لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق : زندگی محمد فرخی یزدی
هنرستان : مولای متقیان
نام دبیر : جناب آقای دانش پژوه
تهیه کننده : محمد حسین بهمنی
کلاس : 201
سال تحصیلی 84-85
قسمتی از زندگی فرخی یزدی
محمد فرخی یزدی ، فرزند محمد ابراهیم بسال ۱۳۰۶ قمری در یزد چشم بجهان گشود . اودر سال ۱۳۴۰ قمری روزنامه معروف طوفان را منتشر کرد ، و در دوره هفتم مجلس به نمایندگی انتخاب شد . باید دانست که وی تا اندازه ای به مسلک سوسیالیزم متمایل بود . فرخی بنا به شکایات جمعی از طلبکارانش ابتدا در زندان ثبت محبوس بود و چون ناراحتی عصبی داشت ناچار به زندان قصر منتقل گردید و سرانجام بسال ۱۳۱۸ خورشیدی در زندان وفات یافت . این مطلع از یکی از غزل های زیبای اوست : گر چه مجنونم و صحرای جنون جای من است لیک دیوانه تر از من دل شیدای من است به علت اشعار شورانگیز وطنی که می سرود و از آزادی دفاع می کرد مورد تعقیب و آزار مستبدین بویژه ضیغم الدوله قشقایی حاکم یزد قرار می گرفت. وی در اواخر سال 1328 ه.ق. به تهران آمد ودر جراید اشعار آبدار و مقالات موثری راجع به آزادی ایران انتشار می داد. در طی مبارزات طولانی خود چندین بار دستگیرو زندانی گردید. در سال 1300 شمسی روزنامه طوفان را انتشار داد. درج اشعار و مقالات آتشین موجب توقیف روزنامه طوفان گردید. سرانجام طومار عمر این شاعر آزاده در سال 1318 شمسی در زندان درهم پیچیده شد . علت مرگش را بیماری مالاریا ذکر کردند ولی حقیقت این است که پزشک احمدی به وسیله آمپول هوا با کمک عده ای وی را به قتل رسانید
شاعر لب دوخته
تاریخ ِ نشر ِ حقیقت در سرتاسر ِ گیتی سرشار از بریدن ِ سر و زبان ، دوختن ِ دهان، تیغ وخنجراست. گالیله حرف ِ خود را پس گرفت، جیور دانو برونو درآتش بسوخت ، اسپینوزا تکفیر و تسفیق شد، روسو در آواره گی بمرد و صدها و بل که هزاران مورد دیگر.ازمیرزا جهانگیر خان ِ صوراسرافیل تا زهرا کاظمی، همه و همه جان باختگان ِ راه ِ قلم را در سرزمین ِ خودمان نیز می توان شاهد ِ مثال آورد.
27 مهر ِ امسال ، شصت و چهارمین سالگرد ِ خاموشی ِ شاعر و روزنامه نگار ِ آزاده ، فرخی ِ یزدی بود. به همین بهانه ستونِ کشته گان راه ِ قلم را به این شاعر ِ میهن پرست اختصاص داده ایم. آن چه در پی می آید شرح ِ مختصری از زندگی ِ شاعر است از زبان ِ خود ِ او:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان :
خلاصه ای اززندگی و سفر نامه ناصر خسرو
گرد آورندگان :
بابک جمشیدوند و محمد رستمی
بهار 86
فهرست مندرجات:
زندگینامه
۲ شخصیت ناصرخسرو
۳ آثار ناصرخسرو
۴ نمونه اشعار
۵ خلاصه ی سفرنامه
۶ سبک شناسی
۷ منابع
منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن زین چرخ پرستاره فزونست اثر مرا
به جای مقدمه
پیشکش به اهل قبله، که با همه مذاهب گونهگونهشان به خاندان رسول خدا مهر میورزند.بیتردید وقتی ناصرخسرو لب به انتقاد میگشاید مخاطبانش برادران اهل سنت نیستند; زیرا آنها صحابه را میستایند و اهل بیت را، دستکم به عنوان صحابه، دوست دارند.مراد و مخاطب اصلی ناصر در شعرهای انتقادیاش دشمنان اهل بیتاند; دشمنانی که گاه در صفوف برادران اهل سنت پنهان میشدند و خاندان پیامبر و پیروانشان دشنام میدادندو میآزردند.در عرف دین باواران این گروه اندک را ناصبی میخوانند.شعرهای انتقادی ناصر پیام روشن حجت جزیره خراسان به این گروه است.آمده پیغام حجت گوش دار ای ناصبیپاسخش دهگر توانی سر مخار ای ناصبیهرچه گویی نغزحجتگویلیکنقول نغزکیپدید آید زمغز پرخمار ای ناصبیعلم ناموزی و لشگر سازیازغوغا همیچون چنینی بیفسار و بادسار ای ناصبیشادچون گشتی براندندم بهقهرازبهر دیناز ضیاع خویش وازدار و عقار ای ناصبیتاقرار من زبهردینبه یمگاناست نیستجزبهیمگان اهلحکمت راقرار ای ناصبیچون زمشکلهات پرسم عورتت پیداشودبیاِزاری، بیاِزاری، بیازار ای ناصبیطبعخرداری تو حکمت راکسیبر طبعتوبست نتواند بهسیصد رش نوار ای ناصبیتا قیامت برمکافات فعال زشت تواین قصیده مر تورا ازمن نثار ای ناصبی
سال و محل تولد:
394 هـ.ق. -
سال و محل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بسم الله الرحمن الرحیم
آموزش و پرورش ناحیـه 7 مشهـد
موضوع :
مسلم روحی سعـدآبادی
دبیـر مدرسه راهنمایی عبـدالحسین قفلی
تابستـان 85
مقـدمه
ادبیّات در هر شکل و قالبی که باشد ، نمایشگر زندگی و بیان کننده ارزش ها و معیارها و ویژگی هایی است که زندگی فردی و جمعی بر محور آن ها می چرخد ، نقد و بررسی و ارزیابی آثار ادبی نیز چنین است و نمی تواند به دور از آن ارزش ها و معیارها باشد .
ادبیات از دو دیدگاه ما را با زندگی پیوند می دهد : 1- از دیدگاه عاطفی و عرفانی 2- از دیدگاه خردورزی ، وقتی که اثری را بررسی می کنیم یا قطعه شعری می خوانیم ، عواطف و احساسات ما با عواطف و احساسات شاعر جنبه های مشترک پیدا می کند و با او هم سویی روانی پیدا می کنیم ، و یا وقتی سرگذشتی را مطالعه می کنیم در کشاکش حادثه بزرگی قرار می گیریم و لحظات زندگیمان با آن حادثه آمیختگی پیدا می کند ، در این موارد نفس و جان نمی تواند از اثرپذیری برکنار مانَد. اگر از جهت خردورزی جنبه های مثبت و منفی آن را دریابیم زندگی را مطرح ساخته ایم . هدف غایی ادبیات تعالی انسان و وصول به ادب نَفْس است . آثاری که پیامش در جهت پروردن انسان متعالی خواهنده « حقّ » و جوینده « حقیقت » نباشد صفت والا و پرارج نمی تواند به خود گیرد .
تولد :
مولانا روز ششم ربیع الاول سال 604 هـ. . ق / سی ام سپتامبر 1207 میلادی در بلخ به دنیا آمد . پدرش واعظ سرشناس شهر ، بهاء الدین محمد معروف به بهاء ولد بود . در منابعی که پس از شهرت مولانا نوشته شده بهاء ولد را از مشایخ صوفیان کبروی و دارای لقب سلطان العلماء می بینیم و از خود او نقل شده که این لقب را پیامبر در خواب به او عطا کرده است .
زندگی :
اما نوشتن سرگذشت مردی چون مولانا جلال الدین محمد ، کار آسانی نیست . مردی که درباره او هر چه بگویند و بنویسند ، باز هم ناگفته ها بسیار است و آفریننده مثنوی مردی است به نام محمد ، با لقب جلال الدین ، که دوستان و یاران نزدیک او را مولانا می خواندند و در منابع دست اول شرح احوال او ، و نیز آثاری چون مقامات شمس به همین لفظ مولانا از او یاد شده ، و آن چه را به او منسوب بوده با صفت مولوی توصیف کرده اند . لقب ها و توصیف هایی چون « خداوندگار » و « سرالله الاعظم » نیز برای او به کار رفته ، که در شمار اسم خاص یا شهرت او نمی آید . تکرار واژه « خاموش » یا صورت های مخفف آن در پایان تعدادی از غزل های دیوان شمس ، نیز این تصور را پدید آورده که تخلص او در غزل خاموش است اما مولانا غالباً در آن غزل ها ، خاموش را با همان معنی لغوی و وصفی آن به کار برده و کمتر موردی است که این کلمه را بتوان تخلص شمرد در واقع تخلص مولانا در دیوان شمس تبریز است زیرا روح او چنان با روح شمس درآمیخته که خود را نیز شمس تبریز می دیده است از مولانا با عنوان روحی یا مولانای روحی نیز یاد شده است زیرا او در روم یا ترکیه امروزی می زیسته و آرامگاه او و خاندانش در شهر قونیه است .
مولانا در 24 سالگی در مسند تدریس و ارشاد به جای پدر نشست ، مفتی و فقیه و مدرس شد اما در پشت این سیمای فقیهانه وجودی دیگر از عشق می گفت و انتظار می کشید تا برهان الدین محقق ترمذی از راه برسد و آن ( پری رو ) را از مستوری به درآورد .
دوشنبه 26 جمادی الثانی سال 642 ، شمس تبریز در قونیه طلوع کرد مردی بلندبالا با چهره استخوانی ، نگاهی نافذ و آمیخته با خشم و مهربانی ، غمگین ، رنج کشیده و به تقریب شصت ساله شمس الدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی در دیار خود کسانی از پیران طریقت را دیده بود .
در گوشه و کنار آثار مولانا ارشاداتی هست که نشان می دهد شمس مرد آگاه و فرزانه ای بوده علوم شرعی و ریاضی و حکمت می دانسته است روز 26 جمادی الثانی سال 642 یک مدرس باحشمت از مدرسه پنبه فروشان بیرون آمده بود که فردا به مدرسه بازگردد ، اما فردا شاگردانش انتظار کشیدندو او بازنگشت . سه ماه چهل روز بیشتر یا کمتر مولانا و شمس درب به روی خود بستند و آن چه را در مدرسه ها نمی توانستند بگویند با هم در میان نهادند و دیدند که راهشان از هم جدا نیست .
شاگردانی که دیدار مولانا برای آن ها دیگر میسر نبود و جمعی از عوام شهر هم صدا شدند که شمس ، موجه ترین مرد راه خدا را از راه خدا به در برده است . شهر به آشوب کشیده شد و شمس نه در پی آشوب بود و نه می خواست که مرادی محبوب را از مریدانش جدا کند روز 21 شوال سال 643 هـ . ق شمس از قونیه رفت و نگفت به کجا ؟ و شاید خود او هم نمی دانست به کجا خواهد رفت ؟ اما پس از رفتن او یاران صاحب دل به مجلس مولانا پیوستند و در یاد شمس همدم شدند . نیم قرن سفر کردن آموختن و خواندن و اندیشیدن و گفتن و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بسم الله الرحمن الرحیم
انگیزش تحصیلی
آیا تاکنون از خود سوال کرده اید که چرا بعضی ها انگیزش پیشرفت سطح بالایی دارند و در رقابت با دیگران برای کسب موفقیت به سختی تلاش می کنند ، درحالی که عده ای دیگر انگیزه ی چندانی برای پیشرفت ندارند و برای کسب موفقیت از خود تلاشی نشان نمی دهند؟؟؟
انگیزش تحصیلی(academic motivation ) چیست؟
کودکان به طور طبیعی با انگیزه برای یادگیری متولد می شوند. دست زدن کودک به اشیا،غذا خوردن بدون کمک دیگران، راه رفتن و... از جمله ی اولین انگیزش ها برای یادگیری است که بعدها پاسخگوی فعالیت های وابسته به مدرسه مانند خواندن و نوشتن است.
زمانیکه کودکان انگیزه ای برای یادگیری ندارند، یعنی مانعی در راه انگیزش طبیعی آنها وجود دارد، احساس می کنند که به خوبی نمی توانند وظایف مربوط به مدرسه را انجام دهند و در نتیجه تلاششان را متوقف می کنند، یا به اندازه ی کافی تلاش جدی از خود نشان نمی دهند.این قبیل کودکان،براحتی سرخورده( frustrated ) می شوند واز آنجا که تلاششان را متوقف می کنندویادگیری آنها با موفقیت همراه نمی شود، تجربه ی شوروهیجان( thrill ) ناشی ازیادگیری مباحث جدید را کسب نمی کنند و معتقد می شوند همه ی موفقیتها به شانس و تصادف یا اوضاع و احوال( circumstance ) مربوط است.
برخی عوامل اثر گذار بر یادگیری ، مثل : یاد نگرفتن ، وجود مشکلاتی در خلق و خو ( temperament ) ،به تاخیر انداختن امور، فشارهای روانی و افسردگی ( depression )،یادگیری در مدرسه را سخت تر می کنند.
سه عامل ابتدایی در مدرسه ممکن است باعث انگیزش تحصیلی پایین در دانش آموزان شود:1-کودکانی که والدین یا همسالان آنها ، فکر می کنند مدرسه مهم نیست و اهمیت مدرسه را تشخیص نمی دهند و دائم این مسئله رادرگوش کودک می خوانند.
2- رقابت در مدرسه ، برای کودکانی که ممکن است هرگز بهترین نباشند . گرچه آنها می توانند مطالب آموزشی فراوانی یاد بگیرند ولی موفقیت را تجربه نمی کنند یا موفقیت آنها تشخیص داده نمی شود.
3- در برخی موارد، والدین انتظاراتی غیرواقع بینانه دارند که می تواند موجب مایوس شدن فرزندانشان شود.
افزایش انگیزش تحصیلی
آموختن عادات مطالعه ی صحیح و مفید و فراهم آوردن فرصت کسب موفقیت برای خود ، دارای اهمیت فراوان است.
1- وقتی برای خود مقرراتی در درس خواندن یا تفریح کردن ، در نظر می گیرید ، در برابر خود، قاطع و منصف باشید.
2- برای مطالعه ی خود هدف های کوتاه مدت در نظر بگیرید و در صورت رسیدن به آن هدف ، پاداش و در غیر این صورت خود را تنبیه کنید.(مثلا" اگر فردا برنامه ی خود را به موقع انجام دادم ، حق دارم نیم ساعت از اینترنت استفاده کنم . اگر 3 روز متوالی از برنامه ام عقب ماندم ، یک هفته حق استفاده از اینترنت را نخواهم داشت.)
3- تلاش کنید با اعضای خانواده روابط نزدیک و صمیمی داشته باشید، چون در هنگام درس خواندن به حمایت و کمک و آرامش نیاز خواهید داشت. سعی کنید در کنار خانواده ی خود، اوقات خوش و مرفحی داشته باشید .
4- سعی کنید خیلی خوب و دقیق و منطقی (به دور از حرف و سخن دیگران ) به علایق و استعدادها و تواناییها و اهداف خود فکر کنید تا جایی که برای خودتان ، قانع کننده و آشکار باشد.
5- وقتی موفقیتی بدست می آورید هر چند هم که کوچک باشد ، معتقد باشید که آن در نتیجه ی سعی و تلاش شما بوده ، نه شانس و اتفاق و...6-شما برای کسب انرژی لازم برای رسیدن به یک هدف (قبولی در کنکور) باید انگیزه ی قوی داشته باشید. انگیزه هم وقتی قوی می شود که درونی و خودجوش باشد نه بیرونی و با زور!
یعنی اینکه شما معتقد به ادامه تحصیل وداشتن زمینه ی شغلی مناسب باشید ،نسبت به مطالعه ، سطح سواد ، موقعیت اجتماعی و... احساس نیازکنید، از خواندن مطالب مورد علاقه ی خود لذت ببرید و نسبت به عملکرد خود احساس رضایت داشته باشید. نه اینکه به خاطر ترس از حرف دروهمسایه و فامیل ، به خاطر اینکه پدرو مادرم ازمن خواستند و چنین انتظاری دارند، درس بخوانید ، این دلایل شاید برای ایجاد انگیزه خوب باشند ولی برای پایدار نگه داشتن انگیزه به دلایل و عوامل درونی نیازمندیم.
(مثل کسانی که دائم می گویند:"خوب ، این همه لیسانس بیکار، اصلا" واسه چی آدم باید درس بخونه؟!" خوب چنین کسی ، هیچ اعتقادی به ذات ادامه تحصیل ندارد ، تنها هدفش شغل بوده ، که آنهم به خاطر دیدن چند تجربه ی اتفاقی ، به سرعت زیر سوال رفته، پس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بسم الله الرحمن الرحیم
اندیشه ها و تفکرات فیزیکدانان
انیشتین به خاطر لباس های کهنه اش معروف بود. از او پرسیدند چرا این ها را می پوشی؟؟؟ گفت لباس مهم نیست(کسی لباس من را نباید بشناسد)مهم این است که مردم مرا می شناسند.
وقتی فهمیدم۲ سال دیگر بیشتر زنده نیستم و کم کم داشت همه جایم فلج می شد امیدم را از دست ندادم و از نظر من،ضعیف ترین اشخاص کسانی هستند که امیدشان را از دست بدهند.«استیفن هاوکینگ»
دو چیز انتها ندارد حماقت انسانها و پهنهی کهکشانها ؛ که البته در مورد کهکشانها مطمئن نیستم! «آلبرت انیشتین»
امروز همان فردایی هست که دیروز در انتظارش بودی. «آلبرت انیشتین»
یک امروز، ارزشِ دو فردا را دارد. «بنجامین فرانکلین»
اختراع یک درصد الهام گرفتن و ۹۹ درصد پشتکار و جدیت است. «توماس ادیسون»
یک درصد نبوغ، ۹۹ درصد عرق ریختن. «توماس ادیسون»
هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. «فرانکلین»
در آنسوی هر سیاهچاله ی سپید چشمه ای وجود دارد. «استیفن هاوکینگ»
دانشمندان جدی علم، تنها کسانی هستند که بسیار دیندار باشند. «انیشتین»
دو راه برای رسیدن به خداوند وجود دارد یکی از طریق متون مقدس و یکی از طریق مطالعه ی طبیعت. «گالیله»
در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.« آلبرت انیشتین»
اگر اشیا جهان به حال خود وا گذاشته شوند ، به بی نظمی می گرایند و هیچ وقت سامان اولیه ی خود را باز نمی یابند .« قانون دوم ترمودینامیک»
شما دو راه در پیش دارید یا به خدا اعتقاد ورزید یا بدان معتقد نباشید ، کدام را بر می گزینید؟عقل بشریتان نمی تواند پاسخ دهد اما بازی ادامه دارد . مثل این است که شما با طبیعت امور عالم شرط بندی می کنید تا سرانجام در روز قیامت یا شیر را رو کند یا خط را . بسنجید و ببینید اگر هر آنچه را دارید بر سر شیر ، یعنی وجود خدا شرط ببندید بیشتر سود خواهید کرد یا زیان : اگر شرط را ببرید ، آنچه بدست آورده اید سعادت ابدی خواهد بود ، اگر شرط را ببازید ، در واقع چیزی از دست نداده اید . اگر بیشمار احتمال در کار باشد و در این قمار ، تنها یکی از آنها وجود خدا را تایید کند باز هم شما هر آنچه را دارید بر روی خدا شرط ببندید ، زیرا اگر چه با این کار یقینا خود را در معرض زیانی محدود قرار می دهید ، معالوصف هر زیانی که محدود باشد ، حتی اگر قطعی باشد ، باز هم معقول خواهد بود به شرطی که در مقابل ، رسیدن به سود نامحدود در کار باشد . پس برخیزید و ایمان آورید چرا که در قمار ایمان شما فقط برنده اید ، باختی در کار نیست ، پس چرا معطلید ؟ می ترسید چه را از کف دهید ؟ « پاسکال»
از آنجایی که می توانیم آینده را کنترل کنیم نباید آن را پیش بینی نمایید ) درست همان طوری که هوای درون خانه را پیش بینی نمی کنیم زیرا آن را کنترل می کنیم).تا آنجایی که می توانیم به تغییراتی که نه برآنها کنترل داریم نه انتظارشان را داریم (مثل راندن اتومبیل) واکنش فوری و موثر نشان دهیم ، به پیش بینی آن نیازمند نیستیم.هرچه بیشتر بتوانیم خود را با چیزی که کنترلی بر آن نداریم سازگار کنیم ، نیازمان به کنترل آن کمتر می شود. «ادیسون»
به من بگو قبل از آمدن به این دنیا کجا بودی؟ تا بگویم بعد از مرگ کجا میروی.«ادیسون»
من می خواهم بفهمم خداوند چگونه این جهان را ساخته است، من به این یا آن پدیده، طیف این یا آن عنصر علاقه ای ندارم، من می خواهم افکار خدا را بدانم،بقیه جزییات هستند .« انیشتین»
من می خواهم بدانم در جهان چه می گذرد ، من به بازی ریاضی کاری ندارم.« ویتن»
منیاد گرفتم که پیشرفت کردن نه سریع است و نه آسان. «ماری کوری»
من دلم نمی خواهد مشهور باشم درعلم باید به اشیا دلبستگی داشت نه به اشخاص. «ماری کوری»
باید طوری بیاموزید که هرگز اشتباه نکنید؛ راز کار در این است که سریع پیش نروید.«ماری کوری»
هر اتفاقی که بیفتد حتی اگر آدم ناچار باشد مثل بدن بی جان زندگی کند باز هم باید از کار دست نکشد . «پی یر کوری»
به نظر من همواره پرستش موجود بشری کاری غیر عادلانه بوده است.«انیشتین»
سه قدرت عظیم بر جهان حکومت می کنند: حماقت،ترس و حرص.«انیشتین»
بدون عشق به آموختن نه ریاضیات وجود خواهد داشت نه علوم طبیعی.«انیشتین»
مردان بزرگ بشریت همواره بی پول بوده اند ، آیا هیچ کس می تواند موسی یا عیسی مسیح یا گاندی را همراه با کیسه ی پول کارنگی به تصور درآورد؟«انیشتین»
من با جنگ مخالفم ، اما هنگامی که شرافت و حقوق آدمی دستخوش تجاوز باشد از جنگ گریزی نیست.«انیشتین»
اگر به راز لامپ برقی روشنایی پی نبرده بودم ، در آن هنگام به جای این که وقت خود را با صحبت کردن با شما (ناپلئون هیل) تلف کنم، در آزمایشگاه سرگرم پژوهش در مورد این مسئله بودم. «ادیسون»
من ناگزیر از موفقیت بودم، زیرا سرانجام همه ی راه هایی را که به شکست منتهی می شد طی کردم. «ادیسون»
کسی که در دوران جوانی از مطالعه ی کتاب هندسه ی اقلیدس به وجد نیامده باشد هرگز جست وجو کننده ی علمی نخواهد شد. «انیشتین»
سنت های اخلاقی بزرگ ترین میراث بشریت می باشد،لیکن در نظر من رعایت اخلاق مفهوم قربانی دادن، محرومیت از برخی لذت های زندگی و شدت وحدت را ندارد بلکه منظور آن است که هر کس از صمیم قلب جویای سرنوشت بهتری برای همه ی مردم باشد. «انیشتین»
انیشتین از کسانی که در مجالس مهمانی و محافل انس، مسائل علمی را وسیله ی شیرین زبانی یا فضل فروشی می ساختند تنفر فوق العاده ای داشت. بانویی از بانوان مشهور برلین وقتی او را به شام دعوت کرد و برای این که انیشتین دعوت را بپذیرد نام گروهی از مشاهیر و اشخاص مهم را که در این مجلس حضور خواهند داشت ذکر کرد. انیشتین در جواب او اظهار داشت :پس انتظار دارید که من هم از وسایل تزیینی میز شام شما شوم ؟
احساسات دینی قوی ترین و والاترین انگیزه ی تحقیقات علمی هستند. «انیشتین»
اگر دانشمندان اروپا فقط جزیی از روح از خود گذشتگی و صفات پسندیده ی ماری کوری را می داشتند بدون تردید آینده ی روشن تری به انتظار اروپا می نشست. «انیشتین»