لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
ترتیب نزول سوره های قرآن و در صورت امکان ترتیب نزول آیات آن را بیان کنید.السور المکیهترتیب النزول السوره ترتیب المصحف1 العلق 962 القلم 683 المزمل 734 المدثر 745 الفاتحه(1) 16 المسد 1117 التکویر 818 الاعلی 879 اللیل 9210 الفجر 8911 الضحی 9312 الشرح 9413 العصر 10314 العادیات 10015 الکوثر 10816 التکاثر 10217 الماعون 10718 الکافرون 10919 الفیل 10520 الفلق 11321 الناس 11422 التوحید 11223 النجم 5324 عبس 8025 القدر 9726 الشمس 9127 البروج 8528 التین 9529 قریش 10630 القارعه 10131 القیامه 7532 الهمزه 10433 المرسلات 7734 ق 5035 البلد 9036 الطارق 8637 القمر 5438 ص 3839 الاعراف 740 الجن 7241 یس 3642 الفرقان 2543 فاطر 3544 مریم 1945 طه 2046 الواقعه 5647 الشعراء 2648 النمل 2749 القصص 2850 الاسراء 1751 یونس 1052 هود 1153 یوسف 1254 الحجر 1555 الانعام 656 الصافات 3757 لقمان 3158 سبا 3459 الزمر 3960 غافر 4061 فصلت 4162 الشوری 4263 الزخرف 4364 الدخان 4465 الجاثیه 4566 الاحقاف 4667 الذاریات 5168 الغاشیه 8869 الکهف 1870 النحل 1671 نوح 7172 ابراهیم 1473 الانبیاء 2174 المؤمنون 2375 السجده 3276 الطور 5277 الملک 6778 الحاقه 6979 المعارج 7080 النبا 7881 النازعات 7982 الانفطار 8283 الانشقاق 8484 الروم 3085 العنکبوت 2986 المطففین 83السور المدنیه87 البقره 288 الانفال 889 آل عمران 390 الاحزاب 3391 الممتحنه 6092 النساء 493 الزلزال 9994 الحدید 5795 محمد 4796 الرعد 1397 الرحمان 5598 الانسان 7699 الطلاق 65100 البینه 98101 الحشر 59102 النصر 110103 النور 24104 الحج 22105 المنافقون 63106 المجادله 58107 الحجرات 49108 التحریم 66109 الجمعه 62110 التغابن 64111 الصف(2) 61112 الفتح 48113 المائده(3) 5114 برائت 9(التمهید، ج 1، صص 135 _ 138)البته اختلاف جزئی در برخی منابع هست که در پی نوشت به آن اشاره شده است.پی نوشت:1. سقطت الفاتحه من روایه ابن عباس، فأثبتناها علی روایه جابربن زید: الاتقان: ج 1، ص 25 و علی نص تاریخ الیعقوبی: ج 2، ص 26.2. جعل الزرکشی فی البرهان سورة الصف بعد التحریم و قبل الجمعة.3. قدم الزرکشی فی البرهان البراءة علی المائدة، و جعل هذه الاخیرة آخر السور.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 138
تفسیر سوره نساء
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِیآ أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذى خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْس واحِدَة وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِسآءً وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذى تَسآءَلُونَ بِه وَ الْاَرْحامَ اِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً (*)
به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر. اى مردم از پروردگارتان پروا کنید آنکه شما را از یک جان آفرید و همسر او را از او آفرید و از این دو، مردان و زنان بسیارى را پراکنده ساخت و از خدا پرواکنید آنکه به نام او از یکدیگر درخواست مى کنید و نیز درباره خویشاوندان بترسید. همانا خداوند بر شما
مراقب است (1) نکات ادبى1 ـ «بثّ» پراکنده ساخت ، منتشر کرد. «مبثوث» پراکنده.2 ـ «تسائلون» از یکدیگر درخواست چیزى مى کنید و این اشاره به درخواست و تقاضاى افراد از یکدیگر با سوگند دادن به خداست.3 ـ «الارحام» جمع رحم، خویشاوندان و از رحم زن مشتق شده، این کلمه عطف بر الله است و اتقوا بر سر آن نیز مى آید یعنى درباره خویشاوندان هم پروا کنید و بترسید.4 ـ «کان» در «کان الله» منسلخ از زمان است و براى تثبیت مطلب آمده است.5 ـ «رقیب» مراقب، نگهبان، مواظب و ناظر.تفسیر و توضیحآیه (1) بسم الله الرحمن الرحیم. یا ایها الناس اتقوا... : این سوره نیز مانند تمام سوره هاى قرآن بجز سوره توبه، با نام خدا آغاز مى شود خدایى که رحمان و رحیم است (تفسیر بسم الله در آغاز سوره حمد گذشت) نخستین جمله این سوره خطاب به عموم مردم چه مؤمن و چه کافر است و به مردم تذکر مى دهد که از پروردگارتان پروا داشته باشید و آنان را امر به تقوا مى کند. تقوا آن حالت خداترسى است که اگر در وجود انسان پیدا شود، او را از ارتکاب گناهان باز مى دارد. این حالت، رابطه انسان با خدا را محکم مى کند و انسان با داشتن روح تقوا، در تمام کارها خدا را در نظر مى گیرد و مطابق با رضایت او عمل مى کند و از انجام کارى که خشم خدا را بر انگیزد پرهیز مى نماید.طبق این آیه، دلیل اینکه انسان باید از خدا پروا کند و رضایت و خوشنودى او را بجوید، این است که خدا پرورش دهنده انسانهاست و هموست که انسانها را از نسل
یک نفر به وجود آورده که منظور حضرت آدم است و همسر او حوا را هم از او آفرید و از این دو نفر مردان و زنان بسیارى پدید آورد.پیش از آنکه درباره چگونگى خلقت آدم و حوا و تکثیر نسل آنها سخنى بگوییم، این نکته را یادآور مى شویم که کیفیت خلقت نوع بشر و تکثیر ذریه آدم و پدید آمدن انسانها از پدران و مادران بهترین وضعیت و حالت در ایجاد نوع بشر است خداوند با قرار دادن غریزه جنسى در نهاد آدمى و شدت علاقه اى که به او نسبت به جنس مخالف داده، کارى کرده است که به طور طبیعى و بدون احتیاج به امر تشریعى نسل بشر در روى زمین باقى مانده است هر چند که امر تشریعى به ازدواج نیز به صورت استحبابى وجود دارد ولى غریزه جنسى آنچنان نیرومند است که خود به خود و حتى در میان اقوام وحشى نیز تولید مثل وتکثیر نسل وجود دارد.بنابراین، خداوند با پدیدآوردن انسانها با این کیفیت مخصوص بالاترین حق را برگردن انسانها دارد و آن حق حیات است و به همین جهت لازم است که انسان از خدا پروا کند و تقوا داشته باشد و خوشنودى او را در کارهاى خود در نظر بگیرد.با توجه به متن قرآن و ظواهر آیات، شکى وجود ندارد که از دیدگاه قرآن نسل کنونى بشر به یک فرد به نام آدم مى رسد که خدا او را از خاک آفرید و از روح خود بر او دمید و او نخستین انسان روى زمین است که بدون پدر و مادر آفریده شده. تکامل نوع انسان از انواع دیگر حیوانات مانند میمون، مورد قبول متن قرآن و ظواهر آیات نیست و البته مى دانیم که این نظریه از سوى بعضى از دانشمندان علوم طبیعى نیز رد شده و فسیلها و اسنادى یافته اند که مخالف با این فرضیه است.مطلب دیگر اینکه طبق همین آیه، نسل بشر به یک تن مى رسد که همان آدم است و همسر آدم نیز از او به دنیا آمده. اکنون باید دید که منظور از این جمله چیست؟ و همسر آدم چگونه از خود آدم پدید آمده است؟ طبق بعضى از روایات، همسر آدم از دنده چپ آدم مخلوق شده و طبق بعضى از روایات دیگر، او پس از خلقت آدم از باقیمانده سرشت آدم آفریده شده است. البته در بعضى از آیات قرآنى هم آمده که خدا
از خود شما همسرانى براى شما آفرید (خلق لکم من انفسکم ازواجا) ولى این آیات مربوط به نسلهاى بعدى است و ناظر به جریان آدم و حوا نیست.اگر در سند روایاتى که به آنها اشاره شد تردید کنیم، باید بگوییم که ما از چگونگى خلقت حوا از آدم اطلاعى نداریم و فقط طبق آیه مورد بحث مى دانیم که حوا نیز از آدم آفریده شده است. و نسل بشر به یک نفر مى رسد که نام او آدم است.موضوع دیگرى که در اینجا قابل بررسى وتأمل است این است که از این آیه فهمیده مى شود که نسل بشر از آدم و همسر او ازدیاد پیدا کرده و مردان و زنان بسیارى در روى زمین پراکنده شده اند. در اینجا این سؤال پیش مى آید که فرزندان بلافصل آدم چگونه و با چه کسانى ازدواج کردند؟ و نسلهاى بعدى چگونه به وجود آمدند؟ از این آیه فهمیده مى شود که دختران و پسران آدم و حوا با یکدیگر ازدواج کرده اند و ازدواج خواهر و برادر یک حکم تشریعى و قراردادى است و این حکم در آن زمان نیامده بود و بعدها که نسل آدم تکثیر شد و نیازى به ازدواج خواهر و برادر نبود، این حکم از سوى خدا آمد و این هیچ گونه استبعادى ندارد. زیرا طبق نص صریح قرآن بعضى از ازدواجهاى حرام، قبلا حرام نبوده و در شریعت اسلام حرام شده است مانند جمع کردن میان دو خواهر که در شریعتهاى قبلى جایز بود و یک مرد مى توانست همزمان با دو خواهر ازدواج کند ولى در شرع اسلام این امر ممنوع شد و ازدواج با خواهر همسر حرام اعلام شد.این نشان مى دهد که حرام بودن ازدواج با بعضى از زنها یک مسأله قراردادى است و ممکن است بعضى از زنها در زمانى حلال باشند و در زمانى طبق مصلحت جدیدى که پیش مى آید حرام باشند. بنابراین نباید در ازدواج فرزندان آدم با یکدیگر استبعاد کرد. چون ظاهر این آیه همین موضوع را مى رساند. البته در بعضى از روایات آمده که فرزندان بلافصل آدم با حورى یا جنّى ازدواج کردند و در بعضى از روایات آمده که حوا همیشه دوقلو مى زایید که یکى از آنها پسر و دیگرى دختر بود. پسر هر شکم با دختر شکم دیگر ازدواج مى کرد و شاید هم فرزندان آدم با بازماندگان انسانهاى
پیشین ازدواج کردند چون طبق یک نظریه، آدم نخستین انسان در روى زمین نبود بلکه پیش از او هم انواع مشابهى از انسانها در روى زمین زندگى مى کردند که به تدریج نسل آنها قطع شد و خدا آدم را از خاک آفرید.در قسمت بعدى آیه مورد بحث، بار دیگر مردم را به سوى تقوا مى خواند و مى فرماید: از خدا پروا کنید خدایى که همیشه با نام او از یکدیگر درخواست مى کنید و به یکدیگر مى گویید تو را به خدا فلان چیز را به من بده یا فلان کار را انجام بده. منظور این است که از همان خدایى که نام او همیشه ورد زبان شماست و به او سوگند مى خورید وسوگند مى دهید بترسید و پروا کنید و با انجام واجبات و ترک محرمات رضایت او را فراهم سازید.پس از بیان این مطلب، اضافه مى کند که علاوه بر خدا از ارحام و خویشاوندان هم پروا کنید و حقوق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق:
تفسیر سوره جن
منابع:
CD نورالانوار2
تفسیر نمونه
سوره جن مکى است و بیست و هشت آیه دارد.
شأن نزول :
در تفسیر آیات 29 تا 32 سوره احقاف شان نزولهائى آمده بود که با مطالب سوره مورد بحث ( سوره جن ) کاملا هماهنگ است ، و نشان مىدهد که هر دو مربوط به یک حادثه است ، شان نزولها بطور فشرده چنین است :
1 - پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) از مکه به سوى بازار عکاظ در طائف آمد ، تا مردم را در آن مرکز اجتماع بزرگ به سوى اسلام دعوت کند ، اما کسى به دعوت او پاسخ مثبت نگفت ، در باز گشت به محلى رسید که آن را وادى جن مىگفتند شب را در آنجا ماند و تلاوت آیات قرآن مىفرمود ، گروهى از جن شنیدند و ایمان آوردند ، و براى تبلیغ به سوى قوم خود بازگشتند .
2 - ابن عباس مىگوید پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) مشغول نماز صبح بود ، و در آن تلاوت قرآن مىکرد ، گروهى از جن در صدد تحقیق از علت قطع اخبار آسمانها از خود بودند صداى تلاوت قرآن محمد (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) را شنیدند و گفتند : علت قطع اخبار آسمان از ما همین است ، به سوى قوم خود باز گشتند و آنها را به سوى اسلام دعوت کردند .
3 - بعد از وفات ابو طالب کار بر رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) سخت شده ، به سوى طائف عزیمت فرمود : تا یارانى پیدا کند ، اشراف طائف شدیدا او را تکذیب کردند ، و آنقدر از پشت سر سنگ به پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) زدند که خون از پاهاى مبارکش جارى شد ، خسته و ناراحت به کنار باغى آمد ، و سرانجام غلام صاحبان آن باغ ، که نامش عداس بود ، به حضرت ایمان آورد ، پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به سوى مکه باز مىگشت ، شبانه به نزدیکى نخلى رسید ، مشغول نماز شد و در اینجا بود که گروهى از جن از اهل نصیبین یا یمن از آنجا مىگذشتند صداى تلاوت قرآن حضرت را در نماز صبح شنیدند و ایمان آوردند .
نظیر همین شان نزولها را جمعى از مفسران در آغاز سوره جن نیز آوردهاند ولى شان نزول دیگرى در اینجا آمده که با آنها متفاوت است و آن اینکه از عبد الله بن مسعود پرسیدند : آیا کسى از شما یاران پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در حوادث شب جن خدمت پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) بود گفت احدى از ما نبود ، ما شبى در مکه پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) را نیافتیم ، و هر چه جستجو کردیم اثرى از او ندیدیم ، از این ترسیدیم که پیامبر(صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) را کشته باشند ، به جستجوى حضرت در درههاى مکه رفتیم ،
ناگهان دیدیم از سوى کوه حرا مىآید ، عرض کردیم کجا بودى اى رسول خدا ؟ ما سخت نگران شدیم ، و دیشب بدترین شب زندگى ما بود ، فرمود دعوت کننده جن به سراغ من آمد ، و من رفتم قرآن براى آنها بخوانم .
تفسیر : ما قرآن عجیبى شنیدهایم !
اکنون با توجه به آنچه گفته شد به تفسیر آیات بر مىگردیم : در آیه نخست مىفرماید : بگو به من وحى شده که جمعى از جن به سخنانم گوش فرا دادهاند ، و گفتهاند ما قرآن عجیبى شنیدهایم ( قل اوحى الى انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا ) .
تعبیر اوحى الى ( به من وحى شده ) نشان مىدهد که پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در این ماجرا شخصا افراد جن را مشاهده نکرده ، بلکه از طریق وحى به استماع آنها نسبت به قرآن مجید آگاه شده است .
و در ضمن این آیه به خوبى نشان مىدهد که طایفه جن داراى عقل و شعور و فهم و درک ، و تکلیف و مسؤولیت ، و آشنائى به لغت ، و توجه به فرق بین کلام اعجاز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
تفسیر سوره نساء
آیه 1
بیان آیه
بطورى که از همین آیه (که اولین آیه این سوره است ) برمى آید سوره نساء در مقام بیان احکام زناشوئى است ، از قبیل اینکه : ((چند همسر مى توان گرفت ))، ((با چه کسانى نمى توان ازدواج کرد)) و... و نیز در مقام بیان احکام ارث است و در خلال آیاتش امورى دیگر نیز ذکر شده ، نظیر احکامى از نماز، جهاد، شهادات ، تجارت و غیره و مختصرى هم درباره اهل کتاب سخن رفته است .
و مضامین آیاتش شهادت مى دهد بر اینکه این سوره در مدینه و بعد از هجرت نازل شده و از ظاهر آنها بر مى آید که یک باره نازل نشده است ، هر چند که غالب آیات آن بى ارتباط به هم نیستند.
و اما آیه مورد بحث با چند آیه بعدش که متعرض حال یتیمان و زنان است فى نفسه به منزله زمینه چینى براى مسائل ارث و محارم است که بزودى متعرض آن خواهد شد و اما عدد زوجات که در آیه سوم از آن سخن رفته هر چند که مساءله زوجات از امهات مسائل سوره است اما آیه شریفه به عنوان طفیلى و استفاده از کلام ذکر شده ، کلامى که گفتیم جنبه مقدمه و زمینه چینى دارد.
یَأَیهَا النَّاس اتَّقُوا رَبَّکُمُ...
در این آیه مى خواهد مردم را به تقوا و پروا داشتن از پروردگار خویش دعوت کند، مردمى که در اصل انسانیت و در حقیقت بشریت با هم متحدند و در این حقیقت بین زنشان و مردشان ، صغیرشان و کبیرشان ، عاجزشان و نیرومندشان ، فرقى نیست ، دعوت کند تا مردم درباره خویش به این بى تفاوتى پى ببرند تا دیگر مرد به زن و کبیر به صغیر ظلم نکند و با ظلم خود مجتمعى را که خداوند آنان را به داشتن آن اجتماع هدایت نموده آلوده نسازند، اجتماعى که به منظور تتمیم سعادتشان و با احکام و قوانین نجات بخش تشکیل شده مجتمعى که خداى عزوجل آنان را به تاءسیس آن ملهم نمود، تا راه زندگیشان را هموار و آسان کند همچنین هستى و بقاى فرد فرد و مجموعشان را حفظ فرماید.
از همین جا روشن مى شود که چرا در آیه شریفه ، خطاب را متوجه ناس (همه مردم ) کرد و نه به خصوص مؤ منین و نیز چرا فرمان ((اتقوا)) را مقید به قید ((ربکم )) کرد و نفرمود: ((اتقوا الله از ((خدا)) پروا کنید))، بلکه فرمود: (از پروردگار خود پروا کنید) چون صفتى که از خدا به یاد بشر انداخت (که همه را از یک نفر خلق کرده ) صفتى است که پر و بال آن تمامى افراد بشر را مى گیرد و اختصاصى به مؤ منین ندارد و این صفت خود یکى از آثار ربوبیت او است چون منشاءش ((ربوبیت )) خدا یعنى تدبیر و تکمیل است نه ((الوهیت )) او.
و اما این که فرمود: ((خدائى که شما را از یک نفس آفرید))، منظور از ((نفس )) به طورى که از لغت برمى آید عین هر چیز است مثلا مى گویند: ((جائنى فلان نفسه فلانى خودش نزد من آمد)) در اینجا منظور این است که عین او آمد. البته منشاء اینکه دو کلمه ((نفس )) و ((عین )) متعین در معناى ((چیزى که بوسیله آن شى ء، شى ء مى شود)) باشد، مختلف است .
و نفس چیزى است که انسان بواسطه آن انسان است و آن عبارت است از مجموع روح و جسم در دنیا و روح به تنهائى در زندگى برزخ که بحث در این باره در ذیل آیه : ((و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات ...)) گذشت .
مراد از نفس واحده و زوج او که انسان از آن آفریده شده است
و از ظاهر سیاق برمى آید که مراد از ((نفس واحده )) آدم (علیه السلام ) و مراد از ((زوجها)) حوا باشد که پدر و مادر نسل انسان است که ما نیز از آن نسل مى باشیم و بطورى که از ظاهر قرآن کریم برمى آید همه افراد نوع انسان به این دو تن منتهى مى شوند همچنانکه از آیات زیر همین معنا برمى آید که : ((خلقکم من نفس واحده ، ثم جعل منها زوجها)).
((یا بنى آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة )) و آیه زیر که حکایت گفتار ابلیس است : ((لئن اخرتن الى یوم القیمة لاحتنکن ذریتة الا قلیلا.
و اما احتمالى که بعضى از مفسرین در معناى ((نفس واحده )) و ((زوجها)) داده اند، ذیلا از نظر خوانندگان مى گذرد که البته به هیچ وجه درست نیست ، آنان گفته اند که : مراد از ((نفس واحده )) و ((زوج او)) در آیه شریفه مطلق ذکور و اناث نسل بشر است که کل بشر از مجموع پدر و مادر متولد مى شود، در نتیجه معناى آیه چنین مى شود که مثلا آیه فرموده است که هر یک نفر از شما نوع بشر از یک پدر و مادر و یا به عبارت دیگر: از دو فرد بشر خلق شده اید بدون اینکه در این معنا فرقى میان شما باشد، بنابه گفته این مفسر آیه شریفه همان را مى خواهد افاده کند که آیه : ((یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم )) آن را افاده مى کند و مى فرماید: هان اى مردم ما شما را از یک نر و یک ماده آفریدیم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودیم تا یکدیگر را بشناسید و از میان همه شما آنکه باتقواتر است نزد خدا گرامى تر است و خلاصه مفادش این است که شما افراد بشر از این جهت که هر یک متولد از پدرى و مادرى هستید هیچ فرقى ندارید.
و وجه نادرستى این احتمال روشن است براى اینکه : این مفسر غفلت کرده از اینکه بین دو آیه ، یعنى آیه سوره حجرات و آیه سوره نسا فرق واضحى است زیرا آیه سوره حجرات در مقام بیان این جهت است که افراد انسان از نظر ((حقیقت انسانیت )) یکسانند و هیچ فرقى در این جهت ندارند که هر یک آنان از پدرى و مادرى از جنس بشر متولد شده اند پس دیگر جا ندارد یکى بر دیگرى تکبر ورزد و خود را از دیگران بهتر بشمارد مگر به یک ملاک که آن هم تقوا است .
و اما آیه سوره نسا که مورد بحث ما است در مقام دیگرى است این آیه مى خواهد بیان کند که افراد انسان از حیث ((حقیقت و جنس )) یک واقعیتند و با همه کثرتى که دارند همه از یک ریشه منشعب شده اند مخصوصا از جمله : ((و بث منهما رجالا کثیرا و نساء...)) این معنا به روشنى استفاده مى شود به طورى که ملاحظه مى کنید چنین معنائى با این احتمال که مراد از ((نفس واحده )) و ((زوج او)) تمامى نر و ماده هاى بشرى باشد نمى سازد گذشته از این دلیل آن معنا با غرضى که سوره نسا آن را تعقیب مى کند که بیانش گذشت سازگارى ندارد.
معناى کلمه زوج و جمله (و خلق منها زوجها)
و اما کلمه زوج در جمله : ((و خلق منها زوجها)) بنا به گفته راغب به معناى همسر است یعنى این کلمه در مورد هر دو قرین که یکى نر و دیگرى ماده باشد استعمال مى شود یعنى هم به نر زوج مى گویند و هم به ماده و همچنین در غیر حیوانات یعنى در هر دو چیزى که جفت داشته باشد به کار مى رود، مانند چکمه و دمپائى که به هر لنگه آن گفته مى شود: این زوج آن دیگرى است و نیز به هر چیزى که شبیه و نزدیک به دیگرى و یا ضد دیگرى است زوج گفته مى شود، آنگاه راغب در ادامه سخنانش مى گوید: زوجه واژه نامطلوبى است ، (یعنى در لغت صحیح به زن نیز زوج گفته مى شود نه زوجه ).
و ظاهر جمله مورد بحث یعنى جمله ((و خلق منها زوجها)) این است که مى خواهد بیان کند که همسر آدم از نوع خود آدم بود و انسانى بود مثل خود او و این همه افراد بى شمار از انسان که در سطح کره زمین منتشر شده اند همه از دو فرد انسان مثل هم و شبیه به هم منشاء گرفته اند و بنابراین حرف ((من )) من نشویه خواهد بود و جمله مورد بحث همان نکته اى را مى رساند که آیات زیر در صدد افاده آن است : ((و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده )).
فاطر السموات و الارض ، جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام یذروکم فیه )) و نظیر این آیات آیه زیر است : ((و من کل شى ء خلقنا زوجین )).
پس اینکه در بعضى از تفسیرها آمده که مراد از آیه مورد بحث این است که همسر آدم از بدن خود درست شده صحیح نیست ، هر چند که در روایات آمده که از دنده آدم خلق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
همانان که نماز را برپا مىدارند، و زکات را مىپردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود، مستکبرانه روى برمىگرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمى الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکستناپذیر و دانا). (9)
(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوههایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبندهاى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (10)
این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریدهاند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (11)
ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمىرساند); چرا که خداوند بىنیاز و ستوده است. (12)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مىکرد- گفت: سخللّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمل مىشد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (14)
و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىکنم. (15)
پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد; خداوند دقیق و آگاه است! (16)
پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مىرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (17)
(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (18)
(پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صداى خران است. (19)
آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مىکنند! (20)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مىگویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مىکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مىکنند)؟! (21)
کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیهگاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (22)
و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام دادهاند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینههاست آگاه است. (23)
ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهرهمند مىکنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مىسازیم! (24)
و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مىگویند: «الله سذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمىدانند! (25)
آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است! (26)
و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مىشود ولى کلمات خدا پایان نمىگیرد; خداوند عزیز و حکیم است. (27)
آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست; خداوند شنوا و بیناست! (28)
آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مىکند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه مىدهند؟! خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (29)
اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او مىخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (30)
آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مىکنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانههایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند! (31)
و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مىخوانند; اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مىگیرند (و به ایمان خود وفادار مىمانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مىگیرند); ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمانشکنان ناسپاس انکار نمىکنند! (32)
اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل مىکند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را; به یقین وعده الهى حق است; پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! (33)
آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مىکند، و آنچه را که در رحمها(ى مادران) است مىداند، و هیچ کس نمىداند فردا چه به دست مىآورد، و هیچ کس نمىداند در چه سرزمینى مىمیرد؟ خداوند عالم و آگاه است! (34)
پیشگفتاربِسم اللّه الرّحمن الرّحیمالحمدللّه ربّ العالمین و صلّى اللّه على سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطاهریناگر انسان، به راهنما نیاز دارد، کتاب آسمانى، امام و راهنما است. (1) اگر انسان، به معلّم و مربّى نیاز دارد، کتاب آسمانى معلّم و مربّى است. (2) اگر در تاریکىها به نور نیاز است، قرآن نور است. (3) اگر جامعه به قانون و عدالت نیاز دارد، قرآن کتاب عدل و قانون است. (4) اگر انسان به امید نیاز دارد، قرآن سراسر بشارت و امید است. (5) اگر انسان به استدلال، منطق و برهان نیاز دارد، قرآن دلیل و برهان است. (6) اگر انسان به منجى نیاز دارد، قرآن پرچم نجات است. (7) اگر انسان نیاز به تذکّر و تعقّل دارد، قرآن وسیلهى تعقّل و تفکّر است. (8) اگر انسان به دنبال راهى بدون انحراف است، راه قرآن انحراف ندارد. (9) اگر انسان به موعظه نیاز دارد، قرآن موعظه است. (10) اگر انسانِ دردمند، به دارو و درمان نیاز دارد، قرآن بهترین دارو و درمان است. (11) اگر انسان به آرامش نیاز دارد، قرآن، ذکر الهى (12) و تنها آرامبخش دلهاست. (13) و اگر انسان...، قرآن جامع تمام برکات، کمالات، دانشها و سرچشمهى همه نیکىهاست.بى شک، بهرهمند شدن از آن همه آثار به شرطى است که انسان بخواهد از نور، عدالت، موعظه، دارو، معلّم و... استفاده کند. امّا اگر بر چشم و روح خود پردهى غفلت بیندازد و خود را به خواب بزند، از آن همه برکات بهرهاى نخواهد برد.آنچه قرآن از ما مىخواهد، تلاوت، تدبّر، عمل و تبلیغ است.ما نباید حتّى براى لحظهاى بى تحرّک و راکد بمانیم، قرآن مىفرماید: اى مؤمنان! ایمان آورید، یعنى ایمان خود را توسعه و تعمّق بخشید. (14) قرآن که به صابران بشارتِ بهشت مىدهد، (15) از صابران مىخواهد دائرهى صبر خود را توسعه دهند (16) و از مرحلهى صابر بودن به مرحلهى صبّار بودن پا نهند.اگر روزى را براى یادگیرى، روخوانى و حفظ قرآن در نظر گرفتیم، باید روز دیگر را براى ترجمه، روز پس از آن را براى تدبّر و روز دیگر را براى عمل و تبلیغ قرار دهیم.چند سال است که با اراده و الطاف الهى، ستاد تفسیر قرآن کریم تشکیل و بحمداللّه گامهایى
سیماى سورهى لقماناین سوره، از سورههاى مکّى است و به مناسبت نام لقمان، که در تمام قرآن تنها دوبار، آن هم در این سوره آمده، لقمان نامیده شده است. این سوره از جمله شش سورهاى است که با حروف مقطّعهى «الم» آغاز مىشوند.محتواى سورهى لقمان را مىتوان در این موارد خلاصه نمود:1- بیان عظمت و اهمیّت قرآن در هدایت بشر.2- تقسیم انسانها به نیکوکار و مستکبر و بیان سرنوشت آنان.3- بیان برخى معجزات علمى قرآن از قبیل قانون جاذبه و زوجیّت گیاهان.4- نصایح و موعظههاى حکیمانهى لقمان به فرزندش.5 - دلایل ایمان به مبدأ و معاد.6- بیان علوم اختصاصى خداوند، مانند: زمان مرگ و برپایى قیامت.آیه (1 تا 4)بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند بخشندهى مهربان«1» الم «2» تِلْکَ ءَایَتُ الْکِتَبِ الْحَکِیمِالف، لام، میم. این، آیاتِ کتابِ سراسر حکمت است.«3» هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِینَکه (مایهى) هدایت و رحمت، براى نیکوکاران است.«4» الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُم بِالْأَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَآنان که نماز به پا مىدارند و زکات مىپردازند و تنها آنان به آخرت یقین دارند.نکتهها:از مجموع بیست و نه سورهى قرآن که با حروف مقطّعه آغاز مىشود، در بیست و چهار مورد، پس از آن حروف، عظمت قرآن مطرح شده که بیانگر آن است که این قرآن از همین حروف الفبا که در اختیار شماست تألیف یافته، ولى هیچ کس از شما نمىتواند همانند آن را بیاورد.عموم نویسندگان، کتابِ خود را خالى از نقص ندیده و به خاطر نقصها و اشکالات کتابشان، از خواننده عذرخواهى مىکنند و از پیشنهادها و انتقادها استقبال مىکنند؛ تنها خداوند است که دربارهى کتاب خود با صراحت مىفرماید: «الکتاب الحکیم» تمام آیاتش، محکم و بر اساس حکمت است. کتابى استوار و خللناپذیر که هیچ نقص و عیبى در آن راه ندارد
آیه (1 تا 4)بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند بخشندهى مهربان«1» الم «2» تِلْکَ ءَایَتُ الْکِتَبِ الْحَکِیمِالف، لام، میم. این، آیاتِ کتابِ سراسر حکمت است.«3» هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِینَکه (مایهى) هدایت و رحمت، براى نیکوکاران است.«4» الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُم بِالْأَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَآنان که نماز به پا مىدارند و زکات مىپردازند و تنها آنان به آخرت یقین دارند.نکتهها:از مجموع بیست و نه سورهى قرآن که با حروف مقطّعه آغاز مىشود، در بیست و چهار مورد، پس از آن حروف، عظمت قرآن مطرح شده که بیانگر آن است که این قرآن از همین حروف الفبا که در اختیار شماست تألیف یافته، ولى هیچ کس از شما نمىتواند همانند آن را بیاورد.عموم نویسندگان، کتابِ خود را خالى از نقص ندیده و به خاطر نقصها و اشکالات کتابشان، از خواننده عذرخواهى مىکنند و از پیشنهادها و انتقادها استقبال مىکنند؛ تنها خداوند است که دربارهى کتاب خود با صراحت مىفرماید: «الکتاب الحکیم» تمام آیاتش، محکم و بر اساس حکمت است. کتابى استوار و خللناپذیر که هیچ نقص و عیبى در آن راه ندارد.خداوند در یک جا، قرآن را مایهى هدایت متّقین مىخواند، «هدىً للمتّقین» (17) و در جاى دیگر آن را مایهى هدایت و بشارت مؤمنان مىداند، «هدىً و بشرى للمؤمنین» (18) و در این سوره، قرآن را مایهى هدایت و رحمت براى نیکوکاران مىشمرد، «هدىً و رحمة للمحسنین» پس قرآن مراحل