقل گرایی انتقادی" است.
مطابق این دیدگاه ، هم به عقل و هم به ایمان به یک اندازه اهمیت داده می شود. شاید بتوان علامه طباطبایی ره را جزئ این دسته دانست. در دیدگاه سوم ، حقایق دینی مبتنی بر ایمان است و از راه خردورزی و استدلال نمی توان به حقایق دینی دست یافت. امروزه با واژه ایمان گرایی در حوزه کلام ، نام کرکگور و در حوزه فلسفه دین نام ویتگنشتاین تداعی می شود. ایمان گرایی را می توان در ۲شکل عمده افراطی و اعتدالی بررسی کرد. گونه نخست آن خردستیز و گونه دیگر آن خردگریز و غیرعقلی است.
در اولی ، عقل و ایمان یکدیگر را برنتابیده و با یکدیگر ضدیت دارند ولی در نوع دوم عقل و ایمان صرفا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
مقدمه
حضرت حسین بن علی( جهانیان را در پرتو مصباح هدایت وجود خود به علم و معرفت و در سایة سفینة نجات خود ، همه را به ساحل سعادت رهنمون است ؛ لیکن انسانهای ارزشمند در برابر این حقیقت والای هستی ، تنها کسانیند که هم در پرتو آن مصباح ، جهالت و نادانی را از صحنة وجود دور کرده و با برهان قاطع اندیشه و معرفت زنده اند و هم در ذِلّ سفینة حسینی از ذلالت و گمراهی رسته و با قوت انگیزه و عمل ، با رگه های عمیق حیات پیوند دارند . آنان شایستگانی هستند که دو بال علم و عمل از مکتب حسینی( تحصیل کرده و به پرواز درآمده اند . نهضت حسینی( سراسر قیام و حماسه است؛ لیکن قیامی در عرصة اندیشه و از مرداب تحجر و باتلاق عصبیت خارج شدن و به آسمان معرفت و سپهر معنویت دست یازیدن ؛ که قیام در عرصة عمل و انگیزه نیز خروج از استکبار و استبداد و برون رفت از انزوا و هجران است و این هر دو را تنها در سایة این نهضت میتوان تحصیل کرد . گر چه روزگار ، همیشه وصف واحدی ندارد و فراز و نشیب زمانه بسیار است لیکن وظیفة پروراندن و تمرین جناح علم و اندیشه و ریاضت و تقویت اجنحه عمل برای همیشه و همگان است . و کسانی که در روزگار یسر و آسانی ، صعوبت و دشواری را تجربه می کنند ، میتوانند در زمانة عثر و مشقت ، به راحتی و آسودگی گذران زندگی کنند . اندیشة بلند سالار شهیدان حضرت حسین بن علی( که در قیام باشکوهش متبلور گشت ، نمادها و ظهورات مختلفی دارد که هر یک از اندیشمندان به نوبة خود ، مطابق شخصیت علمی و فرهنگی خویش به دنبال چهرة نهضت حسینی( هستند و عمق باورها و حتی گرایشهای حضرت را استنباط می کنند . البته برخی از چهره های آن نهضت روشن و ظاهر است مانند جلوه های حماسی و عاطفی نهضت که عمدة اوساط مردم نیز تنها از این دو منظر مباحث نهضت را دنبال می کنند اما برخی دیگر از جنبه ها و ابعاد آن نهضت مخفی و باطن است ، همانند منظره های عرفانی و حکمی نهضت که تنها دیدگاه نافذ و بصیرت نافض انسانهای حکیم و فرزانه میتوانند با کاویدن و جستار نمودن آن پرده نشین را شاهد بازاری کنند .
از چهره های باطن نهضت حسینی( تفکر عقلی و عقلانیت نهفته در آن است . گر چه تمامی جلوه ها و مظاهر نهضت زیبا و میراث جاودان انسانی است ، لیکن لایه های درونی نقش اساسی و اصلی را ایفا می کنند که با شناخت آن چهره ، احیاناً شبهات و سوالات روزگذر نیز به محاق می رود و تمام صحنة نهضت همانند جلوه های برتر آفرینش روشن و متجلی است .چون یکی از مسائل اساسی روز ، مبحث عقلانیت است که پیرامون آن آرای افراطی و تفریطی ابراز شده ، استاد معظم ، حضرت آیت ا… جوادی آملی از این منظر نیز نهضت حسینی( را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند تا چهرة باطنی نهضت که عقل و عقلانیت اصیل و مستحکم و تثبیت شده با مصباح وحی است ، وضوح بیشتری یابد .
شکوفاگران عقل
رسالت رهبران الهی
انسان موجودی متفکر و مختار است و برای انجام کارها نخست باید در حق و باطل ، صدق و کذب ، و حسن و قبح آنها بیندیشد تا به صحت آن ، جزم علمی یابد ؛ آنگاه باید انجام آن را تصمیم بگیرد تا عزم عملی داشته باشد . نیز دستمایة اولی جزم علمی و عزم علمی در فطرت او نهاده شده است ؛ چنان که پیامبر گرامی (ص) فرمود : «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه» ؛ «مردم ، معادنی مانند معادن طلا و نقره هستند» . هیچ انسانی بدون این گنجینة درونی آفریده نشده است ؛ هر چند استعداد همة افراد بشر برای دریافت اندیشة صائب و انگیزة صالح یکسان نیست .
از این رو ، مسئولیت الهی هر کسی نیز به اندازة توانایی و استعداد خدادادی اوست . خداوند استعداد لازم را که حد نصاب تکلیف است ، به همگان داده است ؛ ولی به برخی از افراد ، بر اساس «یفعل ما یشاء» استعدادی برتر بخشیده است . البته مشیت او حکیمانه است و هرگز بدون توسل یا با توسل دیگران تدبیر حکیمانة خدا تغییر نمی کند ، «یا من لاتبدل حکمته الوسائل» .
خداوند ، بشر را به منابع ادراکی و مجاری تحریکی مجهز کرده و در نهاد او گنجینه ای از گوهرهای فطرت و خرد نهاده است . بنابراین ، زمینة اندیشه و انگیزة خردمندانه در همة انسان ها وجود دارد ؛ ولی بسیاری از آنان ، این گوهرهای گرانبها را در میان اغراض و غرایز پلید مادی به خاک سپرده اند ؛ زیرا خواسته های مادی به جهان طبیعت وابسته و به زندگی روزمره وی گره خورده است و لازم زندگی در این جهان خاکی ، پیوستگی با چنین امیالی است .
پیامبران آمدند که جامعة بشری را آگاه نمایند تا آنان رهبری خویش را به دست آفریدگار خود بسپارند ؛ آفریدگاری که از گذشته و آینده و درون و بیرون انسان آگاه است و سود و زیان او را به خوبی می شناسد . انبیا در نخستین گام کوشیدند تا عقل را که نخستین سرمایة بشر است ، شکوفا کنند ، چه عقل نظری و اندیشة ناب و چه عقل عملی و انگیزة صحیح .
زیرا در پرتو جهان بینی و اندیشة برهانی است که بشر از گزند مغالطه های حس ، وهم و خیال مصون می ماند و موحدانه به جهان می نگرد و برای مجموع نظام کیهانی آغاز و انجامی قائل می شود . نیز در سایة اندیشه خردمندانه است که بشر انگیزة صحیح می یابد و دانسته هایش را به کار می بندد و شهوت و غضب را که ابزار کارگاه نازل است ، به بارگاه رفیع انگیزة صالح خویش راه نمی دهد و چنین انگیزه ای را از راهبری اراده و عزم الهی بهره مند می کند .
حضرت علی( دربارة هدف بعث رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید :
«فهداهم به من الضلاله و انقذهم بمکانه من الجهاله» ؛ «خداوند با فرستادن پیامبر اکرم (ص) جهل مردمان را به دانش و گمراهی آنان را به هدایت مبدل کرد» . نیز در زیارت اربعین امام حسین( که وارث پیامبران الهی است ، آمده است : «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله» ؛ یعنی هدف سالار شهیدان( از قیام و شهادت ، رهایی مردم از جهل و عالم شدن و به کارگیری علم از سوی آنان بود . قرآن کریم نیز هدف آفرینش بشر را تکامل سیرة نظری و عملی او می داند ؛ چنان که دربارة سیرة نظری انسان می فرماید : «الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله علی کل شیء قدیر و ان الله قد احاط بکل