دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درمورد رابطه شیوه های دلبستگی با رضایتمندی زناشویی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

رابطه افسردگی با سازگاری زناشویی

چکیده:

خانواده اصلی ترین هسته هر جامعه و کانون حفظ سلامت وبهداشت روانی است و نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فرزندان یعنی پدران و مادران اینده جامعه دارد و هیچ نهاد و مرجعی نمی تواند جایگزین خانواده به ویژه مادر شود...

خانواده را موسسه یا نهاد اجتماعی معرفی کرده اند که ناشی از پیوند زناشوئی زن و مرد است و در ان اعضای خانواده که شامل زوجین و فرزندان و گاهی هم اجداد و نوه هاست براساس همزیستی مسالمت امیز, صفا , صمیمیت , انس و تفاهم مشارکت و تعاون زندگی می کنند. خانواده ها معمولا واحدی کوچک متشکل از حداقل دو یا سه نفر است ولی از نظر اهمیت ان را از مهمترین نهادهای اجتماعی و نخستین منبع سازندگی و پرورش نسل و عالی ترین سرچشمه خوشبختی و غنی ترین منبع عاطفه دانسته اند.

از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان , وجود تعامل های سالم و سازنده میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و ابراز صمیمیت وهمدلی به یکدیگر است, انسان موجودی چند بعدی است که بخش مهمی از ماهیت پیچیده او را میل به زندگی جمعی و پیوند جویی با همنوع تشکیل می دهد. روان شناسان و سایر متخصصان علوم رفتاری از جمله متخصصانی هستند که با مطالعه ابعاد پیچیده رفتار و انسان و دنیای روانی او برای بهزیستی و دستیابی به سلامت تن و روان اطلاعات و راهبردهای سودمندی را ارایه می دهند تا از این راه رسیدن به زندگی صلح اینده و توام با اسایش برای فرد فرد ادمیان امکان پذیر گردد.

روان شناسان, خانواده را محل ارضای نیازهای مختلف جسمانی و عقلانی و عاطفی می دانند . داشتن اگاهی از نیازهای زیستی و روانی وشناخت چگونگی ارضا» و اطفا» آنها و تجهیز شدن به تکنیک های شناخت تمایلات زیستی و روانی مهمتر , مسلح بودن به چگونگی ارضا» دست و سالم آنها ضرورتی انکار ناپذیر میباشد. تحقیقات زیادی در این زمینه مشاهده می شود که دلالت برتائید نقش دلبستگی در پیوند های بزرگسالان و روابط زناشویی رضایت مند میباشد. تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته به طور خاص به بررسی رابطه بین الگوهای دلبستگی و سازگاری یا نگرش نسبت به روابط زناشویی پرداخته اند.

خانواده اصلی ترین هسته هر جامعه و کانون حفظ سلامت وبهداشت روانی است و نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فرزندان یعنی پدران و مادران اینده جامعه دارد و هیچ نهاد و مرجعی نمی تواند جایگزین خانواده به ویژه مادر شود. جامعه ای سالمتر و پویاتر است که مادران و پردانی با شخصیت تر و سالمتر وبا اعتقادتر داشته باشد.

بیان مساله

رضایت زناشوئی یکی از عوامل موثر در ثبات و پایائی خانواده ها و در عین حال بهداشت روانی همسران و فرزندان است. در روابط زناشوئی عوامل متعددی باعث رضایت همسران از یکدیگر می شود:

شاملو مهمترین عوامل موفقیت در زندگی زناشوئی را رشد عاطفی و فکری , تشابه علائق و طرز تفکر , تشابه مذهبی , تشابه تحصیلی و طبقاتی, و تشابه طرز تفکر نسبت به امور جنسی, تشابه علایق در زندگی و سرعت عمل در کارها و بالاخره رابطه با خانواده زن و شوهر می داند.

سلامت فیزیکی و عاطفی و بهداشت روانی افراد در جامعه در گرو سلامت روابط زناشویی و تداوم و بقای ازدواج می باشد. رضایت یک فرد از زندگی زناشوئی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می شود و رضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده ودر نتیجه تسهیل در امررشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد. بنابراین با توجه به اهمیتی که روان شناسان , جامعه شناسان و حتی همه مذاهب به خانواده و ارتباط زناشویی موثر می دهند و اینکه تشکیل خانواده جایگاهی برای نارضایتی نیست این سوال به ذهن می رسد که چرا زوجین دچار نارضایتی می شوند به چه علل و عواملی می تواند بر رضایت مندی ان تاثیر گذارد , ایا افسردگی زوجین می تواند بر رضایت مندی زوجین تاثیر گذارد .

اهداف تحقییق

خانواده کوچکترین جز» اجتماعی است , اجتماعی که از خانواده های سالم تشکیل شده باشد, مسلما اجتماعی است سالم و شرط انکه خانواده ای سالم باشد این است که افراد ان سالم باشند, لذا برای بهبود وضع اجتماع , تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد ان مهمترین مسئله است . دراین راه هیچ چیز را نباید نادیده گرفت باید از تجربیات همه کسانی که در این راه قدم برداشته استفاده کرد. در جایی از نهج البلاغه امام علی ( ع) می فرماید: انظرو من قال و انظرو مال قال , نظر کنید که گفت, نظر کنید چه گفت یعنی باید گفته صحیح را از زبان هر کس که بیرون امده باشد پذیرفت و به کار بست. بنابراین با توجه به نقش غیر قابل انکار الگوهای دلبستگی در کارکردهای رفتاری والگوهای هیجانی بزرگسالان و همچنین با توجه به اینکه از موضوعاتی که بیشتر مد نظر روان شناسان و پژوهشگران و نظریه پردازان روابط زناشویی و الگوهای سازگاری در زندگی زناشویی بوده است. از عوامل تاثیر گذاری که همیشه توسط دست اندر کاران مورد تاکید واقع شده مقوله رضایت مندی جنسی و رابطه زناشویی رضایت بخش در بین همسران بوده است, از اهمیت این تحقیق بر همه متخصص پوشیده نیست , تا جایی که می توان از نتایج این گونه تحقیقات در زندگی کاربردی و عمل خانواده ها استفاده کرد. بنابراین محقق می خواهد تاثیر افسردگی را بر رضایت مندی زناشوئی بررسی کند و در صورت تائید آن , با توجه به پیشینه تحقیق استفاده کاربردی ان را برای اموزش والدین چه در مدارس و در محافل علمی مطرح سازد.



خرید و دانلود تحقیق درمورد رابطه شیوه های دلبستگی با رضایتمندی زناشویی


تحقیق درباره رضایتمندی زناشویی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

رابطه بین سبکهای مختلف دلبستگی با رضایتمندی زناشویی

The Relationship between Attachment Styles

and Marital Satisfaction

دکتر علیرضا رجایی

دانشگاه آزاداسلامی تربت‌جام

مهدی نیّری

دانشگاه آزاداسلامی تربت جام

شیرین صداقتی

کارشناس ارشد روانشناسی

چکیده

سبکهای دلبستگی که در چهارچوب رابطه‌ کودک- مادر، استقرار می‌یابند، روابط هیجانی فرد دربزرگسالی راتحت تأثیر قرار می‌دهند. هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه سبکهای مختلف دلبستگی با رضایتمندی- زناشویی بود.نمونه آماری شامل 159دبیر متاهل (81 زن و 78 مرد)،در مقاطع راهنمایی ومتوسطه شهر تایباد ، باروش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.آزمودنیها،پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان کولینزورید (1990) ،پرسشنامه دلبستگی به مادر(صداقتی 1385) و پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ ( سلیمانیان ، 1373) راتکمیل کردند. برای تحلیل فرضیه‌‌های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون ، رگرسیون چند متغیری، آزمون توکی و t گروههای مستقل استفاده شد. یافته های تحقیق نشان دادکه بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی ایمن رابطه مثبت معنا دار(53/0) و با سبکهای دلبستگی اجتنابی ودوسواگرا رابطه منفی معنادار(28/0- و 38/0 - ) وجود دارد .همچنین سبکهای دلبستگی می تواند واریانس زناشویی را بطور معناداری تبیین کند . در مورد رابطه سبکهای دلبستگی به مادر و رضایت زناشویی نیز نتایج نسبتا" مشابهی به دست آمد . میزان رضایتمندی زناشویی بین زنان و مردان در سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی تفاوت معنادار نداشت ، ولی در سبک دلبستگی دوسوگرا بین دو جنس تفاوت معنادار به دست آمد. در نهایت بین زنان و مردان از نظر رضایتمندی زناشویی تفاوت معنادار وجود نداشت.

واژه‌های کلیدی: سبکهای دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا)، رضایتمندی زناشویی.

Ali Reza Rajaei, ph.D.

Islamic Azad University Torbat Jam Branch

Mehdi nayyeri

Islamic Azad University Torbat Jam Branch

Shirin sedaghati

M. A . in Psychology

Abstract

Attachment styles that estabilished in chid- mother relationships influences the emotional relationships in adulthood. The main purpose of this research, was study of relationship between attachment styles and marital satisfaction in married teachers. The statistical sample of this research contained of 159 married teachers (78 men and 81 women) in high and guidance schools of taybad city, That were determined through random selection.The Relationhips Adult Attachment Scale(RAAS)(Collins & Read, 1990)ENRICH Marital Satisfaction (Olson et al ., 1978, 1987) andAttachment to Mother Questionnaires (AMQ)( Sedaghati ,1385) were administered to all the subjects. For analyzing research hypothesis, we have used pearson correlation, multiple regression, Tukey's HSD test and t- independent groups.The results of this research showed that there are a positive relationship between marital satisfaction and secure attachment(0/53) , and negative relationship with avoidant and ambivalent attachment styles (-0/28 , -0/38). Attachment styles can significantly predicted marital staisfaction. Secure people have more marital satisfaction than avoidant and ambivalent. The difference of marital satisfaction between men and women in secure and avoidant attachment patterns was not significant. But it was significant in ambivalent attachment pattern. In general there is no significant difference between men and women marital satisfactory.

Key words: attachment styles (secure, avoidant and ambivalent), marital satisfaction.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مقدمه

دلبستگی پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و مادر یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم ودائم با آنهاست ، ایجاد می‌شود (پاپالیا، 2002). فروید براین باور بود که دلبستگی نوزاد به مادر به خاطر تغذیه و رفع نیاز فیزیولوژیکی است (سانتراک، 2002). هارلو و زیمرمن(1959؛ نقل از لسترام،1384/2002) فرضیه فروید را نقض کردند و بیان داشتند در ایجاد و تقویت دلبستگی کودک به مادر، تماس بدنی در مقایسه با تغذیه، عامل مهم‌تری است. سپس بالبی (1969، 1973، 1980 نقل از کرین،1384) مفهوم دلبستگی را از دیدگاه تحولی مورد ارزیابی قرار داد و نظریه‌اش را براین اساس بناکرد که احساسها و رفتارهای دلبستگی، از قبیل گریه، خنده، مکیدن و چنگ‌زدن، نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور می‌سازند، و جدایی از مادر، اضطراب و درماندگی کودک را برمی‌انگیزد. تجربه‌های واقعی فرد در مورد حساسیت، پاسخگو بودن، حضور فعال مراقب همچنین خلق و خوی کودک و هماهنگی روابط والد- کودک، اساس شکل‌دهی به سبکهای مختلف دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا)، در خلال سالهای نوزادی و کودکی است (کاپلان، 1383/2000). تجربه هایی که نوزاد با مراقبش دارد در الگوهای روابط وی با دیگران درونی سازی می‌شوند و این الگوی عملی درونی شده، تعیین کننده چگونگی مفهوم نوزاد از خود و دیگران است ،مفهومی که بعدها در روابط با دیگران تعمیم می یابد (پینز، 2005).

تداوم الگوهای دلبستگی تا بزرگسالی و تأثیر آن بر روابط بین فردی افراد، در آینده و بزرگسالی،به پژوهشهای متعددی منجر شد که از آن میان می توان به پژوهش شارف وبارتو لومیو (1994)درباره ثبات و اعتبار الگوی درونی دلبستگی بزرگسال به وسیله مقیاس پیوسته و رتبه‌ای در سه روش خودگزارش دهی، مصاحبه نیمه‌ساخت یافته و گزارش همسرانشان، که ثبات متوسطی را نشان داد،اشاره کرد. بکویت،کوهنوهامیلتون،1999؛ وینفلد،اسروفواگلوند،2000(نقل از استنبرگ،2002) بیان داشتند که الگوهای دلبستگی افراد، در صورتی که واقعه‌ مهمی مانند طلاق یا از دست دادن والدین رخ ندهد ، ثابت باقی می مانند.

از مشهورترین پژوهشها در این زمینه پژوهشهای هازن و شیور،1987؛اینزورث،1991(نقل از پینز،2005)هستند که با الهام از، نظریه بالبی (1969)، در مورد ماهیت پیوندهای عاطفی، نقش دلبستگی‌های متقابل بزرگسالان را در روابط زوجین بررسی کردند. نتایج نشان داند که مشخصه‌های پیوند عاطفی بین زوجین با مشخصه‌های پیوندهای عاطفی کودک-مادر قابل مقایسه است و سبکهای شناخته شده دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا، افکار، احساسها و رفتار زوجین را در روابط زناشویی تحت تأثیر قرار می‌دهند.

از جمله تحقیقات انجام شده در این زمینه می‌توان به پژوهشهای (بشارت، 1380؛ بشارت، شریفی و ایروانی، 1380؛ بشارت، گلی‌نژاد و احمدی، 1381؛ اصغری نژاد و دانش، 1384) اشاره کرد که همگی بیانگر این مطلب هستندکه آزمودنیها با سبک دلبستگی ایمن از مشکلات زناشویی کمتر، مشکلات بین شخصی کمتر و سطح شادکامی بیشتری نسبت به آزمودنیها واجد سبک دلبستگی‌ اجتنابی و دوسوگرا، برخوردارند. نتایج پژوهش(فینی،1999 ؛ داویلا ، برادبوری و فینجام ، 1998)در زمینه ارتباط سبک دلبستگی بزرگسالان با میزان مهار احساسات وعواطف ، این نکته را برجسته کردند که افراد دلبسته نا ایمن ( آرامش کم ، عدم ارتباط نزدیک وافزایش اضطراب در ارتباطها ) در مقایسه با افراد ایمن در روابط خود با دیگران ، بیشتر متمایل به مهار عواطف و احساسهای مثبت خود هستند . همچنین کسب ، داویلا و براد بوری ( 2001 ) ، نشان دادند که درک مثبت از همسران که از ویژگیهای افراد با سبک دلبستگی ایمن است رفتارهای حمایتی و رضایتمندی زناشویی در زوجین را پیش بینی می کند.

در پژوهش جالبی که توسط مکیولانسر و فلورین (2003) انجام گرفت ، نقش بیماری ، سبک دلبستگی و رضایت زناشویی در مادران نوزادان مبتلا به بیماریCHD ( بیماری قلبی مادرزادی ) بررسی شد . بدین صورت که سبک دلبستگی مادران 85 نوزاد متولد شده با بیماری CHD ، 2 هفته بعد از تشخیص بیماری در نوزادانشان ، تعیین شد . سپس یک سال بعدهم مادران از نظر رضایت زناشویی و روشهای مقابله با مشکل، بررسی شدند که نتایج ، نشان دادند ، میزان رضایتمندی زناشویی در مادران با سبک دلبسته اضطرابی واجتنابی ، به گونه ای چشمگیری ، کاهش یافت. هرچند بیماری واضطراب ناشی از آن به طور مستقیم برکاهش رضایتمندی زناشویی تأثیر داشت ، اما پیامد منفی دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در دوره های درمان و آموزش روشهای مقابله با مشکل ، متمرکز شده بود. یافته های کاچادورین ، فینجام و داویلا ( 2004 ) ، روشن کرد که تمایل به گذشت در روابط ، با دلبستگی ایمن و رضایتمندی بین متأهلین مرتبط است . همچنین ( بانس ، 2004 ؛ الیوزوکاستا ، 2000 ) بدین نتایج دست یافتند که دلبستگی ایمن با افزایش رضایتمندی زناشویی ودلبستگی ناایمن با کاهش رضایتمندی زناشویی ارتباط دارد.

نستا و گیبل ( 2005 ) ، در مقایسه فراوانی شدت هیجانهای افراد با سبکهای مختلف دلبستگی در موقعیتهای تحریک پذیر ، نتیجه گرفتندکه آزمودنیها با سبک دلبستگی اجتنابی ، بعد از بروز خطا از طرف همسرشان ، عکس العمل منفی بیشتری در مقایسه با گروههای دیگر ، نشان می دهند . نجم ( 2005 ) نیز با هدف بررسی رابطه سبک دلبستگی، هوش هیجانی و رضایت زناشویی ، تحقیقی بین مردان و زنان پاکستانی انجام داد . و نتیجه گرفت که افراد باهوش هیجانی بالا ، به طور معنادار ، رضایت زناشویی بیشتری را گزارش دادند.مولر، وانگ وویکبرگ (2006)، رابطه سبک دلبستگی وروابط زوجین را بعد از والد شدن ، بررسی کردند . نمونه شامل 128 مادر و123 پدر بود که از یک مرکز مراقبت از سلامت فرزندان در جنوب سوئد ، انتخاب شدند . نتایج تحقیق نشان داد ، مادران و پدرانی که دلبستگی اضطرابی بیشتری گزارش داده بودند در روابط زناشویشان نیز رضایت کمتری داشتند. بنابراین ، سبک دلبستگی اضطرابی می تواند ، عدم رضایتمندی زناشویی را در روابط زناشویی پدران ومادران بعد از والدشدن به طور معناداری پیش بینی کند.

کافیتوس و سایدرایدز(2006) نیز رابطه بین دلبستگی ، حمایت و رفاه اجتماعی را در جوانی و بزرگسالی بررسی کردند و به این نتیجه رسیدندکه بین دلبستگی اضطرابی و رفاه اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد واین ارتباط معکوس درگروه جوانان نسبت به بزرگسالان قوی تراست. رابطه دلبستگی اجتنابی با رضایتمندی و حمایت اجتماعی در گروه بزرگسالان نیز منفی بود. از تحقیقات اخیر در این زمینه می توان به پژوهش طولی سامسون ، کولینز ، ترن وهایدن ( 2007 ) اشاره کرد که به بررسی رابطه تظاهرات هیجانی و ارتباطهای عاطفی بزرگسالی باتجربه های دلبستگی در مراحل اولیه تحول اجتماعی پرداختند . این پژوهش در نمونه ای متشکل از 78 شرکت کننده در چهار دوره از زندگیشان ( نوزادی ، اواسط کودکی ، نوجوانی و اوایل بزرگسالی ) انجام گرفت و 25 سال طول کشید . نتایج این تحقیق نشان دادند ، شرکت کننده هایی که در دوران نوزادی دلبسته ایمن ، شناخته شدند در اواسط کودکی از لیاقت و کفایت اجتماعی بیشتری در بین همسالان برخوردار بودند .همچنین در نوجوانی واوایل بزرگسالی در روابط نزدیک خود با دوستان و شریکان زندگی تظاهرات هیجانی وعاطفی مناسب تری نشان دادند .

شایان ذکر است، اکثر محققان داخل و خارج از کشور که در زمینه دلبستگی فعالیت داشته‌اند، از طریق ارزیابی مهارتهای ایجاد ارتباط با دیگران به تعیین سبک دلبستگی آزمودنیها پرداخته‌اند. در حالی که تأکید بالبی، بنیان‌گذاراین نظریه، بیشتر بر اهمیت روابط مادر – کودک در سالهای نخستین زندگی بوده است. بدین منظور در این تحقیق پرسشنامه‌ای طراحی شدتاروابط مادر-کودک را به منظور تعیین سبک دلبستگی افراد مورد بررسی قرار دهد.

در این راستا،فرضیه های زیر بررسی شدند.

1.بین سبکهای دلبستگی ومیزان رضایتمندی زناشویی رابطه وجود دارد.



خرید و دانلود تحقیق درباره رضایتمندی زناشویی