لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
آشنایی با شغل طراحی وب یا اینترنت
چکیدهوب مانند بقیه خدمات اینترنت مبتنی بر خدماتی است که از طریق آن میتوان به گستره وسیعی از منابع اینترنت دسترسی پیدا کرد. برخلاف پیچیدگی اینترنت، ماهیت خود وب نسبتاً ساده است. از طرف دیگر وب جهانی بزرگترین و متنوعترین مجموعه اطلاعاتی است که تا به حال گردآوری شده است و تلاشی است برای مرتبط ساختن انبای بشر با روش قدرتمند. این شبکه با امکانات گسترده خود یکی از پیشرفتهترین ابزار و خدمات اطلاعرسانی کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی است. هدف اصلی از ایجاد آن اشتراک مسائل تحقیقاتی و همکاری میان فیزیکدانان در نقاط مختلف و همچنین محور قرار دادن خواننده به جای نویسنده و گذار از متن به فرامتن (Hypertext) است. رشد و گسترش کاربرد وب نسبت به دیگر ابزارها و خدمات اینترنت به دلیل دو خاصیت عمده آن یعنی قابل استفاده بودن در محیط چندرسانهای و قابلیت فرامتنی است. این مقاله بر آن است که ضمن تعریف و ارائه تاریخچه شبکه جهانی وب به مباحث مختلفی از قبیل خدمات وب، جذابیت وب، زبان وب جهانی، مرورگر وب، عواملی که باعث شهرت این شبکه شده است بپردازد و در پایان نیز نحوه کار وب را ارائه میدهد.کلیدواژهها: وب/ اینترنت/ مرورگر وب/ فرامتنی/ چندرسانهای
مقدمهوب جهانی یا جهان تارگستر1 هم اکنون پس از پست الکترونیکی پرطرفدارترین سرویس شبکه اینترنت است که به دلیل دو خاصیت عمدهء آن یعنی قابلیت فرامتنی2 و همچنین چندرسانهای3 بودن محیط وب استفاده از آن به سرعت رو به رشد است. وب مانند بقیه خدمات اینترنت مبتنی بر نظام خدمت گیرنده و خدمت دهنده عظیمی است که از طریق آن میتوان به گستره وسیعی از منابع اینترنت دسترسی پیدا کرد.وب که با اتصال به اینترنت برای هر کاربری قابل دسترسی است حاوی مقادیر تقریباً نامحدودی متن، صدا، ویدئو و دادههای دیگری است که در میلیونها کامپیوتر (یا خدمترسان4) در کل دنیا قرار دارد. فراپیوندها5 که در صفحات وب به صورت متن زیر خطدار با تصویر دیده میشوند مثل یک چسب صفحات وب را به هم میچسبانند. این فراپیوندها به شما امکان میدهند که به فوریت به سند و موضوع وب مرتبط دسترسی پیدا کنید. این سند در پنجرهای از برنامه مرورگر (خدمات گیرنده6) ظاهر میشود. پیش از اختراع وب، کاربران کامپیوتر مجبور بودند که نشانی فایل واقع در یک خدمات دهنده مشخص را تایپ کنند یا از فهرستهای طولانی منوها برای یافتن اطلاعات بهره بگیرند. زمانی که به اینترنت متصل میشوید و از برنامه مرورگر وب استفاده میکنید، میتوانید اطلاعاتی را که به آن دستیابی دارید بدون توجه به اینکه در راینه محلی ذخیره شده یا در سوی دیگر جهان باشد بخوانید یا مشاهده کنید یا بشنوید. داستانی که در رایانهای در سنگاپور ذخیره شده است ممکن است با اطلاعات بورس نیویورک، تصویری که در فرانکفورت ذخیره شده است و فایل صوتی که در توکیو ذخیره شده است ارتباط برقرار کند.مجموعهء خدمتگرهای وب، اینترنت و مرورگر وب این اطلاعات را گردآوری و به صورت یک مجموعه متحد ارائه میکند. در واقع وب یک برنامهء خدمت گیرنده و خدمت دهنده است که از بسیاری جهات شبیه گوفر عمل میکند. وب مانند گوفر امکان دستیابی به اطلاعات را بدون دانستن محل نگهداری آنها در اینترنت فراهم میسازد و تنها برنامهای در اینترنت است که به صورت فرامتن عمل میکند. برخی از منابع فرامتنی که در اینترنت وجود دارند فقط فایلهای متنی ساده هستند. همچنین در وب ممکن است با فرامتنهایی مواجه شوید که شاهکارهای گرافیکی باشند و اینها هستند که باعث شهرت وب به عنوان یک رابط گرافیکی بسیار مطلوب شدهاند. اگر رایانه شما به قابلیتهای تصویری و صوتی مجهز باشد، میتوانید تمام تصاویر و اصوات مرتبط به منابع وب را دریافت کنید و مورد استفاده قرار دهید. چنانچه این قابلیتها در نظام تعبیه نشده باشد، وب منابعش را فقط به شکل ساده ارائه میدهد. ساخت فرامتن به عملیات بسیار زیادی نیاز دارد. هر کلمه متن ممکن است با منابع اطلاعاتی دیگر ارتباط و پیوند داشته باشد. این کار با استفاده از یک ویرایشگر فوق متن صورت میگیرد و متن را به زبانی ترجمه میکند که برقراری ارتباط با اسناد دیگر میسر باشد. عملاً وب اولین کوشش برای متصل ساختن بشر از طریق اینترنت نیست. وب چهارمین کوشش از چنین کوششهاست. سه مورد دیگر فهرستهای پستی، یوزنت، و گوفر هستند.تاریخچه شبکه جهانی وبدر اوایل دهه 1980 در موسسه سرن (مرکز تحقیقات هستهای اروپا)، دانشمندی به نام تیم برنرزلی گسترش اتصال درونی رایانههای دنیا را مطرح کرد و پیشبینی کرد که در آینده بتوان به تمام اطلاعات و فایلهای مرتب مربوط به فیزیک دسترسی یافت. در 1988 اولین برنامهء کاربردی فرامتن منتشر شد و در مارس 1989 برنرزلی به همراه روبرت کایلیائو برای شروع کار پروژهای را ایجاد کرد که از طریق شبکهء رایانهای دستیابی به فرامتن را فراهم میکرد. پروژهای به نام «تار عنکبوتی وب» که شامل شبکهای از پیوندها بود. در واقع هدف اصلی آن، اشتراک مسائل تحقیاتی و همکاری میان فیزیکدانان در نقاط مختلف بود. شبکهء وب در ماه مه 1991 پس از تحقیقات گسترده با نام وب در سرن منتشر شد و در سال 1993 به عموم معرفی گردید. شبکهء جهانی وب یکی از جدیدترین خدمات اطلاعرسانی در اینترنت است که نسبت به دیگر ابزارها و خدمات اینترنت به سرعت در حال رشد و گسترش است و بسیاری از صاحبنظران عقیده دارند که ظهور شبکهء جهانی وب با قابلیت ارائه تصاویر گرافیکی رنگی، فیلم، صوت و متن همراه با پیوندهای فرامتنی مهمترین دلیل رشد روزافزون استفاده از اینترنت است، به طوری که مشتاقان به کارگیری وب به سرعت در حال افزایشاند. طبق گزارشهای آماری در ژوئن سال 1993 تنها 130 سایت وب بر روی اینترنت قابل دسترسی بود در حالی که این میزان تا ماه ژوئن سال 1995 به بیش از 23 هزار سایت وب رسید. همچنین طبق برآورد شرکت دیناکوئست تا پایان سال 1997 بیش از 80 میلیون رایانه به اینترنت متصل شد که رشدی معادل 71 درصد را نسبت به سال 1996 نشان میدهد. CERN در سال 1993 وب را برای استفاده به طور رایگان آزاد اعلام کرد. وب جذب کاربران در خارج از دنیای آموزشی را نیز آغاز کرده است. سازمان سرن، وب را در اختیار علاقهمندان به آن قرار داده است.
وب، نه اینترنتامروزه کاربران کامپیوتر سراسر جهان به استفاده از وب و اطلاعات گرافیکی آن گرایش دارند. از این روی، اکثر رسانهها، اکثر کاربران کامپیوتر، و حتی بسیاری از مشاغل وصل-خط از اصطلاح «وب جهان پهنا» و «اینترنت» به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کارآفرینی یک شغل است یا یک سبک زندگی-Entrepreneurship : A career or a lifestyle
خلاصه : در این مقاله ً کارآفرینی ً از منظر یا رویکرد و روشی دیگر مورد بررسی قرار می گیرد و خواستگاه و قلمرو آن فقط به حوزه کسب و کار محدود نمی شود . در این مقاله نویسنده ، تعریف و تبیین کارآفرینی را با دو روش استقرائی و قیاسی مورد مقایسه قرار می دهد . وی معتقد است مطالعه و پژوهش در خصوص کار آفرینی با روش قیاسی منتهی به شناخت رفتار کارآفرینانه می گردد رفتاری که تمام حوزه های اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی کارآفرینی را در بر می گیرد ، در حالیکه مطالعات استقرائی در خصوص کارآفرینی تنها رفتار کارآفرینان را در حوزه کسب و کار مورد بررسی و شناخت قرار می دهد به عبارت دیگر یکی رفتار کارآفرینانه ( entrepreneurial behaviour) را بطور عام یا مجزا در هر یک از حوزه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی جستجو و معرفی می کند و دیگری رفتار کارآفرینان را یعنی کسانی که فقط در حوزه کسب و کار، رفتار کارآفرینانه داشته اند . نهایتاً نتیجه می گیرد کارآفرینی تنها یک شغل نیست بلکه یک سبک تفکر یا یک فرهنگ و سبک زندگی است و زوایای مختلف آن را شرح می دهد. در پایان زندگی کارآفرینانه در اسلام مطرح و فرد حازم بعنوان کارآفرین معرفی می گردد . خوشبختانه چند سالی است که تب کارآفرینی همچون تب واقعی که علامت دفاع و واکنش طبیعی بدن نسبت به ورود یک میکروب خارجی است بعنوان علامت دفاع و درمان بیکاری و اشتغال زایی در چهره دولتمردان و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی به خوبی و وضوح مشهود است . اگرچه فرصت طلبان و رانتخواران اقتصادی نیز خود را با تب مصنوعی به این چهره نمایان ساخته اند و سیلی های زیادی به تب داران واقعی نظام و کارآفرینان اقتصادی و اجتماعی جامعه زده اند ، اما در مجموع طرحِ موضوع کارآفرینی در دولت و مجلس امری مبارک و خیر است.
در چنین شرایطی چنانچه صاحب نظران کارآفرینی کشور احساس مسئولیت نکنند و با یک همت گروهی ، جایگاه ، رسالت و مفهوم حقیقی کارآفرینی را تبیین و معرفی ننمایتد و از آن حفاظت و صیانت نکنند ممکن است همچون بسیاری از امور ضروری و مفید دیگر به انحراف ، باد فراموشی و نهایتاً به نابودی کشیده شود .
کارآفرینی اگرچه یک شغل نیست و ترویج فرهنگ آن در جامعه ، ابتدا موجب افزایش بیکاری می شود اما موتور توسعه است و بیکاری های پنهان را نه تنها آشکار و درمان می کند ، بلکه باعث پیشگیری از آن نیز می شود . در اینجا این سؤال مطرح می گردد که اگر کارآفرینی یک شغل نیست و اساساً کارآفرین در پی ایجاد شغل نیست و نتیجه کار او نیز ممکن است بیکاری را افزایش دهد، پس کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست ؟ چرا آنها را موتور توسعه اقتصادی نامیده اند ؟ آیا کارآفرینی انواع مختلفی دارد ؟ آیا ویژگیهای روانشناختی و جمعیت شناختی کارآفرینان اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی با هم تفاوت دارند ؟ و ...
واژه « کارآفرینی » در زبان فارسی واژه ای است نو که معنای لغوی آن ، شنونده یا خواننده نا آشنا به مفهوم اصلی آن را ، که ترجمه کلمه انگلیسی Entrepreneurship است به اشتباه می اندازد . این واژه اغلب در اذهان ، مفهوم ’’ اشتغالزائی ’’ و ارتباط مستقیم و ذاتی با کار ( آن هم از نوع فیزیکی آن ) را تداعی می کند ، در حالیکه کارآفرینی به معنی حقیقی خود تعاریف مختلف و متنوعی دارد . بطور کلی می توان گفت که اساس و جوهره اغلب تعاریف ارائه شده در فرهنگ غرب به مفهوم « فرآیند خلق ثروت » یا « تخریب خلاق » می باشد که طبیعتاً چنان فرآیند و چنین تخریبی توأم و همراه با ریسک است .
متأسفانه عده ای در کشور ، کارآفرینی را بعنوان یک شغل معرفی می کنند و آنها را در کنار کارگر ، مدیر ، مهندس ، پزشک ، خلبان ، وکیل ، جوشکار و ... قرار می دهند و عده ای دیگر آنرا شغل آفرینی می دانند، عده ای دیگر کارآفرین را کسی می دانند که فقط بتواند کارگاه یا کارخانه یا شرکتی را تأسیس ، راه اندازی و مدیریت نماید و ریسک آن را متقبل شود . عده ای دیگر فقط صاحبان کسب و کارهای کوچک و نوآور را کارآفرین می دانند و عده ای شالوده کار را در عصر فرا صنعتی « کارآفرینی » و در عصر صنعت « استخدام » معرفی می کنند ، عده ای دیگر کارآفرینی را مترادف با شغل آزاد و کارآفرین را به معنی کارفرما و سرمایه دار تلقی می کنند . علاوه بر برداشتهای غلط فوق که در ایران رایج شده است در جهان نیز وجه مشترک و بستر تمام تعاریف ، تفاسیر و ابعاد مختلف کارآفرینی منحصر به ً کار ً و ً اقتصاد ً می شود به عبارت دیگر تاکنون کارآفرینی ، در جهان فقط در حوزه کسب و کار و آن هم در بعد اقتصادی مطرح بوده است و آنجائی هم که از کارآفرینی اجتماعی (social entrepreneurship) ، سیاسی (political entrepreneurship) و یا فرهنگی (cultural entrepreneurship) صحبت شده است عمدتاً به معنی کشف ، جذب و بهره برداری از فرصت های سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی درآمدزا و سودآور بوده است نه صرف کارآفرینی اجتماعی ، سیاسی یا فرهنگی . به عبارت دیگر وقتی در غرب صحبت از کارآفرینی اجتماعی می شود عمدتاً منظور این است که از طریق کسب و کار ، درآمدی برای امور اجتماعی وعام المنفعه حاصل نمایند و یا ساختار اجتماعی ، سیاسی یا فرهنگی کشورشان را برای تسهیل و حمایت از کارآفرینی اقتصادی تغییر ، اصلاح یا تکمیل نمایند ، ( علاقه مندان می توانند لیست کامل کارآفرینان اجتماعی و نوع فعالیتهای آنها را از طریق مجله الکترونیکی www.changmakers.net بدست آورند).
در فرهنگ غرب وقتی صحبت از کارآفرینی فرهنگی می شود منظور این است که کسب و کار تازه ای در عرصه فرهنگ ایجاد کنند و یا برای افزایش فروش محصولات فرهنگی استراتژی کارآفرینانه را بکار گیرند و ... بهر حال در آن فرهنگ ، هدف از کارآفرینی فرهنگی و اجتماعی یا سیاسی ، تخریب خلاق در اصالت ، رسالت ، روشها ، مؤلفه ها و ساختار فرهنگ ، اجتماع یا سیاست نیست و تقریباً هرآنچه که به این نام مطرح می شود نهایتاً به منظور تقویت کارآفرینی اقتصادی است . برای روشن تر شدن موضوع لازم است بدانیم که ادبیات کارآفرینی نشان می دهد کارآفرینی تاکنون از طریق مدل استقرائی تعریف و تبیین گردیده است یعنی همانطور که در شکل زیر دیده می شود ابتدا شاخصها و ویژگی های شخصیتی و رفتاری افراد موفق در کسب و کار مورد شناسائی قرار گرفته و سپس بر اساس آن مؤلفه ها ، ابعاد ، مفاهیم، فرضیه ها و مدلهایی را برای کارآفرینی طراحی و ارائه نموده اند . بدین ترتیب و با این رویکرد یا روش که مدل استفرائی نامیده می شود کارآفرینی فقط در بعد اقتصادی تعریف و تبین شده است و لذا فقط رفتار کارآفرینانی مورد بررسی و شناخت قرار گرفته است که در حوزه کسب و کار فعال بوده اند .
اما از آنجایی که حوزه فعالیتهای کارآفرینانه محدود به امور کسب و کار نمانده و به مرور این قلمرو گسترش یافته ، وقت آن رسیده است که از روش قیاسی به موضوع کارآفرینی نگاه شود یعنی ابتدا گمانه زنی ، نظریه پردازی ، مدل سازی و فرضیه پردازی شود و سپس مفاهیم و ابعاد و مؤلفه های کارآفرینی شناسایی و تبین گردد تا نهایتاً به رفتار کارآفرینانه برسیم که تنها به حوزه کسب و کار محدود نمی باشد و می توانید رفتار کارآفرینانه را در حوزه سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی نیز به معنی حقیقی و محض آن یعنی بدون زمینه و فعالیتهای اقتصادی و جدا از فرصتهای درآمدزا شناسایی و تعریف نمائید . بعنوان مثال کارآفرینی فرهنگی با این رویکرد یعنی خلاقیت و نو آوری یا تخریب خلاق در فرهنگ جامعه نه در محصولات فرهنگی یا به عبارت دیگر ایجاد چیزی ارزشمند در فرهنگ جامعه ، و کارآفرینی اجتماعی یعنی تخریب خلاق در ساز و کارها، قوانین ، عرف و عادات و رسوم یا مناسبات و روابط اجتماعی و ... بدین ترتیب رفتار کارآفرینان فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی بطور جداگانه شناسائی ، تعریف و با یکدیگر تطبیق داده خواهند شد . بر اساس رویکرد قیاسی تعریف کارآفرینی عبارت است از ارزش آفرینی و کارآفرین کسی است که بتواند ارزشی را در جامعه خلق نماید چه ارزش مادی ، و چه ارزش معنوی ، سیاسی ، فرهنگی یا اجتماعی ، بنابر این کارآفرینان اجتماعی کسانی هستند که در صدد شناسائی و رفع نیازهای اجتماعی جامعه اند و در این راه از اعتبار اجتماعی خود مایه می گذارند و برای رسیدن به هدف و مأموریت خود دست به ایثار و از خود گذشتگی می زنند , همچنانکه کارآفرینان سیاسی در صدد شناسائی نیازها و خلاء های سیاسی جامعه / جهان هستند و می کوشند تا موانع سیاسی موجود را جهت رشد و توسعه جامعه و استقرار عدالت و دموکراسی شناسائی و از سر راه بردارند ، البته از طریقی نو و کارآفرینانه . و بالاخره کارآفرینان فرهنگی افرادی هستند که ارزشهای فرهنگی را در جامعه خلق،کشف و یا احیا می نمایند . در هر صورت هر یک از کارآفرینان اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی همچون کارآفرینان اقتصادی دائماَ در جستجوی نیازها و فرصتها هستند تا از طریق خلاقیت ، ریسک پذیری و رهبری ، ارزشی را در جامعه ایجاد و خلاء یا نقصی را دفع و اصلاح نمایند . بنابراین می توان گفت : کارآفرینی یک شغل نیست که فقط در بعد اقتصادی و آنهم در حوزۀ کسب و کار مطرح باشد بلکه فراتر از آن یعنی یک سبک زندگی یا یک فرهنگ است که همواره همراه کارآفرین است و بر تمام شئونات زندگی او تاثیر می گذارد از جهان بینی و ایدئولوژی و انتخاب دین وی گرفته تا انتخاب همسر ، شغل و حرفه و روش انجام کارهایش .لذا کسی که دارای ویژگیهای کارآفرینانه است الزاماَ نباید وارد حوزه کسب و کار و بعد اقتصادی کارآفرینی شود . همانطور که افراد زیادی در حوزه های فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی فعالیت می کنند و دارای ویژگیهای کارآفرینانه هستند ولی صاحب کسب و کاری نیستند و یا برعکس افراد زیادی هستند که در موقعیتهای کارآفرینانه قرار دارند یعنی صاحب کسب و کاری هستند اما رفتار کارآفرینانه ندارند . لذا یک خانم خانه دار، یک محصل ، یک نویسنده ، یک خبرنگار ، یک استاد دانشگاه ، یک سیاستمدار ، یک کارخانه دار، یک روحانی، یک تاجر یا یک کارگر می تواند رفتار کارآفرینانه داشته باشد یا نداشته باشد . بطور کلی می توان گفت کارآفرینان به سبک خاصی زندگی می کنند ، با عینک خاصی به جهان نگاه می کنند و به روش خاصی با مسائل و مشکلات و پدیده ها برخورد می کنند آنها یک زندگی کارآفرینانه دارند که ممکن است در این زندگی کسب وکار کارآفرینانه ای داشته باشند یا نداشته باشند . مشخصات چنین زندگی ای ذیلاَ توضیح داده می شود .
زندگی کارآفرینانه زندگی ای است که جستجوگری ، تکاپو و تلاش مستمر و بدون وقفه برای رسیدن به کمال ، اساس آن است . زندگی ای که باید دائماً در جستجوی میان برها باشی و خلاقیت جوهره آن است . زندگی ای که هیچ گاه به وضع موجود اکتفا نمی شود و در حالیکه باید با یک چشم به آینده بنگری با چشم دیگرت باید به دنبال شکار ایده ها و فرصتها از گذشته و حال باشی . زندگی ای که در آن شوق و صراحت و نشاط و صداقت و مثبت اندیشی آذوقه راه و سفر است ، سفری سخت و خطرناک و مهیج و پایان ناپذیر . زندگی ای که در آن ارزش فرصتها بسیار بیشتر از ارزش طلاست . زندگی ای که در آن امروزت با فردایت یکسان نیست و هر لحظه باید تصمیمی جدی و سرنوشت ساز بگیری . زندگی ای که بی توجهی به شرایط محیطی هر لحظه نقاط قوتت را تبدیل به نقاط ضعف می کند . زندگی ای که در آن شکست مفهومی دیگر دارد و گاهی باید عمداً راه اشتباه را طی کنی تا به جواب درست برسی . زندگی ای که ارزشها و قوائد، آنرا همواره باید زیر ذره بین قرار دهی و از نو ارزیابی و ارزش گذاری کنی . زندگی ای که اغلب توأم با حیرت و ابهام است و گاهی با وجود آنکه هدف داری اما تا رسیدن به آن ، از آن بیخبری . زندگی ای که در آن باید تا آنجا احساساتی شوی که منطقت اجازه می دهد منطقی که دائماً بازبینی می شود . زندگی ای که در آن باید با کسانی هم اتاق شوی که اغلب تا آنجا منطقی هستند که احساساتشان اجازه می دهد . در این زندگی باید پازلی را حل کنی که تصویر نهایی آن را ندیده ای با این وجود امیدوار هستی و ندائی از دورن همواره تو را به سمت چشم انداز هدایت می کند . زندگی ای که در آن عشق رسیدن به مقصد خواب را از چشمانت می گیرد و برای موفقیت حتما باید اول طعم شکست را بچشی . زندگی ای که اگر برای آینده ات برنامه ای نداشته باشی دیگرن برایت برنامه ریزی می کنند . زندگی ای که برای پول در آوردن اول باید از پول چشم پوشی کنی تا بتوانی نانی به کف آری و به غفلت نخوری. زندگی ای که در آن موفقیت بذر شکست را با خود نمی پاشد ، بلکه برعکس شکستها بذر موفقیت با خود می پاشند ، زندگی ای که در آن اساساً شکست به معنی واقعه ای است که هنوز فوائد آن تبدیل به سود نشده است و معیارهای موفقیت با معیارهای رایج سنجیده نمی شود . زندگی ای که در آن شوخی و مزاح و بازی گاهی جدی تر از جدی است و امور بسیار جدی گاهی شوخی تر از شوخی می شوند . زندگی ای که در آن بیشتر فکر می کنی که چطور فکر کنی تا اینکه به چیزی فکر کنی ، یک سئوال خوب و به جا بهتر از هزارها پاسخ خوب و به جا ارزش دارد و بیشتر از آن که به موضوع فکر کنی به انتخاب موضوع و تعریف صحیح آن فکر می کنی . زندگی ای که در آن با وجود اینکه می دانی رسیدن به کمال به کوشش نیست به جوشش است ولی تا می توانی می کوشی و در این راه دو صد گفته ، برایت چو نیم کردار ارزش ندارد .
بله کارآفرینی یک سبک زندگی است ، زندگی ای که در آن خواستنِ چیزی هنگامی خواستن بحساب می آید که آن را بخواهی و برای آن اقدامی بکنی I want what I want when I want It و توانستن هنگامی اتفاق می افتد که نمی توانم را فراموش کرده باشی . زندگی ای که در آن بجز اندیشه هیچ چیز کاملا در اختیار تو نیست و برای مسلمان ماندن باید هر لحظه ایمانت را تازه گردانی . زندگی ای که برای بقا در کسب و کار باید حرف نوئی برای گفتن داشته باشی و بدون خلاقیت محکوم به فنا خواهی بود ضمن اینکه همواره نگران این هستی که مبادا اختراعهایت وسیله ای تکامل یافته برای رسیدن به هدفی تکامل نیافته باشد . زندگی ای که در آن چیز تازه ای بدست نمی آید مگر اینکه تازه ای برایت کهنه شود . بله در این زندگی تصور و خیال برتر از دانش است ، زندگی ای که در آن خلاقیت به معنویت می انجامد و معنویت به خلاقیت . زندگی ای که در آن خود شناسی یعنی خداشناسی و خود شناسی یعنی آگاهی از کارکرد سیستم فراشناختی ذهن و کنترل آن ، در این زندگی است که افراد به فرا آگاهی می رسند و با دقت در فهم خود و رسیدن به خویشتنِ خویش یک ساعت تفکرشان بهتر از سالها عبادت می شود . زندگی ای که در آن سازمانها پاسخهای درست به سئولهای غلط نمی دهند و هر کارمند و مدیری یاد می گیرد که چطور یاد بگیرد و چطور فراموش کند(learning how to learn , learning relearning , learning how to forget) ، در این زندگی سازمانها می دانند که فراتر از کارکنانشان نمی توانند بروند و به خوبی یاد گرفته اند تا زمانی که به روشهای قبلی تفکر می کنند نمی توانند سبک مدیریت و سازمان خود را توسعه و بهبود بخشند، آنها می دانند که مسائل امروزشان با راه حلهای دیروز حل نمی شود و حل مسائل امروز با راه حلهای روز نیز برایشان کارساز نیست چون آنها باید مسائل آتی خود را با راه حلهای آتی اما امروز حل کنند .
بله زندگی کارآفرینانه یعنی زندگی ای که تنها از سمت چپ مغز استفاده نمی شود ، بلکه سمت راست مغز بطور مستمر و فعال مورد استفاده قرار می گیرد و سبکهای مختلف تفکر بطور آگاهانه انتخاب و در حل مسائل بکار می رود . زندگی ای که در آن عقل به اندازه ای رشد می یابد که دست خود را به عاقل تراز خود می دهد و بعضی اوقات دستش را به دل می دهد و می گوید از این جا به بعد کارِ من نیست . زندگی ای که در آن کل نگری و جزء نگری ، محافظه کاری و ریسک پذیری ، وافعیتها و آرمانها ، نظم و نوآوری و بسیاری از این قبیل اضداد با هم جمع می شوند و کارآفرین کامل جمع اضداد نامیده می شود. در این زندگی سازمانها بر اساس شایسته سالاری کارکنان خود را انتخاب می کنند و از بوروکراسی اداری ، مقررات خشک ، و کنترل سخت گیر و جرء نگر و همچنین روابط رسمی و از بالا به پائین و انحصار اطلاعات پرهیز می شود ، ضمن اینکه شکستهای بارور کارکنان و مدیران مورد شناسایی و تشویق قرار می گیرد . در این زندگی شناخت و توسعه قالبهای ذهنی اهمیت خاصی دارد و خردمند به کسی گفته می شود که اندیشه خود را به اصرار صحیح نداند و به آنچه که نفسش ( قالبهای ذهنی اش) برای او می آراید اطمینان نکند ، در این زندگی به اشخاصی گفته می شود که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند که بتوانند :
- با دیگران کار کنند ،
- حداقل برخی از کارها را بهتر از دیگران انجام دهند .
- خود را با موقعیتهای تازه و افراد جدید انطباق دهند ،
- در کارهایی که ابتدا دشوار به نظر می رسد ، مهارت پیدا کنند ،
- در شرایطی که اطلاعات کافی وجود ندارد تصمیم گیری کنند ،
- به دیگرن کمک کنند و از آنها حمایت نمایند ،
- اگر فعالیتهای گذشته شان مطابق انتظارشان نباشد آنها را به طور مؤثری اصلاح کنند.
با این اوصاف است که کارآفرینان می گویند خداوند جسم انسان را حکیمانه طراحی کرده است ، طوری که نه بتواند به خود تیپا بزند و نه دست تائید به پشت خود بزند ، بله زندگی کارآفرینانه زندگی ای است که کانون توجه افراد بیشتر به سمت فرصتها هدایت می شود تا تهدیدها و با مهارتهای خاصی تهدیدها به فرصت تبدیل می شوند و افراد به خوبی می دانند که فرصتها دیر به دست می آیند و زود از دست می روند . در این زندگی همه کارها به نحو احسن انجام می شود حتی اگر آن کار ساختن سنگ لحد باشد و سازمانها حقیقتا مشتریان خود را دوست دارند و در ارضای نیازهای آنها اکتفا به اظهارات آنها نمی کنند بلکه در جستجو و کشف نیازهای پنهان مشتریان خود هستند ، نیازهایی که مشتریان دارند ولی از آن بی خبرند .
زندگی کارآفرینانه به معنی زندگی ای است که در آن دیدن یعنی تجربه تفسیر نشده واقعیت و افراد می دانند که نیست بینایی با دیده ها و چشمها ، که گاهی چشمها به دارنده خود دروغ میگویند وخرد خیانت نمی کند کسی را که از او پند و اندرز بخواهد ، به عبارت دیگر افراد مراقب هستند تا فقط چیزهایی را نبینند که دلشان می خواهد ببینند یا آمادگی دیدن آن را دارند ، بلکه با چشمان خود بدون تعبیر و تفسیر ببینند .
در این زندگی مغز مزرعه آخرت است و دروغگو دشمن خدا ، ضمیر ناخودآگاه منبع بسیار با ارزشی است که ارتباط با آن و استفاده از اطلاعات نهفته در آن یک مهارت محسوب می شود ، البته مهارتی قابل آموزش . در این زندگی افراد می دانند که نمی توانند باد را کنترل کنند اما می توانند بادبانشان را تنظیم کنند و با پوست و گوشت و استخوان معنی این جمله را درک کرده اند که : در بند آنی که در پی آنی .
بله کارآفرینان در این زندگی گاهی تقلید را بدتر از اشتباه می دانند و برعکس دیگران اگربه حد کافی به مشکل نزدیک شوند خود را قسمتی از مشکل نمی بینند ، چون با ذهنی آگاه مسائل و مشکلات را شناسائی و تعریف کرده اند .
در زندگی کارآفرینانه حتماً حق با اکثریت نیست و وقتی همه بر ضد شما هستند شما یا کاملا برحق هستید یا کاملاً در اشتباه . در این زندگی معیار موفقیت در کسب و کار با معیارهای رایج تفاوت دارد یعنی اگر پولی از کارتان بدست نیاورید تا زمانی که کاری را انجام می دهید که آن را دوست دارید یک موفق حقیقی محسوب می شوید و گاهی در این زندگی می توانید بدون سخت کار کردن ، شرافتمندانه پولدار شوید . در این زندگی انسان برای موفقیت آفریده شده است و اشتباهات و شکستها ، موفقیتهایی برای آموختن محسوب می شوند وموفقیت به عنوان یک سفر تلقی می گردد نه یک مقصد .
بله در زندگی کارآفرینانه ، حقیقت از اشتباه بهترکشف می شود تا از سردرگمی و اغتشاش و 75% موفقیت در چنین زندگی ای “ به موقع حاضر شدن است “ . در چنین زندگی ای انسان تا خود را شکست خورده نپندارد شکست نمی خورد و شکستها بهای پیروزی ها محسوب می شوند ، به همین دلیل کارآفرینان می گویند : وقتی می توانی موفق شوی چرا می خواهی انسان باشی ؟!
از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
جمله دیگر بمیرم از بشر تا سرآرم از ملک بال و پر
وز ملک هم بایدم جستن زجو کل شی هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک پران شوم آنچه ناید اندر وهم آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم کانا الیه راجعون
. در این زندگی همواره باید در تلاش برای تشخیص و تفکیک واقعیتها از واقعیت نماها بود و جائی که مدارا درشتی باشد ، درشتی باید کرد و جایی که عقل به کار ناید دیوانگی . در زندگی کارآفرینانه کسی از ریسکهای معقول و متوسط نمی ترسد چون همه برای بارش باران دعا کرده اند و لذا از رعد و برق یکه نمی خورند ، آنها فقط وقتی جهت و مسیری موجود باشد حرکت نمی کنند بلکه خیلی اوقات صرفا ً حرکت می کنند تا یک جهت و مسیری را تولید کنند آنها می گویند : تو پای در راه بنه هیچ مگوی خود راه گویدت چون باید رفت . در این زندگی تولید راههای جدید از انتخاب راههای موجود مهمتر است و علاوه بر درست بودن موضوعات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شغل حسابداری
هدف :
حسابداری یک سیستم است که در آن فرآیند جمعآوری، طبقهبندی ، ثبت، خلاصه کردن اطلاعات و تهیه گزارشهای مالی و صورتهای حسابداری در شکلها و مدلهای خاص انجام میگیرد. تا افراد ذینفع درون سازمانی مثل مدیران سازمان و یا برونسازمانی مثل بانکها، مجمع عمومی سازمان مورد نظر و یا مقامات مالیاتی بتوانند از این اطلاعات استفاده کنند. به همین دلیل فردی که تحصیلات دانشگاهی ندارد، بیشتر دفتردار است تا حسابدار. چرا که گزارشهای این دسته از افراد مطابق استاندارد نیست و پردازش کافی نمیشود و بیشتر تراز حسابها میباشد. برای مثال یک حسابدار تجربی نمیتواند براحتی بین دارایی کوتاه مدت و بلند مدت تفاوت قائل شود و یا نمیداند که چگونه باید معاملات ارزی را در دفاتر ثبت کرد.
حسابداری به عنوان یک نظام پردازش اطلاعات، دادههای خام مالی را دریافت نموده، آنها را به نظم در میآورد.
محصول نهایی نظام حسابداری گزارشها و صورتهای مالی است که مبنای تصمیمگیری اشخاص ذینفع (مدیران ، سرمایهگذاران ، دولت و ...) قرار میگیرد.
ماهیت :
یک حسابدار متخصص، در آینده میتواند مدیر مالی یک سازمان یا شرکت گردد یعنی میتواند به مدیریت یک شرکت ایده بدهد که منابع موجودش را در چه راههایی سرمایهگذاری نماید تا استفاده بهینه کند و یا اگر شرکت به منابع مالی جدید نیاز داشت یک مدیر مالی بر اساس دانش آکادمیک خود میتواند بگوید که از چه طریقی باید تامین مالی کرد. و مجموع این فعالیتها خارج از توانایی یک حسابدار تجربی است.
«حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است که با فراهمکردن اطلاعات لازم کمک میکند تا سرمایهگذارها، اعتبار دهندگان، مدیران و دولت نسبت به مسائل اقتصادی بهتر بتوانند، تصمیم بگیرند. برای مثال اگر شخصی بخواهد در یک شرکتی سرمایهگذاری کند، تمایل دارد که وضعیت مالی آن شرکت و یا نتایج عملیات آن شرکت را در طی سالهای قبل بداند. موضوعاتی که به صورت گزارشهای مالی توسط حسابداران تهیه میشود.
«حسابداری به منظور جوابگویی به نیازهای انسان به وجود آمده است. به همین دلیل با گذشت زمان و به موازات گسترش فعالیتهای اقتصادی و افزایش پیچیدگی آن ، هدفها و روشهای حسابداری برای جوابگویی به نیازهای اطلاعاتی، توسعه یافته است. چرا که اشخاص، شرکتها و دولت برای تصمیمگیری در مورد توزیع مناسب منابع مالی نیاز به اطلاعاتی قابل اتکا دارند که این اطلاعات را به یاری حسابداری میتوان به دست آورد. از سوی دیگر انجام سرمایهگذاری یکی از مواد ضروری و اساسی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی کشور است و سرمایهگذاران نیز از بعد عرضه سرمایه، تا حد امکان سعی دارند منابع مالی خودرا به سویی سوق دهند که کمترین ریسک و بیشترین بازده را داشته باشد. یعنی به دنبال برآورد ریسک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شرایط ارتقاء شغل
در شغل طلا و جواهرساز چیره دستی و خلاقیت و رعایت نکات فنی کار طلا سازی و گرفتن سفارش بیشتر می تواند در ارتقاء شغلی طلا و جواهرساز و افزایش دستمزدش اثرگذار باشد.
ویژگی های شخصیتی
در تقسیم بندی های سازمان فنی و حرفه ای کشور شغل طلا و جواهرسازی جزء صنایعی است که از آن به صنایع دستی یاد می شود. طلا و جواهرسازی چشمان بسیار بسیار بینا و دستان قابل و هنرمندانه ای می خواهد.
کسانی که حوصله فراوان، تمرکز و عدم لرزش دست و اعصاب راحتی دارند برای این کار مناسبند.
در ضمن این کار نوآوری، ایجاد جذابیت، صرفه جویی و آموزش های مستمر می تواند به کار شما رونق و در ایجاد اعتماد افراد به شما نتیجه بخش باشد به قول معروف قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری.
گفتگو
از حوزه تدریس تا صنعت طلاسازی
اشاره : یکی از حرفه هایی که سابقه تاریخی در ایران دارد طلاسازی است و در روزگاران نه چندان دور هنر صنعت گران ایرانی در بازارهای منطقه طرفداران زیادی داشت با این وجود در سالهای اخیر به علت عدم حمایت از این حرفه و از طرفی قاچاق بی رویه محصولات به کشور نه تنها سهمی از صادرات جهانی این محصولات نداریم حتی بازارهای داخلی را نیز از دست داده ایم . به دلیل نزدیکی به روز صادرات و همچنین آشنایی بیشتر با این حرفه و مشکلات آن با یکی از فعالان این حرفه به گفتگو نشستیم.
لطفاً خودتان رامعرفی کنید و بگویید چگونه وارد این حرفه شدید؟
عیسی الله وردی آشتیانی هستم از سال 1365 به عنوان مسئول فروش یک کارخانه طلاسازی فعالیتم را شروع کردم در ابتدا چون معلم حق التدریسی بودم به صورت نیمه وقت کار می کردم بعدها کار طلاسازی را نیز فراگرفتم و تمام وقتم را به این کار احتصاص دادم. در سال 1367 در خانه خودمان یک کارخانه طلاسازی دایر نمودم و به صورت خانوادگی به مدت دو سال به همین شیوه فعالیتم را ادامه دادم و با مورد توجه قرار گرفتن محصولات تولیدی فعالیتم را ادامه داده و کارگاهی را که هم اکنون هم در آن مشغول به کارمیبا شم را دایر نمودم و کم کم تعداد پرسنل و کار مندان کارگاه افزایش پیداکرد به گونه ای که از 30 نفر به 54 نفر در سال 1370 رسید. همین روند ادامه داشت تا اینکه از سال 1375 به بعد با افزایش قاچاق این محصولات به کشور و پایین بودن قیمت آنها و همچنین کیفیت خوب و تنوع زیاد محصولات خارجی و در مقابل عدم حمایت از تولید کنندگان داخلی باعث گردید که از تولیدات ما کاسته شود و به طوری که در حال حاضر در همان کارگاهی که زمانی 54 نفر مشغول به کار بودند، 18 نفر فعالیت میکنند که از این 18 نفر هم 12 نفر، دوره آموزش در هنگام کار طی میکنند و فقط 6 نفر پرسنل رسمی اینجا هستند.
برای آشنایی بیشتر با این حرفه توضیح دهید که برای اینکه یک جواهردست مصرف کننده برسد چه عملیاتی بر روی آن انجام میگیرد؟
با توجه به خطوط مختلف تولید مراحل گوناگونی دارد در ابتدا یک قالب از جنس پلاستیک مخصوص تهیه میشود که وسیله ای برای تکثیر قالب های بیشتر است سپس طلا را در گچ مخصوص قرار داده و بعد از قرار دادن در دستگاه سانتریفوژ آن را در کوره هایی با دمای 1100 درجه قرار میدهیم، بعد از حدود پنج ساعت که دمای آن به 800 درجه میرسد آن را در آب قرار میدهیم و بعد از حل شدن کچ در آب طلا به شکل قالبها در میاید و درقسمت بعد مونتاژ و پرداخت و آب کارمی شود و آماده تحویل به مشتری میشود.
وضعیت آموزش این حرفه در ایران به چه صورت است؟
متأسفانه اکثر افرادی که در این حرفه مشغول به کار هستند به صورت تجربی کار را یاد گرفته اند و از سال 1375 اتحادیه به کمک آموزش و پرورش و سازمان فنی حرفه ای یک مدرسه طلاسازی دایر نمود و من چون سلبقه آموزشی داشتم یک سال در آنجا به تدریس این حرفه پرداختم.همچنین تعدادی مربی نیز تربیت نمودم . در حال حاضر هم این هنرستان مشغول فعالیت است و دیپلم کاردانش طلاسازی به هنرجویان خود ارائه میدهد و عده ای از هنرجویان آنها در حال حاضر به عنوان کار ورز در اینجا مشغول به هستند چون من مجوز آموزشگاه هم دارم.
در حال حاضر وضعیت صادرات و واردات طلا و جواهر به کشور به چه گونه است؟
در زمینه صادرت از لحاظ قوانین مشکلی نداریم در گذشته به دلیل نبود قوانین خاصی در این زمینه مشکلاتی وجود داشته که در حال حاضر این مشکلات برطرف شده است. ولی مشکل اصلی این موضوع است که تولیدکننده داخلی با سرمایه پایین توان رقابت در بازارهای جهان و منطقه ندارد و به دلیل قاچاق زیاد این محصول به کشور بازار های داخلی به تصرف آنها درآمده است. از لحاظ قانون واردات طلا و جواهر به کشور غیر قانونی است و همه این محصولات به صورت غیر قانونی و قاچاق وارد کشور می شود.که هر کدام از طریق وارد ایران میشود مقداری از طریق متدهای زمینی و مقداری هم از طریق دریا و کشور امارات وارد ایران میشود.
در جهان چه کشور هایی بیشترین صادرات طلا و جواهرات را دارند؟
ترکیه، ایتالیا، آلمان و البته کشور ژاپن از پیشرفته ترین کشورها در بخش ریخته گری است و صادرات زیادی دارد.
خریدار ایرانی طرفدار کدام محصولات هستند ، ایرانی یا خارجی؟
محصولات خارجی هم تنوع بی نظیری دارند و هم کیفیت خوبی و مصرف کنندایرانی بیشتر ترجیح میدهد با وجود هزینه بیشتر از کارهای خارجی استفاده کند البته ما استعدادهای زیادی داریم که اگر از آنها حمایت شود کارهای آنها از مشابه خارجی هم بهتر است.
از لحاظ تنوع طرح محصولات وضعیت ایران چگونه است؟
متاسفانه جواهراتی که وارد ایران میشود بسیار متنوعتر از مشابه داخلی بود . به عنوان مثال در کشور ترکیه شرکتهایی وجود دارد که کار اصلی آنها فقط مدلسازی است. در یکسری از کارخانهها فقط کار ریختهگری صورت میگیردو به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تأثیر شغل والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
مقدمه:
نظام هستی بر اساس مهرو محبت پروردگار به انسان پدید آمده است . اگر عشق و محبت نبود ، نه طلوعی بود و نه غروبی ، نه بهاری بود و نه شکفتن گلها و نه نغمه های شورانگیز بلبلان شنیده می شد. نه کوهساری وجود داشت نه آبشاری نه امواج غلتان دریاها به چشم می خورد و نه ستارگان درآسمان ها چشمک می زدند. اگر می خواهید کودکان ما با نشاط و خرّمی زندگی کنند ، اگر می خواهید استعدادهای خداوندی درآن ها شکوفا شود واگر می خواهید روح امید ، اعتماد وتلاش در آن ها زنده شود زندگی خانوادگی را از مهر و محبت سرشار نمائیم و در و دیوارخانه را با صفا و صمیمت آذین کنیم .
رسول خدا ( ص ) می فرماید : هیچ بنایی نزد خداوند محبوب تر از بنای خانواده نیست .
مهّم ترین نهادی که وظیفه آماده کردن افراد جامعه را به عهده دارد خانواده است. والدین هستند که امکانات مادی تحصیلی مانند غذا ، لباس ، لوازم التحریر را برای فرزندان فراهم و در جهت رفع نیازهای جسمی و روحی آن ها می کوشند . اگر فرزندان در این جامعه کوچک یعنی خانواده سالم متکی به نفس ، مسئولیت پذیر ، منظم و با ایمان بارآمدند ، هنگامی که وارد اجتماع می شوندجامعه هم آنها را خواهد پذیرفت . بنابراین مسئولیت پدر ومادر در دوران کودکی فرزندان خیلی سنگین است وغفلت وعدم توجه در پاکی وکامل بودن غذای جسم و روح کودک عوارض غیر قابل جبرانی به بار خواهد آورد.
برقراری ارتباط صحیح و مطلوب با کودکان ، نظم بخشی به رفتار و ایجاد عادت های خوب در آنان مستلزم نگرش درست و وجود ارتباط مستمر میان والدین و معلمان و داشتن اطلاعات واقع بینانه از وضعیت رفتار و نحوه ی انجام تکلیف توسط دانش آموزان درخانه است. براساس این بینش و با استفاده از روش های دینی می توان در طول سال تحصیلی برنامه ریزی صحیح تدارک دید تا دانش آموز از شخصیتی والاتر برخوردار باشد و به منش ها و عادت های ارزشمند و پسندیده مجهز گردد. این امر زمینه تجلی ایمان و گرایش به عزمی خلاق را در دانش آموز فراهم خواهد ساخت.
آنان پیش ازآن که با مشکلات و دشواری های رفتاری بزرگترها روبرو شوند ، از همان اوان کودکی می توانند با برنامه ریزی صحیح والدین در زندگی به تدریج به رفتار خود نظم و ترتیب دهند و زمینه رعایت مقررات را در خویشتن به وجود آورند و این برنامه ریزی به والدین ومربیان آگاه ، مدیر و مدبّر نیاز دارد تا بتوانند این اهداف را اجرا و تحقق بخشند.
بیان مسئله:
قدم اول در موفقیت این است که پیروز شدن را بخواهیم ، تنها به این صورت است که اصول موفقیت را به آسانی خواهیم آموخت. پیروزی در تحصیل به عوامل گوناگونی بستگی دارد و این عوامل درمجموعه ای فردی ، آموزشگاهی ، خانوادگی و اجتماعی طبقه بندی می شود.
بی تردید پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به عوامل مختلفی نظیر درآمد ، سطح تحصیلات والدین ، رفتار والدین ، فضای خانواده ، شبکه ارتباطی ، نوع مدرسه ، امکانات آموزشی ، رفتار معلم و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد.
در این تحقیق من عامل دوم یعنی سطح تحصیلات والدین را مورد بررسی قرار می دهم.
سطح تحصیلات و فرهنگ خانواده ، همانند سایر عوامل مرثر بر پیشرفت تحصیلی به اشکال مختلف در پیشرفت تحصیلی و یا افت تحصیلی تأثیر می گذارد.
نحوه برخورد والدین ، فرزندان برخوردار از نعمت پدر ومادر ، تشویق یا تنبیه ومنعیت اقتصادی و محیط عاطفی خانواده ، میزان سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان خود تاثیر بسزایی دارد. و سرنوشت کودک را تغییر داده و در شکوفایی یا پس ماندگی استعداد و هوش او تأثیر انکار ناپذیری دارد.
یکی از وقایع دردناک که از مطالعه روی رشد کودکان با توانایی های بالقوه یکسان به عمل آمده است. این است که رشد وپرورش وکسب اطلاعات در این کودکان خیلی متفاوت است . کودکانی که درخانواده هایی تحصیل کرده وفرهنگی بارمی آیند، معمولاً نسبت به کودکانی که از ین نظر کمتر حمایت شده اند، پیشرفت مداوم و پیوسته تری دارند.
پیشینه ی تحقیق :
اکبری (1356) در تحقیقی در مورد « علل ترک تحصیل در استان سیستان و پلوچستان » دریافت که بین سطح تحصیلات والدین و ترک تحصیل فرزندان آن ها رابطه ی معکوس وجود دارد. به این صورت که 74% ترک تحصیل کنندگان در گروه مورد مطالعه دارای پدران بی سواد ، 33% دارای پدران با مدرک ابتدایی و فقط 2% مدرک متوسطه داشته اند و 89% مادران نیز بی سواد هستند.
محمودی نسب (1364) در تحقیق خود با عنوان « بررسی علل مردودی دانش آموزان سال سوم راهنمایی در کرج » به این نتایج دست یافت که 39% از مردودین دارای پدران بی سواد و بیش از 50% آن ها دارای مادران بی سواد بوده اند ، در حالی که سواد پدران 48% از افراد موفّق بین سوم راهنمایی تا لیسانس و سواد مادران 35% از آن ها در همین حد بوده است.
محبی (1377) در تحقیقی دیگر پیرامون « سواد والدین و عمل کرد تحصیلی دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی منطقه ی چهار کرج » به این نتیجه رسیده است که بین عملکرد دانش آموزانی که دارای والدینی باسواد هستند و دانش آموزانی که والدین بی سواد دارند تفاوت معناداری وجود دارد ؛ به این معنا که سواد والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان اثرات مثبتی دارد.
کاووسی (1382) در تحقیقی پیرامون « تأثیر مطالعه ی والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان » به این نتیجه رسیده است که میزان علایق والدین به مطالعه و توجّه به علم از جمله عوامل انگیزشی مؤثر در پیشرفت تحصیلی فرزندان است ؛ یعنی اگر در خانواده ای والدین به مطالعه بپردازند به مرور علاقه ی دانش آموز به مطالعه نیز افزایش می یابد و این امر باعث می شود فرزندان در امر تحصیل پیشرفت کنند.
سؤال های تحقیق :
الف - سؤال اصلی :
شغل والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چه تأثیری دارد؟
ب - سوالات فرعی :
1- بین تحصیلات والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چه رابطه ای وجود دارد؟
2- اشتغال مادران می تواند بر پیشرفت تحصیلی فرزندان مؤثر باشد؟