لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
شکل گیری خود آگاهی را تعریف کنید؟
یکی از علمای اجتماعی به این پرسش که هر فرد خود را می بیند و می شناسد . می گویید که اگر شما فردی باهوش باشید علاوه بر وجود حقایق زیستی و وراثتی این تلقی را در ارتباط خود با دیگران بدست آورید و اگر نه در صورتی که واقعا هم با هوش باشید اگر دیگران شما را با این صفات نشناسند خود را به این عنوان نخواهید خواند .
کسی که با هوش شناخته شود وجودش هم این تلقی را از خود دارد . از احترام و ارزش برخوردار است و انتظار چنین احترامی را دارد در حالی که خود کودن یا ترسو معمولا از چنین احترامی محروم است و خودش هم از دیگران چنین احترامی ندارد.
شکل گیری جهت گیری را تعریف کنید ؟
فرد با عضویت در گروه جدید پیوندهای خود را با گروهها ی دیگرگسسته است مثلا با افرادی که تا کنون با آنان دوست بوده است قطع رابطه می کند . و حتی با دشمنی با آنها بر می خیزد همچنین خود را با افرادی که تا کنون نمی شناخته دوست و یگانه می دانند به همین جهت می توان گفت عضویت در گروه که تا کنون نمی شناخته دوست و یگانه می دانند به همین جهت می توان گفت عضویت در گروه برای افراد جهت گیری هایی رابه دنبال دارد .
گروه جوان را تعریف کنید ؟
یکی از دوره ها دوره نوجوانی است که فرد با عضویت در گروه غیر از خانواده نقطه اتکایی برای عمل مستقل خویش می یابد و با پذیرفتن نقشهای مختلف در گروه در مسیر شکل دادن به شخصیتی متکی به خود گام بر می دارد و برای پذیرفتن نقشهای آینده در جامعه آماده می شود آرمانهای او را به سوی یافتن هم فکر هم راه و تشکیل گروه سوق می دهد در این مرحله عضویت در گروه گامی اساسی و مهم در جهت استقلال جوان و رشد و تکامل وی محسوب می شود فرد در سنین کودکی بیشتر نقش انفعالی دارد اما در جوانی نقش فعال دارد در این حالت گروه تنها مجرایی برای اجتماعی شدن او نیست بلکه پایگاهی که از آن جهت گیری، برخورد و عمل می کند . به عبارت دیگر فرد با زندگی در گروه به میدان رقابت و سازش و برخورد با گروههای دیگر پا می گذارد و زندگی در اجتماع بزرگتر را تجربه می کند در این مرحله فرد ب اساس عقاید علایق و منافع خویش به گروهها می پیوندد و از آنها جدا می شود .
بخش های عمده ای از تاریخ جهان را تاریخ امپراتوریها تشکیل می دهد. واحدهای مستقل شهری، روستایی و ایلی، زمانی که در هم ادغام می شوند و به صورت یک امپراتوری ناقص( یا فاعل) در می آمدند. از امکانی که برابری برقراری رابطه ی امن بین آنها پدید آمده بود، بهره مند می شوند و در دوره ای، توسعه و بهبودی را تجربه می کردند. زیرا می توانستند کالای افزون بر نیاز خود را با واحدهای دیگر مبادله کنند.امپراتوریها، برای حفظ و گسترش خود به طور روز افزون به منابع انسانی و مالی نیاز داشتند. تجمل گرایی عامل دیگری بود که نیاز امپراتوری را به منابع مالی بیشتر می کرد. این امر سبب می شد تا حکومت به اخذ مالیات بیشتر از واحدهای اجتماعی روی آورد. به این ترتیب، روند توسعه و رشد متوقف می شد و این، سرآغاز افول امپراتوری بود.امپراتوری روم (غربی) به همین ترتیب در سده پنجم میلادی از هم پاشید اما بر خلاف سایر امپراتوریها که بعد از دوره ای از هم پاشیدگی دوباره احیا می شدند، به علت شرایطی که در اروپا پیش آمد، دوره ای از هم گسیختگی این امپرتوری ادامه یافت. بدین ترتیب اروپا برای یک دوره تاریخی طولانی مدت بصورت فئودالی به زندگی خود ادامه داد. بعد از دوره ای از قحطی ، سختی و دوری از تمدن (که از آن به دوره ی تاریک یاد می شود) دوره ای از رفاه نسبی پیش آمد. این دوره واحدهای فئودالی توانستند بخشی از تولید خود را انباشت کنند و به داد و ستد با واحدی دیگر فئودالی بپردازند. این امر به معنای آمادگی برای شکل گیری امپراتوری جدید بود اما چنین امری رخ نداد بلکه صورت دیگری از زندگی اجتماعی که نظام جهانی کنونی ادامه و گسترش آن است. شکل گرفت. تداوم زندگی فئودالی طی یک دوره طولانی ، هنجارها و مقرراتی را که شکل داده بود، که امکان این که یک یا چند تن از فئودال ها بتوانند همه ی اروپا را تحت تسلط خود درآورند. از بین رفته بود.برای مدت های مدید، پادشاهان توسط فئودال ها نتخاب می شدند. اما قدرت آنها به قلمرو فئودالی خود آنها محدود بود و امکان اعمال قدرت در قلمرو فئوال های دیگر را نداشتند. این امکان هم برای آنها وجود نداشت که نیروی نظامی وسیعی را که قادر باشد بر قلمروهای فئودالی دیگر مسلط شود، تدارک ببیند. زیرا هر گونه اقدامی از این نوع، بر اساس هنجارهای فئودالی و شوالیه گری، ناموجه تلقی می شد و واکنش سایر فئودال ها را بر می انگیخت در چنین شرایطی به جای شکل گیری امپراتوری جدید، به تدریج در کنار واحدهای فئودالی شهرهای مستقل شکل گرفتند.این شهرها، برخلاف شهرهایی که در امپراتوری ها شکل می گرفتند و توسط حکومت ها ساخته می شدند، توسط خود اعضای شهر اداره می شدند و حداکثر حمایت تلویحی فئودال های مجاور را به همراه داشتند.شهرهای امپراتوری معیشت خود را عمدتاً از طریق مالیاتی که توسط حکومت امپراتوری اخذ می شد، می گذراندند (مستقیم یا غیرمستقیم) در حالی که شهرهای جدید عمدتاً از طریق تجارت بین واحدهای فئودالی وضعیت امرار معاش می کردند و به مالیات و عوارضی که فئودال ها می گرفتند وابسته نبودند. این شهرها محل تجمع و زندگی بازرگانان و صنعتگران بود. آنها فئودال ها محسوب نمی شدند و در حکومت اشراف سهمی نداشتند و حتی مورد تحقیر آنها قرار می گرفتند. زیرا نه اصالت نجیب زادگی داشتند و نه به خاک و قلمرو فئودالی وابسته بودند تا به موجب آن مورد حمایت قرار گیرند و ارجمد شناخته شوند. به همین جهت اصطلاح بورژوا که بر شهرنشینی دلالت داشت و بعدها به تاجران شهری اطلاق گردید، منفی و تحقیر آمیز تلقی می شد.از سوی دیگر بورژواها به دلیل هنجارها و مقرراتی که وجود داشت ، امکان این را هم نداشتند که بعد از تحصیل مال، زمینی را به تملک درآورند و در جرگه ی اشراف قرار گیرند، شرایطی که گفته شد، بورژواها را به این سمت سوق می داد که هرچه بیشتر به مال اندوزی بپردازد و در عرصه ی تجارت و صنعت فعال شود. به عبارت دیگر کسب شود و شکل دادن به سرمایه ی بیشتر به مهم ترین هدف زندگی بورژواها تبدیل شد.
شکل گیری دولت – ملت هاگسترش تجارت و شکل گیری نوع جدیدی از حکومت :
با ادامه ی حیات شهرها، به تدریج توانایی اقتصادی آنها افزایش یافت و نیاز به تجارت در مسیرهای طولانی تر و به بیانی گسترش بازار احساس شد. این امر مستلزم شکل گیری حکومت هایی بود که قلمرو وسیع تری داشته باشند و بتوانند امنیت راه ها و بازار را تأمین کنند.تغییر رابطه ی سیاست و اقتصاد :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
فرمان اتومبیل را بیشتر بشناسیم
متعلقات فرمان روی اوس یا اکسل جلو درسمت راست و یا چپ اتومبیل بسته می شود و توسط چرخهای جلوهدایت اتومبیل به دلخواه راننده صورت میگیرد.
بدین معنی که حرکت غربیالک توسط راننده و میله اصلی فرمان به هزار خاری و میله های رابط فرمان و بعد به سگدست منتقل شده و در نتیجه حرکت رفت وبرگشتی یا سمت چپ و راست غربیالک فرمان باعث گردش اتومبیل می شود. انواع فرمان:ساختمان فرمان به انواع مختلف ساخته می شود که معروفترین آنها عبارتنداز
:- مارپیچ حلزونی 2- چرخ حلزونی(تاج خروسی) 3-ساچمه ای گردان 4- شانه ای 5- هیدرولیکی ساختمان فرمان:
- 1 غربیالک یا فلکه (رل) 2- میله اصلی که انتهای آن به صورت مارپیچ می باشد 3- جعبه فرمان 4- لوله حفاظ میله اصلی 5- دو عدد بلبرینگ یا کاسه ساچمه 6- دنده چرخ حلزونی یا دنده تاج خروسی که با مارپیچ فرمان درگیر است 7- پیچ تنظیم خلاصی فرمان 8- اهرم یا بازوی هزار خاری دنده حلزونی یا تاج خروسی 9- دو عدد میل فرمان کوتاه 10- میل فرمان بلند(رابط دو میل فرمان کوتاه) 11- دو عدد شغال دست 12- دو عدد سگدست 13-سیبکها 14- میل تعادل 15- نمدی فرمانطرز کار فرمان :هنگامیکه راننده برای چرخاندن فرمان نیرو وارد میکند این نیرو توسط غربیالک جهت پیدا می کندو توسط میل فرمان اصلی وارد جعبه فرمان شده و توسط مارپیچ میله به چرخ حلزونی یا تاج خروسی که مانند کرانویل و پنیون عمل می کند انتقال میابد سپس از چرخ حلزونی به اهرم یا بازوی حلزونی و از آن به میل فرمان کوتاه سمت چپ انتقال میابد پس از آن از میل فرمان کوتاه توسط سیبک به شغالدست منتقل می شود و شغالدست نیز سگدست رذا که چرخ روی آن سوار است میچرخاندو باعث چرخ زدن اتومبیل میشود.
از طرف دیگر نیرو از میل فرمان کوتاه سمت چپ توسط میل فرمان بلند به میل فرمان کوتاه سمت راست منتقل میشود بنابرین سمت چپ و راست هر دو با هم گردش می کنند تا اتومبیل در پیچ ها بتواند به راحتی بچرخد .تنظیم بودن زوایای هندسی و فاصله چرخ های جلو در عمل فرمان تاثیر فراوان دارد.
برای تسهیل در هنگام گردش اتومبیل ویا دورزدن یا پارک نمودن در جاهای کم فاصله و همچنین برای جلوگیری از سر خوردن و انحراف اتومبیل به یک سمت تنظیم دستگاه فرمان به دفت و اهمیت بیشتری احتیاج دارد.زوایای هندسی
:1- زاویه تواین یا سر جمعی چرخها 2- زاویه تو اوت3- زاویه کمبر4- زاویه کسترزاویه تواین(TOE IN) :فاصله جلوی چرخهای جلو نسبت به فاصله عقب چرخها مقداری کمتر است.چرخهای اتومبیل در حال حرکت بسمت بیرون تمایل پیدا میکند و این امر باعث لغزش چرخها به سمت راست و چپ میگردد و چرخها را باید با زاویه ساخت زیرا این کار باعث میگردد که در حین حرکت خودرو چرخها بصورت موازی قرار گیرند و تعادل برقرار گردد و از سنگینی حرکت فرمان و انحراف خودرو جلوگیری شود.و زاویه تواین در ماشینهای محور عقب کاربرد دارد.زاویه تواوت ( ) :این زاویه به مقدار بسیار کهی در خودرو قرار دارد وتمایل چرخها به بیرون زاویه تواوت می باشد و این زاویه بمقدار کمی در خودرو لازم است زیرا در یسر پیچها چرخ داخلی دایره کوجکتری نسبت به چرخ بیرونی دارد و چنانچه این زاویه ضفر گردد احتمال اینکه چرخها در حرکت به سمت داخل گشیده شوند هست .و این زاویه بیشتر در ماشینهای جدید که اکثرا محور جلو هستند مشاهده می شوند زاویه کمبر() :زاویه کمبر عبارتند از
: شیب چرخ را با خط قائم جهت زوایای کمبر در نظر گرفته میشود که اگر عمو باشد کمبر صفر اگر بیرون باشد کمبر مثبت و اگر داخل باشد کمبر منفی در نظر گرفته می شودالف: زاویه کمبر منفی :اتومبیلهای مسابقه اکثرا دارای کمبر منفی بوده و این زاویه باعث میگردد در زمانی که از دست اندازی عبور کند و یا سرعت زیادی داشته باشد از منحرف شدن خودرو جلوگیری کند.ب- کمبر صفر: چنانچه جرخ عمود بر جاده باشد دارای کمبر صفر است و در این کمبر بدلیل اینکه سطح بیشتری از لاستیک بازمین در تماس است یک مقدار کمی فرمان به سختی بسمت چپ و راست حرکت میکند.ج- کمبر مثبت :زمانیکه چرخ به بیرون شیب داشته باشد (کمبر مثبت) این کار باعث میشود که در سر پیچها از چپ شدن ویسیله نقلیه جلوگیری شودو باید چرخها مقداری کمبر مثبت داشته باشند.
فرمان (خودرو)
هنگامی که راننده غربیلک فرمان خودرو را به چپ یا راست میچرخاند این حرکت به وسیله پیچ بیانتهایی که در انتهای میل فرمان است دنده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
12- انتگرال فوریه تابع f را بدست آورید.
حال: چون این تابع زوج است پس
با توجه به انتگرال لاپلاس داریم:
13- (برق 76) حاصل سری را به کمک بسط فوریه تابع متناوب در بازه (1/1-) بدست آورید.
حل:
14- (مکانیک 71-70) تابع f در بازه با ضابطه تعریف شده است. سری فوریه کسینوسی نیمه دامنه f را بدست آورید.
حل:
15- (مکانیک 70-69) تابع و a عدد ثابت نادرست مفروض است. سری فوریه تابع f(t) را بدست آورید.
حل: تابع f(x) زوج است پس:
16- سری فوریه مثلثاتی تابع و را بدست آورید.
حل:
17- بسط نیم دامنه ای سری کسینوسی فوریه تابع و را بدست آورید.
حل:
18- اگر بسط فوریه بصورت باشد آنگاه بسط فوریه تابع و را بدست آورید.
حل: اگر از بسط فوریه تابع ، جمله به جمله انتگرال گیری کنیم به بسط فوریه تابع می رسیم. البته را باید محاسبه کنیم.
19- (برق 70-69) هر گاه تابع f(x) بصورت زیر تعریف شده باشد، آنگاه در سری فوریه f(x)، ضریب کدام جملات ممکن است غیر صفر باشد:
حل: چون f(x) زوج است پس . پس ضرایب زوج و فرد سینوسی صفر است.
با توجه به رابطه بدست آمده، اگر n زوج باشد، ولی اگر n را فرد انتخاب کنیم، . پس ضرایب جملات فرد کسینوسی غیر صفر می باشد. البته n=2 یک نقطه مبهم است. با رفع ابهام و جلوگیری متوجه می شویم که حد در n=2 نیز صفر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
خداوند انسان را آفریده و از یک طرف به او توانایی تعقّل واندیشیدن را داده و از طرف دیگر انگیزه ها و اسباب خواسته های نفسانی و حیوانی را در اختیارش قرار داده است. وبه همین خاطر دو نیروی درونی عقلانی و خیر خواهی، نفسانی و شرارت، هر یک او را به طرف خویش می کشانند. ودر همین ارتباط است که اسلام به نقش و منزلت علم در جهت تقویت جنبۀ عقلانی وخیرخواهی انسان اشاره نموده ومی فرماید:(تنها آگاهان و دانشمندانند که براستی از خداوند می ترسند ) -«فاطر:28» بدین معنی که تنها عالمان و آگاهانی که به مقام و منزلت خداوند آگاهی راستینی دارند، هراس ( انحراف از دین او را) در دل دارند. زیرا آگاهی حقیقی خشیّت را در پی دارد.قرآن در حرمت نهادن به علم و علما و بلندی بخشیدن منزلت صاحبان علم و اندیشه پیشگام و پرچمدار همۀ کتابهای ادیان آسمانی است.همچنین خداوند متعال در جای دیگر می فرماید: (بگو: آیا آنهایی که می دانند و آنهایی که نمی دانند مساویند؟ این تنها اندیشمندانند که متذکر می شوند) «زمر:9»اسلام رفتن به دنبال کسب علم ودانش را یکی از واجبات به شمار می آورد، و اوّلین آیاتی از قرآن که نازل شده اند با «خواندن و قلم و علم» آغاز شده است.احادیث نبوی همۀ آیات قرآنی را که به جایگاه علم و منزلت علما مربوط می شود مورد تأکید قرار میدهند. از رسول خداصلی الله علیه وسلم روایت شده است: ( چنانچه خداوند به کسی ارادۀ خیر داشته باشد او را در دین آگاه می سازد.) «رواه البخاری و مسلم»(1037)و از ابوهریره روایت شده است که: (هرگاه عمر انسان خاتمه پیدا نماید، کار وعمل او بجز در سه مورد پایان می پذیرد: یکی صدقه واحسانی که ادامه پیدا کند ، دوم : علمی که مورد استفاده قرار بگیرد، سوم: فرزند پاک وپرهیزگاری که برای او دعای خیر بنماید).« رواه مسلم»(1631)یکی از ویژگیهای علم و دانش دوام و ماندگاری منافع آن است. و اجر و پاداش آن هم حتی پس از مرگ برای انسان همچنان ادامه پیدا خواهد نمود. حافظ المنذری می گوید: ( کسی که علم سودمندی را به دیگری می آموزد و نسخه برداری می نماید پاداش خود و پاداش همه کسانی که آن را می آموزند یا نسخه برداری می کنند و آنهایی که به آن پس ازاو عمل می کنند، تا زمانی که آن علم باقی می ماند و به آن عمل می شود، پاداش نویسنده و نقل کنندۀ آن باقی خواهد ماند. همچنین کسانی که چیزهای غیرمفید را می نگارند و به طرق مختلف آن را در اختیار مردم قرار می دهند، گناه آن و گناه کسانی که آن را می خوانند ونسخه برداری می کنند و پس از او به آن عمل می نمایند، تا زمانی که آن دانش و وسیله زیانبار و عمل به آن وجود داشته باشد، ادامه پیدا خواهد کرد). « المنتقی من الترغیب والترهیب ج1 ص125».اما منزلت وجایگاه علم در نزد بزرگان اسلام به اینگونه بیان شده که حضرت علی رضی الله عنه خطاب به کمیل بن زیاد می فرماید:(ای کمیل! بدان که: علم نگهبان توست و تو نگبهان مال و ثروت، علم حاکم و داور است و دارایی محکوم و مورد قضاوت قرار می گیرد، خرج و هزینه نمودن از مقدار ثروت می کاهد، اما انفاق و دادن علم به دیگران آن را بیشتر و خالص تر می گرداند).امام ابن القیم جوزیه این سخنان سنجیدۀ حضرت علی کرّم الله وجهه را که در واقع گلی بر گرفته از گلستان نبوّت می باشد، در کتاب «مفتاح دار السّعادة» بسیار زیبا تشریح نموده است.ودیگر فضایل و ارزشی که علم دارد اینست که در پیشاپیش عمل قرار دارد، و انسان را به عملگرایی راهنمایی می نماید.در حدیثی مشهور که از معاذ در مورد فضیلت علم ابن عبدالبرّ آن را روایت می نماید چنین آمده است: (علم را بیاموزید! زیرا فراگیری آن خداگرایی، و کسب آن عبادت، و مدارسه اش ذکر وتسبیح، و تحقیق و بررسیش جهاد، و آموزش آن صدقه، وبخشش از آن موجب نزدیک شدن به خداوند می شود). یکی دیگر از فضایل علم بر اساس آنچه در احادیث به اثبات رسیده، برتری و فضل آن بر عبادت ومقدم بودن عالمان برعابدان است. در حدیث مشهور ابودرداء آمده است که: (فضل و برتری عالم بر عابد، مانند برتری ماه شب چهارده بر دیگر ستارگان است.«رواه احمد واصحاب السنن».ودر روایتی که ابو امامه نقل می نماید آمده است: (فضلیت عالم بر عابد مانند فضیلت من بر پایین ترین شماست).«صحیح الجامع الصغیر» (4213) از این جهت علم و دانش بر عبادت برتری داده شده که منافع علم شامل عالم ودیگران نیز می شود، و منافع عبادت منحصر به خودعبادت گذار است. و به عبارت دیگر خیر و دستاورد عبادت تنها متعلق به عبادت کننده و منافع علم فراگیر و همگانی است.( برگرفته از بیداری اسلامی )
نشانه دینداران
- قالَ علیٌّ (ع): اِنَّ لِاَهلِ الدّینِ عَلاماتٌ یُعرَفوُنَ بِها: صِدقُ الحَدیثِ وَ اَداءُ الاَمانَةِ، وَ وَفاءٌ بِالعَهدِ، وَ صِلَةٌ لِلاَرحامِ، وَ رَحمَةٌ لِلضُّعَفاءِ وَ قِلَّةُ مُؤاتاةٍ لِلنِّساءِ وَ بَذلُ المَعروُفِ، وَ حُسن الخُلقِ، وَ سَعَةُ الحِلمِ وَ اتِّباعُ العِلمِ وَ ما یُقَرِّبُ مِنَ اللهِ زُلفی، فَطوُبی لَهُم وَ حَسنُ مَآبٍ.علی (ع) فرموند: همانا برای دینداران نشانه هایی است که به آنها شناخته می شوند: راستگویی و ادای امانت (امانت را به صاحبش پس دادن)، و وفاء به عهد و پیمان، و صله و ارحام، و پیوند با خویشان و ترحّم بر ناتوانان، و کم در آمیختن با زنان، و بذل احسان و نیکی، و خوش اخلاقی و بردباری کامل، و پیروی از علم و دانش، و آنچه باعث نزدیکی به خداست، پس خوشا به حال آنها و سرانجام خویشان.«تحف العقول /210» «البحار 78/49»
طلب علم واجبتر از طلب مال است
- عن اَبی حَمزَةَ عَن اَبی اِسحاقَ السَّبیعیّ عَمَّن حَدَّثَهُ قالَ سَمِعتُ اَمیرَ المُؤمَنینَ (ع) یَقوُلُ: اَیُّهَا النّاسُ اِعلَموُا اَنَّ کمالَ الدّینِ طَلَبُ العِلمِ وَ العَمَلُ بِهِ اَلا وَ اِنَّ طَلَبَ العِلمِ اَوجَبُ عَلَیکُم مِن طَلَبِ المالِ، اِنَّ المالَ مَقسوُمٌ مَضموُنٌ لَکُم قَد قَسَمَهُ عادِلٌ بَینَکُم وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفی لَکُم وَ العِلمُ مَخزوُنٌ عِندَ اَهلِهِ وَ قَد اُمِرتُم بِطلَبِهِ مِن اَهلِهِ فَطلُبوُهُ.امیر المؤمنین (ع) فرمودند: ای مردم بدانید کمال دین طلب علم و عمل به آن است، بدانید همانا بدست آوردن علم از بدست آوردن مال بر شما واجبتر و لازمتر است، زیرا که مال برای شما قسمت و تضمین شده، عادلی (که خداوند است) آنرا بین شما قسمت کرده و ضمانت نموده است و به شما می رساند ولی علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آنرا از اهلش طلب کنید، پس آنرا بدست آورید.«اصول کافی ج 1 باب فضل علم»
حکمت و دانش گمشده مؤمن است
قالَ علیٌّ (ع): اَلحِکمَةُ ضالَّةُ المُؤمِنِ فَخُذِ الحِکمَةَ وَ لَو مِن اَهلِ النِّفاقِ.«نهج البلاغه فیض حکمت 77»علی (ع) فرمودند: حکمت و دانش گم شده مؤمن است (همیشه باید در پی آن باشد) پس آنرا فراگیر اگرچه از مردمان منافق و دورو باشد.
مردم سه دستهاند
قالَ علیٌّ (ع): اَلنّاسُ ثَلاثَهٌ: عالِمٌ رَبّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ النَّجاةِ وَ هِمَجُ رِعاعٌ اَتباعُ کُلِّ ناعِقٍ، یَمیلوُنَ مَعَ کُلِّ ریحٍ، لَم یَستَضیئوُا بِنوُرَ العِلمُ فَیَهتَدوُا، وَ لَم یَلجَاوُا ِالی رُکنٍ وَثیقٍ فَیَنجوُا.علی (ع) فرمودند: مردم سه دسته اند: عالم ربّانی (دانشمند خداپرست) و دانشجویی که بر راه نجات است (که در مسیر حق است و علم نافع تحصیل می نماید) و (بقیّه مردمی که مانند) پشّه های پراکنده اند که پیروان هر بانگ و صدایی هستند و دنبال هر بادی می روند، در پرتو نور علم و دانش نیستند تا هدایت شوند و راه بجایی برند، و تکیه به رکن محکمی ندارند تا نجات یابند.«سفینه البحار ج 2 ص 224» «تحف العقول 163» «البحار 78/76»
احادیث ( پیامبر اکرم (ص) ) موضوع : علم ودانش
« اَلعِلمُ خَزائِنُ وَمِفتاحُها السُّؤال ، فَسَئَلوا یَرحَمَکُمُ اللهُ فَاِنَّهُ یُو جِرُ فیهِ اَربَعَةٌ :
اَلسّائِلُ وَالمُعَلِّمُ وَلمُسَمِّعُ وَالمُحِبَّ لَهُم . »
علم ودانش گنجینه است وکلید آن سؤال است پس سؤال کنید تا خداوند به شما رحم کند .زیرا خداوند در مورد علم و دانش به چهار گروه پاداش می دهد .
اِنَّما شِفاءُ الجَهل السُّؤالُ .
علاج نادانی ، فقط سؤال است .
حُسنُ السُّؤالِ نِصفُ العِلمِ .
خوب پرسیدن نصف علم است .
احادیث موضوع: المُعَلِّم = مدیریت فعال
« اِنَّ اللهَ تَعالی لَم یَبعَثنی مُعَنِّتآ وَلا مُعَنِّتآ وَ لکِن بَعَثَنی مُعَلِّمآ مُیَسِّرآ »
همانا خداوند بزرگ مرا نفرستاده است در حالی که اشکال گیرو اشکال تراش باشم ولی مرا آموزگاری آسان گیر( برای هدایت بشریت)
فرستاده است ( نهج الفصاحه 124 ص 31)
« عالِمٌ یَنتَفَعُ بِعِلمِهِ خَیرٌ مِن اَلفِ عابِدِ . »
عالمی که علمش مورد استفاده ی ( دیگران) قرار می گیرد از هزار عابد بهتر است .
(نهج الفصاحه 126 ص 32)
« وَ قَّروا مَن تَعَلَّمونَ مِنهُ العِلمَ اوَ قَّروا مَن تُعَلَّمو نَهُ العِلمَ »
کسی که ازاو علم یاد می گیرید وبه کسی که به اوعلم یاد می دهید را احترام بگذارید
( نهج الفصاحه 128 ص 32)
عَلَّموا وَیَسَّروا وَلا تُعَسَّروا وَبَشَّروا وَلا تُنَفَّرُوا .......................
( از علم خود ) بیاموزید و آسان بگیرید وسخت مگیرید و بشاش رو باشید و خشم نگیرید...........
( نهج الفصاحه 95 ص27)
احادیث راجع به علم منبع : کتاب تهذیب وتنظیم علی مشکینی اردبیلی
« پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم )
- آفت علم فراموشی است.
- علما درمیان خلق امین خدایند .
- حکمت گمشده ی مؤمن است .
- علم دوست مؤمن است وحلم مددکار وعقل راهنما ، وعمل پیشرو ومدارا پدرونیکی برادر و صبر امیر لشکرش .
- هر که طلب علم کند خداوند رزقش را کفالت کند .
- هر که علمش به او سود ندهد جهلش به او زیان رساند .
- هر که در طلب علمی رود وبیاید ، دو سهم اجردارد وهرکه برود ونیابد یک سهم .
- احترام عالمی که به علمش عمل کند چون احترام شهدا وصدیقین است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
خداوند انسان را آفریده و از یک طرف به او توانایی تعقّل واندیشیدن را داده و از طرف دیگر انگیزه ها و اسباب خواسته های نفسانی و حیوانی را در اختیارش قرار داده است. وبه همین خاطر دو نیروی درونی عقلانی و خیر خواهی، نفسانی و شرارت، هر یک او را به طرف خویش می کشانند. ودر همین ارتباط است که اسلام به نقش و منزلت علم در جهت تقویت جنبۀ عقلانی وخیرخواهی انسان اشاره نموده ومی فرماید:(تنها آگاهان و دانشمندانند که براستی از خداوند می ترسند ) -«فاطر:28» بدین معنی که تنها عالمان و آگاهانی که به مقام و منزلت خداوند آگاهی راستینی دارند، هراس ( انحراف از دین او را) در دل دارند. زیرا آگاهی حقیقی خشیّت را در پی دارد.قرآن در حرمت نهادن به علم و علما و بلندی بخشیدن منزلت صاحبان علم و اندیشه پیشگام و پرچمدار همۀ کتابهای ادیان آسمانی است.همچنین خداوند متعال در جای دیگر می فرماید: (بگو: آیا آنهایی که می دانند و آنهایی که نمی دانند مساویند؟ این تنها اندیشمندانند که متذکر می شوند) «زمر:9»اسلام رفتن به دنبال کسب علم ودانش را یکی از واجبات به شمار می آورد، و اوّلین آیاتی از قرآن که نازل شده اند با «خواندن و قلم و علم» آغاز شده است.احادیث نبوی همۀ آیات قرآنی را که به جایگاه علم و منزلت علما مربوط می شود مورد تأکید قرار میدهند. از رسول خداصلی الله علیه وسلم روایت شده است: ( چنانچه خداوند به کسی ارادۀ خیر داشته باشد او را در دین آگاه می سازد.) «رواه البخاری و مسلم»(1037)و از ابوهریره روایت شده است که: (هرگاه عمر انسان خاتمه پیدا نماید، کار وعمل او بجز در سه مورد پایان می پذیرد: یکی صدقه واحسانی که ادامه پیدا کند ، دوم : علمی که مورد استفاده قرار بگیرد، سوم: فرزند پاک وپرهیزگاری که برای او دعای خیر بنماید).« رواه مسلم»(1631)یکی از ویژگیهای علم و دانش دوام و ماندگاری منافع آن است. و اجر و پاداش آن هم حتی پس از مرگ برای انسان همچنان ادامه پیدا خواهد نمود. حافظ المنذری می گوید: ( کسی که علم سودمندی را به دیگری می آموزد و نسخه برداری می نماید پاداش خود و پاداش همه کسانی که آن را می آموزند یا نسخه برداری می کنند و آنهایی که به آن پس ازاو عمل می کنند، تا زمانی که آن علم باقی می ماند و به آن عمل می شود، پاداش نویسنده و نقل کنندۀ آن باقی خواهد ماند. همچنین کسانی که چیزهای غیرمفید را می نگارند و به طرق مختلف آن را در اختیار مردم قرار می دهند، گناه آن و گناه کسانی که آن را می خوانند ونسخه برداری می کنند و پس از او به آن عمل می نمایند، تا زمانی که آن دانش و وسیله زیانبار و عمل به آن وجود داشته باشد، ادامه پیدا خواهد کرد). « المنتقی من الترغیب والترهیب ج1 ص125».اما منزلت وجایگاه علم در نزد بزرگان اسلام به اینگونه بیان شده که حضرت علی رضی الله عنه خطاب به کمیل بن زیاد می فرماید:(ای کمیل! بدان که: علم نگهبان توست و تو نگبهان مال و ثروت، علم حاکم و داور است و دارایی محکوم و مورد قضاوت قرار می گیرد، خرج و هزینه نمودن از مقدار ثروت می کاهد، اما انفاق و دادن علم به دیگران آن را بیشتر و خالص تر می گرداند).امام ابن القیم جوزیه این سخنان سنجیدۀ حضرت علی کرّم الله وجهه را که در واقع گلی بر گرفته از گلستان نبوّت می باشد، در کتاب «مفتاح دار السّعادة» بسیار زیبا تشریح نموده است.ودیگر فضایل و ارزشی که علم دارد اینست که در پیشاپیش عمل قرار دارد، و انسان را به عملگرایی راهنمایی می نماید.در حدیثی مشهور که از معاذ در مورد فضیلت علم ابن عبدالبرّ آن را روایت می نماید چنین آمده است: (علم را بیاموزید! زیرا فراگیری آن خداگرایی، و کسب آن عبادت، و مدارسه اش ذکر وتسبیح، و تحقیق و بررسیش جهاد، و آموزش آن صدقه، وبخشش از آن موجب نزدیک شدن به خداوند می شود). یکی دیگر از فضایل علم بر اساس آنچه در احادیث به اثبات رسیده، برتری و فضل آن بر عبادت ومقدم بودن عالمان برعابدان است. در حدیث مشهور ابودرداء آمده است که: (فضل و برتری عالم بر عابد، مانند برتری ماه شب چهارده بر دیگر ستارگان است.«رواه احمد واصحاب السنن».ودر روایتی که ابو امامه نقل می نماید آمده است: (فضلیت عالم بر عابد مانند فضیلت من بر پایین ترین شماست).«صحیح الجامع الصغیر» (4213) از این جهت علم و دانش بر عبادت برتری داده شده که منافع علم شامل عالم ودیگران نیز می شود، و منافع عبادت منحصر به خودعبادت گذار است. و به عبارت دیگر خیر و دستاورد عبادت تنها متعلق به عبادت کننده و منافع علم فراگیر و همگانی است.( برگرفته از بیداری اسلامی )
نشانه دینداران
- قالَ علیٌّ (ع): اِنَّ لِاَهلِ الدّینِ عَلاماتٌ یُعرَفوُنَ بِها: صِدقُ الحَدیثِ وَ اَداءُ الاَمانَةِ، وَ وَفاءٌ بِالعَهدِ، وَ صِلَةٌ لِلاَرحامِ، وَ رَحمَةٌ لِلضُّعَفاءِ وَ قِلَّةُ مُؤاتاةٍ لِلنِّساءِ وَ بَذلُ المَعروُفِ، وَ حُسن الخُلقِ، وَ سَعَةُ الحِلمِ وَ اتِّباعُ العِلمِ وَ ما یُقَرِّبُ مِنَ اللهِ زُلفی، فَطوُبی لَهُم وَ حَسنُ مَآبٍ.علی (ع) فرموند: همانا برای دینداران نشانه هایی است که به آنها شناخته می شوند: راستگویی و ادای امانت (امانت را به صاحبش پس دادن)، و وفاء به عهد و پیمان، و صله و ارحام، و پیوند با خویشان و ترحّم بر ناتوانان، و کم در آمیختن با زنان، و بذل احسان و نیکی، و خوش اخلاقی و بردباری کامل، و پیروی از علم و دانش، و آنچه باعث نزدیکی به خداست، پس خوشا به حال آنها و سرانجام خویشان.«تحف العقول /210» «البحار 78/49»
طلب علم واجبتر از طلب مال است
- عن اَبی حَمزَةَ عَن اَبی اِسحاقَ السَّبیعیّ عَمَّن حَدَّثَهُ قالَ سَمِعتُ اَمیرَ المُؤمَنینَ (ع) یَقوُلُ: اَیُّهَا النّاسُ اِعلَموُا اَنَّ کمالَ الدّینِ طَلَبُ العِلمِ وَ العَمَلُ بِهِ اَلا وَ اِنَّ طَلَبَ العِلمِ اَوجَبُ عَلَیکُم مِن طَلَبِ المالِ، اِنَّ المالَ مَقسوُمٌ مَضموُنٌ لَکُم قَد قَسَمَهُ عادِلٌ بَینَکُم وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفی لَکُم وَ العِلمُ مَخزوُنٌ عِندَ اَهلِهِ وَ قَد اُمِرتُم بِطلَبِهِ مِن اَهلِهِ فَطلُبوُهُ.امیر المؤمنین (ع) فرمودند: ای مردم بدانید کمال دین طلب علم و عمل به آن است، بدانید همانا بدست آوردن علم از بدست آوردن مال بر شما واجبتر و لازمتر است، زیرا که مال برای شما قسمت و تضمین شده، عادلی (که خداوند است) آنرا بین شما قسمت کرده و ضمانت نموده است و به شما می رساند ولی علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آنرا از اهلش طلب کنید، پس آنرا بدست آورید.«اصول کافی ج 1 باب فضل علم»
حکمت و دانش گمشده مؤمن است
قالَ علیٌّ (ع): اَلحِکمَةُ ضالَّةُ المُؤمِنِ فَخُذِ الحِکمَةَ وَ لَو مِن اَهلِ النِّفاقِ.«نهج البلاغه فیض حکمت 77»علی (ع) فرمودند: حکمت و دانش گم شده مؤمن است (همیشه باید در پی آن باشد) پس آنرا فراگیر اگرچه از مردمان منافق و دورو باشد.
مردم سه دستهاند
قالَ علیٌّ (ع): اَلنّاسُ ثَلاثَهٌ: عالِمٌ رَبّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ النَّجاةِ وَ هِمَجُ رِعاعٌ اَتباعُ کُلِّ ناعِقٍ، یَمیلوُنَ مَعَ کُلِّ ریحٍ، لَم یَستَضیئوُا بِنوُرَ العِلمُ فَیَهتَدوُا، وَ لَم یَلجَاوُا ِالی رُکنٍ وَثیقٍ فَیَنجوُا.علی (ع) فرمودند: مردم سه دسته اند: عالم ربّانی (دانشمند خداپرست) و دانشجویی که بر راه نجات است (که در مسیر حق است و علم نافع تحصیل می نماید) و (بقیّه مردمی که مانند) پشّه های پراکنده اند که پیروان هر بانگ و صدایی هستند و دنبال هر بادی می روند، در پرتو نور علم و دانش نیستند تا هدایت شوند و راه بجایی برند، و تکیه به رکن محکمی ندارند تا نجات یابند.«سفینه البحار ج 2 ص 224» «تحف العقول 163» «البحار 78/76»
احادیث ( پیامبر اکرم (ص) ) موضوع : علم ودانش
« اَلعِلمُ خَزائِنُ وَمِفتاحُها السُّؤال ، فَسَئَلوا یَرحَمَکُمُ اللهُ فَاِنَّهُ یُو جِرُ فیهِ اَربَعَةٌ :
اَلسّائِلُ وَالمُعَلِّمُ وَلمُسَمِّعُ وَالمُحِبَّ لَهُم . »
علم ودانش گنجینه است وکلید آن سؤال است پس سؤال کنید تا خداوند به شما رحم کند .زیرا خداوند در مورد علم و دانش به چهار گروه پاداش می دهد .
اِنَّما شِفاءُ الجَهل السُّؤالُ .
علاج نادانی ، فقط سؤال است .
حُسنُ السُّؤالِ نِصفُ العِلمِ .
خوب پرسیدن نصف علم است .
احادیث موضوع: المُعَلِّم = مدیریت فعال
« اِنَّ اللهَ تَعالی لَم یَبعَثنی مُعَنِّتآ وَلا مُعَنِّتآ وَ لکِن بَعَثَنی مُعَلِّمآ مُیَسِّرآ »
همانا خداوند بزرگ مرا نفرستاده است در حالی که اشکال گیرو اشکال تراش باشم ولی مرا آموزگاری آسان گیر( برای هدایت بشریت)
فرستاده است ( نهج الفصاحه 124 ص 31)
« عالِمٌ یَنتَفَعُ بِعِلمِهِ خَیرٌ مِن اَلفِ عابِدِ . »
عالمی که علمش مورد استفاده ی ( دیگران) قرار می گیرد از هزار عابد بهتر است .
(نهج الفصاحه 126 ص 32)
« وَ قَّروا مَن تَعَلَّمونَ مِنهُ العِلمَ اوَ قَّروا مَن تُعَلَّمو نَهُ العِلمَ »
کسی که ازاو علم یاد می گیرید وبه کسی که به اوعلم یاد می دهید را احترام بگذارید
( نهج الفصاحه 128 ص 32)
عَلَّموا وَیَسَّروا وَلا تُعَسَّروا وَبَشَّروا وَلا تُنَفَّرُوا .......................
( از علم خود ) بیاموزید و آسان بگیرید وسخت مگیرید و بشاش رو باشید و خشم نگیرید...........
( نهج الفصاحه 95 ص27)
احادیث راجع به علم منبع : کتاب تهذیب وتنظیم علی مشکینی اردبیلی
« پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم )
- آفت علم فراموشی است.
- علما درمیان خلق امین خدایند .
- حکمت گمشده ی مؤمن است .
- علم دوست مؤمن است وحلم مددکار وعقل راهنما ، وعمل پیشرو ومدارا پدرونیکی برادر و صبر امیر لشکرش .
- هر که طلب علم کند خداوند رزقش را کفالت کند .
- هر که علمش به او سود ندهد جهلش به او زیان رساند .
- هر که در طلب علمی رود وبیاید ، دو سهم اجردارد وهرکه برود ونیابد یک سهم .
- احترام عالمی که به علمش عمل کند چون احترام شهدا وصدیقین است .