لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
نگاهی به کارکرد های اسطورهای شعر سنتی فارسی
مقدمه
بابِ این روزگار، برخورد آرکئولوژیک با هنر سنتی است و در ذیل آن، شعر سنتی، چه در عصر حافظ و بیدل سروده شده باشد و چه در روزگار ما از این برخورد بینصیب نمانده است.در واقع دیدگاه صرفاً آرکئولوژیک نسبت به شعر کلاسیک و هر نوع هنر سنتی دیگر رهاورد اسف بار هنر مدرن است. از این منظر دنیای مدرن در غیبت اساطیر و مآثر سلف و در غیاب محوریت آیین های الهی، هنر را تنها پایگاه بروز معنویت یافته است ،و در نتیجه این دریافت مدرن به تقدیس هنر من حیث هنر انجامید. امروزه بخشی از جریان ادبی با شعر سنتی به عنوان شئی موزهای برخورد میکند. در این نوشته کوتاه و عجولانه میخواهیم به بررسی جوانب این برخورد بپردازیم.در شعر سنتی فارسی صورت و سیرت قدسی هنر متجلی میشود. این گونه شعر، حاوی خصوصیاتی است که در برخورد نخستین کارکرد حسی ویژهای به واسطهِ تقارن بر مخاطب تحمیل میکند. از منظر این برخوردِ نخستین، شعر و سایر هنرهای فطری و غیر تلفیقی نظیر نقشپردازی و موسیقی چیزی نیست. جز حس، چیزی نیست جز صورت محض، نه در تقابل با معنای ادعایی و موهوم و نیز دوگانگی پنداری بزرگان فلسفه و نظریهپردازان ادبی، بلکه در تقابل با خودِ معنا.شعر سنتی فارسی در ذات پویا و اصیل خود، واجد کارکردهای اسطورهای است که این کارکردها به لحاظ طبیعت ماندگار و پایدار، از خصلت فرازمانی و مکانی برخوردارند. در حقیقت اقبال صدها ساله طیف های مختلف به شعر سنتی فارسی میتواند از این عنصر فرازمانی و مکانی اسطوره، بهره برده باشد. منظور از کارکرد اسطورهای در اینجا، بیان مصادیق اسطورهای نیست بلکه مقصود آن است که شعر سنتی در فرم و ساختار، آشکارکنندهِ مراتبی است که آن مراتب واجد خصلت اسطورهای یعنی ثبوت، وحدت ارکان و هماهنگی با ارکان آفرینش است.چنین مراتبی که در آغاز از سوی اصحاب ادب و نویسندگان کتب شعری به صنایع و بدایع معرفی شدند و حاوی عناصری همچون وزن و قافیه بودند، بیهیچ دلیل خاصی و تنها شاید به دلیل غلبه عینیات بر ذهنیات و تلقی جزء به جای کل در تعریف شعر وارد شدند و علمای روزگار تعریف شعر را بر اساس آنها استوار نمودند. بینیاز از گفتن است که شعر میتواند کارکردی غیراسطورهای داشته باشد. چنانکه معتقدیم شعر این روزگار در بخشی وسیع و فراگیر چنین است، زیرا زندگی مردم این روزگار از خصایص اسطورهای تهی است. بنابراین تعریف شعر بر اساس وزن و قافیه چندان اصیل به نظر نمی رسد زیرا وزن و قافیه تظاهرات کارکردهای اسطورهای است که اهم آن طی موضوع تقارن و توازن بیان خواهد شد.با تمام این اوصاف برخورد صرفاً ارکئولوژیک با هنرهای سنتی و در ذیل آن شعر سنتی فارسی نمیتواند برآورندهِ تمامی نیازهای نقد ادبی امروز باشد زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم نمیتوانیم اسطورهها را حداقل از پسزمینه وجدان بشری خارج کنیم.این کارکردهای اسطورهای حداقل در لحظاتی خاص، حضور غیرقابل انکار و قاطع خود را مینمایانند.نیاز به حضور شعر سنتی فارسی در حقیقت نیاز به تنفس در فضایی اسطورهای و بیزمان و مکان است.
تقارن و توازن
آنچه پیش از هر چیز در شعر سنتی فارسی دیده میشود توازن است. این توازن در صورت، حاوی کارکردی قدسی است، زیرا در هنر قدسی علاوه بر مفهوم و باطن در ظاهر نیز کاربرد عناصر و اِلِمان های رمزی و آیینی نوعی محمل معانی قدسی بوجود میآورد، که مثال بارز آن در معابد هندو، مساجد اسلامی و کلیساها آمده است.در این گونه توازن، تقابل میان دو مصراع به چشم میخورد. همچنین در پسپردهِ تقارن و توازن مصاریع، تقابلی پنهان میان انسان و حقیقت اتفاق میافتد که راه به وحدت میبرد. تقابل زوج های قابل تأویل در حیطهِ نظریات ادبی از قبیل جداسازی و تقابل زبان خبری و زبان شعر که ظاهراً ملهم از زوجهای طبیعت نظیر روز و شب و بالاتر از آن؛ دو گونهِ بازتاب روح اعظم یعنی آسمان و زمین است، به حق میتواند بنیان تمایزات میان شعر و غیر شعر قرار گیرد.چنین تقابلی در کلیت خویش یکی از اختصاصات هنرهای سنتی است. تقارن اعظم کیهانی که خود را در زوج های قابل تأویل همانند آسمان و زمین، خیر و شر، زشت و زیبا و آب و آتش، مینمایاند، قابل طرح در ذیل این تقابل است.اصولاً "کیهان و هیولا" زوج اصیل بنیانگذاری جهان شناخته شده است. چنانکه در روز نخست، تقدیر الهی حکم بر این کرد که کیهان در میان اقیانوس آب های آغازین تقدس یابد و جهان بنیان نهاده شود. در قرآن کریم هم آمده است: "کان عرشه علیالماء". به همین نسبت نیلوفر "لوتوس" که عرش الهی بر آن استوار شده از میان آب سر برمیآورد. انسان نیز حاوی محتوایی کیهانی است و با دمیدن روح الهی در کالبدش تقدیس یافته و از دیگر مخلوقات متمایز گشته است.در ذیل تقابل اعظم کیهانی، تقارن و توازن و تجانس در شعر فارسی و معماری اسلامی -- ایرانی قابل ردیابی است. این گونه شعر به روشنی مایهور از سرشت سنتی و منطبق بر زوج های قابل تأویل است.اگر به غزل به عنوان شاخص شعر سنتی نظری بیفکنیم، شاکله آن را از حیث تقارن و توازن کامل مییابیم. این مقارنه در سایهِ تجربههای روحانی و مشاهدات متافیزیکی بالیده است. در این مقارنه، مطلع غزل که به تعبیر یونانیان هدیه خدایان است، در حقیقت آینهدار تقارنی کامل و رمزی از حضوری آسمانی است. در اینجا دو سوی آسمان، دو مصراع مطلع میشود (نظیر حالتی که در معماری اسلامی با پیوستن دو سوی طاق دیده میشود)، در انتهای غزل، آنجا که فیوضات به مراتب پایینتر نزول مییابد، حضور زمینی در لباس تخلص تثبیت میشود. بدینسان غزل از طریق نردبانی متافیزیکی از سویی به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
نگاهی به کارکرد های اسطورهای شعر سنتی فارسی
مقدمه
بابِ این روزگار، برخورد آرکئولوژیک با هنر سنتی است و در ذیل آن، شعر سنتی، چه در عصر حافظ و بیدل سروده شده باشد و چه در روزگار ما از این برخورد بینصیب نمانده است.در واقع دیدگاه صرفاً آرکئولوژیک نسبت به شعر کلاسیک و هر نوع هنر سنتی دیگر رهاورد اسف بار هنر مدرن است. از این منظر دنیای مدرن در غیبت اساطیر و مآثر سلف و در غیاب محوریت آیین های الهی، هنر را تنها پایگاه بروز معنویت یافته است ،و در نتیجه این دریافت مدرن به تقدیس هنر من حیث هنر انجامید. امروزه بخشی از جریان ادبی با شعر سنتی به عنوان شئی موزهای برخورد میکند. در این نوشته کوتاه و عجولانه میخواهیم به بررسی جوانب این برخورد بپردازیم.در شعر سنتی فارسی صورت و سیرت قدسی هنر متجلی میشود. این گونه شعر، حاوی خصوصیاتی است که در برخورد نخستین کارکرد حسی ویژهای به واسطهِ تقارن بر مخاطب تحمیل میکند. از منظر این برخوردِ نخستین، شعر و سایر هنرهای فطری و غیر تلفیقی نظیر نقشپردازی و موسیقی چیزی نیست. جز حس، چیزی نیست جز صورت محض، نه در تقابل با معنای ادعایی و موهوم و نیز دوگانگی پنداری بزرگان فلسفه و نظریهپردازان ادبی، بلکه در تقابل با خودِ معنا.شعر سنتی فارسی در ذات پویا و اصیل خود، واجد کارکردهای اسطورهای است که این کارکردها به لحاظ طبیعت ماندگار و پایدار، از خصلت فرازمانی و مکانی برخوردارند. در حقیقت اقبال صدها ساله طیف های مختلف به شعر سنتی فارسی میتواند از این عنصر فرازمانی و مکانی اسطوره، بهره برده باشد. منظور از کارکرد اسطورهای در اینجا، بیان مصادیق اسطورهای نیست بلکه مقصود آن است که شعر سنتی در فرم و ساختار، آشکارکنندهِ مراتبی است که آن مراتب واجد خصلت اسطورهای یعنی ثبوت، وحدت ارکان و هماهنگی با ارکان آفرینش است.چنین مراتبی که در آغاز از سوی اصحاب ادب و نویسندگان کتب شعری به صنایع و بدایع معرفی شدند و حاوی عناصری همچون وزن و قافیه بودند، بیهیچ دلیل خاصی و تنها شاید به دلیل غلبه عینیات بر ذهنیات و تلقی جزء به جای کل در تعریف شعر وارد شدند و علمای روزگار تعریف شعر را بر اساس آنها استوار نمودند. بینیاز از گفتن است که شعر میتواند کارکردی غیراسطورهای داشته باشد. چنانکه معتقدیم شعر این روزگار در بخشی وسیع و فراگیر چنین است، زیرا زندگی مردم این روزگار از خصایص اسطورهای تهی است. بنابراین تعریف شعر بر اساس وزن و قافیه چندان اصیل به نظر نمی رسد زیرا وزن و قافیه تظاهرات کارکردهای اسطورهای است که اهم آن طی موضوع تقارن و توازن بیان خواهد شد.با تمام این اوصاف برخورد صرفاً ارکئولوژیک با هنرهای سنتی و در ذیل آن شعر سنتی فارسی نمیتواند برآورندهِ تمامی نیازهای نقد ادبی امروز باشد زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم نمیتوانیم اسطورهها را حداقل از پسزمینه وجدان بشری خارج کنیم.این کارکردهای اسطورهای حداقل در لحظاتی خاص، حضور غیرقابل انکار و قاطع خود را مینمایانند.نیاز به حضور شعر سنتی فارسی در حقیقت نیاز به تنفس در فضایی اسطورهای و بیزمان و مکان است.
تقارن و توازن
آنچه پیش از هر چیز در شعر سنتی فارسی دیده میشود توازن است. این توازن در صورت، حاوی کارکردی قدسی است، زیرا در هنر قدسی علاوه بر مفهوم و باطن در ظاهر نیز کاربرد عناصر و اِلِمان های رمزی و آیینی نوعی محمل معانی قدسی بوجود میآورد، که مثال بارز آن در معابد هندو، مساجد اسلامی و کلیساها آمده است.در این گونه توازن، تقابل میان دو مصراع به چشم میخورد. همچنین در پسپردهِ تقارن و توازن مصاریع، تقابلی پنهان میان انسان و حقیقت اتفاق میافتد که راه به وحدت میبرد. تقابل زوج های قابل تأویل در حیطهِ نظریات ادبی از قبیل جداسازی و تقابل زبان خبری و زبان شعر که ظاهراً ملهم از زوجهای طبیعت نظیر روز و شب و بالاتر از آن؛ دو گونهِ بازتاب روح اعظم یعنی آسمان و زمین است، به حق میتواند بنیان تمایزات میان شعر و غیر شعر قرار گیرد.چنین تقابلی در کلیت خویش یکی از اختصاصات هنرهای سنتی است. تقارن اعظم کیهانی که خود را در زوج های قابل تأویل همانند آسمان و زمین، خیر و شر، زشت و زیبا و آب و آتش، مینمایاند، قابل طرح در ذیل این تقابل است.اصولاً "کیهان و هیولا" زوج اصیل بنیانگذاری جهان شناخته شده است. چنانکه در روز نخست، تقدیر الهی حکم بر این کرد که کیهان در میان اقیانوس آب های آغازین تقدس یابد و جهان بنیان نهاده شود. در قرآن کریم هم آمده است: "کان عرشه علیالماء". به همین نسبت نیلوفر "لوتوس" که عرش الهی بر آن استوار شده از میان آب سر برمیآورد. انسان نیز حاوی محتوایی کیهانی است و با دمیدن روح الهی در کالبدش تقدیس یافته و از دیگر مخلوقات متمایز گشته است.در ذیل تقابل اعظم کیهانی، تقارن و توازن و تجانس در شعر فارسی و معماری اسلامی -- ایرانی قابل ردیابی است. این گونه شعر به روشنی مایهور از سرشت سنتی و منطبق بر زوج های قابل تأویل است.اگر به غزل به عنوان شاخص شعر سنتی نظری بیفکنیم، شاکله آن را از حیث تقارن و توازن کامل مییابیم. این مقارنه در سایهِ تجربههای روحانی و مشاهدات متافیزیکی بالیده است. در این مقارنه، مطلع غزل که به تعبیر یونانیان هدیه خدایان است، در حقیقت آینهدار تقارنی کامل و رمزی از حضوری آسمانی است. در اینجا دو سوی آسمان، دو مصراع مطلع میشود (نظیر حالتی که در معماری اسلامی با پیوستن دو سوی طاق دیده میشود)، در انتهای غزل، آنجا که فیوضات به مراتب پایینتر نزول مییابد، حضور زمینی در لباس تخلص تثبیت میشود. بدینسان غزل از طریق نردبانی متافیزیکی از سویی به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
نگاهی به کارکرد های اسطورهای شعر سنتی فارسی
مقدمه
بابِ این روزگار، برخورد آرکئولوژیک با هنر سنتی است و در ذیل آن، شعر سنتی، چه در عصر حافظ و بیدل سروده شده باشد و چه در روزگار ما از این برخورد بینصیب نمانده است.در واقع دیدگاه صرفاً آرکئولوژیک نسبت به شعر کلاسیک و هر نوع هنر سنتی دیگر رهاورد اسف بار هنر مدرن است. از این منظر دنیای مدرن در غیبت اساطیر و مآثر سلف و در غیاب محوریت آیین های الهی، هنر را تنها پایگاه بروز معنویت یافته است ،و در نتیجه این دریافت مدرن به تقدیس هنر من حیث هنر انجامید. امروزه بخشی از جریان ادبی با شعر سنتی به عنوان شئی موزهای برخورد میکند. در این نوشته کوتاه و عجولانه میخواهیم به بررسی جوانب این برخورد بپردازیم.در شعر سنتی فارسی صورت و سیرت قدسی هنر متجلی میشود. این گونه شعر، حاوی خصوصیاتی است که در برخورد نخستین کارکرد حسی ویژهای به واسطهِ تقارن بر مخاطب تحمیل میکند. از منظر این برخوردِ نخستین، شعر و سایر هنرهای فطری و غیر تلفیقی نظیر نقشپردازی و موسیقی چیزی نیست. جز حس، چیزی نیست جز صورت محض، نه در تقابل با معنای ادعایی و موهوم و نیز دوگانگی پنداری بزرگان فلسفه و نظریهپردازان ادبی، بلکه در تقابل با خودِ معنا.شعر سنتی فارسی در ذات پویا و اصیل خود، واجد کارکردهای اسطورهای است که این کارکردها به لحاظ طبیعت ماندگار و پایدار، از خصلت فرازمانی و مکانی برخوردارند. در حقیقت اقبال صدها ساله طیف های مختلف به شعر سنتی فارسی میتواند از این عنصر فرازمانی و مکانی اسطوره، بهره برده باشد. منظور از کارکرد اسطورهای در اینجا، بیان مصادیق اسطورهای نیست بلکه مقصود آن است که شعر سنتی در فرم و ساختار، آشکارکنندهِ مراتبی است که آن مراتب واجد خصلت اسطورهای یعنی ثبوت، وحدت ارکان و هماهنگی با ارکان آفرینش است.چنین مراتبی که در آغاز از سوی اصحاب ادب و نویسندگان کتب شعری به صنایع و بدایع معرفی شدند و حاوی عناصری همچون وزن و قافیه بودند، بیهیچ دلیل خاصی و تنها شاید به دلیل غلبه عینیات بر ذهنیات و تلقی جزء به جای کل در تعریف شعر وارد شدند و علمای روزگار تعریف شعر را بر اساس آنها استوار نمودند. بینیاز از گفتن است که شعر میتواند کارکردی غیراسطورهای داشته باشد. چنانکه معتقدیم شعر این روزگار در بخشی وسیع و فراگیر چنین است، زیرا زندگی مردم این روزگار از خصایص اسطورهای تهی است. بنابراین تعریف شعر بر اساس وزن و قافیه چندان اصیل به نظر نمی رسد زیرا وزن و قافیه تظاهرات کارکردهای اسطورهای است که اهم آن طی موضوع تقارن و توازن بیان خواهد شد.با تمام این اوصاف برخورد صرفاً ارکئولوژیک با هنرهای سنتی و در ذیل آن شعر سنتی فارسی نمیتواند برآورندهِ تمامی نیازهای نقد ادبی امروز باشد زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم نمیتوانیم اسطورهها را حداقل از پسزمینه وجدان بشری خارج کنیم.این کارکردهای اسطورهای حداقل در لحظاتی خاص، حضور غیرقابل انکار و قاطع خود را مینمایانند.نیاز به حضور شعر سنتی فارسی در حقیقت نیاز به تنفس در فضایی اسطورهای و بیزمان و مکان است.
تقارن و توازن
آنچه پیش از هر چیز در شعر سنتی فارسی دیده میشود توازن است. این توازن در صورت، حاوی کارکردی قدسی است، زیرا در هنر قدسی علاوه بر مفهوم و باطن در ظاهر نیز کاربرد عناصر و اِلِمان های رمزی و آیینی نوعی محمل معانی قدسی بوجود میآورد، که مثال بارز آن در معابد هندو، مساجد اسلامی و کلیساها آمده است.در این گونه توازن، تقابل میان دو مصراع به چشم میخورد. همچنین در پسپردهِ تقارن و توازن مصاریع، تقابلی پنهان میان انسان و حقیقت اتفاق میافتد که راه به وحدت میبرد. تقابل زوج های قابل تأویل در حیطهِ نظریات ادبی از قبیل جداسازی و تقابل زبان خبری و زبان شعر که ظاهراً ملهم از زوجهای طبیعت نظیر روز و شب و بالاتر از آن؛ دو گونهِ بازتاب روح اعظم یعنی آسمان و زمین است، به حق میتواند بنیان تمایزات میان شعر و غیر شعر قرار گیرد.چنین تقابلی در کلیت خویش یکی از اختصاصات هنرهای سنتی است. تقارن اعظم کیهانی که خود را در زوج های قابل تأویل همانند آسمان و زمین، خیر و شر، زشت و زیبا و آب و آتش، مینمایاند، قابل طرح در ذیل این تقابل است.اصولاً "کیهان و هیولا" زوج اصیل بنیانگذاری جهان شناخته شده است. چنانکه در روز نخست، تقدیر الهی حکم بر این کرد که کیهان در میان اقیانوس آب های آغازین تقدس یابد و جهان بنیان نهاده شود. در قرآن کریم هم آمده است: "کان عرشه علیالماء". به همین نسبت نیلوفر "لوتوس" که عرش الهی بر آن استوار شده از میان آب سر برمیآورد. انسان نیز حاوی محتوایی کیهانی است و با دمیدن روح الهی در کالبدش تقدیس یافته و از دیگر مخلوقات متمایز گشته است.در ذیل تقابل اعظم کیهانی، تقارن و توازن و تجانس در شعر فارسی و معماری اسلامی -- ایرانی قابل ردیابی است. این گونه شعر به روشنی مایهور از سرشت سنتی و منطبق بر زوج های قابل تأویل است.اگر به غزل به عنوان شاخص شعر سنتی نظری بیفکنیم، شاکله آن را از حیث تقارن و توازن کامل مییابیم. این مقارنه در سایهِ تجربههای روحانی و مشاهدات متافیزیکی بالیده است. در این مقارنه، مطلع غزل که به تعبیر یونانیان هدیه خدایان است، در حقیقت آینهدار تقارنی کامل و رمزی از حضوری آسمانی است. در اینجا دو سوی آسمان، دو مصراع مطلع میشود (نظیر حالتی که در معماری اسلامی با پیوستن دو سوی طاق دیده میشود)، در انتهای غزل، آنجا که فیوضات به مراتب پایینتر نزول مییابد، حضور زمینی در لباس تخلص تثبیت میشود. بدینسان غزل از طریق نردبانی متافیزیکی از سویی به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 79 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چون دیوارها فرو ریزد و لانه کبوتران ویران شود ،
به آسمانی نگاه کن ، همسایه
آن کبوتر که از فراز شهر پرواز کرد و از نظر گریخت
یادهای ماست
یادهای جمعی ما ،
خاطراتقومی ماست
که ما را با یکدیگر آشنا می کرد .
خانه ، مظهر مسلم آرامش یافتن ، در درون و خود را از دغدغه «بیرون» وارهاندن است و در آغازنیز برای رسیدن به این هدف اصولی ، انسان نقشه آن را طرح کرد و در این نقشه ، ساختمان یک بنا ، تعادل و انسجام میان اجسامی که آنها را به توازن و تناسب و با توجه به طبیعت ذاتی آن اجام و با عنایت به طبیعت ذاتی انسان برپا ساختند . در این هماهنگی یکایک اجزاء به کمک یکدیگر ، کلی را تشکیل می دهند و فضایی را بوجود می آورند که در حقیقت نمایانگر فضای عالم نامتناهی است .
3-4- فرم بنا
خصوصیات کلی فرم بنا در این مناطق به قرار ذیل است :
الف-ساختمانها بصورت حیاط مرکزی و نیمه درون گرا
ب-حداکثر استفاده از سایه و کوران هوا
ج-ارتفاع اتاقها زیاد و پنجره ها بلند و کشیده
د-ایوانها وسیع و مرتفع
ه- عدم وجود زیرزمین
و.طاقها غالباً مسطح
ه-در این کناره اکثر ساختمانها نیمه درون گرا هستند و اطاقها در اطراف یک حیاط مرکزی قراردارند . فرق عمده این ساختمانهای حیاط مرکزی با ابنیه مشابه در مناطق فلات مرکزی ایران در این است که با وجود آنکه این ساختمانها درون گرا می باشند ، ولی ارتباط آنها با فضای خارج کاملا بسته نیست و پنجره های بلند و مرتفع و ایوانهای وسیع رو به فضای کوچه و یا میدان در طبقات دوم و خصوصاً سوم ساختمان دارند . (اشکال 8-4و11-4) . دلیل این امر بدین لحاظ است که به منظور استفاده از تهویه دو طرفه هوا در داخل اتاق و کاستن از شدت گرما ، با باز کردن پنجره های رو به حیاط از یک طرف و پنجره هایی روبه کوچه از طرف دیگر این تهویه صورت می گیرد . همچنین هنگام عصر و غروب که از شدت آفتاب کاسته می شود ، اهالی در ایوانهای خارجی رو به دریا می نشینند و از جریان بادی که بین دریاو ساحل وجود دارد لذت می برند .
ایوان در این منطقه از سایر نواحی از ایران بزرگتر است و فضای بسیار مهمی در ساختمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 131
فصل اول :
موضوع : بررسی روشهای تدریس سنتی و جدید وتأثیر آنها در یادگیری دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی منطقة9 آموزش وپرورش شهر تهران.
مقدمه :
در دنیای پیچیده ، هیچکس بی نیاز از تعلیم وتربیت نیست . امروز فعالیت در مدرسه ودر امر آموزش ، خود بخش عظیمی از زندگی انسآنها شده است . لحظاتی را به خاطر می آوریم که چگونه نشستن در کلاس، گوش دادن به صدای یکنواخت معلم ،حفظ کردن بدون فهم مطالب درسی ، دلهره واضطراب ناشی از امتحان، وسرزنش معلمان ووالدین موجب نفرت وگریز ما از کلاس درس ومحیط آموزشی می شد .راستی چرا ؟! چرا فعالیتهای آموزشی نتوانست مارابا محیط آموزش مأنوس ، وبه یاد گیری علاقهمند کند ؟ چرا فعالیتهای مدرسه با تهدید اصرار معلمان صورت می گرفت؟ چرا شاگردان از تعطیل شدن مدرسه احساس رضایت وخوشحالی میکردند؟ مقصر اصلی جه کسی بود؟ معلم ناتوان وناآگاه یا شاگرد بیعلاقه و بیاستعداد؟ آیا معلمان تعلیم وتربیت، نتوانستهاند امکانات مطلوب یادگیری و زمینههای شکوفایی استعداد شاگردان را فراهم کنند؟ و یا انتخاب روشهای تدریس به درستی انجام نشده است؟ اگاهی و شناخت معلم از اصول و روشهای تعلیم و تربیت عامل مهمی است که میتواند اورا در کار خود موفق و موید سازد. معلم باید قادر باشد با شناخت شاگردان وآگاهی از فرایند تدریس، نیازهای آنان را مشخص کند و با در نظر گرفتن تواناییهای ایشان به ایجاد وضعیت مطلوب آموزش اهتمام ورزد .
بیان مسئله : چه رابطهای بین نوع انتخاب روش تدریس و تأثیر آن در یادگیری دانشآموزان وجود دارد؟
فرضیه : بین نوع انتخاب روش تدریس و تأثیر آن دریاد گیری دانشآموزان همبستگی وجود دارد.
اهداف :
- معرفی روشهای سنتی و جدید تدریس در نظام آموزش .
- نقد و بررسی روشهای مختلف تدریس و تأثیر نوع انتخاب آنها در یادگیری دانشآموزان.
- بررسی محاسن ومعایب استفاده از روشهای مختلف تدریس.
جامعه آماری: جامعه مورد مطالعه، دانشآموزان دختر مقطع راهنمایی منطقه 9 تهران هستند .
تقسیم بندی دانشآموزان درسه پایه اول ، دوم ، وسوم راهنمایی میباشد .
تحقیق مورد نظر در بررسی روشهای تدریس مختلف وتأثیر آنها برروی دانشآموزان است.
نمونه گیری: تعداد کل دانش آموزان300نفر میباشد .ودرهرپایه3 کلاس وجود دارد .
تعداد دانش آموزان هرکلاس تقریبأ 33 نفراست .
تعاریف ، اصلاحات وواژهها :
تدریس : تعریف اول : بیان صریح معلم در باره آنچه باید یاد گرفته باشد .
تعریف دوم :همورزی متقابلی که بین معلم و شاگرد ومحتوا در کلاس درس جریان دارد.
تعریف سوم : فراهم آوردن موقعیت واوضاع واحوالی که یادگیری رابای دانش آموزان
آسان کند.
روش تدریس : به مجموعه تدابیرمنطقی که معلم برای رسیدن به هدفهاباتوجه به شرایط وامکانات اتخاذ میکند،
یادگیری :یادگیری یعنی تغییردر رفتار ، یعنی تغییریکه بر اثر تعادل شاگرد با محیط حاصل میشود .
ارتباط ورابطه : آنچه که بین دو چیز و یا دو نفر همبستگی را ارتباط میدهد .
تأثیر : اثر گذاشتن درچیزی-نفوذ کردن .
نوع انتخاب روش تدریس: یعنی اینکه بین انواع روش های تدریس کدامیک را انتخاب میکنید .
دانش آموز: کسی که به فراگیری علم ویا چیزی می پردازد .
تعریف عملیاتی: انتخاب اینکه کدامیک از انواع روشهای تدریس در یادگیری دانش آموزان موثر است. روشهای سنتی و متداول یا روشهای تدریس جدید .
نوع انتخاب روش تدریس در یادگیری دانشآموزان بسیار موثروحائز اهمیت است .
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق :
مقدمه:
انتخاب روش تدریس یکی از مراحل مهم طراحی آموزشی است. معمولاً علم بعد از انتخاب محتوا و قبل از تعیین وسیله، باید خطمشی و روش مناسب تدریس خود را انتخاب کند؛ چون خطمشی معلم و روش تدریس او چگونگی فعالیت شاگردان را برای رسیدن به هدفهای آموزشی مشخص میسازد.
در واقع، به مجموعه تدابیر منظمی که معلم برای رسیدن به هدف، با توجه به شرایط و امکانات، اتخاذ میکند روش تدریس میگویند.
معلم بدون شناخت روشهای مختلف تدریس، هرگز به انتخاب صحیح آن نخواهد بود. او هر اندازه که با روشهای تدریس آشنا باشد در موقعیتهای مختلف برای رسیدن به مقاصد آموزشی، آزادی عمل بیشتری خواهد داشت.
معرفی روشهای مختلف تدریس:
امروزه روشهای تدریس تحت دو عنوان «روشهاس تدریس سنتی» و «روشهای تدریس جدید» مسطوح شده است.
روشهای تدریس سنتی که شاید بیشترین حاکمیت را بر فعالیتهای مدارس دارد در بخش اول تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش روشهای تدریس سنتی همچون روش حفظ و تکرار، روش سخنرانی، روش پرسش و پاسخ، روش نمایشنامهای، روش گردش علمی، روش گروهی، و روش آزمایشگاهی معرفی شده و به نقد و بررسی روشها پرداخته شده و همچنین محاسن و معایب و چگونگی کاربرد آنها و تأثیر آنها در یادگیری دانشآموزان مورد بررسی قرار گرفته است. بخش دوم نیز روشهای تدریس جدید را مورد بحث قرار داده است و به معرفی و نقد و بررسی روشهایی