لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
بسم الله الرحمن الرحیم
نام : امید
نام خانوادگی : شاه میری
دانشجوی ترم اول مهندسی صنایع
نام استاد: ایوب کیانی
شرح سه غزل از
حافظ
خرقه بسوزان حافظ
دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تاکجا بازدل غمزده ای سوخته بود.
رسم عاشق کشی و شیوه شهر آشوبی
جامه ای بود که برقامت او دوخته بود
جان عاشق سپند رخ خود می دانست
و آتش چهره درین کار برافروخته بود
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یارب این قلب شناسی زکه آموخته بود
در شعر بالا شاعر در مقام هنرمندی والا از موعظه ی مستقم پرهیز کرده است در ابتدای شعر به توصیف پرداخته است و شخصی را توصیف کرده است که کارش خرابکاری و شهرآشوبی است شاعر در بیت چهارم پند پیام اخلاقی خود را بیان کرده است شاعر دنیا و خوشی های دنیوی را زودگذر می داند و سفارش به درک دنیا و زودگذز بودن آن می کند و وابسته نبودن به دنیا را گوشزد می کند و همه ی دار وندار انسان را آخرت می داند و با رندی راه رهایش دنیوی و با عشق راز گشایش و رستگاری احروی را به ما می آموزد.
دل میرود زدستم صاحب دلان خدا را
دل میرود زدستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشــد که باز بینـیم دیدار آشنا را
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویــش بینوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوســتان مرو.ت با دشمنان مدارا
هنگام تنگ دستی در عیش کوش ومستی
کین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه ی سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارســا را
حافظ به خود نپوشد این خرقه می آلود
ای شیــخ پاکدامــن معــذور دار ما را
حافظ، حافظه ی ماست و شعر او سرشار از اندیشه های عمیق حکمی و عرفانی و احساس ها و عواطف ژرف انسانی است در این سروده ی زیبا عشق و رندی، امیدواری و نشاط حیات، طنز و انتقاد، خوش باشی و اغتنام فرصت و پیام های اخلاقی موج می زند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بسم الّله الرحمن الرحیم
امر به معروف و نهی از منکر دو تا از فروعات دین اسلام هستند.بنده تحقیق نکردم که در ادیان دیگر هم هستند یا مختص به اسلام میباشد.امّا این را میدانم که از احکام عملی بسیار مهم اسلام میباشد به طوریکهآقا امام حسین(ع) دلیل اصلی قیامش راامر به معروف و نهی از منکر بیان میکنند و در روایتی هم داریم که اگر ترک شوند جامعه به هلاکت می افتد .امّا متاسفانه در جامعه امروزی ما، بسیار بسیار کم رنگ شده است.به طوریکه که حتّی مذهبی ها هم این اصل را فراموش کرده اند و ملزم به عمل به آن نمیباشند!به خصوص در چند ساله اخیر، افراد مغرضی پیدا شده اند که اسم این اصل الهی را تغییر داده اند و گفته اند :این کار فضولی و دخالت در کار دیگران است!!!!میگویند :عیسی به دینش ،موسی به دینش!
جالب اینجاست که این حرفها برای مذهبی ها هم به صورت باور در آمده و همه باور کرده اند که امر به معروف و نهی از منکر دخالت در کار دیگران است.امّا نمیدانند که شیاطین انسانی هستند که با حرف های فریبنده و جذاب میخواهنداحکام خدا پیاده نشود و خود به مقاصد پلیدشان برسند .امر به معروف و نهی از منکر احساس مسیولیت نسبت به خود ،دیگران و اسلام است نه دخالت در کار دیگران.رسول اکرم(ص) مثل بسیارجالبی زدند به این مفهوم که اگر یک نفر در قایقی بخواهد جای خود را سوراخ کند ،دیگرن به او اعتراض کنند ،فضولی است یا نجات جان خود و دیگران؟آیا اگر آن شخص بگوید:من فقط جای خودم را سوراخ میکنم و به شما کاری ندارم ،برای دیگران قابل قبول خواهد بود و به او کاری نخواهند داشت؟مسلما خیر.اسلام به فکر رشد و تعالی تمام افراد است و رشد افراد به رشد جامعه هم بستگی داردو اسلام به عوامل رشد امر میکند و از موانع رشد نهی.پس ...امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر اینکه رشد فردی را در بر دارد ،رشد اجتماعی را هم در بر میگیرد. حال ،نظر شما چیست؟
.اگر خداوند توفیقی دهند در آینده در مورد شجاعت داشتن در امر به معروف و شرایط آن بیشتر بحث میکنیم.
امر به معروف و نهی از منکر در جامعه امروز
گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین دکتر سید عباس نبوى سعید حسنزاده
آن قدر موضوع پیشنهادى بدیهى و روشن بود که احساس مى کردیم بیشتر کلیشهاى است تا جذاب و نو. ولى قدرى تأمل در اوضاع نابهنجار اطراف جامعه و بعضا دانشگاه کافى بود تا یادآورى کند که گرچه به تعداد موهاى سر این بحث را شنیدهایم چیزى در عمل عایدمان نشده و در عمل عمدتا سردرگم و شاید هم ترسو ظاهر شدهایم. کجاى کار اشکال دارد؟ قرار شد با یکى از عزیزان که به این موضوع پرداخته و دغدغهاش بود مصاحبهاى کنیم. دوستانه تا شاید به حل این مشکل کمکى کند. از حجتالاسلام و المسلمین دکتر سید عباس نبوى خواستیم در باب امر به معروف و نهى از منکر و ربط آن با جامعه روز به سئوالات ما پاسخ دهند.
«کنتم خیر امة...» شما اگر امر به معروف و نهى از منکر کنید بهترین امت خواهید بود. این امر به معروف و نهى از منکر چیست که این قدر بر سعادت امتها تاثیرگذار است. از سوى دیگر اگر امت و جامعه خودمان را در نظر بگیریم چندان نشانههایى از خیر امه نمىبینیم. آیا این نشان از آن دارد که امر به معروف و نهى از منکر به درستى در جامعه ما اتفاق نمىافتد. اگر چنین است و احتمالا این امر حقیقت دارد مشکلاش از کجاست؟ آیا مفهوم این موضوع را نفهمیدهایم و یا این که در پیاده سازى آن دچار معضل شدهایم، و یا شاید مشکل دیگرى در کار است که تحقیق این آموزه دینى را ناموفق کرده است. در این بحث به بررسى هر یک از این موارد مىپردازیم و سعى مىکنیم این موضوع را از جنبههاى مختلف ببینیم. این کار را با نگاه به خاستگاه مفهوم این آموزه آغاز مىکنیم. در مورد مفهوم و ریشههاى بنیادى امر به معروف و نهى از منکر، آیات متعددى در قرآن کریم و روایات زیادى از ائمه معصومین موجود است و به همین جهت در این مورد با فقر مفهومى مواجه نیستیم، بالعکس با غناى مفهومى مواجهایم. تعبیر قرآن کریم آن است که: «لتکونوامة وسطا» و یا در جاى دیگر مىفرماید «... منکم امة یدعون الى...» از میان شما باید دستهاى امربه معروف و نهى از منکر کنند. آیات از این دست فراوانند و اینها پیکره بنیادى آن را مىسازند. در مسائل فقهى ما هم فقها، یک کتاب مستقل به این موضوع اختصاص دادهاند. البته این استقلال به شیعه ندارد و تمام فرق اسلامى که داراى فقه بیرون هستند کتابى مستقل در این باب دارند. حال چه دلیلى داریم استنباطى که علماى اسلامى از این مفهوم کردهاند اشتباه نیست؟ واقعیت این است که یک موضوع فقهى اینطور نیست که یک دفعه در یک زمان خاص از یک فقیهى صادر شود، بلکه در طول تاریخ فقهاى بسیارى روى آن موضوع بحث کردهاند و نظر داده اند، از طرف دیگر در فرق گوناگون اسلامى آنهایى که فقه مدرنى دارند هیچ آموزهاى دیده نمىشود که تعبیرات آنها از یک موضوع تفاوت عمدهاى داشته باشد، مثلا امرى در یکى از فرق واجب شده باشد ولى در دیگرى جایز نباشد. ممکن است در بعضى مصادیق و وجوه عارضى این اتفاق بیفتد مثلا همه مذاهب اسلامى اعتقاد دارند که وجود شرک در عملى مبطل آن است. حال عالمان سنى مىگویند در نماز نباید از مهر استفاده کنى که چیزى اضافه بر سجده تحمیل مىکند و عالمان شیعه مىگویند که این مهرها خاک است و چیز اضافهاى نیست، در هر حال در اصل موضوع توافق جامعى وجود دارد. با این تفصیل درباره امربه معروف و نهى از منکر همگى متفقالقول آن را از واجبات اسلام دانسته و شرایط و دقایق آن را ذکر کردهاند. حال با توجه به تعدد فرق و علماى بسیار فقه در طول تاریخ بعید و حتى غیرممکن است که این آموزه اشتباه استنباط شده باشد چون راه به صورت تخصصى طى شده و اشتباهى در استنباط رخ نداده است.اگر در شناسایى مفهوم اشکالى نیست پس چه باعث مىشود آموزه دینى کارکرد اصلى خود را در جامعه پیدا نکند. براى این کار نیاز به نفوذ به لایههاى عمیقترى از معرفت دینى داریم. دست شیعه در لایههاى اصلى پشتوانههاى معرفتى دستش پر است برخلاف بقیه فرق اسلامى که در پشتوانههاى این امر دچار تناقض مىشوند. دلیلش هم آن است که امر به معروف و نهى از منکر را در ارتباط با سه موضوع مهم «خیر، عدالت و عدم افراط و تفریط» بیان مىکند این برمى گردد به مبانى کلامى ما. و به همین دلیل است که اگر دستوریى از دستورات اسلامى به نحوى استنباط بشود که در اغلب موارد بى عدالتى را ترویج کند. به اعتقاد شیعه اسلامى نیست، یعنى کسى که این دستور را استنباط و استخراج کرده، اشتباه کرده است. نمىشود دستورى اسلامى باشد ولى کارکرد عمدهاش ضد خیر و ضد ارزش باشد. پس اگر مىبینیم که سازمانى شکل مىگیرد تا امربه معروف و نهى از منکر کند، ولى نتیجه خیرى در کارهایش حاصل نمىشود در تفکر شیعه برخلاف نظر اهل سنت که عدالت و خیر را همانى مىگیرند که استنباط کردهاند و این دو امر مهم و لذاتى واصل نمىدانند، کارش اسلامى نیست و باید مشکلش حل شود.
سه دسته مشکل براى این امر مطرح مىشود، دسته اول مشکل در مفهوم آموزه است که همانطور که گفته شد، درست استنباط شده و احتمال خطا در آن بسیار کم است. دسته دوم مشکلها آن است که شاید ظرف زمان و جامعه توانایى خوب این آموزه دینى را ندارد، دسته سوم هم شامل این مىشود که گاهى هم آموزه درست استنباط مىشود و هم ظرف جامعه قابلیت پذیرایى از آن را دارد ولى باز هم آموزه ناکام مىماند. این بار مشکل از روشهایى ناشى مىشود که براى پیاده سازى آموزه در جامعه از آنها استفاده مىشود. بین دو دسته دوم و سوم کدام جایگاه مهمترى در بحث ما دارند؟
فرض کنیم ظرف جامعه ما کوچک است و قابلیت دریافت آموزههاى دینى را در مرهله اول ندارد. اگر به نکتهاى ایشان را دعوت کنى، سریع موضع مخالف مىگیرند و اگر ایرادى از ایشان را نمایان کنى به خصومت برمىخیزند. خوب آیا این دلیل مىشود که آموزه را ترک کنیم. عقل سلیم این را نمىگوید بلکه حتى محکومکردن ظرفیت جامعه را هم کار درستى نمىداند. ندیدن کاستىها و ضعف جامعه و اعمال آموزهها بدون در نظر گرفتن کاستىهاى آن کارى است نامناسب. اعمال فشار ظاهرى براى جبران کمبود ظرفیت جامعه امرى غلط است و نه تنها موجب نمىشود آموزههاى اسلامى به جریان بیفتد، بلکه فشار بر ظرفیت جامعه، روى دیگر سکهى بىارزش تلقى کردن آموزههاى اسلامى است. چرا که ظرفیت غیر پذیرنده بعد از فشارى که جهت تحمیل آموزههاى دینى مىبیند، شروع به تمسخر و استهزاى آن مىکند.
از اینجا به بعد کمکم گیر کار مشخص مىشود. باید سراغ روشها برویم. خوب است بدانیم که تاکنون توسط علماى اسلامى به این مطلب به صورت یک علم تئوریزه شده پرداختهاند، براى مثال اگر ما روى مباحثى مانند منطق کار کردهایم و آن را به خوبى پیش بردهایم و از آن ابزارى براى درست اندیشیدن ساختهایم، آیا به همان شکل هم ابزارى از دل آموزهى امر به معروف و نهى از منکر درآوردهایم که اولا به وسیلهى آن بتوانیم شرایط مختلف را از هم تمایز دهیم و هم اینکه در این شرایط بهترین روش را براى پیادهسازى آموزه به کار گیریم؟ متاسفانه باید بگویم نظریه و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بسم الله الرحمن الرحیم
درس دوازدهم
سعدی حافظ
دبیر راهنما:
جناب آقای دانش پژوه
تهیه کنندگان:
سید حامد حسینی فدکی احسان عوض پور
زمستان1385
سعدی شیرازی
ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (حدود ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶ ــ ۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و حکایتنویس فارسیزبان شیرازی بود. از وی شعرهایی به زبان عربی نیز در دست است.
زندگینامه
سعدی در شیراز متولد شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود
پس از درگذشت پدر، سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز برای تحصیل به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزههای امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» مینامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهابالدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی بوده است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد.
گلستان سعدی
گلستان سعدی کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر روان فارسی نوشت. رفتار شاهان، منش درویشان، مزایای سکوت، جوانی و پیری از جمله موضوعاتی است که سعدی در هشت باب گلستان از آنها سخن میراند. پایان یافتن گلستان به دست سعدی در بهار سالی اتفاق افتاده است که در زمستان همان سال مغولان بغداد را فتح کردند.
1
نظرات دربارهٔ تاریخ تولد و وفات
بر اساس تفسیرها و حدسهایی که از نوشتهها و سرودههای خود سعدی در گلستان و بوستان میزنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آنها مشخص کرده است، دو حدس اصلی در تاریخ تولد سعدی زده شده است. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته میکردم») که بر اساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاهساله میدانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری میگیرند. از طرف دیگر، عدهای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰ بوده است اشاره میکند و سعدی را در آن تاریخ مشهور مینامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه میگیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شده است. اکثریت محققین (از جمله بدیعالزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی») این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بوده است، نپذیرفتهاند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستانپردازی دانسته شده است، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمیکند و مینویسد «حکایت جامع کاشغر فیالواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد میکنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبودهاند بنابراین نمیتوان درستی هیچیک از این دو تاریخ را تأیید کرد.
وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱ قمری میدانند. ولی عدهای از جمله سید حسن تقیزاده احتمال دادهاند که سعدی در حدود ۶۷۱ قمری فوت کرده است. محمد قزوینی در نامهای به تقیزاده مینویسد که احتمالِ ۶۷۱ بسیار قوی است ولی آن را «خرق اجماع مورخین» و «باعث طعن» میداند.
سعدی و زبان فارسی
محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی مینویسد «اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم». ضیاء موحد دربارهٔ وی مینویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری بهاندازهٔ سعدی مدیون نیست». زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شده است، از آنجا که به نظر میرسد نوشتههایش از طرفی بسیار آساناند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن. از شاعران بعد از سعدی شعرهای ایرجمیرزا را نیز سهل ممتنع گفتهاند.
2
درآرزوی تو باشم
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم به آن امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
در لحظه ای که بمیرم در آرزوی دیدار با تو باشم با آن امید مرگ را می پذیرم که مقبول در گاه تو قرار گیرم
به وقت صبح قیامت که سر زخاک بر آرم به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
در روز قیامت که به فرمان تو سر از خاک بر آورم سخنم فقط درباره ی عشق توست و تلاشم برای دست یابی به توست
به مجمعی که در آیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
در روز قیامت که همه در بارگاه تو جمع شوند نگاه من فقط به سوی توست و غلام حلقه به گوش تو هستم
حدیث روضه نگویم ، گل بهشت نبویم جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم
سخن بهشت نمی گویم ، گل بهشت را بو نمی کنم ، زیبایی حوریان بهشتی را دنبال نمیکنم، فقط به سوی تو می شتابم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم به خواب عافیت آن گه به بوی موی تو باشم
اگر حتّی هزار سال در قبر بخوابم در گور نیز آرزوی وصال تورا دارم
می بهشت ننوشم ز جام ساقی رضوان مرا به باده چه حاجت که مست بوی تو باشم
من شراب بهشتی را از دست ساقی بهشت نمی خواهم وقتی از عشق تو مستم
هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن اگر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
تحمل هزاران سختی و مشکل با یاد تو برای من آسان می شود و ای سعدی راه خلاف آن است که اعمالم از سر خود خواهی باشد
3
حافظ شیرازی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق : زندگینامه ها
نام دبیرمحترم : جناب آقای دانش پژوه
تهیه کنندگان : محمد حسین بهمنی – مجید جمالی معصومی – میلاد اسماعیل پور
هنرستان مولای متقیان
کلاس : ۲۰۱
سال تحصیلی ۸۴-۸۵
فهرست
مطالب صفحه
بخش اول : نویسندگان معاصر ایران........................۶
پورداوود........................................................................۷
ابوسعیدی.......................................................................۷
اقبال.............................................................................۸
دهخدا...........................................................................۸
بهروز..........................................................................۹
حکمت.........................................................................۹
دکتر پرویز ناتل خانلری....................................................۱۰
علی دشتی....................................................................۱۰
مطالب صفحه
راشد.........................................................................۱۱
شفق .........................................................................۱۱
صفا..........................................................................۱۱
صورتگر....................................................................۱۲
فروزان فر..................................................................۱۲
فلسفی........................................................................۱۳
قریب.........................................................................۱۳
مسرور......................................................................۱۴
تقوی.........................................................................۱۴
قزوینی......................................................................۱۴
غنی.........................................................................۱۵
یاسمی.......................................................................۱۵
مطالب صفحه
هشت رودی................................................................۱۶
معین........................................................................۱۷
همائی......................................................................۱۷
احمد کسروی..............................................................۱۷
صادق هدایت .............................................................۱۸
سعید نفیسی...............................................................۱۹
محمد مسعود...............................................................۲۰
ایرانشهر ..................................................................۲۱
محمد حجازی..............................................................۲۱
محمود کیانوش............................................................۲۲
بهمن یار...................................................................۲۳
فروغی ...................................................................۲۴
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق : زندگی محمد فرخی یزدی
هنرستان : مولای متقیان
نام دبیر : جناب آقای دانش پژوه
تهیه کننده : محمد حسین بهمنی
کلاس : 201
سال تحصیلی 84-85
قسمتی از زندگی فرخی یزدی
محمد فرخی یزدی ، فرزند محمد ابراهیم بسال ۱۳۰۶ قمری در یزد چشم بجهان گشود . اودر سال ۱۳۴۰ قمری روزنامه معروف طوفان را منتشر کرد ، و در دوره هفتم مجلس به نمایندگی انتخاب شد . باید دانست که وی تا اندازه ای به مسلک سوسیالیزم متمایل بود . فرخی بنا به شکایات جمعی از طلبکارانش ابتدا در زندان ثبت محبوس بود و چون ناراحتی عصبی داشت ناچار به زندان قصر منتقل گردید و سرانجام بسال ۱۳۱۸ خورشیدی در زندان وفات یافت . این مطلع از یکی از غزل های زیبای اوست : گر چه مجنونم و صحرای جنون جای من است لیک دیوانه تر از من دل شیدای من است به علت اشعار شورانگیز وطنی که می سرود و از آزادی دفاع می کرد مورد تعقیب و آزار مستبدین بویژه ضیغم الدوله قشقایی حاکم یزد قرار می گرفت. وی در اواخر سال 1328 ه.ق. به تهران آمد ودر جراید اشعار آبدار و مقالات موثری راجع به آزادی ایران انتشار می داد. در طی مبارزات طولانی خود چندین بار دستگیرو زندانی گردید. در سال 1300 شمسی روزنامه طوفان را انتشار داد. درج اشعار و مقالات آتشین موجب توقیف روزنامه طوفان گردید. سرانجام طومار عمر این شاعر آزاده در سال 1318 شمسی در زندان درهم پیچیده شد . علت مرگش را بیماری مالاریا ذکر کردند ولی حقیقت این است که پزشک احمدی به وسیله آمپول هوا با کمک عده ای وی را به قتل رسانید
شاعر لب دوخته
تاریخ ِ نشر ِ حقیقت در سرتاسر ِ گیتی سرشار از بریدن ِ سر و زبان ، دوختن ِ دهان، تیغ وخنجراست. گالیله حرف ِ خود را پس گرفت، جیور دانو برونو درآتش بسوخت ، اسپینوزا تکفیر و تسفیق شد، روسو در آواره گی بمرد و صدها و بل که هزاران مورد دیگر.ازمیرزا جهانگیر خان ِ صوراسرافیل تا زهرا کاظمی، همه و همه جان باختگان ِ راه ِ قلم را در سرزمین ِ خودمان نیز می توان شاهد ِ مثال آورد.
27 مهر ِ امسال ، شصت و چهارمین سالگرد ِ خاموشی ِ شاعر و روزنامه نگار ِ آزاده ، فرخی ِ یزدی بود. به همین بهانه ستونِ کشته گان راه ِ قلم را به این شاعر ِ میهن پرست اختصاص داده ایم. آن چه در پی می آید شرح ِ مختصری از زندگی ِ شاعر است از زبان ِ خود ِ او: